برنامه خودسازی یک شهید عارف

نوشته شده توسطرحیمی 29ام شهریور, 1393


مراحل پنجگانه سیر و سلوک، یعنی: مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه که در بسیاری از کتب اخلاقی و سیر و سلوکی، از جمله: کتاب «شرح چهل حدیث» امام خمینی رحمه الله و «المراقبات» مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رحمه الله مورد تأکید فراوان می باشد، جزء برنامه روزانه بسیجیان عارف و مخلص بود.

از جمله این عارفان مجاهد، نوجوان شانزده ساله ای بود که دارای برنامه های ویژه ای برای خودسازی بود. آنچه در ذیل می آید، از زبان همرزم این شهید نوجوان، یعنی شهید «محمد بندرچی» است:

«این داستان مربوط به شبهایی است که در پادگان لشکر 8 نجف اشرف در کنار شهر شوشتر مستقرّ شده بودیم. گردان حضرت رسول صلی الله علیه و آله قزوین به عنوان گردان غوّاص انتخاب شده بود؛ گردانی که در اوایل سال 1365 و با تبلیغات گسترده ایران که امسال سال تعیین کننده در جنگ خواهد بود، از مخلص ترین و عاشق ترین نیروها شکل گرفته بود.

سحرها وقتی برای نماز آماده می شدیم و به کنار تانکرها می آمدیم، صدای جانسوزی از اطراف محوطه گردان به گوش می رسید؛ ناله های نیمه شب دلنوازی که از حنجره عاشقی بی قرار بر می خاست و زمزمه های عاشقانه ای که از فراق یار، بی قراری می کرد. همه دوست داشتند بدانند صاحب صدا کیست؟

از بچه های نگهبان می شنیدیم که این برنامه خیلی زودتر از اذان صبح هر روز دنبال می شود و خود شاهد بودم که هر روز جانسوزتر از قبل ادامه می یابد.

با کنجکاوی که داشتم، او را پیدا کردم. او شانزده سال بیشتر نداشت. با قد و قواره ای کوچک، همیشه لبخند ملیح بر لب داشت و چهره استوار و مصمّمش حکایت از روحی بلند داشت. پیش تر در دوران راهنمایی او را دیده بودم و حدود یک سال از من کوچک تر بود. بسیار مؤدّب، موقّر و پاکیزه بود و  در رشته ریاضی ـ فیزیک درس می خواند و از تیزهوشان دبیرستان بود. پایبندی عجیبی به انجام واجبات و حتّی مستحبات داشت و در مکروهات و مباحات هم اهل احتیاط بود.

هر چه به او نزدیک تر می شدم، خود را حقیرتر می دیدم. گویا دریایی موّاج از معنویات بود که با همه جوش و خروش عاشقانه اش، آرامش عجیبی در برخوردها و برنامه های فردی و اجتماعی داشت. هر چه جلوتر می رفتم، حالات معنوی او فزونی می یافت؛ به گونه ای که در شبهای سرد زمستان 1365 و قبل از عملیات کربلای 4 در اروندکنار، می دیدم که برنامه های شبانه اش ادامه داشت.

برنامه ریزی و نظم در عبادتهای مستمرّ و دلنشین، مطالعات عمیق دینی و تفکّر، ادب در برخوردها و مهرورزی و کمک به دیگران بر جاذبه اش می افزود و همگان را مجذوب خود می کرد؛ اما با این حال، خلوت را دوست می داشت.

وقتی کتاب «رساله لقاء اللّه» مرحوم ملکی تبریزی را در کتابهایم دید، پیشنهاد مطالعه و مباحثه آن را به من داد و من مشتاقانه پذیرفتم.

اصرار داشت که من کتاب را بخوانم و توضیح دهم. بارها می شد که من می خواندم، ولی مطلب را نمی فهمیدم و او با ادبی خاص، مطلب را آن چنان باز می کرد که گویا بارها آنها را تدریس کرده و در فلسفه و عرفان صاحب نظر است. با این حال، با حالتی سؤال گونه می پرسید که آیا درست گفته است؟

بعد از شهادتش در جزیره امّ الرصاص، نوشته ای از برنامه های روزانه اش به دستم رسید که البته خود از نزدیک شاهد اجرای آنها بودم و بعدها فهمیدم که گویا با مرحوم سعادت پرور (پهلوانی) هم در ارتباط بوده است.

در ذیل به برنامه های روزانه آن شهید عارف و سالکِ الی اللّه که عین عبارات و نوشته های اوست، اشاره می کنم:

1. تمام مواظبت بر ادای واجبات و ترک محرّمات با کمال دقّت؛

2. کمال مراقبت در همه روز؛

3. محاسبه هنگام خواب؛

4. تدارک وتنبیه و مجازات؛

5. ساعتی خلوت با خدا یا گریه و زاری و خضوع و خشوع؛

6. چون از ذکر خسته شدی، سر به گریبان فکر فرو بری؛

7. هفتاد مرتبه استغفار صباحا و مساءً؛

8. هر شب و عصر جمعه صد مرتبه سوره قدر؛

9. مواظبت بر تهجّد و برخواستن لیل و قرائت قرآن تا طلوع آفتاب؛

10. تمام مواظبت بر دوام توجّه به حضرت حجّت علیه السلام و بعد از هر نماز دعای غیبت، سه مرتبه توحید و دعای فرج؛

11. تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بعد از هر نماز واجب و قرائت آیة الکرسی قبل از خواب؛

12. سجده شکر بعد از بیداری از خواب و خواندن آیات آخر سوره آل عمران با توجه در معنا؛

13. دعای صحیفه بعد از نماز واجب ترک نشود.»

