موضوعات: "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر"

ارزش و اعتبار هر انسان

نوشته شده توسطرحیمی 30ام فروردین, 1395

امام علیه السلام فرمود:

قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلی قَدْرِ غَیرَتِهِ.

ارزش هر کس به اندازه همت او و راستگویی و صداقتِ هر کس به اندازه شخصیت اوست و شجاعت هر کس به اندازه بی اعتنایی وی (به ارزش های مادی) است و عفت هر کس به اندازه غیرت اوست. نهج البلاغه، حکمت 47

1.ارزش هر کس به اندازه همت اوست.

2.راستگویی و صداقتِ هر کس به اندازه شخصیت اوست.

3.شجاعت هر کس به اندازه بی اعتنایی او (به ارزش های مادی) است.

4.عفت هر کس به اندازه غیرت اوست.

شرح و تفسیر

چهار فضیلت مهم اخلاقی امام(علیه السلام) در این چند جمله حکیمانه به رابطه چهار موضوع مهم با چهار موضوع دیگر از صفات انسانی اشاره فرموده است. نخست می فرماید: «ارزش هر کس به اندازه همت اوست»، (قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ).

منظور از همت تصمیماتی است که انسان برای انجام کارهای مهم می گیرد و به دنبال آن تلاش می کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و این که امام می فرماید: ارزش هر کسی به اندازه همت اوست برای آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش می کنند تا به مقامات عالی برسند پس نباید ارزش وجودی ظاهری آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروی نهفته در درون آنها که نامش همت است باید مقیاس و معیار شمرده شود. در کتاب غررالحکم از امام همین معنا به صورت دیگری بیان شده است.

ادامه »

تنها راه نجات و سعادت

نوشته شده توسطرحیمی 28ام فروردین, 1395
 
 

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:

أَطِيعُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَعْصُوهُ وَ إِذَا رَأَيْتُمُ اَلْخَيْرَ فَخُذُوا بِهِ وَ إِذَا رَأَيْتُمُ اَلشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ.

خدا را اطاعت كنيد و از فرمان خدا سرباز مداريد،

اگر خيرى ديديد برگزينيد،

و اگر شر و بدى ديديد از آن دورى كنيد.

منبع : نهج البلاغه، خطبه 167


شاخصه‌های نفوذ از نگاه نهج‌البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 26ام فروردین, 1395

نهج البلاغه ای که فراموشش کرده ایم و نیازهای زمانه اکنون؛

شرایط امروز کشور ما بی‌شباهت به دوران امیرالمؤمنین نیست؛

باید از امام پرسید راه‌های نفوذ کدامند؟

همان‌گونه که راه بستن «منفذها» را باید از ایشان پرسید.

آن‌چه در ذیل می‌آید فهرستِ برخی از «راه‌های نفوذ دشمن» است که از نهج‌البلاغه برداشت شده است.

  حجه الاسلام حسین فلاح زاده ابرقویی: 

پِترُس فداکار را که یادتان هست؛ همان کودک که در شب سرد زمستانی وقتی تَرَک سد را دید، انگشت خود را در سوراخ آن کرده، راه نفوذ آب را گرفت و شهر را از سیلاب نجات داد. راستی اگر این سوراخ‌ها و به عبارت دیگر، این «منفذهای نفوذ» بیش‌تر بودند، پترس چه‌کاری می‌توانست کند؟ اگر فاصله سوراخ‌ها یا تَرَک‌های سد از هم دور بود، چه اتفاقی می‌افتاد؟ اگر از برخی منفذها اطلاع نمی‌یافت چه؟…  

بله! بایستی منافذ را به خوبی شناخت و برایشان چاره‌ای اندیشید؛

1. نفود از راه دین
شیاطین که از قیافه درهم پدرشان ابلیس در شگفت بودند، پرسیدند:
پدر! آیا واقعا هیچ راهی برای از راه به در کردن این عابد وجود ندارد؟

چه عرض کنم؟! هر راهی را امتحان کرده‌ام، او محکم‌تر از این حرف‌هاست!
هر کس پیشنهادی می‌داد و پدر بی‌تامل می‌گفت:
نه! کارگر نیست.
تا این‌که یکی گفت:
باید از راه دین وارد شد!
برق شادی از چشمان سرخ ابلیس مشاهده شد؛ خنده‌ای از ته دل کرد و گفت:
همین است…

ادامه »

در خوشی و ناخوشی روزگار، یک رنگ باشیم!

نوشته شده توسطرحیمی 26ام فروردین, 1395
در خوشی و ناخوشی روزگار، یک رنگ باشیم!امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:

أَلاَ فَاعْمَلُوا فِي اَلرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِي اَلرَّهْبَةِ

آگاه باشید!

همان گونه كه به هنگام ترس و ناراحتى براى خدا عمل مى‌كنيد،

در روزگار خوشى و كاميابى نيزعمل کنید.

