« معرفی سایت فرهنگی وتبلیغی کودک ونوجوان(2) | بهترين لحظات عمر » |
چرا صلوات بفرستيم؟
نوشته شده توسطرحیمی 6ام مرداد, 1394
ذکر و دعاي شريف صلوات مورد توجه خاص اهل بيتسلاماللهعليهم أجمعين بوده و در دعاها، از جمله همين دعاي صحيفه سجاديه، توجه خاصي به آن شده است. رواياتي هم که در فضليت اين ذکر و اين دعا وارد شده بسيار فراوان است. طبعا اين سؤال مطرح ميشود که اين ذکر چه خصوصيتي دارد که تا اين اندازه مورد توجه اهل بيت عليهمالسلام است، به گونهاي که ائمه اطهار عليهمالسلام که خود از اهلبيت هستند در بين دعاها و مناجاتهايشان چندين مرتبه ميگويند: أللهم صل علي محمد و آله.
صلوات؛ موجب لياقت دريافت رحمتهاي الهي
وقتي ما فهميديم اين ذکر بسيار اهميت دارد، بهخصوص با توجه به ثوابهايي که براي آن ذکر شده، علاقهمنديم که به اين نتايج و آثار نائل شويم. معمولا اولين انگيزه انسان براي گفتن و تکرار کردن اين ذکر شريف، نيل به ثواب آنهاست. عامل ديگري که ميتواند در انگيزه ما مؤثر باشد تأثيراتي است که اين ذکر شريف در گشايش مشکلات دنيوي ما دارد. اهل بيت صلواتاللهعليهم أجمعين براي اين که ما را به گفتن بيشتر اين ذکر شريف تشويق کنند تا براي آخرتمان مفيد باشد، آثار دنيوي آن را هم ذکر کردهاند، از جمله اين که فرمودهاند: این ذکر باعث استجابت دعاها ميشود.
ما نیز درخواستهایی چون وسعت روزي، شفای بيماريها، رفع بلاها و … داریم و این درخواستها امری طبیعی است و اشکالی هم ندارد، بلکه عرض نیاز به درگاه خداوند بسیار هم خوب است. ولي اگر بدانیم عاملی تقویتکننده برای استجابت دعا وجود دارد که با رعایت آن، احتمال استجابت دعا بیشتر میشود انگیزه ما برای استفاده از آن عامل تقویت میشود.
اهلبیت علیهمالسلام خود به ما یاد دادهاند که برای استجابت دعا از این ذکر استفاده کنیم و این لطفی خفي دارد. آنها میخواهند ما از فوايد، ثوابها و لیاقتی استفاده کنیم که این ذکر برای دریافت رحمتهای الهی ایجاد میکند. هدف اصلی آنها اين است که ميخواهند ما بيشتر به طرف خدا برويم. اين حکمت به طور قويتر و شديدتر در اصلِ امر به دعا وجود دارد. چرا خدای متعال میفرماید: أُدْعُونِي أَسْتَجَبْ لَکُمْ؟ چرا نزول رحمت خود و برآورده شدن حاجت ما را مشروط به دعا میکند؟ سرّ این شرط اين است که خدای متعال دوست دارد ما سراغ او برويم تا رحمتها و کمالات بيشتري نصيب ما گردد و به او تقرب پیدا کنیم؛ وگرنه، خداوند میتواند بدون دعا هم همه نیازهای ما برطرف نماید. مگر خداوند نعمتهاي فراوانی را بدون دعا به ما عطا نکرده است؟ بهراستی میتوان گفت اکثريت قريب به اتفاق نعمتهای الهی بدون درخواست به ما عطا شده است. اگر خدا ميگويد: از من درخواست کنید تا شما را اجابت کنم، بدین خاطر است که اين درخواست وسيلهاي برای رفتن ما به در خانه او باشد و موجب تقرب به او گردد. البته دعاي ما هم اثر دارد و موجب استجابت ميشود، اما او بیش از آن اندازه که خودمان ميفهميم ما را دوست دارد.
