موضوع: "عمومی"

حقوق فطری و اولیه زن

نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1391

پروردگارم چه می گوید؟!

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1391

پروردگارم چه می گوید؟!

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1391

دانلودآموزشگاه راهنمایی و رانندگی در کامپیوتر شما

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1391

به گزراش خبرنگار دریچه ی فناوری اطلاعات؛ اگر برای شرکت در آزمون آیین نامه ی راهنمایی و رانندگی مشکلاتی مانند آشنا نبودن سوال ها ، کم بودن وقت روبرو شده اید ما به شما نرم افزار آموزش آزمون آیین نامه ی راهنمایی و رانندگی را پیشنهاد می کنیم.
به کمک این نرم افزار آموزشی می توانید نمونه آزمون راهنمایی و رانندگی را با خاطری آسوده در منزل خود تجربه نمایید ،  برترین ویژگی های این نرم افزار حجم کم و شباهت بالای سوالات با آزمون اصلی می باشد


ویژگی های نرم افزار :

شناخت نسبت به نمونه سؤالات آئین نامه راهنمایی و رانندگی
شناخت نسبت به انواع علائم راهنمایی و رانندگی و تابلوها
آزمون آزمایشی از سؤالات آیین نامه به صورت کاملا تصادفی و غیر تکراری
تصحیح آزمون و اعلام نتیجه
تنظیم زمان به کمک برگزاری آزمون در بازه های زمانی متفاوت
امکان بروز رسانی سوالات با توجه به تغییرات در طول زمان از طریق سایت
کاملا فارسی و قابلیت نصب بر روی تمام ویندوزها


برنامه را می توانید از اینحا دانلود کنید

ماجرای بنی اسرائیل که حرمت شنبه ها را نگاه نداشتند و بوزینه شدند.

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1391

نزدیک ساحل دریای سرخ، در بندر أیله عده­ای از دودمان بنی ­اسراییل در زمان حیات حضرت داوود علیه السلام زندگی می کردند[1] که می­ بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب کنند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش بپردازند و طبق آیین ­شان شکار در روز شنبه را حرام بدانند.

علّت حرمت شکار در روز شنبه برای یهود، این بود که حق تعالی به وسیله­ ی حضرت موسی علیه السلام از قوم یهود خواسته بود تا روز جمعه را بزرگ شمرند و در این روز کارهای مادی و دنیوی را ترک گویند و به امور معنوی و اخروی بپردازند. یهودیان از این امر الاهی سربرتافته، جمعه را برای کسب و کار، و شنبه را برای تعطیلی برگزیدند. آنان شنبه را بزرگ­ ترین روزها می­دانستند. از این رو قهر و کیفر الاهی شامل حالشان شد و شکار در روز شنبه، بر ایشان حرام شد.[2]

کالای استراتژیک این شهر ماهی بود و بیشتر اهالی آن از راه صید ماهی امرار معاش می­کردند. از آن جا که خداوند می­خواست این قوم را در معرض امتحان قرار دهد؛ زمینه ­ی آزمایش را این ­گونه بر ایشان رقم زد:

ماهیان دریا که شنبه را روز امن و امان یافته بودند؛ به خواست و مشیت خداوند به کنارۀ دریا می­ آمدند و چنان روی آب را پر می­کردند که با تلاش اندک و در زمان کم، صیادها می­ توانستند تعداد زیادی ماهی بگیرند. اما روزهای دیگر برای ماهیان ناامن بود. و از کنارۀ دریا فاصله می­گرفتند و به اعماق آب می رفتند. به گونه­ای که صید آن­ها به سختی صورت می­گرفت:

«إذ تأتیهم حیتانُهُم یوم سبتهم شُرّعاً و یوم لایسبتون لا تأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون؛ آن­ گاه که به [حکمِ] روز شنبه تجاوز می­کردند؛ آن ­گاه که روز شنبۀ آنان، ماهی­ هایشان روی آب می­ آمدند و روزهای غیر شنبه به سوی آنان نمی­ آمدند؛ این گونه ما آنان را به سبب آن­ که نافرمانی می­کردند، می ­آزمودیم.

انگیزه­ های طمع به حرکت آمد و اسباب حرص در روح گنه ­کاران این سرزمین تحریک شد و از دستورات پیامبران خود غافل ماندند. مطالبی را که شنیده بودند؛ به دست فراموشی سپردند. به مشورت و تبادل نظر پرداختند و گفتند: چرا روزی را که ماهی­ها روی آب فراوان هستند و خود به سوی ما می­ شتابند؛ رها کنیم و در روز دیگر که از ما می ­گریزند به صید بپردازیم؟! از این رو برای حلال کردن آنچه که خداوند برایشان حرام فرموده بود؛ به حیله و فریب متمسّک شدند. و در کنار دریا، حوضچه­ ها و استخرهایی را ساختند تا بتوانند از راه جوی و کانال ­های متعدّدی که به دریا راه پیدا کرده­اند؛ ماهی­ها را جمع کنند.

