انصاف و مواسات با برادران دینی سخت‌ترین واجب الهی است

نوشته شده توسطرحیمی 19ام آذر, 1398

 

آیت‌الله «محمدعلی جاودان» در جلسه درس اخلاق هفتگی که در حسینیه شیخ مرتضی زاهد برگزار شد، گفت: تجارت با خدا سودی بی‌نهایت دارد هر کس همه عمر به خدا و رسول صلی الله علیه و آله  او ایمان داشته باشید جهاد فی‌سبیل‌الله انجام داده است.

این استاد حوزه علمیه افزود: سود تجارت با خدا اندازه گرفتنی نیست، اغلب مردم عالم حتی بسیاری از مسلمانان بی‌خیال این تجارت هستند و بی‌نهایت ضرر می‌کنند.

آیت‌الله جاودان با بیان اینکه همه ما مامور به تجارت با خدا هستیم، تصریح کرد:‌ معیار و ملاک این تجارت ایمان به خدا و رسول خدا است، از لحظه‌ای که ایمان بیاورید تجارت شما شروع می‌شود و عمر شما سودمند می‌شود. به میزانی که ایمان زیاد باشد سود آن هم افزایش پیدا می‌کند.

این استاد حوزه علمیه با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام ابراز کرد: بهترین اعمال شما در انصاف با مردم و مواسات داشتن با دوستان و نزدیکان است.

...

وی ادامه داد: بررسی کنید آیا آنگونه که برای خود می‌خواهید برای مردم هم همانگونه می‌خواهید، خودخواهی، خودپسندی و اوقات تلخی با مردم و خانواده از انصاف نیست، شخص منصف باید بر غضب خود سلطه داشته باشد، اما برخی انسان‌ها همچون حیوانی هستند که غضب بر آنها غلبه دارد.

آیت‌الله جاودان با بیان اینکه حیوانات مغلوب و ذلیل غرایز خود هستند، تاکید کرد: بسیاری از انسا‌ن‌ها همچون حیوانات بر امیال خود سلطه ندارند.

این استاد حوزه علمیه با استناد به روایت دیگری از ائمه معصومین علیه السلام ، بیان کرد: اگر در قیافه انسان به عالم برزخ بیایید ما را ملاقات خواهید کرد، انسان کسی است که شهوت و غضب بر او غالب نیست. اگر انسان صاحب‌اختیار امیال و اعضای وجودی خود باشد، انسان است.

وی با توصیه بر اینکه در همه احوال خدا را یاد کنید، اظهار کرد: به یاد خدا بودن یعنی به دستورات و نواهی الهی در همه احوال عمل کردن؛ به عنوان مثال خداوند می‌خواهد شما نماز اول وقت بخوانید همان را انجام دهید.

آیت‌الله جاودان افزود: آنچه خدا بر بندگان خود واجب کرده و از همه سخت‌تر است با مردم و برادران دینی به انصاف و مواسات رفتار کردن است.

این استاد حوزه علمیه با تاکید بر اینکه اگر کسی به ایمان برسد عمر او  سودبخش می‌شود، ابراز کرد: کسی که خدا، قیامت، حساب و کتاب را قبول داشته باشد، رشوه قبول نمی‌کند به مال مردم دست‌درازی ندارد.

 

وی افزود: اگر کسی به اندازه ذره‌ای مدیون یا بدهکار به مردم باشد امکان پرواز در نماز نخواهد داشت، گناهان همه اعضای وجودی و روحی انسان را به زنجیر می‌کشد.

 

آیت‌الله جاودان با بیان اینکه ایمان دنباله و نیرویی دارد که نماز اول وقت پرهیز از حرام و گناه را به دنبال می‌آورد، خاطرنشان کرد: اصل ایمان ثمر دارد و سبب سودبخشی عمر انسان می‌شود، نماز خواندن و کار کردن مومن سود روی سود است. انسان مومن نمی‌تواند بیکار باشد و حتی یک دقیقه عمر خود را بیهوده تلف کند.

 

شبستان 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

خدا حافظ الا ای بی وفا دنیا

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

 

مداحی کربلایی نریمان پناهی شهادت حضرت زینب سلام الله علیها ۱۳۹۷

خدا حافظ الا ای بی وفا دنیا

 

 

متن شور حضرت زینب سلام الله علیها

(خداحافظ الا ای بی وفا دنیا)


خداحافظ
الا ای بی وفا دنیا
دارم میرم
به نزدمادرم زهرا

حسین جانم

منم زینب
به حیدر نور عین بودم
توی غمها
شریکه الحسین بودم

منم زینب سلام الله علیها
که قدَّم از عزا خم شد
نصیبم از
زمونه رنج و ماتم شد
حسین جانم

حسین جانم حسین جانم


〰〰〰〰〰〰〰〰

...



میادیادم
حسین و پشت و رو کردن
دیدم نیزه
به پهلوهاش فرو کردن

حسین جانم

تاشمر ضربه
با خنجر از قفا می زد
جلو چشمام
حسینم دست و پا می زد

با هر ضربه
قلبم کنده می شد از جا
دیدم داره
میادباقد خم زهرا سلام الله علیها

حسین جانم حسین جانم
〰〰〰〰〰〰〰〰〰

دیدم وقتی.
که زخم های تو بیشتر شد
شنیدم من
صداتو که ضعیف تر شد

یکی داداش
تو را با نیزه از پشت زد
یکی با سنگ
یکی با چکمه و مشت زد

در اوردن
ازتن پیرُهنت ای وای
چهل مرکب
گذشتن از تنت ای وای

حسین جانم حسین جانم
حق روضه ادا بشود
〰〰〰〰〰〰〰〰〰

موندم تنها
حسین جان بین اون اوباش
موندم تنها
بین نا محرما داداش

تو رفتی و
کنیز گفتن به دختر ها
رسید دسته
نامحرم ها به معجر ها
حسین جانم

تو رفتی و
ما رو بردن تو بازار ها
ما رو بردن
حسین در بین انظار ها

حسین جانم حسین جانم

〰〰〰〰〰〰〰〰〰
کاری مشترک ازشعرای اهل بیت علیهم السلام
کربلایی رضانصابی
کربلایی مجیدمرادزاده


فرم در حال بارگذاری ...

ازدواج آسان یا رابطه نامشروع!؟

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:

هيچ مردى با زنى خلوت نمى كند،

مگر اين كه سومين آنها شيطان است.

(مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 553)

خانم ها، آقایون، اگر می گویند خلوت با نامحرم حرامه، فقط خلوت تو مغازه نیست. خلوت تو خیابون نیست، خلوت پیامکی هم حرامه. وقتی یک زن و مرد نامحرم، دختر و پسر نامحرم دارند برای هم پیامک می فرستند در واقع دارند با هم خلوت می کنند. ولو او اونطرف دنیا این اینطرف دنیا. این خلوت پیامکیه. حرامه. خلوت اینترنتی هم حرامه. خلوت وایبری و واتساپی حرامه. مقایسه یعنی زلزله ده ریشتری در زندگی.

 
 سخنرانی استاد ماندگاری با موضوع:
 
 
زمان: 268 ثانیه (04:28)

کانال قرآن و حدیث


فرم در حال بارگذاری ...

