موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيتالله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"
توصیههای رهبر انقلاب به ائتلاف ملی عراق
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1395رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای اصلی تحالف ملی عراق در تاریخ ۹۵/۹/۲۱ وظیفه رئیس و اعضای اصلی و همه جریانهای داخل تحالف ملی عراق را بسیار سنگین و هرگونه تصمیم و عملکرد آنها را تأثیرگذار بر «عراق، منطقه و اسلام» دانستند. پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR توصیه های رهبر انقلاب به ائتلاف ملی عراق را در اطلاعنگاشت زیر مرور میکند.
مقرّبین از شوق بهشت جان سپردهاند و ما...
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1395
خداوند، در قرآن و غیر آن (سنت) بهحدی بهشت و بهشتیان را در توصیف بالا برده که اگر کسی از شوق شنیدن آن، وفات کند استبعاد ندارد!
آیات جهنم نیز اینگونه است، قرآن میفرماید: «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ؛ گرزهای آهنین برای [زدن] آنان فراهم است».۱ که اگر انسان معاصی خود را در نظر بگیرد و بمیرد، مستبعد نیست!
البته ما با منکرین کار نداریم، ولی برخی از مقرّبین از شوق لقای بهشت مردهاند؛ زیرا شنیدن آیات رحمت و نعمت و یا عذاب و نقمت، در انسان موحّد تکویناً اثر میگذارد و او از مشوّقات یا مخوّفات جان میسپارد، با اینهمه، این آیات در ما هیچ اثر نمیکند!
کار هنرمندان و عالمان هر دو انتقال آگاهی است
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1395حجت الاسلام پناهیان: جنس کار هنرمندان را زیاد متفاوت از فیلسوفان، عرفا، ژورنالیستها و اهالی رسانه نمیبینم چراکه جنس کار یکی است.
مراسم افتتاحیه ترم جدید آموزش فیلمسازی مرکز آموزش آوینی با حضور حجت الاسلام پناهیان، حبیب احمدزاده و همسر محترمه شهید سیاح طاهری برگزار شد.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در این مراسم در خصوص آگاهی افراد و تاثیر بر افکار آنها گفت: ما وقتی میخواهیم با آدمها ارتباط برقرار کنیم و روی آنها تاثیر بگذاریم و نمیتوانیم مستقیما و به زور آنها را وادار به عمل کنیم چراکه ممکن نیست و مطلوب هم نیست.
وی ادامه داد: تاثیر دیگر این است که نمیتوانیم روی قلب آنها تاثیر بگذاریم و محبت و ایمان آنها را زیاد و کم کنیم. نمیتوانیم عشق و علاقه او را به خوبیها و مومن شدن افزایش بدهیم. مستقیما در قلب کسی نمیشود تاثیرگذاری کرد. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که به او آگاهی بدهیم. نوع این آگاهی، ترکیب و انتقال این آگاهیها و شیوههای مختلف انتقال میتواند در افکار و رفتار او تاثیر بگذارد.
حجتالاسلام پناهیان افزود: حتی اگر کسی روضه خوانی کرد، او در حال انتقال یا تکرار آگاهی است. این خود مخاطب است که با این آگاهیها ارتباط برقرار میکند، یا متنفر میشود یا علاقمند میشود. اینکه میگویند یک فیلم و یا کلام احساسی یا عاقلانه دیدم و شنیدم، تفاوتی ندارد. همه در حال انتقال آگاهی است، حتی موسیقی هم در حال انتقال آگاهی است.
وی تصریح کرد: هرکسی که آگاهی پیدا میکند، چقدر و چگونه از آن متاثر بشود به خودش مربوط است. کلام فریبنده به این بستگی دارد که شخص چقدر دوست داشته باشد، گول بخورد. کلام احساسی به این بستگی دارد که او چقدر زمینه متاثر شدن داشته باشد. در عین حال کلام، کلام است. این آگاهی گاهی نسبتهای نزدیک و گاهی نسبتهای دورتری به احساسات ما دارد. حتی عاشق شدن فرمایشی و زوری نیست. حتی مومن شدن نمیتوان به صورت مستقیم اتفاق افتد. این آگاهیها می تواند هنرمندانه و مدبرانه منتقل شود. با قصد سو یا خیر منتقل شود. انگیزه منتقل کننده این آگاهی میتواند نورانی ویا سرشار از سیاهی باشد یا حقایقی باشد که در جهت گیری نهایی به سیاهی منجر بشود.
