توجیه چندهمسری با اسلام، کاریکاتوری از چهره دین است
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
همه بدانند که امام زمان (عج) محافظ دین است، پس کاری نکنیم که در تقابل با ایشان باشیم!
طرح موضوع چندهمسری و جواز دینی آن، چندی است که نقل محافل شده و طیفی از واکنشها را از موافق تا مخالف تشکیل داده است. طاهره سادات طباطبایی؛ فرزند استاد اخلاق مرحوم آیتالله سیدمهدی طباطبایی یکی از منتقدان طرح این مباحث در جامعه طی یادداشتی به بررسی تأثیرات منفی طرح این مسئله در خانوادهها، رسانهها پرداخته و معتقد است موضوع چندهمسرداری جایی در چهرهواقعی دین ندارد و نسبت دادن آن به دین، کاریکاتوریزه کردن چهره دین است. در ادامه این یادداشت را میخوانید:
یکی از مسایلی که امروزه در زیر پوست شهر به طور جدی دیده و باعث بههم ریختگی بسیاری از خانوادهها میشود، مسئله چندهمسری است؛ مسئلهای که حتی اگر دوستان خیلی صمیمی در حلقههای متعددی دور هم جمع بشوند گاهی با افتخار در موردش حرف میزنند و بعض آقایان برای خودشان افتخار میدانند که در جمع دوستانشان مطرح کنند که ما غیر از همسر شرعی و قانونی خودمان، همسران دیگری را بهطور موقت یا مخفی اختیار کردهایم؛ اما اینکه به صورت علنی در رسانهها و فضای مجازی و از دهان افراد سرشناسی شنیده بشود، میتواند به عنوان آسیب دوم و جدیتری در جامعه دیده بشود.
...
اینک میخواهم در مورد موضوع مذکور از این زاویه که در خانوادهای مذهبی، دینی و روحانی بزرگ شدهام و شاهد موارد مختلف مراجعه به پدرم در این موضوع بودم، بنویسم.پیوند و استحکام کانون خانواده و در کنارهم بودن اعضای آن وابسته به محبت است؛ زن و شوهر باید مایه آرامش هم باشند، بنابراین مطرح کردن این مسائل در خانوادهها و رسانهها باعث استرس، اضطراب و نگرانی در خانواده میشود؛ خانوادههایی که ممکن است با مشکلات و گرفتاریهایی از جمله مشکلات اقتصادی به هر روشی خودشان را با مهر و محبت کنار هم نگهداشتهاند. همچنین بیان این مباحث باعث تشویش و تشنج اذهان عمومی خانمها میشود.
شرح و بست موضوع چند همسری در حوزه دین و اینکه بگوییم دین ما میگوید که میتوان چند همسر داشت، آسیبزدن به دین و دینداری افراد است و در ناخودآگاه و ضمیر انسانها بهخصوص بانوان نگرانیهایی را نسبت به دین ایجاد و باعث توقف محبت به دین اسلام میشود.
نگرانی دیگری که از مطرح کردن این بحثها بهوجود میآید جسور شدن افراد، توجیه کردن اشتباهات و انداختن آنها به گردن دین اسلام است. اسلام عمیقاً با شهوترانی مخالف است و نسبت به آن تذکراتی داده است که دسترسی آسانی به احادیث بزرگان دین در این خصوص وجود دارد؛ اما معتقدم که پرداختن به این مسایل به نوعی سرگرم کردن جامعه و خطر است. این مدل بحثها نشاندادن وجهای از اسلام بهصورت کاریکاتور است؛ هرآنچه که در صورت انسان هست در کاریکاتور هم هست اما خیلی بزرگتر و طنز آمیز، مثلاً بینی بزرگتر و نوع چشم و دهان از اندازه خودش بزرگتر و متفاوتتر است.
اینطور مطرح کردن مسایل و وصل کردن آن به دین، ترسیم چهرهای کاریکاتوری از دین اسلام است. این افراد به جای اینکه مسایل دین را صریح و شفاف مطرح و خود را قربانی دین کنند و از آبروی خود برای انتشار دین بگذرند، دین را دستآویز آبرو بخشی و و جاهت و قربانی شهوات نفسانی خود میکنند.
با تمام این اوصاف امیدوارم که هرچه زودتر این مسایل از سطح خانوادهها پاک بشود و آرامش به خانوادهها برگردد. همه بدانند که امام زمان (عج) محافظ دین است، پس کاری نکنیم که در تقابل با ایشان باشیم!
تسنیم
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
منظور قرآن از «نِعَمَهُ بَاطِنَةً»
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
خداوند در آیه 20 سوره مبارکه لقمان می فرماید:
«أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ؛
آیا شما مردم به حسّ مشاهده نمیکنید که خدا انواع موجوداتی که در آسمانها و زمین است برای شما مسخّر کرده و نعمتهای ظاهر و باطن خود را برای شما فراوان فرموده؟ و (با وجود این) برخی از مردم از روی جهل و گمراهی و بیخبری از کتاب روشن (حق) در (دین) خدای متعال مجادله میکنند.»
نکته ها
1-نعمت های الهی هم گسترده و فراوان (َسْبَغَ)، هم در دسترس بندگان (عَلَيْكُمْ) و هم متنوع (ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً) است.
2-در این آیه به دو گونه نعمت اشاره شده است: نعمت ظاهری مانند سلامتی، رزق و روزی، زیبایی و امثال آن و نعمت باطنی مانند ایمان، معرفت، اطمینان، حسن خلق، امداد غیبی، علم، فطرت، ولایت و … .
3-محمدبن زیاد ازدی می گوید: از سرور خود، موسی بن جعفر علیه السلام درباره تفسیر این کلام الهی پرسیدم:
«وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً »
فرمود: «نعمت ظاهر، امام ظاهر است و نعمت بان، امام غائب».
گفتم: آیا در میان ائمه علیهم السلام کسی هست که غائب شود؟
فرمود: «آری! شخص او از دیدگان مردم غائب می شود، اما یاد او از قلوب مومنین غایب نمی گردد. او دوازدهمینِ ما امامان است. خداوند برای او هر امر سختی را آسان و هرا مر دشواری را هموار سازد و گنج های زمین را برایش آشکار کند و هر بعیدی را برای وی قریب سازد و توسط وی تمامی جباران عنود را نابود کند، و هر شیطان متمردی را به دست وی هلاک سازد.
او فرزند سرور کنیزان است، کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست؛ تا آنگاه که خدای تعالی او را ظاهر ساخته و زمین را پر از عدل و داد نماید؛ همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد.»1
4- بی توجهی به آفریده ها و نقش آنها در زندگی بشر، سبب سرزنش و توبیخ است: «أَلَمْ تَرَوْا»
5-تمام آفریده ها هدفمند و به خاطر بهره گیری انسان خلق شده اند: «سَخَّرَ لَكُمْ».
6-نباید از نعمت های باطنی خداوند غفلت کنیم و نسبت به آنها بی توجه باشیم: « أَلَمْ تَرَوْا … وَبَاطِنَةً».
