موضوع: "نکات اخلاقی"
"انديشه هاى آسمانى"
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
نصیحت هایی از آیت الله سيد رضا بهاء الدينى (ره):
اينك نگاهى درس آموز به قريب يك قرن عشق و انديشه و تجربه و تلاش مى كنيم حرفهايى گوارا از انديشه هاى ناب و نورانى او بهره مى بريم
«بايد از سرعت بى مورد و تند خواندن مضرّ پرهيز كرد توجه به كميت و مقدار نداشت، به كيفيت و چگونگى تحصيل انديشيد خوب خواندن و دقت لازم موجب تشويق در ادامه تحصيل شده، توفيق انسان را زياد مى كند، عمق بيشترى براى دانش ايجاد مى شود و تحصيل و تدريس موفق پيدا مى كند و سرانجام در جامعه مفيد مى گردد»
بنده در نوجوانى، با نشاط فراوان، حدود شانزده ساعت كار علمى و فكرى داشتم و مجهولات و نقاط ابهام درسهايم را به اين طريق حل مى كردم نشاط درس براى تحصيل انسان بسيار مفيد و ضرورى است انسانى كه با نشاط است، خوابش كم اتلاف وقتش كم و صحبتهاى غير ضرورى اش كمتر است و تمام همتش درس است و تحصيل»
«بنده قبل از سال 42، درس خارج فقه داشتم يك سال هنگام شروع، احساس كردم ساعت درس بنده با درس آقا روح الله ]خمينى [همزمان است، به خاطر تقويت درس ايشان و احترام به آن بزرگوار، درس خود را تعطيل كردم.
پس از پيروزى انقلاب - چون دادگاههاى كشور به نظر روح الله عمل مى شد - بنده درس خارج قضا را تعطيل كردم، مبادا نتيجه بحث ما مخالفت با نظرهاى ايشان تلقى شود و موجب اختلاف و يا تضعيف نظام گردد
جوان نمونه
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394فخرالمحققين از نظر علمى و فضل و كمال فرهنگى، شخصيتى ممتاز وفوق العاده بود و از نظر ادب و اخلاق و صفات پسنديده انسانى نيز سرآمد جوانان روزگار به شمار مى رفت پدر بزرگوارش به او عشق مى ورزيده و به وجودش افتخار مى كرد. علاّمه حلّى در مقدمه كتاب «الفين» مى نويسد:
«من براى اجابت خواهش فرزند عزيزم «محمّد» ـ كه خداوند دنيا و آخرت او را آباد گرداند ـ اين كتاب را املاء نمودم. او نيز نسبت به پدر و مادرش از هر گونه احترام و خدمتگذارى دريغ ندارد. اميدوارم خداوند سعادت دو جهان را به وى ارزانى دارد، چنانكه او نيز با بكارگيرى نيروى عقلى و حسى خود از من اطاعت نموده و با گفتار و كردار خويش موجبات خوشنودى مرا فراهم كرده است. او به اندازه چشم بهم زدن هم مرا نافرمانى نكرده است من هم ثواب اين كتاب را به پسرم محمّد اهداء مى كنم. خداوند او را از هر خطرى محفوظ بدارد و هر گونه بدى و زشتى را از وى برطرف نمايد و او را به آرزوهايش نائل گردانيده و از گزند دشمنانش در امان بدارد.»
علاّمه حلّى در هر فرصتى از او تجليل مى نمود. چنانكه در كتاب قواعد در ستايش فخرالمحققين مى گويد:
«اين كتاب را به خواهش محبوب ترين خلق در پيش من و عزيزترين آنان يعنى پسر عزيزم، محمّد مى نويسم. خداوند عمر او را دراز گرداند، تا با دست خود مرا به خاك بسپارد و برايم طلب آمرزش كند. من نيز خالص ترين دعاى خود را براى خوشبختى و سعادت او اختصاص خواهم داد. او هميشه يار و ياور و مطيع من بوده است.»