صبح شنبه، کانال­ها را می­ گشودند تا ماهی­ها به حوضچه­ ها وارد شوند و در آخرِ روز که ماهی­ها قصد بازگشت می­کردند؛ دریچه ­ها را می­ بستند و روز یک­ شنبه ماهیان به دام افتاده در حوض­ها را صید می کردند. با شروع این بدعت؛ ساکنان شهر به تدریج به سه طایفه تقسیم شدند:

صفحات: 1· 2

بهترین ها را بهتر بشناسیم!

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1391
     تمام موجودات عالم، مخلوق خدا هستد. مخلوقات و موجودات دنیا و هر آنچه پیرامون زندگی ما انسان هاست؛ اعم از موجودات زنده و غیر زنده؛ بر اساس حکمت بالغه الهی خلق شده اند و  این گونه نیست که عبث و بیهوده آفریده شده باشند. حتی چیزی که در پیش چشم ما ارزش و اعتباری ندارد، و یا مورد تنفر اکثر انسان ها باشد؛ به طور حتم نزد خالق شیئ، قرب و منزلت و مقام خاصی دارد. و باید نیکو پنداشت، چرا که مخلوق خداست. همان شی نفرت انگیز و بی ارزش؛ نزد ما انسان ها؛ بر اساس قاعده خلقت ذکر و تسبیحی دارد. از طرفی؛ موجودات و مخلوفات عالم، دارای رتبه، مقام و برتری هستند؛ گرچه تمام موجودات عالم مخلوق خداست؛ اما یکی بر دیگری برتر و بهتر، و برخی نیز جزء بهترین ها هستند. مهم این که انسان، بهترین ها را گزینش نماید و سرلوحه زندگی دینی و معنوی خویش قرار دهد، و سبک زندگی خود را بر آن محور تنظیم و استوار نماید.

حال برخی از بهترین ها را ملاحظه کنید:

1. بهترین موجود: انسان؛

2. بهترین دین: اسلام؛

3. بهترین امت: امت پیامبر؛

4. بهترین مذهب: شیعه 12 امامی؛

5. بهترین کتاب: قرآن؛

6. بهترین خانه: کعبه؛

7. بهترین جمله: لا اله الا الله؛

8. بهترین واجب: نماز؛

9. بهترین عمل: نماز اول وقت؛

10. بهترین نماز: نماز جماعت؛

11. بهترین نام: محمد؛

12. بهترین زن: حضرت فاطمه سلام الله علیها؛

13. بهترین عید: عید قربان؛

14. بهترین ماه: رمضان؛

15. بهترین روز: جمعه؛

16. بهترین شب: شب قدر؛

17. بهترین کار خیر: فریادرسی دادخواهان؛

18. بهترین بندگان: متقین؛

19. بهترین فرزند: فرزند صالح؛

20. بهترین سنگ: حجرالاسود؛

21. بهترین دوست: کتاب؛

22. بهترین باغ: بهشت؛

23. بهترین گل: گل محمدی؛

24. بهترین قصه: قصه حضرت یوسف در قرآن؛

25. برترین عبادت: تلاوت قرآن؛

26. بهترین مال: مال حلال؛

27. بهترین خوردنی: عسل؛

28. بهترین نوشیدنی: شیر؛

29. بهترین ارزش: انصاف؛

30. بهترین سخن و حرف: کوتاه و قابل فهم؛

31. بهترین مردم: خوش اخلاق و سودمند به دیگران؛

32. بهترین دانش: علم نافع و پرسود؛

33. بهترین دل: قلب لبریز از خوبی و نیکی.

در اینجا به برخی از بهترین های دینی و دنیایی با استناد به آیات و روایات اشاره می شود.

