موضوع: "سبک زندگی"
اصرار قرآن بر مطالعه تاریخ گذشتگان
نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1394
تاریخ آزمایشگاه بزرگ مسائل زندگی انسان ها و اثبات یا رد بسیاری از واقعیات است. در اینجا رمز شکست و پیروزی اقوام، واکنش ها و روحیات آنها، دلایل پیشرفت و سقوط تمدن ها و نحوه عملکردشان آزموده می شود و از آنجا که با واقعیات تجربی و آثار به جا مانده از گذشتگان سر و کار دارد، به عنوان شاخه ای از علوم تجربی قابلیت اقناع بسیاری منکران لجوج مفاهیم نظری را دارد. قرآن نیز به همین دلیل بشر را به مطالعه آثار پیشینیان فرا می خواند.
پاسخ تفصیلی: پاسخ اين سؤال چندان مشكل نيست. زيرا تاريخ را مى توان به آزمايشگاه بزرگى تشبيه كرد كه مسائل مختلف زندگى انسان در اين آزمايشگاه به آزمون سپرده مى شود.
بنابراين همان گونه كه علوم آزمايشگاهى بسيارى از مسائل را در محدوده خود حل كرده و براهين و دلايل زنده اى از طريق آزمون براى اثبات بسيارى از واقعيات ارائه داده است، تاريخ، اين آزمايشگاه بزرگ نيز مسائل مختلفى را در بوته خود آزمايش مى كند، «سياه سيم زراندود» را از «طلاى ناب» جدا مى سازد و پندارها را از ميان مى برد.
اگر در آزمايشگاه فيزيك و شيمى ظواهر يا تركيب اجسام مورد بررسى قرار مى گيرد، در آزمايشگاه تاريخ، رمز پيروزى ها و شكست اقوام، دليل پيشرفت و سقوط تمدّن ها و عكس العمل و واكنش صفات و روحيات مختلف اقوام و اشخاص و نحوه عملكردها به محك آزمايش زده مى شود، آن هم با شيرينى و جاذبه بسيار.
به اين ترتيب تاريخ وسيله خوبى است براى بررسى عوامل خوشبختى و بدبختى بشر.
اگر مى بينيم قرآن مجيد اين همه روى تاريخ پيشينيان تكيه مى كند و بسيارى از سوره هاى قرآن ناظر به مباحث تاريخى هستند و حتى گاهى اكثريت قريب به اتفاق آيات يك سوره را تاريخ پيشينيان تشكيل مى دهد، ناشى از همين نكته است.
افراد لجوج و عنود ممكن است بسيارى از مسائل نظرى را منكر شوند امّا واقعيّات مسلّم و قطعى تاريخ را نمى توانند انكار كنند؛ به خصوص اين كه قرآن غالباً دست مردم را مى گيرد و به سراغ آثار باقیمانده اقوام پيشين مى برد و گفتنى ها را بر سر قبرهاى آنان و بر فراز ويرانه هاى شهرهاي شان بازگو مى كند.
تاريخ در حقيقت شاخه اى از مسائل تجربى است و از يك نظر مى توان آن را در منبع حسّ و تجربه براى معرفت ادغام كرد، با اين تفاوت كه حسّ و تجربه مربوط به حال است و تاريخ مربوط به گذشته، حسّ و تجربه ممكن است مربوط به خود ما باشد امّا تاريخ مربوط به همه انسان ها است.
ولى اهميّت فوق العاده اين شاخه از تجربه ايجاب مى كند كه به صورت يك منبع مستقل معرفت مورد بررسى قرار گيرد.(1)
پی نوشت:
(1). گرد آوری از: کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ.ش، چاپ نهم، ج 1، ص 172.
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
عاقبت ازدواجهای حاصل از دوستیهای کاذب/ نقش مهم اخلاق در زندگی زناشویی
نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1394بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی، رعایت اخلاق زناشویی را یکی از مهمترین و اساسیترین اصول زندگی زناشویی میدانند، اگر از ابتدا به این امر توجه شود در آینده نیز تأثیرات زیادی را شاهد خواهیم بود.
در دین مبین اسلام به اخلاق نیکو بسیار اشاره شد، این موضوع در همه ابعاد زندگی اجتماعی انسانها از جایگاه ویژهای برخوردار است و رعایت آن باعث افزایش نفوذ کلام و رفتار در افراد میشود.
نقش اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی بر هیچکس پوشیده نیست، انسان با اخلاق محبت دیگران را بهسوی خود جلب میکند و این واکنش موجب تداوم تعاملات اجتماعی میشود.
بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی، رعایت اخلاق زناشویی را یکی از مهمترین و اساسیترین اصول زندگی زناشویی میدانند، اگر از ابتدا به این امر توجه شود در آینده نیز تأثیرات زیادی را شاهد خواهیم بود.
قطع بر یقین همیشه اخلاقی رفتار کردن کار آسانی نیست، اما اگر به آموزههای دینی و مشورت با افراد خبره توجه شود، میتوان زندگی را بر مبنای اخلاق نیکو شکل داد و بهموجب آن بسیاری از اختلافات زناشویی را کاهش داد.
* خود برتربینی بزرگترین آفت عشق
تعصب و خودبرتربینی یکی از صفات زشت اخلاقی است که طی مرور زمان مشاهده میشود و گاهی نیز در اوایل زندگی مشترک وجود دارد، اما به گفته بسیاری از افراد این صفات در کنار عشق محو میشود، اما بعد از گذشت اندک زمانی موجب کمرنگ شدن مفهوم عشق شده و مشکلاتی نیز بهوجود میآورد.
«ب ـ ط 26 ساله» یکی از شهروندانی است که این روزها در دادگاه طلاق روزگار سپری میکند، دختری که از سن کم بهواسطه عشق و علاقهای که به همسرش داشت، تن به ازدواج داد و هم اکنون نیز در راهروهای دادگاه در پی حکم طلاق است.
این جوان در گفتوگو با فارس، با بیان اینکه من علاقه بسیار شدیدی به همسرم داشتم و احساس میکردم با ازدواج با او حتماً خوشبخت میشوم، اظهار کرد: در سن کم بعد از ورود به دانشگاه و آشنا شدن با افراد جدید، تحت تأثیر همسرم قرار گرفتم و بعد از گذشت مدتی از دوستی، تصمیم به ازدواج گرفتیم.
وی بیان کرد: در اوایل آشنایی رابطه بسیار خوبی داشتیم، من بهشدت تحت تأثیر اخلاق و رفتار همسرم قرار گرفتم زیرا او از وضعیت ظاهری و اقتصادی خوبی برخودار بود.
این شهروند مازندرانی با اشاره به مخالفت خانواده به این ازدواج خاطرنشان کرد: پدر و مادرم رضایتی به این ازدواج نداشتند، چندینبار مانع شدند اما با اصرار و تهدید موفق به جلب رضایتشان شدم.
همه رقبای قدرتمند ازدواج در کشور
نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1394گزارش میزان از جدی ترین آسیب اجتماعی:
تشکیل خانواده در ایران تحت شعاع تغییرات فراگیر در ساختار ایمن و سنتی جامعه، به همراه برخی معضلات فرهنگی و اقتصادی و البته تا حدودی رواج برخی روابط خارج از عرف و قانون دچار نقصان شده و نیاز به چاره جویی عاجل دارد.
سلامت و پویایی یک جامعه در گرو اعتلای هسته اولیه و اصلی آن، همان کانون خانواده است؛ کانونی که به عنوان بستر فراگیری کنشهای خارج از خود یا همان عرصه اجتماعی محسوب شده و فرسایش ارزشی آن میتواند جامعه را با چالشهای متعدد اخلاقی، روحی و روانی روبهرو سازد.
چالشی که حتی ممکن است تمام سرمایههای اجتماعی را به انحطاط کشانده و نابود کند. حال چگونگی تشکیل و قوام این هسته کانونی، مسئلهای است که ذهن بسیاری را به خود معطوف داشته است. البته در جامعه ایران در کمتر از سه دهه قبل مسئله ازدواج و چگونگی شکل گیری و کاهش نرخ آن، دغدغههای با اولویتی تلقی نمیشد؛ اما در شرایط حال حاضر جامعه ایران با همج گسترده ای از هجمه های فرهنگی روبرو است از از تغییرات فراگیر در عرصه فرهنگ عمومی و تغییر الگوهای ازدواج سنتی و البته روابط خارج از عرف، ازدواج جوانان اگر نگوییم مهمترین بلکه یکی از چالشهای پیش روی جامعه ایران است.
ظهور رقبای جدی برای ازدواج سنتی
بحرانی که با واردات غربی رقبای ازدواج سنتی اعم از رواج ازدواجهای سفیدو سیاه، روابط خارج از عرف و از همه مهمتر رغبت به زندگی مجردی، این پتانسیل را داراست که به مهمترین چالش پیش روی جامعه در چند سال آینده تبدیل شود. تعبیری که برخی جراید در ادبیات رسانهای از آن به عنوان «انقراض نسل خانواده ایرانی» یاد و مخاطرت آن را به شدت متذکر میشوند. چالش مهمی که نشان دهنده عدم رغبت برخی جوانان به ازدواج است. محمد اسماعیل مطلق، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت با هشدار در مورد آن میگوید: براساس نظرسنجیها، اکنون ازدواج، اولویت هفتم جوانان در کشور است.
