اصلاحات جدید بن سلمان؛ مسابقه جهانی ورق‌بازی در عربستان برگزار می‌شود

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1398

 

اقدامات محمد بن سلمان در راستای آنچه به نام اصلاحات در عربستان انجام می‌دهد، به برگزاری مسابقه جهانی ورق‌بازی در این کشور رسیده است.

«ترکی آل الشیخ» رئیس هیأت سرگرمی عربستان سعودی امروز (شنبه) از برگزاری مسابقات جهانی ورق‌بازی در ابتدای سال ۲۰۲۰ خبر داد.

به نوشته وبگاه اخبار۲۴، آل الشیخ گفت که در هماهنگی با فدراسیون ورزش‌های فکری، قرار است بزرگترین مسابقه ورق‌بازی جهان در قالب «جام ورق‌بازی ریاض» برگزار شود. او از تمامی ورق‌بازان عربستان و جهان خواست تا در این مسابقه شرکت کنند.

او همچنین از برگزاری جشن هنری در منطقه الشرقیه خبر داد که در دو شب برگزار خواهد شد.

مسابقات ورق‌بازی سال گذشته برای اولین بار در سطح داخلی برگزار و حضور برخی مفتی‌های سعودی در این مسابقه نیز در شبکه‌های اجتماعی بسیار جنجال‌برانگیز شد.


حضور «عادل بن سالم بن سعید الکلبانی» از مبلغان سعودی در مسابقات داخلی ورق‌بازی در فروردین ماه ۹۷

 

ترکی آل الشیخ همچنین از برگزاری بزرگترین رخداد موسیقی «دی.جی» خاورمیانه به نام «میدل بیست» با حضور ۱۰۰ دی.جی از کشورهای عربی و جهان از ۱۹ الی ۲۱ دسامبر آتی  (۲۸ آذر الی ۳۰ آذر) در ریاض خبر داد و گفت که پیش‌بینی می‌شود در این مراسم ۷۰ هزار نفر شرکت کنند و دی.جی‌های معروف جهانی از جمله «دیوید جیتا»، «مارتین جاریکس» و «استیو اوکی» نیز حضور می‌یابند.

هیأت سرگرمی که از هفتم می ۲۰۱۶ تأسیس شده است را می‌توان یکی از بارزترین اقدامات محمد بن سلمان برای ایجاد تغییرات مدنظر خویش در عربستان دانست. تغییراتی که ولیعهد سعودی از آن به عنوان «اصلاحات» یاد می‌کند اما مخالفانش اقداماتی می‌بینند که سنخیتی با ارزش‌های اسلامی و جامعه عربستان ندارد.

اقدامات این نهاد جدید تا کنون اعتراض بسیاری از مبلغان دینی سعودی را برانگیخته است. برگزاری «دیسکو حلال» و دعوت از خواننده‌های غربی برای شرکت در کنسرت‌های موسیقی و برگزاری جشنواره «موسم ریاض» که اخیرا به پایان رسیده، از جمله این اقدامات است.

تا کنون روحانیون بسیاری به علت مخالفت با این برنامه‌ها بازداشت شده‌اند.

فارس


فرم در حال بارگذاری ...

تلاوت آیاتی از سوره بقره با صدای استاد محمود علی البناء/ +صوت

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1398

 

استاد محمود علی البناء از قاریان نامدار جهان اسلام متولد ۱۹۲۶ و درگذشته ۱۹۸۵ کشور مصر است که در این گزارش تلاوتی کمتر شنیده شده از این قاری فقید شامل آیاتی ۴۴ تا ۶۶ سوره مبارکه بقره شامل آیاتی از سوره مبارکه بقره تقدیم می‌شود.

 

دانلود تلاوتی از محمود علی البناء/ آیاتی از سوره بقره

 


فرم در حال بارگذاری ...

لزوم داشتن وفای به عهد و بقای زندگی مشترک

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1398

 

حجت الاسلام و المسلمین سید جلال موسویان کارشناس مذهبی، با اشاره به اینکه یکی از وظایفی که همسران در زندگی مشترک خود باید به آن توجه کنند، وفای به عهد است؛ اظهار کرد:

زن و مرد در زندگی مشترک موظفند نسبت به عهدی که دارند به هم وفادار باشند. با نگاه دقیق‌تر به مسئله عقد میان زن و مرد و محرمیت آن‌ها پی می‌بریم که هدف از دستور الهی به خصوص اسلام برای این پیمان مقدس، رعایت عهد و وفاداری است.

وی افزود: وفای به عهد باعث شیرینی زندگی همسران می‌شود؛ وفا در عربی به این معناست که آدمی برای چیزی که تعهد داده است، همه چیز خود را خرج کند. وفا در معنای لغوی نیز همان قول است.

...

وفای عهد در میان اهل بیت علیه السلام

حجت الاسلام و المسلمین موسویان تصریح کرد: وفای به عهد آن قدر میان اهل بیت علیه السلام اهمیت دارد که بار‌ها به رعایت آن سفارش کرده اند. نمونه آن وفای به عهد منتظران برای ظهور امام زمان (عج) است. ائمه اطهار می‌فرمایند: برای اینکه به عهد خود نسبت به امام زمان علیه السلام وفادار باشید، هر روز دعای عهد بخوانید. خواندن دعای عهد علاوه بر وفای عهد نسبت به امام زمان (عج) ،کمک می‌کند به همه امور زندگی و نزدیکان خود نیز وفادار باشیم.

همسران باید به روابط خود بیشتر توجه کنند

این کارشناس مذهبی تاکید کرد: همسران باید به روابط خود بیشتر توجه کنند و در همه امور زندگی و روابط خود از لحاظ جسمی، چشمی، حسی، روحی، قلبی به یکدیگرمتعهد و وفادار باشند. آنها باید به  معاهده و عهد خود وفا کنند و هرگز خیانتی صورت نگیرد.

وی با اشاره به اینکه نبود تعهد از بزرگترین آسیب‌ها میان همسران است، اظهار کرد: یکی از مهم‌ترین مشکلات جامعه امروز ما نبود تعهد و وفاداری میان زن و مرد نسبت به یکدیگر است. نمونه بارز آن دوستی‌هایی است که امروز مرسوم شده و کمتر به آن توجه می‌شود؛ آتشی که ریشه خانواده‌ها را می‌سوزاند؛ هنگامی که تعهد نباشد، روابط خیلی زود به جدایی می‌رسند.

موضوع های مخربی که قابل تامل هستند

حجت الاسلام و المسلمین موسویان مطرح کرد: در جایی یک روانشناس موضوع‌هایی را بیان کرد که با نگاه دقیق‌تر متوجه شدم، در احادیث و روایات اهل بیت علیه السلام نیز به آنها اشاره شده است؛ این روانشناس معتقد بود بیشتر آنهایی که رابطه دوستی برقرار می کنند، تمایل دارند دیدارهایشان در غروب باشد تا کمتر دیده شوند؛ در واقع دوستی‌های میان مرد و زن در تاریکی و خفاست. زمانی که در تاریکی این روابط صورت گیرد، عهدی وجود ندارد و خیانت را به همراه دارد. اهل بیت علیه السلام نیز بار‌ها سفارش کرده اند که بستن عهد باید در ظاهر و آشکار و میان مردم باشد. در حقیقت مفاهیم تعهد باید در ظاهر شکل بگیرد.

الگوهایی میان اهل بیت علیه السلام برای وفای به  عهد

وی با اشاره به اینکه اهل بیت علیه السلام درباره چگونگی انجام خطبه عقد سفارش زیاد کرده اند، افزود: بار‌ها شنیده اید و مرسوم است خطبه عقد در روز به خصوص روز جمعه و مناسبت‌ها در محیط عمومی و به صورت آشکارا خوانده شود تا فضای مناسب برای تعهد‌های خانوادگی مهیا گردد. هنگامی که صیغه محرمیت خوانده می شود، تعهد و وفاداری میان همسران نیز شکل می گیرد.

این کارشناس مذهبی بیان کرد: وجود امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها برای همه انسان ها پر برکت است. زندگی عاشقانه ولایی که میان این بزرگواران بود، برای هیچ یک از ائمه اطهار علیه السلام تکرار نشد. نمونه دیگر آن نیز محبت و عشق پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها است که الگو‌های وفا به عهد برای بشریت هستند.

حجت الاسلام و المسلمین موسویان گفت: پیمان، عهد و عقدی که میان امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بسته شده،  الگویی برای مردان و زنان است. پیمانی که حتی خداوند در آسمان‌ها آن را بیان کرد و عقد این بزرگان آسمانی شد. امام علی علیه السلام در این باره می‌فرماید: پیمان عهد و عقد ما در آسمان‌ها بسته شده است. پیوند آن‌ها معراجی متعالی و الگویی برای همگان است؛ بر گرفته از این پیوند آسمانی است که امروز گفته می‌شود عقد پسرعمو و دختر عمو و برخی مواقع دختر خاله و پسر خاله ها در آسمان‌ها بسته شده است. این امر بیانگر لزوم تعهد، وفارداری و توجه به عهد میان مرد و زن است.

باشگاه خبرنگاران جوان 


فرم در حال بارگذاری ...

خانواده، مهمترین جایی که شیطان در‌ آخرالزمان به آن حمله می‌کند

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1398

حجت الاسلام والمسلمین «مسعود عالی» در سخنانی با عنوان «سست شدن پیوند خانواده ها»، اظهار کرد:

مهمترین جایی که شیطان در آخرالزمان هدف قرار می دهد، خانواده ها هستند چراکه خانواده محل تربیت است و اگر خانواده دچار فروپاشی شود دیگر سرباز برای دین و ولی خدا تربیت نمی شود برای همین شیطان آن را مورد هدف قرار داده است.

 این استاد اخلاق در ادامه تصریح کرد:

از آسیب های آخرالزمان افزایش طلاق، قطع رحم، بی احترامی به پدر و  مادر و بزرگتر، عاق اولاد توسط پدر و مادر و پدر و مادر توسط اولاد است.

اگر صمیمیت ها و پیوندها در جامعه مومنین کمرنگ شود، راحت نصیب شیطان می شوند همان اتفاقی که در غرب افتاد.

...

 وی تاکید کرد: خانواده در غرب واقعا دچار فروپاشی شده است و دیگر آن صمیمت و پیوندهای خانوادگی در آنجا وجود ندارد، در غرب به قدری در آوردن زن به جامعه، سرکوب مادر بودن و همسر بودن، مشغول کردن زن به اشتغال، و ایجاد روابط ولنگارانه بین زن و مرد افراط کرده اند که دیگر تعریف غرب از خانواده تغییر کرده است.

 حجت الاسلام عالی ادامه داد: آنها می گویند خانواده جایی نیست که صرفا یک زن و یک مرد (زوج) زندگی کنند، بلکه خانواده می تواند یک زن و فرزند (نامشروع)، دو زن یا دو مرد (یعنی رواج همجنس گرایی) و نیز یک زن و مرد اما بدون عقد قانونی یعنی ازدواج سفید و بدون تعهد باشد در حالی که ازدواج سفید، سیاه ترین نوع ازدواج است.

 وی بیان کرد: از نظر آنها همه اینها خانواده است در غرب کم مانده ازدواج انسان با حیوان را هم رایج کنند. متاسفانه برخی استکیرها در برخی موبایل ها این انواع نامشروع خانواده را که ذکر شد، نشان می دهند. اگر این اتفاق در کشورهای دینی اسلامی رخ دهد (رواج این ازدواج های نامشروع و نامتعارف)، بدون شک سرباز برای دین خدا تربیت نمی شود.

 این استاد حوزه علمیه در ادامه ابراز کرد: زمانی می شنیدیم که صهیونیست ها می گویند بچه ها را از خانه به خیابان بیاورید، ما خودمان آنها را تربیت می کنیم، آن زمان این حرف را اغراق تعبیر کردیم اما الان این هم لازم نیست، بلکه در خانه رقیب تربیتی برای پدر و مادر قرار می دهند به جای پدر و مادر موبایل فرزندان را تربیت می کند و تربیت پنهان در خانه شکل می گیرد.

 وی در پایان خاطرنشان کرد: اینچنین کم کم عفت و حیا، غیرت و حساسیت دینی و ناموسی، احترام به پدر و مادر و بزرگ تر و احترام به مقدسات کمرنگ و کمرنگ تر می شود، چون مدیریت این فضاهای مجازی در دست ما نیست مدیریتش دست کس دیگری است و بعد از چند نسل می بینیم اخلاق و پیوندهای خانوادگی تحت شعاع قرار گرفته است.

شبستان 

 


فرم در حال بارگذاری ...

مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1398

 

حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «ورق‌های آسمانی؛ پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیت‌الله بهجت(ره) به پرسش‌هایی درباره امام زمان(عج) پاسخ گفته است که بخشی از آن در ادامه می‌آید:

 

درباره معنای عبارت «مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» توضیح دهید؟

عده‌ای با استناد به «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ بعد از آن که زمین از ستم و جور پر می‌شود، آن را از قسط و عدالت پر می‌کند»، خیال کرده‌اند که ظهور حضرت ولی عصر(عج) متوقف است بر پرشدن یا پر کردن دنیا از ظلم و جور. با این استدلال که اظهار او علیه السلام واجب است، پس مقدمه‌ این واجب که پر شدن و یا پر کردن دنیا از ظلم و جور است، نیز واجب است.

شبیه به حرف ایشان، کسی خواب دیده بود پدر محمدرضا، یعنی رضاخان پهلوی گفته بود: من خیلی سعی کردم امام زمان علیه السلام ظهور کند، ولی نشد و آن را به پسرم محمدرضا حواله دادم! و در نقل دیگر گفته بود: همین‌هایی که از من استقبال کردند، هفته دیگر برای تشییع جنازه من می‌آیند! معنای روایات «مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ این است که ظلم فراگیر می‌شود.» و گویا آن زمانی است که همه (اعم از بی‌دین و دین‌دار) اعتراف کنند که وضعی که در آن قرار دارند، وضع عقلایی که ممکن باشد بشر در سایه آن زندگی انسانی کند، نیست. در روایت، کفر ذکر نشده، بلکه ظلم و جور ذکر شده است، زیرا حکومت‌‌های کفر همواره با عدل (نظیر انوشیروان) چه بسا بوده‌اند.

