نرم افزار اندروید ذکرها و لحظه ها

نوشته شده توسطرحیمی 25ام اسفند, 1394

نرم افزار اندروید ذکرها و لحظه ها

 این نرم افزار بر گرفته از کتابی با همین عنوان تالیف ملا محسن فیض کاشانی است. که اذکار وارده در لحظات مختلف اشاره می کند.


این نرم افزار شامل هشت باب به شرح زیر می باشد:
باب اول: در فضیلت ذکر
باب دوم: در اذکار اوقات مخصوصه ( شامل ذکرهایی مانند ذکر طلوع صبح، ذکر طلوع آفتاب، ذکر زوال آفتاب، ذکر روزهای ماه رمضان، ذکر شب برات، ذکر تکبیر عید فطر، ذکر شب قدر و …)
باب سوم: در اذکار عادات ضروریه(شامل ذکر هایی مانند ذکر داخل شدن به منزل، ذکر نشستن و برخاستن، ذکر هنگام دست شستن، ذکر هنگام بیرون رفتن از خانه، ذکر هنگام آشامیدن آب،ذکر دفع بیهوده گفتن، ذکر هنگام بیدار شدن و…)
باب چهارم: در اذکار عادات مستحبه( شامل ذکرهایی مانند ذکر هنگام گرفتن شارب و ناخن، ذکر هنگام سرمه کشیدن، ذکر هنگام بیرون آمدن از حمام، ذکر هنگام کفش پوشیدن، ذکر هنگام لباس نو پوشیدن، ذکر هنگام نظر در آیینه و …)
باب پنجم: در اذکار طهارت( شامل ذکرهایی مانند ذکر هنگام غسل جمعه، ذکر هنگام غسل جنابت، ذکر هنگام شستن رو، ذکر هنگام برداشتن آب وضو و …)
باب ششم: در اذکار سایر عبادات و مهمات( شامل ذکرهایی مانند ذکر هنگام داخل شدن در مسجد، ذکر هنگام مطالعه، ذکر هنگام خریدن متاع، ذکر هنگام عیادت بیمار، ذکر ابتدای کار، ذکر هنگام مباشرت و …)
باب هفتم: در اذکار حوادث ( شامل ذکرهایی مانند ذکر نظر هنگام وحشت، ذکر هنگام بی خوابی، ذکر هنگام وسوسه نفس و فقر، ذکر هنگام فراموش شدن چیزی، ذکر هنگام تنگی و بدحالی، ذکر هنگام بیماری، ذکر هنگام دیدن ماه و …)
باب هشتم: در اذکار سفر(شامل ذکرهایی مانند ذکر هنگام عزم سفر، ذکر هنگام بیرون رفتن از خانه به سفر، ذکر هنگام بازگشتن از سفر، ذکر هنگام تنهایی در سفر، ذکر هنگام جدا شدن از شهر و …)

رایگان دانلود کنید:

دانلود از بازار(مناسب برای دانلود از طریق تلفن همراه)







فرم در حال بارگذاری ...

​اصلی ترین حوزه تبلیغ برای مبلغان خواهر، نهاد خانواده است.

نوشته شده توسطرحیمی 25ام اسفند, 1394

دکتر هاشمیان: از ضرورت های کنونی، ساماندهی حوزه تبلیغ خواهران و زنان است. در تمشیت امور مجالس زنان و جلسه های خانگی هیچ مدیریت و نظمی به چشم نمی خورد. مسئله ما این است که برای راهبری درست تبلیغ دینی چه کار باید کرد؟

برای پاسخ به این پرسش یک فرآیند و پروژه ای را در نظر گرفتیم که گام اول آن، همانند رویکرد افرادی همچون «وبر» در علوم اجتماعی ساختن یک تیپ ایده آل اجتماعی برای تحلیل یک مسئله اجتماعی است. در این مدل بر مبنای آن تیپ ایده آل، سراغ جامعه و سیستم اجتماعی رفته و سپس دست به مقایسه و تحلیل می زنند. تیپ ایده آل ما در اینجا، الگوی مبلغ زن مطلوب است که باید آن را بسازیم؛ در گام دوم می بایست گونه شناسی کرده و مبلغین موجود را بشناسیم و با آن الگوی مطلوب مقایسه کرده و نشان دهیم که چه فاصله ای داریم. در گام سوم که گام سیاست گذاری است، تحلیل کنیم که چه سیاست هایی داریم و آن ها را نقد و ارزیابی کنیم. در پایان نیز لازم است بررسی کنیم که در خصوص فاصله بین مبلغین موجود و تیپ ایده آل، در سطوح آموزش، جذب و اعزام و… چه کارهایی را بایستی انجام دهیم.
بدین منظور گام اول( الگوی مبلغ زن مطلوب) را به چهار محور تقسیم کرده ایم.

1. بایسته های اخلاقی و فردی این زن مبلغ چیست؟

2. جامعه هدف آن کدام است؟

3. میدان تبلیغی فراروی مبلغ چیست و چه عرصه هایی را باید مد نظر قرار دهد؟

4. شیوه های تبلیغی چیست و مبلغ زن باید از چه روش هایی استفاده کند؟

برای رسیدن به این الگو، استراتژی هایی را مطرح کرده ایم. استراتژی اول این بود که فرض کنیم یک سری خصوصیات مشترک بین مبلغین زن و مرد، مشترک است. این خصوصیات را از منابع در اختیار احصا کنیم و سپس خصوصیات جنسیتی زنان را بررسی کرده و بر مبنای آن ها اگر ویژگی های جدیدی بدست آمد با کلیات، جمع جبری کرده و ارائه بدهیم. استراتژی دوم این است که تبلیغ را جنسیتی ببینیم و نگاه دو قطبی داشته باشیم. بگوییم زن باید در این قسمت قرار بگیرد و این سهم از تبلیغ را دارا باشد و استراتژی سوم یک نگاه ترکیبی است که در برخی موارد مشترک می باشد و در برخی موارد دو قطبی است.

...