پی نوشت:
1-کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص389.
*برگرفته از «پرتوی از آیه های مهدوی»، محسن قرائتی
شبستان
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
بدون ابتلاء و امتحان، ارتقا، کمال و بیداری بندگان اتفاق نمی افتد
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
غیبت امام یک ابتلاء و یک کرب و بلای سخت است.
راز غیبت از اسرار الهی است.
غیبت امتحانی برای مردم است.
در میدان معلوم می شود که هر کسی چه کاره است.
نشست ۱۳۶ ام از سلسله نشست های فرهنگ مهدوی با موضوع «مبسوط الید نبودن امام زمان (عج) و عهد و میثاق ما» به همت موسسه فرهنگی هنری موعود عصر پنجشنبه ۳۰ آبان در حوزه هنری برگزار شد. اسماعیل شفیعی سروستانی در این نشست به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا گفت: در هفدهم آبان، نهم ربیع الاول را پشت سر گذاشتیم که آغاز امامت امام عصر (عج) بود. در هیچ زمانی زمین از حجت خدا خالی نیست. امام صادق علیه السلام می فرمایند اگر لحظه ای ارتباط زمین با امام قطع شود، زمین و اهلش ربوده می شوند. ولایت یک امر حقیقی است. در عالم یک امر اعتباری داریم و یک امر حقیقی. ولایت و امامت برای امام معصوم و منصوب، ولایت حقیقی و وجودی است. ولایت، قدرت تصرف در جزء و کل عالم است؛ چه در عالم فیزیکی و پیدا و چه در عالم متافیزیکی و ناپیدا.
مؤلف دایره المعارف موعود آخرالزمان افزود: ولایت امام معصوم اعتباری نیست، بلکه حقیقی است. هیچ بشری نیز نمی تواند در آن دخالت کند. چون امور حقیقی از حوزه اراده انسان خارج اند و مربوط به خداوند هستند. امام علی علیه السلام می فرماید:
«إنّ الله طَهَّرنا وَ عَصَمَنا و جَعَلَنا شهداء علی خلقه».
همانا خدا ما را تطهیر کرد و عصمت داد و ما را شاهد قرار داد. شئون و مقامات امام یکی دوتا نیستند. هر یک از شئون، حد و اختیاراتی به امام می دهد. هر امامی واجد تمام شئون ولایی و امر امامت است که در دعای جامعه کبیره مختصر شده آن را می خوانیم.
...
مدیر مسئول موسسه موعود ادامه داد: امام را نشناخته ایم و به ما معرفی نکرده اند. در صبح ۹ ربیع الاول چه باید کرد؟ عهد امام قبلی سر آمده و از حالت ناطق به حالت صامت در می آید و حکم امام بعدی جاری می شود و امام بعدی ناطق می شود و سنت تجدید عهد با آن امام و سپس تجدید بیعت اتفاق می افتد. ولی می خواهد اعمال ولایت کند و باید اجازه داشته باشد. عهد ولایت امام در میان خلق الله نیازمند این است که اهل روزگار بیایند و با آن امام بیعت کنند. لذا عهد و بیعت با امام لازمه اعمال ولایت است.
سردبیر ماهنامه موعود سپس گفت: فرق امام با رسول این جاست. رسول، نامه بر است. امام به عنوان صاحب الامر و صاحب السیف، تحقق بخش مقام خلیفه اللهی بر روی زمین و تحقق بخش حدود و احکام است. وظیفه امام به سوی مردم رفتن نیست. رسول به سمت مردم می رود. پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام می فرمایند مثل تو مثل کعبه است اگر به سوی تو آمدند ولایت را بپذیر. سقیفه امکان ولایت را از علی علیه السلام ربود. مَثل امام مَثل پدر است. «اَنَا و علیٌ ابوا هذه الامّه». مَثل امام مَثل آب و مَثل بلد راه است.
اسماعیل شفیعی سروستانی یادآور شد: اگر مردم در ۹ ربیع الاول تجدید عهد نکنند و وقتی امام حاضر است، با او بیعت نکنند امام مبسوط الید نمی شود و امکان اعمال ولایت ندارد. در غیر این صورت با آن که امکانات مختلف دارد معطّل می ماند و بر سر مردم آن می آید که آمد. هر امامی و حتی هر موجودی کرب و بلایی دارند؛ به معنی سختی و بلا و ابتلاء.
وی افزود: ابتلاء و امتحان همزاد بشر و روی دیگر اختیار است. ابتلاء و امتحان عامل سنجش بندگان است. بدون ابتلاء و امتحان، ارتقا و کمال و رهنمونی و بیداری بندگان اتفاق نمی افتد. هر امامی ابتلائی دارد. یکی از خاصیت های ابتلاء و امتحان، پاک کردن فرد از عیوب و تخلیه اوست و فرد را ارتقا می دهد. امام صادق علیه السلام فرمودند ابتلاء برای مومن زینت و کرامت و عزت است. برای صاحبان تدبیر و تعقل مقابله با بلا با صبر و ثبات قدم، امکان محکم کردن با عوالم نورانی را ممکن می کند.
اسماعیل شفیعی سروستانی خاطرنشان کرد: غیبت امام یک ابتلاء و یک کرب و بلای سخت است. راز غیبت از اسرار الهی است. غیبت امتحانی برای مردم است. در میدان معلوم می شود که هر کسی چه کاره است.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
در روایتی آمده غیبت ستم و ظلم مردم به خودشان است. در اثر ظلم به فرزندان علی بن ابیطالب مردم استعداد غیبت پیدا کردند. در کتاب «اسرار غیبت» مفصل به این موضوع پرداخته ام.
وی همچنین گفت: در جایی فرموده اند که در اثر ماجرای غیبت امکان غربال گری به وجود می آید. بخش عمده دلایل غیبت امام به مردم بر می گردد. ۱۱ دلیل راجع به حکمت غیبت آمده که ۹ دلیل آن به مردم بر می گردد. امام صادق علیه السلام ۳ مرتبه می فرمایند به خدا قسم غربال می شوید. چه بسا ۳ مرتبه غربال و یا ۳ مقطع غربال شدن منظور باشد. وقتی مردم بر نمی گردند و عهد نو نمی کنند و بیعت امام را بر گردن نمی آورند، یعنی یکی از موانع غیبت محقق نشده است.
اسماعیل شفیعی سروستانی عنوان کرد: وقتی نیمه شعبان و ۹ ربیع می آید اتفاقی نمی افتد و جز کوچه های پر از آشغال چیزی باقی نمی ماند. هر یک از ایام ذکری دارند و خودشان ذاکر هستند و با خود عطیه ای دارند. هر یک از ایام با خود وقتی دارند؛ نه به معنای زمان کمی و فانی بلکه به معنی زمان باقی. زمان باقی به عالم ماوراء سماوی متصل است. در این زمان ها درهای آسمان باز می شود. مثلاً می گویند دعا را در سحر یا ظهر یا بعد از نماز مغرب انجام دهید. مکان مقدس هم داریم مثلاً می گویند در حرم امام رضا علیه السلام دعا کنید. در بعضی زمان ها و مکان ها ارتباط با خداوند تسهیل می شود. تفسیر این بحث را در کتاب «مقدس و نامقدس» آورده ام.
