موضوع: "نکات اخلاقی"
ماه رمضانی با نان و پیاز
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1394علامه محمدحسين فاضل توني يكي از فرزانگاني كه عمري را در سايه سار ولايت اهل بيت علیهم السلام بسر برد و سرانجام در جوار مضجع كريمه اهل بيت، حضرت معصومه سلام الله علیها آرميد،وی استاد فقه و عرفان و ادب بود.
مرحوم فاضل تونی در دوران تحصیل در امر معاش، سختی بسیار کشیده و چشیده است.
وی می فرماید:
«سالی در مشهد مقدّس که مشغول تحصیل بودم،
در ماه مبارک رمضان آن سال،
فقط سه تا سحر را با نان و ماست به سر بردم
و بقیّه را بر اثر تنگدستی با نان و پیاز [گذراندم]؛
ولی صفای باطن و لذّت روحی و معنوی را در همان سال یافته ام.»
دستوراتی اخلاقی از آیت الله بهجت
نوشته شده توسطرحیمی 18ام تیر, 1394آن چه كه در اين پيام ها و سخنرانى ها و دستورالعمل های آیت الله فقید، بيش از هر چيز به چشم مى خورد، تأكيد بر انجام واجبات، ترك محرمات و رفتار بر طبق موازين دينى و اسلامى است.
در برخى از اين دستورالعمل ها چنين آمده است:
” آقايانى كه طالب مواعظ هستند، از ايشان سئوال مى شود آيا به مواعظى كه تا به حال شنيده ايد، عمل كرده ايد يا نه؟ آيا مى دانيد كه هر كس به معلومات خود عمل كرد، خداوند مجهولات او را معلوم مى فرمايد؟ آيا بايد دعوت به حق از طريق لسان باشد؟ آيا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنماييد؟ آيا طريق تعليم را بايد ياد بدهيم يا آن كه ياد بگيريم؟”
“… . بعضى التماس دعا مى گوييم براى چه؟ درد را بيان مى كنند دوا را معرفى مى كنيم، به جاى تشكر و به كار انداختن، باز مى گويند: دعا كنيد! دو راه است آن چه مى گوييم و آن چه مى خواهند.”
“شرطيت دعا را با نفيست آن مخلوط مى كنند. ما از عهده تكليف خارج نمى شويم بلكه بايد از عمل نتيجه بگيريم و محال است عمل بى نتيجه باشد و نتيجه از غير عمل حاصل بشوداينطور نباشد.”
پى مصلحت مجلس آراستند *** نشستند و گفتند و برخاستند
حقيقت دنيا
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394
درس اخلاق علامه حسيني طهراني(ره):
عامه و خاصه از رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) روايت كردهاند كه آنحضرت فرمودند:
الجنة محفوفة بالمكاره والصبر، فمن صبر علىالمكاره فىالدنيا دخلالجنة؛ و جهنم محفوفة باللذات والشهوات، فمن أعطى نفسه لذتها و شهوتها دخلالنار.
راه بهشت مشحون و مملو است از ناگواريها و شكيبايى در برابر آنها، كسى كه در دنيا بر مشكلات راه خدا صبر كند و با نفس خود مجاهده كند و در مقابل ناملايمات شكيبايى ورزد، داخل بهشت مىشود؛ ولى راه جهنم پر است از شهوات و لذات، كسى كه در مقابل خواستههاى نفس أماره سر تسليم فرود آورد و آنچه نفسش از شهوات از او بخواهد به او بدهد، عاقبتش آتش دوزخ خواهد بود.» از اين حديث شريف ميتوان استفاده كرد كه تمام اعمالى كه انسان انجام ميدهد، بايد بر اساس حق باشد، و عمل نمودن طبق حق قدرى مشكل است.
