در روز و شب صلوات بفرستید و از آن غافل نشوید

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396
 
حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد مطرح کرد:

در احادیث مختلف آمده که در روز و شب صلوات بفرستید و از آن غافل نشوید

خطیب حرم مطهر رضوی با اشاره به این که خداوند در آیه ۵۹ سوره نساء، مؤمنان را به اطاعت از خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و اولی الامر دستور می‌دهد، تصریح کرد:
این آیه از دلایل قرآنی شیعیان در اثبات عصمت و امامت امام علی علیه السلام و ائمه معصوم علیه السلام است.
در احادیث مختلف آمده که در روز و شب صلوات بفرستید و از آن غافل نشویدحجت الاسلام والمسلمین حبیب الله فرحزاد، در ویژه برنامه فرهنگی حرم امام رضا علیه السلام که در صحن جامع رضوی برگزار شد، اظهار کرد:
صلوات فرستادن، دعای مستجاب است، در احادیث مختلف آمده که در روز و شب صلوات بفرستید و از آن غافل نشوید.
وی ادامه داد:
ذکر صلوات انسان را به رحمت الهی وصل و قلب انسان را نورانی می‏‌کند، کسانی که از این دنیا می‌‏روند یا بهشتی هستند یا جهنمی، لذا با فرستادن صلوات می‏‌توانیم خویش را به رحمت خدا وصل کنیم و اهل بهشت شویم.
این کارشناس مذهبی تاکید کرد:
ذکر صلوات انسان را از وسوسه‌‏های شیطان در امان نگه ‏داشته و شیاطین را دور می‏‌کند و سنگین‌‏ترین عمل در کفه ترازوی اعمال انسان در روز قیامت است.

...

 
وی با اشاره به آیه ۵۹ سوره نساء: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»،
افزود:این آیه به آیه «اطاعت» معروف است و مؤمنان را به اطاعت از خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و اولی الامر دستور می‌دهد. این آیه از دلایل قرآنی شیعیان در اثبات عصمت و امامت امام علی علیه السلام و ائمه معصوم علیه السلام است.
 
حجت الاسلام فرحزاد تصریح کرد:
در آیه اطاعت بدون تکرار فعل «أطیعوا»، به دنبال «الرسول» آمده و از آنجا که اطاعت از رسول به دلیل معصوم ‌بودنش‌، به‌طور مطلق واجب است، اطاعت از «اولی الأمر» نیز همانند آن، بدون قید و شرط خواهد بود و این نشان از معصوم‌ بودن «اولی الأمر» می‌کند.
وی در ادامه به ماجرای ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام اشاره کرد و گفت: حضرت محمد صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام توصیه هایی کردند که برای همه زوج ها کارآمد است، ایشان لحظه ازدواج این دو بزرگوار فرمودند: «زن گلی خوشبو است؛ نه یک قهرمان» لذا باید مراقب روحیه لطیف آن باشیم.
سخنران حرم رضوی تصریح کرد:
روایت معروف «فإن المرأة ریحانه و لیست بقهرمانه» در حقیقت خطابی است به مردان که زنان مثل گل‌های لطیفی هستند که در منازل شما با شما زندگی می‌کنند و لازم است با آنان با دقت و ظرافت عمل کرده و کارهای سنگین به آن‌ها تحمیل نشود.
 

 خبرگزاری حوزه

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.»

1396/07/01 @ 22:14


فرم در حال بارگذاری ...

دوم محرم؛ ورود به کربلا

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396

 

کاروان امام حسین علیه السلام در روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا شد و تا عاشورا در این سرزمین ماند. سرزمین کربلا در ۶۰ مایلی بغداد، غرب فرات و ۵ فرسنگی نینوا قرار گرفته است. این سرزمین خالی از سکنه بوده و پستی، بلندی و گودال‌های زیادی داشته است.

امام حسین علیه السلام در لحظه ورود به سرزمین کربلا، خاک را بویید و فرمود:

همان است قتلگاه و خوابگاه ماست. اسب امام سوم شیعیان از ورود به کربلا پرهیز کرد و این امام بزرگوار هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد سرزمین کربلا شد. ایشان با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شدند.