اما رویهای که این مسئله را در جامعه شدت میبخشد، خیزش پنهان تفکرِ برآورد تمنای جنسی در خارج از چارچوب تعهد و تاهل است. عارضهای که بیانگر استنکاف جوانان از پذیرش مسئولیتهای مدنی در قبال تشکیل خانواده است و پتانسیل فراوانی در بی هویتی کنشهای جنسی در جامعه دارد.
برآورد غرائز جنسی به عنوان یک نیاز، دارای کار کردهای دوگانه است و علی رغم کارکرد ایجابی و ترغیبی نسبت به ازدواج، در صورت انحراف میتواند رویکردی سلبی ایجاد کرده و خود مانعی برای ازدواج معرفی شود. زیرا در شرایط قانونی، عرفی و شرعی برآورد تمنای جنسی صرفا از طریق تشکیل خانواده قابل حصول است( هر چند در شرع و قانون عقد موقت نیز پیش بینی شده که خالی از تعهد نیست و دارای شرایط و ضوابط خاصی است) و در غیر این صورت برآورد آنها خارج از چارچوبهای تعریف شده، ضمن زائل ساختن اعتماد و اخلاق عمومی تاثیر بسزایی در ترغیب جوانان به ازدواج دارد.
همگی این آمار و اخبار روایتی است از موضوعی که نابخردانه، عنوان و پرداخت به آن در جامعه تبدیل به پدیده ای مذموم شده؛ غافل از آنکه تجاهل و تغافل از پرداخت به این مقوله بسیار مهم اجتماعی (مدیریت کنشهای جنسی درون و برون خانواده) سبب شده است تا قسمتی از کنش جنسی به خارج از کانون خانواده منتقل شود و علاوه بر صدمه جدی به اخلاق مداری جامعه، روند ناسالمی را نیز بازتولید نماید.
حق مادر از نظر امام سجاد علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1394
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
حق مادرت این است که بدانی او تو را چنان در رحم خویش نگه داشته و پرورش داده که کس دیگری را بدان گونه برنگیرد،
و از میوه دل خود تو را چنان تغذیه نموده که هیچ کس دیگری را آن گونه غذا ندهد
و به راستی تو را با گوش و چشم و دست و پا و پوست و تمام اعضا و جوارحش با خوش رویی و دلشادی نگهداری کرده
و هر ناگواری و درد و سختی و نگرانی [دوران بارداری را] تحمّل کرده، چنان که دستِ تجاوز [آفات و بلایا] را از تو دور ساخته و تو را بر زمین نهاده
و خشنود بوده است که تو سیر باشی و او خودش گرسنه مانَد،
و تو لباس بر تن داشته باشی و او برهنه باشد
و تو را سیراب سازد و خودش تشنه مانَد
و تو را در سایه قرار دهد و خودش زیر آفتاب به سربرد،
و با بیچارگی خود تو را نعمت دهد،
و با بی خوابی خود به تو لذّت خواب را چشاند،
و شکمش ظرف وجودِ تو بوده
و دامنش پرورش گاه تو
و سینه چشمه نوش تو و جانش نگهدارتر.
سرد و گرم دنیا را برای تو و به خاطر تو چشیده است،
پس برای قدرشناسی از این همه [ایثار و از خودگذشتگی] او را سپاس گزار باش و جز با یاری و توفیق خداوند نخواهی توانست این همه را قدردانی کنی.
امام سجاد علیه السلام:
فَحَقّ أُمّک فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهَا حَمَلَتْک حَیثُ لَا یحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَطْعَمَتْک مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا یطْعِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَنّهَا وَقَتْک بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ یدِهَا وَ رِجْلِهَا وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِیعِ جَوَارِحِهَا مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِک فَرِحَةً مُوَابِلَةً مُحْتَمِلَةً لِمَا فِیهِ مَکرُوهُهَا وَ أَلَمُهَا وَ ثِقْلُهَا وَ غَمّهَا حَتّی دَفَعَتْهَا عَنْک یدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْک إِلَی الْأَرْضِ فَرَضِیتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِی وَ تَکسُوَک وَ تَعْرَی وَ تُرْوِیک وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلّک وَ تَضْحَی وَ تُنَعّمَک بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذّذَک بِالنّوْمِ بِأَرَقِهَا وَ کانَ بَطْنُهَا لَک وِعَاءً وَ حَجْرُهَا لَک حِوَاءً وَ ثَدْیهَا لَک سِقَاءً وَ نَفْسُهَا لَک وِقَاءً تُبَاشِرُ حَرّ الدّنْیا وَ بَرْدَهَا لَک وَ دُونَک فَتَشْکرُهَا عَلَی قَدْرِ ذَلِک وَ لَا تَقْدِرُ عَلَیهِ إِلّا بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفِیقِهِ.