مثلاً انسان مىخواهد به فقرا اطعام كند، از يتيم دستگيرى بنمايد؛ اين محتاج به فعاليت است، زحمت است، محتاج صرف مال و آسايش است. ميخواهد از مريضى عيادت كند، بايد راهى را بپيمايد و براى او هديهاى ببرد، لحظاتى در مقابل او بنشيند، مريض را در حال ناراحتى و مرض ببيند و ناله او را بشنود، شكايت او را گوش كند، با بيانى نرم و ملايم او را دلدارى دهد و دعوت به صبر و تحمل كند. اگر در اثر شدت يا طولانىشدن دوران مرض، تحمل مريض كم شده و جمله ناهنجارى بگويد، با كمال آرامش و بزرگوارى اغماض كند. و اصولاً عيادت مريض كند گرچه با او سالهاست كه جدايى و تنافر دارد. البته اينها مشكل است و انسان بايد به نيروى عقل و تقوى بر خواستههاى نفس مسلط شود تا بتواند كارى بكند.
انسان مىخواهد نماز شب بخواند؛ شب است، در خواب خوش فرو رفته، نسيم ملايم مىوزد؛ از خواب برخاستن و بستر آرام و راحت را ترككردن مشكل! در ماه رمضان، در روزهاى گرم و طولانى، روزه گرفتن مشكل است. جهادكردن در راه خدا و از وطن دور شدن و جان خود را هدف تير و شمشير قرار دادن مشكل است. حجكردن و ترك خانمان نمودن و سر و پا برهنه دنبال كعبه واقعى در زمين مكه حركتكردن مشكل است. طوافكردن، سعى نمودن، به عرفات كوچكردن و در شب به مشعر آمدن، و مناسك منى همه مشكل است.
با اخلاق نيكو با مردم سر و كار داشتن و عفو و إغماضنمودن و از تعدى و تجاوز آدم جاهل گذشتن مشكل است. رحمت بر زير دستآوردن، و با مهربانى با فقرا و ضعفا رفتاركردن، و با آنها درآميختن و نشستن و برخاستن و بر سر يك سفره حاضرشدن مشكل است. در مقابل شتم و سب و لعن و هرزهگويى مردم، شكيبا بودن و جام تحمل و صبر را لبريز نكردن و با جاهلان به مسالمت رفتار نمودن مشكل است.
اداره تربیت اخلاقی معاونت تهذیب
دستورالعمل توحيدى و عرفانى " از آیت الله سيد احمد كربلايى تهرانى(ره)
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1394
جرعهای از زلال کلام استاد:
زنده باد حضرت دوست،
و مرده باد هر چه غیر اوست.
دست از خود و خودرأیی بردارید.
راه نجات و خلاص، در استغراق ذکر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است.
نامه هاى عرفانى زيادى از اين بزرگوار در كتاب هاى مختلف درج شده است.
دستورالعملهایی که سید احمد کربلایی برای یکی از شاگردان خود صادر کرده ،این دستورالعملها عبارتند از:
1. مواظبت کامل بر اداء واجبات و ترک محرمات.
2. کمال مراقبت در طول روز.
3. هنگام خوابیدن محاسبه نفس کردن.
4. در صورتی که نفس، مخالفتی نموده آن را جبران نماید و نفس را با انجام ضد میل او مجازات کند.
5. در هر شب جمعه و عصر جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند.
6. اهم از همه اینکه در تمام اوقات و در همه احوال، حضرت حق جل و علا را حاضر و ناظر بداند.
7. دوام توجه و توسل به حضرت حجت عجل الله فرجه که واسطه فیض زمان است و بعد از هر نماز دعای غیبت که «اَلَّلهمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ…» است خوانده، و سه سوره توحید هدیه به آن بزرگوار و دعای فرج «اللهم عظم البلاء …» را ترک ننماید.
ان شاء الله تعالى تمام مواظبت، بر دوام توجه و توسل به حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه كه واسطه فيض زمان است، ملحوظ داشته،باشید.
منبع:خبرگزاری فارس
تربیت تو با صبر در مقابل مادر زنت می باشد.