در این چارچوب، مطالعه اسنادی ما تکمیل شده است. یعنی ما منابع دینی اعم از قرآن، تفاسیر و تا حدی روایات را احصا کردیم و تلاش کرده ایم روشمند اقدام نماییم؛ از نظریه گرند تئوری(تئوری داده بنیاد) بهره برده ایم و انسجام روشی داشته ایم. البته به این نتیجه رسیدیم که این کافی نیست و برای آن تیپ ایده آل، یک مرحله دیگر باید صورت پذیرد و آن زمانمند و مکانمند شدن به تناسب است.
پرسش ما این است که اصل مساله تبلیغ جنسیت بردار است یا نه؟ ما بر این باوریم که فراتر از مخاطب، عرصه ها و شیوه های تبلیغ نیز می تواند جنسیت بردار باشد. نظر شما در خصوص این محور سازی ها چهارگانه در خصوص مبلغ زن چیست؟
استاد زیبایی نژاد: بحث مهم ما غفلت از مطالعات اجتماعی در فرآیند برنامه ریزی های راهبردی است. کارشناسان برنامه ریزی می نشینند اسناد بالادستی را بررسی می کنند و فقط حرف های زیبا و قلمبه می زنند و درگیر با اصل مساله نمی شوند. یا این که اصلا به موضوع آگاه نیستند و یا این که از درگیری با خود مساله نگران هستند. چون گاهی اگر مساله ای را مطرح و موشکافی کنند و با مساله درگیر شوند، لازم است ریل گذاری هایشان را تغییر بدهند. این که در برخی موارد باید بگوییم جامعه به سمتی متحول می شود که این تحولات تبعات و آثار سهمگینی را بر حوزه تبلیغ دارد، پر هزینه است و اینها ترس از هزینه دادن ها دارند.
تحولات عصر جدید و تاثیر آن بر حوزه تبلیغ
روز به روز، طلاب ما اتصال خود با جامعه را از دست می دهند. به نظر بنده نیاز به یک دسته مطالعات میدانی داریم که تحولات کلی عصر جدید و تاثیر آن بر حوزه تبلیغ را به ما نشان بدهد. خواندن مجلدات کتاب عصر اطلاعات اثر کاستلز به عنوان یکی از منابع مفید می تواند نشان دهد که در عصر جدید و رسانه ای شدن چه تحولات معنایی رخ می دهد و چه تغییراتی در روحیات پدید می آید. یعنی با یک انسان جدید مواجه می شویم. به تعبیر کتاب «عشق سیال» اثر زیگموند باومن ما در عصر پست مدرن وارد عصر هویت های سیال می شویم که بالاترین مشخصه این عصر، عدم پایداری می باشد. این انسان هر لحظه در وضعیت خاصی است؛ دیروز طرفدار یک عقیده بود و امروز طرفدار عقیده ای دیگر است. انسان جدید با لحظه شناخته می شود و با تحولات جوهری و ذاتی لحظه به لحظه در مخاطبان امروزی روبرو هستیم.
انسان جدید دارای هویت چهل تیکه شده است و از هر جهان معنایی بدون این که احساس تنافر کند بخشی را اقتباس کرده است. مثلا گاهی در مترو مشاهده می شود خانم هایی با آرایش ها و طرز پوشش عجیبی که از وضع ظاهری آن ها هیچ ارتباطی با مذهب ندارد، تسبیح ذکر می فرستند و زیارت عاشورا می خوانند و قرآن قرائت می کنند. برخی از این افراد ماهواره نگاه می کنند، مشروبات الکی استعمال می کنند و مسجد هم می روند. این اتفاقی است که در این دوره رخ داده که تضاد و اجزای متنافر را درون خود جمع کرده است.
ویژگی دوم انسان جدید ویژگی رسانه ای شدن افراد می باشد که منجر به تحول بزرگی می شود؛ تحول بزرگی که ما را با یک واقعیت مجازی روبرو می کند. شی در واقعیت، در نفس الامر خودش متفاوت می گردد. واقعیت مجازی، آن چیزی است که از هویت شی در جامعه بدست می آید و آن واقعیت، این تصویر موجود نمی باشد و این تصویر، بازنمایی شده آن واقعیت است. بطور مثال تصویری که کودک قدیم از پدرش داشت شامل یک تصویر زنده بود که از خود پدر در ذهنش ساخته شده بود و تصویر دیگر(تصویر مجازی) از گفته های مادر در مواقعی که مادر با کودک خود مشکل پیدا می کرد، شکل می گرفت؛ مادر از صلابت و اقتدار پدر تصویری در ذهن کودک می ساخت که بر پایه آن، کودک بدون این که از پدر رفتار صلابت آمیزی دیده باشد، از وی حساب می برد.
در عصر رسانه ای شدن، این بازنمایی شدن ها بسیار زیاد شده و جایگاه مهمی پیدا کرده است. فرزندان تصویر بازنمایی شده از پدر امروزی را از سریال های 90 قسمتی تلویزیون مثل چهارخانه دریافت می کنند که موجودی بی خاصیت، حاشیه نشین و لوده می باشد. این تصویر در عینیت نیز تاثیر می گذارد. این پدری که رسانه ها ریش آن را تراشیده اند و اقتداری ندارد، چگونه در بحث حجاب و عفاف برای دخترش خط مشی تعیین کند؟
انسان رسانه ای شده در معنای جدید، انسانی است که با تکثرات تعریف می شود. در گذشته و عصر مشروطه بدلیل پایین بودن سطح سواد بانوان، در مجالس خانگی به کسب دانش و مهارت های اجتماعی می پرداختند. در عصر رسانه این مرجعیت مجالس مذهبی بهم خورد. در عصر جدید و در ایام مبارزه و پیروزی انقلاب به فهم اشتباهی رسیدیم که هرچه فساد در جامعه است مربوط به نظام شاهنشاهی می باشد و با آمدن نظام جمهوری اسلامی تمامی این مشکلات برطرف می شود. ایده دولت خدا خواهی را تقویت و به جامعه تزریق کردیم و چنین ذهنیت سازی شد که دولت مسئول تمامی تحولات مثبت و منفی در جامعه است. اتفاقا علت اصلی ایجاد انقلاب، شبکه روحانیت و شبکه اتصال مردم به روحانیت بود؛ بعد از انقلاب این شبکه به نفع «دولت» تضعیف شد. تصویر ذهنی ما از دولت، حاکمیت رسول الله(ص) و ولی فقیه بود اما واقعیت مفهوم دولت چیز دیگری است و پدیده ای مدرن است که با ذهنیت دینی ما کاملا متفاوت می باشد. به اجبار می خواهیم این مفهوم را به دین ربط بدهیم. بقول وبر دولت های مدرن آمده اند تا کلیسا را به زمین بزنند و این دولت ها، ابزار زمین زدن دین می باشند. ما از دولت مدرن که ابزار زمین زدن دین است انتظار ابزار تدین داشته و وجه ایرانی بودن را نیز به این دولت اضافه کرده و انتظار داریم که وزارت ارشاد فرهنگ دینی مردم را درست کند. ایده دولت خداخواهی در اندیشه مراجع بزرگ ما نیز می باشد. حوزه مکلف و مسئول فرهنگ دینی می باشد ولی هر وقت با کارگزار و مسئول دولتی مواجهه می کند مطالبه گر می شود. ایده این که دولت همه کاره است و ما مسئولیتی نداریم در عرصه فرهنگ دینی ما نیز رخنه کرده و دیده می شود.
در جامعه ما تحولات عصر پست مدرن، تحولات معنایی بعد از انقلاب و الگوهای توسعه به روند دنیایی شدن در جامعه دامن زده است؛ نسل جدید در فضای رسانه ای نسلی بی حوصله است.
تفاوت عصر کتاب با عصر جدید تلویزیون این است که افراد در صورتی که مطلبی را متوجه نشده باشند به قبل رجوع می کنند و از میان کتاب و متون آن را دوباره مطالعه می کنند؛ در صورتی که در عصر تلویزیون و دوران جدید، افراد به دنبال تصویر می دوند و هیچ بازگشتی نیست و هرچه آموختند همان می باشد و این موضوع سبب کم شدن حوصله یادگیری افراد شده است. کم حوصله بودن و ارتباط با مراجع کثیر از جمله ویژگی های افراد در جامعه و عصر جدید می باشد.
الزامی که در این فضای جدید رسانه ای برای ما پیش می آید تغییر و ایجاد فضای جدید تبلیغی است. عدم ثبات از دیگر ویژگی های انسان امروزی است. امروزه انسان جدید از لحظه و ثانیه بعدی خود بی خبر می باشد و نهایت هنر وی این است که برای لحظه می تواند تصمیم بگیرد و آثار خود را برجای می گذارد. برای فردای خود تعهدی نمی دهد و در لحظه زندگی می کند.
ما با یک عقلانیت جدیدی که در حال شکل گیری می باشد روبرو هستیم که در فقه نیز تاثیر و ربط داشته است. بطور مثال اسراف، مصرف مازاد نیاز است و مقصود از آن مصرفی است که عقلانیت پشت آن نیست. در جامعه جدید عقلانیت جدید تعریف می شود و اسراف منطق پیدا کرده است. تنوع و تعویض کالا در جامعه رواج یافته و به قول برخی از دانش وران، مصرف هویت ساز شده است. به عبارت دیگر اسراف معنای متفاوتی پیدا کرده است؛ این منطق انسان جدید است. در این فضا که مصرف هویت را تعریف می کند، انسان به فرهنگ و حتی مبلغ هم به عنوان یک شی مصرفی نگاه می کند. مخاطب برای هدایت شدن نمی آید بلکه برای مصرف می آید و بالعکس آن هم گاهی مبلغین صرفا برای تبلیغ خدا و پیغمبر تبلیغ نمی کنند بلکه برای کسب موقعیت اجتماعی و درآمد این کار را انجام می دهند.
باید به یک تصویر واقعی از انسان، جامعه، فضای ارتباطی و حتی مبلغ و روحانیت جدید دست یابیم. این که روحانیت هم یک مقوله تاریخی است. برخی از مناسبات موبدان زرتشتی، قجری، بومی و اسلامی نیز در همین حوزه علمیه نیز وجود دارد و این که من نوعی فقط بر اساس مناسبات دینی سخن می گویم، قابل خدشه است. مخصوصا تحولات بزرگی که بعد از انقلاب و از زمان بروکراتیک شدن حوزه در عرصه های پژوهش، آموزش و تبلیغ رخ داده است و متاسفانه مورد مطالعه قرار نگرفته است.
این اتصال باریکی که برخی از افراد جدید امروزی به دین دارند نباید پاره شود. اگر به مسائلی همچون حجاب و.. در خصوص جوانان گیر بدهیم و این جوان بدلیل سختی های پیش آمده دینش را عوض کند چه باید کرد؟ جوانان امروزی جامعه بسیار پوست کاغذی و شکننده ای است. باید در تبلیغ این جوانان بسیار محتاطانه عمل کرد. گاهی این جوانان برای ازدواج با دختری از یک دین دیگر و همچنین گرفتن اقامت یک کشور خارجی دین خود را تغییر می دهند.
ما باید در امر تبلیغ ساختار شکنی کنیم؛ تبلیغ فقط منبر و خطابه خوانی نیست
دکتر هاشمیان: ویژگی های تکوینی زنانه چه تاثیری بر زنان به مثابه مبلغان، مخاطبین تبلیغ و موضوع تبلیغ دارد؟ زن نه به دلیل ویژگی های جنسیتی بلکه به دلیل کارکردها و موارد مورد انتظار از یک زن بر مخاطبان چه تاثیری دارد؟
استاد زیبایی نژاد: بطور مثال در حوزه های علمیه و در پذیرش سطح دو حوزه 100 طلبه را می پذیریم، تقریبا 80 درصد این افراد ادامه تحصیل نمی دهند و در سطح بالاتر نیز فقط 5 الی 6 نفر از آن جمعیت سطح چهار را می گذرانند. اهدافی همچون تبلیغ دینی، تدریس در سطح دبیرستان ها و … از جمله اهدافی است که برای طلاب سطح دو تعریف کرده ایم که در عمل به همین اهدف هم نمی رسیم و آن ها برای بدست آوردن مهارت های لازم، باید یک دوره دیگر را سپری کنند؛ چرا که سیستم، آن ها را برای تبلیغ عمومی تربیت نکرده است.
ما قدر متیقن هایی در عرصه تبلیغ داریم؛ هر طلبه ای مخصوصا بانوان طلبه، یک عرصه تبلیغی اجتناب ناپذیر دارد که خانواده خود اوست. بانوان مبلغه حرفه ای وقتی در خانواده بررسی می شوند، رضایت شوهر و بچه خود را نداشته و در مناسبات طایفه ای هم بسیار کم رنگ و ضعیف بوده اند. به طور فرض اگر 100 هزار نفر طلبه خانم داشته باشیم، هر کدام از این افراد تقریبا با 50 نفر در ارتباط هستند. این مبلغین خانم در شبکه های خانوادگی که با حلقه اول (همسر، پدر و مادر و فرزند و نوه و.. ) و حلقه دوم (خاله، عمو، دایی و..) و نیز حلقه سوم (دختر خاله، پسرعمو و..) در ارتباط هستند، موفق عمل نمی کنند؛ چون آن ها تصویر کلیشه ای از تبلیغ دارند. ما باید در تبلیغ ساختار شکنی کنیم؛ تبلیغ فقط منبر و خطابه خوانی نیست. بنظر می رسد متناسب با فضای جدید، نیاز به ساختارشکنی در تبلیغ سنتی داریم. منظور این نیست که تریبون های سنتی را کنار بگذاریم؛ اتفاقا این تریبون ها بخشی از مخاطبین ما را جذب می کنند و باید با نگاه عملگرایانه به بررسی بخش های تاثیرگذار بپردازیم.