این برنامه مراقبت ویژه ای بود که یک نوجوان شانزده ساله به آن عمل می کرد و پس از شهادت او در جیب لباسش پیدا شد.

منبع:حوزه نت


پوستر:فرزند بیشتر،زندگی شادتر

نوشته شده توسطرحیمی 29ام شهریور, 1393

پوستر/ فرزند بیشتر، زندگی بهتر

طرح ختم سوره مبارکه فجر به مدت چهل روز

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1393


حوزه علمیه محدثه(سلام الله علیها)بروجرد در نظر دارد طرح ختم جمعی سوره مبارکه فجر را به مدت چهل روز برگزار نماید.این طرح به نیت تعجیل در فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان ،نابودی هرچه زودتر مسلمان نماهای ضد دین و پیروزی امت اسلام بر گروههای تکفیری و همچنین سلامتی مقتدایمان امام خامنه ای برگزار می گردد و ثواب آن به پیشگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم می گردد.

زمان برگزاری:

جمعه اول ذی الحجه(4 مهر)تا روز دهم محرم (عاشورا) به مدت چهل روز(هر روز یک تلاوت توسط هر فرد)

دوستانی که مایل به شرکت در این طرح معنوی هستند با ارسال کلمه “فجر”در بخش نظرات شرکت خود را در این طرح اعلام نمایند.

یشاپیش از همکاری شما سپاسگزاریم.

نامگذاری سوره ها بی مناسبت نیست.

برخی از سوره ها علاوه بر نام معروف خود، عنوان ویژه ای هم دارد.

سوره «فجر» یکی از این سوره هاست.

امام صادق علیه السلام فرموده است:

«سوره فجر را در نمازهای فریضه و نافله خویش بخوانید، که آن، سوره حسین علیه السلام است و به آن رغبت و اشتیاق نشان دهید».(1)

 

خواص سوره فجر

هر كس سوره فجر را را در دهه اول ماه ذی الحجه قرائت نماید گناهانش بخشیده می شود و اگر در غیر این ایام خوانده شود مایه نورانیت او در قیامت می گردد.

این سوره هشتاد و نهمین سوره قران كریم است كه مكی  و دارای 30 آیه است.

محتوا :

سوره فجر اشاره‌ای به بعضی از اقوام طغیانگر پیشین مانند قوم عاد و قوم ثمود و فرعون؛ و انتقام شدید خداوند از آنان کرده‌است، تا قدرتهای دیگر حساب خود را برسند. در بخش دیگر این سوره اشاره مختصری به امتحان و آزمایش انسان دارد. در پایان به مساله معاد و سرنوشت مجرمان و کافران؛ و همچنین پاداش عظیم مؤمنانی که صاحب نفوس مطمئنه هستند می‌پردازد .

در فضیلت این سوره از امام صادق علیه السلام نقل شده است: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت كنید. زیرا این سوره ، سوره امام حسین علیه السلام است. هر كس این سوره را قرائت نماید در روز قیامت در درجه امام حسین علیه السلام و همراه ایشان خواهد بود.1

ابو اسامه می گوید: من در مجلسی كه امام صادق علیه السلام این حدیث را فرمود حاضر بودم از ایشان پرسیدم: چگونه این سوره مخصوص امام حسین علیه السلام شد؟ فرمود: آیا این آیه را نشنیده ای: یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی… منظور از نفس مطمئنه امام حسین علیه السلام است.

در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر كس سوره فجر را را در دهه اول ماه ذی الحجه قرائت نماید گناهانش بخشیده می شود و اگر در غیر این ایام خوانده شود مایه نورانیت او در قیامت می گردد.

در فضیلت این سوره از امام صادق علیه السلام نقل شده است: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت كنید. زیرا این سوره ، سوره امام حسین علیه السلام است. هر كس این سوره را قرائت نماید در روز قیامت در درجه امام حسین علیه السلام و همراه ایشان خواهد بود .

 

آثار و بركات سوره

1) فرزند دار شدن

هر كس آن را بنویسد و با خود همراه داشته باشد و با همسر خود همبستر شود خداوند فرزندی را كه نور چشم او باشد به او عطا می كند.4

آورده اند كه 11 بار خواندن سوره فجر پیش ار انعقاد نطفه برای پسر دار شدن مفید است.

2) در پناه خدا قرار گرفتن

امام صادق علیه السلام فرموده اند: هر كس هنگام طلوع فجر سوره فجر را بخواند تا فجر روز بعد در امان خدا خواهد بود.

صفحات: 1· 2

زندگی به سبک ریحانه!

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1393

ریحان از گیاهان زیبا و خوش بویی است که شاید کسی نباشد که از آن خوشش نیاید!