"پاداش بیش از عمل"

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَىٰ وَزِيَادَةٌ ۖ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ ۚ
أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

برای کسانی که نیکی کردند،

بهترین پاداش و افزون بر آن است

و چهره آنان را سیاهی و خواری نمی پوشاند

آنان اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.

( سوره یونس آیه 26)

 
 
ترجمه انگلیسی
 
For them who have done good is the best [reward] and extra. No darkness will cover their faces, nor humiliation. Those are companions of Paradise; they will abide therein eternally
 

تفسیر المیزان - خلاصه
(للذین احسنوا الحسنی و زیاده و لا یرهق وجوههم قترولا ذله اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون ):

(برای کسانی که نیکی کنند همان نیکی با زیادتی می باشد و چهره هایشان گرد فقر و ذلت نمی گیرد، آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود)،

(حسنی ) مؤنث (احسن ) است و مراد از آن پاداش نیکوست و منظور از (زیاده ) زیادت استحقاقی می باشد، پس کسانی که عمل نیک انجام دهند، هم در برابر عملشان پاداش معادل دریافت می کنند و هم خداوند از فضل خود پاداشی افزونتر به ایشان می دهد و از فضل خود آن جزا را ده برابر می کند،همچنانکه در جای دیگر فرمود:(من جاء بالحسنه فله عشر امثالها)(12)،و یا بگوئیم ،هم در دنیا پاداش می گیرند و هم در آ خرت آنچنان پاداشی می گیرند که در تصوربشر نمی گنجد و نیز می فرماید: هرگز گرد سیاهی ظاهری ناشی از فقر و مسکنت و نیز سیاهی باطنی ناشی از ذلت و پستی ، بر چهره آنها نمی نشیند، و آنان اهل بهشتند و در آن تا ابد ماندگار خواهند بود و در آنجا هر چه بخواهند بلکه افزونترش برایشان می باشد(لهم ما یشاؤون فیها و لدینا مزید)(13).

...

تفسیر نور (محسن قرائتی)

لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‌ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «26»

براى آنان كه نيكى كنند، پاداشى نيكوتر (از نظر كيفى) و افزون‌تر (از نظر كمّى) خواهد بود و بر چهره‌ى آنان غبار ذلّت و خوارى ننشيند، آنان اهل بهشتند و هميشه در آنجايند.

نکته ها

«رهق» به معناى پوشاندن اجبارى است و «قَتَرٌ» به معناى غبار، دود و خاكستر.

جلد 3 - صفحه 561

اعطاى پاداش زيادتر و مضاعف، با تعبير «زِيادَةٌ»، «ضِعْفٌ» و «اضعاف» مكرّر در قرآن آمده است. از جمله: هر كه نيكى كند پاداش ده برابر دارد، «1» خداوند علاوه بر پاداش كامل از فضل خود به آنان عطا مى‌كند، «2» پاداش هفتصد برابر براى انفاق در راه خدا. «3»

امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: هر چيز اندازه‌اى دارد، جز اشك كه قطره‌اى از آن آتشها را خاموش كند.

سپس فرمود: كسى كه اشكى براى خدا بريزد، چهره‌اش تيرگى و خوارى نخواهد ديد. «لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ» «4»

در بعضى روايات مراد از «زِيادَةٌ» را دنيا گرفته‌اند. «5» و روايات بسيارى از اهل سنّت، «زِيادَةٌ» را ملاقات با خدا (والطاف او) دانسته است. «6»

«أَحْسَنُوا»، دامنه‌ى نيكى، شامل عقيده‌ى نيك، عمل شايسته و گفتار خوب مى‌شود.


پیام ها

 1- دريافت الطاف الهى، مخصوص نيكوكاران است. «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‌»

2- خداوند، هم پاداش عمل را مى‌دهد و هم تشويق مى‌كند. «الْحُسْنى‌ وَ زِيادَةٌ»

3- پاداش نيكوكاران در قيامت، بهترين پاداش‌هاست. «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‌»

4- آنان كه به غيرخدا رو كنند عذرى ندارند، چون خداوند هم دعوت مى‌كند، «يَدْعُوا إِلى‌ دارِ السَّلامِ» هم راهنمايى مى‌كند، «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» هم مزد مى‌دهد، «الْحُسْنى‌» و هم اضافه مى‌دهد. «زِيادَةٌ» و هم اضافه‌اش بسيار مهم است. «7»

5- احسان و نيكى در دنياى زودگذر و فانى، زندگى در بهشت جاودان را بدنبال دارد. أَحْسَنُوا … هُمْ فِيها خالِدُونَ‌


«1». انعام، 160.

«2». نساء، 173.

«3». بقره، 261.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». تفسير نورالثقلين.

«6». تفسير درّالمنثور.

«7». كلمه‌ى «زيادة» نكره آمده كه نشانه‌ى عظمت است.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 562

 


فرم در حال بارگذاری ...

راهکارهای جلب محبت همسر

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

محبت واقعی کجاست؟

چگونگی ایجاد محبت بین زوجین از بحث هایی است که از دیرباز بین خانواده ها بر سر زبان هاست و هرجا سخن از خانواده باشد، صحبت از محبت بین زوجین برای ایجاد خانواده ی متعادل نیز مطرح است؛ اما محبت، تنها با آرام سخن گفتن و خوب صدازدن همسر، کامل نمی شود؛ بلکه اصول و روشی همه جانبه دارد که با رعایت هوش مندانه ی اغلب موارد، محبت عمیق ایجاد می شود؛ بنابراین، در قدم اول لازم است برای ایجاد محبت واقعی، هر یک از زن و مرد، با عمل به وظایف شرعی و قانونی خویش، از ایجاد تعارض در زندگی مشترک جلوگیری کنند و با شناسایی و عمل به چارچوب وظایف در اسلام و آگاهی به اصول زندگی مشترک، بتوانند در زندگی محبت و الفتی پایدار ایجاد کنند.
 
یکی از اساسی ترین راه ها برای داشتن زندگی سالم و ایجاد محبت در خانواده، رعایت حقوق همسر است که باید ابتدا، با حقوق شرعی و قانونی همسر خویش آشنا باشد تا بتواند آن را رعایت کند. پیامبر اکرم  می فرمایند:
«هر کس محبتش به همسرش بیش تر باشد، ایمانش به خداوند زیادتر است»[1]

توجه و برآوردن نیازهای عاطفی همسر، علاوه بر حفظ محبت بین زن و شوهر، باعث ایجاد وابستگی به او شده و می تواند یک اصل اساسی در زندگی مشترک باشد.

...

همسرم، تو را دوست دارم!