وی افزود: دریافتن وقت یکی از زیباترین هنرهای مومنان است. در مفاتیح الجنان وقت ها را به ما متذکر می شوند. درباره آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» امام کاظم علیه السلام می فرمایند با امام منتظر مرابطه و پیوند برقرار کنید که در سخنرانی دیگری تفصیل آن را گفته ام. هر یک از اندیشمندان و اولیا بر حسب استعدادشان از آثار و نتایج غیبت مقداری درک دارند. یکی از نتایج سرگردانی مردم است که راه را از بی راه تشخیص نمی دهند و با سعی و خطا روزگار می گذرانند. حقایق برای آن ها مکشوف نیست و با احتمال زندگی می کنند. احتمال صحت عمل و احتمال قبول عمل و احتمال این که این مسأله آیا به راستی حکم خدا هست یا نیست؟ تا جایی که حتی در وجود حجت خدا شک می کنند.
اسماعیل شفیعی سروستانی اظهار داشت: بدون حجت خدا هر کس برای خودش حجت می شود. امروز هر کدام از ما یک حجت، یک کشیش و یک روحانی شده ایم و حکم می کنیم. در حالی که بنا بر این بوده که تمام احکام از یک منبع ثابت حقیقی صادر شود و مردم گوش به فرمان و مطیع باشند. شرط مرتفع شدن شداید، برگشت و مراجعه به حجت خداست. تجدید عهد با ولی خدا هر روز باید انجام شود. مانند نماز که هر روز خوانده می شود که خود نوعی تجدید عهد است. چون در این فاصله امکان دارد عهد از بین برود. بزرگان با امام زمان هر روز صبح تجدید عهد می کرده و می کنند. بعد از نماز صبح دعای عهد می خوانند. این تجدید عهد باعث دوام و ماندگاری حصن حصین است. ولایت ولی الله اعظم حصنی است که وقتی در او وارد شدید در امنیت هستید. امکان دارد در لحظه مومن از ولایت خارج شود و باید تجدید عهد کند.
وی همچنین گفت: عهد یک لفظ نیست. عهد در قلب اتفاق می افتد. بیان لفظی ظهور قلب است و بعداً در عمل خودش را نشان می دهد. عهد یعنی میثاق و پیمان.
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
در تفکر شیعی و ولایی عهد در انعقاد با ولی خدا تحقق پیدا می کند و آشکار می شود. در دعای عهد ۳ مرتبه وجود دارد: عهداً و عقداً و بیعتاً. برخی بی آن که متوجه باشند یک مرتبه به مرحله بیعت پریده اند. مگر عهد را به جا آورده ایم که به مرحله بیعت برسیم؟ بیعت، ظهور خارجی عهد و عقد است. تا این عهد در جان اتفاق نیفتد به بیعت تبدیل نمی شود.
اسماعیل شفیعی سروستانی در ادامه گفت: بسیاری به اولیا مراجعه کردند و با آنان به ظاهر عهد بستند و بیعت کردند اما از آن جایی که این عهد و عقد در جان شان تحقق پیدا نکرده بود در بیعت هم لحظه ای دوام نیاوردند و خارج شدند. کم نبودند و نیستند که در ظاهر بیعت می کنند و در باطن می شکنند چون دو مرحله اول تحقق پیدا نکرده است. عهد دریافت قلبی است و عقد آن را محکم می کند. هر عهدی عقد نیست، اما هر عقدی عهد هست. رسول خدا فرمودند: «لا دِینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ». کسی که عهد ندارد دین ندارد. در واقع دارد می فرماید حقیقت دین داری عهد است.
وی اضافه کرد: علی علیه السلام می فرمایند در یک سینه دو قلب جا نمی گیرد. وقتی مهر کسی و عهد کسی را در قلب داریم نمی توانیم سراغ کس دیگر برویم. یک دل و دو دلبر نمی شود. وفای به عهد شرط ظهور است و تا وفای به عهد تحقق پیدا نکند ظهور به تأخیر می افتد. بیعت از گذشته ها و در زمان همه انبیا بوده است. مهم این است که آن که بیعت می کند آمادگی دارد که با جان و مال و همه اعتبار و دارایی پای آن امام بماند. بیعت از بیع به معنای خرید و فروش می آید. بیعت نوعی معامله و خرید و فروش است.
اسماعیل شفیعی سروستانی افزود: اگر از بیعت که تعهدی واجب الوفا است تخطی اتفاق بیفتد گناه کبیره محسوب می شود. نکته دیگر این است که بیعت از سوی بیعت شونده اتفاق می افتد. نه این که هر کس بگوید من می خواهم بیعت کنم. باید بیعت شونده حضور حاضر داشته باشد تا به او مراجعه کنیم. او طلب بیعت می کند و ما به جا می آوریم و آماده ایم که همه داشته هایمان را فدا کنیم.
وی سپس گفت: در وقت ظهور کبری و وقت قیام، امام علیه السلام در صحن مسجدالحرام حاضر می شوند و در آن روز موعود تکیه به دیوار می دهند. فصل بیعت می رسد اولین کسی که از آسمان می آید حضرت جبرئیل امین علیه السلام است. اجازه می خواهد و اولین بیعت کننده با امام جبرئیل علیه السلام است. سپس آن ۳۱۳ یاران خاص با امام بیعت می کنند. امام در مسجدالحرام می مانند تا تعداد بیعت کنندگان به ۱۰ هزار نفر می رسد و حرکت امام اتفاق می افتد. در زمان بیعت میان امام و حاضران میثاق نامه ای امضا می شود و امام ۳۰ بند تعهد از مردم می گیرد و خود امام هم در ۸ بند به آن ها تعهد می دهد.
اسماعیل شفیعی سروستانی در پایان گفت: میثاق نامه ای را در ۱۲ بند تنظیم کرده ایم و پیشنهاد می کنیم. این میثاق نامه پیمان و عهد شما با امام عصر علیه السلام است و نه با کس دیگر و جای دیگری. این ۱۲ بند می تواند برای سبک زندگی مهدوی مقدمه باشد. با خود خلوت کنید اگر در خودتان آمادگی وجود میثاق نامه بین خود و امام تان می بینید این میثاق نامه را داشته باشید. خود را متذکر شوید و مفاد آن را رعایت کنید و می توانیم امید داشته باشیم که این عهد ما مورد رضا و امضای حضرت بقیه الله اعظم قرار بگیرد و امید داشته باشید که وقتی ظهور فرا می رسد شما در زمره جمعیتی باشید که به شما نشان می دهند که عهد شما را پذیرفته بوده اند و شما را در جمع یاران بپذیرند.