ودر جاى ديگرمى گويد:
«خداوند به او عمر طولانى همراه با سعادت و خوشبختى عنايت كند و از حوادث تلخ او را نگه داشته و مرا فداى او گرداند.»
در اثر دعاى پدر، فخرالمحققين حدود 89 سال عمر موفق و با بركت همراه با خدمات مهم علمى و فرهنگى در طول تاريخ داشت. علاّمه حلّى در كتاب ارشاد به حقوق متقابل فرزند و والدين اشاره كرده و مى گويد:
«از آن جا كه خداوند متعال حقوق متقابلى را براى فرزند و والدين قرار داده و همچنان كه اطاعت والدين را بر فرزند واجب كرده، همين طور بر آن ها هم مهربانى و برآوردن نيازها و درخواست هاى فرزند را لازم گردانيده است، من كتاب ارشاد الاذهان را در همين راستا و جهت برآوردن درخواست فرزند عزيزم، محمّد تصنيف كردم.»
پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام
اطاعت و بندگى
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394حکایت اطاعت و بندگى به نقل از آیت الله سيد رضا فيروزآبادى
وى از سنين كودكى به عبادت و راز نياز عشق مى ورزيد. هنوز چند بهار از زندگى پربارش نمى گذشت كه اعمال عبادى خويش را انجام مى داد. وى در ضمن وصايايى كه در 14 آبان 1337، در 90 سالگى، در جمع اعضاى خانواده اش ايراد كرد، به عبادات دوران كودكى اش اشاره كرده، مى گويد:
«از چهار سالگى، شروع كردم به نماز خواندن چيزى بلد نبودم گريه مى كردم پدرم كلمه به كلمه مى آموخت و من در تعقيب او كلمه ها را ادا مى كردم و افعال را به جا مى آوردم».
در 6 سالگى ديدم پدر و مادرم روزه مى گيرند
پرسيدم: چرا شما چيزى نمى خوريد؟
مى گفتند: خدا فرموده.
گفتم: پس اگر خدا فرموده، من هم مى گيرم.
گفتند: خدا به تو واجب نكرده.
گفتم: واجب هم نكرده باشد، باز روزه مى گيرم على رغم ميل پدر و مادرم روزه مى گرفتم.
گاهى در تابستان ها ضعف و سستى بر من عارض مى شد. من را نزد زنى فرستادند تا با ايجاد ترس مانع روزه گرفتنم شود. آن زن تا غروب از من مواظبت مى كرد. هر روز غروب ها مرخص مى كرد تا به خانه برگردم البته هميشه اين طور نبود. يك روز بعد از غروب آفتاب هم مرا نگه داشت. با تاريك شدن هوا، چوب و فلكى آورد. پاهايم را در فلك گذاشت و شروع كرد به زدن.
گفتم: من كارى نكرده ام. گفت: چرا روزه مى گيرى؟ گفتم: پدر و مادرم روزه مى گيرند، من هم مى گيرم. پدر و مادرم گفته اند: هركس روزه نگيرد، به جهنم مى رود به اين جهت، من هم روزه مى گيرم ولى آن زن از بنده التزام گرفت تا ديگر روزه نگيرم. آنگاه مرا مرخص كرد. از آن روز تاكنون كه 90 سال از عمرم مى گذرد، روزه ام را گرفته ام».
پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)
«میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» و عنایتی که به علامه حسنزاده آملی شد
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394امام خمینی(ره) خطاب به استاد مطهری فرموده بود:
در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است.
امام آنچنان به میرزا جواد ارادت داشت که پس از بازگشت از فرانسه به زیارت قبر ایشان رفت و با تحت الحنک عمامه خویش غبار سنگ قبر استاد را زدود.
ماجرای عنایت آیت الله ملکی تبریزی به علامه حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی مینویسد:
راقم سطور پس از آنکه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى آگاهى یافت، تا مدّت مدیدى مىپنداشت که قبر آن جناب در نجف اشرف است. تا اینکه در شبى از نیمه دوم رجب هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجرى قمرى در حدود سه ساعت از شب رفته، با جناب آیة الله آقا سید حسین قاضى طباطبائى تبریزى برادر زاده مرحوم آقاى حاج سید على آقاى قاضى، در کنار خیابان ملاقات اتفاق افتاد. با جناب ایشان در اثناى راه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى سخن به میان آوردم و سؤال از تربتشان کردم، فرمودند: قبر ایشان همین شیخان قم نزدیکى قبر مرحوم میرزاى قمى صاحب قوانین است و لوح قبر دارد.
