موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
شباهتهای امام زمان علیه السلام و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
نوشته شده توسطرحیمی 19ام تیر, 1394
خداوند تبارک و تعالی نور هدایت را در خاندان آخرین ستاره درخشان آسمان نبوت قرار داد و محمد صلی الله علیه و آله آخرین پیامبر، برترین برگزیده در میان انبیاء و رحمتی برای عالمیان است.
و امام مهدی علیه السلام می آید تا احیا کننده احکام کتاب الهی و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله باشد:
«وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ … وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ؛:
و تازه کننده احکام تعطیل شده از قرآن تو… و سنت پیغمبرت باشد.»
امام مهدی علیه السلام آرزوی پیامبر و سرور قلب نبی است:
«اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِرُوءْیَتِهِ:
خدایا! پیغمبرت محمد صلی الله علیه و آله را به دیدار او شاد کن!»
امام مهدی علیه السلام بشارت پیامبر صلی الله علیه و آله است:
«…أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ علیه السلام .»
امام مهدی علیه السلام قائم مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله است:
«وَ الْقَیِّمِ مَقَامَهُ.»
امام مهدی علیه السلام آرزوی همه تاریخ است و آرزوی پیامبر صلی الله علیه و آله برای رساندن امتش به آزادی:
«…بِهِ یُخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ؛
خداوند به سبب مهدی علیه السلام زنجیرهای بردگی و اسارت را از گردنهای شما بر می دارد.»
سبب غیبت امام زمان (عجل الله)
نوشته شده توسطرحیمی 18ام تیر, 1394
برای من دعا کنید! برای من دعا کنید! برای من دعا کنید!
حضرت آیت الله بهجت(ره) در توصیه ای فرمودند:
” ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد".
این عالم ربانی و عارف بالله در بیانات و توصیه های خود همواره بر توجه به وجود مقدس امام زمان(عج)، ترک نکردن دعای تعجیل فرج آنحضرت و مراقبت از اعمال و رفتار در محضر امام عصر تاکید داشتند.
در ادامه بخش هایی از بیانات عارفانه ایشان در راستای عشق به امام زمان (عج) را می خوانید:
سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم
امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است. [در محضر بهجت:1/22]
در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد. سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم!
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود.
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد!با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!
دعای امام زمان (عجل الله) در حق شیعیانش
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1394… پروردگارا ! آنها را در روزگارِ سرفرازى، سلطنت، چيرگى و دولت ما به زندگى بـازگردان.»
“خاطره اى سبز” از سيد على سيد بن طاووس (ره)
سال 627 ق. را بايد سال تحقق تنها سفر سيد پارسايان حله به بيرون از عراق ناميد. او در اين زمان با هدف حج راه حجاز پيش گرفت و با كوله بارى از دستاوردهاى معنوى به خانه بازگشت. دستاوردهايى كه بايد يك قطعه كفن را در شمار آشكارترين آنها جاى داد. او از آغاز توقف در عرفات كفنش را به شيوه اى خاص بر دست نگاه داشت، سپس آن را به خانه خدا، حجرالاسود، آرامگاه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و معصومان خفته در بقيع ساييده، تبرك ساخت و به مثابه نفيس ترين هديه براى خويش باز آورد.([1])
ناگفته پيداست عارف بزرگ حله در فرصتهاى گوناگون به حرم معصومان مى شتافت. در اين زيارتها او به حقايقى دست مى يافت كه حتى تصور آن نيز براى بسيارى از مردم ناممكن است. فقيه پاك رأى حله در كتاب مهج الدعوات خاطره اى از سفر به سامرّا را چنين بازگو مى كند :
«در شب چهارشنبه سيزدهم ذيقعده سال 638 در سامرّا بودم. سحرگاهان صداى آخرين پيشواى معصوم حضرت قائم(عليه السلام)را شنيدم كه براى دوستانش دعا مى كرد و مى گفت :
… پروردگارا ! آنها را در روزگارِ سرفرازى، سلطنت، چيرگى و دولت ما به زندگى بـازگردان.»([2])
البته اين تنها خاطره دانشور پرهيزگار حله از آن شهر آسمانى نيست. او سحرى ديگر در سرداب سامرّا صـداى مـولايش را آشكارا شنيد كه براى پـيروانش دعـا مى كرد و پـروردگار را چـنين مى خـواند :
«اَلَّلهُمَّ اِنَّ شيعَتَنا خُلِقَتْ مِنْ شعاع اَنْوارِنا وَبَقِـيَّةِ طينَـتِنا وَ قَدْ فَعَـلُوا ذُنُوباً كَثيرَةً اِتّـكالاً عَلى حُبِّنا وَ وِلايَتِنا فَاِنْ كانَتْ ذُنُوبُهُمْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَاَصْلِحْ بَيْنَهُمْ وَ قاضِ بِها عَنْ خُمْسِنا وَ اَدْخِلْهُمُ الجَنَّةَ فَزَحْزِحْهُمْ عَنِ النّارِ وَلا تَجْمَعْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَعْدائِنا فى سَخَطِكَ.»([3])
پروردگارا ! شيعيان از پرتو نور ما و باقيمانده گل وجود ما آفريده شده اند و گناهان فراوانى به پشت گرمى دوستى و ولايت ما انجام داده اند. پس اگر گناهانشان ميان تو و آنها فاصله اى پديد آورده ميان آنها را اصلاح كن و گناهانشان را از خمس ما جبران فرما.