در ادامه رونمایی از کتاب «پروژه مسیح یهودی و نظم نوین ماسونی» و نیز رونمایی از شماره جدید مجله موعود صورت گرفت. همچنین در ادامه مراسم، دعای آل یاسین توسط علی فانی قرائت شد.
مهر
فرم در حال بارگذاری ...
عوامل پشیمانی در قیامت از دیدگاه قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
از نظر قرآن، بدترین زمان ندامت و پشیمانی آخرت است؛ زیرا دست انسان در آن زمان کوتاه است و هیچ راهی برای جبران خطا نیست. |
پشیمانی زمانی رخ میدهد که انسان نسبت به خطا و عملکرد نادرست خویش آگاه شود و پذیرایاشتباه باشد و برای جبران آن تلاش کند. این همان مفهوم حقیقی پشیمانی است؛ بنابراین، کسی که نسبت به عملکرد خویش توجهی ندارد و به سنجش آن نمیپردازد یا پس از علم به خطا حاضر به پذیرش و پوزش نیست، یا برای جبران خطا کاری انجام نمیدهد، پشیمان نیست.
...
از نظر آموزههای قرآن، انسان خردمند کسی است که نه تنها به سنجش رفتار خویش میپردازد، بلکه هنگام آگاهی بهاشتباه و خطا، پوزش میخواهد و برای جبران خطا تلاش میکند؛ زیرا گاهی اوقات شرایط به گونهای رقم میخورد که پشیمانی سودی نخواهد داشت؛ چون در زمان و فرصت مناسبی انجام نشده است؛ چنانکه پشیمانی و ندامت در قیامت سودی برای کافران و گناهکاران ندارد؛ زیرا راهی برای جبران خطا نیست؛ چرا که جهان دنیا جمع شده و دیگر دنیایی نیست که بتوان به آن بازگشت و به جبران خطا و اشتباه پرداخت.
از نظر قرآن، بدترین زمان ندامت و پشیمانی آخرت است؛ زیرا دست انسان در آن زمان کوتاه است و هیچ راهی برای جبران خطا نیست. در مطلب پیشرو عواملی که منجر به پشیمانی انسان در قیامت میشود براساس آیات قرآن بازگو شده است.
عوامل ندامت در آخرت
با نگاهی به آموزههای قرآن میتوان با عواملی آشنا شد که موجبات حسرت و ندامت در قیامت میشود در حالی که دیگر سودی به حال شخص نادم ندارد. بیان این عوامل به معنای آن است که انسان با شناخت آنها از ارتکاب آن جلوگیری کند و کاری نکند که راهی برای جبران آن نباشد و برای ابد گرفتار شقاوت عملی باشد که در دنیا انجام داده و میتوانست با عذر خواهی و جبران خطا، خود را از آسیبهای آن در امان نگه دارد. از مهمترین عوامل ندامت و پشیمانی در آخرت میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. استهزاء: از نظر قرآن هر گونه تمسخر دیگران بویژه پیامبران و مومنان به سبب ایمان ایشان، موجب ندامت در آخرت و قیامت میشود که برای شخص سودی نخواهد داشت.(انبیاء، آیات 41 و 46؛ مطففین، آیات 10 و 29 و 30)
2. استکبار: استکبار انسان در برابر آموزههای وحیانی و آیات الهی،عامل ندامت و پشیمانی در قیامت است که سودی ندارد.(زمر، آیات 56 و 59 و 60)
3. اطاعت از گمراهان: پیروى از سران و بزرگان گمراهکننده، عامل ندامت از سوى کافران در جهنّم است(احزاب، آیات 64 تا 67)؛ زیرا جمله «يا ليتنا اطعنا اللّه»، از روى حسرت و ندامت از سوی کافران در قیامت بیان شده است که تاثیری به حالشان ندارد.(جامعالبيان، ج 12، جزء 22، ص 61)
4. اعراض از یاد خدا: اعراض از یاد پروردگار، عامل ندامت در قیامت خواهد بود(انبیاء، آیات 42 و46)؛ چنانکه از نظر قرآن، اعراض از یاد خداوند موجب همراه شدن با شیطان و عامل ندامت شخص در قیامت میشود که دیگر بسیار دیر شده و فرصت توبه و جبران پایان یافته است.(زخرف، آیات 36 و 38)
5. تذکر دیر هنگام: اگر انسان در زمان خودش متذکر خطا واشتباه باشد، شاید برای جبران آن اقداماتی انجام دهد؛ اما اگر این تذکر دیرهنگام باشد، دیگر کاری برای خطا و جبران آن نیست؛ از همینرو شخص دچار ندامت میشود که سودی برایش ندارد. کسانی که به دنیا چنان اهتمام میورزند و از خدا و آخرت غافل میشوند، زمانی متذکراشتباه خویش میشوند که قیامت برپا شده است و این تذکر دیر هنگام به سبب غفلت خودشان عامل مهم ندامت آنان در قیامت است که دیگر سودی برای آنان نخواهد داشت.(فجر، آیات 23 و 24)
6. ترک احسان: ترک احسان و نیکی به دیگران یکی دیگر از عوامل ندامت و پشیمانی شخص در قیامت است که سودی برای او نخواهد داشت.(زمر، آیه 58؛ قلم، آیات 17 تا 31) یادآوری این نکته لازم است که. «ويل» از اداتى است كه معناى حسرت و ندامت دارد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 888 ). پس اقرار به گمراهى و اعتراف به ستمكارى، دليل پشيمانى صاحبان بستان از قصد خويش در ترك احسان بر مساكين است.
7. ترک اطاعت خدا: ترک اطاعت خدا و اطاعت نکردن از اوامر و نواهی الهی که در قالب اسلام و شرایع آن آمده، موجب ندامت در قیامت است.(احزاب، آیه 66)
8. ترک اطاعت از آموزههای قرآنی: از دیگر موجبات ندامت میتوان به ترک اطاعت از قرآن و آموزههای وحیانی آناشاره کرد (فرقان، آیات 28 و 29)؛ زیرا مقصود از «ذكر» در آيه شريفه، به يك احتمال تفسيرى، قرآن كريم است. (انوار التنزيل، بيضاوى، ج 3، ص 225) قرآن به مردمان هشدار میدهد که اطاعت نکردن از قرآن، عامل ندامت و پشیمانى به هنگام مشاهده عذاب ناگهانى میشود(زمر، آیات 55 و 56)؛ زیرا اعراض کنندگان از قرآن، در برابر عملکرد خودشان قرار میگیرند که بر خلاف فلسفه و اهداف آفرینش هستی و خودشان بوده و کارهایشان نمیتواند مورد پذیرش و نجات آنان شود.(اعراف، آیات 52 و 53) گفتنی است که مقصود از «فنعمل غير الذى كنا نعمل»، خبر دادن از وضع و حال كفار و آرزو داشتن آنها براى بازگشت به دنيا جهت جبران عملكرد گذشته خود است. از چنين درخواستى مىتوان استفاده كرد كه آنان از گذشته اعمال خود پشيمان بودند. (التبيان، ج 4، ص 420.)