من به محض شنیدن اینکه لوح قبر دارد از ایشان نپرسیدم که در کدام سمت قبر میرزاى قمى و چون با جناب آقاى آسید حسین قاضى خداحافظى کردم شتابان به سوى شیخان قم رفتم که مبادا در را ببندند، رفتم به شیخان و بسیارى از الواح قبور را نگاه کردم که بعضى را تا حدّى تشخیص دادم و بعضى را چون شب بود و برقهاى آنجا هم بسیار ضعیف بود تشخیص دادن بسیار دشوار بود؛ با خود گفتم حالا که شب است و تاریک است باشد تا فردا، داشتم از شیخان به در مىآمدم ولى آهسته آهسته که باز هم نظرم به الواح قبور بود که دیدم شخصى ناشناس از درب شرقى شیخان وارد قبرستان شده است و مستقیم به سوى من مىآید تا به من رسیده گفت: آقا قبر آمیرزا جواد آقاى ملکى را مىخواهید؟ و مرا در کنار قبر آن مرحوم برد و از من جدا شد و به سرعت به سوى درب غربى شیخان رهسپار شد که از قبرستان بدر رود، من بىاختیار تکانى خوردم و مضطرب شدم و ایشان را بدین عبارت صدا زدم و گفتم آقا من که قبر ایشان را مىخواستم اما شما از کجا مىدانستید؟ آن شخص در همان حال که به سرعت به سوى درب غربى شیخان مىرفت، صورت خود را برگردانید و نیمرخ به سوى من نموده گفت: ما مشتریهاى خود را مىشناسیم!
خبرگزاری فارس
ترحم بر حیوانات
نوشته شده توسطرحیمی 10ام تیر, 1394به نقل از آیت الله سيد رضا فيروزآبادى:
ترحّم بر حيوانات
يكى از نشانه هاى بارز انسان هاى مؤمن، مهربانى و ترحّم بر مخلوقات خداست. عالم فرهيخته ديار رى، در همان گفتار اخلاقى اش، سخنى دارد كه بيانگر حماسه محبت و نشانه لطف و احسانش به حيوانات و پرندگان مى باشد. او خود در اين مورد مى گويد:
«… تا اينكه مرا بردند تهران و به مدرسه گذاشتند. يك پول ناهار هم قرار شد به بنده بدهند. شب مى رفتم منزل خويشانم به جهت شام پول ناهار را ـ من ناهار نمى خوردم ـ جمع مى كردم. شب جمعه كه مى شد، مى رفتم نزديك سيّد اسماعيل كه ـ حالا در تهران معروف است ـ آنجا گنجشك فروشى بود گنجشك هم يك ده شاهى يا يك عباسى بود. هرچه گنجشك بود، به اندازه پولم مى خريدم همه را آزاد مى كردم.»
وى از همان كودكى به حيوانات ترحم مى كرد. و گاهى به اطراف شهر مى رفت و چنانچه گنجشكى به دستش مى افتاد، با خودش مى برد و بزرگش مى كرد و سپس آزادش مى نمود. از نكات برجسته ديگر اين است كه وقتى مورچگان را مى ديد كه با زحمت زياد به آشيانه هاى خود دانه مى برند، مقدارى دانه، نزديك لانه آنها مى ريخت تا آنها با زحمت كمتر معاش خود را تهيه كنند.
منبع: پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام
خشكاندن ريشه گناهان
نوشته شده توسطرحیمی 10ام تیر, 1394امام خمینی(ره):
انسان هر عملی بکند یک ریشهای در نفس پیدا میشود اولش آسان است،
یک معصیتی کرد، میتواند زودی برگردد،
یک قدری که اضافه شد مشکلتر میشود.