اگر اهلبيت علیهمالسلام هم ما را به ذکر صلوات سفارش کردهاند بدین خاطر نیست که از این راه نفعی بهدست آوردند. مقام آنها بسیار بالاتر از اين است که بخواهند از ما چيزي عايدشان شود. این لطف دائمی آنها است که میخواهند کاری کنند که از ناحيه آنها فیضی به ما برسد. اما آنچه سبب این فیض میشود دعا کردن ماست و تا زمانی که ما تصمیم نگیریم و دعا نکنيم، آمين گفتن آنها کمالی براي ما ایجاد نمیکند. ممکن است ایشان دعا کنند و خدا به کسی سلامتي عنایت کند، اما اين سلامتی فرق میکند با آن سلامتی که بگويند: تو دعا کن تا ما آمين بگوييم تا دعايت مستجاب شود. در این مورد، علاوه بر سلامتی، ما با خدا هم آشنا شدهايم و با او رابطهاي برقرار کردهایم.
قدردانی از رسول خدا و آل او صلواتاللهعلیهم با صلوات
اما برخی مؤمنين که معرفتشان بيشتر از دسته اول است، انگيزه ديگري هم برای صلوات فرستادن دارند و آن انگيزهاي فطري براي تشکر از ولي نعمت است. خداي متعال ما را بهگونهای آفريده است که وقتي از کسي احسان و خدمتی میبینیم خود را بدهکار او ميبينيم و دوست داريم دستکم با تشکر زباني اين دين خویش را ادا کنيم. این دسته از مؤمنان وقتی به این حقیقت توجه پيدا میکنند که رسول خدا و اهلبیت او علیهمالسلام چهقدر در حق ما لطف کردهاند و چه حق عظيمي در نشان دادن راه نجات و سعادت، بر گردن ما دارند، درصدد تشکر از آنها برمیآیند و از خود میپرسند که بهراستی چگونه میتوان از کسانی که جان خود و عزيزانشان، حتی طفل شيرخوارهشان را فدا کردند تا ما با خدا آشنا شويم و راه سعادت را پيدا کنيم تشکر کرد. کمترین کاری که میتوان برای تشکر از آن خاندان بزرگوار انجام داد این است که صلواتی به پیشگاه آنها هدیه کنیم و بگوييم: خدايا! ما که توان جبران لطف ایشان را نداریم، از تو میخواهیم رحمتهاي خود را بر آنها نازل فرما! پس عامل سوم براي ایجاد انگیزه برای صلوات فرستادن، توجه به تأثیری است که پیامبر و اهلبیت او صلواتاللهعلیهمأجمعین در سعادت ما داشتهاند.
محبت رسول و آل در آیینه صلوات
عامل ديگري هم ميتواند برای ایجاد انگیزه برای صلوات و درود فرستادن بر رسول خدا و آل او صلواتاللهعلیهمأجمعین وجود داشته باشد و این عامل به يک معنا در همه مسلمانان، بهخصوص ما شیعیان وجود دارد، اما بايد رشد کند و تقويت شود. البته رحمت اهلبيت علیهمالسلام به ما شيعیان اختصاص ندارد. هر مسلماني هر چه از اسلام ميداند به برکت ایشان و دستکم به برکت پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است. همه مسلمانانی که اهل انصاف هستند به برکات اهلبیت علیهمالسلام و لزوم مودت ایشان اعتراف دارند و در این زمینه چه شیعیان و چه اهلتسنن کتابها نوشتهاند. برخی مسلمانان اهل تسنن در ايام عزاداري سیدالشهداء علیهالسلام به عنوان اعلام مودت به اهلبیت علیهمالسلام و اداکردن اجر رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، در مراسم عزاداری شرکت ميکنند. مقصودم بیان این نکته است که اهل انصاف به مقام والای اهل بيت علیهمالسلام و لزوم قدردانی از ایشان اعتراف دارند.
