« دانلود نرم افزار موبایل آندروید ویژه ماه مبارک رمضان Ramazan | دانلود دعای سحر ماه مبارک رمضان + متن،ترجمه و صوت با صدای مداحان مشهور » |
تفسیر دعای سحر (1)
نوشته شده توسطرحیمی 9ام خرداد, 1395همه موجودات دارای نطق و قول اند. آسمان ها و زمین و آن چه در آسمان و زمین است خدا را تسبیح می کنند. گرچه ما تسبیح ایشان را نمی فهمیم. خوشا به حال کسی که زبانش را حفظ کند و شکمش را از شبهه ناک و حرام بر حذر دارد. خوشا به حال کسی که با حلال افطار کند، خوشا به حال کسی که در ماه رمضان و در تمام مدت عمر مواظب زبانش باشد تا از خواص بشود.پیشگفتار:دعا يكى از كششهاىِ طبيعى هر انسانى بهشمار مى رود؛ زيرا وى خود را قادر به تأمين خواستههاى فراوانى- كه دارد- نمى بيند و اگر به چشمِ بصيرت بنگرد حتى در برآورده كردن يكى از آنها هم، به شدّت فقير و ناتوان است، چنان كه كلام خداى متعال بيانگر اين مطلب مى باشد:«يَا أَيُّهَاالنَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ».[1]از اينرو، با همه وجود، قدرت مطلق را مى طلبد تا خواستههاى خويش را با او در ميان بگذارد و در هر لحظه با او زمزمه كند. انبياى الهى- صلوات اللَّه عليهم اجمعين- به مردم، همين كشش فطرى را يادآور شدند تا هماره با خداوند ارتباط داشته باشند و خواسته هاى خود را فقط از او بخواهند.از سوى ديگر، اين انسانِ خداجو و حقيقت طلب، به دنبال وقتى است كه در آن، سبكبارتر و آسانتر، به مناجات برخيزد؛ بنابراين، خداوند متعال «رمضان» را آفريد و در آن «سحر» را قرار داد. يعنى هنگامه نجوا، راز شنوى و خداخواهى؛ هنگامهاى كه درهاى آسمان گشوده خواهد شد و فرشتگان خدا در سكوتى سنگين و دلپذير، فوج فوج بر زمين فرود مى آيند و پيامهاى حضرت حق را به بندگانِ شايسته خويش مى رسانند.
آرى، رمضان و سحر، دو زمانِ پرارزش براى صعودِ معنوى انساناند و دعا آوازى است كه آدمى در ضمن آن، اوجگيرى بهتر و عبورِ سلامتخيز از منطقههاى دشوار و مسيرهاى پرمخاطره را طلب مى كند. رمضان و سحر و دعا با هم آميخته اند؛ اما همه چيز از «سحر» آغاز م ىشود و نقطه عزيمت، اراده و قصد و نيت انسان براى ورود به رمضان از سحر است. در اين وقتِ اندك، گويى حركتِ طبيعى و زمان آفرينِ ماده از سنخِ خويش جدا مىشود و صبغه لاهوتى به خود مى گيرد و زمين و انسان را به يكباره به آنسوى طبيعت مى برد و دوباره بازمى گرداند. از اينرو حضرت حق در قرآن به سپيدگاه فجر قسم ياد مى كند و ارزشمندى آن را به بندگانش يادآور مى شود.
اين وقتِ بهشتى را، هر سالكى بنابر تمايلاتِ نيايشگرانهاش، غنيمت مىشمرد و آهنگ دعا و زمزمه با معشوق مىكند، هر كس به هر زبانى و با هر شيوهاى كه «او» را بخواند و حريم توحيد و يكتايى را پاس دارد در درگاه احديت مقبول مىافتد و نتيجهاش به خود وى بازمىگردد؛ اما براى سالم و سريع رسيدن لازم است، همانند هر كار ديگر، شيوه مناجات و آداب زمزمه را از معلمانِ عشق و توحيد يعنى ائمه معصوم عليهم السلام بياموزيم؛ آنان كه مشعل هدايت و منارههاى بلند رستگارى در دنياى ظلمانى اند.