بطور مثال در زلزله ای که در استان فارس در سال 52 در زمان شاهنشاهی اتفاق افتاد، دولت اقدامات اورژانسی در این خصوص نداشت. روحانیت فارس و آقای محلاتی با کمک مردم به عنوان عالمان دین سر صحنه رفته و سازماندهی مردم را انجام دادند. همینطور در زلزله طبس در سال 56 که آقایان خزعلی و دیگران برای کمک به افراد زلزله زده از دو دست لباس خود یکی را برای کمک به افراد زلزله زده میفروشد و این امر را برای تحریک مردم انجام می دهد که آن ها را به این میدان دعوت کند. در سال 82 نیز در نظام جمهوری اسلامی زلزله ای در بم آمده است که دولت را همه کاره می دانند؛ 44 گروه فمنیستی، آلمانی ها و دیگران حضور داشتند ولی اثر چندانی از حوزه های علمیه و مبلغان نبود و یا لااقل بازتاب مناسبی از حضور آن ها ارائه نشد. این مبلغین زن کجا هستند که در ابتدای حادثه برای بچه های بی سرپرست مادری کنند؟ حداقل در کنار این مردم قرار بگیرند و غمخواری کنند؛ تبلیغ یعنی این موارد و فقط منبر رفتن نیست.
تحول در عرصه تاثیرگذاری تبلیغی متناسب با فضای ارتباطی و اجتماعی است
عرصه تاثیرگذاری تبلیغی متناسب با فضای ارتباطی و اجتماعی در حال تحول است. انسان جدید به دلیل این که ویژگی های عاطفی و حساسیت های بصری او بیشتر از عقلانیتش در فضای رسانه ای رشد کرده است و به اصطلاح عقل او در چشم اوست و در لحظه زندگی می کند، باید دید چگونه این آموزه های دینی را به این فرد آموزش بدهیم.
گاهی در برخورد با این انسان جدید بی حوصله، فرصت زیادی برای القای آموزه های دینی نداریم و باید از روش تلنگر زدن و جرقه انفجاری استفاده کنیم. در گام اول باید بدانیم با این انسان لحظه ای که به مبلغ نگاه مصرفی دارد، چگونه ارتباط برقرار کرد و در گام بعدی ایجاد فضاهای پایدار برای تبلیغ است. تبلیغ موثر، تبلیغی است که در فضای ثابت صورت بگیرد. اتفاقی که قبل از انقلاب در مدارس و انجمن های اسلامی شکل گرفت. معلم پرورشی در زمان ما با دانش آموزان مباحثه می کرد و با برخی که از نظر او دارای استعداد بودند بصورت ویژه کار می کرد و در آن ها احساس خاص بودن و هویت جدید شکل می گرفت. شکل دادن هویت جدید برای جوانان امری ضروری است.
استفاده از ظرفیت مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در هدایت جامعه
فرزندان ما از زمان کودکی باید اهل هیأت باشند. هیأت در واقع اتصال ثابت و ماندگار تحت عَلَم امام حسین(ع) است. ظرفیت اسلام شریعتی به اندازه عَلَم امام حسین(ع) نیست و باید اسلام شریعتی غایت ما باشد نه عَلَم ما. اسلام شریعتی هزینه زیادی دارد و بسیار مشکل است و در قدم اول، افراد تمایل به آمدن به سمت آن را ندارند؛ این که مرتب بگوییم نمازت را بخوان، خمست را بپرداز، زکاتت را بده، افراد را از این اسلام زده می کند،؛ ولی عَلَم اهل بیت(ع) دارای مقبولیت زیادی است و همین حب و علاقه، فرد را به سمت دین هدایت می کند.
ظرفیت هایی که مراسم اربعین دارد، ظرفیت های بسیار زیاد و ارزشمندی است که می توان از آن به خوبی استفاده کرد؛ در اربعین حسینی اقشار مختلف حتی هنرمندان که شاید این قشر اهل دین شریعتی نباشند، به دنبال عَلَم ولایت آمده و هدایت می شوند. بیشترین ظرفیتی که در جامعه، بیش از روحانیت و خود دین است، ظرفیت عَلَم امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) است؛ اگر عَلَم امام حسین(ع) نبود خیلی از افراد به سمت اسلام شریعتی نمی آمدند.
تاثیر ویژگی های تکوینی زنانه در امر تبلیغ
در بحث جنسیتی، می دانیم ویژگی های تکوینی زنانه، انعطاف پذیر‌تر از مردان است و این مطلب در روایات ما نیز آمده است. در جامعه امروزی چه زنان و چه مردان احساسی‌تر شده اند که البته این احساسی‌تر شدن در زنان بیشتر است. امروز در جامعه، شاهد هستیم که تصمیمات زنانه‌تر شده و نوع ارتباطات با محوریت زنان است. غربی ها می گویند تحول در وضعیت زنان پس از سال 1960 به دنبال تحول در وضعیت مردان اتفاق افتاد و هر دو تحت تاثیر تحولات جهان جدید بوده است.
ساختار و ویژگی زنانه، ساختاری است که انعطاف در ذات آن بیشتر است؛ وقتی احساسی‌تر باشد از ادبیات احساسی هم بهره بیشتری دارد. بطور مثال وقتی مشاجره ای بین زوجین صورت می گیرد، بدلیل احساسی بودن زنان، نتیجه منطقی به دست نمی آید یا مثلا در جنگ، هنگامی که سختی بر افراد وارد می شود، اگر مردان به اسلام دشنام بدهند مجازات می شوند در صورتی که این در خصوص زنان اعمال نمی شود و این به دلیل جنس لطیف و شکننده بودن آن هاست.
دکتر هاشمیان: در تبلیغ برای بانوان، ما با مخاطبی مواجه هستیم که انعطاف پذیر و حساس است. تاثیر این موجود حساس بر امر تبلیغ چیست و سیاست تبلیغی ما در مواجه با این مخاطب خاص چگونه باید باشد؟
استاد زیبایی نژاد: سوالی که در اینجا پیش می آید این است که چه آموزه های تبلیغی از ناحیه زنان بر آنان موثر است و چه آموزه های تبلیغی باید توسط مردان انجام شود. برخی افراد صرفا از منظر حجاب و عفاف به این موضوع نگاه می کنند که بهتر است زنان برای زنان و مردان برای مردان تبلیغ کنند؛ بنظر بنده این تفکیک کلی در این امر جواب نمی دهد.
ما نیاز به یک سری جلسات بارش فکری داریم که در آن حتی حرف هایی که قبول نداریم را عنوان کنیم و در این بارش فکری و نکاتی که بیان شده، به ایده های مفیدی دست یابیم که بتوانیم آن ها را ارتقا داده و پرورش دهیم. در اینجا مانند کارهای ایلیچ عنوان می کنیم که چرا باید زن مبلغ شود؟ آیا زن صلاحیت مبلغ شدن دارد یا خیر؟ در روایات آمده است که اگر زنان امر به معروف و نهی از منکر کردند، قبول نکنید تا این که طمع منکر نکنند. احتمال بدبینانه این است که زن در عرصه مدیریت تبلیغی و فرهنگی نباید وارد شود، چون به دلیل تحت تاثیر بودن به بیراهه می رود. بطور مثال اگر زنی به همسرش تذکر می دهد که به زن نامحرم نگاه نکن، اما موارد دیگر مغایر با دین که همسرش انجام می دهد را به او تذکر نمی دهد، این بخاطر خود فعل مغایر با دین نیست، بلکه به دلیل حساسیت زن و حسادت زنانه اوست. این ابداع احتمال ممکن است واقعی نباشد ولی ما به این ابداع احتمالات برای پرورش بحث نیاز داریم تا باب بحث وگفتگو باز شود.
بطور مثال، مشاور خوب مشاوری است که بتواند خود را از طرفین دعوا جدا کند، ولی زن بدلیل حس غمخواری که در وجودش دارد در قاعده بازی طرفین، وارد جریان شده و سمت فرد مظلوم را می گیرد و به ماجرا متصل می شود.
در کتابی که توسط آلن و باربارا پیس نگاشته شده، یکی از تفاوت های میان زنان و مردان را گردش خون در نیمکره سمت چپ که مختص ریاضیات و نیمکره سمت راست که مربوط به احساسات است، عنوان می کند. در یک پژوهش تعدادی مسائل ریاضی را به دو گروه پسر و دختر داده و در حین حل این مسائل متوجه می شوند که جریان خون در نیمکره ریاضیات مردان در گردش است ولی در زنان این گردش خون در دو نیمکره انجام می شود. نتیجه این پژوهش ها نشان می دهد که زنان نمی توانند بین حل مساله و احساسات مرزی قائل شوند. پس با اشاره به نتیجه پژوهش، ما با مبلغ زنی طرف هستیم که احساسات خود را در عرصه تبلیغ دخالت می دهد.
این که زن به عنوان مبلغ بخواهد از کلیت دین دفاع کند و در موضوعاتی همچون ریاست مرد بر خانواده، ازدواج موقت، حق ازدواج رسمی مرد با چهار زن و دیگر مسایل صحبت کند و در این حین دچار احساسات زنانه نشود، امکان پذیر نیست. بطور مثال در بسیاری از روایات آمده است که زن هیچ گاه نمی تواند به عنوان رییس تربیتی فرزندان باشد و همیشه به عنوان متصدی این مدیریت قرار می گیرد؛ با این که زنان در امور تربیتی عملیات بیشتری بر عهده دارند ولی هیچ وظیفه واجبی غیر از بارداری و شیر اولیه (آغوز) در خصوص فرزندان ندارند، در صورتی که این امر برای پدر وظیفه واجب است. حال اگر خانمی بخواهد این موضوع را تبلیغ کند، نباید تحت تاثیر احساسات خود قرار گرفته و در ترویج دین خلل وارد کند.
زنان ظرفیت تبلیغی بالایی دارند، به ویژه در آنجایی که نیازمند عاطفه اجتماعی هستیم. زن را نباید فقط از زاویه حجاب و عفاف دید و باید به مساله عاطفه اجتماعی نیز توجه کنیم. آنجایی که نیازمند حیاء اجتماعی هستیم، آیا می توان از این مبلغین استفاده کرد و آیا میتوان الگویی از حضور اجتماعی زنانه را طراحی کرد که به افزایش حیاء عمومی منجر شود؟
اصلی ترین حوزه تبلیغ برای مبلغان خواهر، نهاد خانواده است
پیشنهاد می شود زنان فقط به تبلیغ از حیث منبر رفتن نگاه نکنند. بطور مثال نهادهای مردمی حافظ طبیعت، نهادهای امداد اجتماعی و یا کمپ هایی برای دخترانی که دچار آسیب های اجتماعی هستند بسازید و خانواده مجازی برای آنان تشکیل دهید و از آن ها حمایت کنید.
بحث مهم دیگر، قدر متیقن های حوزه تبلیغ برای مبلغان است که برای مبلغان خواهر، عرصه خانواده است. ما باید بخشی از آموزش ها و مهارت هایی که به آن ها می دهیم، معطوف به خانواده باشد. زن در ابتدا باید در شوهر و فرزند خود تاثیرگذار باشد که مقدم است و بر گردن او حق دارند و عرصه ای است که بصورت تکوینی ظرفیت و حوصله آن را دارد. عاطفی بودن زن فطری است و برای آرامش خانواده طراحی شده است، اما اگر درست تربیت و مدیریت نشود به تنش در خانواده منجر می شود و فشار عصبی برای خانواده ایجاد می کند.
ما برای زنان جامعه آرمانی نداریم. جنگ تحمیلی بزرگترین خاصیتی که برای ما داشت، آرمان دادن به جوانان بود. بسیاری از جوانان که شاید آن ها را افراد خوبی ندانیم، در مسیر به راه خواهند افتاد و به قول جوانان ما ره صدساله را در یک شب پیموده اند. از اینجا به بحث مدیریت در تبلیغ می رسیم که چگونه به مبلغان خود حس و انگیزه بدهیم که بسیار مهم است، آیا حس تبلیغ یک ویژگی فردی است یا قابلیت مدیریت و جهت دهی دارد؟ زن به لحاظ این که زن است به چه محرک هایی پاسخ می دهد؟ ما امروز در جامعه خلاء هایی داریم؛ از جمله این که آرمان هایی ایجاد شده اما در جهت اهداف و نسل مورد نظر آرمان سازی نشده است. ما در حوزه علمیه این‌گونه فکر می‌کنیم که مبلغ دینی فقط نیاز دارد که به جامعه اتصال پیدا کند، در صورتی که به غیر از تعدادی از آن ها، بقیه کمتر حس و انگیزه تبلیغ گرفته اند.
دکتر هاشمیان: آیا به نظر شما تبلیغ های گروهی این حس را افزایش می دهد؟
استاد زیبایی نژاد: بله حس تبلیغ در اعزام های گروهی بیشتر است اما نیازمند تشکیل اتاق فکر می باشیم و بحث هویت سازی بسیار مهم و ضروری است.

