محروم واقعی کسی است که در رمضان وارد سفره غفران الهی نشود.

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

 

آن‌ كساني‌ كه‌ وارد سفره‌ي‌ غفران‌ و رضوان‌ و ضيافت‌ الهي‌ در اين‌ ماه‌ نشوند، البته‌ بي‌بهره‌ خواهند ماند و واقعا اين‌ محروميت‌ به‌ معناي‌ حقيقي‌ است‌؛ محروم‌ واقعي‌، آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ نتواند در ماه‌ رمضان‌، غفران‌ الهي‌ را به‌ دست‌ بياورد. پای منبر ولی/ محروم واقعی کسی است که در رمضان وارد سفره غفران الهی نشود

 متن ذیل بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مسؤولان‌ و كارگزاران‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌، به‌ مناسبت‌ عيد سعيد فطردر تاریخ ۷/۲/۱۳۶۹ است که مرور می شود:

 «يقينا اگر آن‌چنان‌كه‌ تكليف‌ اسلامي‌ است‌، ما در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ و در همه‌ي‌ اين‌ فرصتهاي‌ مغتنم‌ ايام‌الله‌، نعمت‌ ذكر و توجه‌ و دعايي‌ كه‌ به‌ ما داده‌ شده‌، مغتنم‌ بشماريم‌ و خودمان‌ را با منبع‌ قدرت‌ و عزت‌ و عظمت‌ ـ يعني‌ ذات‌ مقدس‌ باريتعالي‌ ـ مرتبط كنيم‌، بدون‌ شك‌ آن‌ تحول‌ اساسي‌ و مطلوب‌، هم‌ در ارواح‌ و دلها و هويت‌ اصلي‌ انساني‌ ما و هم‌ به‌ تبع‌ آن‌، در محيط زندگي‌ و كار و تلاش‌ و مبارزه‌ي‌ ما، پديد خواهد آمد و به‌ مقاصد اسلام‌ نزديك‌ خواهيم‌ شد. اين‌، يك‌ تفاوت‌ اصلي‌ بين‌ اسلام‌ و بقيه‌ي‌ روشها و برنامه‌هايي‌ است‌ كه‌ يك‌ تحول‌ و آرمانگرايي‌ را به‌ بشر پيشنهاد مي‌كنند.

 

 ما معتقديم‌ ـ و اين‌ جزو بديهيات‌ اسلام‌، بلكه‌ بديهيات‌ همه‌ي‌ اديان‌ است‌ ـ كه‌ انسان‌، فقط در سايه‌ي‌ ارتباط و اتصال‌ با حق‌ تعالي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند به‌ تكامل‌ و تعالي‌ دست‌ پيدا كند. البته‌ فرصت‌ ماه‌ رمضان‌، يك‌ فرصت‌ استثنايي‌ است‌. اين‌، چيز كمي‌ نيست‌ كه‌ خداي‌ متعال‌ در قرآن‌ بفرمايد: “ليله‌القدر خير من‌ الف‌ شهر". يك‌ شب‌ از هزار ماه‌ بهتر و بافضيلت‌تر و در پيشرفت‌ انسان‌ مؤثرتر، در ماه‌ رمضان‌ است‌. اين‌، چيز كمي‌ نيست‌ كه‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) اين‌ ماه‌ را ماه‌ ضيافت‌ الهي‌ به‌ حساب‌ بياورند. مگر ممكن‌ است‌ كه‌ انسان‌ وارد سفره‌ي‌ كريم‌ بشود و از آن‌جا، محروم‌ خارج‌ بشود؟ مگر وارد نشوي‌. آن‌ كساني‌ كه‌ وارد سفره‌ي‌ غفران‌ و رضوان‌ و ضيافت‌ الهي‌ در اين‌ ماه‌ نشوند، البته‌ بي‌بهره‌ خواهند ماند و واقعا اين‌ محروميت‌ به‌ معناي‌ حقيقي‌ است‌. “ان‌ الشقي‌ من‌ حرم‌ غفران‌الله‌ في‌ هذا الشهر العظيم‌". محروم‌ واقعي‌، آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ نتواند در ماه‌ رمضان‌، غفران‌ الهي‌ را به‌ دست‌ بياورد.

...


مكرر عرض‌ كرده‌ايم‌ كه‌ سر مسأله‌ در اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ بتواند خودش‌ را به‌ عبوديت‌ الهي‌ متصف‌ كند. عبد، يعني‌ تسليم‌ اراده‌ و حكم‌ خدا و شريعت‌ الهي‌. لب‌ تمام‌ دستورات‌ و احكام‌ و فرامين‌ الهي‌ و شرايع‌ انبيا، همين‌ يك‌ كلمه‌ است‌ و شايد پيامبران‌ خدا، قبل‌ از آن‌كه‌ مقام‌ نبوت‌ براي‌ آنها انتخاب‌ بشود و خداي‌ متعال‌ آنها را به‌ نبوت‌ سرافراز كند، به‌ عبوديت‌ سرافراز كرده‌ باشد; همچنان‌كه‌ حتما همين‌طور است‌. در يك‌ روايت‌ است‌ كه‌ “ان‌ الله‌ اتخذ محمدا عبدا قبل‌ ان‌ يتخذه‌ رسولا". اول‌، خداي‌ متعال‌ او را خلعت‌ عبوديت‌ پوشانيد و بعد، به‌ مرحله‌ و رتبه‌ي‌ نبوت‌ فايز كرد. كأنـه‌ اين‌، در هر تعالي‌يي‌ مقدمه‌ي‌ لازم‌ و شرط اصلي‌ است‌. در هر اندازه‌ تكاملي‌، عبوديت‌، شرط اصلي‌ است‌. البته‌، عبوديت‌ هم‌ مراحلي‌ دارد. آن‌ مرحله‌ي‌ پايين‌ عبوديت‌، آن‌چناني‌ كه امثال‌ ماها بتوانيم‌ در آن‌ طمع‌ بورزيم‌، همين‌ است‌.

 

 خودمان‌ را آماده‌ي‌ اطاعت‌ كنيم‌; همه‌ چيز را از او بدانيم‌; نعمتهاي‌ الهي‌ را، حقيقتا نعمتها و موهبتهاي‌ الهي‌ بدانيم‌; آنها را فرآورده‌ي‌ قدرت‌ و علم‌ و توانايي‌ خودمان‌ ندانيم‌; بدانيم‌ كه‌ ما هم‌ وسيله‌ايم‌. ذهن‌ ما، دست‌ ما، عمل‌ ما، سرپنجه‌ي‌ ما و تلاش‌ ما، وسيله‌يي‌ براي‌ تحقق‌ اراده‌ي‌ الهي‌ است‌. حقيقتا بندگان‌ شايسته‌ي‌ خدا ـ مثل‌ امام‌ بزرگوار ما(رضوان‌الله‌تعالي‌عليه‌) ـ قدر ماه‌ رمضان‌ و قدر آن‌ ساعات‌ و ايام‌ را مي‌دانستند و از آن‌، كمال‌ استفاده‌ را مي‌بردند. ما ائمه‌ي‌ معصومين‌(عليهم‌السلام‌) را كه‌ زيارت‌ نكرده‌ايم‌; اما انسان‌ مي‌توانست‌ رشحه‌يي‌ از رشحات‌ همان‌ عبادات‌ و توجه‌ها را در وجود مقدس‌ امام‌ عظيم‌الشأن‌ بزرگوار راحلمان‌ مشاهده‌ كند.

 

اصل‌ قضيه‌ اين‌ است‌ كه‌ ملت‌ ايران‌ ـ كه‌ براي‌ خدا قيام‌ كرده‌ و در راه‌ او قدم‌ برداشته‌ ـ بايد خدايي‌ بشود و به‌ خدا اتكا كند، تا بتواند ان‌شاءالله‌ اين‌ راه‌ را با كمك‌ الهي‌، به‌ آخرين‌ نقطه‌ و نهاييترين‌ مرحله‌ي‌ آن‌ برساند. دنياي‌ مادي‌، دنيايي‌ كه‌ رايحه‌ و عطر معنويت‌ را استشمام‌ نكرده‌ ـ كه‌ البته‌ منظور قدرتهاي‌ حاكم‌ بر اين‌ دنيا هستند; والا در ميان‌ آحاد مردم‌ و توده‌هاي‌ ملتها، انسانهاي‌ سالم‌، صالح‌ و خالص‌، كم‌ نيستند ـ برايش‌ قابل‌ تصور نيست‌ كه‌ نظامي‌ بر مبناي‌ معنويت‌ به‌ وجود آيد و همه‌ي‌ رابطه‌هاي‌ معمول‌ قدرتهاي‌ مادي‌ را نفي‌ كند. مهمترين‌ علتي‌ كه‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌، مورد بغض‌ قدرتها و گردن‌كلفتهاي‌ عالم‌ و سردمداران‌ حكومتهاي‌ جهان‌ مي‌باشد، همين‌ است‌ كه‌ اين‌ نظام‌ با وجود و حضور خود، نفي‌ كننده‌ي‌ نظامهاي‌ مادي‌ حاكم‌ بر بسياري‌ از روابط بين‌المللي‌ و روابط ميان‌ قدرتها و ملتهاست‌.»

منبع:وارث

 

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

سلام .
عباداتتان قبول .
ممنون به خاطر مطلب خوب شما .

1395/03/22 @ 22:02
نظر از: محبوبه رحیمی [عضو] 
5 stars

سلام

احسنت به شما وبلاگ خوبی دارید .

http://basaer.kowsarblog.ir/

1395/03/22 @ 16:01


فرم در حال بارگذاری ...

همه چیز به عقل محتاج است و عقل نیز به ادب

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

حجت الاسلام مرادی:

منبرهای یک دقیقه ای / همه چیز به عقل محتاج است و عقل نیز به ادب جوانی مقطع مهمی از زندگی است زیرا خداوند هر قدر هم بر عمر افراد اضافه کند، بر پیری آن‌ها اضافه می‌کند و زمان جوانی بیشتر نمی‌شود؛ نباید جوانی را به بطالت گذراند چون می‌توان در جوانی عقل را کامل کرد و عقل کامل باعث می‌شود فریب‌های نفس کمتر شود. 

حدیثی از معصوم(علیهم السلام) است که می فرمایند:

” همه چیز به عقل محتاج است و عقل نیز به ادب”

ادب عقل را تقویت می‌کند و عقل و ادب در کنار هم ایمان را اضافه می‌کند و تمام این‌ها در فصل جوانی حاصل می‌شود.

این نظام نیازمند جوان متدین، بصیر و با ادب است؛ جوان داغ و تندرو خوب نیست زیرا داغی زود سرد می‌شود اما پختگی سرد نمی‌شود. جوانان مراقب باشند که پیاده نظام سیاسیون نشوند و نگاهشان تنها به کلام مقام معظم رهبری باشد، زیرا ایشان همه چیز را با صراحت و بی پرده بیان می‌کنند. با آرامش، نشاط و شادی به دنبال موضوعاتی که مقام معظم رهبری تاکید دارند، مانند نماز، قرآن، اعتکاف، راهیان نور و غیره بروید و در این حوزه ها کار کنید.

منبع: وارث/سخنرانی حجت الاسلام مرادی در مسجد محمد رسول الله قزوین خرداد 94


فرم در حال بارگذاری ...

سنت افطاری ساده

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395
یادداشتی از آیت‌الله حائری شیرازی

سنت افطاری ساده

از جمله سنت‌های پسندیده‌ای که مدتی است در کشور ما رایج شده است، موضوع «افطاری ساده» است. رهبر معظم انقلاب نیز در خطبه‌های نماز عید فطر سال گذشته ضمن تأکید بر این سنت حسنه، خواستار توجه مردم به آن شدند:
 «یک سنت خوب هم امسال بیش از سال‌های دیگر دیده شد که خوب است مورد توجه قرار بگیرد و آن، افطاری دادن‌های ساده و بی‌پیرایه در مساجد و در خیابان‌ها بود در بیشتر شهرهای کشور - که بسیار کار شایسته‌ای است - در مقابل افطاری‌های مسرفانه‌ای که شنیده شد، دانسته شد که بعضی‌ها به بهانه‌ی افطار، حرکات و عمل مسرفانه انجام می‌دهند و به جای این‌که در ماه رمضان وسیله‌ای بشوند برای نزدیکی روحی به فقرا و مستمندان، با این عمل، با این حرکت، خود را در لذات جسمانی غرق می‌کنند.» آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری در یادداشتی کوتاه به اهمیت این سنت و ارتباط آن با ایمان الهی می‌پردازد.

 
رمضان -ماه خدا- مثل هر مسجد و بقاع متبرکه، حرم خداست ولی از نوع زمان. همان‌طور که شب و روز  و جمله «حتی لیلة‌القدر» و سایر ایام و لیالی برجسته، حرم‌های زمانی خداوند‌ند. همان‌طور که گناه در خانه‌ی کعبه و مسجدالحرام و حرم مجازات سنگین دارد و عبادت، اجر عظیم، در حرم‌های زمانی چون جمعه و شب قدر نیز اجرها و زجرها مضاعف است.
 
