موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"
علی و آل علی از قیامت وحشت داشتند ؛ چرا ما غافلیم؟
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394«آیت الله سید محمد ضیا آبادی» از اساتید حوزه علمیه آیت الله مجتهدی تهران و مفسر قرآن در جلسه اخلاق این هفته که در مسجد امام علی ابن الحسین(ع) دربند تهران برگزار شد درباره مرگ، قیامت و غفلت انسانها سخن گفت. بخشهایی از این درس به شرح زیر است:
ــ هنوز اعتقاد به مرگ و برزخ و حساب و کتاب روز قیامت برای ما جا نیفتاده است. هنوز باورمان نشده است که بهشت و جهنمی وجود دارد و هم چنان در غفلت در زرق و برق دنیا هستیم و این باعث شده است که گناه کنیم و از یاد خدا دور باشیم.
ــ مردم گمراه روز حساب را فراموش کرده اند. آنها به زبان می گویند که اعتقاد داریم اما برایشان جا نیفتاده که قیامت چیست ؛ در نتیجه به دنبال دلم میخواهدهای نفس خویش هستند. غفلت از معاد و قیامت باعث تمام گناهان شده است. متاسفانه مردم غافل، دنبال هوای نفس و لذتهای دنیوی و خوشم می ایدهای پوچ خود هستند. این باعث فراموشی انسان از قیامت شده است. بیاییم بیدار شویم ؛ دنبال هوای نفس نرویم. اگر امروز عده ایی هوا پرستی می کنند روز قیامت را فراموش کردهاند و قیامت را اصلا باور ندارند.
ــ به جوانان عزیز اکیداً سفارش میکنم مراقب اصول عقاید دینتان باشید مراقب باشید سالم بماند عقاید را خراب نکنید اگر عقاید مان را مخدوش کردیم دیگر راهمان نمیدهند در مجالس و مباحث عقایدی شرکت کنید کتب عقاید را مطالعه کنید.
ــ علی و آل علی از روز قیامت وحشت دارند ؛
چرا ما که مدعی شیعه بودنش هستیم اینهمه در غفلت به سر میبریم؟
به قیامت اعتقاد داشته باشید ؛
آنهایی که گمراه شدند به قیامت و معاد اعتقاد نداشتند.
ــ ای مردم! بترسید از زلزله روز قیامت که خود خدا آن را بزرگ شمرده است. روز قیامت زلزلهای تمام عالم را خواهد گرفت. شما امروز از یک زلزله کوچک که در شهرها میآیند میترسید چنان وحشت دارید که شب را تا صبح بیرون منزل میخوابید ؛ اما روز قیامت تمام زمین میلرزد ترس آن به حدی است که اگز یک زن شیر ده که دارد فرزندش را شیر می دهد در آن روز از ترس و عظمت آن زلزله بچه شیر خوارش را رها میکند که نشان از عظمت آن زلزله است که بدین صورت تعبیر شده است.
ــ انسان متقی در روز قیامت، نامهاش را روی دستش میگیرد به اهل محشر می گوید بیایید ببینید اعمال مرا هیچ نقطه سیاهی در نامه ام نیست مطمئن باشید اگر خدا ارحم الرحمین است همین طور عقاب و عذابش نیز شدید است بیدار شویم که بیدار شودن اولین قدم حرکت به سوی خدا است ما در خواب غفلت هستیم باید بیدار شویم خود را بشناسیم مبدا و معاد را بشناسیم از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ برای چه آمدهایم؟ در چه مسیر پر خطری زندگی میکنیم؟ این مسیر خیلی خطرناک است ؛ گردنههای خطرناکی دارد تا بمیریم ؛ راههای دشواری را باید طی کنیم. وقتی بیدار شدیم و دیدیم در اطرافمان چه میگذرد شاید 70 یا 80 سال گذشته باشد و ما همچنان خواب باشیم. دم مردن و مرگ بیدار میشویم که خیلی دیر است. کاری نکنید در دنیا که با هوسرانی آن خواب بروید. چنین انسانی چه میداند چه حوادث هولناکی در انتظارش است؟ یک وقت از خواب بیدار میشویم میبینیم دیگر آن صحنههای زیبا و لذیذ در خواب هیچ نیست و مرگ به استقبالش آمده است.