منبع: روابط عمومي مرکز تحقيقات زن و خانواده


فرم در حال بارگذاری ...

​بيشترين دعای حضرت رسول صلّي الله عليه و آله و سلّم به نقل از جناب اُمّ سلمه

نوشته شده توسطرحیمی 25ام اسفند, 1394

آيۀ « فَإِنَّ اللَّهَ يضِلُّ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي مَنْ يشَاءُ (فاطر/8)» مي‌فرمايد:

خدا بيش از دو كار ندارد مواردي كه لازم باشد درِ رحمت را باز مي‌كند و وقتي ببيند بي‌اثر است نمي‌دهد.

اگر خداوند انسان را به حال خودش رها بكند سقوط می کند. بعنوان مثال يك كودك نوزاد را شما وقتي رها بكنيد سقوط مي‌كند و می افتد پس يك امر وجودي به نام ضلالت در كار نيست؛ خداوند فيضش را مي‌گيرد و وقتي فيضش را گرفت انسان ديگر مي‌افتد.

وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) اين جمله را زياد به خدا عرض مي‌كرد:

«اللهمّ و لا تَكِلْني إلي نفسي طرفة عين أبداً»

از جناب امّ‌سلمه سؤال كردند بيشترين دعاي حضرت چه چيزي بود؟

گفت: «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك» هر لحظه انسان به اين ياد باشد كه خداي سبحان او را به حال خودش رها نكند هم «لا تكلني» از آن حضرت نقل شد هم «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك» نقل شد و خداي عزيز حكيم اين كمالات را اِعمال مي‌كند.

جلسۀ درس تفسیر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی سوره مبارکه فاطر جلسه (1392/08/06)


فرم در حال بارگذاری ...

​چرا امام معصوم بعد از کمک به فقراء دست خود را می بوسیدند؟

نوشته شده توسطرحیمی 25ام اسفند, 1394

بدانيم ما هر اندازه به اين نيازمندان برسيم ذات اقدس الهي چندين برابر عطا مي‌كند، و اين كار شدني است كه انسان حبيب او باشد و باور كند كه خدا صدقات را از او مي‌گيرد و خدا صدقات را از او مي‌پذيرد و مانند آن. اين راه را به ما نشان داده اند و اين راه، راه دلپذيري است و راه دلپذير راهي نيست كه انسان برگردد، پشيمان بشود يا ازسرعتش بكاهد.

اين كلمه مسكين و كلمه رسول را در فهرست نهج‌البلاغه ملاحظه كنيد حضرت فرمودند: «المسكين رسول الله» يعني اين نيازمندي كه امروز به شما مراجع كرده اين را خدا فرستاده، اين رسول الله آن رسول الله مصطلح نيست، اگر كسي واقعاً نيازمند است و به شما مراجعه كرد، بدان كسي او را فرستاده و اگر مشكل او را حل كردي بدان كه دست تو قبل از اينكه به دست اين نيازمند برسد به دست بي‌دستي الله رسيده است و برای همین وجود مبارك امام سجاد(علیه السلام) اگر چيزي به مستمند مي‌داد دستش را گاهي مي‌بوئيد، گاهي مي‌بوسيد، گاهي بالاي سر مي‌گذاشت و گاهي به صورت مي‌كشيد و مي‌فرمود:

اين دستِ من به دست بي‌دستي الله رسيده است.

درس اخلاق حضرت علامه جوادی آملی ،اسفند ماه 94


فرم در حال بارگذاری ...

روایتی از مسلمان شدن ۵ زن در آمریکای لاتین

نوشته شده توسطرحیمی 25ام اسفند, 1394

مسلمان شدن ۵ زن در آمریکای لاتین

یک پایگاه آمریکایی که در زمینه معرفی زنان موفق آمریکای لاتین فعالیت دارد، به سراغ ۵ تن از زنانی رفته است که در اثر آشنایی با تعالیم اسلامی مسلمان شده اند…

 به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، به نقل از vivala.com، در زمانه‌ای که اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی همانند ویروسی درحال گسترش در سرتاسر دنیاست و سیاستمداران غربی نیز با اهانت به مسلمانان و ایجاد ترس از اسلام در میان مردم و تحریک مردم هیزم به آتش اسلام‌هراسی می‌ریزند،  مسیحیان و پیروان ادیان دیگر در کشور‌های آمریکای لاتین با ‌سرعت رو به رشدی به اسلام می‌گروند. آن‌ها همچنین یکی از بزرگترین دسته مهاجران در آمریکا را تشکیل می‌دهند.

در این مجال کوتاه با 5 تن از زنان مسلمان آمریکای لاتین صحبت کرده و علت و دلیل گرویدن آن‌ها به دین و اعتقادات اسلامی را پرس و جو شدیم.

در اسلام زن و مرد در پیشگاه الهی برابر هستندسینتیا یانز یک مسلمان آمریکایی

سینتیا یانز یک مسلمان آمریکایی کوبایی تبار است که در شهر میامی زندگی می‌کند و در سن 14 سالگی به دین اسلام گرویده است. او درباره دلیل گرویدن به اسلام می‌گوید: می‌توان گفت مشکلاتی که با مسیحیت کاتولیک داشته‌ام باعث شد جذب اسلام شوند، و اسلام به سئوالاتی که داشتم به خوبی پاسخ می‌داد. در دین اسلام هیچ تفاوتی میان زن و مرد در پرستش و عبادت خداوند وجود ندارد و در پیشگاه الهی هر دو برابر هستند و این مسئله نظر من را به خود جلب کرد.

