موضوعات: "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم"
خدا! خدا را! درباره قرآن...
نوشته شده توسطرحیمی 1ام شهریور, 1394بسم الله الرّحمن الرّحیم
امیر مومنان حضرت علی علیه السّلام فرمودند: خدا را! خدا را! درباره قرآن…
گروه فرهگی علمی آشنا
پاسخ علمی آیت الله مکارم شیرازی به شبهه افکنی برخیها در فضای مجازی علیه قرآن کریم
نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1394حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به سؤال جمعی از طلاب حوزه علمیه قم که درباره شبهه افکنی برخیها در فضای مجازی علیه قرآن کریم مطرح شده است، پاسخی علمی و مبسوط ارائه کرد.
پرسش صورت گرفته از محضر حضرت آیت الله مکارم شیرازی بدین شرح است:
بسمه تعالى
حضور حضرت آیت الله مکارم شیرازى
اخیراً کتابى در برخى از سایتها منتشر شده که به پندار ناشر یا ناشران آن قرآن مجید را هدف گرفته و خواستهاند ایراداتى بر آن وارد کنند و اصرار دارند که با صرف هزینههاى زیادى آن را همه جا منتقل کنند و نشان مىدهد آنها مأموریتى در این زمینه دارند.
تصوّر ما این است که جهانخواران که اسلام را مخالف منافع نامشروع خود در منطقه و در جهان مىبینند تصور کردهاند اگر قرآن را هدف قرار دهند به منظور خود مىرسند، زیرا قرآن مهمترین سند مورد اتفاق همه مسلمانان جهان است و حمله به آن حمله به همه مقدسات اسلام مىباشد.
از حضرتعالى مىخواهیم که نظر شریف خود را در این زمینه بیان فرمایید.
جمعى از طلاب حوزه علمیه قم
اوّل رمضان المبارک 1436
پاسخ ارائه شده حضرت آیت الله شیرازی به این شرح است:
اوّلا این کار تازهاى نیست، تکرار مطالبى است که قبلا چند کشیش متعصب مسیحى از قرن 17 به بعد نوشته و پاسخ آن نیز از سوى علماى اسلام داده شده است.
توضیح اینکه در قرن 17 افرادى مانند «الکساندر راس» و «ماراکى» کشیش ایتالیایى و افراد دیگرى ترجمههایى از قرآن با دستکارى زیاد منتشر کردند و اعتقاد داشتند بهترین راه مقابله با دشمن اصلى مسیحیت یعنى اسلام همینگونه ترجمههاى تحریف شده است.
این ترجمهها قرآن را بسیار به دیده تحقیر نگریسته و شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را به بهانههاى مختلف تخریب مىکردهاند حتى بعضى از آنها مانند «یوحنا الحوشبى» کتابى به نام «مناقضات القرآن» به زبان عربى نگاشته است.
از قرن 18 به بعد غالب کارها به صورت دانشگاهى ارائه مىشد.
در این قرن مسیحى متعصبى به نام «جرج سال» قرآن رابه انگلیسى ترجمه کرد و در لندن در سال 1743 منتشر نمود، انگیزه او این بود که مىخواست عامل رشد سریع اسلام را پیدا کند و با استفاده از اینگونه ترجمههاى نادرست نقاط ضعف زیادى براى قرآن ذکر کند.
او در یک خیالپردازى کودکانه مىگفت: «مىخواهم قرآن را از جایگاه باشکوهش سرنگون سازم!» و در مقدمه کتابش تصریح مىکند:
«هدفش بى معنى نشان دادن قرآن است!».
و عجب اینکه ترجمه او تاکنون 70 بار در ایتالیا و 53 در ایالات متحده و 1 بار در هند تجدید چاپ شده است و چهره کاملا مسخشده و وارونهاى از قرآن در این ترجمهها و حواشى آن نشان داده شده است.
بدیهى است اینگونه متعصبان خیالپرداز هرگز به هدف خود نرسیدهاند و به قول بعضى از محققان از کار خود نتیجه معکوس گرفتند و اقبال به قرآن و ترجمههاى صحیح آن روز به روز بیشتر شده است.
هشدار!!!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394 أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(يس/60)
اي فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شيطان را مپرستيد
زيرا وي دشمن آشکار شماست!
اين عهد و پيمان الهى از طرق مختلف از انسان گرفته شده ، و بارها اين معنى را به او گوشزد کرده است :
نخست آن روز که فرزندان آدم در زمين نشو و نما کردند اين خطاب به آنها شد: (يا بنى آدم لا يفتننکم الشيطان کما اخرج ابويکم من الجنة ينزع عنهما لباسهما ليريهما سواتهما انه يريکم هو و قبيله من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يؤ منون :
اى فرزندان آدم ! شيطان شما را نفريبد همانگونه که پدرتان را از بهشت بيرون کرد، و لباسشان را از تنشان خارج ساخت تا عورتشان را براى آنها آشکار کند! چه اينکه او و پيروانش شما را ميبينند و شما آنها را نميبينيد، (بدانيد) ما شياطين را اولياى کسانى قرار داديم که ايمان نمى آورند (اعراف - 27).