شایان ذکر است در هنگام ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا، سپاه حر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه عبیدالله‌زیاد را به حر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه‌ام رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمینی بی‌آب و خشک و بی‌پناهگاه فرود آور. این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملا انجام دهی. حر نامه را به امام حسین علیه السلام نشان داد و گفت: چاره‌ای جز این ندارم. در همین جا فرود آی. امام سوم شیعیان فرمود:بگذار در دهکده غاضریه فرود آیم یا در شفیه که حر نگذاشت و گفت:این مأمور مراقب من است!

امام حسین علیه السلام با ورود به کربلا نامش را پرسید چندین نام گفتند و با شنیدن نام کربلا فرمود:

اللهم انی اعوذ بک من‌الکرب والبلاء.

خاطرنشان می‌شود امام حسین علیه السلام شهادت خود و حمل سر بر نیزه را برای زهیر‌بن‌القین بازگو کرد. حوادث فراوان دیگر که ناشی از عکس‌العمل یاران و خانواده امام سوم شیعیان است نیز ذکر شده است.
منابع:
۱. اخبار‌الطوال
۲. تاریخ طبری
۳. معجم‌البلدان
۴. الحسین فی‌الفکر‌المسیحی
۵. کربلا و حرم‌های مطهر
۶. آشنایی با عتبات مقدسه و زندگانی چهارده معصوم
۷. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

نظر از:  
فاطمه آذرسا

سلام دوست عزیز از مطالب تون استفاده کردیم لطفا به وبلاگ من هم سری بزنید خوشحال میشم

1396/07/01 @ 13:22


فرم در حال بارگذاری ...

اشعار ویژه شب سوم محرم

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396

 

روز سوم//// سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد/ دانلود بسته شعر آیینیبسته شعر ویژه شب سوم محرم الحرام

 شاعران آیینی کشورمان هر کدام با فرراسیدن ماه محرم و به یاد عزای سالار شهیدان و یاران وفادارشان، به اشعاری همزمان با روز سوم که تعلق دارد به طفل سه ساله کاروان کربلا حضرت رقیه (س)، در اینجا اشاره شده است.

 

شعر غلامرضا سازگار به مناسبت روز سوم محرم

امشب که با تو انس به ویران گرفته ام
ویرانه را به جای گلستان گرفته ام

امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفته ام

پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسه ایست کز لب عطشان گرفته ام

از بس که پابرهنه به صحرا دویده ام
یک باغ گل زخار مغیلان گرفته ام

از میزبانی ام خجلم سفره ام تهی ست
نان نیست جان زمقدم مهمان گرفته ام

زهرا به چادرش زعلی می گرفت رو
من از تو رو به موی پریشان گرفته ام

من بلبل حسینم و افتادم از نوا
چون جغد، آشیانه به ویران گرفته ام

بر داغدیده شاخۀ گل هدیه می برند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفته ام

(میثم) مدار خوف زموج بلا که من
دست تو را به دامن طوفان گرفته ام

...

شعر محمدجواد پرچمی به مناسبت روز سوم محرم

 عشق کاری به قیل و قال ندارد
عاشقی حرف جز کمال ندارد
شاه عشّاق که مثال ندارد
باغ او میوه‌ای کال ندارد
نخل‌های علی نهال ندارد

غیر راه علی مسیر ندیدم
داخل خانه‌اش صغیر ندیدم
سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم
من در این خانه غیر شیر ندیدم
شیر بودن که سنّ و سال ندارد

چون شده حیدری تبار؛ رقیّه
هست اعجوبه‌ی وقار؛ رقیّه
مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه
گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه
در کمالات؛ او مثال ندارد

بر رخ او خدا نقاب کشیده
روی او پرده‌ی حجاب کشیده
جای چشمانش آفتاب کشیده
صورتش به ابوتراب کشیده
حیف در زندگی مجال ندارد

خوشی از عمر خویش دیده؟ ندیده
نازدانه‌ست ناسزا نشنیده
پابرهنه به روی خار دویده
گرچه کودک، ولی شده‌ست خمیده
او الفباش غیر دال ندارد

