پاداش فرزندآوری در کلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعيلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ:

هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است

كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند

و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است

و هنگامى كه شير بدهد ، در هر بار مكيدن ، پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل عليه السلام براى اوست

و آن گاه كه شيردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گويد :

«عمل را از نو آغاز كن كه بى ترديد ، آمرزيده شدى» .

امالى (صدوق) ص 412 - 411


فرم در حال بارگذاری ...

یا عظیم الرجاء از اینهمه بی داد به تو پناه می جویم!

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ


 و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی باز می گردند.(شعراء/227)

حمله جنگده های سعودی به مردم بی دفاع یمن

 

نظر از:  

ای وای و صد وای و واویلا
خدایا منجی عالم را برسان
تو را به اشک دیده این کودکان بی گناه قسم می دهیم
اللهم عجل لولیک الفرج

1394/05/04 @ 21:36
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

لعن الله علی قوم ظالمین

1394/05/04 @ 11:14


فرم در حال بارگذاری ...

برنامه ی سیرو سلوک

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394

نظر از: ابراهيمي [عضو] 

خیلی زیبا بود.
ممنون محدثه جان
عباداتان قبول
التماس دعا

1394/05/04 @ 00:25


فرم در حال بارگذاری ...

بلا يا لطف خدا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394

 

پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله به خانه يكى از مسلمانان دعوت شدند؛ وقتى وارد منزل او شدند مرغى را ديدند كه در بالاى ديوار تخم كرد و تخم مرغ نيفتاد يا افتاد و نشكست . رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله در شگفت شدند.

صاحب خانه گفت : آيا تعجب فرموديد؟ قسم به خدايى كه تو را به پيامبرى برانگيخته است به من هرگز آسيبى نرسيده است .

رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله برخاستند و از خانه آن مرد رفتند، گفتند كسى كه هرگز مصيبتى نبيند مورد لطف خدا نيست .(بحارالانوار، ج 15، جزء اول ، ص 56، چاپ كمپانى ، نقل از كافى)
از حضرت صادق علیه السلام روايت شده كه :

انَّ اشدُ الناس بلاء الاَنبياء، ثمّ الّذين يلونهم ، ثمّ الامثل فالامثل.(بحارالانوار، ج 15، جزء اول ، ص 56، چاپ كمپانى ، نقل از كافى)

«پرگرفتارترين مردم انبيا هستند؛ در درجه بعد كسانى كه از حيث فضيلت بعد از ايشان قرار دارند و سپس هر كس كه با فضيلت تر است به ترتيب از بالا به پايين»

در كتب حديث ، بابى اختصاص يافته است به شدت ابتلاء اميرالمؤ منين علیه السلام و امامان از فرزندان او.

بلا از براى دوستان خدا لطفى است كه سيماى قهر دارد، آنچنان كه نعمتها و عاقبتها براى گمراهان و كسانى كه مورد بى مهرى پروردگار قرار مى گيرند ممكن است عذابهايى باشند اما به صورت نعمت و قهرهايى به قيافه لطف .(عدل آلهى ، مجموعه آثار، ج 1، ص 179 و 180.)

حكايتها و هدايتها در آثار استاد شهيد آية الله مرتضى مطهرى

محمّد جواد صاحبى

 


فرم در حال بارگذاری ...

تأثیرنگاه ناپاک

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394


فرم در حال بارگذاری ...

سيره سبز

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394


سرور فقيهان كربلا آیت الله محمد باقر بهبهانى(ره) لباسهاى ساده مى پوشيد،(1) همنشينى با تهيدستان را دوست داشت و در برآورده ساختن نياز ناتوانان جامعه از هيچ كوششى دريغ نمى كرد.

بسيار اتفاق مى افتاد كه استاد بزرگ بهبهان عبادت استيجارى انجام مى داد و در آمد آن را به شاگردان تنگدستى چون ميرزاى قمى مى سپرد تا در راه دانش اندوزى به كار گيرد.([2])

ميرزا محمد تنكابنى مى نويسد:

زوجه آن جناب در ايام زمستان جبه اى بر او درست كرد. آن بزرگوار جبه را پوشيد و چون وقت مغرب شد به مسجد رفت. در راه يكى از او باش كلاه از سر بر داشته، برهنه پاى نزد آقا شتافت و عرض كرد: آقا، سرم برهنه است و كلاهى ندارم، هوا سرد است، فكرى برايم كنيد.