سپس همين اخطار به طور مکرر بر زبان رسولان الهى جارى شد، چنانکه در آيه 62 سوره زخرف ميخوانيم:
وَلَا يصُدَّنَّكُمُ الشَّيطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(الزخرف/62):
شيطان شما را از راه حق باز ندارد که او دشمن آشکار شماست .
و در آيه 168 - بقره ميخوانيم :
وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ :
از گامهاى شيطان پيروى نکنيد که او براى شما دشمن آشکارى است !
از سوى ديگر اين پيمان در عالم تکوين به زبان اعطاى عقل به انسان نيز گرفته شده است ، چرا که دلائل عقلى به روشنى گواهى ميدهد انسان نبايد فرمان کسى را اطاعت کند که از روز نخست کمر به دشمنى او بسته او را از بهشت بيرون کرده و سوگند به اغواى فرزندانش خورده است .
یاد خدا
نوشته شده توسطرحیمی 23ام تیر, 1394جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى
غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد!
در حديث مى خوانيم که از وصايائى که پيامبر به على (عليه السلام ) فرمود اين بود:
يا على ثلاث لا تطيقها هذه الامة المواسات للاخ فى ماله و انصاف الناس من نفسه و ذکر الله على کل حال ، و ليس هو سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لکن اذا ورد على ما يحرم عليه خاف الله عز و جل عنده و ترکه :
اى على سه کار است که اين امت طاقت آن را ندارند (و از همه کس ساخته نيست)
1. مواسات با برادران دينى در مال ،
2. و حق مردم را از خويشتن دادن ،
3. و ياد خدا در هر حال ،
ولى ياد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نيست ، بلکه ياد خدا آن است که هنگامى که انسان در برابر حرامى قرار مى گيرد از خدا بترسد و آن را ترک گويد.
در حديث ديگرى مى خوانيم على (عليه السلام ) فرمود:
الذکر ذکران : ذکر الله عز و جل عند المصيبة و افضل من ذلک ذکر الله عند ما حرم الله عليک فيکون حاجزا:
ذکر دو گونه است : ياد خدا کردن به هنگام مصيبت (و شکيبائى و استقامت ورزيدن ) و از آن برتر آن است که خدا را در برابر محرمات ياد کند و ميان او و حرام سدى ايجاد نمايد).و به همين دليل است که در بعضى از روايات ذکر خداوند به عنوان يک سپر و وسيله دفاعى شمرده شده است.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم که روزى پيامبر رو به يارانش کرد و فرمود:
اتخذوا جئنا فقالوا يا رسول الله امن عدو قد اظلنا؟ قال لا، و لکن من النار قولوا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر:
سپرهائى براى خود فراهم کنيد
عرض کردند اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آيا در برابر دشمنان که اطراف ما را احاطه کرده و بر ما سايه افکنده اند؟
فرمود نه ، از آتش(دوزخ )
بگوئيد: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر
خدا را به پاکى بستائيد و بر نعمتهايش شکر گوئيد و غير از او معبودى انتخاب نکنيد و او را از همه چيز برتر بدانيد.
تفسیر المیزان
سرانجام خوش از آن کیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1394الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ(الرعد/29)
کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده ا ند
خوشا به حالشان و خوش سرانجامي دارند.
نعمت هر چه که باشد از اين رو گوارا و مورد غبطه است که مايه خوشى زندگى است ، و وقتى مايه خوشى و سعادت است که قلب با آن سکون و آرامش يابد و از اضطراب خلاص شود، و چنين آرامش و سکونى براى احدى دست نمى دهد مگر آنکه به خدا ايمان داشته باشد و عمل صالح کند، پس تنها خداست که مايه اطمينان خاطر و خوشى زندگى است .
آرى ، چنين کسى از شر و خسران در آنچه پيش مى آيد ايمن و سالم است ، و چگونه نباشد و حال آنکه به ستونى تکيه زده که انهدام نمى پذيرد. او خود را در تحت ولايت خداى تعالى قرار داده ،
هر چه برايش تقدير کند، مايه سعادت اوست ،
اگر چيزى به وى عطا کند خير اوست ،
و اگر هم منع کند باز خير اوست .
نکته ها
مردم چهار دسته اند:
الف: مؤمن، كسانىكه هم ایمان دارند و هم اعمالشان صالح است.
ب: كافر، كسانىكه ایمان ندارند و در ظاهر نیز اظهار ایمان نمىكنند.