مثل یک شیشه‌ی بلور، شکسته
همچو خشتی که در تنور شکسته
سنگ خورده ولی غرور شکسته
زیورش را کسی به زور شکسته
نزن او با کسی جدال ندارد

بر سرش ریخت آسمان خرابه
زخم‌ها خورد از زبان خرابه
معجر پاره؛ تازیانه؛ خرابه
آه؛ پروانه در میان خرابه
جای سالم به روی بال ندارد

بین انظار رفت مسخره کردند
سر بازار رفت مسخره کردند
دست به دیوار رفت مسخره کردند
کوچه هر بار رفت مسخره کردند
معجر پاره قیل و قال ندارد

زجر ول‌کن نبود؛ حرمله می‌زد
دخترک را بدون فاصله می‌زد
گردنش را گرفت سلسله می‌زد
گفت جامانده‌ام ز قافله می‌زد
طفل ترسیده که سؤال ندارد

کنج ویرانه غصّه دور و برش ریخت
خشت‌ها بالشی به زیر پرش ریخت
دختر شاه بود و موی سرش ریخت
گریه‌ها وقت دیدن پدرش ریخت
خواهشی او جز وصال ندارد

 عشق کاری به قیل و قال ندارد
عاشقی حرف جز کمال ندارد
شاه عشّاق که مثال ندارد
باغ او میوه‌ای کال ندارد
نخل‌های علی نهال ندارد

غیر راه علی مسیر ندیدم
داخل خانه‌اش صغیر ندیدم
سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم
من در این خانه غیر شیر ندیدم
شیر بودن که سنّ و سال ندارد

چون شده حیدری تبار؛ رقیّه
هست اعجوبه‌ی وقار؛ رقیّه
مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه
گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه
در کمالات؛ او مثال ندارد

بر رخ او خدا نقاب کشیده
روی او پرده‌ی حجاب کشیده
جای چشمانش آفتاب کشیده
صورتش به ابوتراب کشیده
حیف در زندگی مجال ندارد

خوشی از عمر خویش دیده؟ ندیده
نازدانه‌ست ناسزا نشنیده
پابرهنه به روی خار دویده
گرچه کودک، ولی شده‌ست خمیده
او الفباش غیر دال ندارد

مثل یک شیشه‌ی بلور، شکسته
همچو خشتی که در تنور شکسته
سنگ خورده ولی غرور شکسته
زیورش را کسی به زور شکسته
نزن او با کسی جدال ندارد

بر سرش ریخت آسمان خرابه
زخم‌ها خورد از زبان خرابه
معجر پاره؛ تازیانه؛ خرابه
آه؛ پروانه در میان خرابه
جای سالم به روی بال ندارد

بین انظار رفت مسخره کردند
سر بازار رفت مسخره کردند
دست به دیوار رفت مسخره کردند
کوچه هر بار رفت مسخره کردند
معجر پاره قیل و قال ندارد

زجر ول‌کن نبود؛ حرمله می‌زد
دخترک را بدون فاصله می‌زد
گردنش را گرفت سلسله می‌زد
گفت جامانده‌ام ز قافله می‌زد
طفل ترسیده که سؤال ندارد

کنج ویرانه غصّه دور و برش ریخت
خشت‌ها بالشی به زیر پرش ریخت
دختر شاه بود و موی سرش ریخت
گریه‌ها وقت دیدن پدرش ریخت
خواهشی او جز وصال ندارد


شعر قاسم صرافان به مناسبت روز سوم ماه محرم

سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد

 حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد

دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید،
موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد

ای کاش می‌شد بر تنش پیراهنی زیبا …
یا لااقل پیراهن سالم‌تری باشد

 سخت است هم شیرین زبان‌ باشی و هم فکرت
پیش عموی تشنه‌ی آب آوری باشد

با آن‌همه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد

شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه
اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد

اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد
دور و برِ گم گشته‌ی بی‌یاوری باشد

خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد،
چشمش به دنبال علی اصغری باشد

وای از دل زینب که باید روز و شب انگار
در پیش چشمش روضه‌های مادری باشد

وای از دل زینب که باید روضه‌اش امشب
«بابا ! مرا این بار با خود می‌بری؟» باشد

بابا ! مرا با خود ببر، می‌ترسم آن بدمست
در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد

 باید بیایم با تو، در برگشت می‌ترسم
در راه خار و سنگ‌های بدتری باشد

باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه
شاید برای او شب راحت تری باشد؟


شعر محمود ژولیده به مناسبت روز سوم ماه محرم

  تا دوش تو سَریر مُقام رقیه بود
عالم شبانه روز به کام رقیه بود

تا روی زانوی تو سه ساله قرار داشت
آغوش تو دوام و قوام رقیه بود

هرجا که صحبت از عمو عباس می شنید
بر عالمی تفاخُر نام رقیه بود

گاهی به لَحن با نمک و بچه گانه ای
بازیِ تو به خنده سلام رقیه بود

بالا نشین قافله بر شانه های تو
یعنی فراز عرش به نام رقیه بود

تنها ز جانبِ عمو عباس هم نبود
این همنشینیِ تو مرام رقیه بود

می گفت العطش، ولی این هم بهانه بود
نام تو ذکر و وردِ کلام رقیه بود

وقتی ستون خیمۀ تو بر زمین فتاد
تازه شروع روز قیام رقیه بود

دیگر ز مشک، آب سراغی نمی گرفت
انگار حرف، آب حرام رقیه بود

وقتی به خیمه دست عدو بازِ باز شد
حکمِ فرار، حکمِ امام رقیه بود

بر گوش او عدو که دو تا گوشواره دید
عمه به فکر حُسن ختام رقیه بود

 

شعر محمد سهرابی به مناسبت روز سوم ماه محرم

  غیر اِحیا نمی کنم امشب
جز خدایا نمی کنم امشب

قُرب دختر به بوسه ی پدر است
جز تمنّا نمی کنم امشب

باید امشب کنار من باشی
بی تو فردا نمی کنم امشب

چند بوسه به من بدهکاری
صبر از آنها نمی کنم امشب

نوبتی هم بُود زمان من است
پس تماشا نمی کنم امشب

ناز طفل مریض بیشتر است
بی تو لالا نمی کنم امشب

***

خواب، بی بوسه ی پدر تا کی؟
دور از آن کام، در به در تا کی؟

الله الله عجب سحر دارم
سحری در بر پدر دارم

آنچه دیشب به طشت زر دیدم
حالیا در طَبق به بر دارم

دست افکنده ام به گردن او
عمه جان عمه جان پدر دارم

لیک چشمی نمانده بنگرمش
لیک دستی نمانده بردارم

آمده همرهش مرا ببرد
من از این ماجرا خبر دارم

تو مپندار ای پدر که کنون
سُرمه بر دیدگان تر دارم

لخته ی خون گرفته چشم مرا
لخته خونی که از سفر دارم

گِرِه در موی من چو ابروی توست
تو ز سنگ و من از شرر دارم

***

شمع هرجا که انجمن دارد
پر پروانه سوختن دارد


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود مداحی نوحه خونا، نوحه می خونن نریمان پناهی

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396

 

فایل صوتی مداحی «نوحه خونا، نوحه می خونند» با نوای نریمان پناهی، مداح اهل بیت (علیهم السلام) را می توانید در اینجا بشنوید و دانلود کنید.

 

دانلود شور نوحه خونا نوحه میخونن.. با نوای نریمان پناهی


فرم در حال بارگذاری ...

فروخوردن خشم

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1396
 
 


امام صادق  علیه السلام فرمودند:

مَن لَم یملِک غَضَبَهُ لَم یملِک عَقلَهُ.
 
هر آنکه بر غضب خود چیره نشود، بر عقل خود اختیاری ندارد.
 
(کافی، ج. ۲، ص. ۳۰۳)

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خادم المهدی [عضو] 
5 stars

مثل همیشه وبلاگتون عالیه

1396/07/01 @ 11:24


فرم در حال بارگذاری ...

اول محرم؛ پیوستن انس‌بن‌حارث به امام حسین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1396

 

انس‌بن‌حارث در روز اول محرم به کاروان امام حسین علیه السلام پیوست.