رنگ چشم نواز سبز و بنفش ریحان، طعم گوارای آن و عطر دل انگیزش، این سبزی را دل پذیر کرده است؛ تا جایی که ریحان را در ادبیات، قرین گل و لاله کرده است:

بشکفت گل در بوستان، آن غنچه ی خندان کجا؟

شد وقت عیشِ دوستان، آن لاله و ریحان کجا؟

«امیر خسرو دهلوی»

ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی

خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

«حافظ»

چون ز شورستان تن رفتی سوی بستان جان

جز گل و ریحان و لاله چشمه های آب کو

«مولوی»

راستی از وی مجوی زانکه نروید

هیچ گه از شوره زار لاله و ریحان

«پروین اعتصمامی»

*زن در نگاه وحیانی، محور خانواده است و مرد، نقش پوسته و محافظ خانوار را به عهده دارد. در واقع واحد شمارش و رسمیت خانواده در اسلام به زن است و نه مرد. زن به مثابه هسته ی مرکزی سلول خانواده و مرد، غشای پیرامونی آن است. این محوریت بانو در خانواده، ترسیم شبکه ی ارتباطی زن با فرد و اجتماع را آسان تر می سازد و نقش بی بدیل بانوی خانواده را در تنظیم این روابط و مناسبات، یادآوری می کند. حال اگر بخواهیم سبک زندگی مؤمنانه را ترسیم کنیم، باید توجه بیش تری به نقش بانو در این نقاشی داشته باشیم.

*اگر بخواهیم از قرآن، سبک زندگی بیاموزیم، این کتاب آسمانی به ما می آموزد که زندگی تنها از تولد تا مرگ نیست! زندگی پیش از تولد نوزاد آغاز می شود و پس از مرگ ادامه دارد. با این نگاه قرآنی است که درمی یابیم خدا برای ما زندگی پاکیزه را رقم زده است:

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاه طَیبَه وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُون » (نحل، آیه ی97)

هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم؛ و پاداش آن ها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد.

جالب است بدانیم قرآن چه چیزهایی را با صفت پاکیزه آورده است:

  • خوردنی های پاکیزه (بقره، آیه ی172)،
  • زندگی پاکیزه (نحل، آیه ی97)،
  • نسل پاکیزه (آل عمران، آیه ی38)،
  • اموال پاکیزه (نساء، آیه ی2)،
  • رزق پاکیزه (انفال، آیه ی26)،
  • سرزمین پاکیزه (اعراف، آیه ی58)،
  • مسکن پاکیزه (توبه، آیه ی72)،
  • نسیم پاکیزه (یونس، آیه ی22)،
  • درخت پاکیزه (نحل، آیه ی24)،
  • گفتار پاکیزه (حج، آیه ی24)
  • و زن و مرد پاکیزه (نور، آیه 26).

*تا این جا دانستیم برای داشتن زندگی پاکیزه باید عمل صالح انجام بدهیم؛ یعنی زندگی ما باید رنگ و بوی کار نیک داشته باشد. در برابر این کارهای صالح، خدا هم پاداش می دهد؛ اما سنجش این پاداش با بهترین اعمال صورت خواهد گرفت. به دیگر سخن، قیمت پاداش ما با بهترین جنس ها که تحصیل می کنیم محاسبه می شود پس چه معامله ی پرسودی! خوب است بدانیم این پاداش چیست؟ قرآن در آیه ی چهل سوره ی غافر باز هم به زنان و مردانی که عمل صالح انجام می دهند می فرماید که پاداش شان بهشتی است که در آن روزی بی حساب خواهند خورد.

حال که با شیوه ی محاسبه ی خدایی آشنا شدیم بد نیست بدانیم خدا با بدکاران چگونه معامله می کند؟ خدای مهربان مجازات بدکاران را به همان اندازه ی بدی شان محاسبه می کند نه بیش تر! (غافر، آیه ی42)

فراموش نکنیم شرط دیگر ایمان بود. پس کار نیک و باور، دو شرط زندگی پاکیزه در دنیا و بهشت بی حساب در آخرت است. این نکته در آیه ی «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب» (رعد، آیه ی29) هم تأکید شده است. این زندگی پاکیزه است که از سوی خدا به انسان مؤمن عطا می شود. این بشارت خدا است (یونس، آیه ی64) و خدا ولیّ چنین کسانی در دو دوره ی زندگانی این جهانی و آن جهانی است (فصلت، آیه ی31).

البته کسانی که به دنیا می چسبند شاید اموال زیادی داشته باشند (هود، آیه ی15) اما دیگر آخرت خود را فروخته اند (بقره، آیه ی86) و برای همین آرزوی رسیدن به بهشت را ندارند. آن ها آرزوی زندگی هزار ساله دارند! (جاثیه، آیه ی24) ولی جالب این جا است که بخشی از عذاب شان را در همین دنیا می چشند و بخش دیگرش را در جهان آخرت که عذابی سخت تر است (رعد، آیه ی34) یعنی همان دنیایی که به آن ایمان ندارند!


