موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"
عوامل مؤثر بر اجابت دعا بخش دوم
نوشته شده توسطرحیمی 16ام خرداد, 1394پيغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در روايتي فرمودند:
«من قال الحمدلله ربالعالمين أربع مرات قالالله عزوجل سل تعطه». الدعاء للطبراني/1/491 جزءالثامن؛
يعني هركه چهار مرتبه بگويد «الحمدلله ربالعاالمين» خدا به او ميفرمايد:بخواه، تا به تو عطا شود!
با اين روايت در باب آداب دعا يك دري باز ميشود که ما بحثهاي مفصلي در اينجا داريم؛ يک بحث در باب اينکه در باب دعا، چه صفاتي از …
چهار مرتبه«الحمدلله ربالعالمين» گفتن
پيغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در روايتي فرمودند: «من قال الحمدلله ربالعالمين أربع مرات قالالله عزوجل سل تعطه». الدعاء للطبراني/1/491 جزءالثامن؛ يعني هركه چهار مرتبه بگويد «الحمدلله ربالعاالمين» خدا به او ميفرمايد بخواه، تا به تو عطا شود! با اين روايت در باب آداب دعا يك دري باز ميشود که ما بحثهاي مفصلي در اينجا داريم؛ يک بحث در باب اينکه در باب دعا، چه صفاتي از صفاتاللهتعالي را انسان مطرح کند.
هدیه ای از طرف خدا
نوشته شده توسطرحیمی 11ام خرداد, 1394درویشی، مقداری طناب داشت. آن را به بازار برد و به یک درهم فروخت. میخواست با آن یک درهم، برای بچه های خود غذایی تهیه کند. به طرف بازار که میرفت، دو نفر را دید که با هم جر و بحث میکردند و کمکم کارشان به دعوا کشید. مرد درویش از اطرافیان پرسید: «چرا آنان به سر و کله ی هم میزنند؟»
گفتند: «این مرد، یک درهم به آن یکی بدهکار است. طلبکار به او مهلت نمیدهد و میخواهد به زندان اش بیندازد.»
درویش، یک درهم را به مرد طلبکار داد و دستخالی به خانه برگشت. وقتی به خانه رسید، به زن و بچه های خود گفت:
«طناب را فروختم و یک درهم گرفتم، آما در راه خدا خرج کردم.»
درویش، خانه را گشت و گلیم کهنه ای پیدا کرد: آن را به بازار برد تا بفروشد.
همه جای بازار را به دنبال مشتری گشت اما خریداری پیدا نکرد. خسته و نگران به طرف خانه به راه افتاد.
آن روز، صیادی یک ماهی صید کرده بود و میخواست آن را بفروشد اما هیچکس ماهی را نمیخرید.
مرد درویش و صیاد در بازار به هم رسیدند و از حال هم با خبر شدند. صیاد به درویش گفت:
«بیا با هم معامله ای بکنیم. تو گلیم را به من بده، من هم ماهی را به تو میدهم.»
درویش قبول کرد و ماهی را به خانه برد و مشغول پاک کردن آن شد تا غذایی درست کند. وقتی شکم ماهی را پاره کرد، ناگهان مرواریدی درشت و نورانی از داخل آن بیرون آمد.
درویش فهمید که آن مروارید، هدیهای از طرف خداست. با خوشحالی، آن را به بازار برد تا بفروشد اما هیچکس نتوانست قیمتی روی آن بگذارد. سرانجام کسی پیدا شد و مروارید را با 100 هزار دینار طلا از او خرید. درویش، سکههای طلا را به بار الاغی کرد و به طرف خانه رفت. چیزی نگذشت که درویش دیگری در خانهی او را زد وگفت: «در راه خدا چیزی بدهید.»
درویش با خود گفت: «شاید این دوریش هم حال و روزش مانند حال و روز دیروز خودم باشد. این بود که او را صدا زد و گفت: «برادر، نصف این پولها مال تو. برو و هر چه زودتر، کسی را بیاور تا بتوانی سکه های طلا را ببری.»
درویش گفت: «من نیازی به پول ندارم. من فرستادهی خداوندی هستم که میگوید هر کس یک درهم در راه من خرج کند، من صد هزار درهم از خزانهی غیب به او پاداش میدهم. بدان که خداوند، کار خیر هیچکس را بدون پاداش نمیگذارد.»
