موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

کار مولاست اگر خدا‌پرستم.../ دانلودصوت گلچین سرود و مدیحه سرایی عید غدیر؛

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1394

خدایا تورا شکر که حسین را آفریدی.

نوشته شده توسطرحیمی 11ام مهر, 1394


شهید مصطفی چمران

خدایا تورا شکر که حسین علیه السلام را آفریدی.

فراموشی گناه

نوشته شده توسطرحیمی 11ام مهر, 1394

قال‌ الحسین علیه السلام:

فایاک ان تکون ممن یخاف علی العباد من ذنوبهم، و یا من العقوبه من ذنبه، فان الله تبارک و تعالی لایخدع عن جنته ولاینال ما عنده الابطاعته ان‌شاءالله.

مبادا از کسانی باشی که بر دیگران به سبب گناهان و معاصی که انجام داده‌اند، بیمناک و نگران باشی، ولی از کیفر گناهان خود آسوده‌خاطر، زیرا که بهشت را نمی‌توان با خدعه و فریب از خداوند تبارک و تعالی گرفت و انسان جز از راه اطاعت و بندگی به ثواب و نعمت ‌الهی نخواهد رسید. بحارالانوار، ج 75، ص 121.

غدیر در کلام و سیره اهل بیت علیهم السلام

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مهر, 1394

غدير در آثار اسلامي ما به “عيدالله‌الاكبر “، “يوم العهد المعهود “ و “يوم الميثاق المأخوذ “ تعبير شده است. اين تعبيرات كه نشان دهنده‌ي تأكيد و اهتمامي خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسأله‌ي ولايت است. آن عاملي كه در اسلام ضامن اجراي احكام است، حكومت اسلامي و حاكميت احكام قرآن است.

غدیر در سیره اهل بیت علیهم السلام

فاطمه زهرا سلام الله علیها برمزارحمزه سید الشهداء (احد)

روزى در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى مى‏كرد. محمود بن ‏لبید فرصت را غنیمت ‏شمرده، پس ازعزادارى پرسید: اى دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، آیا براى امامت و زعامت على بن ‏ابى‏طالب علیه السلام از سخنان پیامبرخدا صلی الله علیه و آله دلیلى به یاد دارى؟

فاطمه(سلام الله علیها) فرمود:

«و اعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟… اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیكم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب الحسین، ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیكون الاختلاف فیكم الى یوم القیامة.»

«شفگتا! آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش كرده‏ اید؟…

خدا را گواه مى‏گیرم كه خود شنیدم آن بزرگوار مى‏ فرمود: على بهترین كسى است كه او را در میان شما جانشین خود قرار مى‏دهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است. دو فرزندم حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان حسین[علیه السلام] پیشوایان و امامانى پاك و نیك‏اند. اگر از آنان اطاعت كنید، شما را هدایت ‏خواهند كرد و اگر با آنها مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان حاكم خواهد بود.»

(بحارالانوار، ج‏۳۶، ص‏۳۵۳ – ۳۵۴/ اسمى المناقب، علامه شمس‏الدین ابن‏جزرى، ص ۳۲/ نهج الحیاه، ص ۳۸)

ادامه »

«آخر الزّمان»

نوشته شده توسطرحیمی 8ام مهر, 1394

روزگاري بر دنيا سپري شده که ديباچه زندگي دنيايي به شمار مي‏آيد و زماني نيز خواهد گذشت که پايان اين کتاب خواهد بود. برگه‏ هاي پاياني کتاب زندگي انسان در زمين «آخِرُالزّمان» خوانده مي‏شود. «آخِرُالزّمان» اصطلاحي ‏است که در فرهنگ اغلب اديان بزرگ به‏ چشم مي‏خورد و در اديان ابراهيمي، از برجستگي و اهميت ويژه‏ اي برخوردار است. اين اصطلاح معمولاً به روزگار پاياني دنيا و رويدادهايي ‏گفته مي‏شودکه ممکن است در اين بخش از زندگي دنيوي به وقوع پيوندد. اديان بزرگ در باره آن پيشگويي‏هايي کرده‏ اند؛ براي مثال در «انجيل» آمده است: «… و اين را بدان که اوقات صعب در زمان آخر خواهد رسيد، زيرا که خواهند بود مردم خود دوست و زرپرست و مغرور و متکبّر و کفرگو و نافرمان والدين و حق‏ ناشناس و بي‏دين، و بي الفت و بي وفا و خبث کننده و بي‏ پرهيز و بي‏ حلم و با خوبان بي‏ اعتنا، و خائن و کم حوصله و عبوس کننده و عيش را بر خدا ترجيح مي‏دهند». (1).