آن جناب فرمود: چاقو همراه دارى؟

مرد پاسخ داد: آرى.

استاد با چاقو يك آستين جبه را بريد به مرد تهيدست داد و فرمود: اين آستين را بر سر بگذار و شب را بگذران تا صبح فكرى برايت شود.

چون به خانه بازگشت همسرش جبه وى را بى آستين ديد و بسيار ناخشنود شد و گفت: من مدتها زحمت كشيده، جبه اى آماده ساختم شما آن را ناقص كرديد.([3])

علاوه بر اين فقيه يگانه روزگار زندگى فرزندانش را نيز زير نظر داشت تا در استفاده از نعمتهاى جهان زياده روى نكنند و پا برهنگان جامعه را از ياد نبرند. روزى حضور زنى با پيراهن رنگارنگ در خانه توجه اش را جلب كرد. از اطرافيان پرسيد: اين زن كيست؟

گفتند: عروستان است آقا عبدالحسين لباس تازه برايش خريده.

استاد خشمگينانه به چهره فرزندش نگريسته، وى را از تكرار اين كردار باز داشت. آقا عبدالحسين اين آيه را تلاوت كرد: قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللهِ التى اَخرَجَ لِعِبادِهِ …([4])

وحيد دوران فرمود: من نيز اين آيه را شنيده ام ولى بسيارى از فقيران پيرامون ما زندگى مى كنند كه به نادارى ما تسلاى خاطر مى جويند.([5])

...

نوه گرانقدر آن فقيه فرزانه درباره دنيا گريزى پدر بزرگ ارجمندش چنين نوشته است:

در همه عمر به گردآورى زخارف دنيوى همت مصروف نفرموده، بلكه اصلا به سكه هاى مختلفِ دينار و درهم و فرق انواع آنها مطلع نبود. عزلت از اهل دول بر مزاج آن بزرگوار به غايت استيلا داشت و از معاشرت آنها دامن كشيده، مصاحبت با فقرا را خوش داشت.([6])

استاد يگانه بهبهان از كسى هديه نمى پذيرفت بر اين سيره نيك پاى مى فشرد و از شاگردانش مى خواست كه به جاى پرداختن به اين مسايل به درس و تحقيق روى آورند. يكى از شاگردان وى در اين باره خاطره اى شنيدنى دارد:

هنگامى كه در كربلا از محضر آقا، فيض مى بردم تاجرى به زيارت آمد و پارچه اى براى آقا هديه آورد. او شنيده بود كه آقا از پذيرفتن هديه سرباز مى زند پس درپى چاره اى بود تا هديه اش پذيرفته شود.

… او نزد من آمد و از من خواست در اين راه اقدامى كنم ولى نپذيرفتم. مرد برخواسته اش پاى فشرد و گفت: اگر كارى كنى آقا اين پارچه قبايى را بپذيرد يك قبا نيز به شما مى دهم…

پارچه را از تاجر گرفتم و در گرماى هوا به خانه استاد رفتم و بر در كوفتم. آقا با پيراهن عربى و شب كلاه تشريف آورده، در را گشود و چون مرا ديد، فرمود: چه شده است؟

گفتم: آقا مرد مؤمنى هديه اى برايتان آورده تا جامه خود سازيد. آقا دگرگون شد و خشمگينانه فرمود: گمان كردم در اين هواى گرم، آمده اى تا مسأله اى علمى بپرسى يا يكى از مشكلات علمى ات را حل كنى.

بعد در را بست و برگشت. من عرض كردم: آقا، عرض ديگرى نيز دارم.

آقا در گشود و فرمود: چه چيز است؟

عرض كردم: اين مرد وعده داده اگر شما پارچه را قبول كنيد، يك پارچه قبايى هم به من دهد. راضى نشويد اين فرصت از دستم برود.

آقا خنديد و فرمود: فرزندم، درس بخوان، وقت خويش را در اين كارها تلف نكن.