افرادی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، به این علت که راحت به علائم هیجانی همسرشان توجه می کنند و عکس العمل مناسب تری از خود نشان می دهند، در زندگی مشترک و روابط با همسر، از دیگران موفق ترند. درک موقعیت روحی همسر و این که در چه شرایطی قرار گرفته، به ما کمک می کند بتوانیم احساس های مناسبی از خود نشان دهیم؛ در نتیجه، فردی که از ابراز به موقع احساس های همسرش راضی باشد، علاقه و محبت بیش تری به او پیدا می کند. ابراز علاقه و محبت به همسر نیز، نیازی است که اغلب افراد از کم رنگ بودن آن در خانواده شکایت می کنند و این نیاز باید به طرز صحیحی ارضا شود؛ زیرا دوست داشتنِ تنها، کافی نیست. باید همسر ما بداند که چه قدر او را دوست داریم و این ابراز و بیان احساس قلبی است که می تواند گرمای عشق و محبت را بین زوجین بیش تر کند. پیامبر اسلام نیز در این باره می فرمایند: «این سخن مرد به همسرش که تو را دوست دارم، هیچ گاه از قلب او زدوده نمی شود و اثرهای مثبت آن همواره باقی می ماند[2]»

آرامش دهندگی، عیب پوشی، صداقت و هم سویی با همسر

یکی از اهداف ازدواج، رسیدن به آرامش است و یکی از اصلی ترین خصوصیت های همسر مناسب، آرامش­ دهنده بودن، به ویژه در بانوان است؛ زیرا همان طور که در قرآن اشاره به «لتسکنوا إلیها» شده، منظور از آرامش دهنده، زن است و توجه به این نکته می تواند زندگی شیرین تری را برای خانواده ها به ارمغان آورد. مزین شدن به صفت آرامش دهندگی از راه کارهای ایجاد محبت بین زوجین و سازنده ی ازدواج موفق است.
عیب پوشی همسر از دستورهای اکید اسلام برای داشتن خانواده ی سالم است. لباس، علاوه بر این که عیوب انسان را می پوشاند، زینت انسان نیز می شود و او را از گزند آفت ها حفظ می کند. همسر محبوب نیز طبق معرفی قرآن، باید مانند لباسی مناسب برای همسرش باشد.
صداقت داشتن در زندگی از ضرورت هایی است که در تعامل و ایجاد ارتباط بین مردم لازم است و صداقت در زندگی مشترک نیز، اولین ضرورت است و می تواند عامل مهمی در ایجاد و حفظ محبت بین زوجین باشد؛ همان طور که عدم صداقت و دروغ می تواند عاملی برای ایجاد شک و کدورت میان همسران شود. هم سویی و روابط خوب با خانواده ی همسر، از مؤلفه های ایجاد محبت بین زوجین است. مرد یا زنی که به راحتی و بدون حساسیت و حتی با میل و رضایت، بتواند رابطه ی مناسبی با خانواده اش برقرار کند، در جلب محبت همسر موفق تر است؛ زیرا نیاز به خانواده و ارتباط رضایت بخش با آن ها، برای سلامت روحی افراد لازم است.

اسرار همسرت آبروی توست!

رازداری و حفظ اسرار و اموال همسر در حضور و غیاب او، از نکته های قابل توجهی است که در تعالیم دینی نیز به آن اشاره شده است؛ زیرا فاش ساختن رازهای زندگی مشترک و خصوصی، می تواند اثرهای نامطلوبی در خانواده برجای گذارد که یکی از آن ها از بین رفتن محبت در همسر است. طرح رازها و اسرار زندگی مشترک، می تواند برای همیشه دید دیگران را درباره ی زندگی شخصی فرد تغییر دهد. امیرالمومنین  می فرمایند: «راز تو اسیر توست؛ اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای [3]»

عذرخواهی، محبت می آورد!

هر دختر و پسر جوانی که می خواهد ازدواج کند، باید تفاوت روحیه های زن و مرد را بشناسد؛ چون اگر روحیه های اختصاصی مردانه یا زنانه را نشناسد، در روند زندگی مسائلی را تجربه خواهد کرد که تفسیر و معنای آن را به درستی نخواهد فهمید و ممکن است تفسیر نادرست از یک رفتار، عواقب ناخوش آیند روحی برای او داشته باشد. عذرخواهی هنگام بروز اشتباه، می تواند اثر مثبتی در پذیرش خطای انسان داشته باشد و محبت ازدست رفته را بازسازی کند؛ ولی تکرار خطا و اشتباه بدون عذرخواهی، به مرور زمان می تواند سدّی برای بروز و ابراز محبت به همسر شود. یکی از راه ها برای داشتن زندگی موفق و ایجاد محبت، تغافل از اشتباه های همسر است. در سایه ی تغافل است که انسان بعد از انجام خطا، تلنگر خورده و خجالت زده می شود و سعی در جبران خطایش خواهد داشت؛ اما باید توجه داشته باشیم تغافل نباید به بی اهمیتی بدل شود و فرد خاطی را جری تر کند. از آن جایی که انسان خطاکار است و ممکن است این خطا و اشتباه در زندگی همه ی افراد پیش بیاید، باید با گذشت و نادیده گرفتن خطاها، برای حفظ عطوفت در خانواده، بذر عشق و محبت را بین زوجین پاشید و با گرمای قلب، منتظر جوانه زدن آن شد و این گذشت، علاوه بر گرم کردن کانون خانواده، باعث بخشش گناهان نیز می شود.

زندگی شیرین می شود وقتی…

مقبول و مورد پذیرش بودن، امری است که با تقویت اعتمادبه نفس در همسر، رابطه ای تنگاتنگ دارد. اهمیت این موضوع به ویژه برای آقایان، بیش تر جلوه می کند و بانوان با تدبیر مناسب در رفتار با همسر، باید به این نکته توجه داشته باشند و رعایت این نکته، می تواند به بهبود روابط با همسر و ایجاد محبت، کمک شایانی کند. شیرینی و لذت خانواده، رهین ایجاد تفاهم و درک متقابل همسر است و با تفاهم نظام خانواده استحکام می یابد. باید توجه داشت همه ی افراد در آغاز زندگی مشترک، ممکن است به طور کامل تفاهم نداشته و در بسیاری موارد، اختلاف نظر و سلیقه داشته باشند. زیبایی زندگی در این است که همسران با وجود اختلاف نظر، بتوانند یک دیگر را راضی کنند و زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند!
یکی از مسائلی که در همه ی زندگی ها کم وبیش رخ می دهد، بحث و جدل با همسر است. هنگام بروز اختلاف، بهترین راه حل، گفت وگوی سالم، درک متقابل و به دور از جدل است؛ زیرا اگر بحث با سر و صدا باشد، نه تنها اثر مثبتی نمی گذارد؛ بلکه حس لج بازی را در طرف مقابل قوی می کند. گفت وگوی سالم و منطقی و قبول کردن برخی مسائل هنگام بحث از طرف مقابل، باعث ایجاد هم دلی و رفع مشکل ها می شود.
ایجاد شادی و نشاط در زندگی و حفظ آن می تواند بسیاری از کمبودها و مشکل های پیش روی زندگی را کم رنگ کند. هنگام ناراحتی و عصبانیت، اغلب افراد نمی توانند برخورد مناسبی با اطرافیان داشته باشند؛ اما اگر روحیه ی شادابی و حفظ نشاط در زندگی پررنگ باشد، تسلط بیش تری بر خود خواهند داشت. هر یک از زن و شوهر، برای جلب محبت بیش تر، باید در ایجاد اعتماد متقابل تلاش کنند و بکوشند زمینه های خدشه دارشدن این اعتماد فراهم نشود؛ زیرا زندگی بدون اعتماد متقابل، پایدار نیست و مانند چینی بندخورده، مقاومت اولیه را ندارد.

