« گناه نکردن،بهتر از ثواب کردن!اصرار علامه طباطبایی بر تکیه نزدن بر متکا! »

فقرا و اعیان شهر بر سر یک سفره!

نوشته شده توسطرحیمی 26ام فروردین, 1396

برخی مناسبات دنیایی باعث شده بین افراد اختلاف طبقاتی به وجود بیاید، مثلاً یکی ثروتمند است و دیگری مستمند، یکی مدیر است و دیگری کارگر و … اما باید توجه داشت این مقامات دنیایی نزد پروردگار هیچ ارزشی ندارد و ملاک قادر متعال تقوای افراد است.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ حجرات/13

در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست

 گویند روزی از روزها در خانه آقا شیخ هادی نجم‌آبادی بزمی برای فقرا بود. برای هر سه نفر یک سینی خوراک از اندرون خانه به بیرون می‌رفت و هر سه نفر بر سر یک سینی نشسته و سرگرم خوردن غذا می‌شدند.

سینی جداگانه‌ای هم نزد آقا نهادند، از قضا یکی از اعیان شهر که میهمان ناخوانده بود به دیدار شیخ آمد و در کنار سفره وی نشست، ناگاه بینوایی هم از درآمد و منظره سینی خوراکی‌ها را دید که هر سه نفر دور یک سینی نشسته بودند و فقط سینی آقا و میهمان ثروتمندش دو نفره بود. 
 مرد بینوا نیز کنار ثروتمند نشست، مرد اعیان که در سختی قرارگرفته بود، گفت: آیا تو تنها زندگی می‌کنی؟

 جواب داد: نه، مادر پیری دارم ناتوان و عاجز است،

مرد اعیان قسمتی از خوراک را در ظرفی جدا ریخت و مبلغی هم روی آن گذاشت و به فقیر داد و گفت: برخیز و این‌ها را نزد مادرت ببر و با هم غذا بخورید، به این ترتیب، بیچاره را از کنار سفره بلند کرد،

شیخ که این منظره را دید، سر برداشت و گفت:

آری عمو غذا و پول را به مادرت برسان و زود بیا اینجا، ما غذا نمی‌خوریم تا تو برگردی و باهم خوراک بخوریم.

او نیز شاد و خندان خود را به مادر پیرش رساند ماجرا را گفت و آنگاه دوان‌دوان بازگشت و هم سفره آقا و اعیان شد.

این‌چنین فقرا و اعیان شهر همه در کنار بزم محبت و اخلاق شیخ هادی نجم‌آبادی هم خوراک شدند و مانند مسلمانان پاک‌نهاد، ساعتی از قید شئونات و تشریفات خسته‌کننده طبقاتی آسوده شدند. 

با اقتباس و ویراست از کتاب داستان‌هایی از اخلاق اسلامی


فرم در حال بارگذاری ...