بهترین موجود: برترین موجود انسان است. قرآن کریم انسان را موجودی برتر و احسن معرفی نموده است.«فتبارک الله احسن الخالقین»(مومنون، آیه 114) انسان به عنوان گل سر سبد هستی عالم مخلوقات، در ردیف بهترین های خلقت محسوب می گردد. تبارک از خدای تعالی، به معنای اختصاص او به خیر و برکت کثیر و زیادی است که به بندگان خود اعطاء می کند. پس این خیر و برکت در تقدیر اوست، و آن عبارت است از ایجاد موجودات و ترکیب اجزاء آن، به طوری که هم اجزایش با یکدیگر متناسب باشد، و هم با موجودات دیگر سازگاری داشته باشد، و خیر و برکت کثیر هم از همین جا بر می خیزد و منتشر می شود. و خلقت اختصاص به خدای تعالی ندارد. و از اینکه فرمود: او بهترین خالق ها است فهمیده می شود که خلقت تنها مختص به او نیست. خلقت به معنای تقدیر است… و تقدیر یعنی مقایسه چیزی با چیز دیگر و این اختصاص به خدای تعالی ندارد، علاوه بر این، در کلام خود خدای عزوجل خلقت به غیر خدا هم نسبت داده شده، آنجا که فرمود: «و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر» حضرت عیسی علیه السلام از گل مجسمه ای، به شکل پرنده ساخت.[1]

بهترین کتاب: قران است. در بین تمام کتب آسمانی و کتب دیگر؛ تنها کتاب جاویدان، و تنها نسخه اکمل و اتم قرآن؛ است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یاعَلی! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ؛ ای علی! برترین سخن، قرآن است.»[2]

بهترین امت: در قرآن بهترین امت، امت پیامبر معرفی شده است. در سوره آل عمران «کنتم خیر امه…»(آل عمران، آیه 110) امت پیامبر اسلام، بهترین امت خوانده شده است. هم چنین بعد از نزول آیه «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر؛ هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند».(شوری، آیه 6) پیامبر اکرم رو به داماد خود، امیر مومنان علی علیهما السلام کرد و فرمود: «خَیرُ آیةٍ فِی کتاب اللّهِ هذِهِ الآیة»: بهترین آیه قرآن مجید همین آیه است.[3]

بهترین بندگان: بهترین بندگان کسی است که با تقوا، پاک و گمنام باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلا اِنَّ خَیرَ عِبادِ اللّه التَّقی النَّقی الخَفی؛  آگاه باشید، به درستی که بهترین بندگان خدا کسی است که با تقوا، پاک و گمنام باشد و بدترین بندگان خدا کسی است که انگشت نما باشد.»[4]

بهترین زن: تنها یگانه دختر و یادگار نبوت حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ به عنوان بهترین زنان است. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:«فاطمه خیرنساءاهل الجنة؛ فاطمه بهترین زنان اهل بهشت است.

بهترین ماه: افضل و بهترین ماه سال، ماه مبارک رمضان است. پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه فرمود: … ایها الناس انه قد اقبل الیکم… افضل الشهور»

بهترین شب: شب قدر؛ قران کریم می فرماید: «لیله القدر خیر من الف شهر»(قدر، آیه3)

بهترین عبادت: تلاوت قرآن، بهترین سخن عبادی و سخن گفتن خدا با بنده است. پیامبر رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفضَلُ العِبادَةِ قَراءَةُ القُرآنِ؛  برترین عبادت، خواندن قرآن است.»[5]

بهترین خوردنی: عسل؛ بهترین  خوردنی است. در سوره مبارکه نحل، از عسل با عنوان شفای دردها یاد شده است «وَ أَوْحی رَبُّک إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ کلی مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فی ذلِک لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه ها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند، خانه هایی برگزین! سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن، شفا برای مردم است به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیتی که می اندیشند.»(نحل، آیه 68 و 69) در روایات دیگر هم، از عسل به عنوان بهترین چیزی که مردم برای شفای دردها از آن استفاده می کنند، یاد شده است.[6] ناگفته پیداست؛ امروزه عسل، به عنوان درمان امراض و بسیاری از بیماری ها مورد استفاده قرار گرفته است. و «عسل درمانی» نتایج خوبی به دنبال داشته است.

بهترین نوشیدنی: شیر بهترین و لذیذترین نوشیدنی است؛ در سوره مبارکه نحل، از شیر با عنوان نوشیدنی گوارا، «وَ إِنَّ لَکمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَینِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبینَ؛ و در وجود چهارپایان، برای شما (درس های) عبرتی است. از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما می نوشانیم!»(نحل، آیه66) مطابق روایات، شیر ذهن را صفا می دهد و روشنایی چشم را افزون می نماید و فراموش کاری را برطرف می گرداند و قلب را تقویت می نماید.[7]

بهترین هدیه: همه هدایایی که به انسان می رسد سبب خوشحالی می گردد. گرچه برخی از این هدایا عیبوبی باشد که برادر و دوست ما، به ما هدیه نماید. امام صادق علیه السلام می فرماید :احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی؛ محبوب ترین برادر، نزد من، کسی است که عیب هایم را به من اهدا کند.»[8]