او که به حرفه عکاسی مشغول است، می‌گوید: من همیشه از آنچه که مردم از آن وحشت دارند عکس‌برداری می‌کنم. الان در دنیایی زندگی می‌کنیم که وحشت از حملات تروریستی زیاد شده و مردم سرتاسر دنیا این جنایات را به اسلام نسبت دهند و آنچه بیشتر مردم درباره اسلام نمی‌دانند این است که درک آن‌ها از اسلام کاملا مخالف اسلام واقعی است. اسلام دین صلح و رحمت است و مسلمانانی که چنین اعمال وحشتناکی مرتکب شده‌اند کاملا خلاف گفته‌های قرآن عمل می‌کنند.

...

وحدانیت خدا در اسلام

آملیا ویلچز که یک شهروند آمریکایی آملیا ویلچز که یک شهروند آمریکایی گرویده به اسلام با تبار دومینیک و نیکاراگوئه‌ای است می‌گوید: آنچه بیش از همه مرا به اسلام جلب کرد دیدگاه وحدانیت خدا در دین اسلام است. خداوند خالق یکتا و پروردگاری ست که بر عرش اعلی نشسته است. مسئله وحدانیت خدا همیشه مشکلی بود که من با مسیحیت داشته‌ام.

آمیلیا که در بازار تولید لباس فعالیت می‌کند و طراح لباس زنانه می‌باشد می‌گوید: من مجموعه جدید لباسی تولید کرده‌ام که در عین زیبایی و مدرنیته، به سبک‌ لباس‌های محجوب و فروتنانه، بلند و پوشیده هستند.


تعریف دنیای پس از مرگ در اسلامماریانا آگولرا یک آمریکایی مکزیکی

ماریانا آگولرا که یک آمریکایی مکزیکی است درباره دلیل جذابیت اسلام می‌گوید: آنچه در اسلام توجه من را به خودش جلب کرد توضیح مرگ و دنیای پس از آن بود.  چرا که پس از مرگ مادرم همیشه دنیای پس از مرگ برایم سئوال بود و اعتقادات اسلامی باعث شد که به حس آرامشی در این باره برسم.

او که یک وبلاگ‌نویس است و وبلاگی درباره سبک لباس محجوب دارد می‌گوید: لباس‌های محجوب و پوشیده تنها مخصوص زنان مسلمان نیست، البته جذابیت آن برای زنان مسلمان بیشتر است اما هدف اصلی من این بوده که تمام زنان را به اینجا جذب کرده و با آن‌ها ارتباط برقرار کنم تا ما زنان همدیگر را حمایت کنیم. 

اسلام گمشده من بود

شالیا نیوس یک آمریکایی شالیا نیوس یک آمریکایی پورتوریکایی گرویده به اسلام است و درباره گرایش به اسلام می‌گوید: همیشه یک گم شده در زندگی داشتم. بسیاری از دوستانم معتقدان پرو پاقرص مسیحیت بودند و مرا برای ملاقات به کلیسا و کشیش دعوت می‌کردند اما نمی‌توانستند اعتقادات خود را به درستی اثبات کنند. ولی زمانی که با دوستان مسلمانم صحبت می‌کردم، اعتقادات و سخنانشان همیشه واضح و روشن بود و با استقبال آن‌ها روبرو می‌شدم.

او در ادامه می‌گوید: در تمام عمر تصور می‌کردم که تنها مسلمان پورتوریکویی در آمریکا هستم و این مسئله برایم مشکل ساز شده بود. اما زمانی که با دیگر مسلمانان آمریکای لاتینی آشنا شدم فهمیدم که می‌توان فرهنگ قومیتی را همراه اسلام حفظ کرد و اسلام از آن زمان برایم رنگ و بوی دیگری گرفت.

ارتباط با پروردگار در دین اسلام ماریزا پینا

ماریزا پینا یک مسلمان پرتوریکویی دیگر نیز دلیل گرویدن به اسلام را ارتباط با خدا معرفی کرده و می‌گوید: آنچه مرا به اسلام جذب کرد رابطه قدرتمند با پروردگار و هدایت الهی بود. پیش از اینکه به اسلام بگروم احساس می‌کردم که بیهوده به دور خودم می‌چرخم، اما امروز که مسلمان هستم، زندگی‌ام صرف خدمت به دیگران می‌شود.

او که مدرس سلامت و تندرستی زنان مسلمان است می‌گوید: من سلامت و تندرستی و غذاهای سالم را بر اساس روش زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تدریس می‌کنم. من غذای سالم را با عقاید اسلامی همراه کرده تا در کنار داشتن روحی سالم و عبادت پروردگار تن سالمی نیز داشته باشیم.


فرم در حال بارگذاری ...

پیامدهای ویرانگر ربا برای اقتصاد

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1394

آیت الله العظمی مظاهری

 

 

 

 آیت الله العظمی مظاهری بیان کردند:سه پیامد ویرانگر ربا برای اقتصاد

يكى از پیامدهاى سوء ربا تمركز ثروت است؛ تمركز ثروت به اين معنا كه پول در انحصار برخى افراد جامعه باشد و هنگامي كه پول در انحصار برخى از افراد قرار گيرد به ناچار توازن و تعادل از بين مى ‏رود، و لازمۀ آن تورّم است؛ و تورّم مفاسد و پیامدهایی نظير: ورشكستگي ها، كم‏ كاري ها، بى‏كاري ها و استثمارها را در برخواهد داشت.‏

رباى تصاعدى، فقر فردى را به دنبال دارد؛ رباى تصاعدى كه كار فعلى بانك هاى استعمارى است، يك ميليون تومان را در ظرف چند سال به ميليون ها تومان مى ‏رساند، حتّى گفته شده كه يك تومان با سود 20% در ظرف ده سال بيش از 40 تومان مى ‏شود! آيا ظلمى بالاتر از اين هست؟

شايد به همين جهت باشد كه قرآن كريم ظلم را حكمتِ حرمتِ ربا معرفى كرده است:

«فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ».

در مورد استثمار جامعه نيز كافى است كه نمونه اى به نقل روزنامه‏ اطلاعات از كتاب «اسلام و رباخوارى» ذكر گردد:

«… خوانندگان عزيز اگر عطف توجّهى بگذشتۀ مملكت ما بفرمائيد ملاحظه خواهيد نمود كه در قبال اخذ وام از خارج چه مصيبت ها بر سر اين كشور آمده است، يك روز عايدات گمرك ما به گرو قرضه رفته و روز ديگر در ازاى قرضه از ما امتيازات سياسى و اقتصادى و نظامى گرفته ‏اند، و اخيراً هم متأسفانه عايدات نفتمان را به گرو برمى ‏داشتند»[1]

...

مؤلف اين كتاب زير عنوان «صهيونيسم عامل شيوع ربا در اورپا» مى ‏نويسد:

«مسألۀ ربا در اروپا به وسيلۀ يهودي ها و عمال صهيونيسم بين المللى شايع شد، آنها خواستند بدين ‏وسيله اقتصاد كشورها را در دست بگيرند تا در واقع بر همه حكومت كنند، البته اين موضوع نخست در اروپا شيوع يافت ولى سپس در آمريكا و آسيا و آفريقا نيز با طُرق ديگرى عملى شد، و در هر موردى بهره ‏بردارى خاصى شد، مثلاً در اروپا و امريكا بدين وسيله سياست هاى داخلى و خارجى تحت نفوذ و سيطرۀ كامل سهام داران بانك ها، تراست ها، كارتل ها و شركت هاى نفتى قرار گرفت، و در آسيا و آفريقا همين وام ها و قرض ها مقدمۀ استعمار و استثمار ملّت ها گرديد، نخست كمك بلا عوض دادند سپس قرض و وام هاى طويل المدة پرداختند و هنگامي كه طرف معامله عاجز از پرداخت سود و اقساط لازم در موقع معين گرديد، دوران استعمار و حكومت رسمى يا غير رسمى بر كشورها و ملّت ها شروع گرديد»[2]

* ربا موجب بيكارى می شود

‏ربا موجب بيكارى و مُفت خوارى و سرباز زدن از كوشش و فعاليت است، زيرا رباخوار فقط منتظر رسيدن وقت سررسيدها و دريافت سود است، و بدون آن كه كارى انجام دهد يا فعاليت و كوششى بكند و يا ضررى متحمل شود استفاده مى ‏برد.

بى ‏ترديد بدون كار و كوشش و به بطالت گذراندن عمر، فسادها برمى ‏انگيزد، و به فرمودۀ امير مؤمنان على عليه السلام:

         إنّ الشباب و الفراغ و الجدة             مفسدة للمرء أيّ مفسدة‏ [3]

جوانی و بيكارى و پولدارى براى مرد بسيار مفسده ‏زا است.

آموزه های دین اسلام نیز بیان داشته اند که: مبغوض ترين افراد در اسلام كسانى هستند كه عمر را به بطالت مى ‏گذرانند.

در روايات بسيارى چنين آمده است: «إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّبَا كَيْلَا يَمْتَنِعُوا مِنْ صَنَائِعِ الْمَعْرُوفِ»[4] خداى متعال بدان جهت ربا را حرام فرموده كه مردم از كارهاى خير سرباز نزنند.

و در روايات بسيار ديگر: «فَحَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ الرِّبَا لِعِلَّةِ فَسَادِ الْأَمْوَالِ»[5] خداى متعال ربا را حرام كرد زيرا رباخوارى به تباهى اموال مردم مى ‏انجامد.