پس پارچه را پذيرفت و فرمود: به اين شرط مى پذيرم كه ديگر هرگز از اين كارها نكنى([7])

البته اين رفتار مرجع پاك رأى كربلا تنها به مردم عادى اختصاص نداشت آن بزرگمرد درباريان و شاهزادگان را نيز نوميد مى كرد و از پذيرش هدايايشان سر باز مى زد. در كتاب فردوس التواريخ چنين مى خوانيم:

قرآنى به خط ميرزاى نيريزى، كه جلد آن به ياقوت والماس و زبرجد و ساير سنگهاى گرانبها آراسته بودند، از سوى سلطان آقا محمد خان براى آقا فرستاده شد. آورندگان قرآن به منزل آقا رفته، در كوفتند. آقا در را باز كرد و در حالى كه قلم به دست مباركش بود به فرستادگان دربار نگريست و فرمود: چه كار داريد؟

گفتند: حضرت سلطان قرآنى برايتان فرستاده است.

آن حضرت نگاهى به قرآن آراسته كرده، فرمود: اين زينتها چيست كه بر جلد آن فرار گرفته؟

پاسخ دادند: سنگهاى گرانبهاست.

استاد فرمود: چرا كلام خدا را چنين كرده، سبب حبس و تعطيل آن مى شويد. آنها را از جلد قرآن جدا كرده، بفروشيد و قيمتش را ميان دانشجويان علوم دينى و تهيدستان قسمت كنيد.

فرستادگان دربار گفتند: قرآن را بپذيريد، به خط ميرزاى نيريزى است و بهاى بالايى دارد.

استاد فرمود: هر كس قرآن را آورده، آن را نزد خويش نگهدارد و پيوسته تلاوت كند.

يگانه روزگار با اين سخن در را بست و پى كار خويش رفت.([8])

****************

[1]- فردوس ,,,التواريخ، باب دوم.

[2]- قصص العلماء، ص159.

[3]- همان.

[4]- بگو چه كسى زيورهاى خدا را كه براى بندگانش پديد آورده حرام كرده است…؟

[5]- همان.

[6]- وحيد بهبهانى، ص140.

[7]- دارالسلام، عراقى، ص561 و 562.

[8]- فردوس ,,,التواريخ، باب دوم.

فرهیختگان شیعه


فرم در حال بارگذاری ...

آل سقوط

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394

مقام معظم رهبری:

جنبه وحشیانه، بر جنبه متین و باوقار سیاست خارجی عربستان سلطه یافته است.

مؤسسه ابناء الرسول (صلی الله علیه و آله) تهران»


فرم در حال بارگذاری ...

نقد افكار وهّابيّت در حوزه توسل/توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله قبل از بعثت(2)

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394

1. توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله قبل از خلقت آن حضرت:

توسّل پيامبران گذشته به رسول اكرم صلى الله عليه و آله قبل از خلقت آن حضرت مسئله اى مسلّم و غير قابل انكار است، زيرا روايات وارده در اين موضوع در كتب اهل سنّت كه تصريح به صحّت آن نيز شده است وجود دارد، كه راه هرگونه توجيه و تأويل را مسدود و بطلان نظريّه وهّابيّت را كه هرگونه توسّل به پيامبران و صالحان را شرك مى شمارند، باطل مى سازد. به نمونه اى از اين روايات اشاره مى شود:

حاكم نيشابورى از علماى بزرگ اهل سنّت در كتاب المستدرك على الصحيحين از عمر بن خطّاب و او هم از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه فرمود:

لما اقترف آدم الخطيئة قال : ياربّ أسألك بحقّ محمّد لمّا غفرت لي.

فقال اللّه تعالى: يا آدم وكيف عرفت محمّدا ولم أخلقه؟

قال: يا ربّ لأنّك لمّا خلقتني بيدك، ونفخت في من روحك، رفعت رأسي، فرأيت على قوائم العرش مكتوبا لا إله إلا اللّه، محمّد رسول اللّه، فعرفت أنّك لم تضف إلى اسمك إلا أحبّ الخلق إليك؛ زمانى كه حضرت آدم گرفتار خطا گرديد، خداوند عالم را به آبروى رسول اكرم سوگند داد كه وى را مورد بخشش و مغفرت قرار دهد.

خداوند فرمود: اى آدم! چگونه محمّد را شناختى با اينكه او هنوز پا به عرصه وجود نگذاشته است؟

حضرت آدم پاسخ داد: پس از آن كه خلق شدم، به بالاى سرم نظرى افكندم، نوشته اى را در ستون هاى عرش مشاهده كردم كه نوشته شده بود: «لا إله إلا اللّه محمّد رسول اللّه»، دريافتم كه حضرت محمّد گرامى ترين موجود هستى است، چون نام او در كنار نام تو جاى گرفته بود.