منبع : تحف العقول ص263
عوامل بی رغبتی خانواده ها به فرزند آوری و راهکارهای برون رفت.
نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1394در یک مقطع زمانی، سیاستِ “فرزند کمتر زندگی بهتر” در کشور اجراء شد و اکنون که نتایج این سیاست هویدا شده، این اشتباه تاریخی بیش از گذشته مشهود است.
با توجه به هشدارهای رهبر معظم انقلاب مبنی بر ازدواج جوانان و هشدار چندین باره معظم له بر پیر شدن جمعیت ایران و ضرورت افزایش نسل و فرزندآوری خانواده ها، خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در یزد در گفتگو با حجت الاسلام محمدعلی فخرالساعه از کارشناسان حوزوی مسائل خانواده، به بررسی ریشه های عدم تمایل جوانان به ازدواج و فرزند آوری پرداخته که در ادامه می آید.
ریشه تهدید جمعیت از کجا نشأت می گیرید؟
خداوند در آیه 204 تا 207 سوره مبارکه بقره، دو گروه را معرفی می کند:
عده ای که به دنبال فساد و تباهی و از بین بردن نسل هستند و گروه دیگر، کسانی هستند که حتی باارزش ترین دارایی خود، یعنی جان خود را هم در راه رضای الهی به خطر می اندازند.
خداوند در آیه 205 این سوره در مورد افراد دسته اول می فرماید: «وَ إِذا تَوَلَّي سَعي فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ» این افراد، اگر قدرت و حکومت به دستشان برسد؛ می کوشند در زمین فساد و تباهی در زمینه حرث و نسل ایجاد کنند که مراد از حرث در این آیه، زراعت و کشاورزی است که دشمنان بشریت، از قدیم تاکنون در صدد به فساد کشاندن محصولات کشاورزی در سرتاسر دنیا بوده اند؛ تخریب محیط زیست، از بین بردن مراتع و جنگلها، از بین بردن مواد غذایی سالم و جایگزین کردن مواد غذایی فاسد و بیماری زا و بسیاری از خسارتهای جبران ناپذیر زیست محیطی را این گونه افراد با تفکر غلط و عملکرد اشتباه خود بر بشریت وارد کرده اند.
در زمینه فساد و تباهی نسل که در این آیه به آن اشاره شده است؛ اگر به تفسیرهای موجود مراجعه شود، هم انسان و هم حیوانات و نباتات و در یک کلمه همه موجودات را شامل می شود که دشمنان بشریت، درصدد از بین بردن تمام نسلها با روش های مختلف می باشند با این توجیه غلط که با محدودت منابع طبیعی روبه روهستیم!
باید به این نکته توجه کرد که خداوند، به اندازه کافی، نعمت و محصولات فراوان برای همه انسانها و به اندازه چند برابر جمعیت کنونی، بر روی زمین قرار داده و تمام فقری که در جهان می بینیم، از بی تدبیری و ظلم و ستم ظالمان و جنایتکارانی است که ادعای مدیریت بشر را دارند، اما یا ظالم اند یا بی کفایت و فاسد!
بیست توصیه از اسلام برای غذا خوردن
نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1394دین اسلام برای همه امور زندگی انسان از جمله غذا خوردن آداب و احکامی را وضع کرده است که او را به سوی زندگی سالمتر رهنمون میسازد.
اسلام دین عقلانیت و حکمت بوده و احکام آن از سوی خداوند متعال برای هدایت و یاری انسان در مسیر زندگی مادی و معنوی وضع شده است. این دین کامل و جامع برای همه امور زندگی انسان از جمله تغذیه قوانین و احکامی دارد و ما در این گزارش سعی کردیم ترتیب و آداب صحیح غذا خوردن را برای شما کاربران گرامی جمع آوری کنیم.