چرا این همه بر سنت افطاری دادن تأکید شده؟ چرا سادگی افطار ولو با یک آب دادن و با یک عدد خرما و یا لقمه‌ای نان، افطار دادن پذیرفته شده است؟ در افطار ساده و بی‌تشریفات چه اثری است که در افطارهای رنگین و پر خرج

...

نیست؟



صوت: افطاری‌های ساده و بی‌پیرایه

مسأله‌ی خود نخوردن و به دیگران خوراندن، یعنی روزه‌گرفتن و افطاردادن دو روی یک سکه‌اند. وقتی انسان خود را از خوردن و آشامیدن و امور دیگر بازمی‌دارد، خود را به خدای خود مرتبط می‌کند. فرمانِ روزه از خداست و انسان در حال روزه در اطاعت و ارتباط با خدای خویش است. اصولاً ایمان یعنی ارتباط. چه زیبا در داستان مادر موسی به این نکته اشاره شده است: «وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَی فَارِغًا إِن کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَی قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» نزدیک بود مادر موسی وقتی فرزندش را در صندوق گذاشته و آب، صندوق او را می‌برد بگوید فرزندم! و همه چیز فاش شود، اگر نه این بود که قلب او را مرتبط کردیم تا به وعده‌ی ما مؤمن باشد و آن را باور داشته باشد. اگر ولی بود ایمان روشن است، این روشنی نتیجه ارتباط با دستگاه الهی است، چراغ برقی خانه‌ها هم با ارتباط با شبکه روشن است.


 

e="text-align: justify;"> افطار دادن هم احیاء ارتباط انسان با خدا از طریق برادران و خواهران دینی است. همان‌طور که روزه از خودگذشتگی است و به خدا رسیدن و ارتباط با خدا، روشنی دل یعنی ایمان را هم تأمین کرده است. افطار دادن هم از خودگذشتن و به باورمندان خداوند پیوستن است، ارتباط با مرتبطین به خدا، ارتباط با خداوند است. گذشت از خود، هم در خودداری از خوردن و هم افطار دادن به دیگران است؛ ولی همان‌طور که روزه‌دار باید زبان و دل او هم از گناه به دور باشد، افطار دادن هم باید از خودنمائی و تفاخر مبرّا و منزه باشد. همان‌طور که گناهان بازگشت به خودخواهی خویشتن است و روزه را آسیب می‌رساند، رنگین شدن افطاری، بازگشت به خودنمائی است و روح از خودگذشتگی افطار را می‌میراند.

چقدر خوب است هزینه‌های سنگین افطار برای سیران و بی‌نیازانِ کم‌شمار را به افطار دادن ساده به روزه‌داران پرشمار تبدیل کنیم. چه سود است در افطاری‌ای که اغنیاء در آن دعوت شده و محتاجان در ورود به آن ممنوع باشند؟

منبع: پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

نظر از: احمدي [عضو] 

سلام، خداقوت
طاعات و عبادات قبول
التماس دعا

1395/03/22 @ 13:17


فرم در حال بارگذاری ...

خداوند چگونه به بندگانش فرصت بازگشت می دهد؟ ( شرح دعای افتتاح (4))

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

 

شرح دعای افتتاح

 

حق متعال پس از مخالفت بندگان و اعمال خلاف ،فرصتی به بندگان می‌دهد و مانعی بین انسان و امور ناگوار قرار می‌دهد ،وقتی این انسان به آن شرایط ملتزم نشد، آن مانع را برمی‌دارد. لذا فرموده است که در این عالم ممکن است انسان را به صفت اشد المعاقبین اش مؤاخذه کند.

حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح به  چگونگی سبقت رحمت الهی بر غضب حق متعال اشاره نموده و علت اصلی هجوم امور ناگوار به انسان را غفلت معرفی می کند .

وَ ايْقَنْتُ انَّكَ ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ أَشَدُّ الْمُعاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكالِ وَ النَّقِمَةِ وَ اعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِياءِ وَ الْعَظَمَةِ.

 در مطالب قبلی بیان شد که در این دعای شریف ما را متوجه کمالات الهیه در عالم می‌کنند که خدای متعال با هر موجودی و در حالات گوناگونی برای انسان به اوصاف ویژه‌ای ظهور و بروز دارد.

سبقت رحمت الهی بر صفت غضب

 صفت رحمت خاصه‌اش ایجاب می‌کند که عواملی را برای انسان الزام می‌کنند و همین‌طور مستحباتی و صفت    سخطش ایجاب می‌کند که از اموری نهی بکند. منهیات در حقیقت از چنین صفت جلالی الهی ظهور یافته است و مقرر فرموده است که اگر کسی پس از اتمام‌حجت بر او با شرایطی مخالفت اوامر او را بکند، آثاری را بر اعمال او مترتب بکند و عقوبت‌هایی را که مقرر فرموده است بر مخالفت‌ها تعلق می‌گیرد در حقیقت مخالفت اوامر یا انجام نواهی الهی موجب نقمت الهی و ظهور صفت منتقم او می‌شود. منتها به جهت سبقت گرفتن صفت رحمت او بر غضبش مقرر فرموده است که این صفت منتقم را سریعاً ظهور ندهد.

لذا حق متعال پس از اعمال خلاف و مخالفت بندگان فرصتی به بندگان می‌دهد و خدای متعال با خصوصیات و شرایطی، مانعی بین انسان و امور ناگوار قرار می‌دهد. وقتی این انسان به آن شرایط ملتزم نشد، آن مانع را برمی‌دارد. لذا فرموده است که در این عالم ممکن است انسان را به صفت اشد المعاقبین اش مؤاخذه کند، که ظهور کامل این صفت در عالم قیامت است که درباره کفار و معاندین و منافقین، این صفت به‌طور کامل ظهور می‌کند. انسان‌ها چه کفار و منافقین و چه مؤمنین به‌حسب مراتب مخالفتشان و دوری‌شان از قرب ربوبی به این صفت مبتلا می‌شوند و از متن کتاب و سنت استفاده می‌شود، ظهور این صفت برای این است که انسان حتی‌الامکان متنبه بشود و به آغوش رحمت واسعه و خاص خدای متعال برگردد.

...

در آیه چهل و یکم از سوره روم می‌خوانیم «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» خداوند فرموده است «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» اعمال انسان زمینه‌ای است برای ظهور فساد و ترتب آثار ناگوار بر اعمال و مبتلا شدن انسان به عقوبت‌ها و رنج‌ها و دردها، و اینکه در ضمن آیه می‌فرماید: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا» بیانگر همان سبقت رحمت الهی بر غضب اوست.

و خداوند متعال تمامی آثار ناگوار افعال زشت بندگان را بر اعمال ایشان مترتب نمی‌کند، بلکه مقداری از آن‌ها را ظهور می‌دهد تا انسان ها برگردند «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» و مراد از این رجوع، رجوع به رحمت است، رجوع خاص است.

*غفلت؛ دلیل هجوم امور ناگوار به انسان

در روایات فراوانی به این مطلب اشاره‌شده است که هر امر ناگواری که به انسان می‌رسد، به‌حسب مراتب ایمان انسان و در اثر یک مخالفت، یک رذیله یا غفلتی است که مرتکب شده است.

غفلت واژه عامی است که همه این مراتب را شامل می‌شود، منتهی یک مراتب خاصی است و ما مراتب عالی آن را زیاد نمی‌توانیم درک کنیم. قرآن کریم ذکر می‌کند که حضرت یونس علی نیبنا و آله و علیه السلام به‌حسب مرتبه نبوت معصومانه خودشان به آن مبتلا شدند. لذا مترتب شدن آثار برای هرکسی به‌حسب مرتبه ایمانی اوست، «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين‏»  حضرت یونس علیه السلام وقتی‌که پیام حق‌تعالی بر نزول عذاب را رساند برای اینکه به غضب الهی مبتلا نشود خیلی در بین جمعیت نماند و گویا به‌طورکلی از برگشت قومش به‌سوی رحمت الهی مأیوس بود و گویا رحمت الهی را به آن وسعتی که اولیاء دیگر الهی به آن وسعت می‌دانستند، آن حضرت نمی‌دانست «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى» و یقین کرد که ما بر او تنگ نمی‌گیریم اما بر ایشان تنگ گرفتند و در فشار قرارش دادند و حق متعال خواست که او را قدری در تنگی قرار بدهد که آن حقایق بیشتر برایش آشکار بشود و بیشتر به سعه رحمت الهی پی ببرد. لذا در سه ظلمت قرار گرفت، «فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ» ظلمت شب، ظلمت دریا و ظلمت شکم ماهی، این ظلمت‌ها، انسان را در تنگناهای خیلی سختی قرار می‌دهد و خود ما که در این ظلمت قرار می‌گیریم کانه بیچاره می‌شویم و هیچ کاری نمی‌توانیم انجام بدهیم و همواره مترصد یک روزنه هستیم تا گشوده بشود و حرکت و تنفسی ایجاد بشود.

 در اینجا عبارت «فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ» بیانگر توبه آن حضرت است که ایشان به این حقیقت رسید و این حقیقت را یافت و انسان باید در آن وادی قرار بگیرد تا وجوداً تقاضای گشایش بکند و دستگیری حق‌تعالی همان‌جا حاضر بشود و در این زمینه روایات متعددی است غرض این است که در روایات فرموده‌اند: هرکسی به‌حسب رتبه ایمانش ممکن است در این عقوبت‌های الهی قرار بگیرد، و در این حالت قدری دلیل گریه‌ها و ناله‌های حضرات ائمه در ادعیه معلوم می‌شود که این‌ها از چه اموری نالان هستند چراکه درجه معرفت آن‌ها خیلی بالاست و برای ما قابل‌تصور نیست، لذا همواره از این غفلت‌های عام البلوای ما ترس دارند که این غفلت‌های ما به لحاظ آن‌ها اطاعت است اما آن‌ها در درجه‌ای از معرفت و اطاعت هستند که این ارتباطات عادی را هرچند به‌حسب دستور حق به‌تمام‌معنا انجام می‌دهند اما برای خودشان معصیت حساب می‌شود، لذا رسول خدا در نیمه‌های شب از بستر بلند می‌شوند و ناله می‌کنند و این بیانات را خطاب به خدای متعال عرضه می‌دارند: «اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّي صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِي أَبَداً- اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا»  و در ضمن عبارت لطیفی می‌فرمایند: مرا به خودم وا‌مگذار، واگذاردن اولیاء الهی به خودشان درجه خودشان است و به حضرت عرض کردند شما دارای مقامی هستید که خدای متعال در شان  شما فرموده است: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيما»  پس چرا چنین حالاتی دارید؟ حضرت فرمود برادرم یونس یک آن به خودش واگذار شد و آن‌گونه شد که شد  .

وَ اعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِياءِ وَ الْعَظَمَةِ.

*دستورات شرع مقدس جنبه‌ تربیتی دارد

خدای متعال درعین‌حالی که ارحم‌الراحمین است و به تعبیر دیگری انعطاف‌پذیرترین موجودات است، که رحمتش را به نحو بسیار ظریف و لطیف که خیلی از آن‌ها را ما تا در آن رحمت قرار نگیریم متوجه نمی‌شویم و درنهایت این اوصاف لطیف قرارداد اما درعین‌حال در جای خودش درنهایت اوصاف متجبرانه هم قرار دارد یعنی درجایی که موجودی حالت سرسختی و عدم انفعال داشته باشد، آن آثار رحمت در او دیگر ظهور نمی‌کند، به‌عنوان‌مثال در مقایسه موجودات با یکدیگر، ما سنگ را مظهر عدم انعطاف می‌دانیم توقعی نمی‌رود که در دل‌سنگ آب پیدا بشود آب مظهر رحمت و انعطاف‌پذیری است، خدای متعال نسبت به موجودات و انسان، ظهورات گوناگونی دارد، هر موجودی که از این حالت تجبر الهی بهره‌ای داشته باشد، آثار کمال از او کمتر ظهور می‌کند و انسان اگر بخواهد چنین حالتی را داشته باشد، از آن کمال مطلق به دور است. لذا حالات نفسانی که نسبت به‌حق یا به بندگان حق‌تعالی برای انسان چنین حالت کبریائی و عظمت را بیاورد هرچند در مقام عمل انسان آن را پیاده نکند اما آن حالت در باطنش باشد به همان مقدار از ساحت قرب الهی دور است لذا فرمودند: اگر انسان نگاه متکبرانه به کسی بکند تکبر یک امری است که در حرکات انسان ممکن است ظاهر بشود شنیدن انسان شنیدن متکبرانه بشود و حرف زدن انسان حرف زدن متکبرانه باشد، باید انسان حساب بکند که علاوه بر این‌که این رفتارش بر اساس دستورات شرع باشد، در روابط اجتماعی از چه حالاتی از حالات نفسانی‌اش ظهور می‌کند، ممکن است کسی برای دیگری خیرخواهی هم داشته باشد اما این را از روی صفت حسد بیان کند لذا باید در ا عمال و رفتار و اوصافمان دقت زیادی بکنیم هرچقدر دقت انسان بیشتر باشد سعی می‌کند که این حالت‌های نفسانی‌اش را هم کنار بگذارد، لذا دستورات شرع مقدس همواره جنبه‌های تربیتی دارد و فرموده‌اند انسان فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی داشته باشد و این فعالیت‌ها به‌حسب طبیعتش یک خطورات و گاهی حالت‌های نامطلوب را در نفس انسان می‌آورد اما انسان توجه داشته باشد که دچار این حالات منفی نشود.

