« آتش حسدتربيت فرزند از منظر معصومين علیهم السلام »

نقد افكار وهّابيّت در حوزه توسل/توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله بعد از بعثت(3)

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

 

 


1. توسّل نابينا به پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله به دستور حضرت:

ترمذى از عثمان بن حنيف نقل مى كند: مردى نابينا محضر پيامبر[ صلى الله عليه و آله ] آمد و عرض كرد:

أدع اللّه أن يعافينى؛ از خدا بخواه كه سلامتى و بينايى را به من باز گرداند.

حضرت فرمودند: إن شئتَ دعوت، وإن شئتَ صبرت فهو خير لك. قال: فادعه. قال: فأمره أن يتوضّأ فيحسن وضوءه ويدعوه بهذا الدعاء؛

اگر بخواهى دعا مى كنم و اگر صبر كنى براى تو بهتر است.

عرض كرد: براى من دعا كن.

حضرت فرمود: وضويى نيكو بگير و اين دعا را بخوان:

اللّهمّ إنّي أسألك وأتوجّه إليك بنبيّك محمّد نبيّ الرحمة، يا محمّد! إنّي توجّهت بك إلى ربّي في حاجتي هذه لتقضي لي، اللّهمّ فشفّعه فيّ(صحيح ترمذى، ج 5، ص 229 ح 3649، ط. دار الفكر بيروت، تحقيق عبدالرحمن محمّد عثمان و سنن ابن ماجه، ج 1، ص 448)؛

خداوندا، به واسطه پيامبرت كه رسول رحمت است به تو روى آورده ام و حاجت خود را از تو طلب مى كنم.

اى محمّد [ صلى الله عليه و آله ] به وسيله تو به پروردگارم روى آورده ام تا حاجتم روا شود، خداوندا او را شفيع من قرار ده. ترمذى و ابن ماجه، دو تن از نويسندگان صحاح سته پس از نقل حديث، گواهى بر صحّت آن داده اند. حاكم نيشابورى نيز در موارد متعدد كتاب مستدرك آورده و شهادت بر صحّت آن داده و نوشته است: اين حديث، شرايط كتاب صحيح بخارى و صحيح مسلم را دارد(مستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 313، 519 و 526. ).

و هم چنين طبرانى و هيثمى دو تن از علماى بزرگ اهل سنّت با تصريح به صحّت روايت، آن را نقل كرده اند(كتاب الدعاء، ص 320؛ معجم الكبير، ج 9، ص 31 و مجمع الزوائد: ج 2، ص 279).

ابن تيميه مى گويد: وفي النسائي والترمذي وغيرهما حديث الأعمى الذي صحّحه الترمذى(اقتضاء الصراط المستقيم، ص 408)؛

در سنن نسائى و صحيح ترمذى و ديگر كتب، اين حديثى كه ترمذى صحيح دانسته، ذكر شده است.

2. توسل مردم مدينه به پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله :

بخارى از أنس بن مالك نقل مى كند:

در زمان نبى مكرم صلى اللّه عليه وسلم در مدينه قحطى آمد ، پيامبر در حالى كه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بود ، عربى ايستاد و عرض كرد: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكَ الْمَالُ وَجَاعَ الْعِيَالُ فَادْعُ اللَّهَ لَنَا؛

يا رسول الله ! در اثر قحطى تمام زندگى ما نابود شد زن و فرزند ما از گرسنگى از بين رفت، از خدا بخواه كه اين پيش آمد ناگوار را از ما برطرف سازد.

فَرَفَعَ يَدَيْهِ وَمَا نَرَى فِى السَّمَاءِ قَزَعَةً فَوَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ مَا وَضَعَهَا حَتَّى ثَارَ السَّحَابُ أَمْثَالَ الْجِبَالِ ثُمَّ لَمْ يَنْزِلْ عَنْ مِنْبَرِهِ حَتَّى رَأَيْتُ الْمَطَرَ يَتَحَادَرُ عَلَى لِحْيَتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَمُطِرْنَا يَوْمَنَا ذَلِكَ وَمِنْ الْغَدِ وَبَعْدَ الْغَدِ وَالَّذِى يَلِيهِ حَتَّى الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى(صحيح بخارى ، ج 1 ، ص 224 ، ح 933 ، كتاب الجمعة ، باب 35 ، باب الاستسقاء فى الخطبة يوم الجمعة . و ح 1013 كتاب الاستسقاء و ح1014 و صحيح مسلم ، ج3 ، ص25 ، ح1962 ، كتاب صلاة الإستسقاء ، باب 2 ، باب الدعاء فى الاستسقاء)؛

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله در حالى دستش را به دعا برداشت كه هيچ اثرى از ابر در آسمان مدينه به چشم نمى خورد، سوگند به خداوندى كه جان من در قبضه او است، پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله دستان خود را پايين نياورده بود كه ابرهاى متراكم همانند كوه، فضاى مدينه را فرا گرفت.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله هنوز از منبر به پايين نيامده بود كه قطره هاى باران از ريش مباركش سرازير بود. و اين بارش تا يك هفته ادامه داشت تا آن كه با دعاى حضرت باران از بارش باز ايستاد.

3. توسّل عمر بن خطاب به رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

بخارى در صحيح خود از انس نقل مى كند:

هر گاه قحطى مى آمد، عمر بن خطاب به عباس عموى پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله متوسل مى شد و مى گفت:

اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا قَالَ فَيُسْقَوْن(صحيح بخارى ، ج2 ، ص16 ، ح1010 ، كتاب الإستسقاء ، باب )؛

خدايا، ما در زمان پيامبر ، به او متوسل مى شديم و باران رحمتت را بر ما نازل مى كردى و اينك به عموى پيامبر متوسل مى شويم، بارانت را بر ما نازل فرما، آن گاه باران باريدن مى گرفت.

یاوران دجال

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...