*چه بوی ریحانی می دهد زندگی پاکیزه! بوی ریحان دنیا «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیحان » (الرحمن، آیه ی12) و بوی ریحان آخرت «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّه نَعیم » (واقعه، آیه ی89) حالا بانوی مؤمن که نقش محوری خانواده را به عهده دارد، چه گونه می تواند زندگی را پاکیزه کند؟ ایمان و عمل صالح چگونه باید در نهاد خانواده نهادینه شود؟ باز هم دست به سوی قرآن دراز می کنیم تا بدانیم به چه چیزهایی باید ایمان داشت؟ خدا، قیامت، فرشتگان، کتاب خدا و پیامبران (بقره، آیه ی177) اما نمونه ی عمل صالح بسیار است از امر به معروف و نهی از منکر گرفته تا انفاق و کارهای خیر و نوع دوستانه. هم چنین قرآن، زنانی که در برابر شوهران شان متواضع باشند و در نبود آنان رازها و حقوق همسرشان را پاس بدارند، زنانی صالحه خوانده است. (نساء، آیه ی34)

شوهر، فرزندان، پدر و مادر و بستگان همه در معرض مدیریت بانوی پاکیزه اند. این بانو است که می تواند با رعایت حق شوهر، هم عمل صالح انجام دهد هم او را به انجام عمل صالح دعوت کند. این بانو است که می تواند با تربیت دل سوزانه ی خود جرعه جرعه ایمان را در وجود فرزندانش بیافشاند و گوهر عشق و ایمان را در دل شان بپروراند. این بانو است که از لالایی دوشینه تا سرودهای پگاه و نماز و دعا می تواند عطر ریحان پاکیزگی را در خانه بپراکند. احترام به پدر و مادر خود و پدرشوهر و مادرشوهر و دیگر بزرگان، همان احسان و نیکی است که قرآن خواسته و عمل صالحی است که برای رضای خدا انجام می گیرد. این زندگی پر از نور و سرور، بوی ریحان می دهد که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «فإنّ المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه» (من لا یحضره الفقیه، ج3، ح1724، ص304)

خبرگزاری حوزه

سبک زندگی رسانه ای ...

نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1393

انفجار ارتباطات در عصر اطلاعات

وقتی در عصری به نام عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات زندگی می کنیم، رسانه های جمعی نیز ارتباط اجتناب ناپذیری با صحنه ی مناسبات اجتماعی انسان ها پیدا می کنند. صحنه ی ارتباطات اجتماعی انسان ها از گذشته تاکنون به قدری تغییر و تحول یافته است که بشر را با انقلاب ارتباطی نیز روبه رو کرده است. ارتباطات رو در روی انسان ها در گذشته نمی توانست زندگی و آداب و رسوم اجتماعی آن ها را با تغییر و تحول چشم گیری روبه رو کند؛ اما امروزه به دلیل فراوانی ارتباطات انسانی به کمک تکنولوژی و فناوری، زندگی انسان همواره رو به تغییر است. در گذشته، انتقال افکار و از جمله رونق و ترویج روش های گوناگون زندگی به دلیل محدود بودن ارتباط و وسایل ارتباط جمعی با روندی بسیار کُند و ضعیف همراه بود؛ ولی امروزه با توجه به فناوری های نوین، به جرأت می توان گفت که جوامع بشری به صورت روزانه با هم در ارتباط هستند و همین رابطه باعث شده تا سبک ها و روش های زندگی جدید با شتاب بیش تری در سطح دنیا در حال چرخش و تغییر باشد. در حال حاضر با پیش رفت ارتباطات، جوامع دست خوش تغییرات بسیاری شده اند و رسانه های همگانی مانند تلویزیون، ماهواره و به خصوص اینترنت جایگاهی دارند که پیش از این کسی تصور آن را نداشت.

آشتی با سبک زندگی ایرانی اسلامی

سبک زندگی، همان شیوه ی زندگی یا چگونگی زیستن است. سبک زندگی یک فرد یا یک گروه در برگیرنده ی مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها در هر چیزی است از موسیقی گرفته تا هنر و دکوراسیون منزل و پوشش شخصی، رفتارهای اجتماعی، تفریحات، سرگرمی ها و حتی معاشرت با دیگران. آنچه که در چند سال اخیر بیش از پیش خودنمایی می کند، توجه به شیوه های اصیل زندگی است. شیوه و سبکی از زندگی ایمانی در یک جامعه موحد و ایرانی چه جایگاهی دارد؟ چرا رهبر معظم انقلاب بارها و بارها در سخنان خود به لزوم توجه به سبک زندگی ایمانی اشاره کرده و می کند؟ چرا بسیاری از اقلام مصرفی ما از هویت ایرانی و ملی برخوردار نیستند؟ چرا استفاده از اقلام مصرفی بیگانه نوعی حس رضایت و خوشایندی به ما می دهد؟ آن ها با فرهنگ مصرفی ما چه کردند که با اجناس ملی خود بیگانه شدیم؟ نقش رسانه در آشتی با تولیدات ملی و اقلام ایرانی چیست؟ مگر نه این است که رسانه ها از شدت نفوذ فرهنگی بالایی برخوردار هستند و بر فرهنگ رفتاری و به عبارتی سبک زندگی ما مؤثر هستند؛ پس ارائه ی دستورالعمل های کاربردی سبک و شیوه ی زندگی دینی، ایرانی و ایمانی ما چه زمانی در دستور کار رسانه های مکتوب و تصویری، در رأس آن ها تلویزیون و رادیو قرار خواهد گرفت؟

صفحات: 1· 2

افراد سبک عقل (سفیه) از دیدگاه قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 25ام شهریور, 1393

اگر کسی به آن اندازه نرسیده که بین خیر و شر خودش فرق بگذارد، سفیه است؛

 می فرمایند:

 هرکس از راه رسمی که ابراهیم برای شما آورده روی بگرداند، سفیه است؛

 

ما می گوییم سبک عقل.

 حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجسته‌ای از جمله آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله حق‌شناس و علامه عسکری بهره‌مند شده اند.