امام علی علیه السلام در فرمانشان به مالک اشتر  این نکات ظریف را تنبه داده است که ای مالک بدان که تو با چه کسانی ارتباط برقرار می‌کنی؟ چه می‌کنی؟ تو وظیفه‌ات را انجام می‌دهی نه اینکه بر آن بزرگی بفروشی، یک‌وقتی کسی خدمتی می‌کند که همراه باحالت بزرگی فروختن است، این خدمتش به‌حسب باطن ضایع می‌شود اما کسی خدمتی می‌کند به لحاظ اینکه وظیفه‌اش است و دستورات شارع مقدس بسیار لطیف است و جنبه‌های ظریف روانی انسان را نشان می‌دهند.

پی‌نوشت‌ها

  انبیاء 87

  تفسير قمي، ج‏2، ص: 75

  فتح 2

  در تفسیر قمی ج‏2، ص: 75 آمده است: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فِي لَيْلَتِهَا فَفَقَدَتْهُ مِنَ الْفِرَاشِ- فَدَخَلَهَا مِنْ ذَلِكَ مَا يَدْخُلُ النِّسَاءَ- فَقَامَتْ تَطْلُبُهُ فِي جَوَانِبِ الْبَيْتِ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ- وَ هُوَ فِي جَانِبٍ مِنَ الْبَيْتِ قَائِمٌ- رَافِعٌ يَدَيْهِ يَبْكِي وَ هُوَ يَقُولُ «اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّي صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِي أَبَداً- اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِي عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً- اللَّهُمَّ لَا تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ أَبَداً» قَالَ فَانْصَرَفَتْ أُمُّ سَلَمَةَ تَبْكِي- حَتَّى انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبُكَائِهَا- فَقَالَ لَهَا مَا يُبْكِيكِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ فَقَالَتْ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ لَا أَبْكِي وَ أَنْتَ بِالْمَكَانِ الَّذِي أَنْتَ بِهِ مِنَ اللَّهِ- قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ- تَسْأَلُهُ أَنْ لَا يُشْمِتَ بِكَ عَدُوّاً أَبَداً وَ لَا حَاسِداً- وَ أَنْ لَا يَرُدَّكَ فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذَكَ مِنْهُ أَبَداً، وَ أَنْ لَا يَنْزِعَ عَنْكَ صَالِحَ مَا أَعْطَاكَ أَبَداً- وَ أَنْ لَا يَكِلَكَ إِلَى نَفْسِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً- فَقَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ وَ مَا يُؤْمِنُنِي- وَ إِنَّمَا وَكَلَ اللَّهُ يُونُسَ بْنَ مَتَّى إِلَى نَفْسِهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ- فَكَانَ مِنْهُ مَا كَانَ.

  رجوع شود به نامه 53 نهج‌البلاغه

 


فرم در حال بارگذاری ...

چرا برخی افراد تکبر دارند؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

امام صادق علیه السلام علت تکبر و قدرت نمایی برخی افراد را بیان فرموده‌ اند:

 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِهِ.

امام صادق عليه السلام فرمود:

هيچ كس تكبّر و قدرت نمايى نمى ورزد، مگر به خاطر ذلّتى كه در درون خويش مى يابد و احساس مى كند.

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 312.

 حدیث روز_ تکبر_ امام صادق(ع)_ قدرت نمایی_ خبرگزاری حوزه

نظر از: خادم المهدی [عضو] 

سلام ممنون
مفید بود

1395/03/22 @ 11:48


فرم در حال بارگذاری ...

خداوند در این سه روز چه پاداشی به بندگان داده است؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

ماه مبارک رمضان

ابن عباس درجواب سعيد بن جبير با استناد به حدیثی از پبامبر صلی الله علیه و آله آثار و برکات هرروز ماه رمضان را تبیین نموده اند.  متن روایت از کتاب أمالي الصدوقمی باشد.

 عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ مَا لِمَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ عَرَفَ حَقَّهُ قَالَ تَهَيَّأْ يَا ابْنَ جُبَيْرٍ حَتَّى أُحَدِّثَكَ بِمَا لَمْ تَسْمَعْ أُذُنَاكَ وَ لَمْ يَمُرَّ عَلَى قَلْبِكَ وَ فَرِّغْ نَفْسَكَ لِمَا سَأَلْتَنِي عَنْهُ فَمَا أَرَدْتَهُ فَهُوَ عِلْمُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ قَالَ سَعِيدُ بْنُ جُبَيْرٍ فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَتَهَيَّأْتُ لَهُ مِنَ الْغَدِ فَبَكَّرْتُ إِلَيْهِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَصَلَّيْتُ الْفَجْرَ ثُمَّ ذَكَرْتُ الْحَدِيثَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَيَّ فَقَالَ اسْمَعْ مِنِّي مَا أَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ لَوْ عَلِمْتُمْ مَا لَكُمْ فِي رَمَضَانَ لَزِدْتُمْ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى شُكْراً إِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمَّتِيَ الذُّنُوبَ كُلَّهَا سِرَّهَا وَ عَلَانِيَتَهَا وَ رَفَعَ لَكُمْ أَلْفَيْ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ بَنَى لَكُمْ خَمْسِينَ مَدِينَةً وَ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَكُمْ يَوْمَ الثَّانِي بِكُلِّ خُطْوَةٍ تَخْطُونَهَا فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ عِبَادَةَ سَنَةٍ وَ ثَوَابَ نَبِيٍّ وَ كَتَبَ لَكُمْ صَوْمَ سَنَةٍ وَ أَعْطَاكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الثَّالِثِ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى أَبْدَانِكُمْ قُبَّةً فِي الْفِرْدَوْسِ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ فِي أَعْلَاهَا اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ بَيْتٍ مِنَ النُّورِ وَ فِي أَسْفَلِهَا اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ بَيْتٍ فِي كُلِّ بَيْتٍ أَلْفُ سَرِيرٍ عَلَى كُلِّ سَرِيرٍ حَوْرَاءُ يَدْخُلُ عَلَيْكُمْ كُلَّ يَوْمٍ أَلْفُ مَلَكٍ مَعَ كُلِّ مَلَكٍ هَدِيَّةٌ وَ أَعْطَاكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ(ص: 49)

 سعيد بن جبير گويد به ابن عباس گفتم: ثواب كسى كه ماه رمضان را روزه دارد و حق آن را بشناسد چيست؟

گفت اى پسر جبير آماده باش تا به تو حديثى گويم كه گوش تو نشنيده و به دلت نگذشته است

این عباس دل خود را براى آنچه پرسيدى فارغ كن كه آنچه خواستى علم اولين و آخرينست.

سعيد بن جبير گويد: از نزد او بيرون آمدم و خودم را آماده كردم براى فردا، سپيده دم نزد او رفتم و نماز بامداد را گذاردم و حديث را به او ياد آور شدم رو به من كرد و گفت: آنچه گويم، رسول خدا صلی الله علیه و آله است که مي فرمودند: اگر بدانيد آنچه را خدا در ماه رمضان برای شما قرار داده خدا را بيشتر شكر مي كرديد.

شب اول- خدا همه گناهان امتم را از ظاهر و پنهان بيامرزد و براى شما هزار هزار درجه بالا برد و پنجاه شهر براى شما بسازد.

روز دوم- خداى عز و جل به هر گامى كه برداريد، عبادت يك سال و ثواب يك پيغمبر و روزه يك سال براى شما بنويسد.

روز سوم- به تعداد هر مو كه در تن داريد، گنبدى در فردوس براى شما بسازد از در سفيد كه در زير آن 12 هزار و در نشيب آن 12 هزار خانه نور بشما دهد، در هر خانه هزار تخت و بر هر تختى حوريه باشد و هر روزى هزار فرشته بر شما در آيدو با هر فرشته هديه‏ اى باشد.

منبع:خبرگزاری «حوزه»


فرم در حال بارگذاری ...

چرا بشر به وجود خداوند معتقد است؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

آیت الله العظمی سبحانی

آیت الله العظمی سبحانی تبیین کردند:
باید بر دوفرضیه برخی جامعه شناسان غربی مبنی بر اینکه علت اعتقاد به خدا ناشی از ترس از حوادث یا جهل به علل طییعی است خط بطلان کشید، گفتند: علت نخست آن فطری بودن آفرینش می باشد و برهان دوم آن نیز این است که این نظم نظام آفرینش، بدون ناظر قادر نمی تواند باشد.

حضرت آیت الله سبحانی شامگاه جمعه در چهارمین برنامه «چشمه معرفت» که از شبک یک سیما پخش شد، در پاسخ به شبهه ای مبنی بر اینکه اعتقاد به خداوند به دلیل ترس از حوادث طبیعی بوده است، اظهار داشتند: علت اعتقاد بشر به خدا در تمام قرن ها جنبه آفرینشی و فطری دارد چرا که یکی از ابعاد روحی انسان علاقه به ماوراء الطبیعه است.

ایشان با اشاره به اینکه براساس کشف روانکاوان ابعاد روحی انسان متشکل از چند بُعد است، تصریح کردند:

میل به نیکی ها، علم و دانش، زیبایی ها و ماوراء الطبیعه در خلقت و آفرینش هر بشر وجود دارد.

معظم له با اشاره به آیه 30 سوره روم «فأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَهِ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»، ابراز داشتند:

قرآن نیز این حقیقت را بیان می کند که بشر از معرفت خدا آفریده شده است.

این مرجع تقلید در تشریح دلیل دوم میل به ماوراء الطبیعه، گفتند: در تمام جوامع چنین میلی وجود داشته و دارد و اگر این امر فطری نبود، نباید این همه جهان شمول باشد؛ در صورتی که بشر همه تمدن ها را یکی پیش از دیگری مطالعه کند متوجه می شود در تمام تمدن ها یک نوع معبد و گرایشی به ماوراء الطبیعه بوده است.

...

این مفسر برجسته قرآن کریم تصریح کردند: از آنجا که این علاقه، جهان شمول می باشد و در تمدن ها موجود است و هرچه هم بشر علیه آن اقدام کند از بین نمی رود، متوجه می شویم که نشانه فطری بودن علاقه به خدا و میل به ماوراء الطبیعه است.

*دانشمندان میل به ماوراء الطبیعه دارند

حضرت آیت الله سبحانی افزودند: اگر علاقه به خدا و میل به ماوراء الطبیعه فکری ساختگی بود، نباید دانشمندان جهان، معتقد به تفکر «الهی» باشند چرا که ترس از زلزله و آفات دیگر ممکن است عوام را معتقد به خدا کند در حالی که دانشمندانی نظیر ارسطو، ابن سینا و صدرالمتالهین علاقه به خدا و میل به ماوراء الطبیعه دارند و این مسئله را شامل بُعد روحی انسان می دانند.

ایشان با بیان اینکه جامعه شناسان باید درباره موضوعاتی نظر دهند که علت واقعی نداشته باشد، گفتند: جامعه شناس می تواند نظر دهد که چرا به گفته برخی افراد عدد «سیزده نحس و چهارده خیر» است، اما درباره مسائلی که جنبه طبیعی دارد و در آفرینش و خلقت انسان است نمی تواند فرضیه ارائه دهد.

معظم له یادآور شدند: جامعه شناس می تواند در مورد مسائل مجهول و خیالی علت سازی کند، اما بر روی مسئله خداشناسی که در همه طبیعت ها و انسان ها موجود است نمی تواند انگشت بگذارد.

*پاسخ به شبهه جهل از علل طبیعی

این مرجع تقلید همچنین با اشاره به نظریه هایی که اعتقاد به خدا را به دلیل جهل از علل طبیعی مطرح می کند، گفتند: این نظریه پردازان می گویند از آنجا که انسان «علل طبیعت» را نمی شناخت، مجبور شد علتی به نام خدا را مطرح کند در حالی که امروز علل طبیعت مشخص شده اند و ما روابط طبیعی را درک کرده ایم و نیازی به این فرضیه نیست.

