موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
حضرت زهراسلام الله علیها سر مزار چه کسانی میرفت؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1396
حضرت زهراء سلام الله علیها طبق برخی روایات روزهایی از هفته را برای رفتن به سر قبر برخی افراد انتخاب میکرد که این بیانگر اهمیت مسألۀ مرگ و معاد در زندگی ایشان است. |
یکی از ویژگیهای فردی زندگی حضرت زهراء سلام الله علیها «معادباوری» ایشان است. این موضوع به قدری نزد ایشان حائز اهمیت است که بر اساس برخی روایات، ایشان در روزهایی از هفته بر سر قبر حضرت حمزه علیه السلام و شهداء میرفتند که این بیانگر اهمیت مسألۀ مرگ و معاد در زندگی ایشان است.
طبق نقل «مستدرک علی الصحیحین، ج1، ص377»، ایشام هر جمعه بر سر مزار عمویش حمزه علیه السلام میرفت یا طبق نقل کتاب (تهذیب الاحکام، ج1، ص465) هر صبح بر سر قبر شهداء و عمویش حمزه علیه السلام میرفت. حتی ایشان وقتی با امیرالمؤمنین علیه السلام ازدواج کردند و به خانۀ ایشان تشریف آوردند، در کلامی به حضرت علی علیه السلام فرمود که 9 سال در خانه پدرم زندگی کردم و اینک اینجا هستم و روزی نیز از دنیا میروم.
در قرآن کریم آیات متعددی دربارۀ مرگ، یاد مرگ، قیامت و … مطرح شده و این بیانگر اهمیت این مسأله نزد خداوند است. خداوند اینچنین ما را به مرگ و معاد توجه داده، پس ما باید به این موضوع توجه داشته باشیم. خداوند در آیۀ 185 سورۀ مبارکۀ آلعمران میفرماید:
﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾، هر انسانی طعم مرگ را خواهد چشید.
به راستی آیا ما به عنوان محبان و شیعیان آن حضرت، اینقدر که خداوند و ائمه علیه السلام ما را به مرگ و قیامت توجه دادهاند، به آنها توجه داریم؟ این در حالی است که امروزه برخی از مردم گمان میکنند صحبت از قیامت و مرگ امری منفی و بیانگر ناامیدی است.
تسنیم
سبک زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1396
از میان معصومین علیهم السلام آن که زندگی پر برکتش به خصوص برای زنان مسلمان همچون خورشیدی نورافشانی می کند، وجود نازنین حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها است که آشنایی با سبک زندگی آن حضرت بسیار برای ما راهگشا خواهد بود. در جامعه امروز که نظام سرمایه داری غرب با تهاجم فرهنگی خود سعی دارد الگویی مبتذل و غیرانسانی برای زنان و دختران مسلمان ارائه کند مسلما پرداخت به ابعاد گوناگون شخصیتی آن حضرت می تواند الگوی عملی مناسبی برای جامعه شیعی باشد. |
خاندان وحی نبوت به عنوان بهترین اولیاء الهی داری سبک زندگی الهی بودند. و زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند. این مساله آنقدر پر اهمیت است که در برخی احادیث شیعه گی و پیروی از ایشان به التزام و تبعیت عملی از سبک زندگی ایشان در آمده است.
در زیارت مقدسه جامعه کبیره که از امام هادی علیه السلام نقل شده است می خوانیم:اَلسَّلامُ عَلی مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ(سلام بر جایگاه های شناسایی خدا)؛ آنچه از این فراز بر می آید این است که بهترین راه و جایگاه برای شناخت خدا و راه رسیدن به خدا بررسی زندگی ائمه و معصومین علیه السلام است.همین طور در فرازی دیگر از این زیارت امده است: مَنْ اَتیکُمْ نَجی وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَک(هرکس به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد).و ثمره وصال انسان به آن بزرگواران را طیباً لِخَلْقِنا وَ طَهارَةً لاِنْفُسِنا وَ تَزْکیةً لَنا وَ کفّارَةً لِذُنُوبِنا(موجب پاکی اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما) بیان می کند.
در فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم:اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد. که همان اشاره به خواست خداوند و دعای شیعه برای قرار گرفتن در مسیر سبک زندگی اهل بیت علیه السلام است.
از میان معصومین علیه السلام آن که زندگی پر برکتش به خصوص برای زنان مسلمان همچون خورشیدی نورافشانی می کند، وجود نازنین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که آشنایی با سبک زندگی آن حضرت بسیار برای ما راهگشا خواهد بود.