9. ترک اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله : هر چند که اطاعت از خدا یا قرآن به معنای اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله است که جز به حق فرمان نمیدهد(نجم، آیه 3) و جز ابلاغ رسالات الهی نیست، چنانکه پیامبران دیگر نیز این گونه بودند(اعراف، آیه 62 و 68 و 93)؛ اما باید توجه داشت که پیامبر صلی الله علیه و آله در مقام رهبری اجتماعی فرمانهایی را میدهد که باید از آن اطاعت کرد(مجادله، آیات 8 و 9) و هر گونه معصیت رسولالله صلی الله علیه و آله موجب ندامت در قیامت میشود.(احزاب، آیات 64 و 66؛ نساء، آیه 42؛ فرقان، آیات 27 و29؛ یس، آیات 64 و 66) خدا به مردمان هشدار میدهد اگر امروز به تکلیف عمل نکنند، فردای قیامت دیر خواهد بود؛ زیرا در آن روز با سختیها و عذابهایی مواجه میشوند که موجب پشیمانی آنان از ترک تکلیف و اطاعت است واین پشیمانی سودی به حال آنان نخواهد داشت.(فرقان، آیات 27 تا 29)
10. ترک انفاق: ترک انفاق به فقیران، از عوامل ندامت در روز قیامت است(قلم، آیات 17 و 31)؛ زیرا آن روز متوجه میشود که صدقه و انفاق مالی تا چه اندازه دستگیر انسان میشود؛ از همین رو خواهان بازگشت به دنیایی میشود که دیگر جمع شده (انبیاء، آیه 104) تا جبران مافات کند، ولی چنین چیزی شدنی نیست.(منافقون، آیات 9 و 10؛ مومنون، آیات 99 و 100)
11. ترک عمل صالح: ترک کارهای نیک در دنیا، عامل پشیمانى در روز قیامت میشود که دیگر سودی ندارد.(مومنون، آیات 99 و 100؛ فاطر، آیات 36 و 37؛ فجر، آیات 23 و 24) گفتنی است که از درخواست براى بازگشت به دنيا جهت انجام دادن عمل صالح و جبران گذشته مىتوان استفاده كرد كه چنين درخواستى از روى پشيمانى صورت گرفته است. همچنین صرخه و فرياد بلند، هنگام گرفتارى و مصيبت است و اصطراخ به معناى استغاثه به کار رفته است.(لسان العرب، ج 7، ص 318، «صرخ») لذا از استغاثه كافران براى خروج از جهنم به قصد انجام دادن اعمال صالح مىتوان فهميد كه آنها از عملكرد بد خود نادمند ولی سودی به حالشان ندارد.
12. ترک تکالیف: ترک و کوتاهى در انجام دادن تکالیف و وظایف در برابر خداوند، عامل ندامت و حسرت، هنگام مشاهده عذاب در روز قیامت میشود.(زمر، آیات 55 و 56)
13. تکذیب آیات الهی: کسانی که به تکذیب آیات الهی میپردازند، بر اساس آن عمل و رفتار نمیکنند و فلسفه و سبک زندگی دیگری را بر میگزینند که جز ندامت برای آنان سودی نخواهد داشت. از همین رو تکذیب کنندگان در روز قیامت پشیمان میشوند درحالی که فرصت از دست رفته است.(انعام، آیات 25 و 27)
14. رفیق ناباب: از دیگر عوامل ندامت، دوستان نابابی هستند که انسان را از راه راست و کار نیک دور نگه میدارند. از همین رو قرآن، داشتن دوست و رفیق گمراهکننده در دنیا را عامل ندامت در قیامت میداند و به انسانها هشدار میدهد که با هر کسی دوستی نکنند.(فرقان، آیات 27 تا 29)
15. رفاه طلبی: کسانی که گرفتار رفاه و بدمستی آسایشی میشوند، گرفتار ندامت خواهند شد. رفاهطلبى ظالمان، عامل ندامت آنان، هنگام مشاهده عذاب است که دیگر سودی ندارد.(انبیاء، آیات 11 تا 14)
16. ولایت کافران: پذیرش ولایت کافران و بلکه روابط دوستانه با دشمنان حتی اگر از اهل کتاب چون یهود و نصارا باشند و نیز فریفتگى به آنان، عامل ندامت در روز قیامت است.(مائده، آیات 51 و 52) پس کسانی که تحت ولایت غربیان درمیآیند و آرمان خویش را زندگی آنان و دوستی و ولایت سرپرستی آنان قرار میدهند، پشیمان خواهند شد.
17. شرک: شرک عامل ندامت انسان است. کسی که در دنیا شرک ورزد در قیامت پشیمان میشود که چرا چنین اعتقادی داشته و چنین رویهای را در زندگی پیش گرفته است.(انبیا، آیات 43 و 46) گفتنی «تقليب اليد»، به هم زدن دستان، نشانه پشيمانى است. (مفردات، ص 682؛ مجمعالبيان، ج 5 - 6 ، ص 610) و همچنین مراد از «ظلم» در آيه، شرك است. (تفسير التحرير والتنوير، ج 8 ، جزء 17، ص 80)
18. طغیان: طغیانگرى از حدود الهى بر اثر نپرداختن سهم مساکین، از عوامل ندامت در روز قیامت است.(قلم، آیات 17 و 31)
19. ظلم: هر گونه ظلم به خویش یا دیگران موجب ندامت انسان در روز قیامت میشود.(انبیاء، آیات 12 و 14 و 46 و97) مقصود از اينكه گفتند ما «ظالمين» بوديم، اين است كه ما به خويشتن به خاطر ترك معرفهًْ اللّه و تصديق نكردن پيامبران و ارتكاب معاصى ستم کردیم. (التبيان، ج 7، ص 235) این ندامت در قیامت سودی برای آنان نخواهد داشت.
20. عدم استفاده درست از ثروت و قدرت: شکر نعمت آن است که انسان نعمت را در جای مناسب آن استفاده کند و این گونه نشان دهد که مومن به خدا و اهداف آفرینش است نه آنکه گمان کند خدا لغو و لهو و عبث آفریده است. از نظر قرآن، اصحاب شمال در قیامت، از اینکه بهره مناسبی از قدرت و مال نبردهاند پشیمان میشوند که سودی برای آنان ندارد؛ زیرا آنان در دنیا از توانمندى خویش برای کارهای نیک و سعادت آخرتى بهره نبردند و آن قدرت را تباه ساختند.(حاقه، آیات 25 تا 29) گفتنی است که سلطان همان سلطه و قدرتی است که در دنیا برای انجام کارهای نیک و خیر داشت، ولی این گونه عمل نکرد و این گونه قدرت و سلطنت از دست او برفت.