این استاد حوزه افزودند: جامعه شناس باید برای موجودی علت و فرضیه مطرح کند که علت واقعی نداشته باشد در حالی که گرایش های طبیعی در همه افراد وجود دارد.

*دانشمندان در مقابل نظام آفرینش متحیّر هستند

حضرت آیت الله سبحانی تصریح کردند: همه دانشمندان و علمایی که خداشناس هستند و علل طبیعی و روابط موجودات را کشف کرده اند، در مقابل نظم نظام عظیم آفرینش متحیّر می باشند.

ایشان همچنین به یکی از جملات انیشتین در مورد نظام آفرینش اشاره داشتند و گفتند:  این دانشمند می گوید «بشر همچون کودکی است که وارد کتابخانه ای می شود و نظم کتاب ها را به زبان های مختلف مشاهده می کند، اما فقط نظام کتاب ها را درک می کند و نمی تواند واقعیت آن را درک کند؛ واقعیت آن را فقط پنجه های علم درک می کند و این مسئله نشان می دهد که ناظمی قادر جهان را به نظم در آورده است».

این مرجع تقلید در جمع بندی پایانی سخنان خود گفتند: باید بر دوفرضیه برخی جامعه شناسان غربی مبنی بر اینکه علت اعتقاد به خدا ناشی ترس از حوادث یا جهل به علل طییعی است خط بطلان کشید، چرا که علت نخست آن فطری بودن آفرینش می باشد و برهان دوم آن نیز این است که این نظم آفرینش بدون ناظر نمی تواند باشد.

منبع: خبرگزاری حوزه

نظر از: حضرت زینب سلام الله علیها میناب [عضو] 

سلام .طاعات قبول.وبلاگ خوبی دارید.از مطالب شما استفاده می کنیم .در پناه حق موفق باشید

1395/03/22 @ 10:06


فرم در حال بارگذاری ...

​خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن

نده جواب مرا لااقل جواب مکن

تمام خواسته هایم برای نفسم بود

دعای من که دعا نیست مستجاب مکن

صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم

مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن

همینکه ترس برم داشته خودش کافیست

تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن

عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست

جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن

چقدر جار زدم من که “دوستم داری”

بیا مقابل مردم مرا خراب مکن

خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم

زیاد روی من و توبه ام حساب مکن

اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم

مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن

سوا نکن که همه با همیم جان حسین

همه غلام حسینیم انتخاب مکن

علی اکبر لطفیان


فرم در حال بارگذاری ...

اهمیت استغفار (سی روز، سی گفتار )

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیه‌هایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر نموده است.

روز پنجم: «اهمیت استغفار»

قال‌اللَّه‌الحکیم فی کتابه:

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم.

«و من یعمل سوء أو یظلم نفسه ثمّ یستغفراللَّه یجداللَّه غفوراً رحیماً».

در دعایی که در روزهای ماه مبارک رمضان وارد شده است، این‌طور می‌خوانیم که:

«و هذا شهرالإنابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار».

ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست…

استغفار، یعنی طلب مغفرت و آمرزش الهی برای گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهی را به روی انسان باز می‌کند. همه آنچه که یک فرد بشر و یک جامعه انسانی از الطاف الهی احتیاج دارد -تفضّلات الهی، رحمت الهی، نورانیت الهی، هدایت الهی، توفیق از سوی پروردگار، کمک در کارها، فتوح در میدان‌های گوناگون- به‌وسیله گناهانی که ما انجام می‌دهیم، راهش بسته می‌شود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهی، حجاب می‌شود. استغفار، این حجاب را برمی‌دارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوی ما باز می‌شود. این، فایده استغفار است. لذا شما چند جا در آیات قرآن ملاحظه می‌کنید که برای استغفار، فواید دنیوی و گاهی فواید اخروی، مترتّب دانسته شده است. مثلاً: «استغفروا ربّکم ثم توبوا إلیه … یرسل السّماء علیکم مدرارا» و از این قبیل.

همه این‌ها، این‌طور قابل فهم و قابل توجیه است که راه این تفضّلات الهی، به برکت استغفار، به سوی دل و جسم انسان و جامعه انسانی باز می‌شود. لذا استغفار مهم است.

...



http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  وقتی زمین‌گیر می‌شوید!
خودِ استغفار، در واقع جزئی از توبه است. توبه هم یعنی بازگشت به سوی خدا. بنابراین، یکی از ارکان توبه، استغفار است؛ یعنی طلب آمرزش از خدای متعال. این، یکی از نعمت‌های بزرگ الهی است. یعنی خداوند متعال، باب توبه را به روی بندگان باز کرده است، تا آن‌ها بتوانند در راه کمال پیش بروند و گناه زمین‌گیرشان نکند؛ چون گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط می‌کند. هر کدام از گناهان، ضربه‌ای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد می‌آورند و شفّافیت روح انسان را از بین می‌برند و آن را کدر می‌کنند. گناه، آن جنبه معنویتی را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت می‌اندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک می‌کند.

گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبه معنوی، عدم موفّقیت‌هایی را نیز به بار می‌آورند. بسیاری از میدان‌های تحرّک بشری وجود دارد که انسان به‌خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آن‌ها ناکام می‌شود. این‌ها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور می‌شود که گناه، انسان را زمین‌گیر می‌کند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به‌خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه می‌نشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر می‌کردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و به‌طرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آن‌ها را دور زد و با یک شبیخون، حمله‌ای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا به‌وجود آمد.

در سوره آل‌عمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیه شکست است. چون مسلمانان از نظر روحی به‌شدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان می‌داد، هم هدایتشان می‌کرد و هم به آن‌ها تفهیم می‌نمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیه شریفه می‌رسد که می‌فرماید: «إنّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان إنّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا». یعنی این که دیدید عدّه‌ای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله این‌ها از قبل زمینه‌سازی شده بود. این‌ها اشکال درونی داشتند. شیطان این‌ها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر می‌کند؛ در جبهه نظامی، در جبهه سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانی که توبه نصوح و استغفار حقیقی از آن‌ها حاصل نشده باشد. در همین سوره، آیه دیگری هست که آن هم به صورت دیگری، همین معنا را بیان می‌کند.

قرآن می‌خواهد بگوید، تعجّبی ندارد که شما شکست خوردید و در جبهه جنگ، برایتان مشکلی پیش‌آمد. از این قبیل مسائل پیش می‌آصید و قبلاً هم پیش آمده است. می‌فرماید: «و کأین من نبیّ قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما ‌أصابهم فی سبیل اللَّه و ما ضعفوا و مااستکانوا». یعنی چه خبر است؟ شما از این که در جنگ اُحد، شکستی برایتان پیش آمده است و عدّه‌ای کشته شده‌اند، همه متلاطم و ناراحت شده‌اید و بعضی‌ها احساس ضعف و یأس می‌کنید. نه؛ برای پیامبران قبلی هم در میدان جنگ حوادثی پیش می‌آمد که به‌خاطر آنچه که پیش می‌آمد، احساس ضعف و سستی نمی‌کردند. بعد می‌فرماید: «و ما کان قولهم إلّا أن قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی أمرنا». یعنی در گذشته، وقتی اصحاب و حواریون پیامبران در جنگ‌ها و حوادث گوناگون دچار مصیبتی می‌شدند، روی دعا به جانب پروردگار می‌نمودند و عرض می‌کردند: «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی‌امرنا»؛ خدایا! گناهان و زیاده‌روی‌ها و بی‌توجّهی‌هایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. این، در واقع نشان می‌دهد که حادثه و مصیبت، از آنچه که خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشی می‌شود. این، مسأله گناهان است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  اثر گناه و راه بازگشت
پس ببینید! گناهانی که انسان انجام می‌دهد، این تخلّف‌های گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمع‌ورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به دارایی‌های موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به‌طور قطعی دو اثر در وجود انسان می‌گذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت می‌اندازد، از نورانیت خارج می‌کند؛ معنویت را در انسان ضعیف می‌کند و راه رحمت الهی را بر انسان می‌بندد. اثر دیگر این است که در صحنه مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را می‌گیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمی‌آورد. البته گاهی ممکن است عامل‌های دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فی‌نفسه اثرش این است.

آن‌وقت، خدای متعال نعمت بزرگی به انسان داده که نعمت مغفرت است و فرموده است اگر شما از این کاری که کردید -که اثر این کار باید بماند- پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است. شما با گناهی که مرتکب می‌شوید، مثل این است که زخمی به بدن خودتان زده و میکروبی را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیماری اجتناب‌ناپذیر است. اگر می‌خواهید اثر این زخم و این بیماری و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خدای متعال بابی باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خدای متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده است.

در دعای وداع ماه مبارک رمضان -که دعای چهل‌وپنجم صحیفه سجادیه است- امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبی عرض می‌کند: «أنت الّذی فتحت لعبادک باباً إلی عفوک»؛ تو آن کسی هستی که به روی بندگانت، دری به عفو خودت باز کردی. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتی. «و جعلت علی ذلک الباب دلیلاً من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحی برای این در گذاشتی تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتی می‌فرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و إقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهی، استفاده نکند! راه مغفرت الهی هم، استغفار -یعنی طلب مغفرت- است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.

حدیثی از نبیّ مکرّم اسلام دیدم که ایشان فرموده‌اند: «إن‌اللَّه تعالی یغفر للمذنبین إلّا من لایرید أن یغفر له». یک روز، پیامبر به اصحابش این‌طور فرمود که خدای متعال گناهکاران را می‌آمرزد؛ مگر آن کسی را که خواسته نیامرزد. بعد اصحاب سؤال می‌کردند: «قالوا یا رسول‌اللَّه من الذی یرید أن لایغفر له»؛ آن کسی که خدای متعال می‌خواهد او را نیامرزد، کیست؟ «قال من لایستغفر»؛ آن کسی که استغفار نمی‌کند. پس، استغفار کلید درِ توبه و مغفرت است. با استغفار، می‌شود آمرزش الهی را به‌دست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد. استغفار، یعنی طلب مغفرت از خدا.
خطبه‌های نماز جمعه تهران‌؛28/10/75

منبع:پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ایام ماه مبارک رمضان


فرم در حال بارگذاری ...

رساله آموزشی | احکام روزه

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395

به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR مجموعه احکام روزه را که برگرفته از کتاب رساله آموزشی است، منتشر نموده است.

در این مجموعه‌ی آموزشی، علاوه بر موارد موجود در رساله‌ی «اجوبة الإستفتائات»، استفتائات جدید نیز اضافه و از جزوه‌های دروس خارج فقه معظّمٌ‌له نیز بهره گرفته شده است، تا بر غنای آموزشی مجموعه،‌ بر طبق اسلوب و بیان معظم‌له اضافه شود.
شایان ذکر است که دفتر استفتائات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای این رساله‌ی آموزشی را تأیید و عمل به آن را مجزی اعلام کرده است. آنچه در زیر می‌آید “دروس پنجاه‌وهشتم تا شصت‌و‌پنجم” جلد اول رساله‌ی آموزشی است.
 


برای دریافت این مجموعه اینجا را کلیک کنید.
همچنین می‌توانید برای دریافت پاسخ‌های آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به استفتائات درباره «روزه»، اینجا را کلیک نمایید.


۱. معنای روزه
«روزه» در شرع مقدس اسلام آن است که انسان در تمام روز (از طلوع فجر تا غروب آفتاب) با قصد اطاعت از فرمان خداوند از خوردن و آشامیدن و چیزهای دیگری که به تفصیل گفته خواهد شد خودداری کند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif معیار شرعی در مورد وقت روزه، فجر صادق است نه کاذب، و احراز آن موکول به تشخیص مکلف است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در طلوع فجر (وقت وجوب امساک برای روزه گرفتن) فرقی بین شبهای مهتابی و غیر مهتابی نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif مقتضی است که مؤمنین محترم «اَیَّدَهُمُ اللهُ تَعَالی» جهت رعایت احتیاط در امساک روزه، همزمان با شروع اذان صبح از رسانه‌ها برای روزه امساک نمایند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه برای روزه‌دار اطمینان حاصل شود که اذان از هنگام داخل شدن وقت شروع شده جایز است به صرف شروع اذان، افطار نماید و صبر کردن تا پایان اذان لازم نیست.