ــ بشر تا از خواب بیدار نشود به دین عمل نمیکند. وظیفه اصلی پیامبران هم بیدار کردن بشر است آنها برای تذکر و یادآوری آمده اند تا ما از خواب غفلت بیدار شویم تا مربی نباشد روح غفلت زده ما بیدار نمیشود مذکر می خواهیم تا داد بزند سرمان و ما را بیدار کند در زمان کنونی ما مجالست با بندگان صالح خدا باعث بیداری ما می شود ما نیازمند به مجالست با آنها هستیم هر وقت درعبادت سستی پیدا کردی و حال خوشی نداشتی فورا نزد بندگان صالح خدا برو رفتارشان را ببین به گفتارشان و مواعظ آنها عمل کن حداقل هر هفته به دیدارشان بروید تا نشاط معنوی پیدا کنید آنها اطبا روح هستند که بسیار کمیاب نیز هستند دنبال طبیب روح باشید بزرگان و بیدار دلان کم هستند بیاد دنبال گشت و جوینده یابنده خواهد شد.
ــ این جور آسوده در دنیا زندگی نکنید ؛ بترسید از روز قیامت که بسیار نزدیک و هولناک است. پشت این دنیا دنیایی دیگری است انسان عاقل به هوش است رمز خلقت را می فهمد با بطالت و غفلت زندگی نکنید از آفرینش نعمتهای خدا درس بگیرید به آیات الهی بیندیشید پرده هارا کنار بزنید و پشت آن را ببینید و تسلیم امر خدا باشید نه امر نفس سرکشتان. بترسید و گریه کنید از لحظهای که نکیر و منکر در قبر به سراغتان خواهند آمد.
ــ تا انسان نباشیم تا انسان نرویم ائمه ما را شفاعت نخواهند کرد. آنها سگ و خوک را که شفاعت نمیکنند ؛ باید انسان باشیم این همه بی پروا زندگی نکنیم دین داری دشوار است اما نتیجه خوبی در دنیا و آخرت دارد کافر محدودیت ندارد آزاد است اما ما مسلمانیم محدودیت داریم آزاد نیستیم حرفمان محدود چشممان محدود نگاههمان محدود رفتارمان محدود است حال که محدود شد در مقابل از عذاب خدا در امان هستیم چون اطاعت امر خدا را نمودیم مصون خواهیم ماند اما فرد کافر چنین نیست بی پروا است آزاد است اما دیگر در امان نیست امید د ردنیا و اخرت با عزت و آبرو باشیم.
منبع : اختصاصی ابنا
راز ماندگاری
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1394
درک لحظه ها
بنای عمر انسان برپایه لحظات است، لحظاتی که گذشته، حال وآینده را می سازد، و با ایجاد رابطه معنادار بین آنها فرآیند زندگی شکل می گیرد. زندگی ای که آغازش از رحم مادر وسپس دنیای ماده و امتدادش به بی نهایت می رسد.
سرنوشت انسان در آن بی نهایت به نحوه زیستن او در این دنیا بستگی دارد. فرصت ها وامکاناتی که به لطف پروردگار هستی در این دنیای فانی موجود است.(وسخر لکم ما فی السموات وما فی الارض جمیعا منه »; «و آنچه در آسمانها و زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخت جاثیه/13) [شیء ناشناخته] ولحظاتی که زمان را تولید می کنند، ابزاری هستند که به واسطه آنها سعادت یا شقاوت در ابدیت رقم می خورد. به این ترتیب انسانها صاحب زمان هستند و با درایت و عقل خدادادی می توانند به گونه ای لحظات عمر خود را مدیریت نمایند که موجب حسرت آنان در آخرت نگردد
چنانکه امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید:«فرزند آدم از روزی که شکم مادر را ترک می کند و به زمین قدم می گذارد پیوسته سرگرم نابود ساختن عمر خویش است در حالی که باید از فرصت زندگی استفاده کند و برای منازلی که در پیش دارد بهره بردارد»
باید بدانیم فرصتها “زمان حال” زندگی اند، زیرا گذشته لحظاتی هستند که از دست رفته اند و آینده لحظاتی می باشند که از” اکنون ” حاصل می شوند.در روایات زیادی استفاده از زمان حال را غنیمت حساب آورده اند1 و گفته شده که باید از تک تک فرصت های فعلی استفاده شود ؛ چرا که فرصت ها مثل ابر گذرا هستند.2
امام سجاد علیه السلام فرمود: «یک مصیبت، این است که انسان با از دست دادن مال ـ که جایگزین دارد ـ غمگین می شود ؛ ولی برای عمرش ـ که از دست می رود و قابل جبران نیست ـ نگران نمی شود. مصیبت دیگر این که هر روز که به شب می رساند، یک قوم به سوی آخرت پای می گذارد ؛ ولی نمی داند به سوی بهشت روانه است یا جهنم… اگر انسان از این امر پند بگیرد دچار سختی و مشکلی نمی شود»3
انسان عاقل واندیشمند کسی است که در استفاده از ساعات ونه بلکه ثانیه های زندگی اش خساست به خرج داده وبا الگوپذیری از تعالیم حیات بخش دین و کوشش وتلاش در این مسیر، به منظور دریافت سهم خویش «درآینده » زمان حال را دریابد.