21. دیدن عذاب: انسان در دنیا و آخرت هر گاه عذاب به عنوان پیامد عمل خویش را ببیند پشیمان میشود که این پشیمانی در آخرت سودی ندارد و در دنیا اگر به اصلاح و توبه منجر نشود بیفایده خواهد بود. کسانی که عذاب را در قیامت میبینند از اعمال خویش در دنیا پشیمان میشوند که فایدهای برای آنان ندارد.(انعام، آیه 27؛ انبیاء، آیات 11 و 12 و 14 و 46؛ احزاب، ایه 46؛ سباء، آیه 32)
22. عُجب: انسان با رفاه دنیا فریب میخورد و گرفتار غرور دنیا میشود و خودپسندی و عجب او را در برمیگیرد و کارهایی انجام میدهد که نمیبایست انجام دهد. از همین رو از نظر قرآن، غرور ناشى از امکانات و رفاهیأت دنیا، از عوامل ندامت در قیامت میشود.(انبیاء، آیات 44 و 46) مقصود از «حتى طال عليهم العمر» در آیه اين است كه به رفاهيات و طول عمر خويش غرور پيدا كردند. (تفسير القرآن الكريم، شبّر، ص 491) هم چنین از آيه «و لئن مسّتهم نفحهًْ من عذاب…» فهميده مىشود كه اينها با چشيدن كمترين عذاب، به علت عملكرد بد خود اظهار ندامت مىكنند که سودی ندارد.(التفسير المنير، ج 17، ص 64 ـ 65).
23. غفلت: غفلت از قیامت و حسابرسی آن، از عوامل ندامت در هنگام مواجهه با آن در قیامت است.(انبیاء، آیه 97) واژه «ويل» در معناى حسرت و ندامت استعمال مىشود. (مفردات، ص 888، «ويل»)
24. فراموشی از لقای الهی: فراموشى قیامت و لقاى الهى، از عوامل ندامت مجرمان در قیامت میشود.(سجده، آیات 12 و 14) مقصود از «نسيتم لقاء يومكم هذا…»، كنايه از بى اعتنايى آنان به لقاى الهى است که موجب ندامت در قیامت میشود. (الميزان، ج 16، ص 253ـ254)
25. قتل بیگناه: از عوامل پشیمانی در قیامت قتل نفس محترم و بیگناه است.(مائده، آیات 30 و 31) از امام سجاد(ع) روايت شده است كه از جمله گناهانى كه موجب ندامت مىشود كشتن آدم بىگناه است. خداوند در قصّه قابيل پس از كشتن هابيل مىفرمايد: او از عمل خود پشيمان شد. «…فاصبح من النّادمين». (معانىالاخبار، ص 270، ح 2؛ بحارالانوار، ج 70، ص 375، ح 12)
26. گناه: هر گونه عملکرد بد در قالب گناه و انجام محرمات موجب ندامت در قیامت میشود.(بقره، آیه 167؛ انعام، آیه 31؛ نباء، آیه 40) اینکه شخص خواهان این است که کاش خاک بود، بیانگر ندامت است. گفتنی است که خاك، فاقد شعور و اراده است، لذا تكليف و عقابى نيز نخواهد داشت و آرزوى خاك بودن، نشانه پشيمانى كافران از عملكرد گذشته شان است تا شايد بدين طريق از عقاب و تكليف رهايى يابند.
27. مخالفت با پیامبران: مخالفت و پیروى نکردن از انبیا و ترک اجابت دعوت آنان، عامل ندامت هنگام فرا رسیدن عذاب در دنیا و آخرت است.(ابراهیم، آیه 44؛ احزاب، آیات 64 تا 66)
28. فقدان برهان: نداشتن هرگونه برهان و دلیل براى توجیه عملکرد خود در قیامت، عامل پشیمانى شخص در مواجهه با عذاب الهی است(حاقه، آیات 25 تا 29)؛ زیرا «سلطان» به معناى حجت و دليل نيز آمده است. (مفردات، ص 420، «سلط».)
29. همنشینی با شیطان: همنشینى با ابلیس و دیگر شیاطین جنی و انسی، از عوامل ندامت در قیامت است.(زخرف، آیات 26 تا 28)
30. کتمان حق: هر کسی در دنیا حق را کتمان کند، در قیامت پشیمان خواهد شد.(نساء، آیه 42) تساوى با زمين، در آیه كنايه از وجود نداشتن و نيستى و نابودى است و اين آرزو از سوى كافران در صحنه قيامت، نشانه پشيمانى آنها از لجاجتها و طغيانگريها در دنيا است.
31. کفر: کفر و عدم ایمان به آیات الهى، از عوامل ندامت در قیامت است؛ زیرا شخص خود را مجرم و گناهکار و فاقد هر گونه عمل صالح مییابد که بتواند خود را از عذاب الهی نجات دهد؛ از این رو نادم میشود که سودی ندارد.(بقره، آیه 167؛ انعام، آیات 27 و 31؛ سجده، آیه 12؛ حجر، آیه 2) گفتنی است که. «ابصرنا…» در آیه 12 سوره سجده يعنى براى آنها مسلم و روشن شده كه عامل نجات، فقط ايمان و عمل صالح است و براى آنان ايمان يقينى حاصل شده است. (الميزان، ج 16، ص 253.) و مقصود آيه 2 سوره حجر اين است كه كافران وقتى مىبينند به سوى آتش جهنم و مسلمانان به سوى بهشت روانه مىشوند، اظهار ندامت مىكنند. (التفسير المنير، ج 14، ص 10).
عوامل پشیمانی در دنیا
چنانکه گفته شد برخی از کارها است که اگر در زمان و فرصت خودش در دنیا انجام نشود، موجب پشیمانی است، از جمله این موارد میتوان به عوامل زیراشاره کرد:
1. عدم همراهی با مجاهدان پیروز: کسانی که با مجاهدان پیروز همراهی نکنند، در هنگام پیروزی گرفتار ندامت میشوند که ای کاش با آنان بودند و از نتایج پیروزی بهرهمند میشدند؛ این در حالی است که این پشیمانی سودی برای آن افراد نخواهد داشت.(مائده، آیه 51 و52) البته این برداشت نسبت به آیات زمانی درست خواهد بود که مراد از «امر» در آیه همان عذاب دنيايى باشد. همچنین منظور از بيماردلان در برداشت مزبور، مسلمانان سستايمان يا منافقان هستند که به سبب عدم حضور در کنار مجاهدان از نتایج پیروزی بیبهره ماندهاند.
