موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

دعا براى فرزندان

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

     إلهي امدد لي في أعمارهم وزد لي في آجالهم ورب لي صغيرهم وقو لي ضعيفهم

     خداوندا بر من منت گذار به بقاى فرزندانم، و به شايسته نمودن ايشان براى من، و به برخوردارى من از آنان.

     خداوندا عمر آنان را براى من طولانى گردان، و بر ايام زندگيشان براى من بيفزا، و خردسالشان را برايم تربيت کن، و ناتوانشان را برايم نيرو ده، و بدنها و دينشان و اخلاقشان را برايم به سلامت دار، و آنان را در جان و اعضا، و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافيت بخش، و براى من و به دست من روزى آنان را وسعت ده، و آنان را نيکوکارانى با تقوا، و صاحبان بصيرت و شنواى حق و مطيع خود گردان، و نسبت به اولياء خود عاشق و خيرخواه، و نسبت به دشمنانت دشمن و کينه توز قرار ده،الهى وضع فرزندانم اين چنين باد.

صفحات: 1· 2

رسول خدا کسی بود که ....

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

     امام صادق علیه السلام فرمود:

     بعضى از مردم قريش برسول خدا صلى الله عليه و آله عرض کردند: بچه سبب (رتبه و مقامت) از پيغمبران ديگر پيش افتاد در صورتيکه در آخر و پايان آنها مبعوث گشتى؟

     فرمود: من نخستين کسى بودم که به پروردگارم ايمان آوردم و نخستين کسى بودم که پاسخ گفتم، زمانيکه خدا از پيغمبران پيمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شما نيستم؟ در آنجا من نخستين پيغمبرى بودم که گفتم: چرا، پس من در اقرار بخداى عزوجل بر آنها پيشى گرفتم (از اينرو در مقام و رتبه از آنها پيش افتادم ).

      عبد الله بن سنان گويد: بامام صادق (ع ) عرض کردم: من بعضى از اصحاب خود (شيعيان ) را مى بينم که بي خردى و تندى و سبکى عارضش شود. از اين جهت بشدت اندوهگين مي شوم و مخالف خود (غير شيعه ) را نيکو روش مى بينم. فرمود: نيکو روش نگو، زيرا مقصود از روش طريقه (کيش و مذهب) است ، بلکه بگو نيکو سيما، زيرا خداى عزوجل ميفرمايد:«سيماى آنها در رخسارشان از اثر سجده است 29 سوره 48 »

      عرض کردم : او را نيکو سيما و داراى وقار مي بينم و از آن جهت اندوهگين مي شوم .

     فرمود: از سبکى که در اصحابت و سيما نيکى که در مخالفينت مي بينى اندوهگين مباش ، زيرا خداى تبارک و تعالى چون خواست آدم را بيآفريند، آن دو طينت را آفريد، سپس آنها را دو نيمه کرد و باصحاب يمين فرمود: باذن من آفريده شويد، آنها مخلوقى گشتند مانند مورچگان که مي شتافتند و باهل شمال فرمود: باذن من آفريده شويد، آنها مخلوقى گشتند مانند مورچگان که براه خود ميرفتند (آهسته و کند مي رفتند) سپس براى آنها آتشى بر افراشت و فرمود: باذن من بان در آئيد، نخستين کسى که باتش در آمد، محمد صلى الله عليه و آله بود، سپس پيغمبران اوالولعزم ديگر و اوصياء و پيروانشان از پى او در آمدند آنگاه باصحاب شمال فرمود: باذن من بان در آئيد، گفتند: پروردگارا! ما را آفريدى تا بسوزانى ؟! و نافرمانى کردند، سپس باصحاب يمين فرمود: باذن من از آتش خارج شويد، بى انکه آتش به آنها جراحتى رساند و در آنها تأثيرى گذارد (خارج شدند).

صفحات: 1· 2

علل سقوط جامعه

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

 

     در پاسخ كار حكمين سعيد بن يحيى اموى آن را در كتاب مغازى آورده است.