خصوصیت های خوب همسرت را تقویت کن!

رغبت شناسی یا علاقه شناسی، کلید ورود به دنیای اطرافیان و رمز نفوذ در قلب آنان است و از مهارت های همسرداری، تفکیک تمایل های منطقی و مشروع، از تمایل های غیرمنطقی و نامشروع است و شناخت این خواسته های مشروع، انسان را برای ارضای به موقع و مناسب این خواسته ها ترغیب می کند؛ مثل علاقه به تفریح و سرگرمی، علاقه به مسافرت، که اگر فرد به تمایل های همسرش آشنا باشد و مخالفتی در انجام آن از خود نشان ندهد و همراهی لازم را در این زمینه داشته باشد، می تواند به ایجاد محبت بین خود و همسرش کمک کند!
یکی از علل پایداربودن خوش رفتاری در همسر، قدرشناسی و برجسته کردن نقاط مثبت خصوصیت های اوست. مرد یا زنی که خصوصیت های خوب همسرش را همیشه مدنظر دارد و بزرگ جلوه می دهد، این خصوصیت را در همسرش تقویت کرده و علاوه بر نهادینه کردن آن خصوصیت زیبا، او را تشویق به رفتارهای مناسب و بهتر می کند.

طلب کار نباش، آراسته باش!

یکی از مواردی که می تواند مهر و محبت بین زوجین را از بین ببرد یا کم رنگ کند، احساس طلب کاربودن از همسر است. افرادی که همیشه در پیِ شمارش وظایف همسر خود هستند، توقع بیش تری از همسر خود دارند و اغلب دیرتر از عمل کرد او راضی می شوند. توقع زیادداشتن، حس شکرگزاری را در انسان ضعیف می کند و این موضوع می تواند رابطه ی همسران را تیره و تاریک کند. خودآرایی، نظافت و زینت برای همسر نیز از مواردی است که اسلام برای حفظ کیان خانواده، به افراد، به ویژه بانوان تأکید می کند. آراستگی ظاهر و آراسته شدن با کمال های اخلاقی، راه نفوذ در دل همسر است.
 

پی نوشت ها
[1] حرعاملی، ج 14، ص 11
[2] حرعاملی، ج 7، ص 10
[3] آمدی، ج 1، ص 437

منابع:

۱. حرعاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، قم: مؤسسه ی آل البیت.

۲. آمدی، عبدالواحد (1388)؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه ی لطیف و سعید راشدی، قم: پیام علمدار.
همسرم تو را دوست دارم،آمنه،انتصاری، مجله پیام زن، دیماه سال 1393، شماره 274.جلب محبت همسر
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت



فرم در حال بارگذاری ...

واکنش صحیح به خیالبافی کودکان

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

قالیچه می شود کشتی و کودک می شود ناخدا. ناگهان عروسکی را می بیند که در آب  افتاده و کمک می خواهد. طنابی را  به سویش پرتاب می کند و او را نجات می دهد و…

چقدر دنیای خیالی بچه ها زیباست.

احتمالاً شما هم گاهی با دنیای خیالی فرزندتان همراه شده اید. شاید هم نگران شده باشید که نکند بچه من مشکلی دارد. دوست من, جای هیچ نگرانی نیست. بچه شما نه تنها دچار اختلال روانی نیست بلکه احتمالاً خیلی باهوش و خلاق هم هست. خیال پردازی بخشی از فرایند طبیعی رشد در بچه ها است. تا چند سالی هم مهمان خانه ذهن آنهاست و حدود 8 سالگی هم از پنجره پر می کشد و می رود. 

...

بچه در دنیای خیالی خود شادی, هیجان, آرامش , قدرت و خیلی دیگر از احساسات دوست داشتنی را تجربه می کند. نقش های مختلفی را بازی می کند. و در هر نقشی قرار می گیرد تجربه های ارزشمندی به دست می آورد. او تلاش می کند اطلاعات بیشتری از آن نقشها به دست بیاورد و کلمات بیشتری را درباره آن نقشها یاد بگیرد.  بابا می شود,  مامان می شود و رفتارهای آنها را تقلید می کند. این کار او باعث می شود احساس همدلی بیشتری با پدر و مادر خودش پیدا کند. خلاصه اینکه گاهی دنیای خیالی برای بچه ها از دنیای واقعی آموزنده تر است.

راست میگم به خدا…

بچه وقتی با زبان شیرین و دوست داشتنی خودش ماجرایی خیالی را تعریف می کند, دروغ نمی گوید, او واقعاً احساس می کند آن اتفاق افتاده است. در خیال کودک خرس عروسکی سفید کنار اتاق راه می رود و حرف می زند. دروغگو خطاب کردن و انکار بافته های خیالی بچه ها  اصلاً درست نیست.

چه وقت باید نگران خیال پردازی های کودک شد؟

خیال پردازی خوب است  اما حد و اندازه ای دارد. در  دو حالت باید با یک روانشناس مشورت نمایید:

1. وقتی که شدت و دفعات خیال پردازی کودک زیاد بشود به طوری که در خانه, در مهمانی, هنگام بازی با همسالان یا هر جای دیگر دائم هذیان گویی کند.  

2. وقتی در سنین مدرسه همچنان در دنیای خیالی خودش سیر کند طوری که مرز واقعیت و خیال را متوجه نباشد. مثل اینکه  همبازی خیالی اش را با خود به مدرسه ببرد و هنگام درس با او حرف بزند و متوجه نباشد که در اطرافش چه می گذرد.

دلیل این گونه خیال بافی ها می تواند مشکلات خانوادگی, کمبودهای عاطفی, حقارت,  اضطراب و…باشد. این مسائل کودک را از دنیای واقعی بیزار و به صورتی افراطی به دنیای خیالی و عاری از نامهربانی ها می کشاند.  برطرف کردن این مشکلات می تواند از بروز خیال بافی افراطی در کودکان پیشگیری نماید.

خوش باشید


نویسنده: سید مهدی خدایی

موسسه اهل بیت علیهم السلام



 


فرم در حال بارگذاری ...

هوشیاری در فتنه ها

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

ترجمه و شرح حکمت 1 نهج البلاغه:

 

هوشیاری در فتنه ها

 

قَالَ (علیه السلام):

كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ.

[فرمود:]

هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش، نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستـانى تا شيرش دوشند. چنان زى كه در تو طمع نبندند-.

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

کلمات قصار در یک نگاه:
مرحوم سیّد رضى در این بخش از کتاب خود 480 سخن کوتاه از کلمات حکمت آمیز امیر مؤمنان على(علیه السلام) را گردآورده است; ولى در میان جمله 260 و 261 فصلى گشوده که عنوانش سخنان کوتاهى از آن حضرت است که ظاهرا پیچیده است و احتیاج به تفسیر دارد و در این بخش به 9 جمله از کلمات قصار امام اشاره کرده است و چه خوب بود این بخش را در آخر کلمات قصار قرار مى داد تا ترتیب طبیعى آن به هم نخورد.
نگاهى اجمالى به مجموع این کلمات قصار نکات مهمى را روشن مى سازد:
1. این کلمات، سخنان حکمت آمیزى است که کمتر نظیرى جز در آیات قرآن و کلمات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دارد. گنجینه گرانبهایى است از درس هاى بسیار آموزنده که دین و دنیاى هر انسانى با آن مرتبط است و گاه جمله اى از آن مى تواند عنوان یک مقاله اى سودمند و یا موضوع یک کتاب گردد و به یقین منطبق ساختن زندگى بر آنها سبب پیشرفت و سربلندى و نجات در دنیا و آخرت است.