 

عاقبت کسانی که تقوا را مراعات کردند

 در آیه 35 سوره مبارکه رعد می فرماید: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ » مثال آن باغ هایی که به متقیان وعده داده شده است؛ جنت یعنی باغ هایی که زمین هایش پوشیده است؛ هیچ جا زمین خالی در آن باغ پیدا نمی کنید؛ هرچه هست از درخت و گل و گیاه پوشیده است؛ زیر این درختان نهرهای جاری است.

 «أُكُلُهَا دَائِمٌ » این یعنی چه؟ یعنی دائم می خورند؟ مگر مرغ و خروس است؟ «وَظِلُّهَا» سایه درختان آنجا همیشگی است؛ «تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوا» این عاقبت آنهاست که تقوا را مراعات کرده اند؛ مراقب چشم شان بوده اند؛ مراقب گوششان بوده اند؛ مراقب زبان شان بوده اند؛ هر غذایی را نخورده اند؛ هرجا غذا نخوردند؛ ببینید هر غذایی را نخوردند و هرجایی غذا نخوردند.

 «وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ» پایان کار کافران آتش است؛ در آیه فرمود: «مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» مثال آن بهشتی که به متقیان وعده داده شده است؛ مثال است؛ داریم برای شما مثال می زنیم؛ این یک تفسیر مساله است؛ واقعیت بهشت را نمی شود گفت؛ شما نمی توانید بفهمید و ما نمی توانیم بگوییم؛ مثالش را برایتان می گوییم.

 

انسان بخشش خدا را حس می کند

 «مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَيْرِ آسِنٍ» یک نهرهایی هست که در آنها آب جاری است؛ «وَأَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ» نهرهایی است که در آنها شیر جاریست و اصلا مزه این شیر عوض نمی شود؛ «وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ» یک نهرهایی است که از شراب است؛ «لذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ» آنها که از آن می نوشند به یک لذت می رسند؛ «وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى» یک نهرهایی است که از عسل مصفا است؛ هیچ مومی در آن نیست.

 «وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ» برای ایشان یعنی برای متقون از همه انواع میوه ها هست؛ «وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ» آمرزش الهی؛ این را دیگر باید حس کرد؛ آن آب خوردنی است؛ اما مغفرت که خوردنی نیست؛ انسان بخشش خدا را حس می کند؛ آن حس چقدر لذت بخش است؟ نمی دانیم.

صفحات: 1· 2

آثار استغفار در کلام امام رضاعلیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 25ام شهریور, 1393

با استغفار لبانت را مشغول ساز
مطابق روایات ، استغفار و گفتن لا الله الا الله بهترین عبادت است. درباره استغفار و جایگاه آن از امام رضا علیه السلام روایات متعددی نقل شده ، از جمله اسماعیل بن سهل می گوید : قلت لابی الحسن الرضا علیه السلام علمنی دعاه اذا انا قلته کنت معکم فی الدنیا و الاخره فکتب: اکثر تلاوة انا انزلناه و ارطب شفتیک بالاستغفار؛ به امام رضا علیه السلام عرض کردم: دعایی به من بیاموزید که با خواندن آن در دنیا و آخرت با شما باشم، امام رضا علیه السلام برایم نوشت سوره انا انزلناه (قدر) را زیاد بخوان و همیشه با استغفار لبانت را مشغول ساز.

در روایتی دیگر آمده است که حسین بن سعید در نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشت: جعلت فداک ما حد الاستغفار الذی وعد علیه نوحا و الاستغفار الذی لا یعذب قائله؟ فکتب صلوات الله علیه: الاستغفار: الف؛ قربانت شوم، بفرمایید مقدار استغفاری که نوح بدان وعده داد و مقدار استغفاری که گوینده آن مورد عذاب واقع نمی شود، چقدر است؟ امام رضا علیه السلام در جواب نوشت: استغفار هزار مرتبه است.

استغفار و روزی
همچنین امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول گرامی نقل کرده آن بزرگوار فرمود : من انعم الله تعالی علیه نعمة فلیحمد الله تعالی. ومن استبطأ علیه الرزق فلیستغفرالله ، و من حزنه امرفلیقل : لا حول و لا قوة الاّ باالله.؛ هر کس خداوند به او نعمتی می¬دهد باید او را حمد و ستایش کند، هر کس جریان روزی بر او کند می شود باید از خداوند آمرزش بخواهد و هر کس گرفتار اندوهی می شود ، جمله ی « لا حول ولا قوة الا بالله» را بگوید.(1)

امام رضا علیه السلام همچنین می فرماید کان رسول الله صلی الله علیه و له لا یقوم من مجلس و ان خف حتی یستغفر الله خمس و عشرین مرة؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله از مجلسی - اگر چه کوتاه مدت - بلند نمی شد مگر اینکه 25 بار استغفار می کرد. (2)

استغفار، بهترین عبادت
امام رضا(ع) در بیانی دیگر استغفار را بهترین عبادت دانسته می فرماید: الاستغفار و قول لا اله الا الله خیر العبادة قال الله العزیز الجبار: فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک؛ استغفار و گفتن لا الله الا الله بهترین عبادت است. خداوند عزیز و جبار در قرآن میفرماید: بدان که معبودی جز الله نیست و برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن. (3)

و درباره آثار پاک کنندگی استغفار می فرماید: مثل الاستغفار مثل ورقه علی شجرة تحرک فتناثر؛ امام رضا علیه السلام فرمود: مثل استغفار بر گناهان مانند برگ خشک درختانی است که بر اثر باد فرو می ریزد و همچنین می فرماید: قال امیرالمۆمنین تعطروا بالاستغفار لا تفضحکم روائح الذنوب؛ با استغفار خود را خوش بو کنید تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند.(4)

پی نوشت ها:

  1. عیون اخبار امام رضا، ج 2 ، ص 46
  2. مکارم الاخلاق، ص 313
  3. بحارالانوار، ج93، ص285
  4. وسائل الشیعة، ج 16، ص 70

منبع:شیعه آنلاین

حواست هست؟! اگر شهید نشویم می میریم!!!