هر چه برود طرف پیری این قویتر میشود و انسان ضعیفتر میشود. اراده انسان ضعیفتر میشود، لکن این معانی که انسان گرفتارش بودده زیادتر میشود، نگذارید برای زمان پیری توبه را، نگویید که ما وقتی که حالا رسیدیم به بالاتر، آنوقت، دیگر نمیشود، همین طور وسوسه میکند شیطان تا آخر که نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به ان عالم، تمام وسوسههای مقابل دعوتهای انبیا همین است که نمیخواهند ما برسیم به آن نور.
شیطان ها نمیخواهند …
باید شیطانها را بشناسید تا نشناسید نمیتوانید دفاع کنید از خودتان ، شیطان خودتان را بشناسید ، شیطان باطن خودتان را بشناسید ، شیطانهای خارجی را هم بشناسید تا بتوانید با آنها جهاد کنید، شیطان باطنی انسان خود آدم است، خود انسان، نفسیت انسان، آن هواهای انسان.
منبع: صحیفه نور، جلد 11، ص83.
شرط دوستداشتن خدا
نوشته شده توسطرحیمی 8ام تیر, 1394کسی نیست که بگوید من خدا را دوست ندارم!
همه ما میگوییم خدا را دوست داریم؛
دوست داشتن خدا یک شرط دارد و آن هم تبعیت از اوست.
آیتالله محمد ناصری از اساتید برجسته اخلاق در جدیدترین سخنرانی خود که در هر روز از ایام ماه مبارک رمضان در مسجد کمرزرین اصفهان برگزار میشود، گفت:
راجع به محبت خدا نسبت به بندهها و محبت بندهها نسبت به خداوند حرفهای زیادی وجود دارد.
وی اظهار داشت: خداوند متعال بیش از 12 مرتبه در قرآن کریم اعلام کرده است که من بندهها را دوست دارم و مؤمنین هم مرا دوست دارند. از این رو اگر خداوند دوستمان نداشت این همه نعمت و مهلت در معصیت به ما نمیداد! روایات اسلامی در این زمینه به حد تواتر رسیده و داستانهای مفصلی برای انبیای گذشته در این خصوص وجود دارد.
* «تبعیت از الله» شرط اصلی دوستی با خداست
این استاد اخلاق با اشاره به آیه 31 سوره مبارکه آل عمران، مبنی بر «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی» گفت: کسی نیست که بگوید من خدا را دوست ندارم همه ما میگوییم خدا را دوست داریم. البته دوست داشتن خدا یک شرط دارد و آن هم تبعیت از خداوند متعال است. دستورات صریح قرآن، احکام الهی و … همگی به نفع ما است بنابراین ما که میگوییم خدا را دوست داریم باید از او تبعیت کنیم اگر اطاعت کردیم گناهان ما را میبخشد.
آیتالله ناصری ابراز داشت: نقل کردهاند بندهای از بندههای خوب خدا حساب کرد 60 سال از عمرش گذشت است اگر در طی این 60 سال روزی یک گناه مرتکب شده باشد در طول یک سال میشود 24 هزار گناه. با خود گفت آیا من خدا را ملاقات کنم با 24 هزار گناه! لذا نتوانست دوام بیاورد و از قصه دق کرد.
آرام ولي مصمم
نوشته شده توسطرحیمی 8ام تیر, 1394دو قطره آب اگر كنار هم قرار بگيرند چه مي كنند؟
جواب: آنها تصوير قطره ديگر را در خود ديده وبه هم مي پيوندند و يك قطره بزرگتر تشكيل مي دهند.
اگر چند سنگ به هم نزديك شوند چه مي شود.؟
آنها هيچ گاه با هم يكي نمي شوند.
شايد تصوير سنگ ديگر را تا حدودي در خود ببينند!
هر چه سخت تر و قالبي تر باشيد فهم ديگران برايتان مشكل تر و در نتيجه احتمال بزرگتر شدنتان نيز كاهش مي يابد.