تفکر سکولار بزرگترين خطر براي اسلام و خيانت به خون شهيدان است.
نوشته شده توسطرحیمی 22ام آذر, 1395علامه مصباح یزدی:
تفکر سکولار بزرگترين خطر براي اسلام و خيانت به خون شهيدان است
آن فقیهی که فقط عبایش را روی سر بکشد و زیارت عاشورا بخواند و به منزل برود، نمی تواند ولی فقیه باشد.
افرادی برای انقلاب اسلامی قیام کردند، زحمت کشیدند، و حتی در قانون اساسي تصویب کردند که همه قوانین بايد بر اساس اسلام باشد، و حتی میدانند که ولایت فقیه رکن انقلاب اسلامی است، اما در هنگام عمل، میگویند اسلام که به نوع معامله و قرض دادن ما کاری ندارد؛ يا اطاعت از ولی فقیه هم خیلی لازم نیست چون معصوم نیست! بگذریم که برخی خود را نیز کمتر از ولی فقیه نمی دانند!
حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در جمع تعدادی از مسئولان نیروی انتظامی کشور با بیان روایاتی از امیرالمؤمنين علیه السلام درنهج البلاغه، گفت: ورود انسان در این عالم با سختی و گرفتاری همراه است، و این مسأله نشان ميدهد که این عالم جای استراحت و آسایش مطلق نیست، بلکه زندگی دائما با سختیها همراه است.
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با طرح این سئوال که چرا خداوند عالم را طوری آفریده است که این سختیها و مصیبتها در آن وجود داشته باشد، اظهار داشت: پاسخ کامل به این سئوال، مجال بیشتر و مقدمات گستردهای میخواهد؛ اما اجمالا باید گفت که این عالم محل امتحان است؛ قرار نیست انسان در این دنیا بماند، بلکه آمده است تا خود را بسازد و برای زندگی ابدی آماده کند؛ وقتی دنیا را محل امتحان بدانیم، طبیعی است که مانند سایر امتحانات، سختیها و مشکلات خاص خودش را داشته باشد و فرد امتحانشونده در برابر دشواریها و ابهامهایی قرار گیرد که با غلبه بر آنها و سربلندی در امتحان، به رشد بیشتری برسد.
اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود
نوشته شده توسطرحیمی 22ام آذر, 1395آیت الله قائم مقامی:
اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود
“إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا”
در این آیه خداوند خبر می دهد که من بر پیامبر صلوات می فرستم. صلوات به معنای درود فرستادن و اتصال است.
خداوند در این آیه می فرماید پیغمبر به من متصل است. وصل این است که خداوند هر رحمت و لطف و فضل و محبتی که می خواهد بدهد به این کانون می دهد. در این عالم وجود هر فیضی و هر رحمتی که می خواهد برسد از مجرای نورانیه محمدیه اجرا می شود.
اگر کسی اهل حکمت و علم باشد و مطالعه باشد با استدلال به این موضوع می رسد که این نور با چندین واسطه انتهایش به نور پیامبر بر می گردد. او شمس وجود است و آفتاب وجود نبوت است. هر کمال و فیضی که می خواهد به جایی برسد از این مجرا می رسد.
حتی می فرمایند اگر کسی بخواهد آفریده شود و ایجاد شود کانال آفرینشش از این مجرا است. حقیقت حضرت بر آفرینش تقدم دارد. بارها خودشان فرمودند: اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود.
قسمت اول آیه اعلام می کند که پیغمبر به من متصل است. این اتصال به قدری است که طبق فرمایش امام زمان(عج) در زیارت رجبیه می فرمایند: آنقدر نزدیک است که گویی فرقی بین ایشان و خدا نمانده است به جز یک فرق و اینکه ایشان بنده است.
منبع: وارث/سخنرانی استاد قائم مقامی در هیئت ریحانة النبی(س) در تاریخ 1393/10/19
آماده باش برای حمله
نوشته شده توسطرحیمی 22ام آذر, 1395
بسم رب الشهدا و الصدیقین
گاهی خودمان هم نمیدانیم چه میکنیم!