نوشته شده توسطرحیمی 14ام تیر, 1394
زندگی انسان، آمیخته با مشکلات عجیبی است که اگر در مقابل آن شکیبایی به خرج دهد، قطعا پیروز خواهد شد و اگر بی صبری کند، هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید؛ در حقیقت صبر، اوج احترام به حکمت خداوند است.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ( شوری/)23
و هر كه صبورى و گذشت كرد، مسلما اين خويشتندارى، حاکی از اراده قوى او در كارهاست.
دستور ویژه آیت الله قاضی به سید هاشم حداد(ره)
حاج سید هاشم حداد مادر زنی داشت که بسیار پرخاشگر و تندخو بود و بسیار ایشان را اذیت می کرد.
مرحوم سید هاشم روزی به خدمت علامه قاضی می رسد و می گوید: آزار زبانی و کارهای مادر زنم، بیش از حد زیاد شده است و صبر من نیز تمام گردیده، می خواهم که اجازه بدهید، زنم را طلاق دهم.
ایشان فرمودند: آیا با همسرت مشکلی داری؟
گفتم: خیر.
فرمودند: هرگز راه طلاق نداری، برو و صبر پیشه کن، تربیت تو با صبر در مقابل مادر زنت می باشد، این جریان گذشت و بنده طبق دستور استاد عمل می نمودم؛ تا اینکه یک شب تابستانی که خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم؛ مادر زنم از شدت گرما لب حوضچه نشسته و بر روی پاهایش آب می ریخت، با ورود من، ناسزا و فحش شروع شد، بنده هم تا این وضعیت را دیدم، داخل اتاق نرفتم و از راه پله ها به سوی بام حرکت نمودم، ولی او دست بردار نبود صدایش را همین طور بلند و بلندتر می کرد تا حدی که همسایه ها نیز می شنیدند.
صبرم تمام شد و خواستم چیزی بگویم که یاد کلام استادم افتادم، بی آنکه جوابی بدهم، به پایین آمده و از خانه خارج شدم، در کوچه و خیابان بدون هدف و ناراحت می گشتم؛ ناگهان حالتی نورانی برایم پیش آمد و دری بر رویم باز شد و احساس سبکی و راحتی کردم و دیگر غمناک و ناراحت نبودم.
این حالت در کربلا برایم پیدا شد و این توفیق معنوی برایم ایجاد نشد، مگر به خاطر تحمل و صبر و اطاعت از استاد، که اگر نبود این صبر و بردباری، آن غمناکی ها و پریشانی ها همچنان ادامه داشت .(با اقتباس و ویراست از کتاب روح مجرد)
بدیها به صبر از مهان بگذرد
سر مرد باید که دارد خرد(فردوسی)
خبرگزاری حوزه
حسن خلق و کج خلقی
نوشته شده توسطرحیمی 14ام تیر, 1394حسن خلق آن است که انسان با گشاده رویی و چهره شاد و زبان نرم و ملایم با مردم روبرو شود، و در هر جا و با هر کس با خوش روئی برخورد کند. و یکی از فضایل اخلاقی است که در روابط اجتماعی فوق العاده مؤثر است. و از عوامل پیشرفت او در جامعه اسلامی است. نقطه مقابل حسن خلق، خشونت و کج خلقی و نامهربانی است که اثر مستقیم آن، پراکندگی مردم از دور انسان است. حسن خلق خمیر مایه پیوند جوامع انسانی است، و کج خلقی عامل پراکندگی و نفرت. است.
فَبما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْامْرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ انَّ اللَّه یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ.(آل عمران- 159)
به(برکت) رحمت الهی، در برابر آنان(مردم) نرم و(مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند، پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب، و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی،(قاطع باش و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
حسن خلق به معنی خاص، آن است که انسان با گشاده رویی و چهره شاد و زبان نرم و ملایم با مردم روبرو شود، و در هر جا و با هر کس با خوش روئی برخورد کند، لب هایی پر از تبسّم، و کلماتی پر از محبت و لطف داشته باشد.