2. شرک: از نظر قرآن کسانی که شرک ورزیده و پیش از مرگ به بطلان اعتقاد خویش آگاه شدند، از آن پشیمان میشوند که البته این ندامت سودمند خواهد بود به شرطی که به توحید بازگشته و اعمال و سبک زندگی خویش را موحدانه قرار دهند.(نمل، آیه 44)
3. عمل بر اساس اخبار فاسق: عمل به خبر فاسق و یا تصدیق کردن آن بدون تحقیق و تفحص از درستى آن، موجب ندامت میشود. پس انسان مومن باید پیش از هر کاری نسبت به خبر تفحص کند تا نادم نشود.(حجرات، آیه 6)
4. محرومیت از منافع دنیوی: محرومیت از غنایم و منافع دنیوی، عامل ندامت متخلفان از جهاد، در پى دستیابى مؤمنان به غنایم جنگى است.(نساء، آیات 71 تا 73)
5. عذاب دنیوی: رویت عذابهای دنیوی در اقسام گوناگون از جمله از بین رفتن محصولات کشاورزى از عوامل ندامت احساس محرومیت کافران است.(واقعه، آیات 64تا 67) گفتنی است احتمال داده شده كه «تفكهون» به معناى ندامت و تأسف باشد. (مجمع البيان، ج 9 ـ 10، ص 337)
6. بخل: کسانی که در دنیا بخل میکنند، در همین دنیا عذاب رفتار خویش را میبینند و پشیمان میشوند.(قلم، آیات 17 تا 31)
7. تکبر: از دیگر عوامل پشیمانی است؛ زیرا این رفتار در دنیا ممکن است که دامن شخص را بگیرد و او را پشیمان کند.(کهف، آیات 32 تا 42)
8. نفاق: نفاق از دیگر عواملی است که پیامد آن در دنیا نیز آشکار میشود.(نساء، آیات 71 تا 73) مقصود از «وان منكم لمن ليبطئنّ»، منافقان است كه نسبت به جهاد سستى ورزيدند و از آن تخلف کردند. (تفسير التحريروالتنوير، ج 3، جزء 5، ص 118؛ التفسير المنير، ج 6، ص 225.)
ابنا
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
بکوشید در چشم خدا عزیز شوید
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
حجتالاسلام والمسلمین «سیدمحمدباقر علوی تهرانی» به مناسبت ولادت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام در مسجد امیر به سخنرانی پرداخته و با اشاره به پاسخ یکی از یاران امام صادق علیهم السلام مبنی بر اینکه از حضرت چه چیزی یاد گرفتید، گفت:
عین بیمعرفتی است که کسی از خداوند نترسد.
این استاد حوزه علمیه افزود:
دینداری سخت است و تنها با ذکر نمیشود به جایی رسید بلکه باید به دستورات الهی در قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام عمل کرد.
حجتالاسلام والمسلمین علوی تهرانی تصریح کرد: هر محبی هنگام مرگ از محبوب خود دست برمیدارد، دلبستگی به هر چیزی هنگام مرگ تمام میشود، باید تمام همت خود را بر چیزی که همیشه همراه شما است قرار دهید.
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه برای محتضر هنگام مرگ سه چیز مال، خانواده، عمل انسان تجسم پیدا کرده و به قدرت الهی نطق میکنند، اظهار کرد: انسان در جمعآوری مال عمر داده است، برای خانواده دین خود را داده است اما در عمل کوتاهی کرده است.
...
وی با اشاره به روایتی امام صادق علیه السلام درباره ولایت ائمه معصومین علیهم السلام بیان کرد: اینکه من ولایت امیرمومنان امام علی علیه السلام را داشته باشم برتر از این است که من فرزند ایشان باشم، پاکتر از حسب و نصب ایشان وجود ندارد، زیرا ولایت امیرمومنان امام علی علیه السلام واجب است.
حجتالاسلام والمسلمین علوی تهرانی با بیان اینکه تفاخر بر فزونی ثروت و مال یا تعداد افراد قبلیه و فامیل در دوران جاهلیت بوده است قرآن کریم آن را ملاک ارزش نمیداند، گفت: در منابع دینی اگر کسی بخواهد نزد خداوند عزیز باشد به ثروت و مال نیست بلکه به میزان تقوا بستگی دارد.
این استاد حوزه علمیه افزود:
تلاش کنید که به چشم خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله عزیز شوید،
انسان باید از خدا بترسد و نفس خود را از هوای نفس نگاه دارد تا اینکه در مسیر اطاعت خدا پایدار شود، رضایت خدا در دوری از هوای نفس و مستقر بودن در اطاعت از خداوند است.
وی با بیان اینکه از علائم مومن است که میداند خداوند بر همه چیز او مراقبت دارد، گفت:
روزی دست خداوند است بنابراین نباید به کسی حسادت کرد، شیطان دشمن است و نباید نسبت به واسطه او بر مردم کینه و دشمنی داشت.
حجتالاسلام والمسلمین علوی تهرانی افزود:
شخصی در جنگ صفین شهید شد اما بعد معلوم شد که او برای خدا شهید نشده به طمع غنیمت به جنگ آمده و شهید شده است.
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه پنهانی و برای رضای خدا انفاق کنید، اظهار کرد: یاران پیامبر صلی الله علیه و آله به آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله یاد گرفتند عمل کردند که در انسانیت به رشد و پیشرفت رسیدند.
وی با بیان اینکه شیطان در مقابل مومنان علم شده و سعی در گمراهی آنان دارد، ابراز کرد: کسانی که گمراه هستند خود در مسیر شیطان قرار دارند و دیگر نیازی به شیطان نیست.
حجتالاسلام والمسلمین علوی تهرانی با بیان اینکه خداوند انسان را برای بندگی خود خلق کرده است، خاطرنشان کرد: روزی انسان به دست خداوند است اگرچه برای آن باید تلاش کند اما تلاش هم حد و اندازه دارد و انسان باید مقداری از وقت خود را برای عبادت الهی قرار دهد.
شبستان
فرم در حال بارگذاری ...
عروسی یا قافله اسراف؟
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
رهبر معظم انقلاب در حاشیه خطبه های عقد، توصیه هایی به زوج های داشته اند که «پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» منویات ایشان را در قالب «خانواده ایرانی» عرضه نموده و رسانه رسمی حوزه در شماره های مختلف تقدیم حضور علاقمندان می نماید.
* آسان گیری
- این هتل ها و سالن های پرخرج، عروسی را شیرین نمیکند
این هتل ها و سالن ها و جشن های پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد امّا ساده، مانعی ندارد. من نمیخواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانه هایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید.
شادی ومیهمانی و دعوت کردن ازدوستان و نزدیکان و خویشاوندان و رفقا خوب است اما اسراف بد است. شأن ملت مسلمان ما نیست.
عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم برای دختر مکرمه خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند.
زنها دست زدند و خوشی کردند. امّا نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسراف ها همین مجالس عقد و عروسی گران قیمت است. در هتل ها، در این سالن های گران قیمت مجالس درست میکنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام میشود، از بین میرود، روی زمین ریخته میشود و ضایع میگردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافله اسراف!؟
اسراف نباید بشود. اسراف اگر شد هم به خودتان ضرر زدهاید هم به مردم دیگر. هم به جوانها و دخترها و پسرها ضرر زدهاید و هم خودتان را از چشم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) انداختهاید. از چشم امام زمان(علیه السلام) انداختهاید. این اسراف و زیادهروی، کار خلاف محسوب میشود.
عروسی شیرین، آن عروسی ای نیست که توی آن خیلی خرج میشود و اسراف زیاد در آن میشود. عروسیِ شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین میشود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این میشود عروسی. این میهمانی های مفصّل و سالنهای آنچنانی یا توی هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمیگویم ازدواج را باطل می کند، نه! ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ میکند.
