موضوعات: "کلام نور" یا "احکام"
ازدواج و فقر در سایه اعتماد به خدا
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مهر, 1393
پیامبراعظم حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و اله و سلم فرمودند: کسی که ازدواج را به خاطر ترس از فقر ترک کند یقینا به خدا بد گمان است چرا که خداوند در قران وعده داده است وفرموده (ازدواج کنید و بدانید) اگر فقیر باشید خداوند از فضل خودش شما را بی نیاز می کند .
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْفَقْرفَقَدْ سَاءَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه |
یکی از دغدغه های مهم هر جوانی هنگام ازدواج بحث وسع مالی و خرج و مخارج زندگی است تا آنجایی که بسیاری از آن ها به خاطر ترس از فقر و بدهکاری ازدواج را یا به تاخیر می اندازند و یا کلا خط قرمزی به دور آن می کشند. روایت صحیح و مورد اطمینانی که از نظر عزیزان گذشت با نگاه به همین مساله از زبان مبارک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم صادر شده و به ما رسیده است .
حضرت کسانی که به خاطر ترس از فقر ازدواج را ترک می کنند توبیخ می کند و به آنها یاد آوری می کند:
که آیا به خداوند اطمینان ندارید و به وعده ای که داده است بد گمانید ؟
آیا خداوند که در قران ترغیب به ازدواج کرده و فرموده ( ازدواج کنید و اگر فقیر بودید بدانید خداوند شمارا غنی و بی نیاز می کند) دروغ می گوید ؟
بهتر بگوییم آیا خداوند از نظر مالی ضعیف است که نتواند یک بنده ناچیز که به خاطر اطاعت او و دوری از گناه و در نتیجه رسیدن به خداوند قصد ازدواج کرده او را تنها بگذارد و در فقر و نداری رها کند ؟
اگر خدا اینگونه است پس قدرت خداوند چه می شود ؟
اگر خداوند ما را رها کند بعد از آنکه خودش فرموده این سنت رسول الله را به جا آورید پس فرق یک خدا پرست با یک بی دین که هیچ اعتقاد به خدا ندارد چه می شود ؟
آری نکته اصیل این جاست که ما هنوز به پول و مال پدر و قوم و خویشمان بیش از توانایی خداوند اطمینان داریم و به همین دلیل هنگام ازدواج به همه ثروتمندان و توانمندان فکر می کنیم اما به تنها غنی بی نیاز توجه نداریم !!!!!!!!
بلی بسیاری از موارد کسانی که ازدواج می کنند با مشکلات مالی هم مواجه می شوند اما سوال اینجاست که ایا اگر ازدواج نمی کردند این مشکلات به کل نبود؟ و حال انکه این دنیا دنیای امتحانات است و فرار ازآن امتحانات ممکن نیست چرا که حضرت فرمود :
الدنیا محفوفه بالبلاء دنیا پوشیده است از بلا
با توجه به این روایت باید ببینیم در امتحان مهم الهی یعنی جنگ بین ظاهر حال (فقرو نداری ) و اعتقاد به قدرت خدا چه کسی پیروز و چه کسی بازنده است ؛ البته درآخر متذکر بشویم که این روایت نمی خواهد بگوید که پس انسانها کاروتلاش را رها کنند و با صرف ازدواج منتظر امداد الهی باشند بلکه انچه که از مجموع روایات استفاده می شود این است که بنده خداوند اگر صبح به قصد کار و کسب لقمه ای حلال قدم از خانه بیرون بگذارد خداوند این اراده را که می بیند رزق اورا تامین می کند پس در آمد مختصر و اراده کار و تلاش در کنار اعتماد به خداوند مجوز می شود تا انسان و لو الان فقیر است اما ازدواج کند و خداوند هم ثروت او را تضمین می کند .
منبع: زلال
با ناز و عشوه سخن نگوئید.( آیه های زندگی )
نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1392يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي … . ﴿احزاب،۳۲﴾
تفسیر نمونه
در آيات گذشته سخن از موقعيت و مسئوليت سنگين همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) بود، در آيات مورد بحث اين موضوع همچنان ادامه مى يابد و طى آياتى دستوراتی مهم به همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) مى دهد:
شما به خاطر انتسابتان به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از يك سو، و قرار گرفتنتان در كانون وحى و شنيدن آيات قرآن و تعليمات اسلام از سوى ديگر داراى موقعيت خاصى هستيد كه مى توانيد سرمشقى براى همه زنان باشيد، چه در مسير تقوا و چه در مسير گناه .