     همانا بسيارى از مردم دگرگونى پذيرفتند و از نصيب- سعادت- خود بى‏ بهره ماندند. به دنيا روى نهادند، و از روى هوا سخن گفتند. من در اين كار- رفتار مردم عراق- گرفتار كارى شگفت شده‏ام. مردمى بر آن فراهم آمدند كه خود را مى‏پسنديدند- و جز خود چيزى نمى‏ديدند- من اكنون به درمان ريشى برخاسته‏ ام كه ترسم سر آن نگشايد، و به نشده با خون و چرك به هم آيد 1. بدان كه در فراهم ساختن امت پيامبر (ص) و سازوارى آنان با يكديگر، كسى از من حريص تر نيست. من بدين كار پاداش نيكو و بازگشت به مينو 2 را خواهانم و بدانچه بر خود پذيرفتم به زودى وفا كنم و آن را پايندانم‏ 3، هر چند تو دگرگون شده باشى و چنانكه از من جدا شدى نباشى. همانا بدبخت كسى است كه از سود خرد و تجربتى كه او را داده‏ اند محروم ماند، و من سخن آن كسى را كه باطل گويد بر خود هموار كردن نتوانم، و كارى را كه خدا به صلاح آورده به تباهى نكشانم. پس آنچه را نمى‏دانى بگذار، كه مردم بدكردار با گفتارهاى ناصواب به سوى تو در شتابند- و خواهند عنان انديشه تو را از راه درست برتابند- و السّلام.

  1. تعبيرى است شگفت از گماردن داوران، كه در ظاهر به صلاح امت بود ولى مايه فساد گرديد و شكاف ميان مسلمانان را عميق تر كرد.
  2. بهشت.
  3. بر عهده دارم.

نهج البلاغه / نامه 78 به ابو موسی اشعری/ترجمه علامه سید جعفر شهیدی

صفحات: 1· 2

انتخاب جانشين نقطه پايان رسالت

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

      «يا أَيهَا الرَّسُولُ » (المائدة/67): اى رسول گرامى!»

     پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در قرآن مجيد با جملات مختلفى مورد خطاب قرار گرفته است; از جمله:

     «يا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ»(المزمل/1):اى جامه به خود پيچيده!»

     «يا أَيهَا الْمُدَّثِّرُ»(المدثر/1): اى جامه خواب به خود پيچيده (و در بستر آرميده)!»

     «يا أَيهَا النَّبِي» (التحريم/1): اى پيامبر!»(1)

     « يا أَيهَا الرَّسُولُ» (المائدة/41):  اى پيامبر!»

     خطاب اوّل و دوم اشاره به حالت خاصّ ظاهرى آن حضرت دارد، ولى خطاب سوم و چهارم اشاره به شأن معنوى و مقام الهى پيامبر(صلى الله عليه وآله) دارد. خطاب «يـا أيُّهَا النَّبِيُّ » بارها در قرآن مجيد تكرار شده است.

     ولى خطاب «يـا أيُّهَا الرَّسُولُ» تنها در دو آيه قران مجيد آمده است. يكى، آيه محلّ بحث و ديگرى آيه 41 سوره مائده كه متناسب با اين آيه شريفه است; و اين خطاب نشانگر اهمّيّت مطلبى است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به خاطر آن مورد خطاب پروردگار عالم قرار گرفته است.

     «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ»(المائدة/67):ـ (اى پيامبر ما!) مأموريّت ويژه اى كه خداوند بر عهده تو گذاشته است را انجام ده و آن را به مردم برسان!

     اين مأموريّت جز تعيين جانشين نبوده است.

     «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» مأموريّت مورد اشاره بقدرى مهم و سرنوشت ساز است كه اگر آن را انجام ندهى و به مردم نرسانى، گويا رسالت پروردگارت را انجام نداده اى و زحمات بيست و سه ساله ات ناقص خواهد ماند!


صفحات: 1· 2

حج ناتمام

نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1391

از كعبه رو بكر ببلا مي كند حسين
و آنجا دوباره كعبه بنا مي كند حسين

گر ساخته است خانه اى از سنگ و گل خليل
آنجا بناز خون خدا مي كند حسين

روزى كه حاجيان به حرم روى مي نهند
پشت از حريم كعبه چرا؟ مي كند حسين

آن حج نا تمام كه بر عمره شد بدل
اتمام ان بدشت بلا مي كند حسين

آنجا وقوف در عرفات ار نكرده است
فرياد معرفت همه جا مي كند حسين

آنجا اگر كه فرصت قربانيش نبود
اينجا هر انچه هست فدا مي كند حسين

آنجا كه سعى بين صفا در دويدن است
اينجا به قتلگاه صفا مي كند حسين

آنجا حنا حرام بود بهرا حاجيان
اينجا ز خون خويش حنا مي كند حسين

وقتى به خيمه گاه رود از پى وداع
اينجا دوباره حج نساء مي كند حسين

بعد از هزار سال به همراه حاجيان
هر سال رو بسوى منا مي كند حسين

از چار سوى كعبه ، ز گلدسته ها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا مي كند حسين

بشنو دعاى در عرفاتش كه بنگرى
با سوز دل هنوزه دعا مي كند حسين

سر داده است و حكم شفاعت گرفته است
بر وعده اى كه داده وفا مي كند حسين

علم كتاب تماماً نزد اميرالمؤمنين است.