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1393

بسم ربّ الشهداء و الصدیقین

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ
هرگز کساني را که در راه خدا کشته شده‏ اند مرده مپندار

بلکه زنده‏ اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي ‏شوند.(آل عمران/169)

 

 

 حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در یکی از خطبه‌هایشان، پیش از خروج به‌سوی عراق فرموددند:

«خُطَّ الْمَوْتُ عَلى‏ وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى‏ جيدِ الْفَتاةِ…».

مرگ بر گردن آدميزاده، همانند گردنبندى بر گردن دختران جوان مقدر شده است

(مرگ هميشه همراه آدمى است).

مرگ چیزی است که همه از او می‌گریزند و از ترس آن، گاهی به مرگ‌های بزرگ‌ تری تن می‌دهند و روح و کرامت خود را قربانی می‌کنند. آدم‌ها از ترس مرگ، ذلیل می‌شوند؛ از ترس کشته‌شدن، پابوس می‌شوند و شرف و غیرت انسانی‌شان را از دست می‌دهند. البته، اینها اوصاف آدم‌های مادی است؛ یعنی کسانی‌که خدا ندارند یا خدا را قبول ندارند یا حداقل خدایی را به رسمیت می‌شناسند که دلبستگی‌ها و وابستگی‌های مادی‌شان را به رسمیت بشناسد. برای اینها مرگ سخت است، یاد مرگ هم سخت است، تا چه رسد به آرزوی مرگ.

 

آرزوی مرگ برای مؤمنِ مجاهد و صبور، چیزی جز «آرزوی شهادت» نیست. آرزوی شهادت، از انسان تلاش می‌سازد و مقاومتِ خستگی‌ناپذیر، نه انفعال و گوشه‌نشینی؛ تلاشی در جهتِ کسب رضای الهی.

گاهی، ماندن از رفتن سخت‌تر و واجب‌تر است؛ اینجا ماندن یعنی شهادت. آن‌گاه که اکثر یاران و همراهان و صدیقینی چون مطهری و بهشتی و باهنر و هاشمی‌‌نژاد و اسلامی و درخشان و محمد منتظری و چمران و کامیاب و موسوی قوچانی و آتشدست و… رفته‌اند

و تنها مراد و مرشد و عارفِ کاملت هم می‌رود، آنجا ایستادن و پادگان منتظرانِ شهادت را فرماندهی کردن و شهیدپرور شدن، یعنی شهادت.

«آرزوی شهادت» هم‌جنسِ واژه انتظار است.

نتیجه داشتنِ آن برای مؤمن مجاهد، استقامت و مقاومت است.

اما مؤمن قاعد، از خوف معنای حقیقی آن، در گوشه‌ای و خلوتی به ذکر لفظ، اکتفا می‌کند و چلّه خاموشی می‌نشیند، غافل از اینکه اینجا وادی عمل است، نه وادی خاموشی:

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است

حالیـا غُلـغُله در گـنبد افـلاک  انداز

چه نیک می‌فرمود استادِ جهاد و عرفان ما که: «آدم‌ها از ترس مرگ ذلیل و پابوس مى‌شوند و شرف و غیرت انسانى‌شان را از دست مى‌دهند؛ کسى که خدا ندارد همین است. من آن‌وقت‌ها، در قبل از انقلاب، گاهى توى زندان‌ها و سلول‌های شاه که مى‌افتادیم، دائماً به این فکر بودم و دلم به حال این بى‌خداها مى‌سوخت که چه طورى تحمل مى‌کنند؟ و اغلب هم می‌بُریدند. آن‌کسى‌که خدا ندارد، آنى‌که اعتقاد به خدا ندارد، آنى‌که کانون دلش از عشق خدا گرم نیست، واقعاً براى او مشکل است. از جان گذشتن مشکل است، از استراحت گذشتن مشکل است، از سلامتى جسم گذشتن مشکل است. اما آن‌کسی‌که خدا دارد و خدا را قبول دارد، ایمان دارد، عشق الهى دارد، برایش استقبال از مرگ کار آسانى است. و لذا ما شهادت را یک فیض و یک فوز مى‌دانیم. حالا عجله هم نکنید! براى شهادت یک سى، چهل سال دیگر وقت است. من اتفاقاً در خدمت امام بودم، بارها، بعضى از برادران می‌آمدند خدمت امام و می‌گفتند آقا دعا کنید ما شهید بشویم، امام می‌فرمودند که من دعا مى‌کنم شما زنده بمانید.»

