« کلام امیر/شرح و تفسير حکمت 126 نهج البلاغهنشانه های ظهور/ بارانهاي پياپي »

غرور و ياس دو بيمارى خطرناك اخلاقى

نوشته شده توسطرحیمی 2ام شهریور, 1394

اين سخن را بسيار از ديگران شنيده ايم و يا به ديگران گفته ايم كه فلان كس ديگر خدا را بنده نيست ، چرا كه به نوائى رسيده .

و نيز بسيار ديده ايم كه همين گونه اشخاص تازه به نوا رسيده و خدا را فراموش كرده ، هـنـگـامـى كـه از آن حال سقوط مي كنند يا گرفتار شدائد مي شوند، چنان بيچاره و زبون و دستپاچه و مأيوس مى گردند كه انسان باور نمي كند اينها همان آدمهاى سابقند!

آرى چـنـين است حال همه افراد كوته فكر، بي ايمان و كم ظرفيت ، به عكس دوستان خدا كه روحـشـان هـمـچـون اقـيـانـوس اسـت و سـخت ترين طوفانها در آنان اثر نميكند، چون كوه در مـقابل حوادث سخت ايستاده اند و چون كاه در مقابل فرمان خدا، دنيا را به آنها ببخشى دست و پاى خود را گم نمى كنند و جهان را از آنها بگيرى خم به ابرو نمى آورند!

عـجب اينكه اين انسانهاى خود باخته كم تحمل كه حالاتشان در بسيارى از سوره هاى قرآن آمـده اسـت (يـونـس 12 - لقـمـان 32 - فـجـر - 14 و 15 - فـصـلت 48 و 49) در حـال سـختى ، خداپرست مى شوند و به فطرت الهى ، و خويشتن خويش باز مى گردند، امـا بـا فـرو نـشـسـتـن طوفان حادثه ، چنان تغيير جهت ميدهند كه گوئى هرگز نام خدا را نشنيده اند.

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُينَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يعْمَلُونَ(يونس/12)

وَإِذَا غَشِيهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يجْحَدُ بِآياتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ(لقمان/32)

إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ * فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ(الفجر14/15)

وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ * لَا يسْأَمُ الْإِنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الْخَيرِ وَإِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيئُوسٌ قَنُوطٌ(فصلت48/49)

ايـن بـلاى بـزرگـى اسـت ، زيـرا سـبـب ميشود كه هرگز نتوانند در زندگى موضعگيرى مستقل و صحيحى داشته باشند، تنها راه درمان اين بيمارى خطرناك بالا بردن سطح فكر در پـرتـو عـلم و ايـمـان ، و تـرك وابـسـتـگـى و اسـارت در چنگال ماديات ، و قبول زهد و پارسائى به معنى سازنده است .

ضمناً پاسخ اين سؤال از بيان فوق ، روشن شد كه ميگويند: آيات مورد بـحث ، اين گونه افراد را در هنگام سختيها، يؤس (نوميد) معرفى كرده ، در حالى كه در آيات ديگر (مانند آيه 65 سوره عنكبوت ) آنها را به عنوان مخلصين له الدين كه حاكى از نهايت توجه به خدا است در چنين حالى توصيف مينمايد.

فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يشْرِكُونَ(العنکبوت/65)

ولى ايـن دو حالت با هم تضادى ندارند بلكه يكى مقدمه ديگرى است ، اين گونه افراد بـه هنگام روبرو شدن با مشكلات از زندگى خويش به كلى مايوس ميشوند و همين حالت يـاس سبب ميشود كه پرده ها از فطرتشان كنار برود و به درگاه خدا روى آورند، اما اين تـوجـه اضـطـرارى نـه براى آنها افتخارى است و نه دليلى است بر بيداريشان ، زيرا بـه مـحـض ايـنـكـه مـشـكـلات بـر طـرف گـردد، بـه هـمـان حال سابق كه طبيعت ثانوى آنها شده رو مى آورند. ولى اوليـاى حـق و بـنـدگـان راستين خدا نه تنها با ديدن چهره مشكلات مأيوس نميشوند، بـلكـه اين حوادث بر ميزان استقامتشان مى افزايد، و به خاطر اتكاء به خدا و اعتماد به نـفـس ، حـالت تـهـاجـم بـيـشـتـر نـسـبت به مشكلات به خود مى گيرند چرا كه ياس را در وجودشان راهى نيست آنـهـا فـقـط خـدا را در مـشـكـلات نـشـنـاخـتـه انـد ، در هـمـه حـال بـا يـاد او زنـده انـد ، و به ذات پاكش تكيه دارند، و نور رحمتش هميشه در قلب آنها پرتوافكن است .

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام


فرم در حال بارگذاری ...