بنابر اين موقعيت خود را درك كنيد و مسئوليت سنگين خويش را به فراموشى نسپاريد و بدانيد كه اگر تقوا پيشه كنيد در پيشگاه خدا مقام بسيار ممتازى خواهيد داشت .
بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤ كدتر و جديترى از اين كار پرهيز كند.
درباره ی خانواده های محترم طلاب و اهل علم نیز همین طور است.
به هر حال اين تعبير نشان مى دهد كه جاهليت ديگرى همچون جاهليت عرب در پيش است كه ما امروز در عصر خود آثار اين پيش گوئى قرآن در دنياى متمدن مادى را مى بينيم ، ولى مفسران پيشين نظر به اينكه چنين امرى را پيش بينى نمى كردند، براى تفسير اين كلمه به زحمت افتاده بودند لذا جاهليت اولى را به فاصله ميان آدم و نوح ، و يا فاصله ميان عصر داود و سليمان كه زنان با پيراهنهاى بدننما بيرون مى آمدند، تفسير كرده اند، تا جاهليت قبل از اسلام را جاهليت ثانيه بدانند!.
ولى چنانكه گفتيم نيازى به اين سخنان نيست ، بلكه ظاهر اين است جاهليت اولى همان جاهليت قبل از اسلام است كه در جاى ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده است (سوره آل عمران آيه 143 و سوره مائده آيه 50 و سوره فتح آيه 26) و جاهليت ثانيه ، جاهليتى است كه بعدا پيدا خواهد شد.
تفسیر المیزان
در تفسیر گرانسنگ المیزان پس از ترجمه ی این آیه و بیان مقدماتی، مرحوم علامه ی طباطبائی (رحمة الله علیه) با اشاره به آیه ی (وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ) می فرمایند: كلمه” قنوت” به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند، و كلمه “اعتاد” به معناى تهيه كردن است، و رزق كريم مصداق بارزش بهشت است.
و معناى آيه اين است كه:
هر يك از شما همسران رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) براى خدا و رسول او خاضع شود، و يا ملازم اطاعت و خضوع براى خدا و رسول باشد، و عمل صالح كند، اجرش را دو باره مىدهيم، يعنى دو برابر مىدهيم، و برايش رزقى كريم، يعنى بهشت آماده مىكنيم.
با اينكه اين امور بين زنان پيغمبر و ساير زنان مشترك است. پس از اينجا مى فهميم كه آوردن جمله «شما مثل ساير زنان نيستيد» براى تاكيد است، و مى خواهد اين تكاليف را بر آنان تاكيد كند، و گويا مى فرمايد شما چون مثل ديگران نيستيد، واجب است در امتثال اين تكاليف كوشش و رعايت بيشترى بكنيد، و در دين خدا بيشتر از ساير زنان احتياط به خرج دهيد.
بنابراین همسران طلاب و اهل علم در قبال سنگین تر بودن بار مسئولیت شان، از نعمت ها و برکات الهی بیشتری برخوردارند.
تفسیر نور
1. حساب خانوادهى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. (يا نساء النبى لستن كاحد من النساء) موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است.
2. وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى سادهاى داشتند هشدار داده مىشود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. (يا نساء النبّى… فلا تخضعن…)
3. با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. (اِن اتّقيتنّ فلا تخضعن بالقول)
4. قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مىكند. (فلا تخضعن بالقول)
5. تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّي نداشته باشند. (لاتخضعن… فيطمع)
6. افراد آلوده، از مقدّسات نيز دست طمع بر نمىدارند. (يا نساء النبّي… فيطمع الّذي فى قلبه مرض)
7. نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. (فيطمع الّذى فى قلبه مرض)
8. در جامعهى نبوى نيز همهى افراد سالم نيستند. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)
9. نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. (الّذي فى قلبه مرض) و نفرمود (الّذين فى قلوبهم)
10. چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. (فى قلبه مرض)
11. گرچه كسى كه بيمار دل است مشكل دارد، (فى قلبه مرض) امّا من نبايد كارى كنم كه او را تحريك كند. (فلا تخضعن… فيطمع)
12. طورى سخن بگوييد كه هم محتوا خوب باشد (قولاً معروفا) و هم شيوه، سالم باشد. (فلا تخضعن بالقول) چند اصل مهم در نهى از منكر كه از اين آيه استخراج مىشود:
1- از موقعيّت خانوادگى افراد كمك بگيريم. (يا نساء النّبيّ)
2- از موقعيّت اجتماعى افراد استفاده كنيم. (لَستُنّ كاَحدّ من النساء)
3- القابى را به كار ببريم كه محبوب همه است. (اِن اتّقيتُنّ)
4- از سادهترين كار شروع كنيم. (فلا تخضعن بالقول)
5- از بزرگان و خودىها شروع كنيم. (يا نساء النّبيّ)
6- از سرچشمهى گناهان نهى كنيم. (فلا تَخضعنَ بالقول فيطمع)
7- از رفتارها و انحرافات كوچك غافل نباشيم. (فلا تَخضعنَ بالقول)
8- عوارض و پيامدهاى فساد و انحراف را بيان كنيم. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)
9- امر به معروف و نهى از منكر در كنار هم باشد. (فلا تخضعن - قلن)
10- حتّى براى جلوگيرى از يك منكر از يك فرد اقدام كنيم. (فيطمع الّذي) نفرمود: «فيطمع الّذين»
11- با هوس و آرزوى گناه هم بايد مبارزه كرد تا چه رسد به خود گناه. (فيطمع)
شما جزء کدام دسته از عبادت کنندگان هستید؟
نوشته شده توسطرحیمی 12ام شهریور, 1392امیرالمؤمنین علی علیه السلام در سخنی حکیمانه، عبادت کنندگان را به سه گروه مشخص تقسیم می کند و می فرمایند:
(انٌ قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجٌار)
گروهی از مردم بندگی و عبادت را نوعی داد و ستد می دانند و با خدا وارد معامله می شوند؛ یعنی از این کار به عنوان ابزار و وسیله کسب درآمد و به دست آوردن منفعت، اعم از دنیوی و یا اخروی، مثل بهشتی شدن استفاده می کنند.
(و انٌ قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید)
گروهی از ترس و وحشت و برای جلوگیری از فرو افتادن در آتش خشم و غضب خداوند او را عبادت می کنند؛ که این نیز عبادتی بی ارزش و از نوع ترس آدمهای ضعیف از قوی است.
(وانٌ قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار)
گروهی دیگر عبادتشان سپاسگزاری از خداوند در برابر نعمتهای فراوانی است که به آنان عنایت فرموده است.
نهج البلاغه حکمت 237.
وقتي كسي مي ميرد چه اتفاقاتي برايش مي افتد؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1392رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم :
إذا ماتَ أحَدُكُم فَقد قامَت قِيامَتُهُ ، يَرى ما لَهُ مِن خَيرٍ و شَرٍّ .
هرگاه يكى از شما بميرد ، قيامتش بر پا شود .
پس خدا را چنان بپرستيد كه گويى او را مى بينيد و هر لحظه از او آمرزش بخواهيد .
كنزالعمّال : 42123 منتخب ميزان الحكمة : 516
نگهداری زبان
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1391امام باقر (علیه السلام):
لَا یُسْلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتّی یَخْزُنَ لِسانَهُ.
هيچ كس از گناهان در امان نمىماند مگر آن كه زبانش را در كام كشد.
No one is safe from sins unless the one controls his / her tongue.
بحارالأنوار
25 رمز مهم سعادت از زبان امام صادق علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 29ام آبان, 1391از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند:
« طلبتُ الجنه، فوجدتها فی السّخاء؛
بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم».
« و طلبتُ العافیه، فوجدتها فی العزله؛
و تندرستی و رستگاری را جست و جو نمودم. پس آن را در گوشه گیری(مثبت و سازنده) یافتم.».
« و طلبت ثقلاً لمیزان، فوجدتها فی شهاده ان لا اله الا الله و محمد رسول الله؛
و سنگینی ترازوی اعمال را جست و جو نمودم. پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمد(ص) یافتم.»
« و طلبت السرعه فی الدخول الی الجنه، فوجدتها فی العمل لله تعالی؛
سرعت در ورود به بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.»
« و طلبتُ حبّ الموت، فوجه ته فی تقدیم المال لوجه الله؛
و دوست داشتن مرگ را جست و جو نمودم. پس آن را در پیش فرستادن ثروت(انفاق) برای خشنودی خدا یافتم.»
« و طلبتُ حلاوه العباده، فوجدتها فی ترک المعصیه؛
و شیرینی عبادت را جست و جو نمودم. پس آن را در ترک گناه یافتم.»