آقایی می‌گفت: می‌توانم از ظلم حکومت عراق جلوگیری کنم، ولی می‌دانم که مرا به ایران تبعید می‌کنند که از این جا بدتر است، چون زمان رضا خان بود و الآن در ترکیه که این قدر با ایران اظهار توافق و دوستی می‌کنند، رفتن دختران با حجاب به مدارس ممنوع است.

با این بیان حضرت عالی وظیفه ما در این میان چیست؟

در خلوت و جلوت باید برای مسلمانان دعای جدی کرد؛ زیرا از جمله «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ [امام زمان علیه السلام بعد از ظهور] زمین را پر از عدل و داد می‌کند، بعد از آن که زمین پر از ظلم و جور شود.» می‌رساند که همه به جز اندکی منحرف می‌شوند و آن‌گاه حضرت برای هدایت مردم ظهور می‌کند.

عبارت «بعد ما مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ تهدید عجیبی است، زیرا می‌رساند که در آن زمان، در روی زمین یک وجب هم عدل حاکم نیست.» ظلم حاکم است به طوری که همه ملل حتی کفار هم می‌دانند که به ظلم گرفتارند؛ وگرنه اهل کفر، هم کدام به هر مرام و دینی باشند خود را به حق و مستقیم می‌دانند.

البته نباید از ثبات قدم در دین مأیوس باشیم، و نباید از دعا دست برداریم، بلکه اگر توانستیم دیگران را هم به ثبات و استقامت با خود موافق کنیم، و اگر نتوانستیم، تنها خویشتن را در مقام خود تثبیت کنیم و با ظلم هم‌پیمان نشویم و با ظالمان معاونت نکنیم.

فارس


فرم در حال بارگذاری ...

دليل بي ميلي به عبادت؟

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1398

 

قلب انسان گاهي اوقات به معنويّات و عبادت روي مي‌كند. به اصطلاح « اقبال » به عبادت دارد. گاهي نيز به خاطر برخي عوامل نسبت به عبادت‌، حال خوبي ندارد. اين حالت را « ادبار » قلب مي گويند.

همه انسان‌ها كم و بيش در زندگي خود اين حالت‌ها را تجربه مي‌كنند. امام علي‌ علیه السلام مي‌فرمايد:

«ان للقلوب اقبالاً و ادباراً فاذا اقبلت فاحملوها علي النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علي الفرائض؛‌

دل‌ها (حالات متفاوتي دارند. گاهي براي دعا و عبادت و ارتباط با خدا) سر حال و با نشاطند. به آن رو مي آورند، (گاهي بي حال و کسلند. از اين رو تمايلي به عبادت و معنويات ندارند، بلکه به آن) پشت و از آن فرار مي کنند . پس آن گاه كه نشاط دارند، آن را بر انجام مستحبّات وا داريد. آن گاه كه پشت كرده و بي‌نشاط است‌، به انجام واجبات قناعت كنيد». (1)

بايد در کارها و عملکردها ، افکار و انديشه ها ،خصلت ها و صفات دروني خويش جستجو کنيد ، ببينيد چه چيزي باعث ادبار قلب يا بي حالي در عبادت مي شود؟

براي برون رفت از آن چه بايد کرد؟

علتش هرچه هست، سرچشمه اش در وجود شما است. البته دواي اين درد نيز در درون شما نهفته است .

شايد علت بي نشاطي و احساس دوري اين است که ذکر قلبي و عملي نسبت به خدا کم رنگ شده است .

شايد در معرض يک امتحان بزرگي قرار داريد ؟

شايد شيطان وسوسه گر براي ايجاد شک و شبهه اين و ضعيت را در شما وسوسه و تلقين مي کند .

شايد هم يک نسيم رحماني هشدار دهنده باشد .که پيامش اين است : اي کسي که به نماز و روزه و ارتباط به خدا دل خوش کرده اي. چرا در جا مي زني ؟

...

امام سجاد عليه السلام در تحليل اين مسئله عميق در دعاي سحر ابوحمزه ثمالي عرض مي‌كند:

« خدايا! چه شده مرا چه دردي مرا گرفت كه هر وقت مي‌خواهم مناجات كنم ، دعا كنم( دعاي كميل بخوانم، مناجات شعبانيّه داشته باشم ، ذكر داشته باشم، نمازي داشته باشم، زيارت عاشورائي داشته باشم،) حواسم جمع نيست؟! يا خوابم مي‌آيد، يا اگر خوابم نمي‌آيد، حالت پيلگي و چُرت است، يا اگر اين ها نيست، شادابيم ، وقتم و نيرويم درباره خاطرات تلخ ديگري صرف مي‌شود. آن لذّت مناجات را از من مي‌گيري؟ در نتيجه يا مناجات نمي‌كنم، يا مناجات بي‌محتوايي دارم.

خدايا ! هر وقتي پنداشتم سريره و درون و نيت من پاک و صالح است و به محفل توّابين نزديكم، يك ابتهالي، يك بَليه‌اي، يك آفت و آسيب و گزندي مي‌رسد كه پاي مرا مي‌لغزاند و نمي‌گذارد كه من به محفل نوراني آن ها راه پيدا كنم.

پروردگارا ! علتش چيست ؟

نکند که مرا از دَرِ خانه‌ات راندي؛ شايد ديدي كه من ( با گناه صغيره يا کبيره ، گناه قلبي و فکري و ذهني يا بدني خود ) حقّ تو را سبك شمردم، مرا مطرود كردي؛

يا ديدي كه چون از تو (و ذکر تو) اِعراض كردم؛ رحمت خود را از من سلب کردي

يا چون ديدي كه من در مقام دروغ گويان هستم، مرا مورد بي‌مهري قرار دادي و رهايم كردي؛

يا ديدي كه نعمت‌هاي تو را شكر نمي‌كنم، مرا محروم كردي؛

يا ديدي كه در مجالس علما و انديشوران ديني حاضر نمي شوم ، ( و با آن ها رابطه و نيت خوبي ندارم ) . مرا طرد كردي؛يعني به جاي اين كه در محافل علما شركت كنم ، چيزي ياد بگيرم، در مجالس ديگران شركت مي‌كنم .

يا ديدي در بين غافلين به سر بردم ، از رحمت خاصّه خود مرا نااميد كردي؛

يا چون مرا در مجلس‌هاي طنزگويان و بذله گويان و باطل گرايان كه عمري را به بطالت و بي هدفي مي‌گذرانند ، ديدي مرا مورد بي‌مهري قرار دادي؛

نمي دانم خدايا ! چرا اين جوري شدم ؟

شايد اصلاً دوست نداري صداي مرا بشنوي؛ براي اين كه اين صدا و اين حنجره در غير راه تو صرف شده است. يا از اين جهت دوست نداري چهره‌ام را در مجلس توّابين و پاکان ببيني، كه در مجلس بَطّالين و هرزه گويان و هرزه پويان مشاهده ام کرده اي. چون ديدي كه من در مجلس علما حضور ندارم، براي همين مرا از خودت دور کردي و توفيق حضور در مجلس پرهيزكاران را به من ندادي .

شايد به جرم گناه و معصيتي که کردم ، مرا مكافات كردي، يا در اثر كم حيائي و بي شرمي ام مرا مجازات كردي…»

در محتواي اين قسمت از دعاي ارزشمند سحر دقت کنيد ، ببينيد علل بي حالي ها و ادبارها ذکر شده است . ترك واجب، فعل حرام، فكر و انديشه و نيت نادرست ، انجام کار مكروه و رها کردن اموري که از شعائر ديني و مذهبي است و مانند آن باعث مي‌شود كه انسان يا توفيق مناجات و نماز نداشته باشد ، يا اگر توفيقي پيدا كرد و مناجات و نمازي داشت، نماز بي‌حال و بدون حضور قلب انجام مي‌دهد. ماه مبارک رمضان ماه ميهماني خدا است. سفره کرامت و مغفرت و رحمتش به روي همه بندگان از پاکان تا نا پاکان، ز پرهيزكاران تا گناهکاران باز است . همه گناهان کوچک و بزرگ خود را به خاطر بياوريم ، ببينيم اگر بر فرض هر روزي يک گناه کرده باشيم ، در تمام عمرمان چند گناه کرديم . از همه آن ها توبه کنيم . با خدا عهد و ميثاق محکمي ببنديم . از او بخواهيم که ظلمت گناهان را از وجودمان بزدائيد. آتشي را که با اعمال خود در درون خود روشن ساختيم ، با آب توبه و جلب رحمت و مغفرت خدا خاموش کنيم . از طريق خواندن و انس و تدبر در معاني دعاهاي ابو حمزه ثمالي ، مناجات شعبانيه ، مناجات خمس عشره و دعاي کميل ( همه اين ها در مفاتيح آمده است ) با خدا حرف بزنيم. معرفت خود را نسبت به خدا زيادتر کنيم . هر چه معرفت بيش تر شود ، انسان بيش تر ازدعا و مناجات خود لذت مي برد و احساس قرب و نزديکي مي کند .

بي‌ميلي ‌و بي‌رغبتي ‌و عدم‌ توجه ‌در نماز معلول‌ عوامل‌ متعددي‌است‌ از جمله‌:

ا‌) نشناختن ‌نماز و اهميت‌ و سر نهفته‌ در آن‌.

ب‌) عدم‌شناخت‌ و توجه ‌كافي‌ نسبت‌ به‌ معبود؛ يعني ‌همون كه‌ در نماز با او سخن ‌مي‌گوييم‌.

ج‌)اشتغال‌ ذهن ‌و فكر و انديشه ‌و تعلق‌ قلب ‌به‌ دنيا و مسائل ‌مادي‌.

براي‌ حل‌ اين ‌مشكل‌ راه‌هاي‌ متعددي‌ وجود دارد؛ از جمله‌:

1. دقت‌ در انجام‌ مقدمات ‌نماز (مانند وضوي‌ با معنويت ‌و انجام‌دادن ‌مستحباتي‌ چون ‌اذان‌، اقامه‌ و …)

2. گزينش ‌مكان‌مناسب‌، دوري ‌از جاهاي‌شلوغ ‌و پرسر و صدا و دوري‌از هرچه‌موجب‌ انحراف‌ توجه ‌از خداوند شود.

3. گزينش‌ وقت‌ مناسب‌؛ تا آن‌جا كه‌ ممكن ‌است. ‌اول‌ وقت‌ خواندن‌ نماز.

4. تا حد امكان‌ در مسجد و با جماعت ‌نماز خواندن‌(به ويژه‌ در جماعاتي ‌كه‌ بعد معنوي ‌بيش تري‌ دارد).

5. نماز را با اشتياق‌ و با طمأنينه‌ و با دقت ‌در مفاهيم ‌و معاني‌ آن‌ خواندن‌.

6. عدم ‌توجه‌ به‌ اطراف‌ و اطرافيان‌؛ در حال‌ايستاده‌ به‌ مهر نگريستن‌ و در ركوع‌ پايين‌ پا و در تشهد به‌ دامن‌ خود نظر نمودن‌.

7. تخليه‌ دل‌ از حب‌ دنيا و امور دنيوي‌ و آن ‌را مالا مال‌ از عشق ‌خدا ساختن‌.

8 ـ توجه ‌به‌ عظمت‌ و هيبت‌ پروردگار و فقر و فاقه‌ خود.

9 ـ مطالعه‌ پيرامون ‌كيفيت ‌نمازهاي ‌اهل ‌بيت‌(ع‌) همچنين ‌مطالعه ‌كتاب‌هايي‌ چون‌«آداب‌الصلوه‌ يا پرواز در ملكوت‌» (امام‌خميني‌) و «اسرارالصلوة‌» (ميرزا جواد ملكي ‌تبريزي‌) بسيار نافع ‌است‌.

10 ـ تميز بودن‌ بدن ‌و لباس‌، مسواك‌ زدن‌ دندان ‌و خالي‌ بودن ‌معده ‌در هنگام‌ نماز نيز از مستحبات‌ و موجب‌ حضور بيش تر قلب‌است‌.

در ضمن يکي از علت هاي سستي در نماز ، شک و شبهه در اعتقادات مي باشد. توصيه مي کنيم تمام سوالات اعتقادي خود را از ما بپرسيد تا شکي در زمينه اعتقادات براي تان باقي نماند.

پي نوشت :

1. نهج البلاغه ،قصار 312.

قنوت


فرم در حال بارگذاری ...

نسخه جهان در دست بچه شیعه هاست

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1398

 

گفتگوی اختصاصی وارث با مهندس لطف الله سیاهکلی کارشناس حوزه رسانه:

نسخه جهان در دست بچه شیعه هاست

انتظار داریم علما فقه فضای مجازی را کار کنند.

خدای متعال برای حرام و حلال هایش مقررات دارد.

برای خوردن، خوابیدن، ازدواج، دوست یابی، تحصیل و رشد و تکامل و… مقررات دارد.

پس چرا ما یاد نگرفته ایم؟

چرا مبارزه منفی می کنیم؟

چرا سلبی برخورد می کنیم ؟

ما باید ایجابی برخورد کنیم. فضای مجازی حتما هم عیب دارد هم حسن.

ما مقررات بنویسیم از حسن هایش بهره میگیریم و از عیب هایش دوری.