قرآن مجيد در آيات فراوان به دوران «آخِرُالزّمان» اشاره کرده (2) و در معارف ارزشمند اسلامي، اين اصطلاح در دو معناي کلي به کار رفته است:

یکم. مدت زماني طولاني که با ولادت پيامبر اسلام‏ صلي الله عليه وآله آغاز و با شروع رستاخيز بزرگ پايان مي ‏يابد. از اين رو آن پيامبر الهي را پيامبر آخِرُالزّمان نيز ناميده ‏اند. (3).

دوم. مدت زماني که با ولادت واپسين جانشين پيامبر اسلام‏ صلي الله عليه وآله حضرت مهدي‏ عليه السلام مقارن شده و زمان غيبت و ظهور را در برگفته، با شروع قيامت به انجام مي‏رسد.

روايات معصومين‏ عليهم السلام نشان مي‏دهد:

يکم. با سپري شدن اين دوران، بساط زندگي دنيوي برچيده و مرحله ‏اي جديد در نظام آفرينش آغاز مي‏شود.

دوم. آخِرُالزّمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسيم مي‏شود: دوران نخست که در آن انسان به مراحل پاياني انحطاط اخلاقي مي‏رسد. فساد اخلاقي و ستم همه جوامع بشري را فرا مي‏گيرد و واپسين اميدهاي بشري به نااميدي مي‏گرايد. دوران بعد، عصر تحقّق وعده‏هاي الهي به پيامبران و اولياي خدا است وبا قيام مصلح جهاني ‏آغاز مي‏شود.

کليات عقايد مربوط به «آخِرُالزّمان» تقريباً از سوي همه فرقه ‏هاي بزرگ اسلامي پذيرفته شده است؛ ولي در خصوص وابستگي اين تحولات به ظهور مهدي موعودعليه السلام و نيز هويت او اختلاف نظر وجود دارد.

شيعيان دوازده امامي، حضرت مهدي‏ عليه السلام و حکومت جهاني او را حسن ختام حيات بشر در کره زمين و او را همان موعود امت‏ها مي‏دانند. در نظر آنان، با ظهور حضرت مهدي ‏عليه السلام، برخي از ائمه و نيکان و صالحان و نيز بدان و تبهکاران تحت عنوان «رجعت» به دنيا باز مي‏گردند وزندگي دنيايي ‏پايان مي‏يابد.

ادامه »

شناخت امیرالمومنین/حکمت 100 نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1394

وَقَالَ(عليه السلام) وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ. حکمت 100 نهج البلاغه

گروهى در برابر امام(عليه السلام) او را مدح كردند. امام(عليه السلام) فرمود:

خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم. خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش.

شرح و تفسير

در برابر مداحان

اين كلام حكمت آميز را امام(عليه السلام) زمانى فرموده كه گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود:

«خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»;

(وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ).

سپس افزود:

«خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»;

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ.

از جمله امورى كه در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از اين رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است. در روايتى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «إذا مَدَحْتَ أخاكَ فى وَجْهِهِ فَكَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى كه برادرت را در برابرش مدح و ستايش كنى مانند اين است كه كارد بر گلويش مى كشى». در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:

«أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق يُحْسِنُ لَهُ الْقَبيحُ وَ يُبَغِّضة إلَيْهِ النَّصيحُ;

نادان ترين مردم كسى است كه به گفته ستايش كننده اى كه از راه تملق زشتى ها را در نظرش زيبا و زيبايى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود».