امام خمینی(ره) هنگامی که با بسیجیان مواجه میشد، تعبیراتی بهکار میبرد که بسیجیان را شرمنده میکرد. مثلاً این سخن معروف که «کاش من هم یک بسیجی بودم!». هرکس اندکی امام و صداقتش را بشناسد، یقین میکند که ایشان اهل بزرگنمایی و تعارف نیست. اما حالا علامت سؤال بزرگی در ذهن ایجاد میشود که این سخن از امام یعنی چه؟ آخر امام کجا و بسیجیان کجا!؟ بسیجیان افتخارشان فدایی بودن برای این نماینده بقیه الله بود!
حقیقت این است که گاهی ما آثار و برکات کاری را که انجام میدهیم، خودمان هم نمیدانیم! امام در بسیجیان و راه آنان چیزی را میدیدند که خود آنها و ما درک نمیکنیم.
شما خادمان شهدا هم اینگونهاید. شاید یک خادم شهدا خودش هم ارزش و عظمت کاری را که انجام میدهد، نداند! امام خامنهای (ح) درباره خادمان شهدا و تمام زنده نگهداران خون شهدا فرمودند:
«گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست».
درک این مطلب را تنها از امثال ایشان باید انتظار داشت؛ اما نتیجه این است که شما باید قدر خود را بدانید!
یک پرسش اساسی
چه باید بکنیم که تلاشهای ما در راه زنده نگهداشتن خون شهیدان کمتر از شهادت نباشد؟ چه کنیم که ما را نیز حتی اگر بهظاهر شهید نشدیم، با شهدا محشور کنند؟ حضرت آقا فرمودند: «گاهی رنج و زحمت برای شهدا، کمتر از شهادت نیست» چه کنیم زحمات ما هم جزء آن گاهی قرار بگیرد؟
پاسخ
باید در راه «زنده نگهداشتن خون شهیدان» و خدمت به این فرهنگ، حواسمان باشد که درست حرکت کنیم؛ یعنی باید خوب بدانیم که هدف شهدا چه بوده، برای چه رفتند و به کجا رسیدند.
مطالبات رهبری در جذب جوانان به نماز
نوشته شده توسطرحیمی 22ام آذر, 1395یکی از مسائل مهم در باب نماز جمعه ، جذب جامعهی جوان کشور است. ما با اینکه نسبتِ جوانهایمان الان از قبل - سالهای دههی ۶۰ و اوایل دههی ۷۰- اندکی کمتر است امّا درعینحال جامعهی ما بحمدالله جامعهی جوانی است؛ ما جوان زیاد داریم. جوانها را جذب کنید به نماز جمعه ؛ جذب جوانها به نماز جمعه با گفتن اینکه « جوانها بیایید، جوانها تشویق بشوید » به اینجور چیزها درست نمیشود؛ باید جوان کشانده بشود از طریق دل، از طریق فهم .
یکی از چیزهایی که جوان را جذب میکند به نماز جمعه ، سخن متقن و متین است .
حرف سست ، چه در زمینهی سیاسی، چه در زمینهی فرهنگی ، افرادی را که در آنجا هستند - حالا یک عدّهای عادت کردهاند، بهعنوان عادت میآیند نماز- آن جوانی را که دنبال حرف است که از این منبر بشنود، او را جذب نمیکند؛ حرف نو [بزنید]:
«سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر»[i].
معنای حرف نو حرف بدعتآمیز نیست که بگوییم آقا بدعت! نه، سخن نو؛ شما فکر بکنید، تأمّل کنید ، اندیشه کنید ، کاوش کنید ، سخنان نوِ جذّاب پیدا میکنید برای جوانها؛ آنوقت جوانها میآیند. میآیند در این جلسات شرکت میکنند؛ خودشان شرکت میکنند بدون اینکه شما به آنها بگویید.
[i] . فرّخی سیستانی، دیوان، قصاید؛ «فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/ سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر»
نماز
هدف آفرینش
نوشته شده توسطرحیمی 21ام آذر, 1395انبيا آمدند تا به آدميان بفهمانند که براي اين دنيا آفريده نشدهاند.
اينجا يک جلسه آزمايش است.
آري! تمام اين 100 سال عمر ما در اين جهان يک جلسه امتحان است.
واقعاً اين جلسه امتحان که 100 سال به طول ميانجامد، در مقابل بينهايت آخرت چه نسبتي دارد؟
شما 3 ساعت در جلسه امتحان کنکور مينشينيد تا 30 سال بعد از آن استفاده کنيد؛ 3 ساعت با 30 سال يک نسبتي دارد.