عمل، پشتوانه استجابت دعا
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آذر, 1394چک دعا همانند این است که شما می خواهید چکی را بکشید و حواله ای را بگیرید.
پس می بایست پولی در حساب داشته باشید.
کارهایی که در طول هفته انجام می دهید، همانند پولی است که به حسابتان واریز می کنید.
اگر در طول هفته خدماتی انجام نداده باشید چطور می خواهید چکی بکشید؟!
اعتبار چک شما به میزان موجودی شماست.
نه به میزان رقمی که روی چک می نویسید.
مثلاً اینکه می گویید:
«خدایا! پرچم اسلام را سربلند نگهدار »
این خود همانند یک چک است، پس باید عملی در حسابتان باشد تا این چکی را که کشیده اید، برگشت نخورد. اگر در حسابتان چیزی نباشد و چکی بکشید دستگیرتان می کنند؛ چون چک بی محل کشیده اید. باید محلی برای این چکها، که همانا اعمال ما می باشند، گذاشت.
منبع : مثل ها و پندها، حائری شیرازی، محی الدین
دنیا، دام شیطان
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آذر, 1394
ماهی به طمع گوشت قلاب می آید و در دام می افتد و صید می شود.
شیطان قلاب است
و
دنیا گوشت قلاب.
در دنیا به هر چیزی که علاقه مند شوید در قلاب شیطان افتاده اید
و با علاقه به هر یک از مظاهر دنیا،
شیطان بر شما سلطه پیدا می کند.
منبع : مثل ها و پندها، حائری شیرازی، محی الدین
راههاي عملي جهت شروع تهذيب نفس چیست ؟
نوشته شده توسطرحیمی 25ام آبان, 1394اولين راه براي تهذيب نفس، خودشناسي است.
يعني انسان بايد بداند كيست؟ و چه جايگاهي در اين عالم و بين موجودات ديگر دارد. بداند چگونه و براي چه به اين دنيا آمده است و نهايت كارش چيست؟ بنابراين، هر انساني بايد بتواند به پرسشهاي فوق كه برگرفته از حديث نبوي است، پاسخ روشن داشته باشد. پس آغاز راه تهذيب، خودشناسي است. وقتي انسان بفهمد كه كاملترين موجود است و محبوبترين آنها نزد خدا است. در يك كلام وقتي به جايگاه ممتازش در اين عالم هستي پي ببرد براي بازگشت به خوبيها و براي رفع آفات و خدايي شدن، بهترين انگيزه را خواهد داشت.
نكته مهم ديگر، عزم بر حركت است، تصميم بر حركت به سوي پاك شدن، و نيز تصميم بر باز نگشتن به راهي كه تا كنون ميرفته. به عبارت ديگر، توبه كند. بايد با خود شرط كند بين خود و راهي كه تا كنون ميرفته فاصله ايجاد كند، و از رفتاري كه موجب گرفتاريش شده است، روي بگرداند. حتي نگاهي به گذشته ممكن است وسوسه بازگشت به آن را در پي داشته باشد.