بهترین ارزش: انصاف بهترین ارزش است. امام علی علیه السلام: اَلنصافُ أَفضَلُ الفَضائِلِ؛ انصاف، برترین ارزشهاست.»[9]

بهترین دوست داشتنی: امام باقر علیه السلام«قولوا لِلنّاسِ اَحسنَ ما تُحِبُّونَ اَن یُقالَ لَکم؛ بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید.»[10]

بهترین حرف: بهترین سخن و کلام آن است که کوتاه و قابل فهم باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خَیرُ الکلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَم یمِلَّ؛ بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگی نیاورد.»[11]

بهترین مردم: حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: «خِیارُکم اَلیَنُکُم مَناکِبَهً وَ اَکرَمُهُم لِنِسائِهم؛ بهترین شما کسانی اند که با مردم نرم ترند و زنان خویش را بیشتر گرامی می دارند.»[12] در حدیثی دیگر، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «خَیرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس؛ بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد.»

بهترین علم: بهترین دانش، دانشی است که مفید و منفعت برای مردم و جامعه باشد. امام علی علیه السلام فرمود: «خَیرُ العِلمِ مانَفَعَ؛ بهترین علم آن است که مفید باشد.»[13]

بهترین قلب: بهترین قلب و دل، قلبی است که پاک بوده و گنجایش و ظرفیت متناسبی برای پاکی ها و نیکی ها باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خَیرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَی القَلبِ الَّذی یعِی الخَیرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَیرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا؛ بهترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای خوبی دارد و بدترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای بدی دارد، پس عالی ترین قلب، قلبی است که خوبی را در خود دارد و لبریز از خوبی است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش درخور پاداش است.»[14]

 

پی نوشت ها:

[1] علامه طباطبایی، المیزان ذیل آیه 14سوره مومنون.

[2] تفسیر ابی الفتوح رازی، ج2، ص319.

[3] مشهدی، کنز الدقائق.

[4] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 70، ص 111، ح 12.

[5] طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص15.

[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 304.

[7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 293.

[8] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج74، ص 282.

[9] آمدی، غررالحکم، ج1، ص203، ح805.

[10] همان، ج 65، ص 152.

[11] نقدی، جعفر بن محمد، انوار العلویه، ص 489.

[12] طبری، دلائل الامامه، ص۷۶.

[13] آمدی، غررالحکم و دررالکلم،ص 354.

[14] جعفریات، ص 168.

منبع:http://www.hawzah.net

من فقیرم! ! !

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1391

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يا أَيهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ


وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِي الْحَمِيدُ(فاطر/15)


اي مردم شما (همگي) نيازمند به خدائيد؛

تنها خداوند است که بي‌نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!


 

از آقا الگو بگیریم!!

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای می گوید:  یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع  نامناسبی داشتند.

آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛  آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.

آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .

آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
منبع: نشریه ماه تمام، شماره 3،ص17

این از کیمیا برایت بهتر است!!

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛

(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

احمدی نژاد؛ از رجایی تا ....!

نوشته شده توسطرحیمی 30ام بهمن, 1391

انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴؛ هرچند حدود هفت سال و اندی از آن روزها می گذرد اما گویا به اندازه چشم بر هم زدنی برای ملت ایران گذشته است. روزهایی که اتفاقات ریز و درشت زیادی برای ملت ایران رقم خورد. روزهایی که ملت ایران محمود احمدی نژاد را بعنوان رئیس جمهور خود برگزید.

همان روز هایی که احمدی نژاد از بین شخصیت های بنامی چون هاشمی رفسنجانی، رضایی، قالبیاف، لاریجانی ، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده به یکباره با گفتمانی جدید خود را به ملت ایران معرفی کرد.

همان روزهایی که محمود با شعار «مردی از جنس مردم» آمد.

همان روزهایی که محمود خود را مستقل معرفی کرد و گفت وابسته به هیچ حزبی نیست؛ نه اصولگراست و نه اصلاح طلب!

همان روزهایی که عکسهای دکتر با محرومین، پوستر تبلیغاتی شد؛ همان روزهایی که محمود نه به دنبال هواپیما بود و نه هوای تازه!!! می گفت تنها دغدغه اش معیشت مردم است.

