موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
آيا ما منتظريم؟
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1396
انتظار، سرفصل اميد به آيندهاي روشن و مايه عشق و شور و اميد و تلاش براي آمادهسازي خود و جامعه براي آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز يک روحية بازدارنده، فلجکننده و يأسآور نيست، بلکه موجب دورکردن عنصر بدبيني به آينده، از نهاد انسان در جامعة بشري است. انتظار، معيار ارزش انسانها است.
آرزوها و آمال انسانها معيار خوبي براي سنجش ميزان رشد و تعالي آنها است. آرزوهاي متعالي، حکايت از کمال روح و رشد شخصيت انسانها ميکند؛ برعکس آرزوهاي حقير و بيارزش، نشان از بياهميتي و رشدنيافتگي افراد دارد. آرزوها، انسان را به حرکت وا ميدارد.
انتظار، اعتراض دائمي برضد بيعدالتيها است؛ نجات از سکون و رکود است، در صحنهبودن است. انتظار، نقش مهمي در سازندگي، پويايي و اصلاح فرد و جامعه در زمان غيبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظايفي که براي او شمرده شده است عمل کند، به الگوي مطلوب انسان ديندار دست مييابد.
انتظار مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اقتداي به او، بيعت با او و سرسپاري به فرمان او است؛ سنگرباني عقيده، مرزباني انديشه و مبارزه در راه پاسداري از حريم دين و ولايت است. انتظار فرج، کار است، حرکت است، تلاشي هدفمند است و با بيهدفي، سکون و تنآسايي سازگاري ندارد. مگر ميشود در انتظار سرسبزي روزگاران بود و در فصل برگريزان، از پا نشست؟
گفتم این جمعه یار می آید
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1396
حاج میثم مطیعی: گفتم این جمعه یار می آید
یک روز حکومت او، سالها میارزد!
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1396
شاید از بعضی روایات استفاده شود که عمر حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف بعد از ظهور زیاد نیست؛ لذا بعضی که انتظارش را دارند، از این جهت ناراحتاند، دیگر فکر نمیکنند که یک روزِ آن حضرت، سالها میارزد.
بهحسب طمع دوستانش هزار سال هم کم است، ولی فکر نمیکنند که یک روز آن حضرت برای آنها سالها میارزد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۴۱۵
امام زمان (عج) «منتظرِ شهادت طلب» میخواهد!
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آذر, 1396
انتظار را باید از اشتیاق به شهادت که بهترین راه ملاقات با خداست آغاز کرد؛ شهادتی که در متن جهاد شکفته می شود، عافیت طلبی را در هم می شکند و انقلابی گری را در اوج عرفان در روح انسان تثبیت خواهد کرد. |
وجود همیشگی امام
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آذر, 1396>
زمین، هیچ گاه، از حجّت خالی نخواهد بود؛ چه آن حجّت ظاهر باشد و چه پنهان.
شرح
این کلام، قسمتی از توقیعی است که امام زمان(علیه السلام) به عثمان بن سعید عمری و فرزندش محمّد مرقوم داشته اند. حضرت(علیه السلام)بعد از سفارش های زیاد، به مطلبی اشاره می کند و می فرماید:
باید همیشه، در روی زمین، حجّت الهی باشد، ونمی توان حتّی لحظه ای را تصوّر کرد که امام معصوم نباشد.
احتیاج انسان و دیگر موجودات به امام، ادامۀاحتیاج آنان به پیامبر است. نیاز به فرد معصوم چه پیامبر و چه امام را از دیدگاه های مختلفی می توان بررسی کرد. یکی از این وجوه، نیاز به قانون الهی و تفسیر آن از سوی معصوم است. در کتاب های کلام، با دلیل های عقلی ثابت شده است که بشر برای اصلاح زندگی دنیوی خود و رسیدن به سعادت ابدی و اخروی، نیازمند پیامبر است. نیاز بشر به دین و تفسیر صحیح از آن، ابدی است. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم)دین اسلام را به عنوان آخرین دین الهی، آورد و همۀاحکام و مسائل آن را بازگو کرد. پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)به همان دلیل های عقلی، باید کسانی مانند پیامبر در علم و عصمت و. . . وجود داشته باشند. اینان کسانی نیستند جز امامان بزرگوار(علیهم السلام).
حضرت(علیه السلام) به این نکتۀمهم هم اشاره دارند که به دلیل سستی مردم در پذیرش حق، این طور نیست که همۀامامان به حکومت برسند و یا در میان مردم حاضر باشند، همان طور که همۀانبیا و اوصیای الهی گذشته نیز، به حکومت دست نیافتند و برخی نیز تا مدّتی در غیبت به سر بردند.
پی نوشت ها
[1] كمال الدين، ج2، ص511، ح42 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1110، ح26 ; بحارالأنوار، ج53، ص191، ح19 .
