به قول رهبر عزيزم ،شهادت ارثى است كه ازانبيا به ما رسيده است.

صالح(آتش‏پور) بيدگلى سال 1336 در خانواده‏ اى مستضعف و كارگر در بيدگل چشم به جهان گشود و از همان كودكى به كار قاليبافى مشغول شد و حتى براى تحصيل علم نتوانست وارد دبستان شود .

ده ساله بود كه تصميم گرفت در كنار قاليبافى ، شبانه مشغول تحصيل علم شودو موفق شد مدرك ششم ابتدايى را اخذ نمايد هفده ساله بود كه زندگى مشترك را با تمام مشكلات و كمبودهاى فراوان ولى مملو از مهر و محبت و صفا شروع كرد .

بيدگلى در سال 1355 عازم خدمت سربازى شد و بعد از اتمام خدمت سربازى نيزدوباره زندگى كارگرى خود را ادامه داد .در سال 1360 به عضويت بسيج درآمد و سال‏ها در پايگاه بسيج صاحب‏الزّمان بيدگل مشغول نگهبانى و امور نظامى بود .

او روحيه عجيبى داشت و على‏ رغم مشكلات فراوان زندگى ، با عشق وصف‏ ناپذيرى داوطلبانه در پايگاه بسيج خدمت مى‏ كرد تا اين‏كه براى شركت در خطّ مقدم جبهه جنگ ، عازم جبهه‏ ها شد و درعمليات خيبر در جنوب ايران (خوزستان) عليه متجاوزان وارد نبرد گرديد و بالاخره در تاريخ 13/3/1363 مصادف با سوم ماه مبارك رمضان در 27 سالگى در منطقه شلمچه به شهادت رسيد . از شهيد سه فرزند به يادگار مانده است .

فرازى از وصيت‏نامه شهيد صالح (آتش‏پور) بيدگلى

سلام بر امام زمان (عج) و نايب برحق ش امام خمينى

خدايا ، گناه مرا ببخش و مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده .

خدايا ، از تو مى ‏خواهم كه با پيروزى و با سلامتى به خانه برگردم و دست زن وفرزندانم را بگيرم و به زيارت كربلا ببرم ولى اگر شهادت را نصيبم گردانى چه باشكوه‏تر خواهد بود مرگ من ، چون به قول رهبر عزيزم ، شهادت ارثى است كه ازانبيا به ما رسيده است .

امت شهيدپرور، جبهه‏ ها را تنها نگذاريد و به فرمان امام عزيزمان گوش فرادهيد . مساجد و نماز جمعه‏ها رافراموش نكنيد . حسين زمان ، خمينى بت‏شكن راتنها نگذاريد.

پدر و مادر عزيزم ،مرا ببخشيد اگر در زندگى‏ ام اشتباهاتى انجام داده‏ام . درتشييع جنازه‏ام زياد گريه و بى ‏قرارى نكنيد .

مادرجان ، حق دارى برايم گريه كنى ، چون زحمت زيادى برايم كشيده‏اى تا مرا بزرگ كرده‏اى ، اما خوشحال باش مادرم ، چون مى‏ دانى كه فرزندت چه راه صحيحى را انتخاب كرده است .

همسر مهربانم ، اميدوارم مرا ببخشى ، اگر وظيفه همسردارى را نسبت به شماخوب انجام نداده ‏ام .

همسرم ، خاطرجمع باش در آن دنيا به يارى خدا با همخواهيم بود .

همسرم ، ليلا ، ريحانه و حميدرضاى عزيزم را به مدرسه بفرست تادرس بخوانند و در آينده براى اسلام و كشورمان افرادى مفيد باشند .

از شما مى ‏خواهم ، جنازه‏ ام را درب خانه ‏ام به زمين بگذاريد و وصيّت‏ نامه ‏ام رابخوانيد .

از تمام دوستان و فاميل و همسايگان مى ‏خواهم كه مرا ببخشند و امام رادعا كنند .

والسلام .
صالح آتش‏پور بيدگلى

روحش شاد و یادش گرامی