موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"
عاقبت حب و دوستی با دنیا
نوشته شده توسطرحیمی 10ام شهریور, 1394
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا(الأعلي/16)
ليکن [شما] زندگي دنيا را بر ميگزينيد
مسلّما برای افراد مؤ من این محاسبه قرآنی که در آیات فوق آمده در مقایسه دنیا با آخرت که می فرماید:
وَالْآخِرَةُ خَيرٌ وَأَبْقَى(الأعلي/17)
با آنکه [جهان] آخرت نيکوتر و پايدارتر است
کاملا روشن است، اما با این حال چگونه انسان مؤ من در بسیاری از اوقات این علم و آگاهی خود را زیر پا می گذارد و آلوده گناهان و جرائمی می شود؟!
پـاسـخ ایـن سـؤ ال یـک جمله است، و آن غلبه شهوات بر وجود انسان، و سرچشمه غلبه شهوات نیز حب دنیا است.
حب دنیا اعم از حب مال، مقام، شهوت جنسی، تفوُّق طلبی، برتری جویی، تن پروری، انـتـقـام جـویـی، و مـانـنـد ایـنـها، گاه چنان طوفانی در روح انسان ایجاد می کند که تمام مـعـلومـات او را بـر بـاد می دهد، و حتی گاه حس تشخیص او را از میان می برد، و در نتیجه حیات دنیا بر آخرت مقدم می دارد.
اثر قرائت قرآن توسط حامل علم آن
نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394یکی از اقدامات امام سجاد(علیهالسلام) تلاوت قرآن با لحن حزین بود.
اگر حامل علم قرآن، قرآن را چنین تلاوت نماید، آثار عجیبی در مخاطبان ایجاد میکند.
خدا مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی(رحمت الله علیه) را رحمت کند. کسی نقل میکرد، که:
برادرم شاگرد ایشان بود. روزی مرا برای کاری به منزل ایشان فرستاد. وقتی به منزل میرزا رفتم، ایشان سر حوض مشغول وضو بود. من را که دید، پرسید:
میدانی قرآن چیست؟!
عرض کردم: بله؛ معلوم است دیگر!
پرسید: میدانی تلاوت قرآن یعنی چه؟
گفتم: بله!
فرمود: نه؛ تلاوت قرآن یعنی این که وقتی قرآن میخوانی چنین باشد که خود ذات اقدس خداوند متعال با تو صحبت میکند.
بعد میرزا چند آیه برای من خواند. من احساس کردم که انگار یک دفعه از روی زمین بلند شدم. حال عجیبی به من دست داده بود و اصلاً نمیفهمیدم کجا هستم! فاصلهی بین خانهی ایشان و خانهی خودمان را در وضعیتی عجیب طی کردم. وارد خانه شدم. وقتی برادرم مرا دید، به من به صورت تعجبآوری گفت:
میرزا برایت قرآن خوانده!
خدا کمی از علم قرآن را به میرزا داده بود. ان شاء الله امام زمان(علیه السلام) به زودی ظاهر شوند؛ زمانی که حضرت قرآن تلاوت بفرمایند، میفهمید که تلاوت قرآن آن حضرت، با تلاوتهایی که در این روزگار رایج شده، تفاوت دارد.
در روایات داریم که در آخر الزمان، قرآن را با تغنّی میخوانند.[1] یک آقایی در بحث تعلیم قرآن میگفت: اگر سنتور اینجا بود، میگفتم این قاری چه کرده است! معلوم بود که این قاری این کاره است! اگر کسی بخواهد برای خوب قرآن خواندن سنتور یاد بگیرد، این تلاوت قرآن را باید در کوزه گذاشت و آبش را خورد!
زمانی که حضرت زین العابدین(علیهالسلام) قرآن تلاوت میفرمودند، کسانی که کارشان سقایی بود و میخواستند از کنار خانهی حضرت عبور کنند، خشکشان میزد. آنقدر کنار خانهی حضرت میماندند که از این مشک چک چک آب میرفت و تمام میشد. حضرت این گونه قرآن میخواندند و به مردم میفهماندند که قرآن واقعی پیش ماست.