...

br clear="all" />  ۲. انواع روزه
روزه از یک نظر بر چهار نوع است:
۱. روزه‌ی واجب، مثل روز‌ه‌ی ماه مبارک رمضان.
۲. روزه‌ی مستحب، مثل روزه‌ی ماه رجب و شعبان.
۳. روز‌ه‌ی مکروه، مثل روزه‌ی روز عاشورا.
۴. روز‌ه‌ی حرام مثل روزه‌ی عید فطر(اول ماه شوال) و قربان(دهم ماه ذی‌الحجه).
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که می‌داند روزه برای او ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد باید روزه را ترک کند و اگر روزه بگیرد صحیح نیست بلکه حرام است، خواه این یقین و خوف از تجربه‌ی شخصی حاصل شده باشد یا از گفته‌ی پزشک امین یا از منشأ عقلایی دیگر.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif ملاک تأثیر روزه در ایجاد بیماری یا تشدید آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن، تشخیص خود روزه‌دار نسبت به خودش است، بنابراین اگر پزشک بگوید روزه ضرر دارد، اما او با تجربه دریافته است که ضرر ندارد باید روزه بگیرد، همچنین اگر پزشک بگوید روزه ضرر ندارد ولی او بداند روزه برایش ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد نباید روزه بگیرد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه عقیده‌اش این بود که روزه برای او ضرر ندارد و روزه گرفت و بعد فهمید روزه برای او ضرر داشته باید قضای آن را به جا آورد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif پزشکانی که بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع می‌کنند گفته‌ی ایشان در صورتی معتبر است که اطمینان آور باشد یا باعث خوف ضرر شود و در غیر این صورت اعتباری ندارد.

۳. روزه‌های واجب
۱. روزه‌ی ماه مبارک رمضان.
۲. روزه‌ی قضا.
۳. روزه‌ی کفاره.
۴. روزه‌ی قضای پدر و مادر.
۵. روزه‌ی مستحبی که به واسطه‌ی نذر و عهد و قسم واجب شده است.
۶. روزه‌ی روز سوم از ایام اعتکاف.
۷. روزه‌ی بدل از قربانی در حج تمتع

 ۴. شرایط وجوب روزه
بلوغ
عقل
قدرت
بی هوش نبودن
مسافر نبودن
حایض و نفسا نبودن
ضرری نبودن روزه
حرجی نبودن روزه
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif روزه بر افرادی واجب است که واجد شرایط فوق باشند، بنابراین روزه بر کودک نابالغ، دیوانه، بیهوش، فردی که توانایی گرفتن روزه ندارد، مسافر، زن حایض و نفسا، کسی که روزه برای او ضرر یا حرج (مشقت زیاد) دارد واجب نیست. (توضیح بیشتر در درسهای بعدی خواهد آمد).
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif انسان نمی‌تواند به خاطر ضعف روزه را بخورد، ولی اگر به قدری ضعف پیدا کند که تحمل آن بسیار مشکل شود می‌تواند روزه را بخورد، و همچنین اگر برای او ضرر یا خوف ضرر داشته باشد، بنابراین دخترانی که به سن بلوغ - که بنا به نظر مشهور همان تکمیل نه سال قمری است - می‌رسند واجب است روزه بگیرند و ترک آن به صرف دشواری، ضعف جسمانی و مانند آن جایز نیست. بلی اگر برای آنها ضرر داشته و تحمل آن برای ایشان همراه مشقت زیاد باشد می‌توانند افطار کنند.

۵. شرایط صحت روزه
۱. اسلام
۲. ایمان
۳. عقل
۴. بی هوش نبودن
۵. مسافر نبودن
۶. حایض و نفسا نبودن
۷. ضرری نبودن
۸. داشتن نیت
۹. ترک مفطرات
۱۰. روزه‌ی قضا نداشتن (البته این شرط برای کسی است که می‌خواهد روزه‌ی مستحبی بگیرد).
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif روزه از افرادی صحیح است که واجد شرایط فوق باشند، بنابراین روزه‌ی کافر، دیوانه، بی‌هوش، مسافر، حایض و نفسا، روزه‌یی که برای فرد ضرر دارد، یا در آن نیت روزه نکرده یا یکی از مفطرات را عمداً انجام داده باطل است، همچنین روزه‌ی مستحبی کسی که روزه‌ی قضا دارد صحیح نیست.

۶. نیت روزه
الف) معنی و لزوم نیت

روزه مانند همه‌ی عبادتهای دیگر باید با نیت همراه باشد، بدین معنی که خودداری انسان از خوردن و آشامیدن و سایر چیزهای باطل‌کننده‌ی روزه، به خاطر دستور خداوند باشد و همین که چنین عزمی در او باشد کافی است و لازم نیست آن را بر زبان بیاورد.
ب) زمان نیت
روزه‌های مستحبی: از اول شب تا موقعی که به اندازه‌ی نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد.
روزه‌های واجب:
۱. واجـب معین، مثل روزه‌ی ماه رمضان
الف) تا قبل از طلوع فجر: صحیح است.
ب) تا قبل از زوال:
      از روی عمد: صحیح نیست.
      از روی فراموشی یا بی اطلاعی: بنابر احتیاط واجب نیت روزه کند و روزه بگیرد و بعداً نیز روزه‌ی آن روز را قضا نماید.
ج) بعد از زوال: کافی نیست.
۲. واجب غیرمعین، مثل‌روزه‌ی‌قضای ماه رمضان
الف) تا قبل از زوال: صحیح است.
ب) بعد از زوال: صحیح نیست.

۱. از آن جا که شروع روزه از اول فجر است، نیت آن هم باید از آن لحظه به تأخیر نیفتد، و بهتر آن است پیش از فرا رسیدن فجر، نیت روزه کند.
۲. اگر اول شب نیت کرد که فردا روز بگیرد و پس از آن به خواب رفت و تا بعد از اذان صبح بیدار نشد یا سرگرم کاری بود و از فرا رسیدن صبح غافل بود، و پس از آن توجه یافت، روزه‌ی او صحیح است.
۳. کسی که در ماه رمضان، هنگام فرا رسیدن اذان صبح، عمداً نیت روزه نمی‌کند، اگر در اثنای روز نیت روزه کند، روزه‌اش باطل است و در عین حال باید تا غروب آن روز از همه‌ی چیزهای باطل کننده‌ی روزه اجتناب کند و بعد از ماه رمضان هم قضای آن روز را به جا آورد.
۴. کسی که در ماه رمضان از روی فراموشی یا بی اطلاعی، نیت روزه نکرده و در اثنای روز ملتفت شود، در صورتی که کاری که روزه را باطل می‌کند انجام داده باشد، روزه‌ی آن روز باطل است ولی تا غروب از کارهای باطل کننده‌ی روزه خودداری کند، اما چنانچه تا هنگامی که ملتفت روزه می‌شود کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد اگر بعد ازظهر است روزه باطل است، واگر پیش از ظهر است بنابر احتیاط واجب باید نیت روزه کند و روزه بگیرد و بعداً نیز روزه‌ی آن روز را قضا کند.
۵. اگر برای روزه‌ی واجب غیر ماه رمضان، مانند روزه‌ی کفاره یا قضا تا نزدیک ظهر نیت نکند، چنانچه تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، می‌تواند نیت کند و روزه‌ی او صحیح است.
۶. روزه‌ی مستحبی را در هر وقت از روز که به فکر روزه بیفتد می‌تواند نیت روزه کند و روزه‌ی او صحیح است، مشروط بر این که تا آن لحظه کاری که موجب باطل شدن روزه است از او سر نزده باشد.                                                         
۷. کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان بر او واجب است نمی‌تواند روزه‌ی مستحبی بگیرد حتی اگر زمانی که وقت نیت روزه‌ی واجب تمام شده است (یعنی بعد از ظهر) هم نیت روزه‌ی مستحبی کند صحیح نیست، و چنانچه فراموش کند و روزه‌ی مستحبی بگیرد در صورتی که در اثنای روز (چه پیش از ظهر باشد یا بعد ازظهر) یادش بیاید روزه‌ی مستحبی او باطل می‌شود، حال اگر پیش ازظهر باشد می‌تواند نیت روزه‌ی قضای ماه رمضان کند و روزه‌اش درست است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان بر ذمه دارد اگر به نیت استحباب روزه بگیرد، به جای روزه‌ی قضایی که بر عهده‌اش هست محسوب نمی‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که نمی‌داند روزه‌ی قضا بر عهده دارد یا نه، اگر به نیت آنچه که شرعاً مأمور به آن است اعم از روزه‌ی قضا یا مستحبی، روزه بگیرد و در واقع روزه‌ی قضا بر عهده‌اش باشد به عنوان روزه‌ی قضا محسوب می‌شود.

۸. اگر مریض در اثنای روز ماه رمضان خوب شود، واجب نیست که نیت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد، ولی اگر پیش از ظهر باشد و کاری که روزه را باطل می‌کند از او سر نزده باشد احتیاط مستحب آن است که نیت روزه کند و روزه بگیرد و پس از ماه رمضان باید آن روز را قضا کند.
 
ج) نیت در یوم‌الشک
روزی که انسان شک دارد که آخر شعبان است یا اول ماه رمضان (یوم الشک) واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد نمی‌تواند نیت روزه‌ی رمضان کند، بلکه می‌تواند قصد روزه‌ی مستحبی آخر شعبان یا روزه‌ی قضا و مانند آن کند و اگر بعداً معلوم شود که رمضان بوده از رمضان حساب می‌شود و قضای آن روز لازم نیست، و اگر در اثنای روز بفهمد که ماه رمضان است باید از همان لحظه نیت روزه‌ی رمضان کند.
د) استمرار در نیت
۱. در روزه، واجب است نیت، استمرار داشته باشد.
۲. آنچه استمرار در نیت را به هم می‌زند:                                                               
   الف) نیت قطع روزه (یعنی در اثنای روز از نیت روزه گرفتن برگردد به طوری که قصد ادامه‌ی روزه نداشته باشد): روزه‌اش باطل می‌شود و قصد دوباره‌ی او برای ادامه‌ی روزه فایده ندارد. البته تا اذان مغرب باید از کاری که روزه را باطل میکند، خودداری کند.
   ب) تردید در ادامه‌ی روزه (به این معنی که هنوز تصمیم نگرفته است روزه را هم باطل کند)
   ج) نیت قاطع (یعنی تصمیم بگیرد کاری را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده است)
در صورت (ب) و (ج)، احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نماید.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه گفتیم در ارتباط با روزه‌ی واجب معین از قبیل روزه‌ی ماه رمضان و نذر معین و مانند آن است، اما در روزه‌های مستحب و نیز روزه‌های واجب غیر معین که وجوب آن مخصوص به روز معینی نیست اگر تصمیم بر قطع روزه بگیرد ولی کاری که روزه را باطل می‌کند از او سر نزند و بعداً دوباره تا پیش از ظهر - و در مستحب تا غروب - نیت روزه کند روزه‌ی او صحیح است.

۷. مفطرات روزه
۱. خوردن و آشامیدن.
۲. جماع (آمیزش جنسی).
۳. استمنا (خود ارضایی جنسی).
۴. دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین(ع) (بنابر احتیاط واجب).
۵. رساندن غبار غلیظ به حلق (بنابر احتیاط واجب).
۶. فرو بردن تمام سر در آب (بنابر احتیاط واجب).
۷. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.
۸. اماله (تنقیه) کردن با مایعات.
۹. قی کردن عمدی.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif به کارهایی که روزه را باطل می‌کند «مفطرات روزه» می‌گویند.

خوردن و آشامیدن
۱. اگر روزه‌دار عمداً و آگاهانه چیزی بخورد یا بیاشامد روزه‌ی او باطل می‌شود، خواه آن چیز از خوراکیها و آشامیدنیهای معمول باشد و خواه از چیزهای غیر خوراکی مانند کاغذ یا پارچه و امثال آن، و خواه زیاد باشد یا کم، مانند قطره‌های بسیار کوچک آب یا خرده‌ی کوچکی از نان.
۲. اگر روزه‌دار چیزی را که لای دندان مانده است عمداً فرو ببرد، روزه‌اش باطل می‌شود، اما اگر علم به وجود باقیمانده‌ی غذا در لای دندانها و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته و یا فرو رفتن آن عمدی و با التفات نبوده روزه باطل نمی‌شود.
۳. خوردن و آشامیدن از روی سهو و فراموشی روزه را باطل نمی‌کند و تفاوتی هم بین اقسام روزه از واجب و مستحب نیست.
۴. فرو بردن آب دهان روزه را باطل نمی‌کند.
۵. احتیاط واجب آن است که روزه‌دار از استعمال آمپولهای مقوّی یا مغذّی، یا آمپولهایی که به رگ تزریق می‌شود و نیز انواع سِرُم‌ها خودداری کند، ولی تزریق آمپول در عضله یا برای بی حس کردن و نیز دارو گذاشتن در زخمها و جراحتها اشکال ندارد.
۶. احتیاط واجب آن است که روزه‌دار از مواد مخدری که از راه بینی یا زیر زبان جذب می‌شود خودداری کند.
۷. اگر موقعی که مشغول خوردن غذا است بفهمد صبح شده، باید لقمه‌ را از دهان بیرون بیاورد، و اگر عمداً آن را فرو ببرد روزه‌اش باطل است. (وظیفه‌ی کسی که عمداً روزه را باطل کرده است بعداً گفته خواهد شد).
۸. فرو بردن اخلاط سر و سینه تا به فضای دهان نرسیده روزه را باطل نمی‌کند، اما اگر داخل فضای دهان شود احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد.
۹. هرگاه خوردن قرص در حال روزه برای درمان فشار خون ضروری باشد اشکال ندارد، ولی با خوردن آن، روزه باطل می‌شود. (بر استفاده از قرص جهت درمان، عنوان خوردن صدق می‌کند).
۱۰. خونی که از لثه بیرون می‌آید تا آن را فرو نبرده است روزه باطل نمی‌شود و چنانچه در آب دهان مستهلک شود (و از بین برود) محکوم به طهارت است و بلعیدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نخواهد بود، و همچنین در صورت شک در همراه بودن آب دهان با خون، فرو بردن آن اشکال ندارد و به صحت روزه ضرر نخواهد زد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif به صرف بیرون آمدن خون از دهان، روزه باطل نمی‌شود، ولی واجب است از رسیدن آن به حلق جلوگیری کند.