چنان كه آموزههاى آموزگاران اين مكتب-/ كه خود با طى طريق در اين وقت بهشتى، از زمان و مكان به شيوههاى ياد شده، راههاى تاريكى را پشت سر نهاده و قدم در روشنايى راه هدايت گذاشته-/ درباره اين دعاى مبارك، پرخير و بركت ما را رهنمون است، همچنان كه امام خمينى رحمه الله در مقدمه كتاب شرح دعاى سحر در خصوص انگيزه خود از شرح دعاى پرفيض سحر مىفرمايد: «از بزرگترين نعمتهاى الهى بر بندگان و رحمت واسعه او، دعاهايى است كه از معصومان عليهم السلام-/ كه خزاين وحى و شريعت و حَمَله علم و حكمت هستند-/ رسيده است؛ زيرا همين دعاها رابطه معنوى خالق و مخلوق، خط اتصال عاشق و معشوق، و وسيله ورود در حصن حصين الهى و تمسك به عروةالوثقى و حبلالله متين است و بديهى است كه به اين اهداف نمىتوان رسيد مرگ با توجه به معانى آنها و حضور قلب. از اين رو به شرح اين دعا پرداختم.»
بنابراين آموزه مهمى كه در ضمنِ آداب سحر از پيشوايان دينى ما رسيده «دعاى سحر» است كه زبانِ سالك را در هنگام مواجهه با معشوق مىگشايد و شيوه توصيف و نحوه خطاب كردنِ او و راههاى «سؤال» و «خواستن» را يكى پس از ديگرى مىآموزد و در پايان مىآموزد كه وظيفه او فقط خدا خدا گفتن است؛ تا به وصال و تقرب حضرت حق، مولا و معشوق خود دست يابد. يعنى فقط او را مىخواهد نه چيز ديگر در كنار او، اين نگاه عارف و عاشق است از دعاى سحر كه قرآن به آن سوگند ياد كرده است. و قدرت آن از تكتك فرازهايش هويداست.
سيدبن طاووس در كتاب اقبال پس از نقل اين دعا از قول امام باقر عليه السلام در شأن و منزلت دعاى سحر روايتى به اين مضمون بيان مىكند: «اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا، و سرعت استجابت اين دعا-/ براى كسى كه آن را مىخواند-/ را مىدانستند، براى به دست آوردن آن بر روى همديگر شمشير مىكشيدند.»[2] روايتى ديگر از ايشان وجود دارد كه امام باقر عليه السلام در آن مىفرمايد: «اگر سوگند ياد كنم كه اسم اعظم خدا در اين دعا است، سوگندم درست است، پس هرگاه دعا كرديد در دعا كوشش كنيد كه اين دعا از علوم پنهانى است. پس آن را پنهان كنيد مگر از اهلش. منافقين و تكذيب كنندگان و انكاركنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا،دعاى مباهله است؛ مىگويد: اللهم انى اسئلك من بهائك بأبهاه ….»[3] همچنان عارف بزرگ حضرت امام خمينى رحمه الله در مقام معرفى منزلت و شأن دعاى سحر مىفرمايد:
«من اجلّ الادعية قدراً و أرفعى منزلة، لا شتما له على الصفاتِ الحُسنى الالهيّة و الامثال العليا الربوبية و فيه الاسم الاعظم و التجليا لِاتم الأقدم.»
همچنين عارف فرزانه آيت اللَّه حسنزاده در خصوص جايگاه ويژه دعاى سحر مطلبى را-/ از استادش، حكيم و عارف و فيلسوف علامه طباطبايى-/ چنين مىفرمايد:
«وقتى به حضور شريف علامه طباطبايى، تشرف حاصل كرده بودم و عرض حاجت نمودم. فرمودند: آقا، دعاى سحر حضرت امام باقر عليه السلام را فراموش مكن كه در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت، و علم و شرف است و حرفى از حور و غلمان نيست اگر بهشت شيرين است، بهشت آخرين شيرينتر است.»
گفتنى است كه در اين دعا 22 فقره از نامهاى خداوند قرار دارد و شرحى در ذيل هر يك از آنها ارائه شده قابل ذكر است كه دعاى سحر ابن ادريس، غير از دعاى سحر منسوب به امام باقر عليه السلام است.