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1391

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

 

خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد:

     «و يقول الذين كفروا لست مرسلا قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب (الرعد/43) ؛ كافران مى گويند شما فرستاده خداوند نيستى ، بگو كافيست كه خداوند و كسى كه علم كتاب در نزد اوست ميان من و شما گواه باشد.»
      و پوشيده نيست كه قرآن مجيد، علم الكتاب را اقيانوسى از دانش مى داند كه اسرار هستى در آن نهان است ، مثلا در يك جا مى فرمايد:

      «و ما من غائبة فى السماء والارض الا فى كتاب مبين (النمل/75)؛ هيچ غيبى در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب آشكار قرار دارد»

      و در جاى ديگر مى فرمايد: هيچ ذره اى در آسمان و زمين و يا كمتر و يا بيشتر نيست مگر اينكه خداوند آنرا مى داند و در كتاب مبين قرار دارد.

      و در جاى ديگر بطور واضح مى فرمايد: كليدهاى غيب نزد خداوند است ، به جز او كسى از آن آگاه نيست ، او مى داند آنچه در خشكى و درياست ، هيچ برگى بر زمين نمى افتد مگر اينكه مى داند، هيچ دانه اى در تاريكى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى واضح قرار دارد. «و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين »(الانعام/59)

     و بالاخره براى اينكه به عظمت اين علم الكتاب بيشتر آگاه شويم نگاهى مى اندازيم به داستان حضرت سليمان و بلقيس كه در قرآن مجيد آمده است .

     در اين جريان ، حضرت سليمان از اطرافيان خود پرسيد: كداميك از شما تخت بلقيس را قبل از اينكه او و افرادش بيايند نزد من حاضر مى كند؟ يكى از جنيان گفت : من آن تخت را قبل از اينكه شما از جاى خود برخيزى حاضر مى كنم !

صفحات: 1· 2

ضرورت آگاهى از علايم ظهور

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1391

     مى ‏دانيم كه عوامل داخلى و خارجى بسيارى وجود دارد كه هويت و عزّت جهان اسلام را تهديد مى ‏كنند و افتخار و اقتدار مسلمين را مخدوش مى‏سازند. اين عوامل، خلوص تعاليم اسلام و حسن اجراى آن‏ها، وحدت صفوف مسلمين و تمركز قواى آنان و سرانجام استحكام و استوارى بنيان‏هاى اعتقادى - اجتماعى تمدن مشعشع اسلامى و پيشرفت و بالندگى آن را هدف قرار مى‏دهند.

      از جمله عوامل تهديدگرى كه داراى بستر و خاستگاه داخلى و حمايت‏گر و هدايت‏گر خارجى است، خطر جدى وجود (متمهديان) (مدعيان دروغين مهدويت) مى‏باشد كه هر از گاهى، ظهور كرده و به سلامت اعتقادى و همبستگى اجتماعى يكى از نقاط جهان اسلام، آسيب وارد مى ‏سازد.

      بارى از آن جا كه مهدى باورى، سرمايه ى هنگفت و گران‏سنگ روحى - اعتقادى امت اسلامى است، شيّادان و طرّاران بسيارى در طمع خام افتاده‏ اند كه اين سرمايه ى عظيم معنوى را به سود خود مصادره كرده و به يغما برند و تاريخ شاهد مهدى سودانى‏ها، احمد قاديانى‏ها، العتيبى‏ها، باب‏ها و بهاءها و… زيادى در آفريقا و شبه قاره ى هند و حجاز و ايران و… بوده است. هر يك از اين دين فروشان، جهل توده‏هاى مسلمان را نردبانى براى دستيابى به مطامع پست خود ساخته و مردمان ناآگاه نيز حركت نامشروع ايشان را قيام منجى آخرالزمان به شمار آورده و در راه آن جان و مال ارزانى مى‏داشتند. از اين رو، يكى از وظايف امت اسلامى و به ويژه كارشناسان دينى، شناختن و شناساندن معيارهايى است كه انقلاب مصلح حقيقى را از حركت‏هاى سود جويانه ‏ى دغل‏بازان عوام‏فريب جدا سازد.

      خوشبختانه اين خطر جدى طى آسيب‏ شناسى مهدى باورى توسط هاديان امت و پيشوايان معصوم ‏عليهم السّلام  پيش بينى شده است؛ در اين راستا تبيين مشروح علايم ظهور را بايد گامى در جهت آسيب‏زدايى از پيكره‏ ى اين باور مقدس و سازنده به شمار آورد. بنا بر اين به طور خلاصه مى‏ توان گفت سرّ ضرورت آشنايى با علايم ظهور در كسب هوشيارى لازم براى مقابله با خطر جدى منجيان دروغين نهفته است.