...


2. این کلمات تنها ناظر به موضوع خاصى نیست، بلکه مانند گلستانى است که از مجموعه گل هاى زیبا، معطر و روح نواز تشکیل شده است; گاه از معارف الهى سخن مى گوید و گاه از مسائل فقهى و زمانى از مسائل اخلاقى و در مواردى از مسائل اجتماعى و سیاسى و خلاصه آنچه انسان در شئون مختلف حیات خود به آن نیاز دارد جمله یا جمله هایى درباره آن در این کلمات قصار هست.
3. بعضى از این کلمات جمله بسیار جالبى بوده که در لابه لاى یک خطبه یا یک نامه از سوى آن حضرت آمده است; ولى به سبب برجستگى آن، بعداً جدا شده و در بخش کلمات قصار جاى گرفته است در حالى که بعضى دیگر به طور مستقل از هر مطلب دیگرى از آن حضرت صادر شده و گاه پاسخ برخى از سؤالات است و به همین دلیل از تنوع خاصى برخوردار است.
4. بخش مهمى از این کلمات به قدرى در افکار عمومى مسلمانان جا افتاده که به صورت ضرب المثل در آمده و هر کس براى اثبات مقصود خود از آن کمک مى گیرد.
5. گرچه این کلمات به عنوان سخنان کوتاه مطرح شده; ولى به ندرت بخش هایى در آن است که سخن کوتاه نیست بلکه نسبتاً مفصل و طولانى است مانند استوار دانستن ایمان بر چهار پایه (کلمه 31)، سخن امام به کمیل بن زیاد (کلمه 147) و صفات یکى از دوستان بسیار بزرگوار امام که در کلمه 289 آمده است و گفتار امام درباره وضع دنیا (کلمه 367).
6. بعضى معتقدند تمام این جمله هاى کوتاه از خطبه یا نامه اى گرفته شده و در ابتدا به این صورت نبوده است.(1) هر چند اثبات این مطلب احتیاج به تتبّع کامل دارد.
7. جالب اینکه تمام آنچه در این کلمات نورانى و پرمعنا آمده بدون استثنا با موازین عقل و فطرت هماهنگ است و به همین دلیل نیاز به سند خاصى ندارد. به علاوه صدور چنین کلمات والایى معمولا از غیر امام معصوم عادتا ناممکن است، هرچند در کتاب مصادر نهج البلاغه براى بسیارى از آنها منابعى غیر از نهج البلاغه نیز ذکر شده است.
8. البته کلمات قصار امام امیرالمؤمنین منحصر به آنچه در این بخش از نهج البلاغه ذکر شده نیست. شاهد این سخن کتاب غررالحکم نوشته «شیخ عبدالواحد آمدى» از علماى قرن ششم است که در آن بیش از چهار هزار از کلمات قصار آن حضرت به صورت حروف تهجى و به گونه اى منظم و جالب گردآورى شده است. همچنین در گفتار دانشمندان دیگر مانند «ابن ابى الحدید» بخش دیگرى از کلمات قصار آن حضرت که در نهج البلاغه نیامده است دیده مى شود.
نامبرده در جلد آخر شرح نهج البلاغه خود حدود یک هزار کلمه دیگر بر این کلمات قصار افزوده که به طور مستقل نیز در سال 1929 میلادى در بیروت به چاپ رسیده است.
شایان توجه این که یکى از محققان (مصطفى درایتى) اخیراً در مقدمه کتاب غررالحکم نام گروهى از کسانى که کلمات قصار امام(علیه السلام) را گردآورى کرده اند و بالغ بر ده نفر مى شوند با ذکر کتاب هایشان آورده است و اولین آنها را «جاحظ» از علماى قرن سوم هجرى مى شمرد که کتابش به عنوان مأة کلمة (یکصد کلمه) منتشر شده و آخرین آنها را نویسنده کتاب زبدة الحقایق (مرحوم میر قارى کوکبى گیلانى) ذکر مى کند که کلمات قصار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امام على بن ابى طالب(علیه السلام) در همین کتاب جمع آورى شده است.
این مقدمه را با کلام جالبى از شعبى (از علماى قرن اول و فقیه و شاعر، متوفاى 104) درباره بخشى از کلمات قصار امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم او مى گوید: «امیرمؤمنان على نُه جمله کوتاه به صورت ارتجالى و بدون مقدمه بیان فرموده که چشم و چراغ بلاغت و گوهرهاى ناب حکمت است و هیچ کس نتوانسته است حتى مثل یکى از آنها را بیان کند; سه جمله درباره مسائل حکیمانه و سه جمله در مورد مناجات و سه جمله در مورد آداب است.
اما آن سه جمله اى که درباره مناجات است این است که در پیشگاه الهى عرضه داشت: «إِلَهِى کَفَى بِى عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً; خدایا براى عزت من همین بس که بنده تو باشم» و «کَفَى بِى فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِى رَبّاً; و این افتخار براى من بس است که تو پروردگار من باشى» و «أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِى کَمَا تُحِبُّ; تو آن گونه هستى که من دوست دارم مرا نیز آن گونه قرار ده که تو دوست دارى».
و اما سه جمله اى که در موضوعات حکمت آمیز است این است که فرمود: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئ مَا یُحْسِنُهُ; ارزش هر کس به اندازه کارهاى خوب و پرارزشى است که مى تواند انجام دهد» و «مَا هَلَکَ امْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ; آن کس که قدر و مقام خود را بشناسد هرگز هلاک نمى شود» و «الْمَرْءُ مَخْبُوٌّ تَحْتَ لِسَانِهِ; انسان در زیر زبانش پنهان شده است (و شخصیتش هنگام سخن گفتن آشکار مى شود)».
و اما آن سه جمله که درباره آداب اجتماعى است چنین است که فرمود: «امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ; به هر کس مى خواهى نعمت ببخش تا امیر او باشى» و «احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ; به هر کس مى خواهى نیازمند باش تا اسیرش باشى» و «اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ; از هر کس مى خواهى بى نیاز شو تا همسان و همانندش باشى».(2)
*****
بهترين روش در فتنه ها:
امام(عليه السلام) در اين حکمت پرمعنا مى فرمايد: «در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستـانـى دارد که بدوشند»; (قَالَ(عليه السلام): کُنْ فِي الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَيُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ).(3)
براى روشن شدن محتواى این کلام بسیار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه» و «ابن لبون» تفسیر شود:
فتنه، از ماده «فتن» (بر وزن متن) در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معناى هرگونه آزمایش و امتحان و بلا و عذاب و حتى شرک و بت پرستى و آشوب هاى اجتماعى آمده است و در اینجا منظور همان آشوب هاى اجتماعى است.
لبون، به شترى گفته مى شود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستـانش شیر است (لبون به معناى شیر دار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنین شترى گفته مى شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است; نه قوت و قدرت چندانى دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستـان پر شیرى (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچ گونه استفاده اى از آن در آن سن و سال نمى توان کرد.
از اینجا روشن مى شود که هدف امام این است که انسان به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید آلـت دست این و آن شود; باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند.
در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت مى آیند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبیدن حریف استفاده کنند. در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوى نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیاى آنها آسیب ببیند و همان گونه که در بالا آمد در بعضى از روایات جمله «ولا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند.