مشکلی که وجود دارد این است که ما با اين که به عنوان محبان اهلبیت علیهمالسلام شناخته ميشويم، اما در عمل ميبينيم این محبت خود را در همه رفتارهای ما نشان نمیدهد و تجلی نمیکند. ما گاه به شدت نسبت به اهلبیت علیهمالسلام اظهار مودت و محبت ميکنيم، در عزای ایشان عزاداريها میکنیم، برای بزرگداشت ایشان هزينهها صرف میکنیم، چه نذرها میکنیم و چه اطعامها میدهیم! و همه اینها چیزی جز نشانه محبت و علاقه به اهل بيت علیهمالسلام نیست، اما وقتي بررسی میکنیم میبینیم دستمان از محبتي که همه رفتارهاي ما را تحت تأثير خود قرار دهد چندان پر نیست. مقصود از اثر در اینجا اثری است که مستقیماً و خالصاً از محبت ناشی شده باشد.
توضیخ بیشتر اینکه: انسان چيزهايي را که خوشايند و لذتبخش مییابد در ابتدا بهخاطر خوشی و لذتي که از آنها انتظار دارد، بهسراغشان میرود، اما بهتدريج به خود آن شيء نوعی تعلق و وابستگي پيدا ميکند، يعني به دنبال لذتهاي مکرر و معنادار، کيفيتی نفساني به نام محبت براي انسان پيدا ميشود. محبت حالت ثبات دارد و يک حالت انفعالي گذرا نيست، بهگونهای که وقتي پدید میآید گاهي حتی تا دهها سال نميتوان آن را از دل بيرون کرد. اما منشأپیدایش محبت نسبت به يک انسان این است که از ارتباط با آن شخص لذتي براي انسان حاصل شود؛ ارتباطی همچون دیدن او، شنیدن صدای او، استفاده از دانش او، و … اما با يک بار لذت بردن، محبت ثبات پیدا نمیکند. اگر این لذت تکرار شود، انسان نوعی وابستگي به آن شخص پيدا ميکند که زمانی هم که آن لذت را درک نمیکند و امیدی هم به درک آن ندارد، دلش متوجه آن شخص است و دوست دارد او را ببيند یا به نوعی با او ارتباط برقرار کند.
اين محبت وقتي شدت پيدا کند، حالتی در انسان ایجاد میکند که در اثر آن، انسان ميخواهد همه دارایی و هستی خود را فداي او کند و اگر از او بپرسند چرا میخواهی هستی خود را فدای او کنی، میگوید: چرا ندارد؛ من او را دوست دارم! البته این پاکبازی به مرتبه و شدت و ضعف آن محبت بستگي دارد. اگر این محبت بسیار شدت یابد، شخص محب حاضر است خود و همه بستگان خود را فداي محبوبش کند. داستانهايی عشقي همچون داستان ليلي و مجنون که در تاریخ نقل شده از این قبیل محبتها هستند. ما برخی افراد را دیدهایم که همیشه به اهلبیت علیهمالسلام توجه دارند و عشق و علاقهشان به اهلبیت علیهمالسلام چنان زیاد است که با شنیدن نام آن بزرگواران حالتي مخصوص پیدا میکنند که نمیتوانند آن را توصیف کنند. اینها آثار محبت است. در داستان ليلي و مجنون، وقتی مجنون خدمتی به لیلی میکرد تنها آرزویش این بود که لیلی بفهمد او در حال فدا کردن خود برای لیلی است!