منبع : نهج البلاغه،خطبه 28

ناکثین کیانند؟/اندیشه سیاسى علوى در نامه‏ هاى نهج ‏البلاغه (نامه 2)

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1395

 

داستان بیست و پنج سال خانه‏ نشینى امیرالمؤمنین علیه‏ السلام داستانى غم ‏انگیز است و چه بهتر که خلاصه ماجرا را از زبان خود آن بزرگوار بشنویم:

«نخستین خلیفه، جامه خلافت را به تن کرد و مى ‏دانست که محور گردونه خلافت منم… در چنین شرایطى، دامن از خلافت پیچیدم و نیک اندیشیدم که چه باید کرد. سرانجام به اینجا رسیدم که صبر پیشه کنم؛ حال آنکه میراثم را غارت کردند و من همانند کسى که استخوان در گلو و خار در چشم دارد، تحمّل کردم.

او که مى‏ خواست در زندگى خلافت را واگذارد، با فرارسیدن مرگش خلافت را به عقد دیگرى درآورد. با دست به دست شدن خلافت، مردم چنان گرفتار شدند که گویى بر اسبى سرکش نشسته اند که راه را گم کرده است.

چون زندگانى دومین خلیفه سپرى شد، گروهى را نامزد کرد و شورایى پدید آورد که من هم یکى از اعضاى آن بودم.

خداوندا، چه شورایى! چرا مرا در صف اینان قرار دادند؟!

یکى از آنها کینه ‏توزى کرد و دیگرى داماد خود را ترجیح داد و طلحه و زبیر -همان آتش ‏افروزان فتنه ناکثین- هیچ به حساب نیامدند و سرانجام سومین خلیفه بر سر کار آمد و خویشاوندانش به غارت بیت‏ المال و زراندوزى پرداختند. او همچون شترى افسار گسیخته، به زیاده‏ روى و پرخورى پرداخت و خوار و نگون‏سار شد.

در این هنگام، مردم به سوى من هجوم آوردند و دو فرزندم حسن و حسین فشرده شدند و پهلویم آزرده گشت.

من به حکم وظیفه، به پاى خاستم و با مردم بیعت کردم؛ ولى فتنه ‏گران، بیکار ننشستند. گروهى پیمان‏شکنى کردند و بیعت خود را زیر پا گذاشتند و آغازگر فتنه ناکثین شدند و گروهى از جمع دینداران بیرون شدند و فتنه مارقین را پدید آوردند. گروهى دیگر با جور و طغیان و ستمکارى، برنامه ‏ریزان فتنه قاسطین شدند(1)».

بدین ترتیب، خلافت عدل علوى با سه فتنه بزرگ ناکثین و قاسطین و مارقین روبه ‏رو شد.

ادامه »

​امشب را غنیمت بشمارید

نوشته شده توسطرحیمی 20ام فروردین, 1395

حضرت علی علیه السلام در روایتی از بیهوده گذرانی افراد در چهار شب با فضیلت ابراز شگفتی کرده‌اند.

رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام يَقُولُ يُعْجِبُنِي أَنْ يُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ فِي السَّنَةِ أَرْبَعَ لَيَالٍ- لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَيْلَةَ الْأَضْحَى وَ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ أَوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ رَجَبٍ

امام على عليه السلام ‏فرمودند:

در شگفتم از كسى‏كه اين چهار شب از سال را به بيهودگى بگذراند: شب عيد فطر، شب عيد قربان، شب نيمه شعبان و اولين شب از ماه رجب.

صباح المتهجد؛ ج‌ 2، ص: 852

​سکوت

نوشته شده توسطرحیمی 19ام فروردین, 1395

سکوت عین سکوت است، بی همانند است
که پیشوند ندارد، بدون پسوند است
زبان رسمی اهل طریقت است سکوت
سکوت حرف کمی نیست، عین سوگند است
زمین یخ زده را گرم می کند آرام
سکوت، معجزه ی آفتاب تابنده است
سکوت پاسخ دندان شکن تری دارد
سکوت مغلطه ها را جواب کوبنده است
سکوت ناله و نفرین، سکوت دشنام است
سکوت پند و نصیحت، سکوت لبخند است
سکوت کرد علی سالهای پی در پی
همان علی که در قلعه را ز جا کنده است
همان علی که به توصیف او قلم در دست
مردّدم بنویسم خداست یا بنده ست
علی به واقعه جنگید با زبان سکوت
که ذوالفقار علی در نیام برّنده است
علی به واقعه کار مهم تری دارد
که آیه آیه کتاب خدا پراکنده است
از آن سکوت چه باید نوشت؟ حیرانم!
از آن سکوت که لحظه به لحظه اش پند است
از آن سکوت که در عصر خود نمی گنجد
از آن سکوت که ماضی و حال و آینده است
از آن سکوت که نامش عقب نشینی نیست
از آن سکوت که هنگام جنگ ترفند است
از آن سکوت که دستان حیله را بسته
و دور گردن فتنه طناب افکنده است

سکوت کرد علی تا عرب خیال کند
ابو هریره به فن بیان هنرمند است
صحابه ای که فقط یک سوال شرعی داشت
پیاز عکه به ذی الحجه دانه ای چند است؟!