نكته سوم، جبران گذشته است. يعني آن چه از حقالله مثل نماز و روزه و … كه انجام نداده است، انجام دهد و حق الناس را جبران كند و از اين به بعد هم با خداي خود شرط كند كه خود را مقيد به انجام واجبات و ترك محرمات خواهد كرد. افزون بر اين مطالب، آنچه را كه در راه تهذيب و پاك كردن نفس حايز اهميت است اميد به رحمت خدا و دور كردن يأس از خويشتن ميباشد. دلسرد شدن و نااميدي آفت بسيار بزرگي است. بايد به خدا توكل داشت و به معصومين(:) متوسل شد تا در اين راه ياريمان كنند. اميد به رحمت خدا موجب قوت دل است و يأس از رحمت الهي كفر است. با توجه به پشيماني و عزم بر ترك گناهان گذشته، يقين بدانيد كه روح و جانتان صفا و صيقل ميگردد و دريچههاي نور در قلبتان گشوده ميگردد. خداوند در حديث قدسي ميفرمايد:
«لو يَعلم المدبرون كيفَ اشتياقي بهم لَماتوا شوقاً» اگر آنها كه به من پشت كردند ميدانستند كه چقدر مشتاق به آنها هستم، از شدت شادي جان ميدادند. بازآ بازآ هر آنكه هستي بازآ گر كافر و گبر و بتپرستي بازآ
اين درگه ما، درگه نوميدي نيست
صد بار اگر توبه شكستي بازآ
منبع : پاسخگو
رزق خاص مومن/شیوه های کسب اخلاص
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394بیانات استاد محمد شجاعی:
اخلاص،یعنی خالص کردن و اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او.
از مجموعه آیات و روایات می توان به شیوه هایی برای دسترسی به اخلاص دست یافت ازجمله:
1. تقویت ایمان و افزایش معرفت خداوند:
ایمان به خدا و همه صفات او به ویژه صفاتی که شایستگی و دوستی ستایش و پرستش را مختص ذات حق تعالی می کند جایی برای انگیزه شرک، کفر و نفاق، با همه اقسام آنها باقی نمی گذارد؛ شناخت خدا با همه صفات او موجب ایجاد حالت فروتنی و خشوع و خضوع در آدمی می شود و به حالت خوف و رجاء می رسد که مبادا دچار عذاب دنیوی و اخروی و یا محرومیت از دیدار خدا شود، به همین دلیل هر چه معرفت انسان به خدا بیشتر شود توجهش به دیگران کمتر خواهد شد.
2. تفکر در ارزش اخلاص:
اخلاص، فرمان الاهی به همه دین ها [1]؛ نعمت پنهانی خداوند به بنده محبوب خود[2]؛ باعث دیدار پروردگار [3]؛ مایه رهایی از حساب روز قیامت [4]؛موجب بر خورداری از پاداشهای بی پایان اخروی[5] و باعث عدم تصرف شيطان در آدمی است.[6]
3. فکر کردن درباره ضررهای اخلاص نداشتن:
از مجموع روایات[7] درباره آثار ریا و عدم اخلاص بر می آید که:
ریا و عدم اخلاص نوعی کفر، شرک، نفاق ،نیرنگ به خدا، مایه خشم خداوند و باعث عدم قبولی اعمال، شفاعت و اجابت دعا است.
4. یکسان بودن عبادت های آشکار و پنهان:
به گونه ای که نگاههای دیگران تأثیری در چگونگی انجام تمام عبادت های او از جمله نماز و صدقه و …او نگذارد.
5.بندگی همه جانبه:
پیروی فرمان ذات حق تعالی در همه واجبات، ترک محرمات، انجام مستحبات، ترک مکروهات و حتی در انجام مباحات، نه اینکه مثلاً نماز بگذارد درعین حال حسادت و غیبت هم داشته باشد و همین طور در سایر موارد اعتقادی و عملی دین.
راهکارهای عملی بیماری حسادت
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1394
راه کارهاى درمان حسادت از دیدگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانی
حسادت در حقیقت، اعتراض به عدالت و حکمت خداوند است. این اعتراض به دلیل عدم آگاهى نسبت به حکمتى است که در تفاوت هاى موجود در بین انسان ها نهفته است.
8ـ1. توجه به معاد و نگاه مثبت به مرگ: مرگ نابودى نیست، بلکه دروازه ورود انسان به جهان دیگر است. بر اساس این بینش، مرگ براى مؤمنان آسودگى خاطر و راحتى از مشکلات دنیا را به دنبال دارد؛ زیرا با مرگ به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید (زمر: 42؛ سجده، 11).