و نيز: «إِنَّهُ لَوْ كَانَ الرِّبَا حَلَالًا لَتَرَكَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فَحَرَّمَ اللَّهُ الرِّبَا لِتَنْفِرَ النَّاسُ مِنَ الْحَرَامِ إِلَى الْحَلَالِ وَ إِلَى التِّجَارَاتِ مِنَ الْبَيْعِ وَ الشِّرَاءِ فَيَبْقَى ذَلِكَ بَيْنَهُمْ فِي الْقَرْضِ»[6]

اگر ربا حلال مى ‏بود مردم تجارت و آن چه از كارها و معاملات كه نيازمند آنند رها مى ‏كردند، پس خداى متعال ربا را حرام كرد تا مردم از حرام دورى كرده و به حلال و تجارت ها و معاملات رغبت نمايند- و اگر ربا حلال بود جز قرض ربوى در ميان آنان چيزى باقى نمى ‏ماند.

* زيان هاى اقتصادى‏

1- همچنان كه در روايت فوق الذكر بيان شده، ربا موجب آن است كه رباخوار از كارهاى توليدى و توزيعى دست كشيده و از كوشش و فعاليت در اين كارها سر باز زند و يا لااقل نسبت به چنين كارهايى كه براى جامعه ضرورى است كم تفاوت يا بى ‏تفاوت شود؛ و آشكار است اگر كارهاى توليدى نظير زراعت، دامدارى، صنعت، و كارهاى توزيعى مثل كسب و تجارت در جامعه ‏اى بى ‏رونق شود، اقتصاد آن جامعه لطمه خورده و به سوى نابودى سوق مى ‏يابد، و زمينه اى مناسب براى استعمار و استثمار به وجود مى ‏آيد؛ نمونۀ روشن چنين پیامد سوئى را در رژيم منفور سابق در ايران ديديم كه با اسم هاى فريبنده، كشاورزى، دامدارى و صنعت را يا نابود ساختند يا به نابودى نزديك كردند تا بازار پررونقى براى مصرف كالاهاى استثمارگران اجنبى فراهم شود و كشور اسلامى ما در همه چيز حتى در نيازمندي هاى ضرورى و اوّليه به آنان محتاج باشد.

2- از پیامدهاى سوء ربا يكى تمركز ثروت است؛ تمركز ثروت به اين معنا كه پول در انحصار برخى افراد جامعه باشد، اقتصاد جامعه را فلج مى ‏كند؛ زيرا رابطۀ ميان توليد و مصرف‏، و عرضه و تقاضا اقتضا دارد كه توليد بيش از مصرف و مصرف بيش از توليد نباشد زيرا توليد بيش از مصرف، موجب تورّم است، و مصرف بيش از توليد، موجب ترقّى نرخ هاست و تعادل ميان توليد و مصرف به جريان پول در ميان همۀ افراد جامعه بستگى كامل دارد، و هنگامي كه پول در انحصار برخى از افراد قرار گيرد ناچار توازن و تعادل از بين مى ‏رود، و لازمۀ آن تورّم است؛ و تورّم مفاسد و پیامدهایی نظير: ورشكستگي ها، كم‏ كاري ها، بى‏كاري ها و استثمارها را در برخواهد داشت‏

تمركز ثروت موجب شكاف طبقاتى است كه سرآغاز مفاسدى چون عقده‏ ها و عياشي ها است و سرانجام به سيستم سوسياليسم منجر مى ‏شود كه خود مصيبت ‏ها به همراه داشته و دارد.

و چون دريافتيم كه ربا موجب تمركز ثروت و شكاف طبقاتى است؛ مى ‏توان گفت؛ بانك ها به دست صهيونيسم بين الملل به وجود آمد تا شكاف طبقاتى را ايجاد کرده و بتواند بر سرنوشت ملّت ها سلطه يابد چنانكه همين طور هم شد.

3- اسلام ربا را موجب نابودى مال، و انفاق و قرض الحسنه را موجب افزايش اموال مى ‏داند:

«يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ»[7] (خداوند ربا را نابود مى ‏سازد و به صدقه افزايش و بركت مى ‏دهد.

«مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»[8]

چه كسى به خدا قرض الحسنه مى ‏دهد تا خدا آن را چندين برابر براى او افزايش دهد، و خداست كه روزى را تنگى و گشايش مى ‏دهد و به سوى او بازگشت مى‏ كنيد.

اختصاص اين ‏گونه آيات به آخرت وجهى ندارد زيرا:

الف: ‏با جملۀ:‏ «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» سازگار نيست چرا كه در آخرت ربا نابود نمى ‏شود و ربا در اين دنيا، موجب آتشِ در آخرت است كه شكم رباخوار را از آن پر مى ‏كنند، چنانكه در روايات نيز به همين مطلب اشاره شده است.

ب: ‏با جملۀ: «يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» سازگار نيست زيرا قبض به معناى گرفتن است و در آخرت قبضى در كار نيست، و در دنياست‏ كه آنچه رباخوار گرفته، از او گرفته مى ‏شود.

ج: ‏با جملۀ:‏ «وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» سازگار نيست، زيرا ذكر اين جمله بعد از «يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» دليل آن است كه پاداش در آخرت غير از پاداش دنيوى است.

بهر حال ما وجهى براى آنكه اين ‏گونه آيات را فقط راجع به آخرت بدانيم، نمى ‏بينيم، و اتفاقاً به تجربه ثابت شده كه افراد نيكوكار غالباً در همين دنيا نيز نسلاً بعد نسل سعادتمندند، و افراد متجاوز و مخصوصاً رباخواران نسلاً بعد نسل شقى و بدبخت و گرفتارند.

رباخوار اگر خودش هم فقير و گرفتار نشود، نمى ‏تواند با اموالش ديگران را بهروزى و سعادت بخشد؛ شاهد بر فرمايش قرآن، مسائلى است كه در دنياى امروز مى ‏بينيم؛ رباخوارى در عصر حاضر در جهان شايع است و اسباب نابودى اموال نيز براى آنان شيوع بيشترى دارد، يك مجلس شب ‏نشينى، يك جلسه قمار، يك جلسه عياشى براى نابودى اموال برخى كافى است … آيا همين معناى‏ « يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» و «يُرْبِي الصَّدَقاتِ» نيست؟!.

پاورقی:

[1]. كتاب اسلام و رباخوارى

[2]. كتاب اسلام و رباخوارى

[3]. ديوان منسوب به امير مؤمنان على عليه السلام

[4]. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 566

[5]. همان.

[6]. وسائل الشيعة، ج‏18، ص: 120

[7]. سوره‏ بقره آيه‏ 276

[8]. سوره‏ بقره آيه 245.

منبع: حوزه/ کتاب «مقايسه ‏اى بين سيستم ‏هاى اقتصادى»، آیت الله العظمی مظاهری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

سپاس از مطلب خوبتون

1394/12/26 @ 19:45
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

با سلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید.

1394/12/25 @ 01:00


فرم در حال بارگذاری ...

اسلام با قرائت خشن یا سازش کارانه تحمیل غرب در آخرالزمان

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1394

اينکه غرب صريحاً مي گويد که ما بايد دنياي اسلام را مخير کنيم بين قرائت خشن و قرائت سازش کارانه از اسلام. يعني نگذاريم قرائت سوم که امام خمینی(ره) از آن به عنوان اسلام ناب نام مي بردند، فعال شود.

آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، در گفت گویی که توسط دکتر وحید یامین‌پور انجام شد، به بیان تحلیلی جامع و امیدبخش از تحولات پس از بیداری اسلامی و حوادث جاری در منطقه غرب آسیا و تأثیرپذیری آن از فرایند انقلاب اسلامی می پردازد که در ادامه مرور می کنیم.

 ۲ـ بیداری اسلامی و ایجاد دوقطبی جدید در جهان

 یامین‌پور: واقعیاتی وجود دارد که مسئله را چند بعدی می کند؛ شما ببینید تحرکی که ایجاد شد در مصر و لیبی به نفع سلفی گری است؛ در بحرین و یمن به نفع اسلام شیعه است؛ یعنی در واقع شما دو نوع ظهور می بینید ولی اشتراک کجاست؟ اشتراک مبارزه علیه ناکارآمدی دولت ها و آزادی خواهی یا آن چیزی که تعبیر می کنند دموکراسی خواهی است؛ یعنی وجه شبه تحولات عالم شیعه و سنی این است.

 

 استاد میرباقری: آیا هیچ وجه مشترکی که هر دو نوع دنبال تحقق اسلام باشند در اینها نیست؟ بیایید یک مقداری عمیق تر شویم؛ من انقلاب اسلامی را نسبت به اینها اصل می دانم؛ اینها یک حرکت فرعی در تداوم انقلاب اسلامی است.

...

  ۱/۲ـ موج اول: دوقطبی «انقلاب اسلامی» و «مارکسیسم و سرمایه داری»

 اگر شما دو قطبی جهان را تقریباً در نیم قرن قبل ببینید. یک دو قطبی بین مارکسیسم و سرمایه داری بود؛ این دو قطبی بعد از انقلاب اسلامی تبدیل به دو قطبی اسلام و تمدن غرب شد؛ یعنی هر دو بلوک در یک طرف قرار گرفتند و امام (رض) با شجاعت به آنها حمله می کردند و مثلث سرمایه داری، کمونیسم و صهیونیزم را در یک سمت و انقلاب اسلامی را در سمت دیگر قرار دادند و این تقابل واقع شد و بعد از فروپاشی شوروی واضح شد؛ فروپاشی شوروی هم ناشی از همین تحرک اسلامی بود؛ این فروپاشی فقط مستند به جنگ سرد نیست.