 

در محرم یکی از سال های ابتدایی دهه 80، حسینیه اعظم زنجان با حمایت مدیر سازمان صدا و سیمای استان، اقدام به پخش زنده مراسم عظیم عزاداری مردم در سطح شهر از شبکه 3 کرد. شاید کمتر شبکه ای بود که حاضر می شد به چنین اقدام دست بزند! همین امر باعث گردید تا با فراهم شدن برخی شرایط، زنجان بشود حسینیه ایران! بعد از زنجان، باتوجه به تخصص مدیر صدا و سیمای زنجان، وی می شود معاون فضای مجازی سازمان صدا و سیمای کشور و هم اکنون مدیر سروش سیما.

از جمله سوابق مهندس لطف الله سیاهکلیمی توان به عضو شورای معین شورای عالی  فضای مجاز،، عضو کمیسیون عالی تنظیم مقررات شورای عالی فضای مجازی، عضو کمیسیون عالی ارتقاء محتوی شورای عالی فضای مجازی نیز نام برد.

با توجه به شرایط پیش آمده در مورد اینترنت در روزهای گذشته، به سراغ مهندس سیاهکلی، کارشناس حوزه رسانه و فضای مجازی رفتیم تا در مورد بایدها و نبایدهای فعالیت قشر مذهبی در این فضا را بپرسیم!  وظیفه ها و ظرفیت های فضای مجازی را از زبان یک کارشناس این حوزه که خود نیز نقش مهمی در سال های گذشته برای ترویج هیئت داشته است، جویا شویم.

...

در ادامه گفتگوی ما را با آقای مهندس لطف الله سیاهکلی می خوانید:

img_9973.jpg

 

وارث: به نام خدا، با تشکر از حضور شما در این گفتگو، من ابتدا با این سوال شروع میکنم که تعریف جناب مهندس سیاهکلی از فضای مجازی به عنوان یک کارشناسی که دارای شاکله دینی و مذهبی هستند، چیست؟

- سیاهکلی: بسم الله الرحمن الرحیم. ازمحبت جنابعالی ممنون هستم. امیدواریم مطالبی که گفته می شود در جامعه ما مفید ارزیابی شود و مقداری ما را به سمت جلو و به اهداف اعتقادی، دینی و شیعی ما کمک کند  و روشنگری کند تا بتوانیم از علوم و فناوری ها و یافته های بشری به شکل مطلوبی استفاده کنیم.

فضای مجازی تعریف مشخصی ندارد. صدها تعریف راجع به آن شده است. اما من به شما اینگونه عرض میکنم که فضای مجازی از نظر من که هم مهندس هستم و هم در حوزه های الکتروتکنیک و الکترونیک تخصص دارم و همچنین در حوزه مدیریت نیز تخصص دارم، حوزه فناوری های نوین و فضای مجازی و در دیگر فناوری هایی که بشر داشته مانند اختراع هواپیما و صنعت مدرن، بنظرمن اوج اختراع بشر تا این مقطع، اختراع فناوری های ارتباطاتی و اطلاعاتی ست. توضیح می دهم که این داستان چیست.

 

اولا از قرن پانزده و شانزده که صنعت شروع می کند به ایجاد شدن تا قرن بیستم، صنعتی که انسان خودش اختراع کرد آنقدر این صنایع از نظر سخت افزاری بزرگ شدند که انسان را کوچک کردند و انسان در مقابل صنعت، ماهیت انسانی خود را از دست داد. صنعت غالب بر انسان شد. وقتی جلوی هواپیما می ایستاد احساس تحقیر می کرد. بس که صنعت بزرگ بود. یا موشک ها و یا سفینه هایی که به کرات می روند. انسان در مقابل صنعت تحقیر شد. انسان مغلوب صنعت و در ذیل صنعت قرار گرفت. در صورتی خودش صنعت را ایجاد کرده بود. همین مسئله باعث شد کشورهای جهان سوم و کشورهای دسته دوم و دسته سوم در مقابل کشورهای پیشرفته احساس حقارت می کردند. این احساس حقارت از احساس حقارت انسان در مقابل صنعت بود. صنعتی که خود انسان ایجادکرده بود! و این صنعت جایگزین انسان شده بود. و ما دیدیم که صنعت چه فاجعه‌ هایی در جوامع ایجاد کرد.

 اما فناوری اطلاعات تنها صنعتی ست که جایگاه انسان را به جایگاه واقعی خودش بر می گرداند. جایگاهی که این انسان صاحب همه چیز است. خلیفه الله می باشد. یعنی جانشین خداست و هر آنکه خداوند در روی زمین انجام می دهد به انسان اختیار داده شده است. این جایگاهی که انسان از دست داده بود، چگونه بدست آمد؟

انسان را اگر بخواهیم خلاصه کنیم، دراندیشه خلاصه می کنیم. انسان یعنی اندیشه و فکر. فناوری اطلاعات، تکنولوژی ست که سخت افزار ذیل نرم افزار قرار می گیرد. سخت افزار در موجودی که بسیار عظمت دارد اما عظمت سخت افزار در مقابل عظمت نرم افزار چیزی نیست . نرم افزار یعنی انسان. صنعت قبلی، سخت افزار به میدان آمده بود و انسان مقهور سخت افزار بود و صنعت جدید با اینکه کارش سخت افزار محور است اما نرم افزار حرف اصلی را می زند. نرم افزار یعنی همین انسان. بنابراین کشورهای جهان سوم و حتی کشورهایی مثل ما که در حال رشد هستیم، دیگر در مقابل این صنعت زانو نمی زنیم بلکه در برابر این صنعت ما شاید بالاتر از آنها هستیم به دلیل اینکه ما صاحب اندیشه ایم. ما چون صاحب اندیشه هستیم، برنده این صنعت صاحب سخت افزار نیست! بلکه برنده در این صنعت صاحب نرم افزار و صاحب اندیشه برتر است. اگراین را بپذیریم در واقع این استدلالی که من می کنم که سخت افزار دیگر در ذیل نرم افزار است یعنی صنعت ذیل انسان قرار گرفته یعنی انسان بزرگ دیده می شود و چون اندیشه می آید و اندیشه برتر برنده است انسان جایگاه واقعی خود را پیدا کرده است. پس اگر اینگونه است ما که مسلمان هستیم و صاحب آخرین دین نیز هستیم و ما اعتقاد داریم که آخر دنیا چه می شود، ما اعتقاد داریم که شخصی می آید و عدالت را در جهان گسترش می دهد و ظالمان را نابود می کند. نسخه جهان در دست ماست. و آخرین کلام الهی نیز در دست ماست پس صاحب اندیشه بشر ما هستیم. حال که ما صاحب اندیشه برتر هستیم ترسی دیگر از این فناوری نباید داشته باشیم چون برنده این فناوری صاحب اندیشه برتر است. و ما نیز صاحب اندیشه برتر هستیم. این یک نکته.

 نکته دوم این است که اندیشه برتر در هزاروچهارصد واندی سال پیش بنام قرآن توسط آخرین پیامبر الهی حضرت محمد(صلوات الله علیه و آله)آمد. این اندیشه تا به امروز نتوانسته در قالب یک حکومت عادل خودنمایی کند. چه در زمان حضرت رسول صلوات الله علیه و آله و چه بعد از ایشان تا به امروز . و ما اعتقاد داریم این به شکل جامع و کامل در زمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه اتفاق خواهد افتاد ان شاالله. ولی دلیلش را نگفتیم که چرا این اتفاق در زمان ایشان می افتد! چرا در زمان حضرت رسول و حضرت امیر به شکل جامع اتفاق نیفتاد؟ بخاطر اینکه این اندیشه حکومت کردن بود، شیوه حکومت کردن بودن، شیوه تکامل و رشد بشر و سعادت بشر بود اما ابزار اقدامش نبود. یعنی ابزاری که بتواند عدالت را توسعه دهد. فناوری اطلاعات بنظر می آید ابزار توسعه عدالت است. با توجه به ویژگی هایی که دارد. پس امروز ما می توانیم بگوییم چون ما به زمان حضرت ولی عصرارواحنا فداه و ظهور نزدیک می شویم. به این دلیل که حکومت شاکله فکری اش، نظاماتش و شیوه حکومت کردن در 1400 سال پیش آمده است و ابزارش نیز درحال آماده شدن است. ابزار عدالت محوری می آید. حال این دو در کنار یکدیگر که قرار بگیرد می شود انتظار ظهور.

 

- وارث: آقای مهندس عده ای از قدیم الایام به ما گفتند که امام زمان ارواحنا فداه بیاید تمام تکنولوژی ها و فنون جدید از کار می افتد و این چیزی که شما می فرمایید کاملا منافات دارد! اما باتوجه به اینکه به ما دستور داده شده که اصلی ترین ملاک ما عقل است و آنچه شما می فرمایید با عقل همخوانی بیشتر دارد و می گوییم که اگر این تکنولوژی باشد ما پیام حضرت را به عالم از هر کجا که بخواهيم می توانیم برسانیم. ازشما می خواهم که این را بیشتر توضیح دهید.

- سیاهکلی: تکنولوژی‌های مخرب از کار خواهد افتاد یعنی آدمکش ها دیگر نمی توانند آدم کشی کنند! ولی تکنولوژی ها رشد می کنند و ما اعتقادداریم که در زمان حضرت ولیعصر خیلی از علومی که انسان نمی داند می آید. بیماری ها ریشه کن شده و عمرها طولانی می شود. بهره مندی از زندگی افزایش می یابد. این نشانه اش این است که انسان به بلوغ عقلی و فکری و دانشی می رسد. پس بنابراین تکنولوژی‌ می آید. تکنولوژی ای که ابزار عدالت گستر خواهد بود. ما ابزار عدالت گستری نداشتیم. بخش اعظم ابزار عدالت گستری را من در این فناوری اطلاعات می بینم. مثل اینکه امروز شما می توانید یک پزشکی از راه دور داشته باشید. یعنی دور ترین فرد در یک روستا به بالاترین پزشک دسترسی داشته باشد. یا یک فرد از محروم ترین روستا می تواند به عالی ترین دانش و دانشگاه و معلم مرتبط شود. خب این ها ابزار توسعه و توزیع عدالت است. این با فضای مجازی امکانش وجود دارد.

پس من به عقل خود فکر میکنم که فضای مجازی یکی از ابزارهای استفاده حکومت های عدالت محور است.

اما خود فضای مجازی چیست؟ دو چیز هست که انسان را محدود می کند یا بهتر است بگوییم که دو چیز است که قدرت انسان را کاهش یا افزایش می دهد. یکی بعد مکان و دیگری بعد زمان می باشد. به عنوان مثال اگر شما بخواهید در تهران ساختمانی بسازید، بخشی از  مصالح آن از اصفهان، بخشی دیگر از گرگان و با از خارج کشور بیاید، این هزینه شما را افزایش و قدرتتان را کاهش خواهد داد . و اگر همین ساختمان را بجای ساختن در شش ماه در شش سال بسازید، دوباره قدرت شما را کاهش می دهد. پس زمان و مکان در افزایش و کاهش قدرت تاثیر دارد. یعنی هرچقدر شما بعد مکان را کم و زمان را کاهش دهید قدرتتان افزایش می یابد. ما یک اصطلاحی به نام کن فیکون داریم. ما اعتقاد داریم که خداند متعال قدرت مطلق است. یعنی اقدام او خارج از زمان و مکان قرار میگیرد. یعنی اگر بعد مکان و زمان صفر شود قدرت می شود مطلق. زمان و مکان ندارد. کن فیکون هم بعد مکان و هم زمان را ازبین برده است. ما نمی توانیم کن فیکون بکنیم چون در قید زمان و مکان هستیم اما می توانیم این قید زمان و مکان را به حداقل برسانيم. مثلا در ریاضی یک تقسیم بر بی نهایت را معادل صفر می دانیم. عدد آنقدر کوچک می شود که معادل صفر می شود. ما می‌توانیم مکان و زمان را یک برروی بینهایت تعریف کنیم. یعنی نزدیک به صفرکنیم. البته مکان را می شود صفر کرد اما زمان را اصلا نمی شود. فضای مجازی بر اساس این دو کار می کند. مکان را صفر می کند یعنی مهم نیست در کجا باشی، همین لحظه یک دوستی در آن طرف دنیا داشته باشی و با او ارتباط صوتی و تصویری داشته باشی مکان را صفر کرده ای. پس بعد مکان را فضای مجازی صفر کرده است. اما بعد زمان صفر نمی شود. بلکه زمان را خیلی کم کرده ایم. بعنوان مثال امروز ما به سرعتی معادل ده به توان منهای بیست و هفت بیت برثانیه. منهای بیست و هفت بیت برثانیه همان یک برروی ده بتوان بیست وهفت. این عدد تقریبا به سمت صفر میل می کند. سرعت درواقع با زمان است و ما سرعت را با زمان می سنجیم. یعنی سرعت که بالا می رود زمان نیز کاهش می یابد. پس یک تقسیم بر ده بتوان بیست و هفت یک عدد بسیار بسیار کوچک می شود. زمان ما خیلی بزرگ می شود. یعنی یک ثانیه ما عدد بسیار بزرگی می شود. چون یک برروی ده بتوان بیست و هفتم ثانیه شما می توانید عملیات انجام دهید. در صورتی که انسان عملیاتش تا قبل از فضای مجازی ثانیه بود. کمتر از ثانیه انسان نمی توانست عملیات انجام دهد. ثانیه یعنی یک پلک زدن. یعنی شما نمی توانی از کمتر از پلک زدن کاری انجام دهی. حالا ابزاری آمده است که انسان می تواند در یک ثانیه چند ساله واقعی فعالیت انجام دهد. پس ثانیه خیلی بزرگ شده است. یعنی ثانیه در فضای مجازی عدد بزرگی ست در صورتی که در فضای واقعی ثانیه کمترین عدد است. انسان تا قبل از فضای مجازی کمتر از ثانیه را نمی فهمید و اگر هم می فهمید نمیتوانست کاری انجام دهد. اما امروزه افعال شما کمتر از ثانیه است. با این اوصاف باید ببینیم سال و ده سال چه عدد بزرگی می شود. این ها را اگر به زمان فضای مجازی در نظر بگیریم هر ثانیه هزار برابر عمر حضرت نوح می شود. پس فضای مجازی به فضایی گفته می شود که زمان و مکان را به حداقل یا به صفر نزدیک کند. این فضای مجازیست.