کاروان امام حسین علیه السلام در روز اول محرم به منزلگاه بیست و چهارم خود رسید و حدود نیمروز در این منزلگاه درنگ کرد. منزلگاه بیست و چهارم کاروان امام حسین علیه السلام با عنوان قصر بنی‌مقاتل (قصر مقاتل) شناخته شده است. این منزلگاه میان عین‌التمر و قُطقطانیه بوده و تا کربلا فاصله اندکی داشته است. قصری در منزلگاه قصر بنی‌مقاتل وجود داشته که هنوز بقایای آن دیده می‌شده است.

دیدار امام حسین علیه السلام با عبیدالله‌بن‌حر‌جعفی را به منزلگاه قصر بنی‌مقاتل نسبت داده‌اند. عبیدالله فردی شجاع، شاعر و سخنور بود و از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام سوم شیعیان، حجاج‌بن‌مسروق، هم قبیله‌ای عبیدالله را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه شکوهمند و اشرافی عبیدالله درامد و او را دعوت کرد. عبیدالله گفت:اهل کوفه دنیای فانی را برگزیده‌اند و با عبیدالله همراه شده‌اند. من از کوفه بیرون آمده تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان. حجاج موضوع را با امام حسین علیه السلام باز گفت. امام سوم شیعیان خود به دیدن و دعوت آمد و کناهان کذشته‌اش را به یاد آورد و فرمود: با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله بن‌حُر پیشنهاد اسب خود مَلجَمه (ملحقه) و شمشیر و غلام کرد که امام حسین علیه السلام نپذیرفت و فرمود::خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست. عبیدالله بعد‌ها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوگواری کرد. او در جنگ صفین همراه امیر مؤمنان بود، ولی جدا شد و به معاویه پیوست. امام علی علیه السلام او را در بازپس‌گیری زنش یاری کرد.
شایان ذکر است نوشته‌اند انس‌بن‌حارث در منزلگاه قصر بنی‌مقاتل به امام سوم شیعیان رسید و با او همراه شد. خواب دیدن امام حسین علیه السلام و گفت‌وگو با علی اکبر را در این منزلگاه نیز نوشته‌اند.
خاطرنشان می‌شود حُر همچنان همراه امام سوم شیعیان بود. امام حسین علیه السلام از منزلگاه فصر بنی‌مقاتل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید.
منابع:
۱. مقتل‌الحسین بحرالعلوم
۲. جمل من انساب‌الاشراف
۳. الامام‌الحسین و اصحابه
۴. مقتل‌الحسین مقرم
۵. الفتوح
۶. اخبار‌الطوال
۷. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

باشگاه خبرنگاران

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: عابدی [عضو] 
5 stars

تا دل ز غم تو گشت بی تاب حسین
این چشم تهی نگشت از آب حسین
عمری است نیازمند این درگاهم
یک لحظه گدای خویش دریاب! حسین . . .
ایام سوگواری حسینی تسلیت باد

1396/07/01 @ 09:52


فرم در حال بارگذاری ...

اشعار روز دوم محرم

نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1396

 

شعر حسن لطفی به مناسبت روز دوم محرم


اینجا کجاست این همه غربت دیار کیست
این خاک، این غبار پر از غم مزار کیست

آن تل، تل خاکی و گودی پشت آن
جانم به لب رسانده مگر سوگوار کیست

با من بگو که آن همه نیزه برای چیست
یا آن سپاه دشنه به فکر شکارِ کیست

وای از رباب حرمله اینجا چه می‌کند
وای از رباب حرمله در انتظار کیست

آن نیزه‌های مرد کش سهمگین او
سهم گلوی مثل گل شیر خوار کیست

برگرد تا به گریه نگویم کنار تو
این زخم‌های بیشتر از بیشمار کیست

برگرد تا که نشنوی از کوفیان که این
ناموس بی برادر و محمل سوار کیست

...