مگر سابق که این سالن ها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن میگرفتند، مهمانها میآمدند شیرینی میخوردند، ازدواجها بی برکتتر از امروز بود؟ عزّتِ دخت ها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالن های بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمیکنم با این سالن ها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی میروند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.
هرچه مراسم را کمتر و سادهتر بگیریم بهتر است. بگذارید آن کسانی که ندارند به ازدواج تشویق شوند و آن کسانی که ندارند مأیوس نشوند.
حوزه
فرم در حال بارگذاری ...
دنیاطلبان و خائنان، صلح با معاویه را به امام حسن علیه السلام تحمیل کردند.
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آذر, 1398
رجبیدوانی:
دنیاطلبان و خائنان، صلح با معاویه را به امام حسن علیه السلام تحمیل کردند.
محمدحسین رجبیدوانی پژوهشگر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امامحسین علیه السلام بهمناسبت فرا رسیدن سالروز صلح امام حسن علیه السلام با معاویه گفت:
بعد از صلح امام حسن علیه السلام حاکمیت جامعه به دست پلید معاویه افتاد، کسی که سوابق سیاه پیشین و عملکرد سیاه پسین او بعد از صلح نشان میدهد درصدد نابودی اسلام و آثار رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است.
وی افزود: امام مجتبی علیه السلام وقتی به خلافت رسید، با هجمههای معاویه مواجه شد، او نمیخواست اجازه بدهد پایههای حکومت و قدرت امام علیه السلام مستحکم شود چراکه میدانست امام حسن علیه السلام بهسبب قابلیتهای فراوان و خویشاوندی نزدیک با رسول خدا صلی الله علیه و آله میتوانست قدرت بزرگی تشکیل دهد و او و پیروانش را محو کند.
...
این پژوهشگر تاریخ اسلام یادآور شد: در اواخر خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام ، مردم از جنگها خسته شده بودند بهویژه جنگ صفّین که کشتههای فراوانی داشت و عوائد چندانی هم برایشان از جهت تصرّف دارایی دشمنان نداشت، به این دلیل بعد از مدتی دست از یاری امیرالمؤمنین علیه السلام کشیدند. معاویه از این موضوع آگاه شد و تصمیم گرفت طی چند مرحله به قلمروی امام علی علیه السلام حمله کند و بدین ترتیب، حکومت حضرت را به حالتی ناامن و سرشار از تنش تبدیل کرد.
کوفیان هیچ انگیزهای در دفاع از امام حسن علیه السلام نداشتند
رجبیدوانی خاطرنشان کرد: به همین دلیل، فرامین امام علی علیه السلام با استقبال مردم مواجه نمیشد، در چنین موقعیتی امام مجتبی علیه السلام به خلافت رسیده بود، وقتی معاویه عازم عراق شد، امام حسن علیه السلام از مردم کوفه خواست تا مقابل او بایستند اما آنان چنین نکردند. کوفه شهری نظامی بود، آنان حاضر به یاری امام مجتبی نشدند. معلوم بود که آنان هیچ انگیزهای در دفاع از حق ندارند و حتی برخی از آنان به معاویه نامه نوشتند و به او ابراز وفاداری کردند. امام حسن علیه السلام با قرار دادن این صحنه، در واقع درصدد آزمون مردم کوفه بود تا غربالگری صورت بگیرد و فقط تعداد محدودی از آنان با امام مجتبی علیه السلام همراهی کردند.
بهگفتۀ وی حتی یکی از لشکریان خائن امام مجتبی علیه السلام به جان آن حضرت سوء قصد و ایشان را بهشدت مجروح کرد، با وجود این، حضرت باز هم در جمع آنان حاضر شدند و بهصراحت اعلام کردند که “اگر رضای خدا و مرگ باعزّت را میخواهید، باید با معاویه مقابله کنید چراکه جز شمشیر میان ما و او نباید چیز دیگری وجود داشته باشد؛ جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که خلافت بر بنیامیه حرام است، اما اگر دنیا و باقی ماندن در آن را ترجیح میدهید، پیشنهاد معاویه را بپذیرید.
این پژوهشگر تاریخ اسلام اضافه کرد: معاویه همان نامههای فرماندهانی را که به امام مجتبی علیه السلام خیانت کرده بودند، برای امام علیه السلام فرستاد و نوشت که “شما میخواهید با این لشکریان و این فرماندهان که با من اعلام وفاداری کردند در مقابل من قرار بگیرید؟”
رجبیدوانی گفت: امام علیه السلام به کوفیان فرمود: “در صورتی که با معاویه همراهی کنید و وفادار به او باشید، میبینم که فردا همین نان و آبی را که خدا برای شما مقدّر کرده است به شما و فرزندان شما نخواهند داد". این مردم دلبسته به دنیا، فریاد زدند که “دنیا و باقی ماندن در دنیا و بودن با معاویه را به بودن با شما ترجیح میدهیم".
وی اظهار کرد: در چنین موقعیتی، حضرت مجبور به امضای تعهدنامه صلح با معاویه شد. در منابع تاریخی بهویژه تاریخ یعقوبی آمده که انذار امام مجتبی علیه السلام از پذیرش حکومت معاویه و عواقب پس از آن، بهسرعت رخ داد. در سالهای حکومتداری معاویه ظلم شدیدی به مردم عراق شد، بزرگان آنها را کشتند، اختناق شدیدی کوفه و کوفیان را فرا گرفت، وشکنجههای مختلف و…، طوری که بهگفته یعقوبی، دیگر فرد سرشناس و مطرحی در عراق باقی نمانده بود.
سوءتدبیرهای برخی مسئولان موجب گسترش مفاسد اقتصادی شد
این پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان اینکه این ماجرا دارای درسی زندگیآموز است، گفت:
امروز دشمنان تحریمهای گسترده و توطئههای گوناگون علیه ما ایجاد کردهاند، نباید از استقامت در برابر دشمن و هزینههایی که باید در این مسیر بپردازیم خسته شویم. آنچه جامعه ما در این 40 سال از خود نشان داده این است که بیشتر مردم ما، مردمانی بسیار وفادار و مؤمنند و پای این نظام و ارزشهای آن حتی در سختترین شرایط ایستادهاند.
وی اضافه کرد:
امروز عملکردهای غلط، سوءتدبیرها و خلافگویی برخی مسئولان و زیر پا گذاشتن وعدههای آنان منجر به گسترده شدن برخی مفاسد اقتصادی و شکلگیری اعتراضاتی در مناطق مختلف کشور شده است.
اگر سیاستها درست اِعمال میشد مردم تمام کمبودها و مشکلات را همچون دوران انقلاب اسلامی میپذیرفتند و اینقدر موجهای اعتراضآمیز هم شکل نمیگرفت پس باید همچون گذشته پای ولیّفقیه بمانیم و رهنمودهای ایشان را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم.
تسنیم
فرم در حال بارگذاری ...