مهارتهائي كه شما را در جهت آرامش، بزرگوار تر و اجتماعي تر شدن كمك خواهد كرد را به ياد داشته باشيد
نرمي مدارا پشتكار بخشش
حال چه چيزي سخت تر و مقاوم تر است.
بالاترین و پست ترین مرتبه اخلاص
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394بالاترین مرتبه اخلاص
بالاترین مرتبه اخلاص، آن است که هرگاه شخص عملی را انجام می دهد، به کمترین اجر در دو عالم چشم نداشته باشد و نظر او فقط رضای حق تعالی باشد و به جز او، مقصود و مطلوبی نداشته باشد.این مرتبه از اخلاص، اخلاص صدیقین است و به این مرحله نمی رسد، مگر کسانی که در دریای عظمت الهی غرق گشته اند و واله و جیران محبت اویند.رسیدن به این مرتبه از اخلاص فراهم نیست، مگر اینکه از همه خواهش های نفسانی دست برداری و پشت پا بر هوا و هوس زنی و دل خود را مشغول فکر و صفات و افعال پروردگار خود کنی.وقت خود را به مناجات او صرف کنی تا انوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افکند و محبت و انس با او در دل تو جای گیرد.
شاخصه هاي انسان سالم از نگاه اسلام
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394
بسم الله الرحمن الرحیم
شاخصه هاي انسان سالم از نگاه اسلام (استخراج شده از آيات و روايات):
سه شاخصه ي كلان دارد:
عقل ، حيا و ديندار
اگر اين شاخصه ها ريز شود 60-70 مورد خواهد شد.
با همين شاخصه ها خود را ارزيابي كنيم و از هر كدام فاصله داريم در همان مورد خود را تطبيق دهيم.
هيچگاه دیر نيست.
1-واقع بين هم در امور حقيقي و هم در مسائل پيرامون (براي دروغ گو بودن فرد همين بس كه هرچه مي شنود را باور مي كند و نقل مي كند.) گاهي تنها يك حرف براي فرد يقين ايجاد مي كند.
2- به دنبال علم وآگاهي
3- عادل و با انصاف
4- راستگو در همه حال(سختي ها و شوخي ها)
5- خود نگه دار و خويشتن داردر موقعيت ها مختلف
6- با گذشت است (گذشت د رموقعيتي تعريف مي شود كه فشار نفس و تمايل وجود دارد وگرنه علاقه اي نيست كه بگذرد).
7- با تدبير و مديريت (چرايي و چگونگي انجام تمام كارهايش را مي داند).
8- اهل تفكر(ما در طول روز چه مدتي به تفكر مي پردازيم؟)
9- اهل خلوت (كسي كه خلوت ندارد جلوت هايش بي بهره، بي بركت است و نور ندارد)
10- اهل همراهي و مدارا با ديگران
11- تكبر ندارد
12- قانع (قناعت يعني حداقل ساختن مقدار مصرف است. قانع يعني كسي كه به حداقل كفايت مي كند.)
13- پاكدامني (بحث حيا در همه ي شئون مثل گوش و چشم و ذهن …)
14- پرده پوشي (نه تنها به دنبال خطاي ديگران نيست بلكه اگر خطايي به گوشش رسيد سعي مي كند بپوشاند.)
15- اهل ميانه روي است.(افراط و تفريط نمي كند)
16- با نشاط
17- اهل سكوت (اين حال رسيدني است فيلم بازي كردني نيست. اهل سكوت يعني به جا و در جاي لازم، حالش اينگونه است.)
18- وفادار است
19- اهل انصاف با دوست و دشمن است
20- اهل سخاوت
21- هيچ وقت مايوس نمي شود
22- فرد سپاسگزاري است
23- امانت دار است
24- خوش رو و خوش رفتار است
25- پاكيزه وتميز
26- منظم
و 60 شاخصه ي ديگر ….
برگرفته از مباحث ارائه شده توسط حجه الاسلام مهدی نخاولی در شب دوم دهه ي فاطميه سال 1432 هجري قمري