[1] . بحارالأنوار (ط - بیروت)، ج89، ص: 190: عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِلُحُونِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهِمْ وَ إِیَّاکُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْکِتَابَیْنِ وَ سَیَجِیءُ قَوْمٌ مِنْ بَعْدِی یُرَجِّعُونَ بِالْقُرْآنِ تَرْجِیعَ الْغِنَا وَ الرَّهْبَانِیَّةِ وَ النَّوْحِ لَا یُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ مَفْتُونَةٌ قُلُوبُهُمْ وَ قُلُوبُ الَّذِینَ یُعْجِبُهُمْ شَأْنُهُمْ.
منبع: maemaeen.ir
اعطای روزی از جانب خداوند متعال (1)
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394ما تصور اشتباهی از گناه و به دنبال آن مغفرت و آمرزش در ذهن داریم.
گناه حادثه و عملی نیست که فقط یک آسیب به ما وارد کند؛
بلکه میتواند آثار متعددی در جوانب مختلف داشته باشد.
گناه در عمر و برکت آن و در مال و روزی ما اثر میکند.
إِنَ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْق.[1]
گاهی اثر گناه انسانها این است که از روزی مقدر خود محروم میشوند. برای مثال مقدّر بوده در اثر تلاش و کسب و کار من، امروز یک مشتری خوب نصیبم شود و با معاملهای حلال سود خوبی به من برسد اما گناه میکنم و در اثر آن مشتری میآید و به مغازهی من نگاهی میکند ولی به دلش نمیافند که از این مغازه خرید کند. اینکه به ذهن ما میافتد از این مغازه خرید کنیم نه مغازهی کناری، کار خداوند متعال است. مکانهایی که بورس اجناس به خصوصی است و تعداد زیادی مغازه اجناس یکسانی دارند، این مسئله بیشتر به چشم میآید.
در برخی موارد خداوند نمیخواهد روزی کسی وسعت پیدا کند. سیدی در قم زندگی میکرد که هنوز نیز در قید حیات است. او وضع مادی بسیار بدی داشت. خیرینی در تهران گفتند خوب نیست به این بندهی خدا کمک مستقیم کنیم؛ لذا همت کردند و مغازهای در راستهی سوهان فروشان کنار قبرستان «حاج شیخ» قم ـ که بسیار پرتردد است ـ برای او خریداری کردند.
بنده زمانی که قم بودم عصرها در فاصلهی بین پس از درس عصر تا هنگام نماز مغرب و عشاء به مزار پدرم میرفتم که در قبرستان حاج شیخ دفن شدهاند. مقید بودم هر وقت از مقابل این مغازه عبور کردم نگاه کنم که مشتری دارد یا نه. 11 سال که ایاباً و ذهاباً از جلوی این مغازه رد میشدم، شاید به عدد انگشتان یک دست در آن مشتری ندیدم! اگرچه این مقدار هم مبالغه است! در صورتی که مغازهی کناری پر از مشتری بود و برای او با وانت جنس میآوردند و میبردند! گاهی که برای سوهان خریدن به مغازهاش میرفتم، از بس سوهانهایش کهنه و بیکیفیت شده بود، به من میگفت: حاج آقا صبر کنید. از مغازه کناری سوهان میخرید و به ما میفروخت. یک بار که دیدم کسی در مغازهاش آمده، جلو رفتم و دیدم آمده آدرس بپرسد!
با اینکه او در راستهی سوهانفروشها بود و مغازههای اطراف او مشتری داشتند، او مشتری نداشت. فکر میکرد شاید چون مغازهاش از مغازههای اطراف کهنهتر است، مشتری ندارد. مغازهاش را تا سقف سنگ کرد و بابت این کار مقروض شد؛ اما تفاوتی نکرد.
بعد از مدتی که مغازه او نونوار شد، به او پیشنهاد کردم که این کسب و کار که نمیگیرد، مغازه را اجاره بده تا لااقل از اجاره آن چیزی نصیب تو شود!
البته منظور این نیست که این داستان مصداق آن روایت است که شخص در اثر گناه از روزیاش محروم میشود، شاید تنگی رزق او دلیل دیگری داشته باشد اما باید توجه داشت که کار را خدا باید درست کند.
منبع: برگرفته از maemaeen.ir
راهی برای شناختن خدا
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394
یکی از فوائد مهم قرآن خواندن، شناختن خداوند بزرگ است.