یکی از سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله آن بود که غذا خوردن در سه وعده یعنی صبح، ظهر و شب را ترک نکنید «لقمة الصباح مسمار البدن» (1) یعنی صبحانه بدن را نیرومند می کند و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به کسانی که به خاطر رژیم گرفتن شام را ترک میکنند سفارش میکند ترک شام مکروه است چرا که بهم زننده اعتدال بدن است و قوت را کم میکند.(2)
رگی از بدن که نفرین میکند
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید خوراک شب نافعتر است از خوراک روز (3)، همچنین در بدن رگی است که آن را رگ شام گویند همین که مرد ترک کند خوردن شام را، آن رگ بر او نفرین کند تا صبح و گوید که خداوند تو را گرسنه و تشنه گذارد چنانکه مرا گرسنه و تشنه گذاردی.(4)
به موقع غذا خوردن عمر را طولانی میکند
پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام سر وقت خوردن نهار و شام را مستحب میدانند چرا که عمر را طولانی می کند و میفرمایند مستحب است شستن هر دو دست قبلا از طعام و بعد از آن، چه آنکه شستن فقر را زایل کرده و رزق را زیاد و انسان را از بلاهای در جسمش آسوده نماید و نیز چشم را روشن نماید(6) و فرق نیست در استجاب آن بین اینکه با دست بخورد یا با قاشق. (7)
چهارهزار فرشته هنگام غذا خوردن شما را همراهی میکنند
یکی از آداب که بسیار تأکید شده آن است که میفرمایند قبل از شروع در خوردن «بسمالله» را بگویید تا شیطان دور شود و سؤال از آن نعمت در روز قیامت نشود. (8)
و نیز وارد شده که: طعام که گذارده میشود، چهار هزار ملک دور آن را میگیرند و همین که خورنده «بسمالله» گفت، ملائکه گویند مبارک باد بر شما این طعام و بعد از آن به شیطان گویند دور شو ای فاسق تو دیگر راهی بر ایشان نداری، همینکه خورنده «الحمدالله» بگوید، ملائکه گویند این خورنده شکر الهی را به جا آورد (9) و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ضامن شده که برای خوردن طعام اسم خداوند ذکر شود، ضرری در آن نباشد. (10)
هنگام غذا خوردن به روی مردم نگاه نکن!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیه السلام میفرمایند مستحب است در ابتداء که میخواهد طعام را بخورد به آن نمک بپاشید چرا که از هفتاد و دو نوع بلا که از جمله آنان دیوانگی، جذام، برص (پیسی)، درد گلو، دندان و درد شکم است ایمن میشوند (11) و همچنین مستحب است لقمه را کوچک برداشتن، زیاد جویدن و به روی مردم کم نگاه کردن. (12)
امام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام میفرمایند: چهار چیز را در غذا خوردن مسلتزم شو تا از طب بی نیاز گردی، 1- منشین بر طعام مگر در حال گرسنگی 2- پا نشو از روی طعام مگر در حالی که هنوز اشتهای آن را داری 3- بسیار طعام را بجو (جویدن) 4- بعد از طعام نزد اراده خواب مرو.(13)
شوخ طبعی با همسر
نوشته شده توسطرحیمی 20ام دی, 1394شوخیکردن نه تنها در اسلام منع نشده، بلکه بویژه شوخی با همسر مطلوب است.
شادی کردن، امری فطری است. در اسلام نیز به شادی و نشاط اهمیت زیادی داده شده است.[1] چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله و معصومان علیه السلام در بسیاری از مواقع لبخند بر چهره داشته و با گشادهرویی با مردم برخورد میکردند. در روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله زیاد تبسّم میکرد.[2]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره شوخی میفرماید:«خداوند، انسان شوخ طبعی را که در شوخی خود راستگو باشد، مؤاخذه نمیکند».[3]
امام علی علیه السلام میفرماید: «چهره شاداب و خوشرویى؛ مهرآور و نزدیککننده به خدا است و چهره گرفته و بدرویى؛ دشمنیآور و دورکننده از خدا است».[4]
امّا در برخی موارد، شوخیهایی میان مردم رد و بدل میشود که با دروغ، غیبت، بردن آبروی دیگران و… همراه است. این بخش از شوخیها حرام است که نه تنها ما به این شوخیها مجاز نیستیم، بلکه دیگران را نیز باید از آن نهی کنیم.
شوخی تنها منحصر در این نوع نیست، بلکه ممکن است عدهای با هم شوخی کنند و شاد باشند، بدون اینکه مرتکب گناهی شوند. چنانکه در زندگی معصومان علیهم السلام نیز این نوع شوخی دیده میشود؛ مانند اینکه؛ پیرزنى نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد، و پیامبر فرمود: «هیچ پیرزنى وارد بهشت نمیشود»، آن زن شروع به گریه کرد. حضرتش فرمود: «تو آن روز پیر نیستى، خداى متعال فرموده است: “ما آنان را به شیوهای شگفتآور آفریده، و آنان را باکره قرار دادیم"[5]».[6]
بر این اساس، شوخیکردن نه تنها در اسلام منع نشده، بلکه بویژه شوخی با همسر مطلوب است.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: «هرگونه لهو (بازى) از مؤمن نابجا است، مگر در سه چیز: در تربیت کردن اسب، مسابقات تیراندازى، و شوخى کردن با همسر، که اینها درست و بجا است».[7]
پی نوشت ها:
[1]. ر. ک: «اسلام و تفریح و شوخی»، سؤال 1226؛ «شادی و نشاط در اسلام»، سؤال 13334.