اما بهراستی در میان مخلوقات چه کسي را میتوان پيدا کرد، جز محمد و آل محمد صلواتاللهعلیهمأجمعین، که سزاوار چنین محبتی باشد؟ ایشان کاملترین و والاترین مخلوقات خدا هستند و به هر اندازهاي که به ایشان محبت خالصانه داريم، شايسته است اين محبتْ خود را در رفتار ما نشان دهد، يعني بدون هيچ گونه چشمداشتي به ایشان خدمت کنيم. اما از آنجا که ما نميتوانيم برای آنها کاری انجام دهيم، بالاترين خدمتي که ميتوانيم به ایشان ارائه دهیم اين است که بگوييم: خدايا! بالاترین و بهترین رحمتها و فیضها نزد تو است، و تو ميتواني بهترين رحمتهای خود را به ایشان عطا کنی. اما دست ما خالی است و چیزی برای پیشکش نزد ما نیست. از تو میخواهیم بهترين رحمتهایت را به ایشان عنایت فرمایی، که ایشان حقیقتا سزاوار چنین عنایتی هستند! اگر انسان چنین حالتی پيدا کند، نميدانم ارزش صلوات و دعايش چند برابر ميشود، اما همینقدر میدانم که بسیار بالاست.
وابستگي ارزش عبادت به مراتب محبت
اين اختلاف مراتب در صلوات افراد چیزی شبيه اختلاف مراتب عبادتي است که براي خداي متعال انجام ميگيرد. براساس آنچه از اهلبیت علیهمالسلام نقل شده، عبادتکنندگان سه دستهاند: دستهای خدا را بهخاطر ترس از عذاب عبادت میکنند. اینها مانند غلامان سياهی هستند که از ترس کتک، مولای خود را اطاعت میکنند. ازاینرو عبادت ایشان را «عبادت عبید» گویند. اگر خدا جهنم نداشت آنها خدا را عبادت نميکردند. عدهای ديگر هستند که سطح عبادتشان کمي بالاتر است. ایشان براي نعمتهاي بهشتي خدا را عبادت ميکنند. عبادت این دسته «عبادت تاجران» نام نهاده شده است. این نوع عبادت اشکالي هم ندارد. قرآن کریم هم ميفرمايد:
هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ.(صف/10) ولي دسته سوم کسانی هستند که خدا را عبادت میکنند تنها بهخاطر اینکه او را دوست دارند. این «عبادت آزادگان» خوانده شده است. ایشان دل به خدا دادهاند.
عين اين مراتب درباره محبت اهلبيت علیهمالسلام هم وجود دارد. گاهی دوستی ما برای شفا یافتن بیماریمان یا دستیابی به شفاعت اهلبيت و نجات از عذاب است، که البته کار خوبی است و از خدا میخواهیم همین را هم از ما نگیرد. گاهی حاجتی بزرگ داریم و با ایشان قرار میگذاریم که اگر حاجتروا شدیم، فلان مبلغ را به آستان ایشان تقدیم کنیم. اين رابطه هم رابطه خوبی است و نشانه آن است که به اين خانواده علیهمالسلام ايمان داریم، و ميدانیم که ايشان پيش خدا عزيزند و دعايشان مستجاب ميشود، و ميدانیم که آنها شيعيان و دوستانشان را (گرچه همتشان ضعيف باشد) دوست دارند و دست مرحمت بر سرشان میکشند!
اما کسانی هم هستند که وقتی صبح از خانه بيرون ميآيند، دلشان تشنه زیارت حرم حضرت معصومه سلاماللهعليها است، و آرام و قرار ندارند تا خود را به حرم برسانند و در و ديوارش را ببوسند. اين بیقراري آنها برای گرفتن حاجت نيست، و چیزی هم از ایشان نمیخواهند. عطش آنها ناشی از محبتی است که به این خاندان دارند، و این محبت ناشی از معرفتی است که به مقام ایشان دارند. این محبت بهتدریج حالت وابستگي و دلبستگي را در ایشان پدید آورده که در اين دلبستگي، ديگر آن منافع منظور نيست. چنانکه گفته شد، انسان هر کسی یا چیزی را دوست بدارد ابتدا بدین خاطر است که از ارتباط با آن لذتي میبرد، اما بهتدریج با تکرار لذتها به آن دلبستگي پيدا ميکند و اين دلبستگي ديگر در گروي آن لذتها نيست. اگر آن لذتها هم برود این دلبستگي باقی ميماند.
درست است که ما وقتي ميخواهيم اهل بيت علیهمالسلام را بشناسيم، ابتدا از طریق کراماتشان ایشان را میشناسيم، و اين شناخت باعث محبت ما به ایشان میشود، اما اگر کمي همت کرده، این ارتباط را حفظ و تکرار کنیم، به ایشان دلبستگيای پيدا ميکنیم به نام عشق، که ارزش یک لحظه آن، از صدها سال عبادت بدون چنین حالی بيشتر است! ارزش برخی عبادتها، تنها بهخاطر توجه دل، هفتصد هزار بار از عبادتهای دیگر بیشتر میگردد! مراتب خلوص در نیت کاری میکند که عبادت از يک بار، ده بار، هفتاد بار، هفتصد بار، صدهزار بار، هفتصد هزار بار و … بيشتر ثواب پیدا کند. اين درحالي است که ظاهر فیزیکی کار در همه مراتب یکسان است، اما باطن آن چنین مراتبی پیدا میکند. ارزش آن بوسهاي که تنها از روی محبت بر ضريح حضرت معصومه سلاماللهعلیها زده ميشود و در عمق دل زائر این است که بيبيجان دوستت دارم، سر و جانم فداي شما، و چيزي هم از شما نميخواهم، بیشتر از بسیاری از پولها، نذر و نيازها، اطعامها و … است.
باید تلاش کنيم معرفت و محبت ما نسبت به خداي متعال افزایش یابد تا ما هم شبيه ائمه معصومان سلاماللهعليهمأجمعين شويم و انگیزه عبادت کردنمان محبت به خدای متعال گردد. البته خدا انسان را بهگونهای خلق کرده است که از آتش ميترسد و نميخواهد در آتش بسوزد، و نعمتهاي بهشتي را هم دوست دارد، اما محب خدا عبادت را بهخاطر اینها انجام نمیدهد. اگر در شبانهروز تلاش کنیم دو رکعت نماز بخوانيم و با خدا اینگونه نجوا کنیم که خدايا! من این نماز را بهخاطر اینکه محبت من نسبت به تو باقی بماند و تو را بیشتر دوست بدارم میخوانم، و هيچ مزد دیگری هم نمیخواهم، شايد ارزش اين دو رکعت نماز از عبادت همه عمر ما بيشتر باشد. در درگاه خدای متعال، کيفيت بسیار بیشتر از کمیت ارزشگذاري میشود و کيفيت عمل تابع معرفت، محبت و ارتباط قلبي است. باید تلاش کنيم اين رابطه را تقویت کنیم.
ارزشمندترين حاجتها
اگر ما برای برآورده شدن حاجت هم صلوات ميفرستيم، خوب است حاجتمان را در پيشگاه حضرت ولي عصر سلاماللهعليه اين قرار دهيم: آقا من هزار صلوات ميفرستم تا شما از خدا بخواهيد معرفت مرا به شما زياد کند! اگر مزد ميخواهيم اينگونه مزد بخواهيم. باور کنیم که اگر لذايذ دنيا باشد یا نباشد، چندان فرقی نميکند. با خود درباره آن روزهايي که بسیار خوش گذرانديم و روزهايي که بسیار بر ما سخت گذشت بیاندیشیم! بهراستی اکنون چهقدر از آن خوشیها یا سختیها در يادمان باقی مانده است؟ هم روزهای سخت گذشت و هم روزهای شادي! واقعا هم گذشت! اکنون که فکر میکنیم گویا خوابي بیش نبودهاند. اما اين معرفت و محبت است که در عمق دل ما تا ابد باقی ميماند و باعث ميشود انسان در عالم آخرت هم با ائمه اطهار علیهمالسلام محشور باشد. اين کجا و آن کجا؟! باید همتمان را بلندتر کنيم و اگر حاجت هم ميخواهيم بيشتر روي حاجتهاي معنوي تکيه کنيم.
رزقناالله و إياکم إنشاءالله
سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در شرح دعاي وداع با ماه رمضان در تاريخ 23/4/94،
فرم در حال بارگذاری ...