 

شعر محمود ژولیده به مناسبت روز دوم محرم

 
شد زمین و زمان همه درهَم
کربلا، چون قدوم دلبر دید
نینوا از مهابتِ سلطان
زیر پای حسین می‌لرزید

پا ز. مرکب چو بر زمین بگذاشت‌
می‌زد از آسمان فرشته صَلا
آیه‌ای بر امام نازل شد
قل اعوذ برب کرب و بلا

چه شد‌ای مرکبِ زبان بسته؟!
که قدم از قدم نَه برداری؟
گوشه‌ی دیده ات چرا خیس است؟
مگر از کربلا خبر داری؟

پیشِ قدِّ رسای ساقی بود
نخل‌ها سر فرود آوردند
کودکان در برِ عمو عباس
مَشک ها، هر چه بود آوردند

قول دادند، موج‌های فرات
که کسی تشنه لب نمی‌ماند
خار‌ها هم به ساربان گفتند
هیچ طفلی عقب نمی‌ماند

غیرتِ کودکانه را بنگر
گریه‌ها گریه‌های نوزاد است
حیرتِ ماورا را بنگر
خنده‌ها خنده‌های صیاد است

روی دستِ تمام دختر‌ها
عمه کارِ بهانه‌ای می‌داد
با زبان اشاره غم‌ها را
ردّ پایی، نشانه‌ای می‌داد

گفت: با خویش زیر لب زینب
این زمین را چه جور می‌بینی؟
ناگهان زد صدا: برادر جان!
نیزه‌ها را ز. دور می‌بینی؟

دارد از گوشه گوشۀ میدان
دسته دسته سپاه می‌آید
نکند این چنین که می‌بینم
خبر از قتلگاه می‌آید

این همه لشگر از کجا آمد؟
پس چه شد وعده‌های مهمانی؟
باغ هاشان چه میوه‌ها داده!
سفره هاشان پُر از پریشانی!

کوله هاشان چرا پر از تیر است؟
بارهاشان چرا پر از سنگ است؟‌
می‌شود تا مدینه برگردیم؟
دلِ من بهر مادرم تنگ است؟
 
 

شعر مهدی رحیمی به مناسبت روز دوم محرم

آفتاب دوباره‌ای پیداست
روی دوشش ستاره‌ای پیداست

مشک بر روی شانۀ عباس
لب دریا کناره‌ای پیداست

این طرف غیر خار در دستی
وایِ من سنگ خاره‌ای پیداست

آن طرف حنجری عطش آلود
در پسِ گاهواره‌ای پیداست

این طرف با سه شعبه‌های خودش
روی اسبی سواره‌ای پیداست

آه از توی گودی گودال
سر دارالاماره‌ای پیداست

اگر این نیزه‌ها اجازه دهند
بدن پاره پاره‌ای پیداست

***
خاک این دشت سربلند شده
روی پایش اگر بلند شده

کاروانی ز. دور می‌آید
آه از هر جگر بلند شده

چهرۀ ماهتاب این لشگر
روی دست قمر بلند شده

به قد و قامت علی اکبر
چشم نیزه نظربلند شده

وای تیر سه شعبه‌ای انگار
روی پا‌های پر بلند شده

روی زانو نشسته حرمله و
روی دستی پسر بلند شده

سمت هرکس حسین در نقشی
گه عمو گه پدر بلند شده

این خمیده سه ساله کیست مگر-
-مادر از پشت در بلند شده

نجمه گوید که قد قاسم من
از جه رو اینقدر بلند شده

روی دست تو اکبر از پا؟ نه
از میان کمر بلند شده

***
گل به وقت گلاب نزدیک است
لحظۀ اضطراب نزدیک است

لحظه‌ای که عمو به خود می‌گفت:

مشک بردار آب نزدیک است

بی گمان بین آب و ششماهه
لحظۀ انتخاب نزدیک است

لحظۀ رو گرفتن ارباب
از نگاه رباب نزدیک است

آه خفاش‌های بی مقدار!
کشتن آفتاب نزدیک است

لحظه‌های کشیدن دست و
روسری و نقاب نزدیک است
 

شعر حسین سازور‌ به مناسبت روز دوم محرم

 
ای امیر الحاج قلبم بی قراری می‌کند
تا که از غصه نمیرم گریه یاری می‌کند

جان من کم‌تر بگو، کرب و بلا، کرب و بلا
نام این صحرا ز. دیده اشک جاری می‌کند

گوئیا می‌بینم اینجا صبح تا قبل غروب
هر طرف یک بانوئی را سوگواری می‌کند

اولین تصویر جسم ارباً اربای علی ست
دشت را دشمن از او آئینه کاری می‌کند

گوئیا می‌مبینم اینجا دور تو بگرفته اند
زان میانه رأس تو نیزه سواری می‌کند

دشمنت سر تا به پایت را به غارت می‌برد
بهر یک پیراهن کهنه چه کاری می‌کند

هر که بهر غارت آمد دست خالی برنگشت
موی بین پنجه‌ها را یاد گاری می‌کند

 