مداحی فاطمیه با نوای مهدی رسولی
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1396
درآستانه فاطمیه دوم و برگزاری مراسم عزاداری حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ، شما می توانیدفایل صوتی مداحی فاطمیه با نوای مهدی رسولی در اینجا قابل دریافت است.
مداحی های فاطمیه 96
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396
بهترین مداحی های فاطمیه 96
گلچین مداحی فاطمیه اول 96را با نوای مداحان اهل بیت علیهم السلام سید مهدی میرداماد،محمدرضا طاهری،محمود کریمی ،جواد مقدم،سید مجید بنی فاطمه، محمد حسین پویانفر،حسین سیب سرخی و… در اینجا دریافت کنید.
گلچین مداحی فاطمیه 96 با نوای سید مهدی میرداماد
روضـه حضرت فاطمه زهـرا سلام الله علیها
باران فاطمی - چهل اخترانی
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396
گرد غم رو دلا نشسته
بغضی را گلو را بسته
در هجوم آتش و طوفان
لالی های از ساقه شکسته
نماهنگ تصویری “باران فاطمی” کاری از گروه باغ سیب دانشگاه امام صادق علیه السلام به سه زبان عربی، ترکی و فارسی
زمان: 405 ثانیه (06:45)
دیدار آیت الله حق شناس با امام زمان(عج) در مکه
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396
یكی از شاگردان و دوستان نزدیک فقیه عارف حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالكریم حق شناس در گفتوگوی تلفنی خبرنگار لبیك با ایشان، خاطرهای ناگفته و درسآموز را از آن عالم ربانی بیان كرد كه در ذیل از نظرتان میگذرد:
شاگرد آیتالله حق شناس گفت: مرحوم حاج آقا (آیت الله حقشناس) هنگامی كه میخواستند به مكه مشرف شوند در فرودگاه مهرآباد از پرواز جا ماندند و مجبور شدند برای پرواز بعدی، به صورت تنها اعزام شوند.
ایشان پس از پیاده شدن از هواپیما در عربستان (مكه) به دلیل اینكه كسی ایشان را نمیشناخت و كاروان خود را نیز گم كرده بود و ایشان نیز نمیدانست كه محل اسكان كاروان و همراهان كجاست سوار بر تاكسی میشوند و راننده تاكسی نیز ایشان را در كنار یك كاروانی پیاده میكند و در طی این مسیر برخورد احترام آمیزی نیز با ایشان صورت نمیگیرد.
حتی آن كاروان جایی مثل انباری كه پیاز، سیب زمینی و.. در آن مكان بود را در اختیار آیت الله حقشناس قرار میدهد و میگویند شما زائر ما نیستی.
آیت الله حقشناس كه به دلیل كهولت سن و وضعیت جسمانی از یك طرف و برخورد نامناسب افراد با ایشان “مضطر ” شده بودند، در همان مكان (انباری هتل) به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) توسل پیدا میكنند.
آیت الله حقشناس میگوید: تا به حضرت حجت(عج) توسل پیدا كردم، آقا(عج) تشریف آوردند، بلند شدم، تمام قد ایستادم، ایشان به من لبخندی زدند و 15 دقیقه آقا امام زمان را نگه داشتم و خدمتشان گزارش دادم كه من از پرواز جاماندم، راه را گم كردم و…با من بدرفتاری كردند به من این چیزها را گفتند و میگویند تو از ما نیستی ….، حضرت(عج) در طول این مدت كه به ایشان گزارش میدادم و درد و دل میگفتم تمام عرایض بنده را میشنیدند، پس از پایان عرایضم، حضرت حجت تشریف بردند، با رفتن امام زمان، ناگهان درب انباری باز شد و سركنسول ایران در جده وارد شد و گفت كه شما كجا بودید و ما دنبال شما بسیار گشتیم و…
سپس شاگرد آیت الله حق شناس پس از بیان این خاطره به نقل از آیت الله حقشناس ادامه داد: این در حالی بود كه هیچ كس نمیدانست آیت الله حقشناس كجا هستند سپس با عزت و احترام فراوان با ایشان برخورد میشود و همه امكانات مهیا میشود.
آیت الله حقشناس پس از بیان این خاطره میفرمودند:
هر شخص مضطری در هر مكانی كه باشد به حضرت بقیه الله متوسل شود، خود حضرت تشریف میآورند.
تبیان
وعده ندادن بهتر است!
