عبادت و اطاعت انحصارى خدا
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391توحيد، غير از آنكه يك بينش فلسفى است، يك شناخت علم زا و زندگي ساز نيز هست، يعنى عقيده اى است كه بناى زندگى اجتماعى و فردى انسانها بايد بر پايه آن نهاده شود.
اكنون به پاره اى از مواد كلى قطعنامه توحيدى در قرآن اشاره مى كنيم:
بنابر اصل توحيد، انسانها حق ندارند هيچكس و هيچ چيز جز خدا را عبوديت و اطاعت كنند. و همه تحكمات و تحميلاتى كه از طرف قدرت گونه هاى تاريخ بر بشريت رفته، غلط و برخلاف حق بوده است.
اين بيان كلى، بتها، خدايان، خداوندگاران و بالاخره تمايلات نفس سركش، را شامل است.
آيات زير (از سوره يونس) كه سخن از شريكان پندارى خدا - از جنس بشر و غير آن - مى گويد، طرحى كلى از اين رويه اصل توحيد را مى نماياند:
«وَيوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا»: و روزى كه همه آنان را (در قيامت) گرد آوريم…
« ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ»: آنگاه به كسانيكه براى خدا شريكى قائل شدند گوئيم: شما و آنانكه شريك خدا دانسته ايد در جاى خود بايستيد.
« فَزَيلْنَا بَينَهُمْ» : پس ميان آنها جدائى افكنيم.
« وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِيانَا تَعْبُدُونَ»: و شريكان پندارى آنان گويند: شما ما را عبادت نمى كرديد.
« فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَينَنَا وَبَينَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ»: ميان ما و شما خدا گواهى بسنده است كه ما از عبادت شما غافل و بيخبر بوديم.
« هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ»: در آن هنگام هر كسى هر آنچه را از پيش انجام داده، مى آزمايد.
صفحات: 1· 2
دانلود مدیحه و مولودی ٰ میلاد حضرت هادی علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391مدیحه و مولودی امام هادی (علیه السلام)
موضوع | اجرا |
حجم |
مدیحه خوانی حاج محمود کریمی | 2,156 |
ستاره ای که در آفاق عاشقی تابید (جدید) سید مهدی میرداماد | 1,687 | |
از عرش خدا بوی گل زهرا میاد (جدید) سید مهدی میرداماد | 1,647 |
بیا ای بلبل خوش لهجه ی من احمد پتاهیان | 2,354 |
ستاره میریزد به جای گل به روی پای تو محمد ناطق | 935 | |
قدم به دنیا زده هادی آل عبا محمد ناطق | 1,116 | |
ای آسمان ز شب مهت را دو پاره کن (مدح) محمد ناطق | 899 | |
مدیحه خوانی محمد ناطق | 812 |
ای دهم حجت خدای ودود (جدید) | 1,832 | |
گل بریزید وقت صفا و مستی ..قسمت اول | 2,898 | |
گل بریزید وقت صفا و مستی ..قسمت دوم | 3,032 |
|
مادر شوهر و سم
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391
دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد.
عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد،همه به او شک خواهند کرد،پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس،اخلاق مادرشوهر هم بهتر و بهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت : دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت : دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.( بله برای پیروزی ابلیس کافی است آدمهای خوب دست روی دست بگذارند).
به شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به مویی کشی.
نیش ها و نوش ها / محمدحسين قديري
كدام يك انتخاب كنند: جوانان يا پدران و مادران؟
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391اين انتخاب خودم و اين هم انتخاب پدر و مادرم!
اين سرگذشت عجيب كه نظائرش كم نيست در جرايد بود:
عروس 18 ساله اى چند لحظه پيش از عقد، پيراهن عروسيش را درآورد و بعد از پوشيدن لباس مردانه از پنجره اطاق به حياط پريد و فرار كرد، او سپس خودش را به يكى از حمام هاى نارمك رسانيد و رگ دستش را بريد و به حال اغما افتاد، كمى بعد متوجه شدند و او را به يكى از درمانگاه ها رسانيدند و از مرگ حتمى نجات يافت.
او پس از نجات از مرگ، ماجراى زندگيش را براى يكى از مقامات انتظامى چنين شرح داد:
«تا سال گذشته من در دبيرستان تحصيل مى كردم، و نامزد «جوانى» بودم كه خودم او را پيدا كرده بودم، سال گذشته هنگامى كه روزنامه را ورق مى زدم ناگهان چشمم به عكس نامزدم افتاد كه به جرم سرقت جواهرات از طرف مأموران ژاندارمرى نارمك دستگير شده بود.