منبع: اداره کل مشاوره معاونت تهذیب
خدا را یاری کنید تا خدا هم شما را یاری کند!
نوشته شده توسطرحیمی 11ام خرداد, 1394
آیتالله بهاءالدینی (ره):تمام وفای به عهدها و وعد و وعیدهای خداوند، جنبهی جزایی دارد. مثلاً خداوند به مؤمنین و کسانی که عمل صالح انجام دادهاند وعده مغفرت و اجر عظیم داده است:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا(الفتح/29)
خدا به کساني از آنان که ايمان آورده و کارهاي شايسته کردهاند آمرزش و پاداش بزرگي وعده دادهاست.
عذاب الیم هم مال طبقهی کفار است:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يؤْمِنُونَ(البقرة/6)خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(البقرة/7)
در حقيقت کساني که کفر ورزيدند چه بيمشان دهي چه بيمشان ندهي بر ايشان يکسان است [آنها] نخواهند گرويد. خداوند بر دلهاي آنان و بر شنوايي ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پردهاي است و آنان را عذابي دردناک است.
همهی اینها جنبهی جزایی دارد، یعنی شما تا حرکت نکنید جزایی نیست. شما اگر نصرت خدا را بخواهید جز این که رو به خدا بروید، خبری نیست. یقین بدانید.1
نصرت خدا هم مراتب دارد. گاهی به جمیع جهات خدا را نصرت میکنید، خدا هم به جمیع جهات شما را یاری میکند. این که بگویید:
خدایا ما را یاری کن! بعد هم کارهای خود را بکنیم،
میگوید: خبری نیست. تو باید خدا را نصرت کنی، تا خدا هم تو را یاری کند.2
این طور نیست که کلاه سر خدا برود.
بگویی: شما ما را یاری کن تا ما بعداً تو را یاری کنیم.
خدا به اندازهای که شما یاری کردی کمک میکند:
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ينْصُرْكُمْ وَيثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ(محمد/7)
اي کساني که ايمان آوردهايد اگر خدا را ياري کنيد ياريتان ميکند و گامهايتان را استوار ميدارد
در دستگاه خدا نمیتوان حقهبازی، کرد. حقهبازی، مال بازار است. باید ابراهیم آماده برای آتش شود تا خدا آتش را «برد و سلام» کند. اگر به مخلوق التماس کند، به زید التماس کند، از «برد و سلام» خبری نیست. کسی که همه یاریها را از خدا دید، قهراً مؤمن به خدا میشود.3
پیامبر خدا یک روز گرفتار اهل مکه میگفتند: نباید در مکه صدای پیامبر بلند شود. ولی صدای پیامبر خدا در تمام جهان بلند شد. این کار را چه کسی غیر از دستگاه خدا کرد: وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ(الشرح/4) مراتب ایمان هم از این جا استفاده میشود. کسی که به حسب دست و زبان و قلب و اقتصاد و همه امور، خدا را نصرت کند ایمانش غیر ایمان کسی است که در یک جهت خدا را یاری کرده است.
شما میگویید: ما که نفهمیدیم! نکردهاید که بفهمید. تا نصرت خدا نکنید، فایدهای ندارد. اگر در اقتصاد گرفتار هستی، با دعا کار اصلاح نمیشود. برای خدا قدم بردار، اگر یاری خدا را ندیدی، آن وقت اشکال کن. با تنبلی، خدا انسان را یاری نمیکند. اگر برای خدا کاری کردی، جزا هم دارد.4
1- سلوک معنوی، ص 43 - 44
2- سلوک معنوی، ص 44
3- سلوک معنوی، ص 45
4- سلوک معنوی، ص45
منبع : معاونت تهذیب
«ذکر» به چه معناست/ آیا فقط با زبان میتوان ذکر خدا را گفت؟
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1394
گاهی یک فعل از آن جهت که یادآور خداست ذکر نامیده میشود گر چه آن فعل با دست یا پا یا سایر اعضا انجام شده باشد؛ چراکه ذکر به معنای یاد خداست و اختصاص به قلب ندارد.
واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مىگوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مىشود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.
آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که میتواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پیبردن به حکمت عبادات است.
آیتالله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه میخوانید به بیان «ذکر و انواع آن» میپردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.