یکی از مهمترین راههای شناخت هر کسی شنیدن سخنان اوست.
صفات زیبای خداوند متعال در پس آیات قرآن کاملاً پیداست.
بیان معنوی
زنان خود را بیمه کنید!!!
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394
بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنِ عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ علبه السلام قَالَ :
حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ وَ فُرُوجَكُمْ بِتِلاَوَةِ سُورَةِ اَلنُّورِ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَكُمْ قَالَ مَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَتَهَا فِي كُلِّ يَوْمٍ أَوْ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ لَمْ يَزْنِ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَبَداً حَتَّى يَمُوتَ فَإِذَا هُوَ مَاتَ شَيَّعَهُ إِلَى قَبْرِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ كُلُّهُمْ يَدْعُونَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لَهُ حَتَّى يُدْخَلَ فِي قَبْرِهِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمۀ غفاری :: ابن بابویه، محمد بن علی
از ابن مسكان روايت شده است كه امام صادق عليه السّلام فرمودند:
مال و ناموس خود را بتلاوت سوره ی نور در پناه بداريد يا بقول اهل زمان ما بيمه نمائيد ،
و نيز زنهاى خويش را بدان مستور و محفوظ بداريد،زيرا هر كس بر قرائت اين سوره در هر روز يا هر شب مداومت كند هيچ يك از افراد خانواده اش بعمل منافى عفت هرگز دچار نشود تا از دنيا برود،
و چون از دنيا رفت هفتاد هزار فرشته تا كنار قبر او را مشايعت و بدرقه كنند،
و همه براى او دعا و طلب آمرزش كنند تا او را ميان گور وارد سازند.
ترتیل ، قرائت مجلسی ، ترجمه و متن سوره نور در ادامه مطلب
وجوب حجاب در اسلام
نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394
آیا حجاب واجب است؟ در کجای قرآن به واجب بودن حجاب اشاره شده است؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که حجاب، هم چون سایر موضوعات دینی مبنایی قرآنی دارد و آیاتی از قرآن کریم و روایات زیادی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام بر واجب بودن آن دلالت دارند.[1] که از جمع آنها می توان به این نتیجه رسید که اسلام بر زنان واجب کرده است که تمام بدن خود مگر صورت(گردی صورت) و دست ها(تا مچ) را از نامحرم بپوشانند.
این حکم همانند احکام دیگر اسلام به منظور آماده سازی بستری مناسب برای راهیابی انسان به کمالات انسانی، از طرف خداوند متعال طراحی گشته است. زیرا زن و مرد، دو جنس مخالف و هر یک دارای تمایلات جنسی خاص می باشند که از طرفی این تمایلات لازم است و از طرف دیگر اگر به درستی کنترل و از آن ها استفاده نشود؛ موجب بروز مشکلات جبران ناپذیر خواهد شد.
فلسفه حجاب اسلامی چند چیز است که بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلو گیری از ابتذال او.
اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری(نگاه و دیدن) و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد.[2]
حدود قواميت مرد بر همسرش یا لزوم اطاعت زن ازهمسرش
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1394الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيا كَبِيرًا*وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَينِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يرِيدَا إِصْلَاحًا يوَفِّقِ اللَّهُ بَينَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا (النساء35/34)
مردان کارگزاران و تدبیر کنندگان زندگى زنان هستند این کارگزارى بخاطر این است که خدا مردان را [از جهت توان جسمى و بدنى و تحمل مشکلات و قدرت تصمیم گیرى صحیح و بدون احساسات زدوگذر] بر زنان برترى داده و به سبب این که مردان از اموالشان هزینه زندگى زنان را به عنوان نفقه واجب مى پردازند، پس زنان صالحه درستکار با رعایت قوانین شرعى و مقررات حق فرمانبردار و مطیع شوهراند، و در برابر حقوقى که خدا به نفع آنان بر عهده شوهرانشان نهاده است در غیاب شوهر حقوق و اموال و اسرار شوهران را حفظ مى کنند.