اگر در آثار زيان بار مدح و ستايش هاى افراطى و تملق آميز خوب بينديشيم خواهيم ديد كه اثرات آن فوق العاده مخرب است; از يك سو انسان را مغرور مى كند و همين غرور مانع راه تكامل او مى شود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمى بيند، بلكه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خويشتن بر نمى آيد و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پيدا مى كند در حالى كه آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان كشيده مى شود و عمل خود را به نوعى توجيه مى كند. در اينجا سؤال معروفى است كه چگونه امام(عليه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه در خويشتن مى كند و از خدا آمرزش مى طلبد؟

بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى كه در دعاها آمده و امامان معصوم(عليهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى كنند مى گويند، اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند. اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نيست، به خصوص اين كه از رواياتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشك مى ريختند و به خود مى پيچيدند و بى تابى داشتند. جمع ديگر معتقدند كه اينها همه به سبب ترك اولى هايى است كه انجام داده اند. معناى ترك اولى اين نيست كه ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلكه ممكن است از مستحب مهم ترى به مستحب كمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر كسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد يكى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديك تر و كم جمعيت به يقين جماعت پر جمعيت تر از جماعت كم جمعيت تر ثوابش بيشتر است حال اگر در جماعت دوم شركت كند با اين كه كار مستحب مهمى انجام داده ولى ترك اولى اى هم از او سر زده كه در جماعت پرجمعيت تر شركت نكرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى كسانى كه در مسير سير و سلوك الى الله اند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى كردند. گاه ممكن است تمام كوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمى ديدند و از آن استغفار مى كردند; مانند كسى كه ميهمان بسيار محترمى پيدا مى كند و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مى دهد و بعد مى گويد: از اين كه توان بيش از اين نداشتم عذر خواهى مى كنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(عليهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مى گفتند: «وَما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ».

مومن باید «خانه وسیع» و «سواری خوب» داشته باشد.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1394

ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ می‌فرﻣﺎﯾﻨﺪ:

ﯾﮏ ﻣﺆﻣﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ:
1. ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺳﯿﻊ
2. ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺧﻮﺏ
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ
4. ﭼﺮﺍﻍ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ

ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﭼﻪ بﮐﻨﯿﻢ؟

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ این حدیث ﺑﺎﻃﻦ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ:
1. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺎنه ﻭﺳﯿﻊ؛ ﺻﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎن گر ﺭﻭﺡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
2. ﻣﺮﮐﺐ ﺧﻮﺏ، عقل ﺍﺳﺖ.
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ، ﺣﯿﺎ ﺍﺳﺖ.
4. چراغ پر نور، ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩ‌ی ﺁﻥ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.

کافی، جلد 6، صفحه 525

شباهت علی علیه السلام به حضرت عیسی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مهر, 1394


از امام صادق علیه السلام نقل شده که رسول خدا فرمود:

ای علی! در تو موردی مانند عیسی بن مریم هستی.

خدا فرمود: «وَ إِن مّنْ أَهْلِ الْکتبِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیمَةِ یکونُ عَلَیهِمْ شَهِیدًا[1]

از اهل کتاب، کسی نیست مگر آن که پیش از مرگ خود حتماً به عیسی ایمان می آورد و روز قیامت بر آنان شاهد خواهد بود».

ای علی! کسی که بر عیسی بن مریم افترا می بست، پیش از مرگ بدو ایمان می آورد و سخن حق را درباره مسیح خواهد گفت؛ امّا سودی به حالش ندارد. تو مانند مسیحی. دشمنت نمی میرد، مگر آن که هنگام مرگ، تو را می بیند. بر او خشمگین و ناراحت خواهی بود، مگر پس از آن که حق تو را بپذیرد و درباره ات سخن حق بگوید و ولایتت را بپذیرد؛ امّا سودی به حالش ندارد. ولی دوستدارت هنگام مرگ تو را می بیند و شفیعش خواهی بود و بدو مژده بهشتی داده و نور چشمش می گردی.[2]

پی نوشت ها:

[1]سوره نساء، آيه 159.

[2]تفسير فرات كوفى، ص 116؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 6، ص 194.

منبع : مشکینی، علی، کشکول حکمت، ص277

 

اسلام بدون ولایت ناقص است.

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مهر, 1394

اگر همه انسان ها گرد هم بیایند تا حقیقت مسأله غدیر را درک کنند، نخواهند توانست.

رسالت پیامبران الهی در روز غدیر کامل شد. دین اسلام بدون ولایت و امامت ناقص است. اسلام برای کامل شدن نیاز به بیان ولایت و امامت دارد.

قرآن ناطق کسی است که روح کتاب آسمانی در او خلاصه می شود. برای درک واقعه غدیر نیاز به استدلال و منطق قرانی است و باید در این رابطه به عقل کل، مراجعه کرد و بدون عقل کامل، نمی شود مسأله غدیر را فهمید.