عبادت خداوند که در چهرههای گونهگون تجلی میکند، در صورت «ذکر» نیز به عنوان خاص ظهور دارد به طوری که ذکر خدای سبحان از بارزترین مصادیق پرستش اوست.
بالاترین ذکر (فیلم منتشر نشده از آیتالله بهجت ره) + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1394
مراجعهکننده: میخواهیم برویم اصفهان، یک ذکری یک دعایی یادمان بدهید.
آقا: اصفهان یا مازندران یا خراسان، فرق نمیکند. بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض میکنم: نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه عالماً عامداً مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. دوامش هم [به این است که] اگر حدوث داشته باشد، دوام دارد. چرا؟! به جهت اینکه لطف خدا بیشتر است؛ «من تقرب الیّ شبراً تقربتُ الیه باعاً؛ هر که وجبی به من نزدیک شود؛ یک باع[1] به او نزدیک میشوم». خدا بیشتر میخواهد که بنده نزدیک او برود، از اینکه بنده بخواهد دوست داشته باشد نزدیک خدا برود، که نمیداند نزدیک خدا چه میشود و چه هست و چی میبیند. بهشت میبیند؛ همیشه.
[1]. باع: اندازه دو دست که از هم گشوده باشد.
منبع: مرکز نشر آثار آیت الله بهجت (ره)
چرا ایوب علیه السلام گرفتار شد؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام اردیبهشت, 1394
زندگی پر ماجرای ایوب و مقام صبرش
سخن از ایوب است او که الگوی صبر و استقامت می باشد، تا به مسلمانان آنروز و امروز و فردا درس مقاومت در برابر مشکلات و ناراحتیهای زندگی دهد، و به پایمردی دعوت کند، و عاقبت محمود این صبر را روشن سازد.
ایوب پیامبری است که پیامبر بزرگ ما موظف گردید سرگذشت او را به یاد آورد، و برای مسلمانان بازگو کند تا از مشکلات طاقت فرسا نهراسند، از لطف و رحمت خدا هرگز مأیوس نشوند.1
قرآن در این زمینه می فرماید:« وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِي الشَّيطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ»(ص/41)
«بنده ی ما ایوب را به یاد آور هنگامی که پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.»2
از این کلام الهی اولاً مقام والای ایوب در پیشگاه خدا به عنوان «بنده ی ما» به خوبی استفاده می شود، ثانیاً اشاره سربسته ای است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان ایوب.
شرح این ماجرا در قرآن نیامده، ولی در کتب معروف حدیث ماجرا به این صورت نقل شده است:
چرا ایوب گرفتار شد؟
کسی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سرزده بود که خداوند او را مبتلا ساخت.)
امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد، بلکه به عکس به خاطر شکر نعمت بود، زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلماً اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده ی شکر گزاری نخواهد بود!
خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام «نعمت» و «رنج» هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که دنیای او مسلّط گردد شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت!
او از خدا خواست که این بار، بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و زندانی بستر گردد.
این نیز از مقام شکر او چیزی نکاست.
نظر شیطان در مورد شیخ انصاری (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 24ام اردیبهشت, 1394تنها شیطان است که از آغاز تولد آدمی تا لحظه آخر عمر، دشمن سر سخت انسان می باشد و با امید بسیار سراغ همه می رود و هرچه افراد، ایمان قوی تری داشته باشند، شیطان در مقابله با آنها جدیت بیشتری دارد و راهی که کتاب حیات برای ما قرار داده است پناه بردن به خداوند باری تعالی است.
خداوند در قرآن مي فرمايد:
«وَإِمَّا ينْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»(الأعراف/200)
و اگر از شيطان وسوسه اي به تو رسد به خدا پناه ب ر زيرا که او شنواي داناست.
حکایت:
یکی از شاگردان شیخ انصاری(ره) می گوید:
زمانی که در نجف اشرف و نزد حضرت استاد (ره) به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طناب های متعددی در دست داشت،
پرسیدم: این بندها برای چیست؟
پاسخ داد: اینها را به گردن مردم می اندازم و آنها را به سمت خویش می کشم و به دام می اندازم، هرکدام از این طناب ها برای یک شخص است، زنجیری را دیدم که خیلی ضخیم بود،گفتم این طناب ضخیم برای کیست؟
شیطان گفت: برای شیخ انصاری (ره) اتفاقا روز گذشته این زنجیر را به گردن شیخ مرتضی انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم، ولی علی رغم زحمات زیادم، شیخ خودش را از بند رها کرد و برگشت.