با ناباورى به خانه او تلفن زدم و بعد از تحقيق فهميدم قضيه صحت دارد، و او به همراه باندى به سرقت مى رفته و الان هم هر چه دارد از سرقت است!
البتّه من با اين تحقيق نيز قانع نشدم، و به شركتى كه او ادّعا مى كرد يكى از «مهندسان پر مسئوليّت» آن شركت است مراجعه كردم، فهميدم تمام اين حرف ها دروغ بوده و مسئولان آن شركت اصلا چنين كسى را نمى شناسند!
صفحات: 1· 2
ایزوگام عاطفی
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391همان گونه که اگر سقف درز داشته باشد
قطرات باران به تدریج از آن به داخل ساختمان رسوخ پیدا میکند و باعث خرابی خانه و وسایل
زندگی میشود.
شکاف اختلافات بین زن و شوهر خطرناک است.
تجربه نشان میدهد که اگر این شکافها زود با قیر
«گذشت»،
«مدارا»،
« مذاکره» و
«مشاوره»
پر نشود،نم نم، بی مهری از همین درزها وارد قلب همسر می شود و زندگی ویران میشود اما این درز اختلاف در خانمها به دلیل احساسی بودن و نوسان بیشتر هیجان در آنها زودتر و عمیق تر ایجاد می شود.
سفرنامه حج ( به سوي کعبه )
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391و اکنون لحظه تشرف نزديک است، و وعدهگاه معشوق در پيش. دلهاي مشتاق، آرام و قرار ندارد و تو گويي همچون طايري قدسي، ميخواهد از قفس تنگ سينه پر بکشد، و خود را به بحر معلق آسمان آبي، بسپارد و غرقه در جذبههاي روحاني محبت يار، خود را به حرم دوست برساند.
و ارواح مشتاق، تو گويي تاب هماهنگي و همقدمي با تنهاي سنگين دنيايي را ندارند و پيشاپيش بدنها، خود را به حريم وصل رساندهاند و به حضرت اقدس او تعليق يافتهاند، همچنان که اشعه شمس، به شمس،چرا که فرمودهاند،
پيوند روح مؤمن به ذات اقدس پروردگار محکمتر است و شديدتر، از اتصال شعاع خورشيد به ذات خورشيد، و چه عجب اگر اين طاير قدسي روح، در اشتياق حرم وصل به ترنم درآيد و تلبيه کند، آنچنان که تو گويي به نداي دعوت فطرت خويش پاسخ ميگويد، به همان پيمان نخستين، آن گاه که پرسيد:
«الست بربکم» و پاسخ داديم، «بلي، بلي» لبيک اللهم لبيک.
و اين نواي دلنشين «لبيک، لبيک» ترنم روح مؤمني است، که وعدههاي پروردگار خويش را محقق شده يافته است، و ميشتابد تا خود را به مبدأ و معاد خويش پيوند دهد، و با فناي در معشوق، به جاودانگي برسد.
لبيک اللهم لبيک، لبيک ذالمعارج لبيک لبيک.
نرم افزار امام هادی علیه السلام + دانلود مخصوص کامپیوتر و موبایل
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391دانلود نرم افزار امام هادی علیه السلام
نرم افزار “زندگینامه امام علی النقی الهادی (علیه السلام)” که حاوی اطلاعاتی ارزشمند در خصوص زندگينامه، اخلاق و فضائل، سخنان، داستان ها، حکایات و … امام هادی علیه السلام می باشد، با هدف فراهم کردن بستری مناسب جهت سهولت دسترسی و بهره مندی عاشقان آن حضرت از سیره و دستورات ایشان بوده که امید است مورد توجه مریدان و محبان کریم اهل بیت علیه السلام واقع گردد.
پلتفرم و سیستم عامل مورد نیاز : اندروید 2.2 و بالاتر
امکانات و بخش های نرم افزار :
•شناسنامه امام هادی علیه السلام
•همسر و فرزندان امام هادی علیه السلام
•امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر
•رنج های امام هادی علیه السلام
•فروغی از دانش امام هادی علیه السلام
•اخلاق و فضائل امام هادی علیه السلام
•تفسیر قرآن در کلام امام هادی علیه السلام
•زمینه سازی دوره غیبت توسط امام هادی علیه السلام
•فعالیت های علمی و فرهنگی امام هادی علیه السلام
•اصحاب و شاگردان امام هادی علیه السلام
•کرامات و معجزات امام هادی علیه السلام
•چهل حدیث هادوی
به همراه زیارت نامه امام هادی علیه السلام با امکان پخش صوتی
**********************************************
دانلود نرم افزار امام هادی علیه السلام برای کامپیوتر
**********************************************************
*در این نرم افزار امکان مشاهد عکس و دانلود مستقیم عکسهای مرتبط با امام هادی (علیه السلام) ٰ زندگی نامه آن امام همام ، احادیث، از طریق نرم افزار فراهم است این نرم افزار با حجم کم و بصورت پرتابل (بدون نیاز به نصب) و قابل به روز رسانی از جهت (نرم افزار و مطالب و محتوا و عکس) می باشد.