و زنانى که از سرکشى و نافرمانى آنان بیم دارید در مرحله اول پندشان دهید و با نصیحت به فرمان بردن از خود بازشان گردانید، و اگر نشد از آنان در خوابگاه دورى کنید و راه قهر و قطع رابطه حکیمانه در پیش گیرید، و اگر اثر نبخشید [به گونهاى که سبب آزار بدنى آنان نشود، و کار به دیه نرسد] آنان را مورد تنبیه قرار دهید، نهایتاً اگر به فرمان بردن از شما بازگشتند هیچ راهى براى آزار دادن آنان مجوئید، به یقین خداوند بلند مرتبه بزرگ است.
اکنون چند نکته را به اختصار توضیح می دهیم:
اول ـ مفهوم اصلی آیه مربوط به شوهران و همسرانشان می باشد، یعنی مردان در محیط زندگی خانوادگی مسئولیت سرپرستی و مدیریت خانواده را بعهده دارند بنابراین اینچنین نیست که بگوئیم جنس زن باید تحت سرپرستی جنس مرد قرار بگیرد و چنانکه می دانیم مردان به عنوان فرزند تحت قیومیت و مدیریت والدین و از جمله مادران خود هستند و به هر مقام علمی و سیاسی که برسند، دستورات مادر برای آنان واجب الاتباع است.
همچنین باید دانست که زن در غیر امور خانوادگی و در امور شخصی از قبیل حفظ اموال شخصی، اداره و اجرای برنامه های آن، مراجعه به محاکم و … تحت قیومیت شوهر نیست [البته در صورتی که امور مذکور با حق خانواده و شوهر، که بوسیلة قرار داد ازدواج ثابت شده منافات و تعارض داشته باشد، مسئله ایست که احکام خاص خود را داشته و از موضوع بحث بیرون است].
دوم ـ برتری هائی که خداوند برای مردان قرار داده، دو مفهوم می تواند داشته باشد:
الف ـ برتری در توانائی کسب کمال، جهات انسانی، کرامت، فهم و شعور حقائق و … .
ب ـ برتری از جهت توانائی اداری، اجرائی، قدرت دفاع، تحمل کارهای سخت و سنگین.
باید دانست که برتریهای مذکور در آیة کریمه طبق نظر مفسرین، برتری از جهت دوم است و این منافاتی ندارد که زن نیز در جهات دیگر برتری داشته باشد.
شک نیست که توانائی اداری و اجرائی و دفاع از حریم خانواده، حریم اقتصادی و … . عموماً و غالباً در مرد بیشتر است و زنان بالطبع عاطفی و احساسی بوده و طبیعت ایشان بر عطوفت و ظرافت مبتنی است. آری ممکن است زنانی در همین جهات بر شوهران خود امتیاز داشته باشند لکن قوانین [و از جمله مدیریت خانواده] به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد. بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد. و البته کارهائی هم که بعهده زن گذاشته شده بسیار مهم است و از وظایف مرد کمتر نیست.
خلاصه باید گفت:
مسائل اجتماعی و شم اقتصادی و تلاش و کوشش برای تحصیل مال و تأمین نیازمندیهای منزل و اداره زندگی را مرد بر عهده می گیرد و چون مسئول تأمین هزینه، مرد است، سرپرستی داخل منزل هم با مرد است. اما چنین نیست که مرد از این سرپرستی بخواهد مزیتی هم بدست آورد! نه، این یک کار اجرائی است و وظیفه، و ما باید این آیه را بصورت تبیین وظیفه تلقی کنیم نه اعطای مزیت(1)
اذن شوهر
امام محمد باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند: زنی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت حق شوهر بر زن چیست؟
پیامبر فرمودند:
از مرد اطاعت کنید و عصیان نکنید…، بدون اجازه او روزه نگیرید…، بدون اذن شوهر از منزل خارج نشوید.
روایت دیگری – که هم به سند کلینی و هم مرحوم صدوق دارای سند معتبری است – از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده اند که فرمود:
زنی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای فرستاده خداوند، حق شوهر بر زن چیست؟
فرمود: …از خانه اش بیرون نرود، مگر با اجازه شوهرش و اگر بی اجازه او بیرون رود، فرشتگان آسمان، فرشتگان زمین، فرشتگان خشم و فرشتگان مهر و رحمت، او را نفرین کنند، تا به خانه اش برگردد.