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود مداحی سلام آقا که الان روبروتونم مهدی اکبری

نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1396

 

 

 همزمان با اولین روز از محرم فایل صوتی مداحی «سلام آقاکه الان روبروتونم، من اینجامو زیارتنامه می‌خونم» با نوای مهدی اکبری مداح اهل بیت (علیهم السلام) را در اینجا دانلود کنید.

فایل صوتی مداحی «سلام آقاکه الان روبروتونم، من اینجامو زیارتنامه می‌خونم»

 

متن شور:

تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه

همین گریه به لبخند تو می‌ارزه

حسین جانم

بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه

قرار ما شب جمعه حرم باشه

حسین جانم

حرم گفتم هوای کربلا کردم

هواییشم فقط دور تو میگردم

حسین جانم



پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست

به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست

حسین جانم

به قربونت چشای اطلسی داری

همش آقا واسم برام دلواپسی داری

حسین جانم

غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست

تو رو دارم چی کم دارم حواسم نیست

حسین جانم

سبک بالم تو ایوون تو جا دارم

از این دنیا یه قطعه کربلا دارم

حسین جانم

دوست دارم همه داراییم اینه

دلم میره ضریحت رو که میبینه

حسین جانم

سلام آقا که الآن رو به روتونم

من اینجامو زیارت نامه میخونم

حسین جانم
 
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(4)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(1)
1 ستاره:
 
(0)
5 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.4 stars
(4.4)
نظر از: مهدی [بازدید کننده]
مهدی
5 stars

ای جاااان

1398/05/21 @ 21:30
نظر از: دانلود آهنگ [بازدید کننده] 
دانلود آهنگ

خیلی زیبا بود …

1397/12/24 @ 00:54
نظر از: مدرسه نرجسیه سنقر [عضو] 
2 stars

ممنون

1396/09/13 @ 11:12
نظر از:  

چقدقشنگه

1396/08/16 @ 18:44
نظر از: Reyhaneh [بازدید کننده]
Reyhaneh
5 stars

فوق العاده ترین مداحی

1396/08/16 @ 14:37
نظر از: یا ضامن آهو [عضو] 
4199937201
5 stars

ممنونم

1396/08/14 @ 09:32
نظر از: یا ضامن آهو [عضو] 
4199937201
5 stars

ممنونم

1396/08/14 @ 09:32


فرم در حال بارگذاری ...

تمام کارهایمان در زندگی باید تحت شعور و سیطره خودمان باشد

نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1396
 
آیت الله جاودان؛
منبرهای یک دقیقه ای / تمام کارهایمان در زندگی باید تحت شعور و سیطره خودمان باشدباید به نماز احترام گذاشت.
در نماز گردش که نمی رویم!
اما بین نمازها معمولا ریخت و پاش داریم.
اگر کسی نماز بخواند، مرگ بر او راحت می شود.
در نماز اگر حواسمان جمع باشد، دنیا را رها کنیم، مرگ نیز برایمان آسان می شود
اگر من در نمازم نتوانم افکارم را کنترل کنم و دل بکنم، در لحظه مرگ هم خیلی سختی خواهم کشید. اگر بتوانم در نماز باشم، مشکل حل میشود. نماز میخوانیم، ایرادهایی که در نماز بقیه هم هست می گیریم در حالی که اگر حواسمان به نماز خودمان بود، متوجه ایراد نماز دیگری نمی شدیم. 

اگر من بتوانم نماز بخوانم باید شروع کنم که تمام زندگی ام تحت کنترل من انجام شود در حالی که ما بخش اعظم زندگی مان اگر مشکلی در آن نباشد، بر اساس عادت انجام می شود در حالی که اشتباه است تمام کارهایمان باید کاملا تحت شعور و سیطره من انجام شود. 