« و طلبت رقّه القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش؛
و رقت(نرمی) قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در گرسنگی و تشنگی(روزه) یافتم.»
« و طلبت نورالقلب، فوجدته فی التفکر و البکاء؛
و روشنی قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.»
« و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقه؛
و(آسانی) عبور بر صراط را جست و جو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم.»
« و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاه اللیل؛
و روشنی رخسار را جست و جو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم.»
« و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال؛
و فضیلت جهاد را جست و جو نمودم. پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.»
« و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فی بغضا هلال معاصی؛
و دوستی خدای تعالی را جست و جو کردم. پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.»
«و طلبت الرئاسه، فوجدتها فی النصیحه لعبادالله؛
و سروری و بزرگی را جست و جو نمودم. پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.»
« و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قله المال؛
و آسایش قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در کمی ثروت یافتم.»
« و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر؛
و کارهای پرارزش را جست و جو نمودم. پس آن را در شکیبایی یافتم.»
« و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم؛
و بلندی قدر و حسب را جست و جو نمودم. پس آن را در دانش یافتم.»
« و طلبت العباده فوجدتها فی الورع؛
و عبادت را جست و جو نمودم. پس آن را در پرهیزکاری یافتم.»
« و طلبت الراحه، فوجدتها فی الزهد؛
و آسایش را جست و جو نمودم. پس آن را در پارسایی یافتم.»
« و طلبت الرفعه، فوجدتها فی التواضع؛
برتری و بزرگواری را جست و جو نمودم. پس آن را در فروتنی یافتم.»
« و طلبت العزّ، فوجدته فی الصدّق؛
و عزت(ارجمندی) را جست و جو نمودم. پس آن را در راستی و درستی یافتم.»
« و طلبت الذله، فوجدتها فی الصوم؛
و نرمی و فروتنی را جست و جو نمودم. پس آن را در روزه یافتم.»
« و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعه؛
و توانگری را جست و جو نمودم. پس آن را در قناعت یافتم.»
« و طلبت الانس، فوجدته فی قرائه القرآن؛
و آرامش و همدمی را جست و جو نمودم. پس آن را در خواندن قرآن یافتم.»
« و طلبت صحبه الناس، فوجدتها فی حسن الخلق؛
و همراهی و گفت و گوی با مردم را جست و جو نمودم. پس آن را در خوش خویی یافتم.»
« و طلبت رضی الله، فوجدته فی برّ الوالدین؛
و خشنودی خدای تعالی را جست و جو نمودم. پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.»
منبع: مستدرک الوسائل، ج12، ص 173-174، ح 13810.
منبع: نشریه موعود، شماره 139 و 140.
منبع:سایت راسخون
سيماى مجاهدان راه خدا در قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1391قرآن کریم مؤمنين را مجاهدان راه خدا معرفى كرده و صفات آنها را اینچین تك تك بر می شمرد:
«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ
الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»(التوبة/112)
مجاهدان راه خدا چنين اند: توبه كنندگان، خدا پرستان، حمد و شكر نعمت گذاران، روزه داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهى از منكر كنندگان، و نگهبانان حدود الهى، و مؤمنان را- اى رسول ما به هر ثواب و سعادت- بشارت ده.
احدى الحسنيين(شهید و شهادت-مرکز اطلاع رسانی غدیر
دانلود کتاب احکام عزاداری
نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391مجموعه فلسفه عزاداری و احكام مربوط به آن، مطابق با فتاواى مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدّظلّه العالى) می باشد.
حساب خدا بزرگتر است
نوشته شده توسطرحیمی 10ام مهر, 1391نامه 40 نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام به يكى از عاملان خود
از تو به من خبرى رسيده است، اگر چنان كرده باشى پروردگار خود را به خشم آورده باشى، و امام خويش را نافرمانى كرده، و امانت خود را از دست داده.
به من خبر داده اند تو كشت زمين را برداشته (برهنه كردن زمين، برداشتن محصول و ميوه آن) و آنچه پايت بدان رسيده براى خود نگاهداشته اى، و آنچه در دستت بوده خورده اى. حساب خود را به من باز پس بده و بدان كه حساب خدا بزرگتر از حساب مردمان است.(نهج البلاغه (ترجمه علامه سید جعفر شهيدى)نامه 40)
گلستان قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 9ام مهر, 1391
وَ أَن لَّيْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
و اينكه براى مردم پاداشى جز آنچه خود كرده اند نيست ؟ (النجم/39)