 

- وارث: پس این فضای کاملا حقیقی ست!

 

- سیاهکلی: بله واقعی ست. چون زمان کوچک شده ما فکرمیکنیم مجاز است. در حالی که اصلا مجاز نیست و واقعیست، اما چون انسان در این فضا نمی توانست کار کند مجاز به نظر می آید و اسم دیگری نتوانستند برای این پیدا کنند و اسم مجازی را برآن گذاشتند. ما در فضای مجازی اصلا مجاز نمی بینیم. واقعی ست منتها زمان یک ثانیه اش چند هزارسال واقعیست. کمی که بگذرد مردم زندگی کنند متوجه می شوند مجاز نیست. انسان انتقال پیدا می کند و در ثانیه ها و یا کمتر از ثانیه ها زندگی می کند.

 

- وارث: وقتی این ها را انسان می شنود فهم یک سری از مطالب دینی که تا پیش از این برای خیلی ها نامفهوم بود مفهموم تر می شود مانند طی الارض و….

 

- سیاهکلی: ما در قرآن داریم. ما قبلا فضای مجازی را دیده ایم. اما در کجا؟ در حکومت حضرت سلیمان. حضرت سلیمان اتفاقا در محیط سایبری زندگی می کردند. خود قرآن می فرماید که حضرت سلیمان فرمود چه کسی می تواند تخت بلقیس را به اینجا بیاورد؟ یک عفریتی برخاست و گفت شما تا از جای خود برخیزید من برای شما می آورم. یکی دیگر هم گفت تا شما پلک بزنید من می آورم و این کار را نیز کرد! یعنی زیریک ثانیه عملیات کرد. و این اتفاق افتاد و بلقیس و تختش را در کسری از ثانیه آورد. این یعنی عملیات سایبری! پس قرآن به انسان نشان داده که انسان می تواند در کسری از ثانیه عملیات انجام دهد. پس ببینید چه قرآن و چه عظمتی داریم. ما بی توجه ایم! این ها را به چشم داستان نگاه می کنیم و رد می شویم. راجع به آن ها فکر نمی کنیم.

داستانهایی که خداوند می فرماید برای لذت بردن انسان که نمی فرماید بلکه برای بهره مندی انسان می فرماید. برای اینکه انسان از قدرتی که خدا به او داده و این ظرفیت عظیمی که در اختیار انسان قرارداده بتواند زندگی سعادتمندی داشته باشد که نه تنها دراین دنیا لذت ببرد بلکه یک دنیای دیگری نیز برایش بسازد که بسیار بسیار مواهبش بیشتر از این دنیا است. این ابزار را خداوند به انسان داده است. یک سری قیود حلال و حرام و مکروه و مباهات برای ما گذاشته که ما با قاعده زندگی کردن را یاد بگیریم. یاد بگیریم در چارچوب زندگی کنیم. یاد بگیریم که در قید می شود زندگی بی حد و حصر داشت حتی اگر مقید باشیم. پس فضای مجازی عبارت است از اینکه حصر مکان و زمان در دستور کارش می باشد. اما اگر حصر نکرد به حداقل ممکن می رساند. ما به کن فیکون نزدیک می شویم اما نمیتوانیم کن فیکون را عملی کنیم چون خودمان مقید به زمان هستیم. یعنی ما در قید زمان و مکان قرار داریم. این فضای مجازی می شود. حال که اینگونه شد ما مجبورهستیم از فضای واقعی که کره زمین هست به فضای مجازی کوچ کنیم. چرا؟ برای اینکه عمرمان زیاد شود. بهره مندیمان افزایش یابد. برای اینکه در قید زمان نزدیک به صفر زندگی کنیم. اگر نروید خسارت میبینید. مثل اینکه شما از برق و ماشین و هواپیما و… استفاده نکنید. یا مانند کسی که می خواهد به مقصد دوری برود اما از کشتی و هواپیما استفاده نکند یا پیاده برود! اصلا ممکن است به مقصد نرسد. پس ما مجبور هستیم بخشی از زندگیمان را از کره زمین به کره فضای مجازی انتقال دهیم. زیرا در آنجا حصر مکان و زمان در دستور کارش می باشد. استفاده از زمانهای بسیار بسیار بسیار بزرگ کمتر از ثانیه.

 

- وارث: شما معتقد هستید که فضای مجازی خود یک عالم دیگریست و قواعد خاص خود را دارد؟

- سیاهکلی: بله. همانگونه که معاد یک عالم دیگریست که انسان به آنجا کوچ می کند. ما اعتقاد داریم که مرگ کلید کوچ انسان از کره زمین به جایی ست که خداوند بعنوان‌ جهان آخرت تعریف کرده است. ما تاکنون عرصه زندگیمان کره زمین بوده است ممکن است چند روز دیگر عرصه زندگی به کره ماه نیز منتقل شود. یک عرصه دیگری ایجاد می شود. انسان یک عرصه زندگی دیگری ایجاد کرده به نام محیط مجازی یا کره مجازی. چاره ای جز انتقال نداریم. ما در روی زمین یک عرصه داریم و یک اعیان. عرصه کف زمین و اعیان هم آن چیزی ست که از زمین بالا می آید مانند این میزو صندلی یا من و شما یا ساختمان و… ما روی کره زمین اعیانمان را بنا می کنیم. من بعد باید بخشی از این اعیان را باید در فضای مجازی بنا کنیم. مانند تحصیل یا حتی ازدواج. دوست یابی و مسافرت و خرید و فروش.. این ها اعیان می شوند. اگر این ها در روی کره زمین باشند، چون در قید زمان درست هستید خسارت میبینید. و آنها را که به آنجا منتقل کنی سود خواهی برد. قدرت شما افزایش می یابد. کوچ به فضای مجازی یعنی کوچ به فضایی که قدرت انسان را افزایش می دهد. بهره مندی انسان را افزایش می دهد. پس ما یک عرصه جدید زندگی به نام فضای مجازی پیداکردیم. این آن چیزیست که من از فضای مجازی می فهمم.

در این فضا هم اندیشه برتر برنده است. ما صاحب اندیشه برتر هستیم. اما چرا می ترسیم؟ این هم نکته جالبی ست. اولا ما عادت کردیم در مقابل تکنولوژی ها مدل سلبی اختیار کنیم. این تنبلی انسان است. آسان ترین کار این است که بگوییم نه و سخت ترین کار این است که بگوییم بله و آن را اجرا کنیم. و ما باید بله بگوییم و اجراکنیم. نه گفتن را هرکسی می تواند بگوید. ما یاد نگرفته ایم در مقابل تکنولوژی ها آن تکنولوژی را بپذیریم و برای بهره مندی از آن مقررات بنویسیم. خدای متعال برای حرام و حلال هایش مقررات دارد. برای خوردن، خوابیدن، ازدواج، دوست یابی، تحصیل و رشد و تکامل و… مقررات  دارد. پس چرا ما یاد نگرفته ایم؟ چرا مبارزه منفی می کنیم؟ چرا سلبی برخورد می کنیم ؟ ما باید ایجابی برخورد کنیم. فضای مجازی حتما هم عیب دارد هم حسن. ما مقررات بنویسیم از حسن هایش بهره میگیریم و از عیب هایش دوری. ما باید نسبت به پدیده های جدید باید مقررات نویسی را یاد بگیریم. شما بفرمایید در کشور جمهوری اسلامی چه نهادی مقررات می نویسد. به شما بگویم، ما اصلا نهاد مقررات نویس نداریم! فضای مجازی در دنیای امروزه دارای قوانین و مقررات است. در کشور ما فضای مجازی نه قانون دارد نه مقررات. بعد هم می گوییم باید با آن برخورد کنیم! فضای مجازی عرصه زندگیست. عرصه زندگی نیاز به قوانین و مقررات دارد همانطور که عرصه زندگی واقعی نیز نیاز به قوانین و مقررات دارد.

img_9965.jpg

- وارث: آنقدر فضای مجازی را شما مبسوط توضیح دادید به بسیاری از سوالهای من پاسخ داده شد ولی نکته این است که ما جماعت هیاتی و مذهبی در جامعه در سالهای گذشته آسیب های زیادی از فضای مجازی دیدیم. یعنی برخی از سخنرانان و یا مادحین و حتی خود هیئات مذهبی ما گرفتار شدند. بنظر شما یکی از علت هایی که ما گرفتار شدیم به رغم اینکه در زندگی حقیقی، شخص یک انسان متدینی ست (که ناخواسته یا خواسته گرفتار حادثه‌ای شده است) و ما باید چه کنیم که گرفتار این مشکلات نشویم؟

 

- سیاهکلی : ما مشکلمان در کشور کلا در باب بیکاری، در باب عدم بهره گیری از مواهب الهی، اشتغال، ازدواج، تولید ثروت و… بر این ها مسائل متعددی مترتب است اما یکی از این مسائل، پایه حق آن مسائل است. و آن این است که مردمان ما مهارت ندارند. ما چون کشوری بودیم که در زمان طاغوت از نظر سواد عقب ماندگی داشتیم، آمدیم سواد را محور کار قرار دادیم و همه سواد دار شدند اما سواد مشکل را حل نمی کند. سواد و مهارت دوبال حرکت اند. اگر شما سواد داشته باشی اما مهارت را نداشته باشی نمی توانی یک گام به جلو برداری. مهارت است که مشکل را حل می کند نه سواد. سواد کمک می کند تا در امور مهارتی دقیق تر و آگاه تر عمل کنیم. از کاری که انجام می دهیم لذت ببریم. وگرنه ما سواد داشته باشیم بدون مهارت، کاری نمی توانیم از پیش ببریم. سیستم آموزشی ما گونه ای نیست که جوان ما مهارت داشته باشد. در کشور اروپایی کسی که به سن قانونی می رسد یک مهارتی دارد. اصلا مدرک تحصیلی اش مهم نمی باشد. لیسانس باشد یا فوق لیسانس. زیر دیپلم آنها نیز مهارت دارد. به خاطر همین بیمار نمی مانند. ما در کشورمان مهارت نداریم. فضای مجازی نیز همین است. هم باید دانشش را داشته باشیم و هم مهارت به کار گیری آن را. فضای مجازی مانند تلویزیون نیست که فقط سواد رسانه ای داشته باشیم و از آن استفاده کنیم. هرچند این را هم عقب ماندگی داریم و نمی توانیم از تلویزیون نیز درست استفاده کنیم. چون سواد رسانه ای نداریم. اما در فضای مجازی اگر سواد مردم را هم بالا ببریم باز مشکل حل نمی شود چون مردم در فضای مجازی هم باید سواد رسانه ای داشته باشند و هم مهارت رسانه ای داشته باشند. چون فضا تعاملی ست. در تلویزیون فضا تعاملی نیست. دانش پخش می شود و شما هم یا میگیرید یا نمیگیرید. سواد هم داشته باشید بهتر استفاده می کنید. اما در اینجا شما بده و بستان دارید. حتما باید وارد شدن در این فضا را بلد باشید. مهارتش را داشته باشید. پس ما هم به سواد رسانه ای و هم به مهارت استفاده از آن نیاز داریم. این نکته مهمی ست. این که ما گرفتاری داریم چون نه سواد داریم و نه مهارتش را. چون این دو وجود ندارد گرفتاری می آورد. از طرفی هم قوانین و مقررات نداریم. پس دچار بحران می شویم. مثل اینکه من و شما شنا بلد نباشیم و ما را داخل استخری بیاندازند که حتما خفه خواهیم شد. پس می گوییم استخر چیز بدی ست و نباید هیچ استخری وجود داشته باشد چون انسانها را خفه می کند. در حالی که استخر انسان ها را نمی کشد بلکه اگر مهارت شنا کردن را داشته باشیم این اتفاق نخواهد افتاد. کسی که مهارت نداشته باشد نمی پذیرد که آب باعث کشتن انسان نمی شود.