یکى از محورى ترین راه کارهاى مقابله با فشار روانى در قرآن، ایجاد دید مثبت نسبت به مرگ است.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيينِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ(التوبة/52)
گاهى اوقات انسان ها در دنیا به دنبال، امنیت، آرامش و آسایش مطلق هستند، درصورتى که اینها در دنیا به صورت مطلق وجود ندارد. اگر انسان ها به این آگاهى برسند، یعنى متوجه این امر مهم باشند که اگر با سعى و تلاش، باز هم به چیزى که مى خواهند نرسیدند، این باعث محرومیت در آنها نخواهد شد و به صورت مطلق تمام آن چیزهایى را که دیگران دارند طلب نخواهند کرد که با نرسیدن به آنها، دچار غم و غصه شوند. اگر انسان با این اعتقاد زندگى کند که آسایش و آرامش واقعى، قابل دسترسى در جهان دیگر است و نعمت فراوان یا ثروت زیاد نمى تواند براى او آرامش آور باشد، بدون اضطراب و دغدغه جمع آورى ثروت، زندگى خواهد کرد. دارایى و ثروت اگرچه در رشد و تعالى انسان مهم است، ولى اگر در زندگى هدف قرار گیرد، مایه سقوط انسان مى شود. در نتیجه، رفاه واقعى را در بى نیازى و عدم وابستگى به مال و دیگران مى داند (حسینى کوهسارى، 1389، ص 190).
راهکار کلیدی برای نجات از فشارهای روحی روانی!
نوشته شده توسطرحیمی 20ام آبان, 1394آیت الله مصباح یزدی:
باور به همراهی خداوند و اینکه همه امور در برابر دیدگان او انجام میشود، خود عامل تقویت روح، در انجام دادن هر کار نیک و تحمل فشارهای روانی از قبیل فشار روحی فقدان در آدمی است.
در آیات متعددی خداوند همراهی خویش را با بندگانی که به وصف صبر، تقوا و نیکوکاری و… آراستهاند، اعلام کرده است:
ـ «وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» (توبه: 36)؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.
ـ «إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (بقره: 153)؛ خدا با صابران است.
ـ «وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (عنکبوت: 69)؛ و خدا با نیکوکاران است.
بدیهی است باور به همراهی خداوند و اینکه همه امور در برابر دیدگان او انجام میشود، خود عامل تقویت روح، در انجام دادن هر کار نیک و تحمل فشارهای روانی از قبیل فشار روحی فقدان در آدمی است.
متأسفانه انسانها به هنگام مصائب و مشکلات میپندارند که خدا با آنها قهر کرده و آنان را تنها گذاشته است. اگر شخص مصیبتدیده، همانگونه که خدا را در خوشایندها با خویش همراه میبیند، به هنگام مرگ عزیزان و مشکلات زندگی هم همراه خود ببیند، از فشار روحی او کاسته میشود و توان تحمل او افزایش مییابد. تصور خارج بودن از قلمرو حمایتی خداوند، ترس و اضطراب را به دنبال میآورد. اگر هنگام سختیها خدا را دور و خارج از دسترس بدانیم، مضطرب میشویم بر تنیدگیمان افزوده میشود. کودک به این دلیل جداشدن از مادر را برنمیتابد که میپندارد دور بودن مادر سبب میشود که دیگر پاسخگوی نیازهای او نباشد. احساس تنهایی و بییاوری است که کودک را میآزارد به مرور زمان که کودک بزرگ میشود و درمییابد که هرگاه بخواهد، مادر کنار او خواهد بود، دور بودن مادر، او را بیتاب نمیکند.( عباس پسندیده، رضایت از زندگی، ص 325)
همسایگان بی آزار
نوشته شده توسطرحیمی 19ام آبان, 1394
شخصى از گورستان مى گذشت؛ بهلول را ديد كه بالاى قبرى نشسته با خاك، بازى مى كند.
گفت: سبب چيست كه بيشتر اوقات در گورستان به سر مى برى؟
گفت: نزد قومى به سر مى برم كه مرا آزار نمى رسانند و اگر از پيش ايشان غايب شوم، مرا غيبت نمى كنند.
منبع : نکته های ناب اخلاقی، ص22، كتابخانه تخصصی صاحب الزمان (عج) (مسجد جمکران)
راز توکل
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1394
در سال قحطی، عارفی غلامی را دید که شادمان بود.
پرسید: چطور در چنین وضعی شادی می کنی؟
گفت : من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد.
عارف گفت: از خودم شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهدو من ” خدایی ” دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم؟