     نكته: از جمله فوايد مترتب بر شناخت علايم ظهور و آگاهى از تحقق آن‏ها، خاصيت بازدارندگى از يأس و سرخوردگى است. زيرا دسته ‏اى از نشانه‏ هاى ظهور، (علايم منفصل) هستند كه تعدادى از آن‏ها طى سنوات و سده ‏هاى پيشين رخ داده است مانند (اختلاف بنى ‏عباس در امر حكومت) و اين نشانه‏ ها كه از حصول به اصطلاح (فرج جزيى) خبر مى‏ دهند، تحمل مدت طولانى غيبت كبرى را بر منتظران آسان مى ‏كنند و خاطرشان را از حتميّت وعده ى الهى و برپايى حكومت صالحان و مستضعفان با ظهور منجى كل، آسوده مى ‏سازند و بدين ترتيب آنان را در برابر ويروس فلج كننده‏ ى (يأس)، واكسينه مى‏ كنند.

  • نشانه هاى يار و چكامه انتظار/مهدى عليزاده

مهربانى پيامبر ، عامل جذب مسلمانان

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1391

    

يكى از معجزات پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) «تأليف قلوب» است.

در آيه 159 سوره آل عمران مى خوانيم:

     (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ):

     به (بركت) رحمت الهى،در برابر آنان (مردم) نرم و مهربان شدى; و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مى شدند.

      طبق اين آيه شريفه، عطوفت و مهربانى پيامبر رحمت، موجب جذب و جلب مردم به سمت آن حضرت شد، كه آن هم از رحمت الهى سرچشمه گرفته بود. بدين جهت، در آيه 63 سوره انفال مى خوانيم:

(لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِى الاَْرْضِ جَميعاً ما اَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَيْنَهُمْ اِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ):

     (اى پيامبر ما!) اگر تمام آنچه روى زمين است صرف مى كردى كه ميان دلهاى آنان اُلفت دهى موّفق نمى شدى; ولى خداوند در ميان آنها الفت ايجاد كرد. او توانا و حكيم است.

     ايجاد يك امّت مسلمان پرقدرت از آن مردم عقب افتاده، و تبديل دلهاى پراكنده و پر از كينه آنها، به قلبهايى متّحد و مهربان، يك معجره الهى بود.

     بنابراين، اگر يكى از معجزاتِ مهمّ پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) را تأليف قلوب و جمع بين جمعيّتى خشن و پر كينه، و ايجاد محبّت و صفا و صميميّت بين آنها بدانيم، سخن به گزافه نگفته ايم.

     آيا آئينى كه معجزه آن تأليف قلوب و مهربانى و رحمت و عطوفت است، آئين خشونت است!

اسلام آيين رحمت است آية الله  مكارم شيرازى

 

دانلود کلیپ تصویری ازدواج حضرت زهرا(س)و امیرالمومنین علی(ع)توسط حاج محمود کریمی

نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1391

ويژگيهاى بهترين زن در گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1391

     درباره بهترين ها بايد بهترين افراد نظر بدهند و برترين افراد آنانى هستند كه در نظرشان هوى و هوس راه ندارد و گفتارشان مطابق با حق و واقع است اينان تنها پيامبران و امامان معصوم عليهم السلام هستند كه معارف و حقايق را با قلب پاك خود از سرچشمه زلال وحى دريافت و با زبان مبارك خود براى خلق خدا بيان مى كنند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ميان اين جمع بهترين ، جلودار، و سرآمد است زيرا او برترين مخلوق خداست ، و كلامش ، بعد از كلام حق ، زيباترين و دلنشين ترين گفتار است .

http://shiaupload.ir/images/7xvacrzwfdr8bdyt0y04.gif

    براى آشنايى با بهترين زنان به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى رويم و با هم گوش جان به كلام جان بخشش مى سپاريم .

     جابربن عبدالله مى گويد: با جمعى در خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بوديم آن حضرت فرمود:

بهترين زنان شما داراى اين ويژگيهاست :

     فرزند آور، بسيار مهربان ، پاكدامن ، عزيز در ميان فاميل ، متواضع و فروتن با همسر، زينتگر براى همسر، خود نگهدار در برابر نامحرم ، حرف شنوايى از شوهر، فرمانبردار از همسر، كاملا در اختيار شوهر به هنگام تنهايى با شوهر.(1)

     اكنون براى درك بيشتر اين كلام نورانى رسول اكرم صلى الله عليه و آله نگاهى ديگر به اين صفات مى افكنيم و از زبان مبارك آن حضرت و خاندان پاكش به تشريح آنها مى پردازيم.

صفحات: 1· 2