این یکی از فضایل اخلاقی است که در روابط اجتماعی فوق العاده مؤثر است.
به عکس، کج خلقی و ترش روئی و سخنان خشن و خشک و فاقد لطف و محبت از رذایل اخلاقی که ریشه هایی در درون جان انسان دارد و باعث نفرت عموم و پراکندگی از دور انسان و گسستن پیوندهای اجتماعی خواهد شد.
دستورالعمل هاى اخلاقى ـ عرفانى از آیت الله حسنعلى نخودكى اصفهانى (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 14ام تیر, 1394
شيخ حسنعلى اصفهانى، با اين كه در كمال تواضع و فروتنى، پيوسته از دادن دستورالعمل به صورت مستقيم پرهيز مى كرد، ولى به گفته خودش، گاهى از جهت وظيفه و نبود ديگران، آن هم براى نزديكانى چون فرزندش و يا سادات ـ به علت احترامى كه براى آنها قائل بود ـ خواسته آنان را اجابت مى كرد و توصيه اى مى فرمود كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
در جواب نامه هاى يكى از سادات دزفول مى نويسد:
«مكرر به شما عرض شد كه اين عرايض بنده از من نيست بلكه از شخص بزرگى است كه به نيّت او مى گويم:
1. پيامبرى در مناجات عرض كرد:
ربّ أين الطّريق اليك يعنى پروردگارا! ره به سوى تو كدام است؟
خطاب رسيد: دع نفسك و تعال يعنى نفس خويش را رها كن و بيا.
2. از اوايل تكليف كه مأمور به صوم ايّام البيض و قرائت آيه «قل انمّا» شدم و در اين سه روز سه هزار مرتبه بر اين قلب قاسى آيه «فمن كان يرجو لقاء ربّه فليعمل عملاً صالحاً» قرائت مى شد، تاكنون هواى ملاقات از سر حقير بيرون نرفته، بايد ترك دنيادارى نمود لعل الله يحدث بعد ذلك امراً.
3. تا آنجا كه مى توانيد در امر نماز اوّل وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آيه از قرآن با تدّبر در معانى آن در سحرها مداومت نماييد.
4. عمده نظر در دو مطلب است يكى غذاى حلال، دوم توجّه به نماز و اصلاح آن. اگر اين دو درست باشد، باقى درست است.
5. عمده همّ حقير، اصلاح قلب است و ذكر يا حىّ يا قيوّم سحرگاه، براى همين است.
6. بين الطّلوعين را به چهار قسمت تقسيم كنيد يكى اذكار و تسبيح، ديگرى ادعيه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فكرى در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتى بوده ايد، شكر كنيد و اگر خداى ناكرده ابتلا به معصيتى يافته ايد، استغفار كنيد.
7. ديگر آنكه هر روز صدقه دهيد ولو به وجه مختصر.
8. شب ها قدرى در بى اعتبارى دنيا و انقلاب آن فكر كنيد و ملاحظه كنيد كه دنيا با اهل دنيا چگونه سلوك مى كند.
9. امر بفرماييد به تدّبر و تفكّر در آيات آخر سوره مباركه فرقان كه با اين آيه شروع مى شود «وعباد الرّحمن الذّين يمشون على الأرض هونأ و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً» ببينيد كه خداوند اشخاص را كه به خود نسبت داده است، صفاتشان را چگونه بيان مى كند.
10. هر قدر بتوانيد، خود را به آداب مؤدّب نماييد.
11. به هر نحوى كه باشد، وصيّت خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام) و مشايخ كرام را كه تقوى باشد، از دست ندهيد.
12. همانطور كه مسايل طهارت و شكيات و سهويات و قرائت بايد پيش اهلش درست شود، عقايد نيز به طريق اولى چنين است».