فقال اللّه : صدقت يا آدم إنّه لأحبّ الخلق ، إذ سألتني بحقّه فقد غفرت لك، ولولا محمّد ما خلقتك.

خداوند فرمود: آرى! راست گفتى، او محبوب ترين انسانِ هستى است و اكنون كه مرا به حقّ او سوگند دادى از تمام خطاهاى تو صرف نظر نمودم و اگر او نبود، تو را خلق نمى كردم.

...

حاكم نيشابورى سپس مى گويد: هذا حديث صحيح الإسناد(مستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 672، ح 4227 و ج 2، ص 615 به تحقيق دكتر يوسف مرعشلى، دار المعرفه بيروت.)؛ سند اين حديث صحيح است. بيهقى اين روايت را در كتاب دلائل النبوّه(دلائل النبوه، ج 5، ص 489) نقل نموده است كه ذهبى معتقد است كه تمامى اين كتاب هدايت و نور است و هم چنين طبرانى در كتاب معجم صغير(معجم صغير، ج 2، ص 82.) و سُبكى در شفاء السقام(شفاء السقام، ص 120) با گواهى بر صحّت آن و سمهودى در وفاء الوفاء(وفاء الوفا، ج 4، ص 1371) و قسطلانى در المواهب اللدنيّه( المواهب اللدنيّه، ج 4، ص 594) اين حديث را نقل كرده اند.

2. توسّل عبدالمطّلب به پيامبر صلى الله عليه و آله در دوران شير خوارگى حضرت:

شهرستانى از علماى بزرگ اهل سنّت در كتاب ملل و نحل مى نويسد: زمانى قحطى و خشكسالى سرزمين مكّه را فرا گرفت و ابرها از باريدن خوددارى كردند، مردم مكّه در فشار شديد قرار گرفتند، عبدالمطّلب قنداقه رسول اكرم صلى الله عليه و آله را روى دست گرفت و مقابل كعبه ايستاد و گفت: يا ربّ! بحقّ هذا الغلام ورماه ثانيا وثالثا وكان يقول: بحقّ هذاالغلام اسقنا غيثا، مغيثا، دائما، هاطلاً، فلم يلبث ساعة أن طبّق السحاب وجه السماء، وأمطر حتّى خافوا على المسجد(الملل والنحل، ج 2، ص 249)؛

خدايا، به حق اين نوزاد، باران رحمت خود را همواره و پياپى بر ما به باران! ساعتى نگذشت كه ابر سياهى فضاى مكّه را فرا گرفت و باران شديدى باريد، به گونه اى كه مردم ترس آن را داشتند كه خانه خدا در معرض سيل قرار گيرد. ابن حجر مى گويد:

وقتى كه عبدالمطّلب با توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله براى مردم طلب باران نمود، بزرگان قريش همانند: عبداللّه بن جدعان و حرب بن اميّه، به عبد المطلب اظهار داشتند: هنيئا لك! أبا البطحاء(الاصابة، ج 8، ص 136 شماره 11182، ترجمة رقيقة بنت أبى صيفى بن هاسم. )؛ اى پدر حجاز، اين نوزاد بر شما مبارك باشد. و هم چنين ابن حجر مى نويسد: شعرى كه ابوطالب سروده است مربوط به همين قضيّه است:

وأبيض يُسْتَسَقَى الغَمامُ بوجهِه ثِمالُ اليتامى عصمةٌ للأرامِل(فتح البارى، ج 2، ص 412 و دلائل النبوة، ج 2، ص 126)

آن سفيد رويى كه به آبروى او، باران رحمت الهى بر يتيمان و بيوه زنان و بيچارگان نازل مى شود.

3. توسّل ابوطالب به رسول اكرم صلى الله عليه و آله در كودكى آن حضرت:

ابن عساكر و ديگران از شخصى به نام ابو عرفه نقل كرده اند كه گفته است: در زمان قحطى و خشكسالى وارد سرزمين مكّه شدم، مردم اطراف ابوطالب حلقه زده و به وى مى گفتند: اى ابوطالب، اينك قحطى سراسر سرزمين مكّه را فرا گرفته، خانواده ها در معرض نابودى قرار گرفته اند، از خداوند طلب رحمت نما! ابوطالب به همراه كودك خردسالى كه همان پيامبر گرامى بود و مانند خورشيد مى درخشيد و اطراف او را غلامان حلقه زده بودند بيرون آمد و در كنار كعبه قرار گرفت، به رسول اكرم متوسّل شد و طلب باران نمود، همان وقت ابرها از گوشه و كنار آسمان به هم پيوستند و بارش آغاز شد، بطورى كه تمام صحراها و درّه ها انباشته از آب گرديد، در اين وقت بود كه ابوطالب آن شعر معروف خود را سرود.