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396سيره ي شخصي امام مهدي عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396داستان ستون حنانه
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396
از وقتی که مسجدالنبی ساخته شد، پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) در موقع ایراد خطبه و سخنرانی برای مسلمانان (مخصوصاً روزهای جمعه)، بر تنة درخت خرمایی که در صحن مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند؛ منتها وقتی جمعیت زیاد شد، اصحاب پیشنهاد کردند که منبری برای رسول خدا (صلی الله وعلیه وآله) ساخته شود تا همگان به آسانی بتوانند ایشان را ببینند.
پیامبر (صلی الله وعلیه و آله) نیز اجازه فرمودند. منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد. اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم (صلی الله وعلیه وآله) جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن ستون نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر بالای منبر قرار گرفتند، یک باره صدای نالة درخت خشکیده همانند زنِ فرزندمرده بلند شد. با نالة ستون صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست. رسول خدا (صلی الله وعلیه وآله) از منبر به زیر آمدند؛ ستون را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: آرام باش! سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند:
ای مردم! این چوب خشک به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردمان باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.
و امروز من و تو ….
درختی خشک لحظه ای از پیامبر خدا (صلی الله وعلیه وآله) دور شد و صدا به ناله بلند کرد، با این که حضرتش را می دید. ما را چه شده که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم اما به زندگی عادی خویش سرگرمیم؟
ما را چه شده که به این دوری عادت کرده ایم و باکمان نیست که به او نزدیک شویم یا از او دوری گزینیم؟
ما را چه شده که خود را محتاج تفقد و مهربانی و آغوش گشودة او نمی بینیم؟
آیا به راستی دربارة این فراز از دعای ندبه اندیشیده ایم:
عزیزٌ علیّ أن اری الخلق و لا تُری.
بر من سخت است که همگان را ببینم و تو را نه.
دلتنگ هر کسی که می شویم راهی برای تماس گرفتن با او و رفع دلتنگی می یابیم، اما آیا اصلاً دلتنگ امام زمان خود می شویم که به دنبال راهی برای رفع دلتنگی باشیم. سید کریم پینه دوز از کسانی بود که توفیق و سعادت دیدار ولی غایب خدا، امام زمان (علیه السلام) را در حجرة محقر خود داشت. روزی حضرتش از او پرسید: سید کریم! اگر هفته ای بگذرد و ما را نبینی چه خواهی کرد؟
پاسخ داد: آقا جان! می میرم!
حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نیز فرمودند: اگر این گونه نبود به سراغت نمی آمدیم.
اگر واقعاً مشتاق دیدن او هستیم باید در فراقش صادقانه به حال ندبه و دلتنگی بیافتیم، آن گاه حتماً سراغمان را خواهد گرفت و مثل جدش، پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) برای ما آغوش خواهد گشود.
منبع اصلی:
آشتی با امام عصر (علیهالسلام)/ دکتر علی هراتیان، صص 82-81
یاران انتظار
عاقبت یک عمر انتظار
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396
مَسعَده مي گويد: خدمت حضرت صادق (عليه السلام) بودم که يک پيرمرد خميده اي در حالي که به عصايش تکيه زده بود، وارد شد و سلام کرد. حضرت جوابش را دادند. به گريه افتاد.
امام فرمود: چرا گريه مي کني؟
عرضه داشت: فدايت شوم، صد سال است که به پاي قائم شما (وفادار) مانده ام، مي گويم: همين ماه و همين سال (ظهور خواهد کرد) ولي اکنون سن من بالا رفته و استخوانهايم سست گرديده و مرگم نزديک است اما آنچه را دوست دارم در شما نمي بينم و شما را کشته شده و آواره مي بينم و دشمنان شما را مي بينم که با بالها پرواز مي کنند. چطور گريه نکنم؟!
اينجا بود که چشمان مبارک امام (عليه السلام) گريان شد و فرمودند:
يَا شَيْخُ إِنَّ اللَّهَ أَبْقَاكَ حَتَّى تَرَى قَائِمَنَا كُنْتَ مَعَنَا فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى وَ إِنْ حَلَّتْ بِكَ الْمَنِيَّةُ جِئْتَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ ثَقَلِ مُحَمَّدٍ ص وَ نَحْنُ ثَقَلُهُ فَقَدْ قَالَ ص إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي.
اي شیخ، اگر خدا تو را زنده بدارد تا آنکه قائم ما را ببيني، در مرتبه اعلا خواهي بود، و اگر مرگ تو فرا رسد (و قائم عليه السلام را درک نکني) روز قيامت با ثقل حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) محشور خواهي شد. و ما ثقل او هستيم که فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جاي مي گزارم، پس به آن دو تمسک کنيد تا هرگز گمراه نشويد: کتاب خدا و عترتم که اهل بيت من هستند.