در این نرم افزار امکان معرفی سایت ها و وبلاگ ها در زمینه آن امام رئوف فراهم آمده.
همچنین نرم افزار به گونه ای طراحی شده که هر کس می تواند آنرا توسعه بدهد و دیگران از آن استفاده ببرند.
از امکانات دیگر این نرم افزار می توان افزودن مطلب و جستجو در مطالب در برنامه نام برد.
فکر ریاست
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391(سعدى) گويد:
يكى از دوستان كه از رنج روزگار خاطرى پريشان داشت نزدم آمد و از درآمد اندك و عيال بسيار و فقر گله كرد و گفت : قصد دارم براى حفظ آبرو به شهر ديگرى بروم تا كسى از نيك و بدكار من باخبر نشود.
بعد گفت : تو مى دانى كه در علم حسابدارى اطلاعاتى دارم ، اكنون نزد شما آمده ام تا از مقام ارجمندشما كارى در دستگاه دولتى برايم معين شود و باقيمانده عمر را با خاطرى آسوده بگذارنم و از شما تشكر كنم !
به او گفتم : اى برادر! كارمند حسابدارى شدن براى پادشاه دو بختى است ، از يك سوء اميدوار كننده است و از سوى ديگر ترس دارد، و به خاطر اميدى خود را در معرض ترس قرار نده.
دوستم گفت : مناسب حال من سخن نگفتى و جواب مرا درست ندادى .
من گفتم: تو قطعا داراى دانش و تقوا و امانت دارى هستى ولى حسودان عيبجو در كمين هستند، مصلحت آن است كه زندگى را با قناعت بگذرانى و رياست راترك كنى .
دوستم از حرفهايم ناراحت شد و گفت : اين چه عقل و تدبير است ، دوستان در گفتارى به كار آيند وگرنه در كنار سفره نعمت همه دشمنان دوست نما خواهندبود.
ديدم از پندم آزرده خاطر شد ناچار او را نزد صاحب ديودن (وزير دارايى ) كه سابقه آشنائى داشتم بردم، و وضع حال او را گفتم. او دوستم را سرپرست به كار سبكى گماشت .
زمانى گذشت ، او را مردى خوش اخلاق و با تدبير يافتند و درجات او رابالا برند.
مدتى گذشت ، اتفاقا با كاروانى از ياران به سوى مكه سفر كردم. موقع بازگشت در دو منزلى وطنم همين دوستم را ديدم به پيشواز من آمد با ظاهرى پريشان و به شكل فقيران بود!
پرسيدم : چرا چنين شده اى ؟
گفت : همانگونه كه تو گفتى طايفه اى بر من حسد بردند و به خيانت متهم كردند؛ شاه بدون تحقيق مرا زندان كرد و آزار داد،تا خبر آمدن حاجيان رسيد مرا از زندان آزاد كردند؛ كارم به جائى رسيده كه شاه حتى ارث پدرى مرا هم مصادره كرد.
سعدى گويد به او گفتم: قبلا تو را نصحيت كردم كه كار براى شاهان مانند سفر دريا، هم خطرناك است و هم سودمند، يا گنج برگيرى يا در طلسم بميرى ، ولى نصحيت مرا نپذيرفتی.1
1. حكايتهاى گلستان ص 65.