این روز به اندازه ای عظمت دارد که باید در حد خود گرامی داشته شود و باید دانست که غدیر و ولایت بر اساس معیار کل عالم و حساب و کتاب الاهی شناخته می شود.

فهم غدیر و مفهوم ناب آن امری دشوار است. آن کس که به صورت کامل بر حقیقت غدیر آگاه است، خدای متعال است و ما انسان ها برای درک صحیح جایگاه غدیر، نیازمند مراجعه به قرآن هستیم.

اهمیت و درجه عید غدیر نسبت به اعیاد دیگری همچون عید فطر و عید قربان نسبت افضل است به فاضل و این امر نشان از جایگاه والای غدیر و امامت و ولایت در اسلام دارد.

اسلام برای کامل شدن نیاز به بیان ولایت و امامت دارد و بدون بیان ولایت ناقص است. با توجه به آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»[مائده/ 3] که در روز غدیر بر پیامبر نازل شد، معلوم می شود دین الهی در روز عید غدیر و با اعلان ولایت امیرالمومنین علیه السلام تکمیل شده و رسالت پیامبران الاهی نیز در همین روز کامل گردید. در روز عید غدیر حجت خداوند بر همه افراد تمام شد.

شناخت و درک شخصیت وجودی حضرت علی علیه السلام کار بسیار مشکلی است که اگر بخواهیم این شخصیت را بشناسیم، کار بسیار مشکلی پیش رو داریم و این مسأله چنین است که بخواهیم به قدر پشه ای از دریای بیکران امیرمؤمنان علیه السلام آب برداریم.

قرآن کریم کامل کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است. این کتاب آسمانی نیازمند مفسری آگاه و جامع است و عید امامت و ولایت در روز غدیر به نوعی تکمیل کننده، کتاب های آسمانی است.

 

سفیر غریب امام حسین علیه السلام در کوفه

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1394

 


هر يك از ياران امام در كربلا به گونه‌اي جلوه‌گر شدند تا آينه‌اي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آن‌ها در پاسخ گفتند: «خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح مي‌دهيم»

رهبران بزرگ - در راه حق يا باطل - همواره ياراني داشته‌اند كه آنها را در تحقق بخشيدن به اهدافشان ياري مي‌كرده‌اند. اكنون سخن از ياران بزرگ مجاهدي است كه عقل بشري از درك مقامش عاجز است. او امام به حقي است كه همواره به سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليه‌السلام راه مي‌پيموده است. همان گونه كه شناخت رسول خدا صلي الله عليه و آله ميسر نيست، كمال حسين عليه‌السلام هم مانع درك واقعيت آن خليفة الله است. هر كس كه از انسانيت، مردانگي و غيرت ديني سخن مي‌گويد، اگر با تاريخ اسلام آشنا باشد، ناخودآگاه نام حسين عليه‌السلام به ذهن او پاي مي‌نهد.

هر يك از ياران امام در كربلا به گونه‌اي جلوه‌گر شدند تا آينه‌اي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آن‌ها در پاسخ گفتند: «الحمد لله الذي شرفنا بالقتل معك و لو كانت الدنيا باقية و كنا فيها مخلدين الآثرنا النهوظ معك علي الاقامة فيها؛ خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح مي‌دهيم» و البته امام عشاق نیز در تمجید از این سخن یاران باوفایش حجت را تمام کردند و فرمودند: من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمي‌شناسم، و اهل بيتي نيكوكارتر و وابسته‌تر از اهل بيت خويش سراغ ندارم، پس خداوند همه شما را جزاي خير عطا كند».

سخن از عشق بازی یاران حضرت حسین بن علی علیهم السلام حتما در این مقال کوتاه نمی‌گنجد که فقط شمه‌ای کوچک از آن در شب عاشورای تاریخ‌ساز، گوهر پاک وجودی عشاق آن امام همام را طی سالیان متمادی صیقل داده و سبب پرورش روح‌های بلند گشته است.

سفيران امام، زمينه‌سازان قيام

مسلم بن عقيل بن ابي‌طالب

«مسلم» پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليه‌السلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليه‌السلام است. مادر مسلم كنيز بود و «عليه» نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود.

ادامه »