 

- وارث: به فرضی که مهارت و علم باشد، در این میان تقوا کجای بحث ما قرار میگیرد؟ یعنی من اگر به عنوان یک انسان دینی بخواهم در فضای مجازی فعالیت کنم حال چه در حوزه شخصی یا چه در حوزه اشاعه دین، آیا نیاز هست که یک تقوای درونی برای خاصه این قضیه داشته باشم یانه؟ یا فقط صرف داشتن مهارت و علم می توانم بعنوان مسلمان در این فضا باشم؟

 

- سیاهکلی: خیر. شما مگر با داشتن علم و مهارت می توانید در روی کره زمین مصون باشید؟ نمی توانید! کتاب الهی و پیامبر آمده که به شما مهارت درست زندگی کردن را یاد بدهد. فقط زندگی کردن نیست. ممکن است شما هزاران تخصص همراه دانش داشته باشید اما انسان بی تقوایی باشید. لاابالی و بی قید هم باشید. این به شما ضربه خواهد زد. فعالیت زندگی دو جنبه دارد . یک جنبه مادی و دیگری جنبه معنوی. فضای مجازی نیز اینگونه ست. باید ببینیم استراتژی ما چگونه ست. با چه فرمولی به فضای مجازی می رویم. با نگاه الهی می رویم یا با نگاه مادی؟ این ها متفاوت اند. وقتی ما می گوییم شخص باید مهارت داشته باشد یعنی باید هردو جنبه را داشته باشد. فقط مهارت به استفاده از فضای مجازی نیست. مهارت درست استفاده کردن از فضای مجازی نیز هست. مانند مهارت درست استفاده کردن از چاقو. شما چاقو را می توانید به شکم کسی فرو کنید و یا اینکه با چاقو میوه ای را پوست کنید. چرا یک فرد متدین با چاقو انسان نمی کشد؟ چرا یک آدم بی قید با چاقو آرم می کشد؟ این هم مهارت انسان بودن است. مهارت مسلمان بودن است. مهارت زندگی ذیل قوانین اسلامی ست که خود نیز یک مهارت محسوب می شود. در فضای مجازی نیز همبن است. ما انتظار داریم که علما فقه فضای مجازی را کار کنند. ما نیاز به فقه فضای مجازی داریم. نیاز به فتاوای فضای مجازی داریم. همانگونه که در فضای رئال و در فضای کره زمین داریم. یک محیط دیگری برای زندگی آمده که این محیط دین، فقه، دانش و مهارت خودش را می خواهد. فرقی نمی کند. محیط زندگی ست. در محیط زندگی پیامبر و کتاب داریم اینجا هم باید اینگونه باشد. ما چون آخرین پیامبر و آخرین کتاب را داریم باید از این فضای مجازی چند تعریف کنیم. همانگونه که قوه قضاییه باید فضای مجازی را قوه قضائیه ای تعریف کند. همه ارگان ها و نهادهایی که در روی کره زمین هستند باید نظیرشان را در فضای مجازی تعریف کنند. خب دین هم باید نظیرش را در فضای مجازی تعریف کند. تقوا هم اینگونه است. همه این ها لازم است. نظر اینها باید در فضای مجازی تعریف شود. بخاطر همین است که عرض کردم ما نیاز به مقررات گذاری داریم. ما برای طفره رفتن و برای اینکه تنبل هستیم این کار را نمی کنیم و می گوییم باید مسدود شود. در صورتی که این ابزار برای ماست و ما برنده این میدان هستیم. ما اگر نظیر انچه را که دین برای ما در روی کره زمین اورده است در فضای مجازی داشته باشیم برنده خواهیم بود. نام این را به نظر من مقام معظم رهبری گذاشتند نهضت تولید محتوا. یعنی چه؟ فضای مجازی نیازمند محتواست. اگر شما محتوا نگذارید کسی دیگر آن را پر خواهد کرد. اگر شما به فرزند خود آداب مسلمانی را یاد ندهید یک دین دیگر جایگزینش خواهد شد. چون ذهن این فرزند ظرف محتواست. مهم است این محتوا را چه کسی در ظرف قرار دهد. پس ظرف محتوا در فضای مجازی ایجاد شده است اما بستگی دارد چه کسی این ظرف محتوا را پر کند. حال اگر ما زودتر و باکیفیت تر و متناسب با نیاز پر کنیم و پاسخگوی نیاز جامعه باشد مخاطب از محتوای ما بهره می گیرد. این است نهضت تولید محتوا. ما مسئولین باید بسرعت در این برهه از تاریخ تمدن خود، محتوا و مقرراتمان و آموزه هایمان را به فضای مجازی ببریم. تا انسان هایی که نیازمند به استفاده از محتوای صحیح هستند به سراغ محتواي ما بیایند. الان نمی دانم آمار چگونه است. ایکاش از وزیر آی سی تی میشد پرسید که نسبت آپلود و دانلود ما چقدر است؟ یعنی نسبت مصرف اینترنت ما به نسبت ارسال محتوای ما چقدر است. چون ما اینترنت که استفاده می کنیم محتوای کشورهای مختلف را استفاده می کنیم. حال دنیا چقدر از محتوای ما استفاده میکند؟ فکر میکنم اگر خیلی آمار درشتی بخواهیم بدیم هشتاد به بیست باشد. هشتاد درصد ما مصرف می کنیم و بیست درصد دنیا. خداکند هنینطور باشد اما باید به روزی برسیم که حداقل پنجاه پنجاه باشد. وگرنه باید هشتاد به بیست معکوس شود. یعنی بیست درصد ما از محتوای دنیا استفاده کنیم و هشتاد درصد دنیا از محتوای ما. ما باید به این سمت حرکت کنیم. باید خدمت شما عرض کنم که واقعا جای تاسف است که ما تا الان می گوبیم این محتوا را دانلود کرده ایم. از کجا دانلود کرده ایم؟ از خارج از کشور. من نام این را گدایی اطلاعات می گذارم.

ما باید فضل اطلاعات داشته باشیم. یعنی اطلاعات ما به دنیا ارسال شود و دنیا از ما دانلود کند. ما تا زمانی که دانلود می کنیم گرفتار محتوای دنیا خواهیم بود. ما مصرف کننده محتوایی هستیم که صاحب آن محتوا مقیدات ما را ندارد. دانش ما را ندارد . از خدا و پیامبر و معاد و انسانیت فاصله دارد. او براساس مادیات محتوا تهیه کرده است پس معلوم است که مارا منحرف میکند. ما باید به جد تولید محتوا کنیم. تولیو محتوا باید متناسب با نیاز مردم و بشریت باشد. و این را به دنیا ارائه دهیم. ما به این نهضت تواید محتوا می گوییم.

img_9960.jpg

من معتقدم فضای مجازی همه تکنولوژی‌های سخت افزاری هم دارند  و در یک‌ محيطي تعریف میشوند. من معتقدم در کنار سخت افزارهای متعددی که فضای مجازی دارد مهم ترینش که فضای مجازی بر آن شکل گرفته است موبایل است. بقول خودشان Device است. دستگاه فضای مجازی موبایل است. پس همه چی برروی موبایل تعریف می شود. از نظر ساختاری فضای مجازی همان دستگاه و دستگاه هم موبایل شد. اما از نظر فعالیت در فضای مجازی چه چیزی مهم است؟ تا به این لحظه همه فضای مجازی برای ايجاد شبکه های اجتماعی ست. انسان موجود اجتماعی ست. دنیای شبکه اجتماعی واقعی دیگر ندارد. دوست ها یک نفر و دونفری اند دیگر دوست گروهی وجود ندارد. ولی ما در هیات هایمان هزار نفر یا دوهزار نفر بلکه بیشتر تا صدهزارنفر هم می شود که اجتماع داریم. ان هم اجتماع جوان، پیر و زن و مرد و… اصلا اصلا سن و جنس در هیات های ما مطرح نيست. دنیا یک محیط مجازی برای فضای اجتماعی و اجتماعات ایجاد کرده بنام شبکه اجتماعی. متاسفم که بگویم علی رغم اینکه ما در حوزه شبکه های اجتماعی واقعی بی نظیریم اما در حوزه شبکه‌ اجتماعی فضای مجازی تعطیلیم! من عرض کردم هرآنچه که روی کره زمین داریم به آنجا باید منتقل کنیم. پس چرا درمورد شبکه اجتماعی این کار را نکردیم. شما با انسانها چهره به چهره نیز کار میکنید که بی نظیر است، اصلا برون داد شبکه اجتماعی فضای مجازی، شبمه اجتماعی واقعیست. اگر نباشد به درد نمی خورد. حال ما شبکه اجتماعی بیرون را داریم فقط مجازی اش را ایجاد نکردیم. این مصیبت است. دنیا این را ایجاد کرده که بعد آن بتواند رئالش را ایجاد کند. چون رئال را سر تفکرات غلط و آموزه های غلط از دست داده است. شبکه های واقعی را از دست داده است حال در فضای مجازی شبکه اجتماعی مجازی ایجاد می کند که بتواند از این طریق یک اجتماع بیرونی نیز داشته باشد. ما اجتماع بیرونی را در اوج داریم ولی در فضای مجازی نداریم. خب معلوم است که بی بهره میشویم. کل فضای مجازی مساوی ست با شبکه اجتماعی و مساوی ست با موبایل.

- وارث: آقای دکتر شاید مخاطبین سايت وارث تعجب کنند که چرا به سراغ آقای سیاهکلی آمده ایم و این بحث را مطرح کردیم. ما معتقدیم که یکی از کارهایمان همین است! یعنی برای جامعه ای که در خدمتشان هستیم و تولید محتوا می کنیم، باید روشنگری این مسیری که در آن قدم گذاشته اند را داشته باشیم. چون سایت وارث یکی از سایت هایی ست که کلا در فضای مجازی ست پس قطعا یکی از رسالتهایش نیز همين خواهد بود. اما نکته اصلی که ما خدمت شما رسیدیم، شاید بسیاری ندانند. من می خواهم که شما خودتان را مفصلا معرفی کنید و اینکه نقش خود را در پررنگ شدن فضای هیات ها در صدا و سیما، فضای مجازی و بالاخص قضیه حسینیه اعظم زنجان توضیح دهید تا مخاطبین ما هم بیشتر در جریان قرار بگیرند.

 

- سیاهکلی: عرض کنم که من دو تا از دستورات آقا را اجرا کردم. ایشان فرمان دادند که صدا وسیما وارد فضای مجازی بشود و فعالیت بکند و در زمان آقای ضرغامی این مسولیت به من داده شد و من معاونت رسانه های مجازی سازمان صدا و سیما را درسال 89-90  ایجاد کردم. فعالیت را شروع کردیم تلویزیون را به حوزه تعاملی نزدیک کردیم. و سایت تلوبیون برای آن زمان است. به سمت تلویزیون تعاملی رفتیم. بعدها فضای مجازی توسعه پیدا کرد و وب سایت ها زیاد شدند مخصوصا آنهایی که ویدیوهای درخواستی بودند. با این اوضاع دیدیم که انحصار تلویزیون در حال شکستن است. پیشنهاد به دفتر آقا دادیم و آقا مجدد فرمان دادند در زمان آقای سرافراز که تلویزیون در این داستان وارد شود. در آن زمان به هردلیلی نشد! در زمان فعلی، اقای دکتر عسگری ایشون مجدد ازمن دعوت کرد و گفتند که دستور آقا اجرایی شود و من برای اینکار سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فضای مجازی را ایجاد کردم. درمورد مقررات نویسی و چگونگی واگذاری ویدئوها به بخش خصوصی تحت مقررات صحبت کردیم. بنابراین دستوری که آقا فرمودند این است که ما باید این موضوع را جدی بگیریم و برای آن راه حل پیداکنیم و این فضارا راه بیندازیم. زیرا دیدگاه آقا این است که فضای مجازی مانند یک سیل می ماند. اگر شما این سیل را کنترل کنید و به مزارع هدایت کنید آبادانی ایجاد می شود. اگر سیل را کنترل نکنید خرابی بوجود می اورد. یا در یک جای دیگر فرمودند “من اگر رهبر نبودم تصدی گری این امور را به عهده می گرفتم". آنقدر مهم است! من این دو کار را انجام دادم و مدتی هم ناظر اتحادیه اروپا برای مقررات گذاری بودم. در هرصورت این ها فعالیت هایی بود که من انجام دادم. در حوزه هیئت هم، در سال های دهه اول هشتاد من مدیر کل صداوسیمای استان زنجان بودم  یک حسينيه اعظم وجود داشت که امروزه جهانی نیز شده است. ما با مداحان آنجا صحبت کردیم در رابطه با معذوریت های رسانه ملی! و اینکه صرفاً مراسمات سینه زنی باشد. پرچم ساده ای فقط باشدو … و امروزه در حسینیه اعظم زنجان در روز هشتم محرم هرسال چندین هزار نفر  جمع می شوند. همه این ها برای این است که بگویم من با این ها آشنا هستم و حیف که ما اینها را در فضای محازی تعریف نکردیم. باید بتوانیم اینها را در فضای مجازی ایجادکنیم یعنی شبکه اجتماعی با چند میلیون جوان هیاتی انقلابی. خودم هم در هیات کار کرده ام. برای هیات رزمندگان قم کار رسانه ای کردم که تقدیر هم شد. همه ما اعتقاداتمان و فعالیتمان را از هیات ها شروع کردیم. اعتقادم براین است که ما باید شبکه های اجتماعی را در فضای مجازی احیا کنیم.

 

- وارث: آقای سیاهکلی! چرا ما نمیتوانیم یک اجتماع عظیمی مانند اربعین که با استفاده از فضای مجازی تلاش می کنیم تا جهانی کنیم ولی مورد بایکوت خبری قرار می گیریم؟ آنهم در دوره ای که شاید با وجود فضای مجازی، شایدبایکوت خبرشدن معنی نداشته باشد! اما همچنان ما نتوانستیم آنطور که شاید و باید سیل خروشانی که در این مسیر براه می افتد و این فضایی که ایجاد می کند را جهان معرفی کنیم. به نظر شما دلیل خاصی دارد؟

- سیاهکلی: دنیا از نظر ایدئولوژی برای ما سد ایجاد کرده است و نمی خواهد تفکر جمهوری اسلامی و اسلام در دنیا منتشر شود. چون قرن هاست که اینها دین را افیون جامعه می دانند و مضل و مضر برای مردم می پندارند. ما برعکس این فکر می کنیم. بنابراین شما نمیتوانید انتظار داشته باشید از رسانه هایی که امپراطوری رسانه ای لیبرالیسم هستند که تفکر لیبرالیسم خود را کنار بگذارد و اسلام را جایگزین کند. من برای دور زدن این تحریم و بایکوت خبری که در دنیا دارد معتقدم شبکه های اجتماعی این بایکوت را میشکند! چون شبکه های اجتماعی ترکیبی ست از محتوا و اقدام. اقدام در توریست، سفر، تحصیل، آموزش. یعنی در آن بیزینس حاکم می شود. چون کاسبی هایی که انجام می شود و در آنها بده و بستان و تبادلات صورت می گیرد اینها را دنیا می فهمد. به سراغ می آید. ما باید قواعد دنیا را بلد باشیم. من اعتقاد دارم به جای اینکه سایت های اعتقادی اسلامی داشته باشیم باید شبکه های اجتماعی اینگونه داشته باشیم. آن هم شبکه هایی که فقط تولید محتوا نکند بلکه برای همه کسانی که در این شبکه هستند پاسخگوی نیاز هایشان باشد. که تحصیلات، آموزش، مهارت، ازدواج و هر چیزی در آن باشد. شبکه اجتماعی ترکیبی ست از زندگی، کسب و کار و دانش و مهارت. شبکه اجتماعی برای تفریح نیست. شبکه اجتماعی فضای مجازی یک محیط هیبریدی ست. یک محیط ترکیبی ست. چون زمان و مکان در آن تعطیل می شود شما در آن هرچیزی میتوانید بگذارید. کسی تولید عسل دارد میتواند در همان شبکه بفروشد. همه کاسبی ها در آنجا انجام میشود. وقتی شما یک یا دومیلیون کاربر داشته باشید هر بیزینسی در آنجا انجام می شود. هر شغل و کسب وکاری در آنجا منطق دارد. هم شغل ایجاد می شود و هم پاسخگوی نیاز است. و هم دنیا این را می فهمد. شما اگر یک محیط کسب و کار داشته باشید آنها به دنبالتان خواهند آمد. وگرنه صرفا فقط محیط اعتقادی باشد بایکوت می شوید. پس ما باید بلد باشیم با دنیا کار کنیم. مهارت دور زدن را باید بدانیم. و این کار در فضای مجازی شدنی ست. و اگر این کار را ما انجام دهیم از حصر بیرون می آییم. و واقعا دین اسلام جهانی می شود و باید هم اینگونه شود چون دین آخر است و راهی دیگر وجود ندارد. ما باید بلد باشیم این ابزار را در اختیار اسلام و حکومت و مردممان قرار دهیم تا تعاملات صحیح انسانی را با دنیا داشته باشند. هم در معامله بهترین معامله را با آنها داشته باشیم و هم در ارتباطات که ارتباط مناسبی باآنها داشته باشیم. در فضای مجازی قابل تصور و شدنی ست.