[2]. ورام، ابن ابی فراس، مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج1، ص 112، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول.
[3]. جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، محقق: نبهانی، یوسف، ج 1، ص 324، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1423ق.
[4]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله ، ص 296، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[5]. واقعه، 35 – 36.
[6]. مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج 1، ص 112.
[7]. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق: موسوى کرمانى، حسین، اشتهاردى، على پناه، ج 10، ص 166، قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، چاپ دوم، 1406ق.
منبع:جام
10 نکته کلیدی در برخورد با نامحرم
نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1394سخن گفتن با نامحرم نیز از جمله مواردی است که می تواند زمینه برخی انحرافات جنسی را در بین افراد فراهم کند. از سوی دیگر، گاه صحبت کردن با جنس مخالف اجتناب ناپذیر می شود. از این رو، لازم است با رعایت مواردی که در پی می آید، آثار منفی اینگونه گفتگوها به حداقل برسد.
همانطور که میدانید که از مهمترین شرایط فعالیت های اجتماعی سالم برای زن مسلمان رعایت حدود او با نامحرم است.از این رو چند نکته ی مهم را دراین باره بیان میکنیم:
به کارگیری محتوای پسندیده
از آداب اسلامی در گفتگو با نامحرم آن است که از محتوای پسندیده در مکالمات استفاده و از به کارگیری مطالب مرتبط با تمایلات غریزی اجتناب شود.
در داستان حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم آمده است که زلیخا و زنان مصر باب مراوده را با یوسف گشودند. آن حضرت که متوجه خطر این مراوده و بیان سخنان تحریک آمیز شد، از خداوند اینگونه مدد خواست: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنی إِلَیهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَ أَکنْ مِنَ الْجاهِلینَ» گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوی آن می خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»
از این آیه استفاده می شود که طرح چنین مطالبی در گفتگو با نامحرم تا آنجا خطرناک است که یوسف علیه السلام نیز با آن مقام طهارت و قداست، از آن بیمناک بوده و حاضر می شود با رفتن به زندان، خود را از چنین موقعیتی خلاصی بخشد.
* پرهیز از شوخی با نامحرم
شوخی کردن با نامحرم، حریم میان آنها را کم رنگ نموده و احتمال وقوع گناه را در بین آنان تقویت می کند، اولیای دین افراد را از مزاح با نامحرم برحذر داشته اند.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز نقل شده است که فرمود: «مَنْ فَاکهَ امْرَأَهً لَا یمْلِکهَا- حُبِسَ بِکلِّ کلِمَهٍ کلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ فِی النَّار» کسی که با زن نامحرمی مزاح کند، به ازای هر کلمه ای که با او سخن گفته، هزار سال در دوزخ حبس می شود. ابابصیر، از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید در کوفه به زنی قرآن می آموختم و روزی اتفاق افتاد که با او مزاح کردم. هنگامی که در مدینه به محضر امام باقر علیه السلام وارد شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: «مَنِ ارْتَکبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللَّهُ بِهِ -أَی شَی ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَهِ- فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد» کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمی کند. چه چیزی به آن زن گفتی؟- از خجالت چهره خود را پوشاندم و توبه کردم- حضرت فرمود: دیگر تکرار مکن.»
تربیت فرزند
نوشته شده توسطرحیمی 1ام دی, 1394
امام صادق (علیه السلام) از امام پنجم یا ششم علیهما السلام:
چون کودک سه ساله شود هفت بار به او بگو بخوان «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»
بعد، واگذارش تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز رسد، هفت بار باو بگویند: بگو «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»،
و دیگر تا چهار سالگی او را واگذار، و چون چهار سالش تمام شد هفت بار بگوید: «صلی اللَّه علی محمد و آل محمد»
و ولش کنید تا پنج سالگی باو گفته شود دست راست و چپ کدامست؟ وقتی فهمید، رو بقبله واداشته شود، و سجده کند،
و باز واگذارش کنید تا 6 سالگی چون شش ساله شد رکوع و سجود آموزد
تا هفت ساله شود، در این سن دستور دهند تا دست و صورت را بشوید وضو بگیرد، بعد بنمازش وادارند،
و چون نه ساله گردد، وضوء یادش دهند و اگر ترک کرد تنبیه گردد و به صلاة فرمانش دهند، و بر ترک آن تنبیهش کنند.