پژوهشکده باقرالعلوم
مسیر تحصيل تقوا يا رضاي الهي
نوشته شده توسطرحیمی 13ام تیر, 1394عالم ربّانی، فقیه نامدار، حضرت آیت الله شیخ محمّد بهاری (ره):
تامل درستی نماید ببیند بنده است یا آزاد، اگر دید آزاد است خودش میداند که هر کاری بخواهد بکند[ میتواند انجام دهد] و اگر دانست بنده است و مولی دارد: سر خود نیست هر کاری بکند، و لو دستی حرکت دهد از روی جهت آن سوال خواهد شد، جواب درستی باید بگوید.
پس بنابراین باید سعی در تحصیل رضای مولایش باشد، اگر چه دیگران راضی بر آن کار نباشد ابدا، و تحصیل رضای مولای حقیقی جلّ شانه نیست مگر در تحصیل تقوا.
غرض اصلی از خلقت، حاصل نخواهد شد به جز اینکه معرفت و محبت میان عبد و مولا باشد و تحصیل تقوا محتاج به چند چیز است که چاره ندارد از آنها:
اول: پرهیز از معاصی است، باید معااصی را تفصیلا یاد بگیرد، هر یک را در مقام خود ترک نماید که از جمله معاصی است ترک واجبات، پس باید واجبات خود را هم به مقدار وُسع و ابتلا به آنها یاد گرفته و عمل نماید، و این واضح است که با معصیت کاری اسباب محبت و معرفت موجود نخاهد شد، اگر اسباب عداوت نباشد
دوم: اینکه مهما امکن پرهیز از مکروهات هم داشته باشد، به مستحبات بپردازد، حتی المقدور چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید، و نگوید کل مکروه جایز. بسا میشود یک ترک مکروهی پیش مولی از همه چیز مقرّبتر واقع خواهد بود، یا اتیان مستحب کوچکی و این به تامل در عرفیات ظاهر خواهد شد.
سوم: ترک مباحات است در غیر مقدار لزوم و ضرورت، اگر چه شارع مقدس خیلی چیزها را مباح کرده برای اغنیا، اما چون در باطن میل ندارند بنده او مشغول به غیر او باشد از امورات دنیویه و لذا خوبست بنده هم نظرا به میل مولی این مزخرفات را تماما یا بعضا ترک نماید، اگر چه حرام نباشد ارتکاب آنها
چهارم: ترک ماسوی الله را در دل خود غیر او را راه ندهد.
روح عبادت، حضور قلب است كه بى آن قلب زنده نخواهد بود، بلكه گفته شده كه عبادت بى حضور قلب موجب قساوت و سنگدلى مىگردد .اگر از اهل ذكر باشد، خوب است اوایل امر ذكرش استغفار باشد و در اواسط ذكر یونسیه؛ یعنى «لا اله إلا انت سبحانك انى كنت من الظالمین»، و در آخر كلمه طیبة لا اله الا الله به شرط آنكه همیشگى باشد، علاوه بر داشتن حضور قلب.
منبع: نامههای عرفانی/ علی محمدی: دفتر نشر معارف 1386. ص 71، 72، 73.
حسد
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394حسد یکی از امراض روحی است. حسد به معنی «ناراحت شدن از نعمت هایی که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آنها را دارد. نقطه مقابل حسد، «خیرخواهی» است و آن این است که انسان از نعمت هایی که نصیب دیگری می شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بکوشد و سعادت خود را در سعادت دیگران بداند و منافع دیگران را با منافع خود به یک چشم بنگرد.
امْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا ءَاتَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینَا آلَ ابْرَاهِیمَ الْکتَابَ وَ الْحِکمَةَ وَ آتَینَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ( نساء،/54)
بلکه به مردم براي آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا کرده رشک مي ورزند در حقيقت ما به خاندان ابراهيم کتاب و حکمت داديم و به آنان ملکي بزرگ بخشيديم.