 
سخنرانی آیت الله جاودان در دیدار اعضای مجمع مذهبی ادبی یاس کبود با استاد اخلاق آیت الله جاودان


فرم در حال بارگذاری ...

بهترین مردم چه کسانی هستند؟

نوشته شده توسطرحیمی 30ام شهریور, 1396
 

آیت الله مجتهدی درباره بهترین مردم می فرمایند:

خدایا،کاری کن که من خوبی را دوست داشته باشم و از بدی و گناه بدم بیاید.

بهترین مردم چه کسانی هستند؟

 پیامبرصلی الله علیه و آله  درباره خصوصیات بهترین مردم فرمودند:

خداوند متعال ابراهیم علیه السلام را به دوستی نگرفت مگر به خاطر اطعام دادن و نماز خواندن در دل شب،درحالی که مردم در خواب بودند. 

آیت الله مجتهدی در شرح این حدیث می فرمایند:

خدایا،کاری کن که من خوبی را دوست داشته باشم و از بدی و گناه بدم بیاید.از عبادت خوشم بیاید.یک کاری کن که من خدمت کنم.کارخوب کنم.حال به درمی یا قدمی یا زبانی.سخنی بگویم که کار خوبی باشد.خدایا کاری کن که من دوست داشته باشم کار خوب بکنم.خیلی این دعا، دعای خوبی است که انسان از کار خوب کیف کند.لذت ببرد.اگر فقیری را می شناسی یا همسایه ات فقیر است،یک قالی ماشینی بخر و در خانه اش ببر.خودت هم نبر که او خجالت بکشد.بده یک نفر غریبه ببرد.این کار خوب است.قصد قربت است.آبروی کسی را نریز.در احسان کردن ریاکاری نکنید تا در قیامت اجر داشته باشید.بهترین خوبی ها این است که انسان به فامیل ندارش کمک کند.بعضی ها به فامیل ندارشان نمی رسند.فامیل مستحق دارند،اما به جاهای دیگر کمک می کنند.

ایشان ادامه می دهند: پس از خدا بخواهید که خدایا کاری کن که من احسان را دوست داشته باشم.لذت ببرم وقتی یک قالی ماشینی یا یخچال یا ماشین لباسشویی یا وسایل عروسی را به شخص مستحقی می رسانم.بعضی ها این کارها را می کنند.عروس و داماد های آبرودار را پیدا می کنند و به ان ها کمک می کنند.بندگان خوب خدا هم،همین ها هستند.روایت دارد که بهترین شما آن کسی است که غذا درست کند و در خانه بدهد.قدیم آبگوشت درست می کردند یک کاسه به همسایه می دادند.شب جمعه پلو  درست می کردند در خانه ها می دادند.پدر از دنیا رفته در زمان حیاتش عدس پلو یا قیمه دوست داشته الان بعد فوتش آن را درست کن و به همسایه ها بده.حدیث دارد که پیامبر خدا (ص ) فرمودند: بهترین شما آن کسی است که به مردم طعام بدهد و بلند سلام کند و هنگامی که مردم در خواب هستند او نماز شب بخواند.

مجتهدی می افزایند: مردم همه توی خانه هایشان خواب هستند و این شخص در گوشه خانه اش مشغول نماز خواندن است.حدیث دارد که او از بهترین مردم است.البته او هم نباید آن موقع یاد این حدیث بیفتد و بادی بکنند.با اینکه نماز شب هم می خوانی،اما بگو من بدترم.امام چهارم در دعای اباحمزه عرض می کند خدایا کسی که وضعش از من بدتر باشد در بین بندگان تو هست ؟ یا اینکه امام معصوم علیه السلام است،مع ذلک خودش را کوچک می کند.پس خودت از خودت مایوس باش.البته نه یاسی که از گناهان کبیره است.امید به خدا داشته باش،اما خودت را خوب ندان.همیشه بگو: خدایا نمی دانم خوب هستم یا بد، بهشتی هستم یا جهنمی؟نمی دانم.بین خوف و رجا باش.عمل کن و در عین اینکه عبادت و بندگی می کنی و گناه هم نمی کنی،باز بین خوف و رجا باش. 

کتاب احسن الحدیث


فرم در حال بارگذاری ...