و چون نماز و وضوء فرا گیرد، و والدینش آمرزیده شوند ان شاء اللَّه.
إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یبْلُغَ ثَلَاثَ سِنِینَ وَ سَبْعَةَ أَشْهُرٍ وَ عِشْرِینَ یوْماً ثُمَّ یقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالُ لَهُ أَیهُمَا یمِینُک وَ أَیهُمَا شِمَالُک فَإِذَا عَرَفَ ذَلِک حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ یقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِینَ قِیلَ لَهُ صَلِّ وَ عُلِّمَ الرُّکوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّی یتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ قِیلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَک وَ کفَّیک فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَیهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَیهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
مكارم الأخلاق، ص 222
توجه عاطفی به دختران را از امام حسین علیه السلام بیاموزیم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آبان, 1394امام علیه السلام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود.
رشد معنوی و تربيتی کودک، مستلزم پرورش سالم عواطف او توسط والدین است. بطوریکه بخش مهمی از این وظيفه و مسئوليت سنگين تربيت فرزند، بر دوش والدین است. در اين زمينه نيز روايات فراوانی وارد شده است؛ امام صادق(عليهالسلام) فرموده است:«همانا پروردگار، بندهاش را به دليل زيادی مهرورزی نسبت به كودك خود میبخشايد.»[۱] همچنين از پیغمبراکرم(صلیاللهعليهوآله) روايت شده است: «هر كس فرزند خود را ببوسد، خدا بر او پاداشی مینويسد و هر كس فرزندش را خوشحال كند، خدا او را در روز رستاخيز شاد میگرداند.»[۲] و در جاي ديگری حضرت فرمود: «کودكان را دوست بداريد و نسبت به آنان مهرورزی باشید.»[۳]
در جریان وداع امام حسین(علیهالسلام) با رقیه(سلام الله علیها) نیز میبینیم که امام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود. جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختیای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خود خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد.
هنگامی که امام برای وداع واپسین به خیمهها میآید، موقع بازگشت و ادامه نبرد، رقیه(س) مانع رفتن او میشود، امّا امام از مرکب پیاده شده و او را مورد نوازش قرار میدهد، حتی بر زمین مینشیند و با فراغ کامل او را نوازش میکند. این آموزه، درس بزرگی برای رهروان خط سرخ حسینی است که هرگز خانواده و نیازهای عاطفی کودکان را مورد بیتوجهی قرار ندهند.
*رعایت حدود محبت و اظهار علاقه
با وجود اینکه در آموزههای دینی، توصیه و سفارش فراوانی مبنی به اظهار و بیان علاقه نسبت به کودکان شده است، ولی این مهر ورزیدن و علاقه نشان دادن نباید مانع مصالح واقعی شود، بلکه باید با اظهار محبت مهار شده، با کوکان رفتار کرد؛ زیرا در برخی از موارد، اینگونه محبتهای بیجا، موجب از بین رفتن مصالح بزرگتری شده و يا باعث لوس شدن کودک میشود. نوازشهای بدون حدّ و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، عواقب بدی را در روان كودك بر جای میگذارد كه پر توقّعی، زود رنجی، ضعف در برابر مشكلات، نااميدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری از فشارهای روانی ديگر، زاييدهی ارتباطات عاطفی افراطی با كودك است.
امام محمد باقر(عليهالسلام) در اين باره فرموده است: «بدترين پدران، كسی است كه در نيكی كردن [از حدّ اعتدال خارج شود و] به زياده روی بگرايد و بدترين فرزندان، فرزندی است كه در اثر كوتاهی پدر و مادر [در انجام وظيفه، كاری كند كه] به عاق والدين دچار شود.»[۴]
از این رو گرچه گریه رقیه(س) قلب امام حسین(علیهالسلام) را آزار میدهد و تلاش فراوانی هم در آرام کردن فرزندش میکند، ولی این موضوع هرگز موجب نمیشود که ایشان از دفاع و جهاد منصرف شود و یا با ذلت پذیری، از دشمن تقاضای گذشت و عدم مبارزه نماید.
امام در عین حالی که دختر را آرام میکند، به سوی سرنوشت از پیش تعیین شده و قضای محقق الهی، گام بر میدارد و دلبستگی به زن و فرزند، مانع انجام تکلیف او نشده و یا حتی باعث کوچکترین لغزش و خدشهای در ایشان نمیگردد.