یکی دیگر از رذایل اخلاقی که در طول تاریخ بشر آثار بسیار منفی فردی و اجتماعی داشته است مسئله حسد است، حسد به معنی «ناراحت شدن از نعمت هایی که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آنها و حتّی تلاش و کوشش در این راه»!
حسد فضای روح آدمی را تیره و تار و فضای زندگی او را ظلمانی و محیط جامعه را مملوّ از نا امنی می کند! حسودان نه آرامشی در دنیا دارند، نه آسایشی در آخرت و چون تمام تلاششان این است که نعمت را از محسود بگیرند، آلوده انواع جنایت ها می شوند:
دروغ می گویند،
غیبت می کنند،
دست به انواع ظلم و ستم می زنند
و حتّی در حالات شدید و بحرانی از قتل و خونریزی نیز ابا ندارند!
در واقع می توان گفت:
حسد یکی از ریشه های اصلی تمام بدی هاست و از دام های بسیار خطرناک شیطان است،
همان دامی که در نخستین روزهای آفرینش بشر کار خود را کرد و فرزند آدم علیه السلام «قابیل» را به کام خود فروکشید و دستش را به خون برادرش «هابیل» آلوده کرد و به همین دلیل در روایات اسلامی، حسد یکی از اصول سه گانه کفر شمرده شده است(تکبّر، حرص و حسد).
«حسود» در واقع معترض به حکمت الهی است و به همین دلیل نوعی کفر و شرک خفی محسوب می شود. نقطه مقابل حسد، «خیرخواهی» استو آن این است که:
انسان از نعمت هایی که نصیب دیگری می شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بکوشد و سعادت خود را در سعادت دیگران بداند و منافع دیگران را با منافع خود به یک چشم بنگرد.
رؤياى راهگشا
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394فخرالمحققين در حاشيه دليل 151 كتاب الفين درباره اين بخش از زندگى خويش مى نويسد:
«آن گاه كه در موقع پاكنويس كتاب حاضر به اين دليل رسيدم، آن موقع با يازدهم جمادى الاخر سال 726 هجرى همزمان بود و من در ناحيه آذربايجان به سر مى بردم، به ذهنم آمد كه دليل مزبور مشابه ادّله خطابى است.
و شايسته نيست كه آن را در رديف ادّله برهانى قرار داد. به همين مناسبت، در پاكنويس آن توقف نمودم. همان شب پدرم، علاّمه را در خواب ديدم در حالى كه از شدت ناراحتى، حزن و اندوه سراپاى مرا فرا گرفته بود. به مجرد ملاقات پدر، به شدّت گريستم و از تعداد اندك مددكاران و زيادى دشمنان و كارشكنى مخالفان و دروغ سازى و تهمت هاى نارواى آنان كه به من نسبت مى دادند، به پدر بزرگوارم شكايت كردم و اظهار داشتم:
كارشكنى و آزار آنان آن قدر مرا به ستوده آورده است كه ناچار جلاى وطن نموده و به اراضى آذربايجان روى آورده ام.
پدرم فرمود: بس كن، عزيزم!
با اين شكوه ها و ناله ها بند دلم را پاره كردى!
من ترا به خداى بزرگ سپرده ام
او تكيه گاه و پشتيبان هر كسى است كه پشتيبانى ندارد،
اوست كه پاداش بدى را به خوبى مى دهد
او سلطان دانا و دادگرى است كه بر هر چيزى تواناست،
ذره هاى كوچك از ديدگاه تيزبين او دور نمى باشد.
مطمئنم كه بهره هاى آخرت برايت از نعمت هاى زودگذر دنيوى ارزنده تر است
و هر كس كارهاى آخرتش را به تأخير اندازد، او زيانكار است
و تو سود خواهى برد.
آيا نمى خواهى به نعمت هايى دست يابى كه در بهشت بدون دسترنج در اختيار تو قرار بگيرد.