 

 ۲/۲ـ موج دوم: دوقطبی «اسلام» و «لیبرال دموکراسی»

 بعد از پیروزی انقلاب، دوقطبی اسلام و لیبرال دموکراسی شد؛ حالا اینکه هانتینگتون هشت تمدن را مطرح می‌کند خودش هم می داند که مزاح است؛ تمدن کنفسیوس هیچ وقت تبدیل به یک جنبش اجتماعی عظیم نخواهد شد؛ در بقیه تمدن ها این چالشی که بین دنیای اسلام و غرب افتاد، وجود ندارد. پس، موج دوم، تقابل اسلام و لیبرال دموکراسی (ایدئولوژی غالب در جریان تجدد) است.

 

 ۳/۲ـ موج سوم: دوقطبی «اسلام ناب» و «غرب، به ضمیمه اسلام آمریکایی»

 موج سوم این است که اسلام ناب یک طرف و غرب و اسلام آمریکایی هم طرف دیگر قرار می گیرند.

 پس موج اول تقابل مارکسیسم و سرمایه داری است و به نظر آنها می آمد که مسئله فرهنگ مذهب حل شده است؛ در زمانی که احساس می کنند که غرب، ایران را به دروازه های تمدن رسانده است، انقلاب اسلامی اتفاق می افتد و موازنه را تغییر می دهد و به درگیری اسلام و غرب تبدیل می شود و در نهایت به درگیری اسلام و لیبرال دموکراسی می انجامد. موج سوم این است که به نزاع بین «اسلام ناب» و «سرمایه داری به ضمیمه اسلام آمریکایی» تبدیل می شود. البته اسلام آمریکایی دو قرائت از اسلام دارد؛ یکی قرائت خشن و سلفی و یکی هم قرائت سازش کار که توسعه غربی به مفهوم غربی اش را می پذیرد و می خواهد رنگ و لعاب اسلامی به توسعه بزند؛ این دو جریان مقابل جریان اسلام خواهی ناب شکل می گیرند و به نفع جریان تجدد هستند.

 

 3ـ بهره‌برداري غرب از «اسلام آمريکايي» براي تضعيف «اسلام ناب»

 غرب بعد از اشغال لانه جاسوسي با عربستان به توافق رسيد و گسترش اسلام سلفي را در جهان به کمک عربستان مديريت کردند و طالبان را در پاکستان و حکومت طالبان را در افغانستان شکل دادند؛ سپس القاعده را شکل دادند و بعد از آن داعش و ساير حرکات تروريستي را از اين قسم به وجود آوردند؛ آيا اينها يک بسترهايي را در بين مسلمانان (نه در اسلام) داشته اند يا خير؟ اين بسترها وجود داشت اما خاموش بود و اينها آمدند آنها را فعال کردند. در آينده تاريخ هم اينها فعال خواهند شد؛ حوادث قرب ظهور عمدتاً حوادث درگيري بر محور مکتب اهل بيت(ع) و مکتب آل ابي سفيان است.

  يامين‌پور: يک ادعا اين است که پروژه غربي سازی با حداکثر قدرت در حال پيش روي است؛ تکنوکرات ها در داخل اين حرف را مي زنند و ايدئولوژي هاي غرب هم که همين را مي گويند و اين ادعايي است که مطرح مي کنند.

  استاد ميرباقري: اين ادعا را قبل از انقلاب هم داشتند مثلاً مي گفتند که دوران مذهب تمام شده است؛ دين مربوط به مرحله اي از تاريخ بود که از آن عبور کرديم!

  يامين‌پور: از يک طرف شما يک واقعيت بيروني به نام داعش و اسلام سلفي را داريد و بپذيريم که اين يک موجوديت برساخته و مديريت شده است و براي آن پول خرج شده است؛ ولي علي الظاهر خودش يک موجوديت و سابقه تاريخي اي دارد که به اين سادگي نمي توان آن را از پا در آورد. به نظر مي رسد که غرب و وهابيت سياسي در عربستان از پا گرفتن و بيشتراجتماعي شدن اين جريان دچار هراس شده است؛ چرا؟ چون اين فقط يک مسئله مديريت شده نيست؛ يعني فقط با پول ايجاد نشده است و با قطع پول هم از بين نمي رود.

  سوال من اين است که اين مسئله را ايدئولوژي غربي چطور حل مي کند؟ چون از يک طرف مي گويد که دنيا به سمت غربي شدن است و از يک طرف ديگر اسلام داعشي- سلفي اينطور دارد در منطقه با يک حالت انفجاري عمل مي کند.

  استاد ميرباقري: اتفاقاً اگر اين بود به نفع غربي سازي جهان بود؛ چون اگر براي عبور دادن وجدان بشري و ايجاد ارتقاي وجدان از اين خشونت استفاده کنند و جامعه را از چنين قرائتي از دين عبور دهند. اين که براي آنها خيلي خوب است!

 

1/3ـ انحلال حتمی دو قرائت از اسلام آمريکايي در فرايند مدرن سازي

 دو قرائت از اسلام در فرآيند مدرن سازي حتماً به نفع غرب منحل مي شود؛ يکي اسلام خشن؛ به خاطر اينکه اجراي اين خشونت، ارتقاي وجدان ايجاد مي کند و مردم از اين نوع اسلام عبور مي کنند؛ اين اسلام موردپسند نخواهد بود؛ چون طرف ديگر اسلام، فطرت است؛ ولی اين قرائت، چيزي نيست که فطرت انسان ها را جذب کند؛ لذا ايدئولوژي غرب در حرکت تاريخي خودش ظرفيت عبور از قرائت سلفي از اسلام را دارد.

  نوع ديگري اسلام آمريکايي که قبلا در مالزي و بعد در ترکيه مدل سازي شد، اسلام ليبرال است؛ غرب اين قرائت را هم منحل مي کند؛ چون اصلاً در عرض غرب قرار ندارد؛ همان مدلي است که غرب براي دنياي اسلام پيشنهاد مي دهد.

  2/3ـ عدم انحلال قرائت اسلام ناب در فرآيند مدرن سازي

 اما اسلام با قرائت ناب مي ماند و اين واقعيتي است که غرب ظرفيت عبور از آن را ندارد؛ غرب مي خواهد به کمک آن دو قرائت اين قرائت ناب را از بين ببرد. اين که صريحاً مي گويند که ما بايد دنياي اسلام را مخير کنيم بين قرائت خشن و قرائت سازشکارانه از اسلام، يعني همين؛ يعني نگذاريم که قرائت سوم که امام (رض) از آن به عنوان اسلام ناب نام مي بردند، فعال شود. زمان امام (رض) آغاز اين فرايند بود. امام زود استشمام کردند و اصطلاح اسلام ناب و اسلام آمريکايي را برای همين تفکيک مطرح کردند؛ براي اينکه رنگ مذهبي نگيرد. چون مي دانيد که اسلام سلفي اسلام نفاق است؛ اسلام نفاق و کفر با هم به يک جا مي رسند؛ نفاق، بيشتر در خدمت کفر است تا اينکه در خدمت اسلام باشد.

 اينکه امام (رض) اسلام آمريکايي را مطرح مي کنند نکته اش اين است که الان مديريت أهواء به دست آمريکا است و طبيعتاً اينها را مديريت مي کند.

منبع: خبرگزاری شبستان


فرم در حال بارگذاری ...

مداحی فاطمیه 94 حاج میثم مطیعی در محضر رهبر انقلاب + دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1394

     مراسم چهارمین شب عزاداری فاطمیه 1437 هجری قمری در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور مقام معظم رهبری و مداحی حاج میثم مطیعی برگزار شد.

     فایل های صوتی مداحی و روضه خوانی «حاج میثم مطیعی» در محضر رهبر معظم انقلاب به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و فاطمیه دوم 94 آماده دریافت است.

 

 
(در صورت دانلود نشدن فایل‌‎ها، بر روی هر کدام راست کلیک کرده و گزینه Save Link AS… را انتخاب کنید)
 
اشعار مداحی فاطمیه حاج میثم مطیعی در حسینیه امام خمینی(ره): 
 
ای وجودی که در کمال شهود
هستی‌ات نورِ عالمِ غیب است
نام پاک تو بی وضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
 
جز تو ای معنی کلام‌الله
کیست شایسته سلام‌الله؟
 
مدح تـو بـر لب رسول خدا
ذکر نابـی‌سـت از دعـا برتر
جز محمد که دست‌بوس تو بود
تویی از کل انبیا برتر
 
دل احمد کتاب منقبتت
کار ما نیست فهم مرتبتت
 
نیمه‌شب‌ها که در دل محراب
ذکر آیات «نور» داشته‌ای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشته‌ای

...