آری؛ دعا می‌کنند تا زنده بمانند، در راه خدا و برای خدا، و این معنای حقیقی حیات است. مسئله این نیست که آنی‌که رفت در میدان جنگ، شهید خواهد شد یا خواهد ماند؛ مسئله این است که اسلام نیاز دارد که کسانی بروند به میدان جنگ. کسانی باید فداکاری کنند و البته اگر آن کسان شهید شوند، به بزرگ‌ترین فیض رسیده‌اند و فوز عظیم را برده‌اند. فیض اعظم، فیض «شهادت» است. آن‌قدر در آثار و کلمات رسول گرامی اسلام و ائمه علیهم‌السلام درباره «شهادت و شهید» مطلب وجود دارد که حق است اگر این حالت و نگرانی در انسان پدید آید که:

«خدایا اگر قرار باشد مرگ ما و پایان زندگی ما با جز شهادت باشد، چه کنیم؟»

حقیقتاً این نگرانی جا و جایگاه دارد، در هر کسی که پدید آید و البته قبل از آن پاسخ به این سؤال که:

«هم الان اگر ملک‌الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند،

هرچند با شهادت، آماده‌ای؟»

بازنویسی با استفاده از سخنرانی
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
در قرارگاه قدس ـ ۱۳۶۲/۷/۴

 

 

 

ماجرای سقاخانه اسماعیل طلای حرم!

نوشته شده توسطرحیمی 22ام شهریور, 1393

 

کاسه های برنجی طلایی رنگ را زیر شیر آب می گرفتیم و بعد از گفتن بسم ا… چشم ها را می بستیم و به نیت تبرک و شفا، آب را سر می کشیدیم. زائران قدیمی حرم رضوی کاسه های برنجی سقاخانه صحن عتیق را خوب به یاد دارند. چند سالی است که به دلایل بهداشتی، ظروف برنجی جمع شده و جایش، لیوان های یکبار مصرف در اطراف شیرهای آب سقانه جانمایی شده و برای سهولت دسترسی به زائران به آب و کثرت جمعیت، شیرهای آب سقاخانه نیز اتومات شده است اما هنوز همان رسم همیشگی در بین زائران وجود دارد، بسم ا… گفتن قبل از نوشیدن به نیت تبرک و تیمن.
ـ

javanenghelabi - emam reza 15ـ

سقاخانه در معماری سنتی ایرانی، فضاهای کوچکی در معابر عمومی است که اهالی و کسبه برای آب دادن به رهگذران تشنه، آن را درست می‌کردند. سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آنها ریخته می ریختند و پیاله‌هایی را با زنجیر به آنها می بستند. بانیان سقاخانه به قصد ثواب بردن و سیراب کردن تشنگان، اقدام به ساخت و نگه داری آنها می‌کردند. برخی سقاخانه‌ها دائمی بودند و برخی دیگر در زمانهای خاص بویژه در ایام عزاداری محرم برپا می‌شدند. برای اینکه رهگذران در شب بدانند که سقاخانه کجاست تا رفع تشنگی کنند، در اطراف آن نیز شمع هایی را روشن می کردند. در تهران رسم بود، کسانی که نذر و نیازی داشتند هر شب جمعه، شمع‌هایی را در سقاخانه‌ها روشن می‌کردند. از میان سقاخانه هایی که وجود دارد، سقاخانه اسماعیل طلای حرم مطهر از معروف ترین هاست. سقاخانه اسماعیل طلا، جا گرفته در مرکز صحن عتیق روبروی پنجره فولاد، سابقه ای طولانی دارد و از قدیمی ترین سقاخانه هاست. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار نهاد و یکی از فرماندهان فتحعلی شاه، بهای روکش طلای آن را پرداخت.

ـ javanenghelabi - emam reza 3 ـ

ماجرا از این قرار است که بین سال‌های ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ق به دستور نادرشاه افشار سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر که از جنگ هرات به غنیمت گرفته بود را در کنار جوی آبی که آن زمان از وسط صحن عتیق عبور می‌کرده نصب می شود تا  مردم برای رفع تشنگی از آب درون این سنگ که سه کر گنجایش داشته، استفاده کنند.

چند سال بعد، یکی از سرداران فتحعلی شاه که جان وی را از خطری احتمالی نجات می دهد. آن زمان از طرف یکی از دول خارجه، بسته‌ای به عنوان هدیه به دربار می رسد و شاه قصد گشودن آن را می کند اما اسماعیل خان که بسته را مشکوک می بیند درخواست دارد این کار در محوطهٔ کاخ به وسیلهٔ خدمتگذاران انجام شود تا احتمال سوء قصد از شاه دور بماند. اتفاقاً هنگام بازکردن، بسته منفجر می شود. شاه به رسم پاداش از دو اندیشی وی، هم وزن اسماعیل خان به او طلا اهدا می کند. او این طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب می کند تا گنبد و پایه های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود. از آن زمان سقا خانه را «سقاخانه اسماعیل طلائی» نام می گذارند. این سردار اهل مهدی شهر (سنگسر) سمنان بر فراز سنگاب پوششی هشت ضلعی و سقفی گنبدی شکل بنا و آن را طلا کاری می کند. سقف گنبدی شکل سقاخانه بر روی پایه‌هایی از سنگ مرمر کنده‌کاری شده و کاشی قرار دارد و سطح آن از بالای کاشی پایه‌ها با خشت‌های مطلا و پیرامون آن با اسماء ا… تزیین شده است.