*توجه عاطفی بیشتر به دختر
براساس آموزههای دینی، میان دختر و پسر تفاوت وجود ندارد و ملاک برتری تنها در تقواست؛ چرا که پسر شدن نوزاد در اختیار کسی نیست و خداوند است که به هر کس بخواهد دختر و به هرکس که خواست پسر میدهد.(از این رو مواردی که موجب پسرزایی یا دخترزایی میشود، صرفا زمینه است و علت تامه نیست.) مهم این است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن كريم فرموده است: «يهَبُ لِمَنْ يشاءُ إِناثاً وَ يهَبُ لِمَنْ يشاءُ الذُّكُورَ أَوْ يزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يجْعَلُ مَنْ يشاءُ عَقيماً إِنَّهُ عَليمٌ قَديرٌ؛ خداوند به هر كه بخواهد، دختر و به هر كه بخواهد، پسر ميدهد و يا پسر و دختر را با هم به وي عطا ميكند و آن كه را بخواهد، نازا ميكند. به درستي كه او داناي تواناست.»[سوره شوری، آیه۴۹]
از این رو همواره امام حسین(علیهالسلام) پیوند عاطفی قویتری با حضرت رقیه(س) به نسبت با دیگر فرزندانش داشته و نسبت به او اظهار علاقه بیشتری مینموده است که این ارتباط عاطفی استوار، نمودهای بارزی در صحنهی روز عاشورا میان امام حسین(علیهالسلام) و رقیه(س) از خود برجای میگذارد. این پیوند همچنان مستحکم باقی میماند، به گونهای که حتی پس از شهادت امام، نیز شتاب و فعالیت بیشتری به خود میگیرد تا آنجا که علت وفات حضرت رقیه(س) را اندوه بیش از حد ناشی از فراق پدر ذکر کردهاند. این موضوع در جریاناتی که بین راه کوفه تا شام و نیز در خرابه روی میدهد به خوبی به چشم میخورد.
*آموزشهای دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک
بدون شک و تردید، «یادگیری« از مهمترین مسائل روانی است كه زمینههای آن از كودكی شكل میگیرد و با گذر زمان و بالا رفتن سن كودك، استعداد و ظرفیتهای او نیز در این راستا، بیشتر شكوفا میشود. كودك به خاطر وجود حس قوی تقلید در او، تلاش میكند تا رفتاری همسان با والدین خود بازسازی كند. وجود این حس، كمك زیادی به او در یادگیری میكند. پدران و مادران نیز میبایست از این حس قوی به سود فرزند خود استفاده كنند و با آموزشهای ابتدایی، به تدریج زمینههای آشنایی با تعالیم دینی و مبانی اعتقادی را در او به وجود آورند.
امام جعفر صادق(علیهالسلام) نیز در این باره فرموده است: «هنگامی كه كودك به سه سالگی رسید، «لا اله الاّ الله» را به او آموزش دهید و او را رها كنید (همین مقدار كافی است)! وقتی هفت ماه دیگر گذشت، «محمد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله» را به او آموزش دهید و سپس او را رها كنید تا چهار ساله شود. آن گاه «صلوات» فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سَمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده، بگویید سجده كند. آن گاه او را تا شش سالگی واگذارید؛ فقط پیش روی او نماز بخوانید و ركوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید كه نماز بخواند تا هنگامی كه نه ساله شد، وضو و نماز را به نیكی فرا آموخته باشد. و هنگامی كه آن دو را به خوبی یاد گرفت، خداوند پدر و مادر او را به خاطر این آموزش آنها خواهد آمرزید.»[۵]
برخی نقل کردهاند که در اثر آموزشهای دینی و اعتقادی امام حسین(علیهالسلام)، هر روز هنگام نماز که میشد، حضرت رقیه(س) سجاده پدر را پهن کرده و نماز گزاردن پدر را به نظاره میدید. او ظهر عاشورا نیز طبق عادت روزانهاش، چنین کاری را انجام میدهد و منتظر پدر میشود، امّا هر چه منتظر پدر میشود، پدرش باز نمیگردد و … .[۶]
پر واضح است که امام حسین(علیهالسلام) تلاش گستردهای را بر این گونه تربیتها نسبت به فرزند خود مبذول داشته است.
پی نوشت ها:
[۱]. وسائلالشیعه، ج۲۱، ص۴۸۳
[۲]. همان، ج۲۱، ص۴۷۵
[۳]. همان، ج۲۱، ص۴۸۳
[۴]. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۶
[۵]. وسائل الشیعه ج۱۵، ص۱۹۳
[۶]. سرور المومنین، ص 55
منبع: حوزه