ج: فاسق، كسانىكه ایمان دارند، ولى اعمالشان صالح نیست.
د: منافق، كسانىكه ایمان ندارند، ولى به ظاهر اظهار ایمان مىكنند.
«طوبى» یا مصدر است مثل «بُشرى» و یا مؤنث «اطیب» به معناى بهترین است. در آیه مصداق خاصى براى (بهترین) بیان نشده تا شامل همه بهترینها شود. و شاید روایاتى كه مىگوید: طوبى درختى است كه ریشه آن در خانه پیامبرصلى الله علیه وآله وعل ىعلیه السلام وشاخه هاى آن بر سر مؤمنان سایه افكنده،(1) مثال و تجسمى باشد از اینكه همه پاكىها و خیرات در گرو اتصال به رهبران آسمانى است.
وقتى كوته فكران به پیامبرصلى الله علیه وآله انتقاد كردند كه چرا این همه فاطمه زهراعلیها السلام را مى بوسى؟
حضرت فرمود: زمانى كه در شب معراج مرا به بهشت بردند، من از میوه درخت طوبى خوردم و وجود فاطمه از آن نشأت گرفت و پدید آمد ومن هرگاه مشتاق بوى بهشت مىشوم دخترم فاطمه را بو مى كنم.(2)
كامیابى افراد بى ایمان و بدور از عمل صالح، عمق و تداوم ندارد. چنانكه حضرت على علیه السلام مى فرماید: «لاخیر فى لذّة من بعدها النّار»(3) در لذّتى كه بعد از آن آتش باشد، خیرى نیست.
————————————————
1) بحار، ج 8، ص 117 و 120.
2) بحار، ج 8، ص 188.
3) بحار، ج 41، ص 104.
پيام :
كامیابى هاى دنیوى در صورتى ارزش دارد كه همراه عاقبت اخروى باشد نه آنكه مانع آن گردد. «طوبى لهم و حسن ماب»
برگرفته از تفسیر المیزان و تفسیر نور
آدرس مهمی که همه به دنبال آنند!
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(الرعد/28)
آگاه باش که با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.
جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى
غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد!
در آيه «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» تفسير بسيار جالبى از (من اناب ) (آنها که به سوى خدا بازگشته اند) بيان مى کند:
اينان کسانى هستند که ايمان آورده اند و دلهايشان به ذکر خدا مطمئن و آرام است.
و بعد به عنوان يک قاعده کلى و اصل جاويدان و فراگير مى فرمود (آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مى گيرد (الا بذکر الله تطمئن القلوب ).
نکته ها :
1 - چگونه دل با ياد خدا آرام مى گيرد؟
بمحمد تطمئن القلوب و هو ذکر الله و حجابه
به وسيله محمد دلها آرامش مى پذيرد و او است ذکر خدا و حجاب او!.
هميشه اضطراب و نگرانى يکى از بزرگترين بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست ، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است .
هميشه آرامش يکى از گمشده هاى مهم بشر بوده ، و به هر درى ميزند تا آن را پيدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاريخ براى پيدا کردن آرامش از طرق (صحيح ) و (کاذب ) جمع آورى کنيم خود کتاب بسيار قطورى را تشکيل مى دهد.
بعضى از دانشمندان مى گويند: به هنگام بروز بعضى از بيماريهاى واگيردار همچون وبا از هر ده نفر که ظاهرا به علت و يا مى ميرند اکثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقليتى از آنها حقيقتا بخاطر ابتلاى به بيمارى و يا از بين مى روند!
اکثر ایمانها ، به شرک آلوده است.
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ(يوسف/106)
و بيشترشان به خدا ايمان نمي آورند
جز اينکه [با او چيزي را] شريک مي گيرند.
در آيه « وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» مى فرماید آنها هم که ايمان مى آورند، ايمان اکثرشان خالص نيست ، بلکه آميخته با شرک است .
ممکن است خودشان چنين تصور کنند که مؤ منان خالصى هستند، ولى رگه هاى شرک در افکار و گفتار و کردارشان غالبا وجود دارد.
ايمان تنها اين نيست که انسان اعتقاد به وجود خدا داشته باشد بلکه يک موحد خالص کسى است که:
غير از خدا، معبودى به هيچ صورت در دل و جان او نباشد،
گفتارش براى خدا،
اعمالش براى خدا،
و هر کارش براى او انجام پذيرد،
قانونى جز قانون خدا را به رسميت نشناسد،
و طوق بندگى غير او را بر گردن ننهد
و فرمانهاى الهى را خواه مطابق تمايلاتش باشد يا نه ، از جان و دل بپذيرد،
و بر سر دو راهي هاى خدا و هوى ، همواره خدا را مقدم بشمرد،
اين است ايمان خالص ، از هر گونه شرک :
شرک در عقيده ،
شرک در سخن
و شرک در عمل .