ـ javanenghelabi - emam reza 16 ـ

در گذشته آب سقاخانه اسماعیل طلایی از طریق چشمه‌ای به نام چشمه گیلاس در فاصله ۴۸ کیلومتری مشهد امروز تامین می‌شد. بسیاری از زائران با آوردن قمقمه های خالی از این آب را برای تبرک و تیمن و بردن آن به شهر خود برمی دارند.

بسیارند آنها که با دلی صاف، آبی از سقاخانه حرم امام رضا (ع) به نیت شفای بیمارشان برده اند، بسیارند آنها که برای روشنی قلب و روحشان، جرعه از این آب را نوشیده اند، بسیارند آنها که به جای شمع، نذری کرده اند برای تامین روشنایی اطراف سقاخانه و لیوان هایی که در اختیار زائران قرار می گیرد و بسیارند آنها که هنوز به یاد لب تشنه حسین و مشک پرخون سقای کربلا و گلوی خشک شهید شش ماهه عاشورا، آب را با بغض و اشک می نوشند، در حرم امام رضا (ع) یه یاد جدشان امام حسین (ع) و مگر چنین آبی، جز روشنی است؟!

منبع:سایت بچه های قلم

چگونه می توان خانواده ای مستحکم تشکیل داد؟؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام شهریور, 1393

شكل گيري يك كانون منسجم و با ثبات خانواده، به عوامل فردي و اجتماعي گوناگوني بستگي دارد كه در اينجا به طور خلاصه به آنها اشاره مي كنيم:
1. تقدس پيوند زناشويي،2. انتخاب آگاهانه،3. ازدواج اختياري،4. انتظارات معقول،5. زيبايي و آراستگي،6. ارضاي جنسي،7. محدوديت در روابط جنسي(ممنوعيت روابط نامشروع)،8. رشد يافتگي و بلوغ زوجين(بلوغ سني و جنسي، رشد عاطفي، رشد ذهني و رشد اجتماعي)، 9. آموزش نقش هاي زناشويي و پدر و مادري،10. عشق و محبت متقابل زوجين

11. همسان همسري،12. تك همسري،13. دارايي و ثروت، 14.تقسيم كار و تفكيك نقش ها، 15.تولد فرزند، 16.حمايت از خانواده از طرف آشنايان و خويشان و حكومت، 17.محدوديت طلاق (به جهت حساسيت فرهنگ عمومي و…)، 18. محدوديت روابط اجتماعي زنان و مردان، 19.نظارت و كنترل اعضاء نسبت به هم، 20. اخلاق و ايمان و…
تذكر: همساني دو زوج در جنبه هاي گوناگون به ويژه در جنبه هاي فرهنگي (تشابه باورها و ارزش ها، مليت، دين، زبان) و شخصيتي، بقاء استحكام زندگي مشتركشان را تا حد زيادي تضمين خواهد كرد. و سبب كاهش سوء تفاهم ها و حل آسان تر مشكلات احتمالي و جلب محبت متقابل مي شود. البته اين نكته نيز نبايد مورد غفلت قرار گيرد كه تأثير همساني فرهنگي بر استحكام زناشويي تا حدود زيادي به درجه پايبندي هر يك از دو زوج به عقايد و ارزش هاي فرهنگي يا خرده فرهنگ ذي ربط، منوط است. از ديگر مصاديق همساني كه نقش قابل توجهي در ثبات و انسجام خانواده ايفا مي كند، همساني در ويژگي هاي شخصيتي است كه گستره وسيعي از ويژگي هاي روان شناختي را پوشش مي دهد. بر طبق ديدگاه غالب در روان شناسي اجتماعي، معمولاً زوج هايي كه داراي ويژگي هاي شخصيتي مشابه باشند، بيشتر جذب يكديگر مي شوند و ارتباط مستحكم تري را با يكديگر سامان مي دهند. با اين همه نبايد آن روي سكه يعني تأثير پاره اي از تفاوت هاي شخصيتي در استحكام رابطه را ناديده گرفت. همان گونه كه برخي صاحب نظران تذكر داده اند، ضرورت دارد بين ويژگي هاي شخصيتي تمايز قائل شويم. در حالي كه تقابل هايي مانند گرم مزاجي ـ سرد مزاجي، درون گرايي ـ برون گرايي، نظم ـ بي نظمي و نظافت و كثيفي به احتمال زياد مي تواند منجر به ناسازگاري بين زوجين گردد. بر عكس، تقابل هايي مانند ميل به سرپرستي ـ ميل به وابستگي، سلطه جويي، سلطه پذيري، مردانگي ـ زنانگي و ديگر ويژگي هاي متقابل كه نسبت به هم جنبه تكميلي دارند، نقش مهمي در استحكام پيوند زناشويي ايفا مي كنند.
كارشناسان مسائل خانواده انواع ديگري از همساني را در سازگاري زناشويي مؤثر دانسته اند كه از مهمترين آنها مي توان به همساني در موفقيت تحصيلي، خانوادگي، قرابت در سن، اشاره كرد، ولي به نظر مي رسد اهميت يافتن اين قبيل مشابهت ها نيز به
دليل رابطه تنگاتنگي است كه با همساني شخصيتي يا همساني فرهنگي در مفهوم وسيع كلمه دارند [1]

پی نوشت :
1. بستان حسين، نشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1383، فصل چهارم، ص171ـ225. (تلخيص)
.