اما وقتي 100 سال را با بينهايت بسنجيد، چه نسبتي را ميتوان يافت؟
عمر آخرت چند برابر عمر دنيا ميشود؟
صد هزار برابر، يکميليون برابر، صدميليون برابر. حقيقت اين است که اين دو باهم هيچ نسبتي ندارند. عمر دنيا را هرقدر که باشد به هر تواني برسانيد، باز ابديت از آن درنميآيد!
بنابراين، ابتدا بايد حساب کنيم که ما چه هستيم، براي کجا آفريده شديم، عمر ما چقدر است، قرار است چندسال زندگي کنيم؛ تا ببينيم چه سعادتي را ميخواهيم:
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا
آیت الله مصباح یزدی /درسهایاخلاق سالتحصیلی95-96؛جلسه چهارم
بیمار سرطانی
نوشته شده توسطرحیمی 21ام آذر, 1395حجتالاسلام اسفندیاری میگفت: «یکی از بستگان نزدیک ما، به بیماری سرطان مبتلی گردید. پزشکان گفتند: باید در اولین فرصت، عمل جراحی شود. در غیر اینصورت، غدّۀ سرطان سراسر بدن را میگیرد و دیگر قابل درمان نخواهد بود.
بستگان ما در این شرایط، متحیّر و سرگردان شده بودند که آیا بیمار را برای عمل جراحی ببرند یا نه؟ برای همین خواسته، قرار گذاشتند به خدمت آیتاللهالعظمی بهجت بروند و برای عمل جرّاحی استخاره کنند. چون به خدمت آیتاللهالعظمی بهجت میروند و استخاره میکنند، آقا میفرماید: «عمل لازم نیست». سپس مبلغی پول میدهند که برای ایشان صدقه بدهند و نیز دستور میدهند که آب زمزم را با تربت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام مخلوط کرده و به مریض بدهند تا به قصد شفا، هر روز مقداری از آنرا بیاشامد و همچنین تعداد زیادی فقیر را غذا بدهند و هرچه میتوانند، به فقرا صدقه بپردازند و به افراد متعدّد بسپارند که برای بهبودی بیمار دعا کنند.
دکتر پس از معاینه با تعجب پرسید: شما کاری کرده یا برای درمان به جایی رفتهاید؟ بیمار میگوید: چطور؟ دکتر میگوید: خانم، بیماری شما به طور ناباورانهای کاهش یافته و هیچ احتیاجی به عمل ندارد و مقدار باقیمانده از غدّۀ سرطانی را با دارو معالجه میکنیم.
بستگان بیمار بدون درنگ دستورات آقا را دقیق اجرا نمودند و آن خانم مریض را جهت توسّل به اهلبیت علیهمالسلام به مشهد بردند.۱ بیمار سه روز در آنجا به راز و نیاز مشغول میشود و در حرم آن امام همام، حالات بسیار روحانی و معنوی به ایشان دست میدهد. پس از بازگشت، ایشان دیگر احساس درد نداشت.
تصمیم گرفتیم به خانه آیتاللهالعظمی بهجت برویم تا ایشان را در جریان گذاشته و دستورات بعدی را بگیریم. چون به طرف منزل میرفتیم، در مسیر مسجد و منزل، ایشان را ملاقات کردیم. پرسیدند: «حال مریض شما چطور است؟»؛ گفتیم: الحمدلله. و همۀ قضایای مشهد و انجام دستورات را به خدمت ایشان عرض کردیم. فرمودند: «به همان دستورات عمل کنید و برای معاینه، به دکتر مراجعه کنید».
چون به دکتر مراجعه کردیم، دکتر پس از معاینه با تعجب پرسید: شما کاری کرده یا برای درمان به جایی رفتهاید؟ بیمار میگوید: چطور؟ دکتر میگوید: خانم، بیماری شما به طور ناباورانهای کاهش یافته و هیچ احتیاجی به عمل ندارد و مقدار باقیمانده از غدّۀ سرطانی را با دارو معالجه میکنیم.»
- ۱. یکی از نزدیکان آقای بهجت میگفت: به نظرم بستگان بیمار به آقا گفتند: قصد زیارت مشهد را داریم. و ایشان پسندیدند و فرمودند: پس از زیارت به من مراجعه کنید.