چرا سجده ملائکه بر حضرت آدم شرک نیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395پاسخ آیت الله العظمی سبحانی به یک پرسش مفهوم قرآنی؛
چرا سجده ملائکه بر حضرت آدم شرک نیست؟
سجده در تمام احوال، عبادت و پرستش مسجود نيست، بلكه در يك صورت عبادت و پرستش محسوب مى شود كه اين عمل از…
حضرت آیت الله سبحانی در پاسخ به این پرسش که؛ سجدۀ ملائكه بر حضرت آدم (عليه السلام) چگونه با توحيد سازگار است؟، اظهار داشتند:
در اين مورد پاسخ هاى مختلف و گوناگونى گفته شده، ولى پاسخ متقن و استوار اين است كه سجده در تمام احوال، عبادت و پرستش مسجود نيست، بلكه در يك صورت عبادت و پرستش محسوب مى شود كه اين عمل از اعتقاد به اُلُوهيت و خدايى طرف سرچشمه بگيرد، يعنى او را خدا و يا مبدأ كارهاى خدايى بداند و با چنين عقيده بر او سجده كند ولى اگر سرچشمۀ عمل غير از اين باشد، مثلاً به عنوان احترام و تعظيم در برابر اوليا و يا پدران و مادران سجده كند، هرگز عبادت و پرستش تلقى نمى شود و از آنجا كه سجدۀ فرشتگان علتى جز تعظيم و تكريم آدم نداشت و فرشتگان كوچك ترين اعتقاد به اُلُوهيت او نداشتند طبعاً، سجدۀ آنان عبادت محسوب نشد.
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سَجَدَتِ الْمَلَائِكَةُ لآِدَمَ علیه السلام وَ وَضَعُوا جِبَاهَهُمْ عَلَى الْأَرْضِ قَالَ نَعَمْ تَكْرِمَةً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى.
ابوبصیر می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: فرشتگان برای آدم علیه السلام سجده کردند و پيشانى هاى خود را بر زمين نهادند؟
حضرت فرمود بله، به خاطر تكريم آدم كه خدا به آن فرمان داده بود [1] و در حديث ديگر فرمود:
إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ مَحَبَّةً مِنْهُمْ لآِدَمَ علیه السلام .
فرشتگان با اين عمل، امر خدا را اطاعت كرده و به آدم اظهار مهر نمودند. [2]
قرآن به روشنى گواهى مى دهد كه فرزندان يعقوب در برابر «يوسف» سجده كردند و از اين طريق بر خواب «يوسف» تمثيل بخشيدند و هرگز مورد نكوهش پدر قرار نگرفتند؛ چنانكه مى فرمايد: «وَرَفَعَ اَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً… ». [3] پدر و مادر خود را بر روى تخت برد و همگان بر او سجده كردند.
اين آيه حاكى است كه سجده بر انسان در شرايط خاصى عبادت نيست؛ در شرايع پيشين نيز مرسوم بوده است، هر چند در شريعت اسلام هر نوع سجده بر غير خدا جايز نيست هر چند عبادت و پرستش شمرده نشود.
پاورقی:
[1]. بحار الانوار ، ج11، ص139.
[2]. مدرك سابق و در نور الثقلين، ج1، ص49، قريب به اين مضمون نيز نقل شده است.
[3]. يوسف،100.
منبع: منشور جاويد، ج4، ص254 ـ 253.
حوزه
اشعار فاطمی؛ ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395
دانلودمداحی طاهری و اکبری شب اول فاطمیه دوم ۹۵
نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395فایل صوتی مداحی شب اول فاطمیه دوم هیئت المهدی(عج)بانوای حاج محسن طاهری،حاج مهدی اکبری وکربلایی حسین طاهری در اینجا آماده دریافت است.