همان روزهایی که مردم می گفتند «صلی علی محمد بوی رجایی آمد…»

همان روزهایی که مردم می گفتند: رجایی زمان آمد…

آن روزها خیلی زود مردم به هوای مردمی بودنِ «دکتر» با او اخت شدند. دکتر مردمی بود؛ برخواسته از دل مردم بود، از جنس مردم…

آن روزها گذشت و گذشت…

ملت ایران روزهای پر تب و تابی را پشت سر گذاشتند. انرژی هسته ای، فتنه ۸۸، افزایش تحریم ها، بیداری اسلامی، رویکرد رهبری به جهاد اقتصادی و … گوشه ای از اتفاقات ۷ سال گذشته جمهوری اسلامی ایران بود.

اما در این ۷ سال اتفاقات دیگری هم افتاد.

عده ای معتقد بودند «دکتر» دیگر آن «دکتر»ی نیست که به بوسیدن دست «آقا» در مراسم تنفیذ افتخار کند.

هر که از راه می رسید تکه ای به «دکتر» می انداخت.

عده ای می گفتند «دکتر» از اول منحرف بوده و مردم را فریب داده؛ عده ای دیگر ولایتمداری اش را زیر سوال می بردند و عده ای دیگر بحث جریان انحرافی را به راه انداختند.

اما دکتر بود و عقایدش…

خودش می گفت هیچ تغییری در گفتمانش ایجاد نشده، می گفت هنوز هم دغدغه معیشت مردم را دارم اما عده ای نمی گذارند کار کنم!

اما به مرور زمان مردم بیشتر از آنکه از «دکتر» دلخور باشند از اطرافیان او دلگیر بودند

از یک سو حرفهای دوپلوی اطرافیان دکتر و از سوی دیگر سکوت احمدی نژاد بر گفته های همراهانش در پاستور، مردم را دلخور و بعضا عصبانی می کرد.

خاطرات نه چندان خوش از مکتب ایرانی ، مردم اسرائیل ، کوروش کبیر و … در ذهن مردم نقش بسته و عده ای بی پروا او را نقد می کنند.

اما آنقدر که خانه نشینی یازده روز رجایی زمان مردم را برآشفته کرد؛ جریان انحرافی نتوانسته بود انحرافی در دل عاشقان دکتر ایجاد کند.

عده ای که دیروز او را رجایی زمان می خواندند امروز او را «بنی صدر» زمان خطاب می کنند.

همان هایی که دیروز عکس دکتر را در کنار فقرا منتشر می کردند، امروز عکس حرف های درگوشی او و مشایی را پوستر می کنند

همان هایی که دیروز عکس بوسه احمدی نژاد بر دستان رهبری را به دیوار اتاقشان چسبانده بودند، امروز او را مقابل رهبری قرار می دهند.

اما به نظر می رسد احساسات مردم ایران بار دیگر در سیمای «احمدی نژاد» جلوه کرده است

راستش را بخواهید افراط و تفریط مدت هاست که در زندگی ما متبلور شده است

مدت هاست ملت ایران برخی ها را آن چنان بزرگ می کنند که دست نیافتنی می شوند و از سوی دیگر برخی ها را آن قدر تخریب می کنند که دیگر روی راه رفتن در بین مردم را هم از دست می دهند.

گویا ملت ما عادت کرده اند که در لحظه تصمیم بگیرند و به قبل و بعد افراد کاری نداشته باشند!

گویا یاد گرفته ایم هر کس که آمد و دم از معیشت مردم زد، او را بت کنیم و تا سر حد پرستش بالایش ببریم و هر کس که بر خلاف نظر رهبری نظری داد ضدانقلابش بخوانیم!!!

نه رجایی زمان خواندن احمدی نژاد در سال ۸۴ درست بود و نه امروز بنی صدر خواندنش

نه معصوم نشان دادن او در سال ۸۴ صحیح بود و نه اینگونه تخریب کردن او

باید مراقب باشیم اشتباهی که در سال ۸۴ در قبال احمدی نژاد مرتکب شدیم و تمام خصلت های نیکش را به توان n رساندیم، در برابر اشتباهاتش مرتکب نشویم

هرچند هیچ کس منکر نقد سازنده و منصفانه نیست اما امروز نباید با بزرگنمایی مشکلات احمدی نژاد به اصل نظام صدمه یا لطمه ای وارد کنیم.

شاید با این مطلب خیلی ها نگارنده را به خیلی جاها! بچسبانند اما بر خود وظیفه دانستم به تمام کسانی که از روز رستاخیز می ترسند، یادآوری کنم مراقب باشید آخرت خود را به دنیای دیگران نفروشید.

مراقب باشید در هر کاری تعادل را حفظ کنید و از افراط و تفریط دوری جویید؛ حتی در تمجید و نقد کردن احمدی نژاد!

سعید ساداتی

اخلاق نیوز