پروردگارا ! آنها را از آتش دور كرده، در بهشت جاى ده و همراه دشمنان ما در خشم و عذاب خويش نيفكن.
[1] - روضات الجنات، ج4، ص336.
[2] - مهج الدعوات، سيد بن طاووس، ص368.
[3] - نجم الثاقب، حسين نورى طبرسى، ص296.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه
دعاي حضرت ولي عصر (عج)
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1394
شيخ طوسى در كتاب غيبت، درباره تولد «صدوق» چنين نگاشته است :
«بسيارى از بزرگان قم نقل كرده اند كه على بن حسين بن بابويه با دختر عموى خود ازدواج كرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامه اى به شيخ ابوالقاسم حسين بن روح نوشت كه از حضرت ولى عصر(عج) بخواهد تا براى او دعا كند كه خداوند به او فرزند عطا فرمايد از حضرت جواب آمد كه از اين همسر صاحب فرزند نمى شوى ولى بزودى با كنيزى ديلمى([1]) ازدواج خواهى كرد كه خداوند از او دو فرزند فقيه به تو خواهد داد.([2])
شيخ صدوق خود نيز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر(عج) و ولادت خود را در كتاب «اكمال الدين» آورده است و در ادامه نوشته است كه هرگاه «ابوجعفر محمد بن على اسود» مرا مى ديد كه براى آموختن حديث و علوم اهل بيت (عليهم السلام) با اشتياق تمام به درس اساتيد مى رفتم، مى فرمود : اين ميل و اشتياق به علم آموزى كه تو دارى جاى تعجب نيست، زيرا تو به دعاى امام زمان متولد شده اى.
به هر تقدير اين بشارت به «ابن بابويه» رسيد و پس از مدتى در پى ازدواج با كنيزى ديلمى خداوند «محمد» را به او عطا فرمود كه در آن سنين مايه اميد و چشم روشنى پدر گشت و سپس پسر ديگرى به او داد و نامش را «حسين» نهاد.
«حسين بن على بن بابويه» نيز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش «محمد» بزرگترين و معروف ترين شخصيت خاندان «بابويه» است.
[1] - ديلم نام طايفه اى بوده كه در شمال ايران مى زيسته اند و مدتى بر قسمتهاى عمده ايران حكمرانى داشتند و به آنها ديلميان مى گويند.
[2] -الغيبه، ص188.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه
جایگاه «موعود» در آیین یهود
نوشته شده توسطرحیمی 13ام تیر, 1394 دورنمایی از جهان نوین که در آثار نویسندگان یهودی آمده است، بیان کننده این معناست که خدا در آخرالزمان جهان را دگرگون خواهد کرد و صالحان از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد، هر چند این پیروزی در آثار یهود به رهبری مسیح حاصل میشود.
انتظار موعود، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان و از جمله دین یهود، از اهمیت خاصى برخوردار است، آرزوى ظهور یک مصلح بزرگ جهانى، در همه مذاهب مشترک بوده و از اصول مسلم اعتقادى این ادیان به شمار مىرود.