در مهج الدعوات نيز درباره اين دعا از حسن بصرى نقل شده كه: «چو خداى تعالى ادريس را به قوم خود فرستاد اين اسماء را به او آموخت كه در پنهان بخواند و به قوم خود نياموزد و خدا را به آن اسماء بخواند و به بركت اين دعا بود كه خداوند او را به آسمان برد و به مكان بلند رسانيد و بعد از آن اين اسماء را به موسى آموخت و بعد از آن به حضرت پيغبر آموخت و ايشان در غزوه احزاب اين دعا را خواندند و حسن بصرى مىگويد من از ترس حجاج اين اسماء را مىخواندم و خداى تعالى شر او را از سرمن كم نمود.»[4] قابل ذكر است كه دعاى سحر ابن ادريس، غير از دعاى سحر منسوب به امام باقر عليه السلام است.
بنابراين دعاى سحر همچنان كه از اسمش پيداست؛ شرح عرفانى دعاى معروف مباهله است كه از ائمه عليهم السلام بوده از اين رو شيعيان نيز به آن اهتمام ويژه دارند. در همين راستا انديشمندان و حكيمان نامدارى بر آن شرح نگاشتند كه از جمله مىتوان اين بزرگان را نام برد:
شرح دعاى سحر، سيدابوالحسن رفيعى قزوينى؛ شرح دعاى سحر، ملاحبيباللَّه كاشانى؛ شرح دعاى سحر، ملامحمد صالح حايرى مازندرانى؛ شرح دعاى سحر، شيخ آقا بزرگ تهرانى؛ شرح دعاى سحر، ميرزا محمد تنكابنى؛ شرح دعاى سحر، ملاهدايتاللَّه آشتيانى؛ شرح دعاى سحر، محمدكريم خان كرمانى.
از جمله شرحهاى نگاشته شده درباره دعاى سحر كه بسيار مفيد و پرارزش مىباشد، شرح دعاى سحر ارزشمند امام خمينى رحمه الله است كه- با تكيه بر آيات قرآن، و روايات اهلبيت عليهم السلام-/ در شرح دعاى «مباهله» معروف به دعاى سحر در سال 1347 هجرى و 1307 شمسى به زبان عربى نگاشته شده و سپس اين كتاب نفيس به فارسى ترجمه شده.
از مطالب بيان شده چنين استفاده مى شود كه اين دعا هميشه مورد توصيه عالمان و عارفانِ گوهرشناس بوده و از همين روست كه بزرگان اين طايفه-/ از گذشته تا به حال-/ شرحهايى بر آن نوشتهاند كه فقيه عارف حضرت آيةالله العظمى حاج شيخ حسين مظاهرى «دامت بركاته» نيز- كه انس و الفتى ديرينه با دعا و آموزههاى عرفانىِ مكتب اهلبيت عليهم السلام دارند، و به طور دايم به تفسير ادعيه و مناجاتهاى معصومان عليهم السلام پرداختهاند- ايشان دعاى سحر را راز و نياز عارف با حضرت حق مىداند و معتقد است عارف در دعاى سحرگاهى به صفات جماليه و جلاليه حق نظر دارد و گاهى به صفات افعال او يعنى فيض مقدّس توجه دارد و لذا وقتى خدا خدا مىكند لذت مىبرد.
ايشان سعى دارد تا با تفسير ادبى، عرفانى، ولايى و اخلاقى فرازهاى دعاى سحر حلاوت و لذت آن را به كلام تشنگان بچسباند. از آنجايى كه خود از شيرينى و لذت آن بهرهمند بوده است و فارق از نگاههاى بيرونى، از درون سخن مى گويد عاشق را بهرهمند مى سازد در همين راستا اهتمام به شرح دعاى مبارك سحر كردند. كه چون در غالب گفتارى ارايه شده بود، از اينرو صورتِ نوشتارى اش ضرورى بود، بنابراين، با نظر ايشان پس از ويرايش و تصحيح عبارتى و نزديك ساختن آن به زبان نوشتار، استخراج و تنظيم فنى منابع، كنترل آيات و روايات و حروفچينى و صفحه بندى تازه، به شكلى كه اينك پيش روى شما است، تقديم مى شود. اميد كه صاحب رمضان و سحر را خشنود سازد و خوانندگان ارجمند را مفيد افتد.
سيد محمد رضا حسينى-استاد يار دانشگاه پيام نور
[1]. فاطر، آيه 15.
[2]. اقبال، ج 1، ص 175.
[3]. همان.
[4]. مهج الدعوات، ص 304( و من ذلك دعاء إدريس عليه السلام بما قالها).
فرم در حال بارگذاری ...