همچنین در تفسیر نمونه در ذیل آیه «الرجال قوامون علی النساء …» آمده است:
«قرآن در اینجا تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود (اشتباه نشود منظور از این تعبیر استبداد و اجحاف و تعدی نیست بلکه منظور رهبری واحد منظم با توجه به مسؤولیتها و مشورتهای لازم است) … و این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است.
کلام امیر/شرح و تفسير حکمت 126 نهج البلاغه
نوشته شده توسطرحیمی 2ام شهریور, 1394
عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَيَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ؛ وَيُحَاسَبُ فِي الاْخِرَةِ حِسَابَ الاَْغْنِيَاءِ؛ وَعَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالاَْمْسِ نُطْفَةً، وَيَكُونُ غَداً جِيفَةً؛ وَعَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِي اللَّهِ، وَهُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ؛ وَعَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ، وَهُوَ يَرَى الْمَوْتَى؛ وَعَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الاُْخْرَى وَهُوَ يَرَى النَّشْأَةَالاُْولَى وَعَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَتَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ.
امام علیه السلام فرمودند:
1. از بخيل تعجب مىكنم كه به استقبال فقرى مىرود كه از آن گريخته و غنايى را از دست مىدهد كه طالب آن است. در دنيا همچون فقيران زندگى مىكند ولى در آخرت بايد همچون اغنيا حساب پس دهد.
2. و تعجب مىكنم از متكبرى كه ديروز نطفهاى بىارزش بوده و فردا مردار گنديدهاى است.
3. و از كسى كه در خدا شك مىكند در شگفتم در حالى كه خلق او را مىبيند (و مىتواند از هر مخلوق كوچك وبزرگ، ساده و پيچيده به ذات پاك آفريدگار پى برد).
4. و تعجب مىكنم از كسى كه مرگ را فراموش مىكند با اين كه مردگان را با چشم خود مىبيند.
5. و تعجب مىكنم از كسى كه جهان ديگر را انكار مىكند در حالى كه اين جهان را مىبيند.
6. و تعجب مىكنم از كسى كه دار فانى را آباد مىكند ولى دار باقى را به فراموشى مىسپارد.
شرح و تفسير
از اين شش گروه در شگفتم!
امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميزش به شش رذيله اخلاقى اشاره فرموده كه سرچشمه غالب بدبختى هاى انسان است و اگر بتواند از آن ها فاصله بگيرد دنيا و آخرت خود را آباد كرده و سامان بخشيده است.
نخست اشاره به مسئله «بخل» و آثار شوم آن مى كند و مى فرمايد: «از بخيل تعجب مى كنم كه به استقبال فقرى مى رود كه از آن گريخته و غنايى را از دست مى دهد كه طالب آن است. در دنيا همچون فقيران زندگى مى كند ولى در آخرت بايد همچون اغنيا حساب پس دهد»;
(عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَيَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ; وَيُحَاسَبُ فِي الاْخِرَةِ حِسَابَ الاَْغْنِيَاءِ).
امام(عليه السلام) چه تعبير زيبا و دلنشينى در اينجا فرموده است; افراد بخيل تنها نسبت به ديگران بخيل نيستند. بسيار مى شود كه نسبت به خويشتن هم بخيل اند با اين كه داراى ثروت اند زندگى سخت و فقيرانه اى براى خود فراهم مى كنند و همان گونه كه امام(عليه السلام) فرموده است براى فرار از فقر آينده فقر امروز را براى خود ترتيب مى دهند. آنها همچنين به دنبال غنا و ثروت بيشتر در آينده اند در حالى كه غناى امروز را از دست مى دهند. چرا كه از ثروت خود بهره اى نمى برند. از سويى ديگر در روز قيامت بايد در صف اغنيا بايستند و حساب اموال خود را پس دهند در حالى كه در دنيا از نظر زندگى در صف فقيران بودند; يعنى مشكلات غنا را دارند; ولى از مواهب آن بى بهره اند. آيا زندگى چنين اشخاصى شگفت آور و تعجب برانگيز نيست؟ آيا مى شود اين گونه افراد را در زمره عاقلان دانست؟ نه تنها امام(عليه السلام)كه عقل كل است از زندگى آنان تعجب مى كند، بلكه هر انسان عاقلى گرفتار شگفتى مى شود. ممكن است كسانى بگويند: اين درباره بخيلانى است كه حتى درباره خود بخل مىورزند; اما بخيلانى كه بخلشان متوجه ديگران است و خودشان زندگى مرفهى دارند مشمول اين سخن نيستند; ولى تجربه نشان داده كه غالب بخيلان به خويشتن نيز بخيل اند. بخل از صفات بسيار زشتى است كه در آيات و روايات اسلام نكوهش فوق العاده اى از آن شده از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:
«اَلْبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللهِ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ، قَريبٌ مِنَ النّارِ;
بخيل از خدا دور است و از مردم دور و به آتش دوزخ نزديك است».