علی خلیفه شود پیرمرد بیغوله
یکی است در نظرش با حسن که فرزند است
ملاک او به رگ و ریشه نیست، از این رو؛
محمد بن ابوبکر آبرومند است
علی خلیفه شود شیوه ی حکومت او
برای عده ای از قوم ناخوشایند است
ستانده می شود آن رفته های بیت المال
ازین درخت اگر میوه ای کسی کنده است
اگر به پای کنیزانشان شده خلخال
اگر به گردن دوشیزگان گلوبند است
علی خلیفه شد آخر اگر چه دیر ولی
چقدر بر تنش این پیرهن برازنده است
کنون لباس خلافت چنان زنی باشد
که توبه کار شده، از گذشته شرمنده است

برادرم! به تریج قبات برنخورد
که ناگزیر زبان قصیده برّنده است
اگرچه روی زبان زبیر تبریک است
اگرچه بر لب امثال طلحه لبخند است
اگرچه دور و بر او صحابه جمع شدند
ولیکن از دلشان باخبر خداوند است

….

البته این شعر هنوز نقطه پایان ندارد

سید حمیدرضا برقعی

​شبیه ترین ظالم به مظلوم کیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1395

 امیرالمؤمنین علی علیه السلام، تشبیهی جالب از شخص حسود را بیان فرمودند.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) :

مَا رَأَيْتُ ظَالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحَاسِدِ نَفَسٌ دَائِمٌ وَ قَلْبٌ هَائِمٌ وَ حُزْنٌ لَازِم‏.

 من ظالمى را شبيه ‏تر به مظلوم از حسود نديدم:

حسود داراى جانى سرگردان

دلى بى ‏قرار (سرگشته)

اندوهى پيوسته است.

كنز الفوائد، ج‏1، ص: 136

جایگاه محبّت به امیر المؤمنین امام علی(علیه السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395



روایتی را در همین باب از پیغمر اکرم (صل‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کنم.

«قالَ رَسُولُ الله صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم عُنوانُ صَحیفَهِ المُؤمِن حُبُّ عَلیِّ بنِ أبیطالب».[1]

من نمی‌رسم به صورت مفصّل بحث کنم؛ لذا فقط اشاره می‌کنم. عنوان به معنای تیتر، سر خط یا هر لغتی با این مضمون است.

صحیفه از نظر ابتدایی، نامه عمل است. در قیامت، نشر صحف می‌شود. البته بحث صحیفه اینجا مطرح نیست. در صحیفه، همه مسائل اعتقادی، ملکات و اعمال خارجی آمده است. البته کسانی که صحیفه را مطرح می‌کنند، راجع به اعمال خارجی مطرح می‌کنند. گفتم که این بحث، بحث مفصلی است. تعبیر این روایت، جنبه کنایی دارد؛ یعنی اگر تیتر صحیفه شخص، این باشد که محب امام علی (علیه السلام) است، بدان بقیه صحیفه او خوب است؛ یعنی حب امام علی (علیه السلام) در ابعاد گوناگون انسانی«مِنَ الإعتِقادی وَالنَّفسانی وَالأعمالِ الجَوارِحی»، نقش سازنگی دارد. برای رفیق شدن، حتماً نباید از نظر فیزیکی مواجهه پیدا کنیم. خوب گوش کنید! رفاقت، رشته محبتی بین دو موجود است. ممکن است طرف مقابل اینجا نباشد، امّا او را دوست دارم ولو اینکه او را نبینم.

بیا با امام علی (علیه السلام) رفیق شود! بیا محبت امام علی (علیه السلام) را در دلت بیاور که در سه بُعد وجودی، تو را می‌سازد؛ لذا در روز قیامت وقتی مؤمن بیاید، تیتر صحیفه‌اش را نگاه می‌کنند و تمام!

مؤمن با امام علی (علیه السلام) رفیق بوده و حبّ او را داشته است؛ پس مسلّم است که رعایت می‌کرده. اگر غفلتاً خطاها و لغزش‌هایی داشته است، بحث دیگری است.

کتاب ادب الهی جلد سوم (تربیت فرزند) صفحه 258

[1] . بحارالانوار، ج39، (صل‌الله‌علیه‌وآله)284

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی(ره)

بهترین ذکر و درخواست آرزو

نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395
 
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:

أَفِیضُوا فِی ذِکرِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ اَلذِّکرِ وَ اِرْغَبُوا فِیمَا وَعَدَ اَلْمُتَّقِینَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ اَلْوَعْدِ.

به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است و آنچه پرهیزکاران را وعده دادند آرزو کنید که وعدۀ خدا راست ترین وعده هاست.