و راستى اگر بخواهيم حساب دقيقى در اين زمينه بکنيم ، موحدان راستين و خالص و واقعى ، بسيار کمند!
گام های در مسیر شیطان (خطوات)
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ وَمَنْ يتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ فَإِنَّهُ يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يزَكِّي مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(النور/21)
اي کساني که ايمان آوردهايد پاي از پي گامهاي شيطان منهيد و هر کس پاي بر جاي گامهاي شيطان نهد [بداند که] او به زشتکاري و ناپسند واميدارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ کس از شما پاک نميشد ولي [اين] خداست که هر کس را بخواهد پاک ميگرداند و خدا[ست که] شنواي داناست.
این آیه هشدارى است به همه مؤ منان که نفوذ افکار و اعمال شيطانى گاه به صورت تدريجى و کم رنگ است و اگر در همان گامهاى نخست کنترل نشود وقتى انسان متوجه مى گردد که کار از کار گذشته است ، بنابراين هنگامى که نخستين وسوسه هاى اشاعه فحشا يا هر گناه ديگر آشکار مى شود، بايد همانجا در مقابل آن ايستاد تا آلودگى گسترش پيدا نکند.
در نخستين آيه روى سخن را به مؤ منان کرده ، مى گويد: (اى کسانى که ايمان آورده ايد از گامهاى شيطان پيروى نکنيد، و هر کس از گامهاى شيطان پيروى کند به انحراف و گمراهى و فحشاء و منکر کشيده مى شود چرا که شيطان دعوت به فحشاء و منکر مى کند) (يا ايها الذين آمنوا لا تتبعوا خطوات الشيطان و من يتبع خطوات الشيطان فانه يامر بالفحشاء و المنکر).
اگر (شيطان ) را به معنى وسيع کلمه ، يعنى (هر موجود موذى و تبهکار و ويرانگر) تفسير کنيم گستردگى اين هشدار در تمام ابعاد زندگى روشن مى شود. هرگز يک انسان پاکدامن و با ايمان را نمى شود يک مرتبه در آغوش فساد پرتاب کرد، بلکه گام به گام اين راه را مى سپرد:
گام اول معاشرت و دوستى با آلودگان است .
گام دوم شرکت در مجلس آنها.
گام سوم فکر گناه .
گام چهارم ارتکاب مصاديق مشکوک و شبهات .
گام پنجم انجام گناهان صغيره .
و بالاخره در گامهاى بعد گرفتار بدترين کبائر مى شود، درست به کسى مى ماند که زمان خويش به دست جنايتکارى سپرده او را گام به گام به سوى پرتگاه مى برد، تا سقوط کند و نابود گردد، آرى اين است (خطوات شيطان ).
تفسیر نمونه
تعقل و تفکر در قرآن و سنت
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394تعقّل وتفکّر از جنبه های گوناگون قابل تأمّل وبررسی می باشد؛ امّا آن چه دراین تحقیق مورد توجّه قرار گرفته است ، تعقّل و تفکّر از دیدگاه قرآن و سنّت است که سعی شده اکثر آیاتی که در قرآن با واژه ی تعقّل وتفکّر آمده است، ذکر شود ، ولی از آن جایی که احادیث وروایات در این زمینه فراوان است؛ به پاره ای از آن ها با توجّه به عنوان بخش ها پرداخته ایم. این نوشته ؛ از کلیات و شش بخش تشکیل یافته است؛ که در قسمت کلیات، مقدمه، تعریف و تبیین موضوع، ضرورت واهمیت موضوع، فوائد و اهداف تحقیق، پیشینه موضوع، سؤالات اصلی و فرعی، فرضیه، روش تحقیق، ساختار تحقیق و محدوده، کلیدواژه ها ومحدودیت ها و مشکلات تحقیق ذکر شده است.
صفحات: 1· 2
قرآن باوری
نوشته شده توسطرحیمی 10ام تیر, 1394حضرت امام خمینی(ره):
انشاء الله ما فقط قرآن نخوانیم و تفسیر نخوانیم [بلکه] مسایل باورمان بیاید
و هر کلمه ای که از قرآن میخوانیم بطور باور [باشد]
این کتابی است که میخواهد آدم را درست کند
و میخواهد این وجود را بسازد،
موجودی که خودش ایجاد کرده است و با اسم اعظم ایجاد کرده با «الله» که همه چیز در آن هست …
همه انبیاء آمدهاند برای اینکه دست انسان را بگیرند و او را از این چاه عمیقی که در آن افتاده است،
چاهی که از همه عمیقتر است که چاه نفسانیت است بیرون بیاورند و جلوه حق را به او نشان بدهند تا اینکه، همه جیز را نسیانبکند و خداوند ان شاء الله نصیب همهمان بکند.
منبع: تفسیر سوره حمد، ص 20 و 21.