در كتاب فقه الرضا آمده است: «إيّاكُمْ وَالْبُخْلُ فَإِنَّهُ عاهَةٌ لا يَكُونُ فى حُرّ وَلا مُؤمِن إنَّهُ خِلافُ الاْيمانِ;
از بخل بپرهيزيد كه نوعى آفت است كه نه در افراد آزاده و نه در صاحبان ايمان است زيرا بخل مخالف ايمان است. (شخص بخيل ايمان محكمى به جود و سخا و عطاى خداوند ندارد)».
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ بَرِءَ مِنَ الْبُخْلِ نالَ الشَّرَفَ; كسى كه از بخل دورى كند به شرافت و بزرگى نائل مى شود».
خدا! خدا را! درباره قرآن...
نوشته شده توسطرحیمی 1ام شهریور, 1394بسم الله الرّحمن الرّحیم
امیر مومنان حضرت علی علیه السّلام فرمودند: خدا را! خدا را! درباره قرآن…
گروه فرهگی علمی آشنا
به پویش"حقیقت عاشورا" بپیوندیم
نوشته شده توسطرحیمی 1ام شهریور, 1394اخیرا در برخی از فضاهای مجازی ارزشی شاهد حرکتی هستیم که سعی در شناساندن و معرفی چهره واقعی عاشورا و مکتب امام حسین علیه السلام دارد.
به نظرم طلاب عزیز کوثربلاگی به عنوان بخش مهمی از نیروهای جوان شرکت کننده در جنگ مجازی حاضر ،لازم است در این حرکت شرکت کنند و به نوبه خود سهمی هرچند کوچک در این حرکت ارزشی داشته باشتد.هدف از این پویش آن است که به وسیله انتشار فراوان عکسهای محرم و عزاداری واقعی و معنوی سیدالشهدا به مقابله وضعیت موجود عاشورا در فضای مجازی بشتابیم و عاشورای حقیقی را با انتشار عکسهای سالم به دنیا بشناسانیم.
همانطور که می دانید حیله گران و مزدوران قطب بزرگ ضد اسلامی، فضای مجازی را آکنده از عکسهایی خشن از برپایی مراسم عاشورا کرده اند به طوریکه با جستجوی کلمه ashura در موتورهای جستجوگر ، صحنه های فجیع آلوده به خون و قمه زنی برخی شیعیان بی بصیرت جزء اولین نتایج جستجو قرار می گیرند . عاشورا که همواره نماینده حق و حقیقت و راهنمای گم گشتگان در ظلمت های تاریخ بوده است چهره سیاهی و تباهی می یابد و فرد جستجوگر به جای اینکه مجذوب این مکتب سراسر عشق و ایثار و جانباز شود از آن منزجر می شود.
کار ما در این پویش این است که تا آنجا که می توانیم در وبلاگ ها و صفحات شخصی خود تصاویری از عزاداری واقعی و درست عاشورا را انتشار دهیم تا به حول و قوه الهی حجم بالای این عکسها باعث شود عکسایی که چهره عاشورا را خدشه دار می کنند به دلیل حجم کمتر نمایش داده نشوند.این عکسها را می توانیم از فضای نت انتخاب کنیم یا اینکه از پوشه های شخصی برداریم.
دوستان فراموش نشود که عکس ها را با پرچسب و عنوان ashura در فضای مجازی انتشار دهید.همچنین جهت انتشار و فراگیری بیشتراز عناوین زیر هم میتوانید استفاده کنید: