موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

حقیقی ترین نعمت و سوال از آن

نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1393



روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام در جمع عدّه اى نشسته بود، فرمود: در دنيا هيچ نعمت واقعى و حقيقى وجود ندارد.
بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: ياابن رسول اللّه ! پس اين آيه شريفه قرآن « لتسئلنّ يومئذٍ عن النّعيم »كه مقصود آب سرد و گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟
حضرت فرمود : شما اين چنين تفسير كرده ايد؛ و عدّه اى ديگرتان گفته اند: منظور طعام لذيذ است ؛ و نيز عدّه اى ديگر، خواب راحت و آرام بخش تعبير كرده اند. به درستى كه پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق روايت فرموده است كه : خداوند متعال نعمت هائى را كه در اختيار بندگانش ‍ قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند.
و خداى رحمان اصل آن نعمت ها را مورد سؤال و بازجوئى قرار نمى دهد و منّت هم برايشان نمى گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است .
بنابر اين ، منظور از آيه شريفه قرآن ، محبّت و ولايت ما اهل بيت رسول اللّه صلوات اللّه عليهم است كه خداوند متعال در روز محشر، پس از سؤ ال پيرامون توحيد و يكتاپرستى ؛ و پس از سؤ ال از نبوّت پيغمبر اسلام ، از ولايت ما ائمّه ، نيز سؤال خواهد كرد.
و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآيد و درمانده نگردد، وارد بهشت گشته و از نعمت هاى جاويد آن بهره مى برد، كه زايل و فاسدشدنى نخواهد بود.

تفسيرالبرهان : ج 4، ص 502، ح 5، به نقل از توحيد شيخ صدوق .

محاکمه ی حضرت آدم!

نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1393

افسران - محاکمه ی حضرت آدم!


افسران - محاکمه ی حضرت آدم!

afsar999

نامت چه بود؟
آدم
فرزند ؟
من را نه مادری نه پدر….. بنویس اول یتیم عالم خلقت.
نام محل تولد؟
بهشت پاک.
اینک محل سکونت ؟
زمین خاک.
قدت؟
روزی چنان بلند که همسایه خدا…اینک به اندازه بختم به روی خاک.
اعضای خانواده؟
حوّای خوب و پاک,
قابیل خشمناک,
هابیل زیر خاک.

روز تولدت؟
درروز جمعه ای به گمانم که روز عشق.
رنگت؟
اینک فقط سیاه ز شرم چنان ﮔﻨﺎﻩ.
چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران که ببارد از آسمان.
وزنت؟
نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست,
نه آنچنان وزین که بشینم بر این زمین.
جنست؟
نیمی مرا ز خاک…. نیمی دگر خدا.
شاکی تو؟
خدا.
نام وکیل؟
آنهم فقط خدا.
جرمت؟
یک سیب از درخت وسوسه !
تنها همین؟!!!!
همین…
حکم ؟
تبعید در زمین!!!!
همدست در گناه؟
حوای آشنا.
ترسیده ای؟
کمی.
ز چه؟
که شوم من اسیر خاک.
آیا کسی به ملاقاتت آمده؟
بلی.
چه کسی؟
گاهی فقط خدا.
داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه…..ولی..
ولی چه؟
حکمی چنین آنهم به یک گناه..!!!
دلتنگ گشته ای؟
زیاد.
برای که ؟
تنها فقط خدا.
آورده ای سند؟
بلی.
چه؟
دو قطره اشک.
داری تو ضامنی ؟
بلی.
چه کسی؟
تنها کسم حســـــین

یا حمید به حق محمد

یا عالی به حق علی

یا فاطر به حق فاطمه

یا محسن به حق حسن

یاقدیم الاحسان به حق حسین


« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ »

منبع: افسران جنگ نرم

از آیات خداوند متعال سرپیچی نکنید!

نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1393

« يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يقُصُّونَ عَلَيكُمْ آياتِي وَينْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ»(سوره أنعام،آیه 130)

ای گروه پریان و انسانها آیا پیامبرانی از خودتان برای شما نیامدند که آیات مرا برایتان بیان کنند و شما را از دیدار چنین روزی بترسانند گفتند بر زیان خود گواهی می دهیم، همانا زندگی دنیا آنان را فریب داد و بر نفس خود شهادت دادند که آنان کافر بوده اند.

معشر: از عدد عشر یعنی ده گرفته شده و گویند این تمام عدد است و مقصود همه خلایق می باشد چه از جنس جن باشند و چه از جنس انس. از این روی است که به قیامت یوم الجمع می گویند، زیرا در آن روز تمام جنیان وانسیان در یک جا جمع می شوند.

به هر حال این خطاب الهی قطعا به کافران و عاصیان از انس و جن می شود. شاید برخی پندارند که این سخن تنها به کفار ابلاغ می شود، چنان که در بسیاری از تفاسیر آمده است ولی گمان نمی رود که تنها کفار مخاطَب این آیه باشند، زیرا مسلمانان عاصی و گنهکار نیز شامل می شود.

مگر این آیات الهی فقط بر کفار نازل شده است؟ یا مگر مسلمانان همگی به این آیات محکم آسمانی عمل می کنند؟ بی گمان آنان که این آیات را دیدند و مطالعه کردند و بر آنها تلاوت شد، همه در برابر آنها مسئولیت دارند.پس اگر کسی آیات خدا را شنید و به آنها پشت کرد، یا به آنها عمل نکرد در برابر خداوند باید پاسخگو باشد. چون در آن جهان مجال دروغ گفتن و حقایق را پنهان کردن نیست، لذا کافران و متمردان بر علیه خود شهادت می دهند و اقرار می کنند که: آری، خداوندا! آیات تو را دیدیم و عبرت نگرفتیم. آیات تو توسط پیامبران و رسولانت رسید ولی به آنها پشت کردیم. و خداوند در این آیه مبارکه علت عصیان و سرپیچی آنان را وابستگی شدید به دنیا می داند که چون اینان مغرور به زرق و برق دنیا شدند. لذا از آیات خدا دوری گزیدند و در برابر پیامبران الهی ایستادند تا جائی که پیامبران را به قتل رساندند و یا آنکه با آنان رفتار بسیار بدی انجام دادند. مگر رسول خدا و برترین انسان روی زمین نمی فرماید: «ما أوذی نبی مثل ما أوذیت» که در این سخن شیوا هم ثابت می شود که تمام پیامبران اذیت و آزار شدند و هم ثابت می شود که بیشترین اذیت و شکنجه، مربوط به خود خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله است که حضرت اقرار می کند هیچ یک از پیامبران مانند من اذیت نشدند.

دلیل دیگری که ثابت می کند مخاطبین آیه منحصر به کفار نمی شود، همین است که علت پشت پا زدن مردم را به آیات، فریفته شدن دنیا به می داند. زیرا کفار بیشتر از روی لجاجت و عناد و یا تکبر به مقابله با رسولان بر می خواستند. یعنی نه تنها به خاطر وابستگی به دنیا تمرد و نافرمانی می کردند بلکه حاضر به کرنش و خضوع در برابر پروردگار خود نمی شدند و همین تکبر که شیطان را از رحمت خدا ـ برای همیشه ـ دور ساخت، آنان را به چنین ظلمی به خویشتن واداشت. ولی در این آیه بحث از دنیاپرستی است که چون آیات الهی آنان را از لهو ولعب دور می سازد و از پیروی هوای نفس منع می کند که نمی توانند به آمال و آرزوهای دنیوی خود برسند، لذا سرپیچی می کنند و با رسولان خدا درگیر می شوند و پیکار می کنند.

صفحات: 1· 2

تولد شوم؛ صهيونيسم چيست؟

نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1393

صهيونيسم 1چيست؟

«صهيونيسم، يك اسم ظاهري براي توطئه مي‌باشد.»هرتزل ـ شهر بازيل 1897

صهيونيسم با هدف تأسيس حكومت مستقل يهود در كشور فلسطين «يك جنبش جديد سياسي است» كه زير علم مقدس مذهب يهود سينه مي‌زند و كسب شرف و افتخار مي‌كند؛ در حالي كه به دور از مذهب، به دنبال سرزمين مي‌گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

يك متخصص تاريخ يهود معتقد است كه «صهيونيسم يك دستگاه ارتجاعي عقايد و نظريات و مجموعه سازمانهاي ارتجاعي است كه به امپرياليسم خدمت مي‌كند. به سخني ديگر، صهيونيسم يك نمود طبقاتي است.» 2

مكتب صهيونيسم در اواخر قرن نوزدهم، ايدئولوژي خود را تحت عنوان «در به دري»، دنبال كرده كه خود را از بي‌وطني و جذب‌شدن در ساير اجتماعات، برهانند. تز آنها بر پايه وحدت بر اساس «اصول نژادي» بود، و تشكيل حكومت يهود به عنوان مركزي براي تحت نفوذ قرار دادن جهان.

لذا در سال 1884 ميلادي در يكي از شهرهاي يهودي‌نشين شوروي به نام پينسك 3 شخصي به نام هواوي زيون 4، طرح بازگشت يهوديان را به فلسطين با شعار «سال ديگر در اورشليم» تهيه كرد و سيزده سال بعد، «تئودور هرتزل» روزنامه‌نگار اتريشي با تشكيل اولين كنگره صهيونيستها، از آن طرح يك برنامه عملي ساخت.

عده‌اي معتقدند تاريخچه به وجود آمدن افكار صهيونيستي را بايستي در نوشته‌هاي موسي هس 5 در كتاب «روم، اورشليم در سال 1862» و لئو پينسكر 6 در كتاب «خودرهاسازي» 7 كه در سال 1882 منتشر شد، جستجو كرد. «هس» كه از اولين صاحب‌نظران يهود در مسئله صهيونيسم مي‌باشد، نكته جالبي را ارائه داده و نوشته است: «نكته بسيار مؤثر درباره نيايشهاي عبري، بيان روح جمعي و گروهي يهود است. اينها مدافع و شفيع فرد نيستند؛ بلكه بر همه قوم نظر دارند.» 8 از اين وقت بود كه فكر ملت جهاني يهود به وجود آمد «تا سلطه سياسي و ايدئولوژي خود را بر مردم ممالك مختلف اعمال كند».

«موسي هس» مي‌گفت: «يهودي متجددي كه وجود مليت يهود را انكار كند، نه فقط يك ملحد به مفهوم مذهبي است، بلكه خائن به ملت و نژاد و حتي به خانواده‌اش مي‌باشد.»

صفحات: 1· 2

ای انسان... توجه !

نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1393

روزی جوانی از پیری نصیحت خواست.

پیر گفت: ای جوان !!

قرآن بخوان قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند!

نماز بخوان !!! قبل از آنکه برایت نمازبخوانند !!

از تجربه دیگران استفاده کن !! قبل از آنکه تجربه دیگران شوی ….


 

ای انسان ….

از تاریکی شب میترسی، امّا از تاریکی شب اول قبر نه!!!

در بهشت می خواهی داخل شوی، اما در مسجد نه!!!

رشوه دادن را انجام میدهی، ولی کمک به یک نیازمند نه!!

کتاب های متنوع جهان را می خوانی ، امّا قرآن کلام خدا را نه!!!

آهنگ های شرقی و غربی جهان را می شنوی ، ولی نوای قرآن را نه!!!

از ریختن آبرویت در نزد مردم میترسی، امّا در نزد خدا نه!!!

برای امتحانات دنیوی ساعتها و روزها بیدار می مانی ، امّا برای امتحانات الهی نه!!!

 

 

ای انسان…

امروز برای خدا چه کرده ای؟؟؟



علم و معرفت از مهم‌ترین ویژگی‌ها انسان

نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1393

برخی از آیات قرآن نیز بالاترین کمال انسان را علم بیان کرده‌اند؛ علم به میزانی اهمیت دارد که می‌تواند فرد را از فرشته‌ها بالا برده و خلیفه روی زمین کند.

انتقاد آیت الله مصباح از بی توجهی جامعه به نادرستی غیبت،توهین و تمسخر

حضرت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با نخبگان فرهنگی حوزه علوم انسانی علم و معرفت را از مهم‌ترین ویژگی‌ها انسان دانست و گفت:

 

شاید در هیچ دین و مکتبی همانند اسلام به علم اهمیت داده نشده است.

وی افزود: برخی از آیات قرآن نیز بالاترین کمال انسان را علم بیان کرده‌اند؛ علم به میزانی اهمیت دارد که می‌تواند فرد را از فرشته‌ها بالا برده و خلیفه روی زمین کند.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت تعلیم نیز بیان داشت: انتقال علوم به دیگران نیز وظیفه عالمان برای شکر نعمت داده شده و بندگی خدا است؛ در روایتی پیامبر(ص) به امیرمؤمنان(ع) می‌فرمایند:

«یا علی اگر خدا به دست تو یک نفر را هدایت کند از آن‌ چه خورشید بر آن می‌تابد نافع‌تر است».

وی یادآور شد:  خدا بر جامعه ایرانی ما منتی گذاشته که در طول تاریخ زندگی انسان کمتر چنین نعمتی به امتی داده شده است و آن برقراری نظام اسلامی است؛ اکنون نیز شاهد آن هستیم که نائب عام امام زمان(عج) در رأس هرم قدرت است.

رییس مؤسسه امام خمینی(ره) ضمن بیان نصایحی به حاضران اظهار داشت: نباید خلاف واقع سخن بگویم و غیبت بی جهتی انجام دهیم تا توهین و تمسخری صورت گیرد؛ متأسفانه در جامعه اهمیت چندانی به این مسائل داده نمی‌شود.

وی افزود: گاهی ابزاری برای افشای شایعه می‌شویم؛ مطالبی که سند و مدرک صحیح ندارد را نپذیرفته و درباره مسائل تحقیق کنیم تا بی جهت فکر اشتباهی نکرده و به دیگران بد بین نشویم تا فضای فکری جامعه فضای اسلامی شود؛ باید محوریت فکر، رفتار و عمل ما رضای خدا باشد.

منبع: ساجده

پیامدهای اشتغال زنان در جامعه چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 1ام شهریور, 1393


آثار فردی اشتغال زنان

الف)تحولات هویتی

میل روزافزون به اشتغال موجب تغییرات هویتی در زنان شدهو نیز بر آنان اثرگذار بود. زنان شاغل به علت سنگینی ایفای نقش های متعدد و اغلب متعارض خانگی و اجتماعی، به الگوی تقسیم کار جنسیتی معترض شدند و مفهوم برابری به معنای تشابه نقش ها در ذهن آنان ارزشمند شد. از دیگر سو، دستیابی به درآمد مستقل،روحیه ی استقلال طلبی و فردگرایی را در زنان شکل داد و به مرور تقویت کرد.

نتیجه ی تغییر نگرش ها و تمایلات زنان به مرور مرزهای جنسیتی را کم رنگ و آنچه در گذشته ارزش زنانه به شمار می آمد، جای خود را به ارزش های جدید داد.

تغییرات در شیوه ی زندگی، ناشی از تغییرات حاصل در نقش زنان در اجتماع و خانواده است و لذا با توسعه ی اشتغال زنان، آثار تحولات هویتی زنان، در حوزه ی فردی و روابط خانوادگی و اجتماعی آشکار می شود.

ب) افزایش نگرانی های تربیتی

نگرانی روزافزون پدران و مادران از موفقیت فرزندان خویش به چند عامل برمی گردد:

۱.مفاسد اجتماعی افزایش یافته است و احساس می شود و فرزندان در فضاهای ارتباطی جدید آسیب پذیر شده اند.

۲.امر تربیت به دنبال پیچیدگی جوامع مدرن، پیچیده شده و در نتیجه والدین باید از مهارت کافی برای شناخت پدیده ها و رویارویی با مشکلات و معضلات جدید و نیازمندی های نوپدید در تربیت فرزندان برخوردار باشند.

۳.پیدایش مرجعیت های جدید تربیتی مانند نظام آموزشی مدرن و رسانه ها، که به کنار زدن پدران و مادران و افزایش شکاف نسلی می انجامد، توانمندی تربیتی پدران و مادران را کاهش داده است.

از دیگر سو، مرجعیت یافتن جامعه ی کارشناسی مدرن مانند روان شناسان و مشاوران خانواده و کارشناسان علوم تربیتی، در کنار آثار مثبت، این پیامد را داشته که با شناساندن استانداردهای تربیتی، خواسته های خود را از خانواده افزایش داده و خودباوری آنان را در انجام دادن مأموریت تربیتی خویش کم کرده اند.

ج) تغییر الگوی مشارکت اجتماعی زنان

در گذشته، افزون بر آنکه فرهنگ اقتصادی، گذران زندگی با هزینه ی کم را ممکن می کند، فرزندان نیز در سن های پایین تری به بازار کار روی می آورده اند و می توانستند نیروی کار و درآمدزا برای خانواده ی خویش باشند، اما امروزه به درازا کشیدن زمان تحصیل (که گاه تا سی سالگی فرد هم می رسد) همراه با زمان سربازی پسران، فرزند را به مصرف کننده ای هزینه بر تبدیل کرد و خانواده ی پرجمعیت را به خطر انداخته است.

از سوی دیگر، افزایش تمایل زنان به حضور در عرصه های اشتغال رسمی، که تا حد زیادی ناشی از ارزش های مادی و یا تمایل به درآمد، یا احساس عزتمندی و خودباوری است، به کم رنگ شدن ارزش های جنسیتی انجامید.

پیامد اشتغال، تغییر الگوی مشارکت اجتماعی زنان، از الگوی خانواده محور و متناسب با ویژگی های جنسیتی به الگوی مردانه و رقابت طلبانه ی مادی خواهد بود؛ از این رو با آنکه حضور زنان در عرصه های فرهنگی از جمله فراگیری علم، و حضور در گروه های امدادی و حمایتی پیشینه ای طولانی دارد، اما در دهه های اخیر شاهد حضور زنان در عرصه هایی ناهماهنگ با روحیات و جسم آنان هستیم که این خود شاهد بر این مدعاست.

د) افزایش سن ازدواج

دختران، با احراز فرصت های شغلی، موقعیت اجتماعی جدیدی می یابند و شرایط سخت تری برای ازدواج خود در نظر خواهند گرفت. یک زن شاغل، با فردی که جویای کار یا دارای موقعیت شغلی پایین تر از خود باشد، ازدواج نمی کند.

از دیگر سو، دغدغه ی حمایت اقتصادی، که خود از دلایل و انگیزه های ازدواج زنان است، در زنان با شغل ثابت و حمایت های بازنشستگی، کمتر است.

در این میان، احراز فرصت های شغلی کمتری توسط زنان، امکان اشتغال مردان را از سوی دیگر کاهش خواهد داد و فرصت های شغلی کمتری برای مردان باقی خواهد گذاشت. مردان بدون شغل و درآمد نیز تمایلی به ازدواج و تشکیل خانواده نخواهند داشت که این امر خود بر افزایش میانگین سن ازدواج اثرگذار خواهد بود.

ه) تحول در سیاست ها و قوانین

با گسترش اشتغال زنان، می توان انتظار داشت که تغییراتی در قوانین کار رخ دهد. با وجود اشتغال زنان و فراگیر شدن آن، اما همچنان سرپرستی خانواده به عهده ی مردان است.

از دیگر سو، با رواج ایده ی برابری برای زن و مرد نیاز نظام سرمایه داری به فراخوان زنان به بازار کار و فشارهای احتمالی مردان برای کاهش تعهدات مالی، روند تحول قوانین به سوی مشارکت زنان در تأمین هزینه های خانواده و کاهش اقتدار سرپرست خانوار خواهد بود.

ملاحظه ی سیر تحول قوانین کار، هم در عرصه ی بین الملل و هم در عرصه ی داخلی، نشان دهنده ی تمایل به کم رنگ شدن مرزهای جنسیتی است. در ایران، دغدغه های خانواده گرایانه ی زنان و بخشی از حاکمیت، به تصویب قوانین حمایتی مختلفی همچون، قانون خدمت نیمه وقت بانوان، افزایش مرخصی زایمان و مرخصی شیردهی فرزندان انجامید.

این مقررات گرچه در بخش دولتی به دلیل کم کردن تعارض های شغلی و خانگی، کارگشایی هایی داشت. در بخش غیردولتی به کاهش انگیزه ی کارفرمایان به جذب زنان یا افزایش جذب غیرقانونی آنان بدون رعایت ضوابط قانونی انجامید.

اثرات اجتماعی اشتغال زنان

الف) کاهش جمعیت

میان کاهش جمعیت و اشتغال زنان، ارتباط دوسویه وجود دارد. تمایل ورود به مشاغل رسمی و پر شدن اوقات فراغت، از انگیزه ی فرزندآوری می کاهد و کاهش شمار فرزندان، زمینه ی لازم برای اشتغال زنان را فراهم می کند. از آنجا که افزایش تمایل به اشتغال اغلب با کم ارج شدن خانه و فرزندآوری همراه است، این نگرانی وجود دارد که کاهش جمعیت روندی یک سویه و بازگشت ناپذیر باشد که این روند منجر به پیری جمعیت خواهد شد.

ب) افزایش آسیب های اجتماعی

در کشورهایی که فرصت های شغلی کمتر از میزان تقاضاست، فراخوان زنان به بازار کار را در پی خواهد داشت؛ در این صورت در برخی خانواده ها، چند شغل درآمدزا وجود دارد و شمار قابل توجهی از داشتن شغل محروم اند. افزایش بیکاران سرپرست خانوار به افزایش احتمال اعتیاد، سرقت و جرایم اجتماعی دیگر و نیز به افزایش طلاق منجر خواهد شد.

از سوی دیگر پسران جوانی که صرفاً به دلیل نداشتن شغل امکان تشکیل خانواده را از دست می دهند به مشکلاتی همچون ولگردی، مزاحمت برای نوامیس و فعالیت های ماجراجویانه ی دیگر روی می آورند.

پیامد دیگر هجوم زنان به بازار کار، افزایش تقاضا و کاهش ارزش کار است که منفعت کارفرمایان و آسیب پذیری بیشتر کارگران را در پی دارد. از آنجا که در فرهنگ جامعه ما، نان آوری وظیفه ی مردان است، پیامدهای ناشی از بیکاری مردان بیش از کشورهایی است که زنان هم در تأمین هزینه های زندگی سهیم اند، لذا توسعه ی اشتغال زنان به آسیب پذیری بیشتر مردان سرپرست خانوار می انجامد.

از دیگر سو، گسترش اشتغال زنان و کثرت حضور اجتماعی آنان و ارتباط با مردان، به افزایش احتمال تبرج زنان و کاهش محبوبیت آنان می انجامد که مهم ترین نتیجه ی آن افزایش آستانه ی رضایتمندی جنسی مردان، کاهش امنیت اجتماعی زنان و آسیب دیدن فضای معنوی جامعه ی اسلامی است.

آثار سیاسی اشتغال زنان

افزایش قدرت رقابت سرمایه داران در عرصه ی جهانی

افزایش حضور زنان در عرصه ی اشتغال، به معنای افزایش عرصه ی نیروی کار و در نتیجه کاهش ارزش کار خواهد بود. از مهم ترین پیامدهای این موضوع، افزایش خطر بیکاری و تن دادن کارگران به مزدهای کمتر است.

این موضوع موجب می شود کارفرما محصولات خود را با قیمت کمتری تولید کند و امکان رقابت بیشتری برای او در عرصه ی داخلی یا بین المللی فراهم گردد.

این موضوع با ملاحظه ی منافع کارگران نامطلوب است؛ اما باید به این نکته توجه داشت که در اقتصاد جهانی شده، کاهش تقاضای کار، که به افزایش قیمت تمام شده ی کالاها می انجامد، به معنای حذف از صحنه ی رقابت اقتصادی است و این می تواند آثاری چون بیکاری کارگران را هم در پی داشته باشد.

شاید به همین دلیل برخی کارفرمایان داخلی همچون ریسندگی قدرت رقابت با رقیبان خارجی (همچون چین که نرخ دستمزد کارگران در آن بسیار پایین است) را ندارد.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت


محبت به فرزند از آزمون‌های سخت الهی

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1393

اندر احوال پسری که پدر به طغیان همی خواند!

فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی وانسانیت خویش را از دست می دهد ، که گاهی ممکن است پدر صالح وشایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند ;

حضرت امیر مومنان علی (علیه السلام) درباره زبیر فرموند :

«پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت (علیهم السلام) بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا کرد .» (نهج البلاغه، قصار الحکم، شماره 453)


آزمون‌های الهی در شرایط دشوار و مسائل سخت ، انسان را غافلگیر می‌کند و هرچه انسان‌ها درارتفاع بالاتر،خطر غفلت و تکبر و خودشیفتگی وسقوط بیشتر . و به همین دلیل ابتلائات الهی جدی‌تر و پیچیده‌تر.

حکمت‌هایی که قرآن کریم به دوستان خود هدیه می‌کند، عبرت‌آموز و شگفت‌آور است. والبته در این حکمت‌ها، پندهایی برای خردمندان است. براساس آنچه که آیات ۶۵ تا ۸۱ سوره کهف با ما سخن می‌گوید: خضر دانا که پیامبر خدا در جستجویش بود تا از او حکمت بیاموزد، به سختی حضرت موسی علیه‌السلام را پذیرفت و اجازه همراهی و مصاحبت داد. …

خضر دانا سفر آغاز کرد و از همسفرش پیمان گرفت تا نسبت به آنچه می‌بیند، صبر و اندیشه کند. اما موسی(ع) که رفتار خضر را غیرمتعارف و غیرعادلانه تلقی می‌کرد، شگفت‌زده می‌شد و برمی‌آشفت تا اینکه:

… در مسیر سفر، خضر دانا پسری را دید که نقش او می‌دانست. ناگاه ضربتی بر او فرود آورد که از پای افتاد. این بار موسی(ع) که طاقت از دست داده بود صبر بشکست و خروش برآورد:

چرا چنین کردی؟!

خضر دانا:

گفتم که تو را شکیب همراهی با من نیست!

… سپس فرمود:

آن پسر (نااهل) پدر و مادری مومن داشت. ترسیدیم آن دو را به طغیان و کفر اندازد.

خواستیم که پروردگارشان فرزندی بهترجایگزین سازد و به مهربانی نزدیک‌تر،

….و البته من این کار به میل خود نکردم.

موسی(ع) که تا قبل از این همراهی و مصاحبت، خود را بی‌نیاز از علم و حکمت دیگران یافته بود در حال خود اندیشه کرد.

قدرت، شهرت، ثروت، علم و گاهی عبادت در انسان خودشیفتگی و توهم ایجاد می‌کند.

در همین زمینه امیرالمومنین(علیه السلام) در عهدنامه خود با مالک اشتر ، می‌فرمایند:

اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگ‌بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر که تو را از آن سرکشی نجات می‌دهد و تندروی تو را فرو می‌نشاند و عمل و اندیشه‌ات را به جایگاه اصلی باز می‌گرداند.این قبیل خودشیفتگی‌ها و توهم‌ها زمینه‌ساز طغیان می‌شوند. یکی از عواملی که موجب غفلت‌زدایی و هشیاری چنین انسان‌هایی می‌شود، مواجه شدن با ابتلائات و امتحانات الهی است. در قرآن کریم ثروت و فرزند نیز از موارد ابتلا توصیف شده‌اند.

ومسئله محبت به فرزند از آزمون‌های سخت ذکر شده است.

آزمون‌های الهی در شرایط دشوار و مسائل سخت ، انسان را غافلگیر می‌کند و هرچه انسان‌ها درارتفاع بالاتر،خطر غفلت و تکبر و خودشیفتگی وسقوط بیشتر . و به همین دلیل ابتلائات الهی جدی‌تر و پیچیده‌تر. بعضی از بزرگان در طول زندگی مبارزاتی خود از حبس و تبعید و شکنجه رژیم طاغوت سربلند بیرون آمدند اما در آزمون رعایت جانب عدالت در مورد تخلفات فرزند، لغزیدند!…

انقلابی که با خون هزاران شهید به دست آمد و به آنها بزرگی و اعتبار بخشید، انقلابی که با فداکاری وایثار میلیون‌ها انسان در عرصه دفاع مقدس و مقابله با منافقین و تروریست‌ها، وجهادسازندگی در مناطق محروم، و مقاومت در برابر فشارهای نظامی و محاصره اقتصادی و توطئه فرهنگی و سایر جهادهای خاموش و آشکار، استوار بر پای خود ایستاد،انقلابی که درظلمتکده ستم و فساد و جنایت و نسل‌کشی شیاطین کوچک وبزرگ دنیا،پرچم عدالت ومعنویت وظلم ستیزی رابردستهای خودبالا برده است، نبایدملعبه دست چنین فرزندانی می گردید!

از اتهاماتی نظیر ویژ‌ه خواری اقتصادی و تصرف غیرقانونی در بیت‌المال تافتنه‌انگیزی و بحران سازی سیاسی تا اعمال نفوذبرای منصرف کردن دستگاه قضائی از رسیدگی به تخلفات آنان!‌ همه اینها توهین به منزلت و هویت یک ملت بزرگ و سربلند محسوب می‌شود. آزمون‌ الهی قدر و قیمت واقعی اشخاص را به خودشان و به جامعه معرفی می‌کند تا در جستجوی لباسی باشند که برازنده قامت آنان است نه مانند کسانی که لباسی بزرگ‌تر از اندام خود به تن کردند و جامعه اسلامی و تاریخ را به بیراهه کشیدند. ابتلائات و آزمون‌های الهی انسانها را در معرض کسب آبرو یا از دست دادن آن قرار می‌دهند. برخی با تسلیم در برابر هوای نفس همه خدمات گذشته خود را از دست می‌دهند و برخی در اثر مخالفت با هوای نفس وتسلیم بودن در برابر خدای متعال اعتلا پیدا می‌کنند.

پیامبران بزرگ الهی مثل حضرت نوح، حضرت ابراهیم و حضرت یعقوب علیهم السلام نیز هرکدام به نوعی در مورد محدوده محبت به فرزندموردامتحان الهی واقع شدنداماهمه آنهاباتسلیم محض دربرابرتکلیف الهی ازاین آزمون سخت سربلندبیرون آمدند.درزمان ما نیزمردم رفتار عادلانه حضرت آیت‌الله خزعلی و مرحوم آیت‌الله محمدی گیلانی را در مورد فرزند متخلف از یاد نمی‌برند که اجازه ندادند ایمان‌ و لباس مقدس‌شان زیر پای فرزندی نا اهل قربانی شود . و نه تنها برای دستگاه قضائی در جهت رسیدگی به پرونده آنان ایجاد مزاحمت نکردند که اقدام قانونی و اجرای عدالت درباره آنان را مورد حمایت قرار دادند.

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً

منبع: جهان نیوز

نتایج دنیایی استغفار در قرآن کریم

نوشته شده توسطرحیمی 14ام مرداد, 1393


ـ مشمول رحمت الهی واقع شدن

« لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»(النمل/46)

چرا از پیشگاه خدا تقاضای آمرزش گناهان خویش نمی کنید تا مشمول رحمت او واقع شوید؟

این آیه به دنبال تقاضای قوم صالح(ع) برای نزول عذاب الهی بر آنها نازل شده است؛ چون آنها به حضرت صالح(ع) می گفتند: «تو اگر راست می گویی چرا مجازات الهی دامان ما را نمی گیرد؟» (سوره اعراف،آیه 77)

حضرت صالح این چنین پاسخ دادند:«چرا تمام فکر خود را روی فرارسیدن عذاب الهی متمرکز می کنید؟ حال آنکه اگر عذاب الهی شما را فراگیرد به حیاتتان خاتمه می دهد و مجالی برای ایمان باقی نخواهد ماند؛بیایید گفتار مرا در برکات و رحمت الهی که در سایه ایمان به شما می رسد بیازمایید.»


ـ به دست آوردن ثروت و قدرت

«وَيا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا وَيزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ»(هود/52)

[و هود(ع) ادامه داد] ای قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید؛سپس به سوی او بازگردید و توبه نمایید تا او از آسمان،پی در پی بر شما باران بفرستد [چنانکه گویی همه آسمان در حال ریزش است] و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید؛و از (راه حق) به خاطر گناهانتان روی بر نتابید.

در این آیه بارش باران پی در پی موجب و مظهر ثروت است چرا که خشکسالی تمام باغ ها و بوستان ها را خشک می کند و چهارپایان هم تلف می شوند و از نظر مالی ضرر هنگفتی به آن منطقه وارد می شود.

و در ادامە آیه ﴿یزدکم قوة الی قوتکم﴾ اشاره به افزایش هر گونه نیروی مادی و معنوی دارد.

 

ـ فزونی اموال،فزونی فرزندان،باغ های پربرکت و نهرهای آب جاری

در آیات 10 ، 11 ، 12 سوره نوح به شش نعمت که در اثر استغفار به دست می آید اشاره شده است که یکی از آنها معنوی است و آن بخشودگی گناهان است و پنج نعمت مادی شامل ریزش باران مفید،فزونی اموال، فزونی فرزندان( سرمایه انسانی)،باغ های پر برکت و نهرهای آب جاری که نعمت باران در آیه 52 سوره هود اشاره شده بود.

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا»(نوح/10)
به آنها گفتم: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد که او بسيار آمرزنده است…
«يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا»(نوح/11)
تا بارانهاي پربرکت آسمان را پي در پي بر شما فرستد،
«وَيمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا»(نوح/12)
و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد!

 

ـ زندگی دلنشین در دنیا

«وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا …»(هود/3)

و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و به سوی او بازگردید تا شما را به بهره ای نیکو تا مدتی معین(که عمر دارید) کامیاب کند…

علامه طباطبایی در ذیل آیه فوق در تفسیر المیزان جلد10،صفحه 210 می فرماید:بهرە دنیایی وقتی حسن و نیکو می شود که آدمی در آن حیات به سوی سعادتی که برایش امکان دارد روانه شود و خدای تعالی او را به سوی آرزوهای انسانی اش که همان دستیابی به نعمت های دنیوی از قبیل وسعت،امنیت، رفاه، عزت و شرافت است هدایت کند.پس این حیات حسن در مقابل عیش ضنک و تنگی است که در آیه 124 سورە طه به آن اشاره شده است که «کسی از یاد من روی برگرداند معیشتی تنگ خواهد داشت.«

 

ـ افاضە نعمتهای خداوند بر بندگان

« وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ »(هود/90)

[پس بیایید] و از پروردگارتان آمرزش بطلبید و به سوی او بازگردید که پروردگار من مهربان و دوستدارـ توبه کنندگان ـ است.

کلمه ودود بر وزن فعول از اسماء خدای تعالی است و از ماده «ود» اشتقاق یافته و کلمه «ود» به آن دوستی گفته می شود که دارای آثار بوده و استمرار داشته باشد.پس کسانی که از خداوند طلب استغفار می کنند و به سوی او بازمی گردند،خداوند آثار محبت خود را با افاضه نعمتهایش بر آنان ظاهر می سازد آن هم چه نعمت هایی که کسی قادر به شمارش آنها نیست.

 

ـ استغفار،مانع نزول بلا و عذاب

«وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يسْتَغْفِرُونَ»(الأنفال/33)

ولی تا تو(پیامبر اسلام(ص)) در میان مردم هستی خداوند بر آن نیست که آنان را عذاب کند،و تا آنان استغفار می کنند خداوند آنان را عذاب نمی کند.

در ذیل این آیه امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) فرمودند:«یکی از دو امان از میان ما رفت،امن دیگر که استغفار است را حفظ کنید.» (نهج البلاغه،حکمت 88)

منبع: حوزه نت

بررسی فقهی توهین به کافر حربی(صهیونیست‌ها مصداق "کافر حربی")

نوشته شده توسطرحیمی 11ام مرداد, 1393

صهیونیست‌ها مصداق “کافر حربی” هستند که در فقه اسلام حرمتی ندارند و می‌توان به آنها اهانت کرد و حتی ممکن است این اهانت در شرایطی یک امر راجح و مطلوب نیز باشد که مشمول اجر و ثواب اخروی نیز بشود.

چندی است رهبر انقلاب رژیم صهیونیستی را با القابی همچون سگ‌ هار[1]، گرگ درنده[2]، گرگ‌های صهیونیست[3]، رژیم کافر و محارب، رژیم وحشی و گرگ صفت[4] و … خطاب کرده‌اند، اما آنچه نیازمند سؤال و پاسخ است تبیین این مسئله که آیا می‌توان اهل کتاب را با لقب‌های غیر انسانی مورد خطاب قرار داد؟

چرا می‌توانیم به اسراییل بگوییم سگِ هارِ نجس؟// آماده ارسالمساله از آنجا شروع می‌شود که رهبر انقلاب بر اساس نگاه فقهی - اسلامی، رژیم صهیونیستی را به عنوان «کافر حربی» در منطقه می‌دانند و می‌فرمایند: جنایت هولناك رژیم صهیونیستی در غزه و قتل‌عام صدها مرد و زن و كودك مظلوم، بار دیگر چهره‌ی خونخوار گرگ‌های صهیونیست را از پشت پرده‌ تزویرِ سال‌های اخیر بیرون آورد و خطر حضور این كافر حربی را در قلب سرزمین‌های اُمت اسلام، به غافلان و مسامحه‌كاران گوشزد كرد. مصیبت این حادثه‌ هولناك برای هر مسلمان بلكه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه‌ جهان بسی گران و كوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سكوت تشویق‌آمیز برخی دولت‌های عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر كه دولت‌های مسلمان كه باید در برابر رژیم غاصب و كافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت می‌كردند، رفتاری پیشه كنند كه مقامات جنایتكار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعه‌آفرینیِ بزرگ معرفی كنند؟[5

 

 

کافر حربی کیست و مصادیق فعلی آن در جهان چه کسانی هستند؟

بسیاری از اهل کتاب از نگاه کلامی (نه فقهي) قرآن، کافر نیستند؛ بلکه مؤمنند زیرا به مبدأ و معاد و توحید و نبوت و معاد ایمان دارند و پیامبران قبل از پیامبر خود و پیامبر خود را قبول دارند و هر گاه پیامبری پیامبران بعد برای آنان ثابت شود، ایمان می آورند.

بر اين اساس از ديدگاه كلي در زمان حاضر همه افرادی که به دینی غیر از اسلام معتقدند، کافر فقهي محسوب می شوند، در نتیجه می‌توان گفت بخش عمده انسان‌های موجود در عالم، از جمله اهل کتاب كافر فقهي محسوب می‌شوند.

حال کفاری که در سرزمین‌های اسلامی هستند، می‌توانند بر اساس پرداخت جزیه به زندگی خود ادامه دهند.

در فقه اسلامی با أهل کتاب می‌شود قرارداد ذمه منعقد کرد و آنها مکلف به پرداخت جزیه به حاکم اسلامی هستند و از این طریق در امان دولت اسلام هستند و جان و مال و عرضشان محترم و در امان هست.

اما آنها که قراداد ذمه با دولت اسلامی امضا نکرده‌اند؛ کافر حربی محسوب شده و مال و جان و عِرض‌شان احترامی ندارد.

از سوی دیگر، کفاری که در سرزمین‌های غیر اسلامی ساکن هستند و تحت حکومت غیر اسلامی زندگی می‌کنند، احکام دیگری بر آنها مترتب است که در ادامه توضیح داده می‌شود.

صفحات: 1· 2