جماع (آمیزش جنسی)
۱. آمیزش جنسی روزه را باطل می‌کند، هر چند منی بیرون نیاید.
۲. اگر فراموش کند که روزه است و آمیزش جنسی کند، روزه‌ی او باطل نمی‌شود، ولی هر لحظه که یادش آمد باید فوراً از حال آمیزش خارج شود وگرنه روزه‌اش باطل است.

استمنا (خود ارضایی جنسی)
۱. اگر روزه‌دار عمداً کاری کند که منی از او بیرون بیاید روزه‌اش باطل می‌شود.
۲. محتلم شدن در روز (خروج منی در حال خواب) روزه را باطل نمی‌کند، و هرگاه روزه‌دار بداند که اگر در روز بخوابد محتلم می‌شود، لازم نیست از خواب خود جلوگیری کند.
۳. اگر روزه‌دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود واجب نیست از آن جلوگیری کند.

دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین
۱. دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین(ع) بنابر احتیاط (واجب) موجب باطل شدن روزه می‌شود، هر چند بعداً توبه کند و بگوید که دروغ بسته است.
۲. نقل روایاتی که در کتب آمده است و انسان نمی‌داند که دروغ باشد، اشکال ندارد، هر چند احتیاط (مستحب) آن است که آنها را با نسبت به آن کتاب نقل کند (مثلاً بگوید: در فلان کتاب چنان نوشته شده است که پیامبر(ص) فرمود…).

رساندن غبار غلیظ به حلق
۱. روزه‌دار بنابر احتیاط واجب باید غبار غلیظ را، مانند غباری که از جارو کردن زمین خاکی بر می‌خیزد فرو ندهد، ولی صرف داخل شدن غبار در دهان و بینی بدون این که به حلق برسد روزه را باطل نمی‌کند، همچنین دود سیگار و دیگر دخانیات بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می‌کند.
۲. هرگاه روزه‌دار مبتلا به تنگی نفس شدید، ماده‌یی را به‌کار ببرد که از هوای فشرده همراه با دارویی هر چند به صورت گاز یا پودر تشکیل شده و وارد حلق می‌شود، روزه اشکال ندارد.

فرو بردن سر در آب
۱. اگر روزه‌دار عمداً تمام سر را در آب فرو ببرد، بنابر احتیاط واجب روزه‌اش باطل است و باید روزه‌ی آن روز را قضا کند.
۲. در حکم مسأله‌ی قبل فرقی نیست میان این که در هنگام فرو بردن سر در آب، بدن او نیز در آب باشد یا این که بدن او در بیرون باشد و فقط سر را در آب فرو ببرد.
۳. اگر نصف سر را در آب فرو ببرد و سپس بیرون بیاورد و نصف دیگر سر را در آب فرو کند روزه‌اش باطل نمی‌شود.
۴. اگر تمام سر زیر آب برود ولی مقداری از موها بیرون بماند روزه باطل می‌شود.
۵. اگر شک کند که تمام سر زیر آب رفته یا نه، روزه‌اش صحیح است.
۶. اگر روزه‌دار بی‌اختیار در آب بیفتد و تمام سر او را آب بگیرد روزه‌اش باطل نمی‌شود، ولی باید فوراً سر را از زیر آب خارج کند، همچنین اگر فراموش کند که روزه است و سر در آب فرو ببرد روزه‌ی او باطل نمی‌شود، ولی هرگاه یادش آمد باید فوراً سر را بیرون بیاورد.
۷. کسی که با پوشیدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصی) بدون این که بدنش خیس شود در آب فرو رود، اگر لباس به سر او چسبیده باشد، صحت روزه‌اش محل اشکال است و بنابر احتیاط واجب قضا‌ی آن لازم است.
۸. آب ریختن روی سر توسط ظرف و مانند آن به صحت روزه ضرر نمی‌رساند.

باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح
۱. کسی که در شب ماه رمضان دچار جنابت است باید تا پیش از اذان صبح غسل کند و اگر عمداً تا آن هنگام غسل نکند روزه‌اش باطل است. این حکم در مورد روزه‌ی قضای ماه رمضان نیز جاری است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر در شب ماه رمضان جنب شود و بدون تعمد تا اذان صبح غسل نکند، مثل این که در خواب جنب شود و خواب او تا بعد از اذان صبح ادامه یابد روزه‌اش صحیح است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif باطل شدن روزه به خاطر بقای بر جنابت، مخصوص روزه‌ی ماه رمضان و قضای آن است و در روزه‌های دیگر به خصوص روزه‌ی مستحبی موجب بطلان نمی‌شود.

۲. اگر جنب در روزه‌ی ماه رمضان غسل جنابت را در شب تا طلوع فجر فراموش کند و با حالت جنابت صبح نماید روزه‌اش باطل است و احتیاط (واجب) این است که قضای روزه‌ی ماه رمضان هم در این حکم به آن ملحق شود، ولی در سایر روزه‌ها، روزه بر اثر آن باطل نمی‌شود.
۳. اگر شخصی در حال جنابت چند روز روزه بگیرد و نداند که طهارت از جنابت شرط صحت روزه است، روزه‌هایی که در این چند روز گرفته باطل است و باید آنها را قضا نماید.
۴. اگر شخصی در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و بعد از چند روز متوجه شود که آن آب نجس بوده است، روزه‌های او محکوم به صحت است.
۵. کسی که در شب ماه رمضان وظیفه دارد غسل کند، اگر به دلیل تنگی وقت یا مضر بودن آب و امثال آن نتواند غسل کند، باید تیمم بدل از غسل به‌جا آورد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که وظیفه‌ی او تیمم است جایز است عمداً خود را در شبهای ماه مبارک رمضان جنب کند به شرط این که بعد از جنب شدن، وقت کافی برای تیمم داشته باشد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه کسی قبل از اذان صبح، غسل جنابت و یا تیمم بدل از آن را انجام دهد روزه‌ی او صحیح است، هر چند بعد از اذان صبح بدون اختیار از او منی خارج شود.

۶. اگر در حال روزه در خواب جنب شود روزه باطل نمی‌شود، بنابراین اگر قبل از اذان صبح یا بعد از آن بخوابد و در خواب جنب شده و بعد از اذان بیدار شود، جنابت به روزه‌ی آن روز او ضرر نمی‌زند. بلی واجب است که برای نماز غسل کند و می‌تواند غسل را تا وقت نماز به تأخیر بیندازد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر روزه‌دار در روز ماه رمضان و سایر ایام که روزه است در حال خواب جنب شده، پس از بیدار شدن واجب نیست فوراً غسل کند.

۷. کسی که در بیداری جنب شده یا پس از جنب شدن در حال خواب، بیدار شده و می‌داند که اگر به خواب رود، تا پیش از اذان صبح برای غسل بیدار نخواهد شد، جایز نیست قبل از غسل کردن بخوابد، و اگر خوابید و پیش از اذان، غسل نکرد روزه‌اش باطل است، ولی اگر احتمال می‌دهد که پیش از اذان صبح برای غسل بیدار خواهد شد و تصمیم بر غسل داشته باشد ولی بیدار نشود روزه‌اش صحیح است، ولی اگر دوباره خوابید و تا صبح بیدار نشد باید قضای آن روز را به جا آورد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه در شب ماه رمضان قبل از فجر شک کند که محتلم شده یا نه، ولی به شک خود اعتنا نکند و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود و متوجه گردد که قبل از طلوع فجر محتلم شده است، چنانچه بعد از بیداری اول، اثری از احتلام در خود مشاهده نکند بلکه فقط احتمال آن را بدهد و چیزی بر او کشف نشود و تا بعد از اذان بخوابد روزه‌اش صحیح است، هر چند بعد از آن معلوم شود که احتلام او مربوط به قبل از اذان صبح است، همچنین اگر قبل از اذان صبح متوجه احتلام خود نشود و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود و متوجه گردد که قبل از اذان صبح محتلم شده است روزه‌اش صحیح است.
 
۸. زنی که از عادت ماهانه پاک شده و باید غسل کند، و همچنین زنی که از نفاس (خونریزی زایمان) پاک شده و غسل بر او واجب است، اگر غسل را تا اذان صبح روز ماه رمضان تأخیر اندازد روزه‌اش باطل است.
۹. زن روزه‌دار اگر در اثنا‌ی روز خون حیض یا نفاس ببیند روزه‌اش باطل می‌شود، اگر چه نزدیک مغرب باشد. 
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر زنی در حال روزه‌ی نذری معین حیض شود روزه‌اش باطل می‌شود و قضای آن بعد از طهارت واجب است.

اماله کردن با مایعات
۱. اماله کردن با چیز روان، اگر چه از روی ناچاری و برای معالجه باشد، روزه را باطل می‌کند.
۲. داروهای مخصوصی برای معالجه‌ی بعضی از بیماریهای زنان وجود دارد (شیافهای روغنی) که در داخل بدن گذاشته می‌شود، استفاده از این داروها به روزه ضرر نمی‌رساند.

قی کردن عمدی
۱. هرگاه روزه‌دار عمداً قی کند اگر چه به واسطه‌ی بیماری و مانند آن ناچار به این کار باشد، روزه‌اش باطل می‌شود، ولی اگر سهواً یا بی‌اختیار قی کند اشکال ندارد.
۲. اگر در هنگام آروغ زدن، چیزی در دهانش بیاید باید آن را بیرون بریزد و اگر بی‌اختیار فرو رود روزه‌اش صحیح است.

چند نکته در ارتباط با مفطرات روزه
هرگاه روزه‌دار عمداً و از روی اختیار کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد روزه‌ی او باطل می‌شود و چنانچه از روی عمد نباشد، مثل این که پایش بلغزد و در آب فرو رود، یا از روی فراموشی غذا بخورد، یا به زور چیزی در گلوی او بریزند روزه‌اش، باطل نمی‌شود و تفاوتی هم بین اقسام روزه از واجب، مستحب، ماه رمضان و غیره نیست.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه روزه‌دار خودش بر اثر اکراه دیگری مرتکب مفطری شود (و به عبارت دیگر مجبورش کنند که خودش افطار کند، مثلاً به او بگویند اگر غذا نخوری ضرر جانی یا مالی به تو می‌زنیم و او خودش برای جلوگیری از ضرر، غذا بخورد) روزه‌اش باطل می‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر روزه‌دار سهواً یکی از کارهایی را بکند که موجب باطل شدن روزه است و سپس به خیال این که روزه‌اش باطل شده، عمداً بار دیگر یکی از آن کارها را انجام دهد، روزه‌ی او باطل می‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه کسی شک‌کند مفطری انجام داده است ‌یا نه، مثلاً غبار غلیظی که وارد دهان شده آن را فروبرده است یا نه، یا آبی که داخل دهان کرده بیرون ریخته یا نه، روزه‌اش صحیح است.

۸. کفاره‌ی افطار عمدی روزه‌ی ماه مبارک رمضان
۱. وجوب کفاره و موارد آن

الف) هرگاه در ماه مبارک رمضان کارهایی که روزه را باطل می‌کند را از روی عمد و اختیار و بدون عذر شرعی انجام دهد، علاوه بر این که روزه‌ی او باطل می‌شود و قضا دارد کفاره نیز بر او واجب است اعم از این که هنگام انجام مفطر، عالم به وجوب کفاره باشد یا نه.   
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر فردی به خاطر عذری احتمال دهد که روزه‌ی ماه مبارک رمضان بر او واجب نیست و به همین دلیل روزه نگیرد ولی بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، علاوه بر قضا، کفاره هم بر او واجب است. (صرف احتمال عدم وجوب روزه‌ی ماه مبارک رمضان برای افطار کافی نیست). بلی اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلایی داشته باشد کفاره ندارد، ولی قضا بر او واجب است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر به سبب بی اطلاعی از حکم شرعی، کاری را انجام دهد که روزه را باطل می‌کند،‌مثل این که نمی‌دانست سر زیر آب کردن روزه را باطل می‌کند و سر زیر آب کرد، روزه‌اش باطل است و باید آن را قضا کند، ولی کفاره بر او واجب نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر به جهتی باطل کردن روزه برای او جایز یا واجب شود، مانند این که او را مجبور کنند کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، یا برای نجات جان غریق خود را در آب بیندازد، در این صورت، کفاره بر او واجب نیست، ولی باید قضای آن روز را به جا آورد.