 
باغ سجاده غرق عِطر تو بود
نور عالم قنوت وِتر تو بود
 
شـرح تفسیر «نحـن‌وجه‌الله»
نقـش بسته به مصحف رویت
شب معراج مصطفی می‌دید
بـاغ جنـت پـر است از بویت
 
شد ز نورت کمی نصیب بهشت
تو بهشتی خودت، نه سیب بهشت
 
حقّ مطلق تو را علی‌الاطلاق
سروری بر زنان عالم داد
فضه شد میهمان مائده‌ای
که خدا پیش از این به مریم داد
 
تو منزه‌ترین زن‌هایی
بر بلندای قرب تنهایی
 
به خدا، خانه گلین تو را
اشتیاق حبیب پُر کرده‌ست
عِطر ناب «لِیُذهِبَ عَنکُم»
بوی «امَّن یُجیب» پُر کرده‌ست
 
حلقه زد گرد چهره‌ات چون ماه
هاله «اِنَّما یُریدُ الله»‌
 
از همان خانه تا ابد جاری‌ست
چشمه فیض، چشمه احسان
سایبان معطر آن‌جاست
سوره “هل اتی علی الانسان”
 
منزلی روشن از کلام‌الله
سر زد از آن دو آفتاب و دو ماه
 
بر سر روز اگر غمت می‌ریخت
از شب تار تیره‌تر می‌شد
به علی هم نگفته‌ای حتی
که چگونه شبت سحر می‌شد
 
چشم بیدار تو به ما آموخت
در ره حق چگونه باید سوخت
 
روح بین دو پهلوی احمد
به چه جرمی شکست پهلویت؟
گر جسارت نبود می‌گفتم
هرم آتش چه کرد با رویت؟
 
داغ سنگین به سینه‌ات که نشست
به خدا شیشه دل تو شکست
 
شب غسل تو است و افتاده
لرزه بر دست فاتح خیبر
ناگهان بغض کهنه می‌شکند
سر به دیوار می‌نهد حیدر
 
دردها را نگفته بودی، آه
زخم‌ها را نهفته بودی آه
 
پیکر غرق لاله‌ات را داشت
حیدر از زیر پیرهن می‌شست
گوییا مرتضی در آن لحظات
دست از جان خویشتن می‌شست
 
آفتاب وفا خداحافظ
هستی مرتضی خداحافظ
 
شب تشییع جسم زهرا، نه
شب تشییع جان حیدر بود
حمل تابوت دوست بر شانه
بیشتر از توان حیدر بود
 
بود صبر جمیل حیدر هم
در فراق جمال زهرا کم
 
لیلة‌الدفن لیلة‌القدر است
شب معراج لیلة‌الإسرا
گشته خاموش «کوکب دری»
خفته در خاک زهره زهرا
 
الوداع ای شهیده حیدر
روشنی‌بخش دیده حیدر
 
صاحب ماسئلتکم من أجر!
خوب اجر تو را ادا کردند
خودت از دخترت بپرس و ببین
امتت بعد تو چه‌ها کردند
 
بی‌قراریم یا رسول الله
شکوه داریم یا رسول الله
 
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از دل داغدار، این همه صبر
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از من و ذوالفقار این همه صبر
 
ماند فریاد و بغضمان به گلو
خار در چشم و استخوان به گلو
 
نوحه
شعر از آقای یوسف رحیمی
 
ای سوره قدر نبی، ای کوثر بی‌خاتمه
نام تو تسبیح علی: یا فاطمه یا فاطمه
 
راضیه مرضیه بتول، یا مُهجةَ قلب الرسول
ای مِهر تو بر طاعت و ایمان ما مُهر قبول
 
آیه به آیه، خط به خط، قرآن وصفت کامل است
در شأن انفاق شما، «و یطعمونَ…» نازل است
 
آن چادری که می‌شود، روز جزا حبل‌المتین
در کوچه‌های شهر غم، از چه شده نقش زمین
 
کشتی علی را آن دمی که خواندی‌اش با این نوا:
روحی لروحک الفدا، نفسی لنفسک الوقا..
 
تو رفتی و مانده علی، با غصه‌های بی‌حساب
زخم‌زبان‌ها جای خود، آه از سلام بی‌جواب…
 
واحد
شعر از آقای محمدمهدی سیار
 
شب جدایی
بغضی که با دیدن زخم تو شکفته
گریه آشکارم از راز نهفته
راز نهفته
 
می‌بینم اما
باور کن ای زهرای من! باور ندارم
تویی میان این کفن… باور ندارم
باور ندارم
 
ناباورانه، اطفال تو
می‌پرسند از من، از حال تو
گِرد پیکرت، با دیده تر آیند
 
من ماندم و این، خون جگر
می‌ماندی ای کاش، قدری دگر
تا کودکانت، از آب و گل در آیند
زهرا یازهرا
 
ببین چگونه
به شانه می‌برم تو را سرو جوانم!
شبانه می‌برم تو را ماه نهانم!
ماه نهانم
 
به خاک تیره
چگونه پنهان کنم آسمان خود را
کجا برم گریه بی‌امان خود را
امان از این غم
 
پایان ندارد، تاب و تبم
لبریز غم است، روز و شبم
بعد از تو ای ماه، أَمَّا لَیْلِی مُسَهَّد (۱)
 
رفتی و شدم، تنهاترین
بی یار و یاور، خانه‌نشین
من ماندم و آه، امّا حُزْنِی‌ فَسَرْمَد
زهرا یازهرا
 
یا نبیَّ الله
آمده‌ام باز آورم امانتت را
مپرس از این کبودی و شکستگی‌ها
شکستگی ها
 
یا نبی الله
از دختر خود پرس‌وجو کن که چه‌ها شد؟
اجر رسالت بعد تو آخر ادا شد
آخر ادا شد
 
قد َ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ
وَ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ
یا رسول الله، اینک امانت تو
 
فَحْفِهَا السُّؤَال‌، ابا الزهرا
وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَال، ابا الزهرا
آری ادا شد، اجر رسالت تو
زهرا یا زهرا
 
 
به یاد شهدای مدافع حرم
شعر از آقای محمدمهدی سیار
 
ماندگان و ناامیدان را امید آورده‌اند
از دل شامی سیه صبحی سپید آورده‌اند
با نسیمی آشنا در کوچه‌های شهر باز
عطر و بویی تازه می پیچد؛ شهید آورده‌اند!
استخوانی و پلاکی در میان چفیه… نه!
غرق در خون پیکر سروی رشید آورده‌اند
قهرمانی نه ز تاریخ و نه از نسل قدیم
پهلوانی از همین نسل جدید آورده‌اند
از بسیجی‌های روح‌اللهی سید على
کز پس هر فتنه او را روسفید آورده‌اند
راهیان کربلا بودیم دیروز و کنون
عازم قدسیم، ما را این نوید آورده‌اند
با نوای کاروان از نو بخوان ای نوحه‌خوان
چون در باغ شهادت را کلید آورده‌اند
 
با نوای کاروان، بار بندید همرهان
این قافله عزم کرب‌وبلا دارد
الرحیل ای عاشقان، همسفر با عاشقان
چون کربلا دیدند، بس ماجرا دارد
 
عهدمان تا پای جان، راهمان راه وفاست
جبهه امروزمان، تا دمشق و سامراست
ای بسیجی‌ها به پیش، راه قدس از کربلاست
عالم سراسر چشم، بر رزم ما دارد
 
این عمار ولی، هر زمان در گوش ماست
گاه در جنگیم و گاه، رزم ما با فتنه هاست
گاه میدان هنر، عرصه پیکار ماست
آیین شیدایی، آیینه‌ها دارد
 
 
شعر از آقای میلاد عرفان‌پور
 
ای شهادت…
دلم به دست تو اسیره، بی کربلا داره می‌میره
منُ ببر که خیلی دیره
 
راهی‌ام کن…
که چشم خیس من به راهه، اگرچه روی من سیاهه
کی گفته آرزو گناهه
 
کاش می‌شد با لب خندون، جون بدم به پای رهبر
ببینم تبسم اماممُ لحظه آخر
 
آبروی ما ولایت
آرزوی ما شهادت
 
رهبر من…
طلایه‌دار لاله‌هایی، امید قلب عاشقایی
خمینی زمان مایی
 
آرزومه…
همیشه یاور تو باشم، میون لشگر تو باشم
علی اکبر تو باشم
 
چشم آسمونی تو، اهل روضه حسینه
توی دست زخمی تو پرچم پیر خمینه
 
آبروی ما ولایت
آرزوی ما شهادت
 
 
دم پایانی
شعر از آقای محمدمهدی سیار
 
یا فاطمه یا فاطمه، جان پیغمبر
یا فاطمه یا فاطمه، هستی حیدر
 
با روضه‌های توست
این دیده‌ها گریان
زد ماتمت آتشی بر جان
 
تو لیلة‌القدری
شد قدر تو پنهان
داغت عیان، قبر تو پنهان
 
ای سوره کوثر، ای جان پیغمبر
یا فاطمه، هستی حیدر
 
مهر علی و فاطمه، در سرشت ماست
سربند یا زهرایمان، سرنوشت ماست
 
هر دل که زهرایی‌ست
نذر ولایت شد
اهل جهاد، تا شهادت شد
 
حزب خداییم و
آماده پیکار
بهر دفاع از حریم یار
 
ای سوره کوثر، ای جان پیغمبر
یا فاطمه، هستی حیدر
 
چشم انتظاران توایم، یوسف زهرا
یابن‌الحسن یابن‌الحسن، ذکر این لب‌ها
 
بنگر دمی آخر
سوز دعامان را
این ندبه‌ها، گریه‌هامان را
 
مانده به راه تو
هم دیدگان ما
هم دیده مادرت زهرا
 
ای سوره کوثر، ای جان پیغمبر
یا فاطمه، هستی حیدر

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

همه مسافر آخرتیم!

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1394



وَ أَنْتُمْ بَنُو سَبِیلٍ عَلَی سَفَرٍ مِنْ دَارٍ لَیسَتْ بِدَارِکمْ وَ قَدْ أُوذِنْتُمْ مِنْهَا بِالاِرْتِحَالِ وَ أُمِرْتُمْ فِیهَا بِالزَّادِ

مردم!شما چونان مسافران در راهید،که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید،که دنیا خانه اصلی شما نیست و به جمع آوری زاد و توشه فرمان داده شدید.

منبع : نهج البلاغه-خطبه 183


فرم در حال بارگذاری ...

​بال‌های عاطفه

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1394

استاد پناهیان:

اگر بتوانیم بال‌های عاطفۀ خود را برای عموم مردم بگشاییم، پرواز خواهیم کرد و اگر مانند ابرها بر سر همۀ انسانها سایه بیفکنیم، باران خواهیم شد.


فرم در حال بارگذاری ...