whatsapp_image_2019-12-13_at_1.49.49_pm_1.jpeg

 

- وارث: نکته پایانی؟

 

-سیاهکلی: کلام اخر اینکه مردم ما باید بدانند و حتما هم می دانند ان شاالله که نفوذ جمهوری اسلامی در حوزه نظری و اندیشه ای به خارج از مرزها رسیده است. اما این مرزهای فیزیکی یک حدو حصری دارد. چون بعد مکان می باشد. جمهوری اسلامی با فضای مجازی می تواند به اندازه کل دنیا باشید. چون مرزهای فضای محازی مرزهای قابل توسعه است و کسی نمی تواند جلویش را بگیرد. پس ما یک کشوری داریم به نام ایران و این ایران یک مرز مشخصی دارد. ما می توانیم کشور ایرانی به اندازه تمام عالم داشته باشیم. و می توانیم مردممان را از هشتاد میلیون به دویست یا سیصد میلیون و بیشتر برسانیم. انتظار مقام معظم رهبری هم همین است که ما فضای مجازی ای داشته باشیم که لااقل شیعیان دنیا را در خود جای دهد. سپس مسلمانان و بعد آن آزاد اندیشان دنیا و در اخرهم انسان های کره زمین را و این شدنیست. ما به ایرانی با این ابعاد فکر میکنیم. اگر منتظر باشیم که فقط شبکه ملی اطلاعات برای ایران داشته باشیم اشتباه می کنیم. ما ایرانی به اندازه جهان می خواهیم. و این فقط با فضای مجازی ممکن است. و بدون فضای مجازی شدنی نیست. اگر ما ایرانی به اندازه دنیا در فضای مجازی داشته باشیم آنوقت می شود تصور کرد حکومت عدل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می آید و تمام زمین را میگیرد. این انتظار هست و این هم میسور نیست الا با تلاش، کوشش، با تولید محتوا و انتقال محتوا و انتفال خدمات. ما باید با سرعت خدماتمان را در فضای مجازی به داخل و خارج از کشور ارائه دهیم. این ها دوستی می آورد و مرزهای مارا توسعه می دهد. ما هنوز ابتدای راه هستیم. اندکی از خدمات کشور به فضای مجازی آمده و ناقص است. این چیزی ست که من تصور می کنم و پیش بینی هم میکنم که شدنی ست و ان شاالله روزی خواهد شد.

 

- وارث: ممنون که وقت‌تان را در اختیار ما گذاشتید.

 

وارث


فرم در حال بارگذاری ...

زیاد شدن نعمت در پرتو شکر

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1398

 

 

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکمْ لَئِن شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکمْ

 

وَلَئِن کفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِید(1)

 

و (یاد کن) هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد:

«اگر سپاس گزاری کنید، حتماً شما را (نعمتی) می افزایم؛

و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من شدید است»

نکته ها و اشاره ها:

1.این آیه ممکن است ادامه ی سخنان موسی علیه السلام خطاب به بنی اسرائیل، و یا جمله ای مستقل خطاب به مسلمانان باشد.[2]سیاق آیه با احتمال اول سازگارتر است، اما نتیجه اش تفاوت چندانی ندارد؛ چراکه در هر صورت آموزه ای سازنده برای مسلمانان است.

2.این آیه که قانون سپاس گزاری را بیان می کند، به افراد سپاس گزار با صراحت وعده فزونی نعمت می دهد، اما به افراد ناسپاس، صریحاً وعده ی عذاب نمی دهد، بلکه می فرماید: «اگر ناسپاسی کنید، عذاب من شدید است.» و این نشان دهنده ی نهایت لطف پروردگار است.

3.شکر سه مرحله دارد:

الف) تفکر و توجه به بخشنده ی نعمت و شناخت او؛

ب) شکر زبانی، یعنی به جا آوردن سپاس و حمد برای بخشنده ی نعمت؛

ج) شکر عملی، یعنی هر نعمتی را در راستای هدف آن مصرف کردن.

...

>

4.در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که

کم ترین شکر آن است که نعمت را از خدا بدانی، بدون آن که قلب تو به غیر خدا مشغول شود و (نیز شکر نعمت آن است) که به نعمت او راضی باشی و به وسیله نعمت های خدا نافرمانی او را نکنی.[3]

 اگر فضل خدا بر خود بدانی

بماند بر تو نعمت جاودانی

 (سعدی)

5.البته باید توجه کرد که شکر خدا وقتی کامل می شود که از مردم نیز سپاس گزاری کنیم که در حدیثی از امام سجاد علیه السلام روایت شده که

شکرگزارترین شما برای خدا کسانی هستند که بیش تر از مردم سپاس گزاری کنند.[4]

آری احیای روح سپاس گزاری در افراد جامعه و ارج نهادن و تقدیر از زحمات شهیدان، مجاهدان، دانشمندان و خدمت گزاران جامعه و خانواده های آنان، سبب رشد این فضایل در بین مردم می شود و جامعه را به سوی رشد و شکوفایی و پویایی سوق می دهد.

از این روست که مراسم بزرگداشت افراد و سالگردها، هزاره ها، همایش ها و اعطای جوایز، پاداش ها و نشان ها معنا پیدا می کند و ضرورت می یابد.

اما در جامعه ای که روح تقدیر و سپاس مرده است، افراد علاقه مند به کارِ بیش تر نمی شوند.

 دوام دولت اندر حق شناسی است

زوال نعمت اندر ناسپاسی است

 (سعدی)

6.در این آیه به مردم وعده داده شده که اگر شکر نعمت را به جا آورید، نعمتتان افزون می شود. این افزایش نعمت ممکن است مادی، یا معنوی باشد.

یعنی خود شکرگزاری همراه با توجه به خدا، عشق تازه ای نسبت به معبود در دل انسان پدید می آورد و او را به خدا نزدیک تر می کند. این خود نعمت و پاداشی بزرگ است که به سپاس گزاران داده می شود.

و شاید ازاین روست که در آیه نفرمود: «نعمت شما را افزون می کنم.»، بلکه فرمود: «شما را افزون می کنم.»؛ یعنی در جان شما رشد و کمال و افزایشی حاصل می شود.

7.ناسپاسی، گاهی در برابر نعمت های کوچک و مردم است که سبب رکود و یا از دست دادن نعمت ها می شود و گاهی در برابر نعمت های بزرگ خدا، هم چون هدایت و اسلام است. کسی که شکر نعمت دین و هدایت را به جا نیاورد و ناسپاسی کند، از خدا و دین جدا می شود و در نهایت گرفتار عذاب شدید الهی می گردد.

آموزه ها و پیام ها:

1.یکی از سنت ها و قوانین الهی آن است که سپاس گزاری وسیله ی افزونی نعمت هاست.

2.ناسپاسی، ممکن است انسان را گرفتار عذاب شدید الهی کند.

3.اگر می خواهید لطف و کرم الهی بیش تر شامل حال شما باشد، سپاس گزار او باشید.

پی نوشت:

[1] سوره ابراهیم، آیه 7

[2] همان.

[3] مصباح الشريعه، ص 24؛ بحار الانوار، ج 68، ص 52 و سفينة البحار، ج 4، ص 477.

[4] « اشكركم للَّه‏اشكركم للناس»( كافى، ج 2، ص 99 و وسائل الشيعه، ج 16، ص 310).

منبع : تفسیر قرآن مهر، جلد یازدهم، صفحه 42

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
5 stars

با سلام و احترام. خوب بود ان شاء الله از شاکرین باشیم. موفق باشید التماس دعا یاحق

1398/09/24 @ 14:22


فرم در حال بارگذاری ...

تنها زیر باران

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1398

 

 

آرام توی تابوت خوابیده بود.

 

درست شبیه همان جوانی که قبل از خواستگاری در خواب دیده بودم.

قرآن را از کیفم درآوردم

و گذاشتم روی سینه‌اش.

 سرزده آمد.

صورتش از خستگی چروک افتاده بود.

چشم‌هایش گود رفته بود.

لابه‌لای موهای درهم ریخته‌اش و بادگیر نوک مدادی‌اش پر بود از شن.

می دانستم از راه دوری آمده و شام نخورده.

نشسته بود جلوی در و داشت بند پوتینش را باز می کردم.

رفتم آشپزخانه تا غذا گرم کنم.

وقتی برگشتم، دیدم همان طور نشسته، خوابش برده.

آرام دست بردم سمت پوتینش.

خواستم از پایش دربیاورم، از خواب پرید. پوتین‌هایش را درآورد، جوراب‌هایش را هم. رفت و آبی به دست و صورتش زد. سفره انداختم و غذا را کشیدم. هنوز قاشق اول را نخورده، صدای لیلا بلند شد. تا بروم برگردم طول کشید؛ لب به غذا نزده بود.

گفتم: «اِ… چرا غذات رو نخوردی؟»

لبخند ماتی روی لبش نشست و گفت:

«منتظر موندم برگردی باهم بخوریم.»

تنها زیر باران؛ روایت زندگی شهید مهدی زین الدین به قلم مهدی قربانی و در 311 صفحه، حاوی خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب، شهید مهدی زین الدین است.

آرام توی تابوت خوابیده بود. درست شبیه همان جوانی که قبل از خواستگاری در خواب دیده بودم. قرآن را از کیفم درآوردم و گذاشتم روی سینه‌اش. نگاه به صورتش کردم؛ مثل ماه میدرخشید. وقتی از نقطه‌های کبود روی صورتش پرسیدم، گفتند:

«جای سنگ‌ریزه است، با صورت زمین افتاده.» مهدی، من و لیلا را با همه مهربانی‌ها، خنده‌ها، و دلتنگی‌هایش گذاشته بود و رفته بود؛ تنهای تنها، زیر باران.

 

شهید مهدی زین‌الدین

فرمانده لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام

تولد: 18 مهر 1338، تهران

شهادت: جاده بانه-سردشت، 27 آبان 1363

مزار: گلزار شهدای علی‌بن‌جعفر

ایسنا

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  
5 stars

خوشبحال همسرشون
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1398/09/24 @ 09:08


فرم در حال بارگذاری ...

ده خصلتی که با محبت به اهل بیت بدست می آید

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1398

 

کسی که در مقام محبت اهل بیت علیهم السلام است،

به مقام اخلاص در توحید رسیده است

        و مقام اخلاص در توحید مقامی است

که در آن انسان جز از خدای متعال از همه مأیوس است.

متن پیش رو گزارشی تفصیلی از شب اول فاطمیه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری در هیأت میثاق با شهداء در دانشگاه امام صادق علیه السلام تهران به تاریخ 1 اسفند 94 می باشد. ایشان پس از بیان اینکه ما ارزاقی داریم و این ارزاق ما یا نورانی و یا ظلمانی اند فرمودند:

محبت ائمه اطهار بالاترین رزق ماست و طبق روایت نبوی موجب رسیدن به تمام خیرات دنیا و آخرت می شود و صاحب این محبت حتما اهل بهشت است.

در این روایت برای محب اهل بیت ده خصلت در دنیا و ده خصلت در آخرت وجود ذکر شده است که این خصلت ها از ثمرات محبت ائمه اطهار می باشد.

این ده صفت عبارتند از :

زهد در دنیا ، حرص بر عمل ، ورع در دین، رغبت در عبادت، توبه پیش از مرگ، نشاط در قیام لیل، نا امیدی از آنچه در دست مردم است، حفظ امر و نهی الهی، بغض نسبت به دنیا و سخاوت…

...

محبت ائمه اطهار بالاترین رزق و موجب رسیدن به تمام خیرات دنیا و آخرت

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی سیِّدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین.

در کتاب شریف خصال نقل شده است که نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند:

«مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا یَشُکَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّةِ»(1)

اگر خدای متعال کسی را به این رزق برساند که محبت ائمه از اهل بیت مرا در سفره او قرار دهد، به تمام خیر دنیا و آخرت راه پیدا کرده است بنابراین کسی تردید نکنه که چنین کسی در بهشت است.

در ادامه حضرت فرمودند در محبت اهل بیت من بیست خصوصیت و خصلت می باشد -که این خصوصیات آثارِ این محبت است- که ده خصلت در دنیا و ده خصلت در آخر است. در ادامه و پس از چند نکته به توضیح این حدیث شریف می پردازیم.

