« تروریسم چیست؟اگر حق را بشناسید شناخت اهل حق آسان میشود »

با حسین تا بی نهایت

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1396
 
حجت الاسلام سرلک:
حرف اصلی اباعبدالله علیه السلام با ما یک کلمه است که من حسین هرکاری باشد انجام میدهم، قنداقه شش ماهه ام را هم روی دست میگیرم و یک جور استسقا میکنم و آب میطلبم که اگر ارمنی ها هم بشنوند زجه بزنند برای اینکه تو قلبت از بن بست خودت نجات پیدا بکند.
 
با حسین تا بی نهایت…
مراسم شب ششم دهه سوم محرم با سخنرانی حجت الاسلام سرلک و مداحی حاج حسين يعقوبيان، كربلایی محسن حسن آبادی، كربلايی علی عشرتی، كربلایی مرتضی فرهنگ در هیئت کربلا برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام سرلک را میخوانید:
 
با حسین تا بی نهایت
 
سوال مهمی مطرح میشود که چرا اینهمه سرمایه های بزرگ و امکانات فوق العاده برای رساندن انسان به نهایت کمال خودش وجود دارد؟
چرا با اینکه اینهمه امکان رشد در انسان وجود داشته است از بین اینهمه افراد از گذشته تا حال چه آنها که مرده اند چه آنهایی که الان زنده هستند حساب کنیم مثلا 28 میلیارد نفر شاید نزدیک 28ملیون نفر رشد داشته اند و بقیه به قول معروف پوچ درآمده اند، انگار که آمده اند خراب کنند و خراب بشوند. مثل همان گفته ای که فرشتگان در زمان خلقت انسان به خدا گفتنتد که این انسان فاسد است و در زمین فساد ایجاد میکند. خداوند هم جواب فرشتگان را داد که در بین این آدم ها قرار است افرادی بیایند که خیلی با عظمت هستند.
 

در روایت است که خداوند پرده را کنار زد و کربلا را نشان داد و فرشته ها یک چهره ای از عاشورا دیدند و گفتند خدایا راست میگویی اگر تمام این 28میلیاردنفر بیایند و بروند می ارزد برای اینکه یک کربلا به وجود بیاید.

 
امام صادق علیه السلام در زیارت اربعین میفرماید که امام حسین خون قلبش را داد تا جهالت و گمراهی از جامعه برود. ما آمده ایم 60 سال 70 سال زندگی کنیم در این دنیا چرا باید اسیر خودخواهی ها و گمراهی ها و ضلالت ها بشویم؟ امام حسین علیه السلام باید کاری بکند تا مردم نجات پیدا بکنند در زیارت آمده است که خدا دلش میخواهد تو کشته بشوی تا در عظمت مظلومیت شهادت تو دلها از بن بست خودشان نجات پیدا بکنند. 
 
این حس را همه داشته اند که وسط روضه وقتی گریه شان میگیرد انگار همه پرده ها از پیش چشمشان کنار میرود، همه آدم های خوبی میشوند هم میشوند مثل محسن حججی. برای همین ما روضه را دوست داریم چون روضه ما را میبرد به آن عالمی که آنجا بودیم.
 
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش            باز جوید روزگار وصل خویش
 
اصل ماجرا این است که ما مال خدا هستیم، ما عازم خدا هستیم اما در این سفر چشممان به جاذبه های دنیایی خورده است و هجرتمان به سمت خدا مختل شده است. امام حسین علیه السلام آمده است تا جاذبه هایی برای ما درست کند تا بتوانیم به همه جاذبه های دنیایی پشت کنیم. 
انسان در این عالم آمده است با 70 سال عمر و هزاران مسئله، مثلا مسئله یک قصاب با مسئله یک خیاط فرق میکند. اما مهم این است که ما مسائلمان را با کدام زمینه ها و کدام ظرفیت ها حل میکنیم؟ آیا زمینه حل مسئله ما برمیگردد به عهد ازلی ما با خدا؟ کربلا آمده است تا ما را از گل ولای هوس ها خارج کند، کارکرد کربلا این است اگر کربلا و روضه را با چیز دیگری اشتباه گرفته اید بدانید که کربلا کار خودش را میکند. حسین رحمة الله واسعه است.
کار اصلی امام حسین علیه السلام این بود که به ما بگویند ” من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا” هرکس میخواهد تا خدا برود با ما کوچ کند. 
حرف اصلی اباعبدالله علیه السلام با ما یک کلمه است که من حسین هرکاری باشد انجام میدهم،  قنداقه شش ماهه ام را هم روی دست میگیرم و یک جور استسقا میکنم و آب میطلبم که اگر ارمنی ها هم بشنوند زجه بزنند برای اینکه تو قلبت از بن بست خودت نجات پیدا بکند. با حسین تا بی نهایت…
تمام انبیا و اهل بیت آمده اند تا دست ما را در دست خدا بگذراند اما ما دستمان را کشیده ایم. 

ما میتوانیم به گونه ای باشیم که خونخواه حسین علیه السلام. هزار و سیصد سال پیش در یک سرزمینی آقایی را با مظلومیت به شهادت رساندند؛ قرآن میفرماید “مَنْ قُتِلَ مَظلوماً فقد جعلنا لولیه سُلطَاناً” اگر کسی را بکشند که کشته شدن حقش نباشد، ولیّ او میتواند ادعای خونخواهی بکند. اگر کسی را در خیابان جلوی چشم ما بکشند ما نمیتوانیم برویم و بگوییم ما مدعی خون او هستیم چون کاره ای نیستیم؛ اما حسین علیه السلام این حق را به ما داده است که مدعی خون او باشیم و بگوئیم ” أین الطالب بدم المقتول بکربلا”
ما گریه کن های امام حسین علیه السلام هستیم و پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله میفرماید ” صل الله علی باکین علی الحسین…


فرم در حال بارگذاری ...