وقتی از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. پیش خودم گفتم بهتر است که از خود استاد تعبیرش را بپرسم، از این رو به حضور ایشان رسیدم، خواب خود را که برای ایشان تعریف کردم
فرمودند: شیطان راست گفته است، زیرا آن ملعون می خواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دامش گریختم.
دیروز، من پول نداشتم، اتفاقاً چیزی در منزل لازم داشتیم، با خود گفتم یک ریال از پولی که در منزل به امانت نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش نرسیده است، به عنوان قرض برمی دارم و روزهای بعد ادا خواهم کرد. یک ریال برداشته و از منزل خارج شدم، همین که خواستم پول را خرج کنم، با خودم گفتم از کجا معلوم که بتوانم این قرض را ادا کنم؟ و در همین اندیشه و تردید بودم که تصمیم خود را گرفتم و به خداوند متعال پناه بردم، چیزی نخریدم و به خانه برگشتم و پول را سرجای خود گذاشتم.
جالب، قسمت آخر این رویای صادقه است که آن شخص گفت :
از شیطان پرسیدم طناب من کدام است ؟
نگاهى به من کرد و گفت : تو نیازی به طناب ندارى!1
کعبه دل مسکن شیطان مکن
پاک کن این خانه که جای خداست2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب قلب قرآن
2. پروین اعتصامی
منبع:خبرگزاری حوزه
مداومت بر این ذکر دل را نورانی می کند
نوشته شده توسطرحیمی 23ام اردیبهشت, 1394زندگی عارفان و سالکان در راه حق و حقیقت همواره با مداومت در تلاوت قران مانوس بوده و از آیات الهی بهره های فراوان برده اند.
در محضر آیت الله کشمیری
چند نمونه ازدستور العمل های عارف بزرگ مرحوم حضرت آیت الله کشمیری(ره) را در قالب پاسخ به چند سئوال :
*افزایش یقین
برای این که یقین انسان زیاد شود چه سوره یا آیهای را بخواند؟
مداومت بر سوره توحید (قل هو الله احد)
*برآمدن حوائج
برای قضاء حوائج چه آیه ای را از قرآن باید خواند؟
قرائت شش آیه اول سورهی حدید و چهار آیهی آخر سورهی حشر.
*برکات سجده
بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟
بهترین آن سجده است مانند ذکر یونسیه «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»» یا ذکر سجده حضرت موسی بن جعفر «عظمالذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک»
*بیداری سحر
ترک خواب بین الطلوعین یا بیداری در سحر برای کسی که طاقت یکی را دارد کدام افضل است ؟
بیداری سحر افضل است.
* ذکری برای نورانیت دل
ذکر «استغفروالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه» سه مرتبه بعد از هر نماز برای نورانیت دل مناسب است.1
*رزق فراوان
اگر سورهی والعادیات روزی 110 مرتبه خوانده شود، روزی حلال فراوان خواهد آمد.
توضیح
)خواندن 110 مرتبه سورهی والعادیات تقریباً 35 دقیقه طول میکشد و لازم نیست یک مرتبه و پشت سر هم خوانده شود. میتوان در طول روز و در ساعات فراغت به تدریج 110 مرتبه آن را خواند)
دهان روح انسان کجاست؟
نوشته شده توسطرحیمی 23ام اردیبهشت, 1394انسان دو دهان داردکه این دو خیلی محترماند:
یکی گوش که دهان روح است
و دیگر دهان که برای تن است.
توصیه ای کوتاه ازعلامه حسن زاده آملی درخصوص مراقبت درگفتار:
انسان باید خیلی مواظب این دو دهان خودباشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. آنهایی که هرزه خوراک میشوند، هرزهکار وکسانی که هرزه شنو میشوند، هرزهگو میگردند.
وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف میشود. یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد شد.
امیرالمؤمنین, فرمود: عمل نبات است و هیچ نباتی از آب بینیاز نیست و آبها گوناگوناند. هر آبی که پاک است، نبات آن هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است، نبات آن هم پلید و میوهاش تلخ است.
خودِ عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است.
منبع: سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»