يكصد موضوع 500 داستان/ سيد على اكبر صداقت
هدفدار بودن زندگي در بينش الهي
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391اينجا اصلاً هدفدار شدن زندگي يك از نتايج اين بينش است و تلاشگر بودن در زندگي هم يك نتيجهي ديگر است. يعني انسان معتقد به بينش الهي آنوقتي كه احساسات بر او غلبه نكرده، و آنوقتي كه هيچ نيازي هم ندارد، و آنوقتي كه تسليم هيچ عادتي هم نيست، در آن لحظه هم باز تلاش ميكند. يعني اگر مثلاً يك مسئوليتي را در جمهوري اسلامي به شما سپردند، اعم از مسئوليت كوچك يا بزرگ و هيچكس هم مراقب شما نيست، و هيچ هم اسير احساسات نيستند، آيا با خودتان فكر ميكنيد من نيم ساعت ديگر هم براي اين موضوع كار بكنم يا نه؟ اينجا آنجايي است كه بينشالهي خودش را نشان ميدهد. اگر داراي بينشالهي باشيد، يعني معتقد به غيب و معتقد به خدا و معتقد به فرشتگاني كه بر شما ناظر هستند و معتقد به جايگاهي كه از شما با كمال بصيرت، كوچك يا بزرگ كار شما را سئوال ميكنند و به آنها پاداش ميدهند، اگر معتقد به اين باشيد ميگوئيد:
چه ببينند و چه نبينند، جه بدانند و چه ندانند، شما در عين خستگي و در عين تنهائي و در عين بيخبري ديگران از شما، صرفاً به همان علت كه ميدانيد خدا شاهد و ناظر است كارتان را ادامه ميدهيد. يعني براي كاركردن انگيزه داريد، چون خدا هست و چون او ميبيند. در روز عاشورا كه امام حسين(ع) در غربت محض بود، نه غربت در آن بيابان، بلكه غربت در دنياي آنروز كه هيچكس از آن كساني كه سرشان به تنشان ميارزيد كار امام حسين(ع) را قبول نداشتند و قبول هم نميكردند يا از روي يك منطق غلط، يا از روي راحت طلبيها و تنپروريها، كه اگر ميخواستيم با چشم مادي نگاه كنيم اين خون هدر شده بود، در چنين صحنهاي يك حادثهاي اتفاق ميافتد و آن كشته شدن علياصغر است، و حال اينكه مطلقاً هيچ احساساتي انسان را وادار به اين كار نميكند، بله احساسات وادار ميكند آدم خودش برود عاشقانه در ميدان جنگ كشته شود، اما چه احساساتي آدم را وادار ميكند بچه ششماهه را ببرد در جنگ؟!
صفحات: 1· 2
نشاط و دلخوشى مؤمنين
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391خداى متعال مىفرمايد:
«… نَعيمُهُمْ فِى الدُّنْيا ذِكْرى و مَحَبَّتى وَ رِضائى عَنْهُمْ…»
دل خوشى آنان در دنيا به سه چيز است:
الف: ياد خدا
كسى كه به خدا محبّت دارد طبيعتاً به ياد اوست و از ياد او لذّت مىبرد و تا زمانى كه به وصال او نرسيده و با او فاصله دارد، تمام دل خوشى و لذّتش به اين است كه به ياد او مشغول باشد. چنانكه در دعاى سحر حضرت سجاد(عليه السلام)مى خوانيم: «بِذِكْرِكَ عاشَ قَلْبى»1 يعنى زندگى من و دل من زنده به ياد توست، اگر ياد تو نباشد دل مىميرد، چون به غير تو دلخوشى و اميدى ندارم.
آرى مؤمن زنده دل است، امّا شادى و حيات دلش در گرو ياد خداست، نه لذّت هاى فانى دنيا.
اينكه در حديث مزبور كلمه «فِى الدُّنْيا» آمده است شايد بدان جهت است كه در جهان آخرت احتياجى به ذكر و ياد او نيست، چون آنجا عالم حضور و ديدار است و انسان به لقاى او مىرسد و اين دنياست كه عالم جدايى و فراق است و تا زمانى كه لقاى او حاصل نگشته، مؤمن دل را به ياد او مشغول ساخته و لذّت و خوشى دل را در پرتو ياد او مىيابد.
رابطه ذكر خدا با محبّت الهى
ذكر و ياد خداوند از محبّت به او نشأت مىگيرد پس هر اندازه محبّت به خداوند بيشتر باشد، انسان بيشتر به ياد او خواهد بود. اين رابطه را در امور عادى دنيوى نيز مىتوان تجربه نمود. هر شخصى به هر اندازه به كسى علاقه مند باشد، به همان اندازه به ياد او خواهد بود و علاقه زياد سبب مىگردد كه بيشتر به ياد او باشد و از طرف ديگر، اگر او را فراموش كند از محبّت وى كاسته شده و به تدريج ياد او از دل بيرون مىرود. و بر عكس هر قدر به ياد او باشد بر محبّتش افزوده مىگردد، لذا كسانى كه در اين دنيا دلخوشى آنها به ياد خداوند است، هر اندازه كه ياد و توجه آنها به خدا بيشتر و عميقتر شود، محبتشان به خداوند متعال افزون مىگردد.
صفحات: 1· 2