پيرمرد گفت: بعد از شنيدن اين خبر ديگر باکي ندارم و خاطرم آسوده شد.
او نمي دانست که قائم اهل بيت (عليهم السلام) چه کسي خواهد بود. لذا حضرت ايشان را به او معرفي کردند و فرمودند:
يَا شَيْخُ اعْلَمْ أَنَّ قَائِمَنَا يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبَِ لِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ ابْنِي هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى مُوسَى ع وَ هَذَا خَرَجَ مِنْ صُلْبِي وَ نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ كُلُّنَا مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُون.
قائم (عليه السلام) پسر امام حسن عسکري (عليه السلام) از صلب حضرت هادي (عليه السلام)و … از فرزندان من خواهد بود. آن گاه فرمودند:
يَا شَيْخُ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَلَا إِنَ شِيعَتَنَا يَقَعُونَ فِي فِتْنَةٍ وَ حَيْرَةٍ فِي غَيْبَتِهِ هُنَاكَ يُثْبِتُ اللَّهُ عَلَى هُدَاهُ الْمُخْلَصِينَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُمْ عَلَى ذَلِكَ.
اي شیخ، قسم به خدا اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خداي متعال آن قدر آن روز را طولاني مي سازد تا آنکه قائم ما اهل بيت ظهور کند. توجه داشته باش که شيعيان ما در زمان غيبت او به امتحان و سرگرداني مبتلا مي شوند. در آن زمان خداوند اهل اخلاص را بر هدايت خويش ثابت قدم مي دارد. خداوندا، ايشان را بر اين امر (پايداريِ با اخلاص) ياري فرما!1
و امروز من و تو …
کسي که عمر خود با حال انتظار سپري کند، وقتي مرگ خويش را نزديک بيند در حالي که هنوز مولايش ظهور نکرده است، با همه وجود مي سوزد و در حسرت سرور آل محمد (صلي الله عليه و آله) مي گريد که چرا پس از يک عمر انتظار کشيدن، بدون آنکه به آرزويش برسد، دست خود را از ياري کردن مولايش کوتاه مي بيند.
اگر حسرت و آرزوي ياري او را در تمام عمر داشته ايم، به ما وعده داده اند که در ايام ظهورش با او و در خيمه او باشيم و اگر زنده نبوديم با او و پدران پاکش محشور شويم. براي زنده نگه داشتن قصد ياري امام (عليه السلام) چه خوب است که انسان نيت خود را به زبان آورد و با خداي خود عهد و پيمان ببندد که هيچ گاه از نيت خويش غافل نشود و کوتاهي نکند. به همين منظور مسأله بيعت با امام زمان (عليه السلام) در زمان غيبت مطرح مي شود. بيعت در واقع اظهار کردن قصد قلبي بر اطاعت از امام و ياري او به زبان است که در مناسبتهاي مختلفي تکرار
مي شود و در واقع بيعت «تجديد» مي گردد، يعني نو و تازه مي شود. به عنوان نمونه در دعاي عهد، تجديد بيعت با امام (عليه السلام) که صبح هر روز انجام مي شود، چنين است:
اللَّهُمَ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ هَذَا الْيَوْمِ وَ مَا عِشْتُ بِهِ فِي أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ فِي حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه. 2
خدايا، من در بامداد اين روز و در همه روزهايم، عهد و پيمان و بيعتي را که از آن حضرت بر عهده دارم، برايش تجديد مي کنم به گونه اي که هرگز از آن حضرت برنگردم و دست برندارم. خداوندا، مرا از ياران و کمک کنندگان آن حضرت قرار بده و از کساني که از او دفاع مي کنند و در انجام نيازهايش شتاب مي ورزند و از دستوراتش اطاعت کرده و از وجود مقدسش حمايت مي کنند و نسبت به (انجام دادن) خواسته هايش سبقت مي جويند و در پيش روي او به فيض شهادت نائل مي آيند.
عهد و پيماني که همه اين خواسته ها را در بر مي گيرد و اين آرزوها را به زبان منتظر جاري مي سازد، حقيقتاً او را دگرگون مي سازد و هر روزي که اين بيعت را تجديد مي کند، عزم و اراده اش محکمتر مي شود و خود را براي وفاي به عهدش آماده تر از قبل مي بيند.3
- 1. بحارالانوار، ج 36، ص 407، ح 17، به نقل از کفايه الاثر
- 2. فرازي از دعاي عهد
- 3. برگرفته از کتاب “معرفت امام عصر عليه السلام"، سيد محمد بني هاشمي، صص 399-394
یاران انتظار