نکته اول: رزق هایی که از طرف خداوند بر ما نازل می شوند بسیار گسترده اند. یکی از مهم ترین آن رزق ها رزق قلوب ماست که رزق های قلب ما نیز متفاوت است و یکی از مهم ترین رزق های قلب ما رزق محبت می باشد. ما همیشه در قلب مان محبت و نفرت داریم که اینها ارزاق ما هستند اما همانگونه که رزق های دیگر حلال و حرام، و نورانی و ظلمانی دارند رزق قلب نیز اینگونه است.

درست است که ما همیشه سر سفره خدا هستیم و سر سفره او رزق می خوریم اما گاهی رزق خود را -در خوردنی ها، پوشیدنی ها و سایر ارزاق- به حرام تبدیل می کنیم. همه ارزاق اینگونه اند که گاهی نورانی و گاهی ظلمانی و گاهی حلال و گاهی حرامند. در ثواب زیارت سیدالشهداء آمده است: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ عَلَى مَوَائِدِ النُّورِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ- فَلْیَکُنْ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ»(2) در روز قیامت زائرین سیدالشهداء بر سفره هایی از نور می نشینند و از مائده های نورانی استفاده می کنند.

بنابراین ارزاق یا نورانی اند یا ظلمانی. تمام ارزاقی که از دست مبارک پیامبر به ما می رسد ارزاق نورانی و طیب اند اما آنچه از دست شیطان و وادی ولایت آن هاست، رزق ناپاک است. تمام ارزاق ما حتما از یکی از دو وادی فوق -وادی ولایت نبی اکرم یا شیطان- عبور می کنند یعنی تمام ارزاق ما یا ارزاق نورانی اند و یا ظلمانی.

شاید با توجه به این آیه بتوان نکته فوق را برداشت کرد که خداوند متعال می فرماید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» تمام ارزاق آنان که تحت ولایت الله قرار می گیرند نورانی است اما «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»(بقره/257) تمام ارزاق کسانی که کافر شدند و تحت ولایت طاغوت قرار گرفتند ظلمانی است.

بنابراین یکی از مهم ترین ارزاق ما رزق محبت می باشد که گاهی نورانی و گاهی ظلمانی است. هر محبت و الفتی که با کسی برقرار می کنیم، از دو رشته دیگر عبور می کند. هر رشته ای بین دو نفری که با هم ارتباط محبت آمیز دارند، از دو رشته دیگر ناشی است کما اینکه هنگام برقراری ارتباط با وسایل جدید ارتباطی، هر ارتباط به دو ارتباط با مرکز متوقف است.

این ارتباط ما با شخصی دیگر دارای دو پشتوانه ارتباطی است که یا ارتباط های ظلمانی و یا نورانی است. اگر این ارتباط ها از بستر ارتباط با خدا و اولیاء اش عبور کند نورانی و الّا ظلمانی می باشد. قرآن کریم می فرماید: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقینَ»(زخرف/67) جز متقین که در خُلت و محبت در وادی تقوی عمل کرده اند، محبت سایرین به دشمنی و دوستی هایشان به عداوت تبدیل می شود.

به هرحال یکی از مهم ترین ارزاق ما رزق محبت می باشد و در حدیث نبوی که ابتدای بحث ذکر شد آمده است اگر خدای متعال در کسی رزقِ محبت ائمه اهل بیت مرا قرار دهد تردید نکنید که این انسان بهشتی است. شاید معنای حدیث این است که از همین الآن در بهشت می باشد چرا که بهشت خداوند متعال از نقدترین چیزهاست و خداوند اصلا با کسی معامله نسیه نمی کند این چشمان ماست که بسته است و گمان می کنیم که معامله های خداوند نسیه و موکول به آینده است.

شاید معنای آیه «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی نَعیمٍ»(انفطار/13) همین است که ابرار همین الآن وسط بهشت اند «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفی جَحیمٍ»(انفطار/14) و فجار هم همین الآن وسط جهنم اند. شاهد آن این است که «یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ»(انفطار/15) روز قیامت ورود خاصی به جهنم دارند اما در حال حاضر در جهنم اند. اگر کسی وارد وادی محبت اهل بیت شد همین الآن وسط بهشت است.

بر این مطلب روایات متعددی وجود دارد که در روایتی نقل شده است شخصی اعرابی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد یا رسول الله «مَتَى قِیَامُ السَّاعَةِ» چه زمانی قیامت برپا می شود؟ وقت نماز رسید و حضرت نماز را خواندند و پس از آن سؤال کردند چه کسی بود این سؤال را پرسید؟ آن شخص پاسخ داد من بودم. حضرت فرمودند: «فَمَا أَعْدَدْتَ لَهَا؟» تو برای قیامت چه آماده کرده ای؟ عرض کرد: من برای آن نماز و روزه زیاد آماده نکرده ام ولی یک صفت دارم که «إِلَّا أَنِّی أُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» خدا و شما را دوست دارم.

حضرت فرمود: «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ»(3) انسان با آن کسی است که او را دوست دارد. در واقع محبت شعاعِ محبوب در وجود انسان و معیّتی حقیقی است و جدا شدنی هم نیست مگر اینکه رشته محبت قطع شود. اینکه در روایت آمده است: «حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَة»(4)؛ که یعنی محبت حضرت علی علیه السلام حسنه ای است که با آن هیچ سیئه ای به انسان ضرر نمی رساند؛ یک معنایش این است کسی که به مقام حبّ امیرالمؤمنین علیه السلام می رسد با ایشان همراه است.

هرچند که توضیح این روایت مد نظر نیست و تنها قسمتی از آن که با بحث ما مرتبط بود مقصود ماست اما از باب توضیح اجمال آن اشاره می کنیم که این روایت به دو صورت معنا شده است.

یکی اینکه یعنی اگر کسی با اینکه محبت و ولایت امام را در او وجود دارد به گناهی مبتلاء شد، این ولایت و محبت به توبه تبدیل و موجب ندامت و مغفرت می شود. معنایی دیگر این است که هرجا محبت باشد، امکان ورود شیطان نیست و «لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَة» زیرا «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» هرکجا که امام است جایی برای شیطان نیست. اگر انسان به مقام محبت رسید هر زاویه ای از زوایای وجود انسان که به نور محبت نورانی شده، جای پای شیطان نیست.

پس از آنجا که یکی از ارزاق محبت است و «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ»، اگر این محبت محبتِ ظلمانی بود، این معیت معیتِ با اهل ظلمات خواهد بود و اگر محبت، محبت نورانی بود معیت با اهل نور است لذا رزقی بالاتر از این وجود ندارد که انسان به محبت امام علیه السلام برسد.

به خصوص اینکه اگر به این توجه کنیم امام در مقامی است که محبت او محبت خداست که در زیارت جامعه فرمودند: «مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّه» اصلا برای رسیدن به محبت خدا جز از طریق محبت به امام راهی برای ما وجود ندارد و ما نمی توانیم مستقیما واجد محبت خدا شویم و این محبت باید از طریق محبت امام به ما برسد. امام سرچشمه حب الهی است و ما به اندازه ای که به وادی محبت الهی راه پیدا می کنیم از آن وادی محبت الهی سیراب می شویم.

ده خصلت در دنیا و ده خصلت در آخرت ثمره محبت ائمه

خصلت اول زهد در دنیا

حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیث فوق فرمودند اگر کسی به محبت ائمه از اهل بیت من برسد به تمامی خیرات دنیا و آخرت رسیده است بنابراین تردید نکنید چنین کسی که در وادی محبت قرار دارد و با امامش همراه است، حتما در بهشت است. البته روشن است که ما بهشتی بالاتر از امام نداریم و بهشت شعایی از وجود امام می باشد پس اگر کسی با امام باشد در بهشت است. تمام مقامات بهشت مقامات وجودی امام است و به اندازه ای که انسان در درجات ولایت امام سیر می کند در درجات توحید و بهشت طی مسیر می کند و بیرون از محیط ولایت امام هیچ خبری نیست. پس اینگونه نیست که ما یک بهشت داشته باشیم و یک امام و این تصور از اوهام است.

در ادامه حدیث فوق حضرت توضیح دادند که در محبت اهل بیت من ده خصلت دنیوی و ده خصلت اخروی است که محبین اهل بیت به آن راه پیدا می کنند. اولین صفت از ده صفت دنیوی، زهد در دنیاست که فرمود: «أَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیَا فَالزُّهْدُ». زهد به معنای داشتن و نداشتن نیست و در بیرون انسان شکل نمی گیرد بلکه زهد در ارتباط انسان با نعمت ها و امکانات شکل می گیرد. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ الْأَحْزَانُ وَ الْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلَا یَفْرَحُ بِشَیْ ءٍ مِنَ الدُّنْیَا وَ لَا یَأْسَى عَلَى شَیْ ءٍ مِنْهَا فَاتَهُ فَهُوَ مُسْتَرِیحٌ»(5)

زاهد کسی است که تمام غصه ها و شادی های دنیا از قلب زاهد خارج شده است به همین خاطر اگر دنیا به دستش برسد خوشحال نمی شود و اگر چیزی از دنیا از او فوت شود او را ناراحت نمی کند و زاهد در مقام راحتی و خلاص است. زاهد از آمد و شد دنیا فارغ و به امر بالاتری مشغول است.

بنابراین زهد یعنی فراغت و بزرگتر شدن از دنیا به گونه ای که در عین حال حضور در دنیا، آمد و شد دنیا او را مشغول نکند و دل مشغولی چنین کسی به چیز دیگری است که در زیارت امین الله می خوانیم: «مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ» علت اینکه محب اهل بیت زاهد می شود این است که اگر کسی وارد وادی ولایت امام شد و محبت رفیع امام در دلش آمد، محبت های کوچک از دل او می روند زیرا بین محبت امام و محبت دنیا جمع نمی شود.

شرط محبت ایمان و محبت امام، فراغت از محبت دنیاست که فرمود: «حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی الدُّنْیَا»(6) خدای متعال بر قلب های شما حرام کرده که شیرینی محبت خدا را بچشید مگر اینکه در دنیا زاهد شوید. معنای روایت فوق این است که با تعلق به دنیا حب الله و ایمان نمی آید. در روایت دیگری آمده است: «إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّه»(7) مؤمن آنگاه که از دنیا خالی شد و سماواتی شد و رفعت پیدا کرد، می تواند شیرینی محبت خدای متعال را بچشد.

پس اگر کسی به مقام محبت رفیع رسید این محبت های کوچک از دل او رخت بر می بندند و طبیعتا این آمد و شد دنیا او را به خود مشغول نمی کند و زاهد می شود زیرا محبوب بزرگتری دارد و معنای زهد همین است. بنابراین اولین خصلت محبت زاهد شدن در دنیاست.

حرص بر عمل دومین خصلت از خصلت های دنیوی محبّ اهل بیت

صفت دوم محبین «وَ الْحِرْصُ عَلَى الْعَمَلِ» است. کسی که به مقام محبت برسد، حریص بر عمل می شود. حب امام علیه السلام در انسان حرص بر عمل ایجاد می کند. محبِّ امام در عین اینکه زاهد است و آمد و شد دنیا تاثیری بر دل او نمی گذارد، انگیزه ای بالاتر برای عمل کردن دارد. محببین در دنیا مشغول به کارند اما این کارشان برای دنیا نیست. محبین بیش از همه عمل می کنند و خالص ترین اعمال را دارند.

در روایتی که می فرماید عبادت کنندگان خداوند سه دسته اند، بالاترین افراد از این سه دسته را کسانی ذکر می کند که از روی محبت و شکر عمل می کنند(8). بنابراین محبت عمل می آورد و انسان را به عملی وادار می کند که محبوب آن را دوست دارد. لطیف ترین اهل عمل، اهل محبت هستند. در زیارت امین الله -که تمام دعاها و حمدهایی که در زیارت امین الله وجود دارد ناظر به محبین و شیعیان امیرالمؤمنین است.

اگر کسی وارد ولایت امیرالمؤمنین شد، نفس او نفسی می شود که در دعاهایی که در امین الله شده به سیزده صفت آن اشاره شده است. حمدهایی که در این زیارت ذکر شده نیز ناظر به نوع ارتباط خداوند با محبین و محبین با خداوند است. تمام این حمدها نیز ناظر به اوصاف شیعیان امیرالمؤمنین می باشد- می گوییم:

«اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَةٌ». اگر کسی در مقام شیدایی بود، «مُخْبِت» است.

مُخْبِت یعنی کسی که تمام عبادات را انجام می دهد اما در عین حال خود را بدهکار می داند. به کسی که در محبت بدهکار است مُخْبِت می گویند. محبّ حقیقی کسی است که در محبت خود خائف و نگران است که مبادا آنگونه که باید نباشم و این رابطه محبت قطع شود. بنابراین اگر کسی به مقام محبت رسید، این محبت نه تنها عمل و حرص بر آن، بلکه لطیف ترین اعمال را می آورد. هیچ عملی مانند عمل محبین نیست زیرا در آن هیچ طمع و خوفی وجود ندارد و عمل بخاطر طمع پاداش و خوف عقاب صورت نگرفته بلکه خود محبت و در خواست و طلب محبوب باعث انجام عمل شده است.

محبین به جایی می رسند که با تمام وجود و بدون هیچ طمعی عبادت می کنند و در عین حال خود را بدهکار می دانند لذا محبین مشغول ترین افراد به عمل اند و فارغ و بیکار نیستند. پس دومین صفت محبین حرص بر عمل است و هرگاه آنان را ببینید حریص بر عمل اند و هرچه عمل کنند سیر نمی شوند.

بررسی سایر صفات محبین اهل بیت علیه السلام

سومین صفت محبین «الورع فی الدین» است. محبین در دینشان اهل ورع اند. توضیح و ترجمه این فراز بماند و روایات فراوانی در مورد آن وجود دارد از جمله اینکه با تقوا متفاوت است. چهارمین صفت محبین این است که در عبادت و بندگی خداوند رغبت دارند و مشتاق آن هستند.