این امر، علاوه بر اینکه از تعالیم دینى کتب آسمانى، مانند تورات، انجیل و قرآن کریم به حساب مىآید، از امورى است که به سرنوشتبشریت و تکامل انسان هم ارتباط دارد، به عبارت دیگر، وقتى انسان ناامید مىشود و مىبیند که با وجود این همه ترقى و پیشرفتهاى فکرى و علمى، روز به روز به فساد و تباهى بیشترى کشیده مىشود و اختراعات و اکتشافات حیرتآور، نتوانسته انسان را از سردرگمى نجات دهد، بنا به فطرت ذاتى خود، متوجه درگاه خداوند بزرگ مىشود و از او براى رفع ظلم، ستم و بحرانهاى روحى و معنوى کمک مىجوید، از این رو، در همه قرون، آرزوى موعود جهانى، در دلهاى خداپرستان وجود داشته است، مرکز تخصصی مهدویت در نوشتاری به جایگاه «موعود در آیین یهود» پرداخته است که در ادامه میآید:
پیامبر دین یهود ـ یا بنی اسراییل ـ حضرت موسی علیه السلاماست، یهود یکی از سه دین بزرگ توحیدی جهان است و اسم خاص خداوند در این دین «یَهوَه» است.
«عهد عتیق» نامی است که مسیحیان در مقابل عهد جدید خود به کتاب یهودیان دادهاند که البته به هر دو عقیده دارند، عهد عتیق 39 کتاب دارد و از نظر موضوع به سه بخش تقسیم میشود:
1- تورات و بخش تاریخی عهد عتیق
2- حکمت، مناجات و شعر مانند کتاب ایوب و کتاب مزامیر
3- پیشگوییهای انبیا مانند کتاب یونس، کتاب زکریا و کتاب حَبَقوق
امروز هم نیامدی
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394مناجات «میثم مطیعی» با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف»
عمری در انتظار نشستم نیامدی
دل را به روی غیر تو بستم نیامدی
دل را برای آمدنت مهربان من
روزی هزار با ر شکستم نیامدی
امروز هم که با همه بی پناهیم
عاشق تر از همیشه ات هستم نیامدی …
چشم همه به سوی تو
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394مناجات با امام زمان(عجل الله) با نوای «ابراهیم رهبر»:
«خوشا دلی که پر از عشق و آرزوی تو باشد
خوشا لبی که همیشه به گفتگوی تو باشد»
*****************
«ای جان من جانان من،
ای روح من ایمان من،
بنما رخ زیبای خود،
بر دیده گریان من»
ای بهترین امام بیا خوب می شوم..
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کن آخرش به خدا خوب می شوم
این روزها ز دست دل خویش شاکیم
قدری تحملم بنما خوب می شوم
حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش
با یک نگاه لطف شما خوب می شوم
من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم
کی از دعای اهل بکا خوب می شوم
با یک دعای مادر دلسوز و مهربان
ام الائمه النجبا خوب می شوم
جمعی کبوتر حرم فاطمه شدند
من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام بیا خوب می شوم
با این همه بدی به ظهور شما قسم
با یک نسیم کرب و بلا خوب می شوم
لب بسته ام زهرچه بجز گفتگوی تو
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
مناجات «میثم مطیعی» با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» در شب پنجم محرم الحرام؛
«لب بسته ام زهرچه بجز گفتگوی تو
دل شسته ام زهر چه بجز نقش روی تو
گر بگذری به خاکم و گویی ترا که کشت
فریاد خیزد از کفنم که آرزوی تو …»
توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
توسل شیخ مرتضی زاهد(ره) به امام زمان علیه السلام
آقا شیخ مرتضی(ره)[1] می فرمودند:
به جهت اینکه به فقراء کمک می کردم؛ یک بدهی پیدا کردم. رفع این بدهی را از امام زمان(علیه السلام) تقاضا کردم. یک نامه ای به حضرت نوشتم و گفتم:
آقاجان! من که نمی توانم این نامه را در چاه های امامزاده ابوالحسنین بیاندازم، کسی را هم ندارم تا این نامه را در حرم ثامن الحجج(علیه السلام) بیاندازد.
ایشان می فرمود: رفتم به بازار حلبی سازها، آنجا یک نهر آب بود که جریان داشت، به آن دستورات عمل کردم و نامه را در آن نهر آب انداختم و تا عصر جواب نامه از طرف حضرت آمد!
در آخرالزمان برای برخی از شیعیان، غیبت همانند شهود است
حضرت فرمود: «ان اهل زمان غیبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل من اهل کل زمان لان الله اعطاهم من العقول و الافهام والمعرفة ما صارت الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة»[2].