حاج محسن طاهری : روضه
حاج مهدی اکبری : یه خوابی دیدم (واحد)
حاج مهدی اکبری : حبیبه الله مادر دنیا (زمینه)
حاج مهدی اکبری : ذکر تو هر لحظه شده چراغ این راه (زمینه)
کربلایی حسین طاهری ، حاج محسن طاهری : ما در دو جهان (شور)
کربلایی حسین طاهری : زهراست چراغ شب ظلمانی حیدر (علیه السلام)(واحد)
کربلایی حسین طاهری : عشق شما همیشه تو قلب من مقیمه (واحد)
کربلایی حسین طاهری ، حاج مهدی اکبری : تو که باشی (شور)
کربلایی محمد مهدی طاهری : امیرم تنها حیدره (تک)
اشك مرا بگیر و ببر نزد فاطمه
نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395
لطفی نما غلام به لب جان رسیده را
بشنو فغان این دل در خون تپیده را
چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم
آن خال گوشۀ لب تو آرمیده را
روح لطیف تو نفس پاك و حق تو
در بند خود كشیده صفای سپیده را
صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو
تا خم كنند پیش تو قد كشیده را
امشب بیا كه سینه پراز شور عشق توست
تا فرش پای تو بنمایم دو دیده را
جانا… دلم هوای تو كرده تفضّلی
وقف تو كرده ام دل از غم رمیده را
پرده بكش ز چهره ببینم دمی تو را
بر من نشان بده وجنات ندیده را
شد فاطمیه و دل ما مست فاطمه است
بر ما عیان نما حرم آن شهیده را
اشك مرا بگیر و ببر نزد فاطمه
مرهم گذار زخم تن قد خمیده را
ما را ببر به علقمه یا اینكه خود بیا
تشریح كن قصۀ چشم دریده را
تیغ دو سر بكش ز نیام و بریز سر
بستان تقاص خون سرِ سر بریده را
روش برخورد با مردم
نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395بدان ، كه بصره جايگاه فرود آمدن ابليس است و كشتگاه فتنه ها و آشوبها . پس مردم آنجا را به نيكى كردن خوشدل نماى و گره وحشت از دلهايشان بگشاى . به من خبر رسيده كه با بنى تميم بدخويى و درشتى كرده اى . از ميان بنى تميم ستاره اى غروب نكرد ، مگر آنكه در ميان آنها ستاره ديگرى طلوع نمود . در جاهليت و اسلام ، در كينه جويى ، كس همانند آنها نبوده است . ايشان را با ما پيوند خويشاوندى و قرابت خاص است ، كه اگر آن را مراعات كنيم ، پاداش يابيم و اگر نكنيم ، مرتكب گناه شده ايم . سپس امام ادامه می دهد:پس اى ابن العباس خدايت رحمت كناد ، در آنچه از نيكى و بدى بر دست تو جارى مى شود ، مدارا كن ، كه ما هر دو در آن شريكيم و چنان باش كه گمانم به تو نيكو گردد و انديشه ام درباره تو بد نگردد.
همچنین امام علی علیه السلام در نامه 19 به یکی از فرمانداران خود در مورد بدرفتاری با مردم هشدار می دهد و می فرماید:همانا دهقانان مرکز فرمانداریت،از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند.من درباره آن اندیشیدم نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم،زیرا که مشرک اند و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند؛ زیرا که با ما هم پیمانند؛پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را به هم آویز رفتاری توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه روی را در نزدیک کردن یا دورکردن رعایت کن.
آیا شیطان به دست امام زمان(عج) کشته می شود؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395جایگاه تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395بندگان مخلص خداوند و کسانی که در نزد پروردگار جایگاه ویژه ای دارند، همواره اهل ذکر و یاد خدا هستند.
در روایات ما «ذکر کثیر» به معناى بسیار به یاد خدا بودن و از خدا غافل نشدن است، و به معناى واقعى کلمه؛ یعنى توجه به خدا با تمام وجود و نه تنها با زبان است. کسى را مى توان اهل ذکر کثیر دانست که در هر حال و در هر شرایط به یاد خدا باشد و پرده هاى غفلت از خدا را کنار بزند و وسوسه هاى شیاطین را دور سازد و اگر لغزشى از او سر زند، فوراً در مقام توبه و جبران در آید، تا از صراط مستقیم الهى فاصله نگیرد.
مقام اهل ذکر کثیر مقامی رفیع است. همانگونه که در روایت «ابو سعید خدرى» آمده است که: از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سؤال شد:
اگر رزمنده با شمشیرش آنقدر بر پیکر کفّار و مشرکین بزند که شمشیرش بشکند و با خون رنگین شود، باز هم مقام ذاکران خدا از مقام او برتر است.
در حدیثى از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است:
در تفسیر آیاتى از قرآن که به ذکر کثیر دستور داده یا آن را از صفات مؤمنان شمرده اند، روایاتى وارد شده است که آن آیات را با تسبیح فاطمه سلام الله علیها تطبیق داده و از مصادیق ذکر کثیر شمردهاند؛ البته درست است که ذکر کثیر به معناى توجه قلبى به خدا و بلکه توجّه با تمام وجود به او است، و تسبیح فاطمه سلام الله علیها در ظاهر تنها چند ذکر لفظى و زبانى است که در مجموع صد بار تکرار مىشود، ولى اگر همین ذکرهاى زبانى، با توجه کامل ادا شود، مى تواند مقدمه توجّه قلبى قرار گیرد، همانگونه که در نماز و امثال آن نیز مطلب از این قرار است. در ادامه ضمن ارائة برخى از آیات که دربارة ذکر نازل شده است، به روایاتى از ائمه علیهم السلام اشاره مى کنیم که مصداق ذکر کثیر را تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها معرفى کرده اند.