شرح چهل حديث از حضرت مهدی علیه السلام، على اصغر رضوانى
چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آبان, 1396
چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی
چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه
برای عدهای، ولی چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی
مهدی جهاندار
دیدار با امام زمان (عج) در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آبان, 1396
بسیاری از افراد بودهاند که در زندگی خود، توفیق دیدار با حضرت صاحب الزمان (عج) نصیبشان شده است، اما توانایی شناخت آن حضرت را نداشتهاند، که در ادامه ماجرای دیدار سید اسدالله با امام زمان(عج) در حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بخوانید.
مرحوم محدّث متتبّع آيهالله آقای حاج شيخ علی نمازی شاهرودی در کتاب اثبات ولايت از حضرت آيه الله سيد محمود شاهرودی قدس سره نقل میکنند، که فرمودند: مرحوم شيخ اسدالله از تلامذهی مرحوم آيه الله ميرزای رشتی، داستان دیدارش با امام زمان (عج) را اینگونه نقل میکند: من در صحت مضمون روايتی که دلالت دارد به حضور اميرالمؤمنين (عليه السلام) در چهل مکان، در ساعت و در آنِ واحد، از نظر اين که وجود مقدس حضرت علی (عليه السلام) چهل جا دعوت بودند، شک کردم.
شبی در عالم رؤيا حضرت را ديدم که فرمودند:
«در امکان حضور من در آنِ واحد در چهل مکان شک داری؟»،
عرض کردم: «بلی يا اميرالمؤمنين!»،
فرمودند: «به اطراف خود نگاه کن.»، من به اطراف نگاه کردم، ديدم هرچه چشم کار میکند، انسان میبينم و تمامی آنها وجود مقدس اميرالمؤمنين (عليه السلام) بودند. بعد آن حضرت به من خطاب کرد: «شکت زائل شد؟» عرض کردم: «بلي.»
در ادامه عرض کردم: «يا اميرالمؤمنين! آيا در مدت عمرم موفق به زيارت مولا و سيدم و امام زمانم شده ام يا نه؟»
حضرت جواب دادند: «بلي.»،
گفتم: «کجا؟» فرمودند: «حرم من علی (عليه السلام) در وقت فلان و روز فلان، مشرف شدی، آمدی کنار قبر و پايين پای من که نماز بخوانی، ديدی سيدی جلوتر نماز میخواند و قرائت او بسيار جلب توجهت کرد و تصميم گرفتی نصف پولی را که در جيب داری بعد از فراعت ايشان از نماز به او بدهی، و گوش دادی به قرائت او، بيشتر جذبت کرد، تصميم گرفتی تمام پولت را به او بدهی و ايشان بعد از سلام نماز، روی خود را برگرداند و به جانب تو و فرمودند:
«تو فردا نياز به آن خرجي داری، لازم نيست به من بدهی؛ و آن سيد امام زمانت بود.»
باشگاه خبرنگاران جوان
ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی
نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1396ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی
روزشمار من پر از گناه شد نیامدی
سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام
هجر تو بیشتر زسال و ماه شد نیامدی
نذر ادا نگشته ی خاطره های گمشده
دفتر خاطرات دل سیاه شد نیامدی
یوسف یعقوب شده! شهر پر آشوب شده
یوسف انتظار بین چاه شد نیامدی
وای از این بی خبری، آه از این دربدری
کوچه ی تنگ سینه ام پر آه شد نیامدی
خانه به دوش گشته ام، فقر فروش گشته ام
هستی من فدای یک نگاه شد نیامدی
شریعه ی شعر و غزل! چشمه ی آب و آینه!
کنایه های ما پر اشتباه شد نیامدی
علَم به دوش انتقام! دلهره ایست در خیام
ظهر عطش حسین بی سپاه شد نیامدی
داغ ترین مرهم زخم ریشه ای شاعری
دست غزل دخیل قتلگاه شد نیامدی
تو بر گزیدنی ترین به اشکواره ی دلی
بساط سور و سات ما به راه شد نیامدی
علی دین پرور
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
نوشته شده توسطرحیمی 14ام مهر, 1396
قاسم صرافان شعری درباره امام زمان (عج ) سروده است.
در اینجا شعر او را در این باره بخوانید:
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم
دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصههای سردابیم
بی تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»
آمدی بغض کوچهها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
قاسم صرافان
ز درت بیا و ردم نکن تو که از تبار کرامتی
نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1396
لب ما و قصهی زلف تو، چه توهمی! چه حکایتی! وسط «الست بربکم» شدهایم در نظر تو گم «بلغ العُلی به کمالِ» تو «کشف الدُجی به جمال» تو تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی غزلم اگر تو بسازیم، و نیام اگر بنوازیم قاسم صرافان |