اگر کسی محب ائمه علیه السلام شد، اثر آن این است که به بندگی خدا راغب و مایل می شود و شیفته آن می شود. صفت پنجم توبه پیش از مرگ و صفت ششم نشاط در قیام اللیل است که فرمود: «وَ التَّوْبَةُ قَبْلَ الْمَوْتِ وَ النَّشَاطُ فِی قِیَامِ اللَّیْلِ». اگر کسی اهل محبت شد نه تنها اهل قیام لیل و شب زنده داری می شود بلکه در آن نشاط هم دارد. ممکن است کسی که به مقام محبت نرسیده با ریاضت کشیدن اهل قیام لیل باشد چرا که اصلِ شب زنده داری مختص به محبین نیست بلکه آن دو دسته دیگر از بندگان -یعنی کسانی که از روی رغبت به بهشت و کسانی که از سرِ خوف از جهنم عبادت می کنند- هم به قیام اللیل می رسند.

اما محبین که گروه سوم از بندگانند و بالاترین درجه را دارند، با سایرین متفاوت اند و تفاوت آنان در نشاط در قیام اللیل است. اگر شب بر می خیزند، با نشاط بر می خیزند زیرا می خواهند سراغ محبوب خود بروند. در حدیثی نورانی آمده است که موسای کلیم چهل شب -یعنی ماه ذی القعده و دهه اول ذی الحجه- در کوه طور بود و به او وعده دیدار داده بودند.

هنگامی که برای مناجات رفت، در این چهل روز نه خورد، نه خوابید، نه آشامید، و عجیب تر اینکه نه گرسنه و نه تشنه شد و علتش این بود که به او وعده دیدار داده بودند و این وعده دیدار موسای کلیم را بی قرار کرده بود و از نشاط آن وعده ای که به او داده بودند طی این چهل روز، خواب و خوراک نداشت و تشنه و گرسنه هم نشد. این خاصیت محبت است.

اینکه در قرآن می فرماید ملائکه در یک مقاماتی خداوند را تسبیح می کنند و خسته نمی شوند، به همین معناست که طبق روایت رزق آنان همین تسبیح شان است. بهر حال در روایت مذکور فرمود یکی دیگر از صفات اهل محبت، نشاط در قیام اللیل است. صفت هفتم: «وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ» می باشد. کسی که به مقام محبت رسیده از آنچه در دست مردم است مأیوس می شود. یک معنای صفت فوق این است که چون آنچه در دست مردم است با جنس آنچه طلب می کند تناسبی ندارد.

پس کسی که به محبت امام رسیده و دنبال امامش می گردد، چیزی در دست مردم نمی بیند تا به آن طمع داشته باشد زیرا آنچه در دست مردم وجود دارد تعلقات دنیایی است و محبّ اهل بیت زاهد از دنیاست پس از آنچه در دست مردم است مأیوس می باشد چرا که چیزی در دست مردم نمی بیند. معنای دوم فراز فوق این است که کسی که در مقام محبت اهل بیت است، به مقام اخلاص در توحید رسیده است و مقام اخلاص در توحید مقامی است که در آن انسان جز از خدای متعال از همه مأیوس است.

محبین اهل رجاء بالله و یأس از ما سوی الله هستند. اگر دیدید کسی هنوز به دست مردم طمع دارد، معنایش این است که هنوز به مقام محبت راه پیدا نکرده است. صفت هشتم کسی که در مقام محبت ائمه(علیهم السلام) قرار دارد، محافظت نسبت به امر و نهی الهیست که فرمود: «وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ عَزَّ وَ جَلّ». محبّ اهل بیت نه تنها مراقب امتثال امر و نهی است بلکه اهل محافظت بر امر و نهی الهی هم می باشد که به بهترین و زیباترین وجه انجام شود. محبین از سر اشتیاق به امر و نهی الهی عمل می کنند و از بر آن نیز محافظت می کنند. اینکه فرمود «الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ» غیر از عمل کردن به امر و نهی است. محبین حافظ امر و نهی الهی هستند و نه اینکه فقط خودشان عمل می کنند بلکه حافظ آن نیز هستند.

صفت بغض نسبت به دنیا / بررسی حقیقت مذموم دنیا

نهمین صفت محبین، بغض نسبت به دنیاست که فرمود: «التَّاسِعَةُ بُغْضُ الدُّنْیَا». حبّ امام با حبّ دنیا جمع نمی شود. اگر کسی به حبّ امام رسید، ثمره آن بغض نسبت به دنیاست. البته این مطلب واضح است که مقصود از دنیا عالم طبیعت نیست بلکه همانگونه که در روایات توضیح داده شده است، مقصود از دنیا محیط ولایت ائمه جور است چرا که انسان یا در دنیاست که محیط ولایت ائمه جور است و یا در آخرت که محیط ولایت اهل بیت می باشد و محبین در آن قرار دارند.

اکثر صفاتی که برای دنیا در قرآن ذکر شده مربوط به عالم طبیعت نیست و منظور محیط ولایت ائمه جور است. البته منظور این نیست که دنیا در تمام قرآن و روایات غیر از عالم طبیعت است بلکه منظور اکثر موارد آن می باشد که منظور از دنیا در آن ولایت ائمه جور است. ذیل آیه «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا * وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى»(اعلی/16-17) روایت شده است که آخرت محیط ولایت ما و دنیا محیط ولایت ائمه جور و دشمنان ماست(9).

ایثار دنیا یعنی بر گزیدن محیط ولایت دشمنان اهل بیت. اینکه انسان در دنیا می خورد و می آشامد اهل دنیا بودن و مخالفت با بندگی خدا نیست و اگر این موارد مخالف با بندگی خدا بود خداوند آن را نمی آفرید بلکه این موارد ابزار بندگی خداوند هستند. مهم این است که این خورد و خوراک در کجاست؟ آیا در محیط ولایت امام است که آخرت می باشد یا در محیط ولایت ائمه جور است که دنیاست. ما با فقر و نیازهایمان به خدا نزدیک می شویم.

تفاوت اهل دنیا و آخرت در این است که اهل آخرت نیازها و فقرهای خود را می شناسند و آن را به خدای متعال ارجاع می دهند و از دست او می گیرند و او را حمد می کنند اما اهل آخرت چنین نیستند بلکه از اسباب می گیرند. اهل آخرت هنگامی که گرسنه می شوند این گرسنگی را علامت عجز بالله می دانند و از طریق این عجز متوجه خداوند متعال می شوند و از او طلب می کند.

هنگامی هم که خداوند آن ها را اداره کرد خدا را حمد می کنند. پس محبین بین اظهار عجز و حمد حرکت می کنند. اگر کسی وارد وادی توحید و ولایت الله دائما نسبت به خدای متعال اظهار عجز می کند و همیشه هم او را حمد می کند و به او احساس فقر دارد که اگر کسی در دنیا اینگونه زندگی کند وسط بهشت است.

کسی که در دنیا و عالم طبیعت به حضرت حق می رسد در بهشت است اما اگر کسی در دنیا و عالم طبیعت در محیط ولایت ائمه جور زندگی کرد اهل دنیا می شود و در نتیجه خودش را فقیر و ذلیل اسباب می بیند و نیازهایش را هم از دست اسباب می گیرد. چنین کسی خود را فقیر غیر خدای متعال می بیند و غیر خدا را حمد می کند. تفاوت محیط ولایت معصوم و غیر معصوم این است کسی که در محیط ولایت معصوم قرار گرفت موحد می شود و در عین حالی که در عالم طبیعت است وارد وادی ولایت می شود.

تنزل امام به دنیا برای سیر دادن ما، ائمه ابواب توحید و آخرت در مدخل دنیا

در سیری که داریم دنیا معبر ماست و امام را هم در عالم دنیا تنزل داده اند تا از ما دستگیری کند. تفاوت ما با امام این است که ما برای سیر کردن آمده ایم اما امام برای سیر دادن. گمان و عقیده بنده این است که عبور وجود مقدس معصومین(علیهم السلام) به عالم دنیا برای دستگیری ماست نه سیر خودشان.

آنان به این عالم آمده اند تا ما را دستگیری کنند. اگر کسی در عالم دنیا وارد وادی ولایت امام شد، در دنیا نیست بلکه در آخرت است زیرا محیط ولایت امام محیط توحید است و ائمه ابواب الله اند. ظاهر آیه «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(بقره/189) مربوط به بدعتی بود که در دروه جاهلیت نسبت به داستان حج وجود داشت اما در مورد باطن آن روایت شده که مقصود وادی توحید است. پس این آیه می فرماید هنگامی که می خواهید وارد وادی توحید شوید، از باب آن وارد شوید.

وادی توحید وادی نیست که انسان بتواند نقب بزند و از هر راهی که خودش انتخاب کرد وارد شود به همین خاطر فرمود: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها». در روایتی آمده است که منظور از ابواب ما می باشیم و در روایتی دیگر فرموده وادی توحید ولایت امام است. هنگامی که می خواهید وارد وادی توحید شوید باید از باب امام وارد شوید و مدخل ورود به آن دنیاست و انسان از دنیا می تواند وارد آن شود. یعنی اگر ما وارد عالم آخرت شدیم ولی هنوز به امام نرسیده و وارد وادی توحید نشده بودیم، دشوار است که بتوانیم در عالم آخرت به وادی توحید برسیم. شاید اینکه اینهمه به مرحله دنیا اهمیت داده شده به همین خاطر است.

دنیا دار بسیار مهمی است و دنیاست که انسان وارد وادی توحید و بهشت و یا وارد وادی جهنم می شود. اگر کسی در دنیا به امام رسید و وارد وادی امام شد و به آستان امام حلول کرد و «حَلَّتْ بِفِنَائِک» شد به بهشت وارد می شود. امام تنها این جسم فیزیکی که ما می بینیم نیست بلکه امام آن حقیقتی است که تمام کائنات تحت ولایت اوست. امام اسم اعظم الهی می باشد که لباس بشر پوشیده است.

تمام عوالم محیط ولایت امام است. بنابراین ورود به وادی ولایت امام از همین دنیا ممکن است. امام باب الله است و باید از باب توحید که امام است وارد وادی توحید شد. اینگونه نیست که کسی خودش از هر راهی که می خواهد وارد وادی توحید شود و ورود به وادی توحید متواضعانه است که فرمود: «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ»(بقره/58) درب توحید به روی هیچ کس جز با خشوع و عبودیت در برابر خداوند متعال گشوده نمی شود که طریق این تواضع، تواضع در برابر خلیفه خداست و این همان کاریست که ملائکه انجام دادند.

پس ورود به وادی توحید از همین دنیاست، مدخل توحید هم امام است و نحوه ورود هم تواضع و خشوع است. اگر کسی در این دنیا وارد وادی ولایت شد همین الآن در بهشت است زیرا «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی نَعیمٍ»(انفطار/13) چنین کسی همین الآن در وادی آخرت است و «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»(عنکبوت/64) اما اگر کسی در همین دنیا وارد وادی ولایت الله و ولایت امام نشد -که مهم بودن دنیا هم بخاطر همین است که دنیا دو مدخل دارد و شخص به یکی وارد می شود- وارد وادی ولایت ائمه جور می شود و تمام حرکات و سکنات و خوردن و خوابیدن او تحت ولایت ائمه جور قرار می گیرد.

ما گمان می کنیم که مثلا جناب سلمان و کافری که در دنیا هستند، هر دو در یک عالم قرار دارند و حال اینکه عالَم سلمان با عالَم کافر متفاوت است کما اینکه دو مؤمن که در درجات ایمان متفاوتند در دو عالم متفاوت در حال سیر کردن با امام هستند و مدار سیر و رزق آنان نیز متفاوت است.

بنابراین دارِ طبیعت مَدخَل ورود به دو عالم بهشت و نار، نور و ظلمت، ولایت اهل بیت و ائمه جور و دار حیوان و دار موت است. اگر کسی وارد وادی ولایت امام شد و به محبت امام رسید نسبت به محیط ولایت ائمه جور بغض پیدا می کند و نمی تواند وارد آن شود.

علامت حبّ ائمه این است که انسان به محیط ولایت ائمه جور بغض پیدا می کند و دنیا یعنی این. کسی که به امیرالمؤنین برسد نسبت به همه چیز معاویه بغض پیدا می کند زیرا خاصیت این محبت بغض نسبت به طرف مقابل آن است. بنابراین نهمین خصلت از ده خصلت دنیویِ کسی که به محبت ائمه برسد، این است که نسبت به دنیا یعنی محیط ولایت ائمه جور بغض پیدا می کند.

آخرین و دهمین صفت دنیویِ محبّ اهل بیت علیهم السلام سخاوت است که فرمود: «وَ الْعَاشِرَةُ السَّخَاءُ». سخاوت یعنی همه چیزش را می دهد و هیچ طمعی هم ندارد. سخی کسی است که از داشته های خود بدون هیچ طمعی می گذرد. کسی که سخی است از بخشش رنج نمی برد و امکاناتی که خدا به او داده است به آسانی می بخشد و لذت می برد که آن را در راه محبوب خود خرج کرده است.

سخاوت یعنی در نهایت زیبایی و محبت خرج و بخشش کردن و از بخشش خود هم نگران بودن است که آیا محبوبش می پسندد یا نه. بنابراین خصال دنیوی محبین از زهد در دنیا شروع می شود و به مقام سخاوت می رسد. این ده خصلت دنیوی محبین اهل بیت بود که در این روایت ذکر شده است. السلام علیک یا فاطمه الزهرا….

پی نوشت ها:
(1) الخصال، ج 2، ص: 515
(2) کامل الزیارات، النص، ص: 135
(3) علل الشرائع، ج 1، ص: 139
(4) کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 93
(5) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 456
(6) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 128
(7) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 130
(8) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 84
(9) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 418

جهان نیوز

 


فرم در حال بارگذاری ...