مقاوم سازی در برابر مغضوبان و گمراهان
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395
صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ[1]
(خداوندا! ما را به) راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
نکته ها:
این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی می کند که مورد نعمت الهی واقع شده اند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین.[2] توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز می دارد. بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضب شدگان و گمراهان قرار ندهد. زیرا بنی اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم می نماید: کسانی که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان. مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیۀ قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمت های مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند. هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهی کشیده نشود.
بیشتر مومنان مشرکند؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ(لقمان/13)
منظور از شرک در آیه 106 سوره یوسف که اکثر مۆمنان گرفتار آن هستند، چیست؟
قرآن کریم در آیه 106 سوره یوسف مىفرماید: «بیشتر مومنان مشرکاند» منظور از شرک در این آیه که اکثر مۆمنان گرفتار آن هستند، چیست؟
تعریف دقیق مفهوم شرک، همانند مفهوم توحید، در ضمن اقسام آن ممکن است:
1- شرک ذاتی؛ یعنی، اعتقاد به مرکب بودن ذات خداوند، یا اعتقاد به تعدد ذات الهی (وجود دو یا چند خدا)
2- شرک صفاتی؛ یعنی، اعتقاد به این که صفات خدا، وجودی مستقل از ذات خداوند دارند به تعبیر دیگر مغایر با ذات و زاید بر ذات هستند.
3- شرک افعالی؛ یعنی، اعتقاد به وجود دو یا چند مۆثر مستقل در عالم هستی ؛ به گونهای که هیچ یک مقهور اراده و قدرت دیگری نباشد، یعنی، ذات یگانه الهی را تنها مۆثر مستقل در عالم هستی نداند.
یکی از بارزترین مصادیق شرک افعالی، اعتقاد به تمایز خالق شرور از خالق خیرات است. پیروان آیین مانی و برخی از پیروان زردشت، معتقدند که خداوند فقط خیرها و نیکیها را میآفریند و امور شر و بد به وسیله موجود و مخلوقی شریر (اهریمن) به صورت مستقل و بدوناین که خداوند خالق نیکیها بتواند دخالتی در آن داشته باشد، آفریده میشود.
4- شرک عملی: اگر اعمال و نیات انسان بر اساس توحید نظری و برآمده از آن نباشد انسان دچار شرک در مقام عمل میشود .
عمدهترین جلوه شرک عملی شرک در عبادت و پرستش است. بت پرستی و پرستش اجرام آسمانی و پدیدههای طبیعی از بارزترین انواع شرک عبادی به شمار میرود که همواره در میان برخی از ملتها و اقوام وجود داشته است.
شرک خفی: هر یک از اقسام توحید – اعم از نظری و عملی – دارای مراتب و درجاتی است به طور کلی توحید امری تشکیکی و دارای مراتب مختلف از جهت قوت و ضعف است .
خوشبختی
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1395سرمایه اصلی انسان در زندگی عمر و نفس هایی است که در اختیار او قرار گرفته است با این وجود انسان لحظه به لحظه به مرگ نزدیک تر شده و سرمایه وجودی اش در حال نقصان است.
هر نفسى كه انسان مى زند یك گام به مرگ نزدیكتر مى شود چنان كه امیر مؤمنان على علیه السلام در آن عبارت نورانیش فرمود: نفس المرء خطاه الى أجله” انسان با نفسی که می کشد قدمی به سوی مرگ می رود. ( نهج البلاغه،ترجمه دشتی،حکمت 74)
خداوند منان در آیه 2 سوره والعصر این مطلب را متذکر شده و در ادامه راه نجات و بیرون رفت از این خسران عظیم و زیان قهرى و اجبارى را یادآور می شود و می فرماید:
إِلَّا الَّذِینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
چهار اصل خوشبختی
“صالحات” همان “اعمال شایسته” است، نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فى سبیل اللَّه، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها كسب علم و دانش، بلكه هر كار شایسته اى كه وسیله تكامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى اللَّه و پیشرفت جامعه انسانى در تمام زمینه ها شود
1) اصل اول در این برنامه مسئله” ایمان” است كه زیربناى همه فعالیت هاى انسان را تشكیل مى دهد، چرا كه تلاش هاى عملى انسان از مبانى فكرى و اعتقادى او سرچشمه مى گیرد، نه همچون حیوانات كه حركاتشان به خاطر انگیزه هاى غریزى است.
به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلورى است از عقائد و افكار او، و به همین دلیل تمام انبیاى الهى قبل از هر چیز به اصلاح مبانى عقیدتى امت ها مى پرداختند، مخصوصاً با شرك كه سرچشمه انواع رذائل و بدبختی ها و پراكندگی ها است.
جالب اینكه “ایمان” در اینجا به طور مطلق ذكر شده است، تا شامل ایمان به همه مقدسات گردد، یعنى از ایمان به خدا و صفات او گرفته، تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و كتب آسمانى و انبیاى الهى و اوصیاى آنها.