نمونه این فتنه ها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهل بیت و یارانشان همواره از آن کناره گیرى مى کردند حتى داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنى امیه گرچه در ظاهر براى کوبیدن باطلى بود ولى در باطن براى تبدیل باطلى به باطل دیگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى امیه بود. به همین دلیل هنگامى که ابو مسلم به وسیله نامه اى پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق(علیه السلام) کرد امام آن را نپذیرفت زیرا مى دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصى کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام مى دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازى داد.
روایاتى که از ائمه هدى(علیهم السلام) درباره فضیلت عزلت و گوشه گیرى به ما رسیده است غالباً ناظر به این گونه شرایط است.
از جمله امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) طبق آنچه در غررالحکم آمده مى فرماید: «الْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شِیَمِ الاَْکْیَاسِ; گوشه گیرى برترین خصلت افراد باهوش و زیرک است».(4) و در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «سَلاَمَةُ الدِّینِ فِی إعْتِزَالِ النَاسِ; سلامت دین انسان درکناره گیرى از مردم است».(5)
در حدیث گویا و روشنى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم هنگامى از آن حضرت سؤال کردند: چرا گوشه گیرى را انتخاب کرده اید؟ فرمود: «فَسَدَ الزَّمَانُ وَتَغَیَّرَ الاِْخْوَانُ فَرَأَیْتُ الاِنْفِرَادَ أَسْکَنَ لِلْفُؤَاد; زمانه فاسد شده و برادران تغییر روش داده اند به همین دلیل، آرامش دل را در تنهایى یافتم».(6)
قرآن مجید نیز اشاراتى به این معنا دارد از جمله درباره حضرت ابراهیم مى خوانیم که او گروه بت پرستان را مخاطب قرار داد و گفت: «(وَأَعْتَزِلُکُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَأَدْعُوا رَبِّی); از شما و آنچه غیر از خدا مى خوانید و مى پرستید کناره گیرى مى کنم و (تنها) پروردگارم را مى خوانم».(7)
در داستان اصحاب کهف نیز در آیه 16 سوره «کهف» اشاره به گوشه گیرى آنها از گروه فاسد و مفسد شده است.
از آنچه گفته شد به خوبى روشن مى شود که هرگز منظور امام(علیه السلام) این نبوده است که اگر گروهى باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مؤمنان حق جو برخاست; این سخن بر خلاف صریح قرآن است که مى فرماید: «(فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الاُْخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللّه); اگر گروهى از مسلمانان بر گروه دیگرى ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوى حق باز گردند».(8)
ممکن است تفاوت بین جمله «لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبُ» و جمله «وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبُ» در این باشد که نه کمک هاى مستقیم به فتنه جویان کن (مانند سوارى دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمک هاى غیر مستقیم مانند کمک هاى مادى به این گروه ها کردن رواست شبیه شیر دادن براى تغذیه افراد.
همان گونه که در سند این حکمت اشاره شد این کلام امیرمؤمنان على(علیه السلام) بخشى از وصیت طولانى است که امام امیر مؤمنان على(علیه السلام) به فرزند گرامى اش امام حسن مجتبى(علیه السلام) فرموده است که قسمتى از آغاز آن را براى مزید فایده در اینجا مى آوریم. فرمود: «کَیْفَ وَأَنِّى بِکَ یَا بُنَیَّ إِذَا صِرْتَ فِی قَوْم صَبِیُّهُمْ غَاو وَشَابُّهُمْ فَاتِکٌ وَشَیْخُهُمْ لاَ یَأْمُرُ بِمَعْرُوف وَلاَ یَنْهَى عَنْ مُنْکَر وَعَالِمُهُمْ خَبٌّ مَوَّاهٌ مُسْتَحْوِذٌ عَلَیْهِ هَوَاهُ مُتَمَسِّکٌ بِعَاجِلِ دُنْیَاهُ أَشَدُّهُمْ عَلَیْکَ إِقْبَالًا یَرْصُدُکَ بِالْغَوَائِلِ وَیَطْلُبُ الْحِیلَةَ بِالتَّمَنِّی وَیَطْلُبُ الدُّنْیَا بِالاِْجْتِهَادِ خَوْفُهُمْ آجِلٌ وَرَجَاؤُهُمْ عَاجِلٌ لاَ یَهَابُونَ إِلاَّ مَنْ یَخَافُونَ لِسَانَهُ وَلاَ یُکْرِمُونَ إِلاَّ مَنْ یَرْجُونَ نَوَالَهُ دِینُهُمُ الرِّبَا کُلُّ حَقّ عِنْدَهُمْ مَهْجُورٌ یُحِبُّونَ مَنْ غَشَّهُمْ وَیَمَلُّونَ مَنْ دَاهَنَهُمْ قُلُوبُهُمْ خَاوِیَةٌ لاَ یَسْمَعُونَ دُعَاءً وَلاَ یُجِیبُونَ سَائِلاً قَدِ اسْتَوْلَتْ عَلَیْهِمْ سَکْرَةُ الْغَفْلَةِ إِنْ تَرَکْتَهُمْ لَمْ یَتْرُکُوکَ وَإِنْ تَابَعْتَهُمْ اغْتَالُوکَ إِخْوَانُ الظَّاهِرِ وَأَعْدَاءُ السَّرَائِرِ یَتَصَاحَبُونَ عَلَى غَیْرِ تَقْوَى فَإِذَا افْتَرَقُوا ذَمَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً تَمُوتُ فِیهِمُ السُّنَنُ وَتَحْیَا فِیهِمُ الْبِدَعُ فَأَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ أَسِفَ عَلَى فَقْدِهِمْ أَوْ سُرَّ بِکَثْرَتِهِمْ فَکُنْ عِنْدَ ذَلِکَ یَا بُنَیَّ کَابْنِ اللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَلاَ وَبَرٌ فَیُسْلَبَ وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَب; فرزندم چگونه خواهى بود هنگامى که در میان قومى گرفتار شوى که کودک آنها گمراه و جوانشان هواپرست و پیرانشان امر به معروف و نهى از منکر نمى کنند، عالم آنها حیله گر فریبکارى است که هواى نفس بر او چیره شده و به دنیاى زودگذر چسبیده و از همه بیشتر (ظاهرا) به تو روى مى آورد و در انتظار حوادث دردناکى براى توست و با آرزوها چاره جویى مى کند و دنیا را با تمام قدرت مى طلبد.
(مردم آن زمان) ترسشان از نظر دور و امیدشان نزدیک است (به عذاب هاى آخرت بى اعتنا و به مواهب دنیا شدیداً علاقه مند هستند) تنها از کسى حساب مى برند که از زبانش مى ترسند و اکرام نمى کنند مگر کسى را که امید بخششى از او دارند. دینشان ربا و هر حقى نزد آنها به فراموشى سپرده شده، افراد فریبکار را دوست دارند و سراغ کسانى مى روند که از همه بیشتر چاپلوسى کنند.
دل هاى آنها خالى (از یاد خدا) است، سخن حقى را نمى شنوند و به درخواست سائلى پاسخ نمى گویند، مستى غفلت بر آنها غالب شده، اگر آنها را رها کنى دست از تو بر نمى دارند و اگر از آنها پیروى کنى فریبت مى دهند، در ظاهر برادرند و در باطن دشمن، رفاقت آنها با یکدیگر بر اساس بى تقوایى است و هنگامى که از هم جدا شوند یکدیگر را نکوهش مى کنند، سنت هاى الهى در میان آنها مى میرد و بدعت ها زنده مى شود نادان ترین مردان کسى است که از فقدان آنها متاثر شود یا از کثرت آنها خوشحال. فرزندم در چنین شرایطى که (آتش فتنه ها شعله ور است) همچون شتر کم سن و سال باش نه پشتى دارد که سوار شوند و نه پشمى که بچینند و نه پستانـى که بدوشند… .(9)
*****
پی نوشت:
1. کتاب تمام نهج البلاغه، بخش مقدمه، ص 21.
2. خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 420 ; بحارالانوار، ج 74، ص 402، ح 23.
3. سند گفتار حکیمانه: این جمله ـ به گفته مرحوم خطیب در کتاب مصادر ـ از کلمات مشهور امام(علیه السلام) است که قبل از سیّد رضى «ابوحیان توحیدى» (متوفاى 380) در کتاب الامتاع والمؤانسة و بعد از سیّد رضى مرحوم آمدى در کتاب غررالحکم (با تفاوتى) آن را آورده است و از روایتى که رضى الدین على بن یوسف حلّى (برادر علاّمه حلّى) در کتاب العُدد القویة آورده است استفاده مى شود که این جمله بخشى از وصیتى است که امام(علیه السلام) براى فرزندش امام حسن(علیه السلام) بیان فرموده است (البته با تفاوت هایى) و از جمله این تفاوت ها اضافه جمله «وَلا وَبَر فَیُسْلَب; و نه پشمى دارد که آن را بچینند» است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 7)
4. غررالحکم، ص 318، ح 7350.
5. همان، ص 319، ح 7365.
6. میزان الحکمه، ج 8، ماده عزلت، ح 12911.
7. مریم، آیه 48.
8. حجرات، آیه 9.
9. بحار الانوار، ج 74، ص 234، ح 3.

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت


فرم در حال بارگذاری ...

فضیلت خواندن سوره «قلم» در نمازهای واجب و مستحب + صوت آیات

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

سوره قلم یا نون و القلم شصت و هشتمین سوره قرآن است که در جزء بیست و نهم آن قرار دارد.

محتوای سوره قلم، دلداری پیامبر صلی الله علیه وآله در مقابل تهمت‌های مشرکان و دعوت به صبر و نهی او از پیروی مشرکان و یادآوری عذاب مشرکان در روز قیامت است.

از آیات مشهور این سوره، آیه «و ان یکاد» و آیه «خُلق عظیم» است که پیامبر صلی الله علیه وآله را دارای اخلاقی والا معرفی می‌کند.

امام صادق علیه السلام درباره فضیلت خواندن سوره قلم می‌فرماید:

هر کس سوره قلم را در نماز واجب یا مستحب بخواند، خداوند او را از فقر در امان نگه می‌دارد و از فشار قبر در امان خواهد بود.

در روایت دیگری نیز در این باره آمده است:

ثواب خواندن این سوره معادل اجر کسانی است که خداوند صبر (یا خِرَد) آنان را بزرگ داشته است.

فایل صوتی تلاوت سوره قلم با صدای محمد عبدالعزیز حصان

 

متن و ترجمه سوره قلم

...

s="pull-right" style="color: #46c1be; font-weight: bold; line-height: 35px; margin-top: 0px; font-family: IRANSans !important; text-align: center;">سوره 68 قرآن کریم: القلم

تعداد آیه: 52

جزء : 29

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾

نون سوگند به قلم و آنچه مى ‏نويسند (۱)

مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿۲﴾

[كه] تو به لطف پروردگارت ديوانه نيستى (۲)

وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿۳﴾

و بى‏ گمان تو را پاداشى بى‏ منت‏ خواهد بود (۳)

وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿۴﴾

و راستى كه تو را خويى والاست (۴)

فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿۵﴾

به زودى خواهى ديد و خواهند ديد (۵)

بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿۶﴾

[كه] كدام يك از شما دستخوش جنونيد (۶)

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۷﴾

پروردگارت خود بهتر مى‏ داند چه كسى از راه او منحرف شده و [هم] او به راه يافتگان داناتر است (۷)

فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۸﴾

پس از دروغزنان فرمان مبر (۸)

وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴿۹﴾

دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى نمايند (۹)

وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ ﴿۱۰﴾

و از هر قسم خورنده فرو مايه‏ اى فرمان مبر (۱۰)

هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ ﴿۱۱﴾

[كه] عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد (۱۱)

مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿۱۲﴾

مانع خير متجاوز گناه پيشه (۱۲)

عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿۱۳﴾

گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است (۱۳)

أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۱۴﴾

به صرف اينكه مالدار و پسردار است (۱۴)

إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۵﴾

چون آيات ما بر او خوانده شود گويد افسانه ‏هاى پيشينيان است (۱۵)

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿۱۶﴾

زودا كه بر بينى‏ اش داغ نهيم [و رسوايش كنيم] (۱۶)

إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿۱۷﴾

ما آنان را همان گونه كه باغداران را آزموديم مورد آزمايش قرار داديم آنگاه كه سوگند خوردند كه صبح برخيزند و [ميوه] آن [باغ] را حتما بچينند (۱۷)

وَلَا يَسْتَثْنُونَ ﴿۱۸﴾

و[لى] ان شاء الله نگفتند (۱۸)

فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۱۹﴾

پس در حالى كه آنان غنوده بودند بلايى از جانب پروردگارت بر آن [باغ] به گردش در آمد (۱۹)

فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿۲۰﴾

و [باغ] آفت زده [و زمين باير] گرديد (۲۰)

فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ ﴿۲۱﴾

پس [باغداران] بامدادان يكديگر را صدا زدند (۲۱)

أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَارِمِينَ ﴿۲۲﴾

كه اگر ميوه مى‏چينيد بامدادان به سوى كشت‏ خويش رويد (۲۲)

فَانْطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿۲۳﴾

پس به راه افتادند و آهسته به هم مى گفتند (۲۳)

أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ ﴿۲۴﴾

كه امروز نبايد در باغ بينوايى بر شما در آيد (۲۴)

وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿۲۵﴾

و صبحگاهان در حالى كه خود را بر منع [بينوايان] توانا مى‏ ديدند رفتند (۲۵)

فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿۲۶﴾

و چون [باغ] را ديدند گفتند قطعا ما راه گم كرده‏ ايم (۲۶)

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۲۷﴾

[نه] بلكه ما محروميم (۲۷)

قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿۲۸﴾

خردمندترينشان گفت آيا به شما نگفتم چرا خدا را به پاكى نمى‏ ستاييد (۲۸)

قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۲۹﴾

گفتند پروردگارا تو را به پاكى مى‏ ستاييم ما واقعا ستمگر بوديم (۲۹)

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ ﴿۳۰﴾

پس بعضي‏شان رو به بعضى ديگر آوردند و همديگر را به نكوهش گرفتند (۳۰)

قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ ﴿۳۱﴾

گفتند اى واى بر ما كه سركش بوده‏ ايم (۳۱)

عَسَى رَبُّنَا أَنْ يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿۳۲﴾

اميد است كه پروردگار ما بهتر از آن را به ما عوض دهد زيرا ما به پروردگارمان مشتاقيم (۳۲)

كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۳۳﴾

عذاب [دنيا] چنين است و عذاب آخرت اگر مى‏ دانستند قطعا بزرگتر خواهد بود (۳۳)

إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۳۴﴾

براى پرهيزگاران نزد پروردگارشان باغستانهاى پر ناز و نعمت است (۳۴)

أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۵﴾

پس آيا فرمانبرداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد (۳۵)

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۳۶﴾

شما را چه شده چگونه داورى مى ‏كنيد (۳۶)

أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ ﴿۳۷﴾

يا شما را كتابى هست كه در آن فرا مى‏ گيريد (۳۷)

إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ ﴿۳۸﴾

كه هر چه را برمى‏ گزينيد براى شما در آن خواهد بود (۳۸)

أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ ﴿۳۹﴾

يا اينكه شما تا روز قيامت [از ما] سوگندهايى رسا گرفته ايد كه هر چه دلتان خواست‏ حكم كنيد (۳۹)

سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذَلِكَ زَعِيمٌ ﴿۴۰﴾

از آنان بپرس كدامشان ضامن اين [ادعا] يند (۴۰)

أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكَائِهِمْ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ ﴿۴۱﴾

يا شريكانى دارند پس اگر راست مى‏ گويند شريكانشان را بياورند (۴۱)

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۴۲﴾

روزى كه كار زار [و رهايى دشوار] شود و به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانايى نيابند (۴۲)

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿۴۳﴾

ديدگانشان به زير افتاده خوارى آنان را فرو مى‏ گيرد در حالى كه [پيش از اين] به سجده دعوت مى ‏شدند و تندرست بودند (۴۳)

فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۴﴾

پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مى ‏كند واگذار به تدريج آنان را به گونه‏ اى كه در نيابند [گريبان] خواهيم گرفت (۴۴)

وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴿۴۵﴾

و مهلتشان مى‏ دهم زيرا تدبير من [سخت] استوار است (۴۵)

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۶﴾

آيا از آنان مزدى درخواست مى ‏كنى و آنان خود را زير بار تاوان گرانبار مى‏ يابند (۴۶)

أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۷﴾

يا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مى ‏نويسند (۴۷)

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿۴۸﴾

پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز و مانند همدم ماهى [=يونس] مباش آنگاه كه اندوه زده ندا درداد (۴۸)

لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿۴۹﴾

اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارك [حال] او نمیکرد قطعا نكوهش شده بر زمين خشك انداخته مى ‏شد (۴۹)

فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۵۰﴾

پس پروردگارش وى را برگزيد و از شايستگانش گردانيد (۵۰)

وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾

و آنان كه كافر شدند چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند و مى گفتند او واقعا ديوانه‏ اى است (۵۱)

وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۵۲﴾

و حال آنكه [قرآن] جز تذكارى براى جهانيان نيست (۵۲) 

 


فرم در حال بارگذاری ...

پایه‌های اصلی دین اسلام کدامند؟

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

امام باقر علیه السلام فرمود:

 

بُنِىَ الاسْلامُ عَلى خَمْسَةٍ:

 

عَلَى الصَّلاةِ، وَالزَّکَاةِ، وَالصَّوْمِ، وَالْحَجِ وَالوِلایَةِ.

 

اسلام بر پنج پایه استوار است:

نماز، زکات، روزه، حج و ولایت اهل بیت علیهم السلام

 

بحارالانوار، ۶۸، ۳۳۲

 


فرم در حال بارگذاری ...

پشت‌پرده مرگ دختر ۱۴ ساله در اغتشاشات اخیر

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1398

 

کیسه گدایی ضدانقلاب بر سر مزار «نیکتا اسفندانی» پهن ش.

در اغتشاشات اخیر علاوه بر پروژه کشته سازی، ایران ستیزان به دنبال کلاهبرداری از مردم هم رفتند.

در اغتشاشات اخیر، فتنه گران همچون گذشته سعی کردند با پروژه کشته سازی، علیه ایران فضاسازی کرده و مردم را به آشوب و اغتشاش تحریک کنند.

یکی از افرادی که رسانه‌های ضد ایرانی از او به عنوان یکی از کشته‌های اغتشاشات نام بردند، دختر ۱۴ ساله‌ای بود به نام نیکتا اسفندانی.

این در حالی است که پدر نیکتا اسفندانی در مصاحبه‌ای که با رسانه ملی داشت، ضمن تکذیب مرگ دخترش در اغتشاشات، با ابراز تاسف از کسانی که می‌خواهند به دخترش برچسب ضدانقلاب بزنند و از فوت او سوءاستفاده کنند، گفت: “دختر من به هیچ عنوان سیاسی نبوده و اصلا در زمینه سیاسی سررشته نداشته که بخواهد اظهارنظر کند یا جبهه بگیرد". 

خانم اسفندانی در اثر مسمومیت فوت کرده است.اما بعد از مصاحبه پدر نیکتا، رسانه‌های ایران ستیز بر دروغ خود اصرار کردند و این بار در فضای مجازی صفحه‌ای به نام او راه اندازی کرده و مدعی شدند که خانواده نیکتا کشته شدن دخترشان را تایید کردند!

اما در پی عدم هماهنگی میان اپوزیسیون، بهار بهاری که مدتی است در فضای مجازی جنجال به راه انداخته و تحت حمایت سلطنت طلب‌ها به خصوص فرشگردی‌هاست، وقتی به این صفحه پیام تسلیت ارسال کرد با پاسخ عجیب گردانندگان مرموز آن مواجه شد.

گردانندگان این صفحه با ادعای دروغ پرداخت پول برای دریافت پیکر دخترشان، خواهان کمک مالی شده و جالب اینجاست که درخواست کرده اند کمک به صورت بیت کوین (پول مجازی) باشد.

موضوعی که واکنش این سلطنت طلب را هم در پی داشته و خواهان لایو از گردانندگان این صفحه شده است؛ حال باید منتظر ماند و دید گردانندگان این صفحه فضای مجازی لایو منتشر خواهند کرد.

پروژه کشته سازی به کلاهبرداری رسید؛ سوء‌استفاده از نام نیکتا اسفندانی +عکس

 جام نیوز


فرم در حال بارگذاری ...