ب) اگر چیزی از اندرون روزه‌دار به دهان او  برگردد، نباید آن را دوباره فرو برد، و اگر عمداً فرو ببرد قضا و کفاره بر او واجب است.
ج) اگر روزه‌دار به گفته‌ی کسی که می‌گوید مغرب شده و اعتماد به گفته‌ی او نیست، افطار کند و سپس بفهمد که مغرب نبوده، قضا و کفاره بر او واجب می‌شود.
د) هرگاه روزه‌دار در ماه رمضان با همسر خود که روزه‌دار است جماع کند و زن نیز به آن راضی باشد بر هر یک از آنان حکم افطار عمدی جاری است و علاوه بر قضا، کفاره هم بر هر دو واجب است.

۲. مقدار کفاره و کیفیت آن
الف) کفـاره‌ی افطار عمـدی روزه‌ی ماه مبارک رمضان در شرع اسلام یکی از سه چیز است:
۱. آزاد کردن یک برده.
۲. دو ماه (شصت روز) روزه گرفتن.
۳. شصت فقیر را غذا دادن.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif از آن جایی که در این دوران ظاهراً برده‌یی وجود ندارد که بتوان آزاد کرد مکلف باید یکی از آن دو کار دیگر را انجام دهد.
در مقدار کفاره تفاوتی نیست بین آن که روزه‌دار، به چیز حلال روزه‌ی خود را باطل کند یا به چیز حرام، مثل زنا یا استمنا یا خوردن و آشامیدن حرام، گر چه احتیاط مستحب در افطار به چیز حرام آن است که کفاره‌ی جمع بپردازد یعنی  هم یک برده آزاد کند و هم دو ماه روزه بگیرد و هم شصت فقیر را غذا دهد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه هیچ یک از این سه کار ممکن نشود باید به هر تعداد فقیر که قادر است غذا بدهد و احتیاط (واجب) آن است که استغفار نیز بکند و اگر به هیچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نیست فقط کافی است که استغفار کند یعنی با دل و زبان بگوید: «اَسْتَغْفِرُاللهَ» (از خداوند بخشایش می‌طلبم).
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که به خاطر عدم توانایی بر روزه و غذا دادن به فقیر، وظیفه‌اش استغفار است، اگر بعدها تمکن کرد که روزه بگیرد یا به فقرا غذا دهد، لازم نیست این کار را بکند، گر چه موافق احتیاط مستحبی است.

ب) کسی که می‌خواهد دو ماه کفاره‌ی روزه‌ی ماه رمضان را بگیرد باید یک ماه تمام و حداقل یک روز از ماه دوم را پی‌در‌پی بگیرد و اگر بقیه‌ی ماه دوم پی‌در‌پی نباشد اشکال ندارد.
ج) زنی که می‌خواهد شصت روز روزه‌ی کفاره بگیرد و در اثنای روز به روزهای عادت ماهانه و امثال آن برسد پس از پایان آن روزها می‌تواند بقیه‌ی روزه‌ها را بگیرد و لازم نیست آنها را از سر بگیرد.
د) غذا دادن به شصت فقیر را می‌توان به دو صورت انجام داد
    ۱. این که با غذای آماده آنان را سیر کند.
    ۲. این که به هر نفر به اندازه‌ی ۷۵۰ گرم (یک مد) گندم یا آرد یا نان یا برنج یا امثال آن بدهد.
هـ) کسی که برای کفاره‌ی روزه می‌خواهد به شصت فقیر غذا دهد (به شرحی که در مسأله‌ی قبل گفتیم) اگر به شصت فقیر دسترسی دارد نمی‌تواند سهم دو نفر یا بیشتر را به یک نفر بدهد، بلکه لازم است به تمام شصت نفر به اندازه‌ی سهم هر یک غذا بدهد. البته می‌تواند به عدد افراد خانواده‌ی شخص فقیر مقدار سهم آنان را به او واگذار کند و او آن را مصرف آنان نماید.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در فقیر، تفاوتی میان بچه و بزرگ و زن و مرد نیست.

۳. احکام کفاره
۱. اگر روزه‌دار در یک روز بیش از یک‌بار کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد فقط یک کفاره بر او واجب می‌شود. بلی اگر این کار، آمیزش جنسی یا استمنا باشد احتیاط واجب آن است که به عدد دفعات آمیزش جنسی یا استمنا کفاره بدهد.
۲. کسی که عمداً روزه‌ی خود را باطل کرده، اگر پس از آن به سفر برود کفاره از او ساقط نمی‌شود، بنابراین اگر با حالت جنابت از خواب بیدار شود و علم به جنب بودن خود داشته باشد و قبل از فجر اقدام به غسل یا تیمم نکند و برای فرار از روزه تصمیم بگیرد بعد از طلوع فجر مسافرت کند و این کار را نیز انجام دهد، صرف تصمیم و قصد سفر در شب و رفتن به مسافرت در روز برای سقوط کفاره از او کافی نیست.
۳. کسی که کفاره بر او واجب شده، لازم نیست که آن را فوراً بدهد، ولی نباید آن را به قدری تأخیر بیندازد که کوتاهی در ادای واجب شمرده شود.
۴. کفاره‌ی واجب را اگر چند سال بگذرد و ندهد، چیزی بر آن اضافه نمی‌شود.
۵. در کفاره‌ی روزه، بین قضا و کفاره، ترتیب واجب نیست.

۹. کفاره‌ی افطار قضای ماه رمضان
۱. وجوب کفاره و موارد آن

کسی که قضای روزه‌ی ماه رمضان را گرفته جایز نیست بعد از ظهر روزه را باطل کند و اگر عمداً چنین کاری را انجام دهد باید کفاره بپردازد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان را به جا می‌آورد می‌تواند پیش از ظهر روزه را افطار کند، به شرط این که وقت برای قضای روزه تنگ نباشد، اما اگر وقت، تنگ باشد مثلاً پنج روز قضا به ذمه دارد و پنج روز هم بیشتر به ماه رمضان باقی نمانده افطار پیش از ظهر (همچون افطار بعد از ظهر) برای او به احتیاط (واجب) جایز نیست، هر چند اگر افطار کند کفاره ندارد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگرکسی برای گرفتن روزه‌ی قضای ماه رمضان اجیر شود و بعد از زوال افطار کند کفاره بر او واجب نیست.

۲. مقدار کفاره
کفاره‌ی افطار قضای ماه رمضان عبارت است از غذا دادن به ده فقیر و اگر نمی‌تواند واجب است سه روز روزه بنابر اتیاط واجب پی در پی بگیرد.

۱۰. کفاره‌ی تأخیر
۱. وجوب کفاره و مورد آن

کسی که روزه‌ی ماه رمضان را به واسطه‌ی عذری نگیرد و تا رمضان آینده هم به خاطر سهل‌انگاری و بدون عذر قضای آن را به جا نیاورد باید بعداً روزه را قضا کند و برای هر روز کفاره‌ی تأخیر بدهد، اما اگر قضای روزه‌ی ماه رمضان را به علت استمرار عذری که مانع روزه گرفتن است، مانند مسافرت تا ماه رمضان سال آینده به تأخیر اندازد قضای روزه‌هایی که از او فوت شده کافی است و واجب نیست کفاره بدهد، هر چند احتیاط (مستحب) در جمع بین قضا و کفاره است. ناگفته نماند در خصوص بیماری، توضیحی وجود دارد که خواهد آمد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کفاره‌ی تأخیر قضای روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمی‌شود، بنابراین اگر شخصی به خاطر جهل به وجوب قضای روزه تا قبل از ماه رمضان سال آینده قضای روزه‌هایش را به تأخیر اندازد باید برای هر روز کفاره‌ی تأخیر بدهد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کفاره‌ی تأخیر قضای روزه‌ی ماه رمضان- هر چند به مدت چند سال هم به تأخیر افتاده باشد- یک‌بار واجب است و با گذشت سالها متعدد نمی‌شود، بنابراین اگر قضای روزه‌ی ماه رمضان را چند سال به تأخیر اندازد باید قضا را به جا آورد و برای هر روز یک کفاره‌ی تأخیر بدهد.

۲. مقدار کفاره
کفاره‌ی تأخیر عبارت است از یک مد طعام که بایستی به فقیر داده شود.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که باید برای هر روز یک مد طعام بدهد می‌تواند کفاره‌ی چند روز را به یک فقیر بدهد.

۱۱. موارد فدیه
۱. موارد فدیه

۱. مرد و زن پیر که روزه گرفتن برای آنها مشقت دارد.
۲. کسی‌که ‌مبتلا ‌به ‌بیماری ‌استسقا است یعنی زیاد تشنه می‌شود و روزه برای او مشقت دارد.
۳. زن باردار که وضع حمل او نزدیک است و روزه برای حملش ضرر دارد.
۴. زن شیرده که شیر او کم است و روزه برای بچه‌یی که شیر می‌دهد ضرر دارد.
۵. فرد بیمار که روزه برای او ضرر دارد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد ادامه پیدا کند.

۱. زن بارداری که خوف از ضرر روزه بر جنین خود دارد و خوف وی هم دارای منشاء عقلایی باشد، باید روزه‌اش را افطار کند و برای هر روزی فدیه بدهد و قضای روزه را هم بعداً به‌جا آورد.
۲. زن شیر‌دهی که به دلیل کم یا خشک شدن شیرش بر اثر روزه، خوف ضرر برطفل خود دارد باید روزه‌اش را افطار کند و برای هر روزی فدیه بدهد و قضای روزه را هم بعداً به جا آورد.
۳. بیماری که به واسطه‌ی بیماری، روزه‌ی ماه رمضان را نگرفته و بیماریش تا ماه رمضان سال بعد ادامه پیدا کرده است، قضای روزه‌هایی را که نگرفته واجب نیست، فقط باید برای هر روزی فدیه بپردازد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif زنی که به علت بیماری از روزه گرفتن معذور است و به جهت ادامه‌ی بیماری قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آینده هم نیست فدیه بر خود او واجب است و چیزی بر عهده‌ی شوهرش نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif زنی که در دو سال متوالی به دلیل عذر شرعی، روزه‌ی ماه رمضان را نگرفته، اگر عذر او در خوردن روزه، خوف از ضرر روزه بر جنین یا کودکش بوده باید علاوه بر قضا، برای هر روزی فدیه هم بپردازد و چنانچه قضا را بعد از رمضان، تا ماه رمضان سال بعد بدون عذر شرعی به تأخیر انداخته علاوه بر قضا و فدیه، کفاره‌ی تأخیر هم بر او واجب است و اگر روزه برای خودش ضرر داشته و به جهت ضرر داشتن قادر بر قضای روزه تا ماه رمضان سال بعد نبوده، فقط باید برای هر روزی فدیه بپردازد.   

۲. مقدار فدیه
مقدار فدیه همان مقدار کفاره‌ی تأخیر است یعنی یک مد طعام که بایستی به فقیر داده شود.
یک نکته در ارتباط با کفاره
اگر نذر کند که روز معینی را روزه بگیرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه نگیرد یا روزه‌اش را باطل کند باید کفاره بدهد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کفاره‌ی نذر همان کفاره‌ی قسم است که در جای خود گفته خواهد شد.

۱۲. جاهایی که قضا واجب است ولی کفاره واجب نیست
۱. کسی که در روز ماه رمضان نیت روزه نمی‌کند، یا از روی ریا روزه می‌گیرد ولی هیچیک از کارهایی را که موجب باطل شدن روزه است انجام نمی‌دهد قضای آن روز بر او واجب است، ‌ولی کفاره واجب نیست.
۲. کسی که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کرده و با حال جنابت یک یا چند روز، روزه بگیرد قضای آن روزها بر او واجب است.
۳. اگر در سحر ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، سپس معلوم شود که در آن هنگام صبح شده بوده است، باید قضای آن روز را بگیرد، ولی اگر تحقیق کند و بداند که صبح نشده و چیزی بخورد، و بعد معلوم شود که صبح بوده است قضای آن روز بر او واجب نیست.
۴. اگر در روز ماه رمضان به خاطر تاریکی هوا یقین کند که مغرب شده یا کسانی که خبر آنها شرعاً حجت است بگویند مغرب شده، و افطار کند سپس معلوم شود که هنوز در آن هنگام مغرب نبوده است باید قضای آن روز را به جا آورد.
۵. اگر بر اثر ابر گمان کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود که مغرب نبوده است، قضای آن روز بر او واجب نیست.
۶. در سحر ماه رمضان تا وقتی یقین به طلوع فجر نکرده است می‌تواند کارهایی را که موجب باطل شدن روزه است انجام دهد، ولی اگر بعداً معلوم شد که در آن هنگام صبح شده بوده است حکم آن در مسأله‌ی«۳» گفته شد.
۷. در روز ماه رمضان تا وقتی یقین به فرارسیدن مغرب نکرده باشد نمی‌تواند افطار کند، و اگر با یقین به مغرب افطار کرد و بعد معلوم شد که مغرب نشده بوده است حکم آن در مسأله‌ی «۴ و ۵» گفته شد.
۸. اگر روزه دار در هنگام وضو که مستحب است قدری آب در دهان بگرداند و مضمضه کند، این کار را کرد و آب بی اختیار فرو داده شد روزه‌اش صحیح است و قضا بر او واجب نیست، ولی اگر این کار را نه برای وضو بلکه برای خنک شدن و امثال آن انجام داد و آب بی اختیار به حلق او فرو رفت، باید قضای آن روز را به جا آورد.