وأبيض يستسقى الغمام بوجهه
ثُمال اليتامى عصمة للأرامل

(مختصر تاريخ دمشق ابن منظور، ج 1، جزء 1، ص 162؛ خصائص الكبرى سيوطى، ج 1، ص 86 و سيره نبويّه زينى دحلان، ج 1، ص 43. در صحيح بخارى باب «استسقاء» نيز به شعر ابوطالب اشاره شده است. صحيح بخارى، ج2، ص 15، باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قَحَطُوا.)

4. توسل يهوديان مدينه به حضرت قبل از بعثت:

مفسران و محدثان اهل سنّت در ذيل آيه 89 سوره بقره( وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ؛ و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه هايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند لعنت خدا بر كافران باد.) از ابن عباس نقل كرده اند: يهود خيبر در جنگ با قبيله غطفان كه احساس شكست مى كردند به نبى مكرم صلى الله عليه و آله متوسل مى شدند و مى گفتند:

إنّا نَسْألُك بِحَقِّ النَبِي الأُمِّي الَّذِي وَعَدْتَنا أنْ تُخْرِجَهُ لَنا فِي آخِرِ الزَّمانِ إلاّ تَنْصُرَنا عَلَيْهِمْ(تفسير طبرى، ج 1 ص 324، تفسير قرطبى ، ج 2 ، ص 27، العجاب في بيان الأسباب ابن حجر عسقلانى ، ج 1 ، ص 282، در المنثور سيوطى ، ج 1 ، ص 88، البداية والنهاية، ج 2 ص 378، مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 263.)؛

خدايا، تو را به حق پيامبر اُمّى كه بشارت بعثت آن را داده اى، سوگند مى دهيم كه ما را در اين جنگ پيروز گردان. آنان با اين توسل، پيروز مى شدند، ولى پس از بعثت پيامبر اكرم، رسالتصلى الله عليه و آله آن حضرت را انكار كردند.

یاوران دجال


فرم در حال بارگذاری ...

پیمانه تدبیر

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394

حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند:

صَلاحُ حالِ التّعايُشِ وَ التَّعاشُرِ مِلاَمِكْيال ثُلْثَاهُ فِطْنَةٌ وَثُلْثَهُ تَغافُلٌ(1)

ترجمه

     اصلاح وضع زندگى و معاشرت با پيمانه اى انجام مى شود كه دو سوّم آن هوشيارى است و يك سوّم آن بى اعتنايى و تغافل!

شرح كوتاه

أَفَلَا يتَدَبَّرُونَ…

     هيچ كارى بدون مطالعه و نقشه و هوشيارى سر نمى گيرد، همچنين هيچ كارى بدون بى اعتنايى هم به سامان نمى رسد. به تعبير بهتر و روشنتر: اگر ما بخواهيم بدون مطالعه و دقت كار كنيم مواجه با شكست خواهيم شد ولى اگر بخواهيم براى تمام احتمالات ممكن و حوادث پيش بينى نشده به هنگام انجام كارها خود را معطل سازيم به اين آسانى قادر بر انجام كارى نيستيم و براى يك كار بايد سال ها مطالعه كنيم، و نيز براى انتخاب دوست و شريك و همسر و مانند آن، لذا فرمود دو سوّم دقّت و يك سوّم بى اعتنايى.

1. از كتاب تحف العقول، صفحه 267.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی


فرم در حال بارگذاری ...

بهشت خاکی( نماهنگ تصویری به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع)+ دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394

کلیپ تصویری به مناسبت هشتم شوال ، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام

با صدای: محمد حسین حقیقی          شاعر : احسان جاودان

تنظیم: مسعود بقایی          میکس و مسترینگ دیجیتال : حسن پورمحمدی

ضبط: محمد مهدی نوری     تصاویر : سجاد ریاحی

دانلود نماهنگ


فرم در حال بارگذاری ...