۱۳. احکام قضای روزه
۱. کسی که یک یا چند روز بی‌هوش و در حال اغما بوده و روزه‌ی واجب از او فوت شده، لازم نیست قضای روزه آن روزها را به جا آورد.
۲. کسی که به خاطر مستی، روزه از او فوت شده، مانند این که بر اثر مستی نیت روزه نکرده هر چند همه روز را امساک کرده باشد، قضای روزه‌یی که از او فوت شده واجب است.
۳. کسی که نیت روزه کرده ولی سپس مست شده و همه یا بخشی از روز را با حال مستی گذرانیده بنا به احتیاط (واجب) باید روزه‌ی آن روز را قضا کند، مخصوصاً در مستی‌های شدید که موجب زایل شدن عقل است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در این مسأله و مسأله‌ی قبل فرقی نیست میان این که صَرف ماده‌ی سکرآور برای او حرام باشد یا به خاطر بیماری یا بی‌اطلاعی از موضوع، حلال بوده باشد.

۴. زن باید ایامی را که به خاطر عادت ماهیانه و یا زایمان روزه نگرفته پس از ماه رمضان قضا کند.
۵. کسی که چند روز از ماه رمضان را به خاطر عذری روزه نگرفته، و تعداد آن روزها را نمی‌داند، مثلاً نمی‌داند که آیا در روز بیست و پنجم ماه رمضان به سفر رفته تا روزه‌هایی که از او فوت شده مثلاً شش روز باشد یا در روز بیست و ششم رفته که پنج روز باشد می‌تواند مقدار کمتر را قضا کند و اما در صورتی که هنگام شروع عذر (مثلاً سفر) را می‌داند، مثلاً می‌داند که در روز پنجم ماه به سفر رفته ولی نمی‌داند که در شب دهم برگشته تا پنج روز فوت شده باشد یا شب یازدهم برگشته تا شش روز فوت شده باشد، در این صورت احتیاط (واجب) آن است که مقدار بیشتر را قضا کند.
۶. اگر از چند ماه رمضان روزه‌ی قضا داشته باشد، قضای هر کدام را که اول بگیرد مانع ندارد، ولی اگر وقت قضای آخرین ماه رمضان تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، در این صورت احتیاط (واجب) آن است که قضای رمضان آخر را بگیرد.
۷. کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان را به‌جا می‌آورد می‌تواند به پیش از ظهر روزه را افطار کند به شرط این که وقت برای قضای روزه، تنگ نباشد، ولی بعد ازظهر جایز نیست. ۸. هرگاه به واسطه‌ی بیماری، روزه‌ی ماه رمضان را نگیرد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد طولانی شود قضای روزه‌هایی را که نگرفته واجب نیست، ولی اگر به واسطه‌ی عذر دیگری (مثلاً به خاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقی بماند واجب است روزه‌هایی را که نگرفته بعد از ماه رمضان قضا کند، همچنین اگر ترک روزه به خاطر بیماری بوده، بعد بیماری رفع شده و عذر دیگری مانند مسافرت پیش آمده است.
یک نکته در ارتباط با قضای روزه
ناتوانی از گرفتن روزه و قضای آن به صرف ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضای روزه نمی‌شود، بنابراین دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی، توانایی روزه گرفتن ندارد و تا ماه رمضان آینده هم نمی‌تواند قضای آن را به جا آورد واجب است روزه‌هایی که از او فوت شده را قضا کند، همچنین فردی که چند سال روزه نگرفته و فعلاً توبه کرده و به سوی خدا بازگشته و تصمیم بر جبران آنها دارد، واجب است تمام روزه‌های فوت شده را قضا کند و چنانچه نتواند، قضای روزه‌ها از او ساقط نمی‌شود و بر عهده‌اش می‌ماند.

۱۴. احکام روزه‌ی قضای پدر و مادر
۱. اگر پدر و نیز بنا به احتیاط واجب، مادر روزه‌های خود را به خاطر عذری غیر از سفر به جا نیاورده و با این که می‌توانسته آن را قضا کند، قضا نیز نکرده است بر پسر بزرگتر آنان واجب است که پس از مرگ آنان، خودش یا به وسیله‌ی اجیر قضای آن روزه را به‌جا بیاورد، و اما آنچه به خاطر سفر به‌جا نیاورده‌اند واجب است حتی در صورتی که فرصت و امکان قضا را هم نیافته‌اند، آن را قضا کند.
۲. روزه‌هایی را که پدر یا مادر عمداً به جا نیاورده‌اند بنا بر احتیاط (واجب) باید به وسیله‌ی پسر بزرگتر – شخصاً یا با گرفتن اجیر – قضا شود.
۳. در نماز و روزه قضای پدر و مادر، ترجیحی بین نماز و روزه نیست و هر یک را می‌توان بر دیگری مقدم داشت.

۱۵. احکام روزه‌ی مسافر
۱. کسی که در ماه رمضان مسافرت می‌کند در هر مورد که نماز را باید شکسته بخواند نباید روزه بگیرد، و در هر مورد که باید نماز چهار رکعتی (تمام) بخواند، مانند مسافری که ده روز در یک محل قصد ماندن می‌کند یا این که مسافرت شغل اوست واجب است روزه را نیز به جا بیاورد.(مگر در مواردی که استثنا شده است).
۲. هرگاه روزه‌دار بعد از ظهر مسافرت نماید باید روزه‌ی خود را تمام کند، اما اگر پیش از ظهر مسافرت نماید روزه‌اش باطل است، ولی قبل از آن که به حد ترخص برسد نمی‌تواند روزه را افطار کند و اگر پیش از آن افطار کند بنابر احتیاط کفاره‌ی (افطار عمدی روزه‌ی ماه رمضان) بر او واجب است. البته اگر از حکم مسأله غافل بوده کفاره ندارد.
۳. هرگاه مسافر پیش از ظهر وارد وطن شود یا به جایی برسد که قصد ده روز توقف دارد، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد باید روزه بگیرد و اگر انجام داده باید بعداً قضا کند، ولی اگر بعد از ظهر وارد شود نمی‌تواند روزه بگیرد.
۴. مسافرت در ماه رمضان هر چند برای فرار از روزه باشد جایز است. البته بهتر است به سفر نرود مگر این که سفر برای کار نیکو یا لازمی باشد.
یک نکته در ارتباط با روزه‌ی مسافر
مسافری که تصمیم به اعتکاف در مسجد الحرام دارد اگر قصد اقامت ده روز در مکه‌ی مکرمه نماید و یا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد بر او واجب است بعد از این که دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه‌ی روز سوم کامل کند، ولی اگر قصد اقامت و یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه‌ی او در سفر صحیح نیست و با عدم صحتِ روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.

۱۶. راههای ثابت شدن اول ماه
۱. رؤیت شخص مکلف.
۲. شهادت دو فرد عادل.
۳. شهرتی که مفید علم باشد.
۴. گذشت سی روز.
۵. حکم حاکم.

۱. رویت هلال برای اثبات حلول ماه قمری از شبی که پس از رویت است کفایت میکند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رؤیت با وسیله، فرقی با رؤیت به طریق عادی ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤیت محفوظ باشد، پس رؤیت با چشم و با عینک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. بلی رؤیت تصویر هلال از طریق انعکاس به رایانه که در آن صدق عنوان رؤیت معلوم نیست محل اشکال است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif استهلال (دیدن هلال) فی نفسه واجب شرعی نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif صرف کوچکی و پایین بودن هلال یا بزرگی و بالا بودن و یا پهن یا باریک بودن آن و مانند آن، دلیل شرعی شب اول یا دوم بودن نیست، ولی اگر مکلف از آن علم به چیزی پیدا کند باید به مقتضای علم خود در این زمینه عمل نماید.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اول ماه به وسیله‌ی تقویمها و محاسبات علمی منجمین ثابت نمی‌شود مگر این که از گفته‌ی آنها یقین حاصل شود.

۲. اگر در شهری اول ماه ثابت شود برای شهرهای دیگر در افق با هم متحد هستند کفایت میکند.    
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif منظور از اتحاد افق، شهرهایی است که از جهت احتمال رویت و عدم احتمال رویت هلال یکسان باشند.

۳. تا حاکم حکم به رؤیت هلال نکند، صرف ثبوت هلال نزد او، برای تبعیت دیگران از وی کافی نیست، مگر آن که اطمینان به ثبوت هلال حاصل نمایند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر شخصی هلال ماه را ببیند و بداند که رؤیت هلال برای حاکم شرع شهر او به هر علتی ممکن نیست، واجب نیست رؤیت هلال را به حاکم اطلاع دهد مگر آن که ترک آن مفسده داشته باشد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر حاکم حکم نماید که فردا عید است و این حکم، شامل همه‌ی کشور باشد حکم او شرعاً برای همه‌ی شهرها معتبر است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در تبعیت از اعلام رؤیت هلال توسط یک حکومت، اسلامی بودن آن حکومت شرط نیست، بلکه ملاک در این مورد، حصول اطمینان به رؤیت در منطقه‌یی است که نسبت به مکلف کافی محسوب می‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر هلال ماه در شهری دیده نشود ولی تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، در صورتی که مفید اطمینان به ثبوت هلال گردد یا صدور حکم به هلال از طرف ولی فقیه باشد کافی است و نیازی به تحقیق نیست.

۴. اگر اول ماه از طریق رؤیت هلال حتی در افق شهرهای مجاوری که یک افق دارند و یا از طریق شهادت دو فرد عادل و یا از طریق حکم حاکم ثابت نشود باید احتیاط کرد تا اول ماه ثابت شود.
۵. اگر اول ماه رمضان ثابت نشود روزه واجب نیست، ولی اگر بعداً ثابت شود که آن روزی را که روزه نگرفته اول ماه بوده باید آن را قضا کند.
۶. روزی که انسان شک دارد آخر رمضان است یا اول شوال باید روزه بگیرد، اما اگر در اثنا‌ی روز ثابت شود که اول شوال است باید افطار کند، هر چند نزدیک مغرب باشد.

۱۷. مسایل متفرقه‌ی روزه
۱. در جایی که بیشتر مردم در شبهای ماه مبارک رمضان برای قرائت قرآن و خواندن دعا و شرکت در مراسم دینی و امثال آن بیدار هستند، پخش برنامه‌های خاص سحرهای این ماه از بلندگوی مسجد جهت شنیدن همگان اشکال ندارد، ولی اگر سبب اذیت همسایگان مسجد شود جایز نیست.
۲. قرائت دعاهای مخصوص ماه رمضان که به صورت دعای روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، اگر به قصد ثواب و مطلوبیت باشد اشکال ندارد.
۳. هرگاه کسی روزه‌ی مستحبی بگیرد واجب نیست آن را به آخر برساند و هر موقع بخواهد می‌تواند روزه‌ی خود را بخورد، بلکه اگر برادر مؤمنی او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را قبول کرده در اثنای روز افطار نماید. خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هر چند روزه را باطل می‌کند ولی او را از اجر و ثواب روزه محروم نمی‌سازد.
۵. اگر روزه‌داری هنگام غروب در سرزمینی افطار کرده باشد و سپس به جایی مسافرت کند که خورشید در آن هنوز غروب نکرده است روزه‌ی او صحیح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشید با فرض این که در وقت غروب در سرزمین خود افطار کرده برای او جایز است.
۶. اگر شخصی از اول ماه رمضان تا بیست و هفتم آن در وطن خود روزه بگیرد و در صبح روز بیست و هشتم به مکانی مسافرت کند و در روز بیست و نهم به آنجا برسد و متوجه شود که در آنجا عید اعلام شده است در صورتی که اعلان عید در روز بیست و نهم در آن مکان، به نحو شرعی و صحیح باشد قضای آن روز بر او واجب نیست، ولی این کشف می‌کند که یک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضای روزه‌یی را که یقین به فوت آن دارد را به جا آورد.

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم