موضوعات: "احادیث" یا "کلام نور" یا "احکام"

سن تمییز

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394

سوال

منظور از سن تمييز كه در بحث تكليف پسران مطرح مى‌باشد، چيست؟ آيا داشتن شهوت يا برانگيخته شدن شهوت در پسران مطرح مى‌باشد؟

پاسخ

مقصود از تمييز، درک خوبى و بدى است و در صورتى كه نوجوان به مرحله اى برسد كه نگاه او به نامحرم يا نگاه نامحرم به او موجب تحريک شهوت شود، در مقابل او حفظ حجاب لازم است.

منبع: دفتر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

بهای جان شما بهشت است نه دنیا...

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394

وَمَا هَذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِي الْحَيوَانُ لَوْ كَانُوا يعْلَمُونَ(العنکبوت/64)

اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازيچه نيست و زندگي حقيقي همانا [در] سراي آخرت است اي کاش مي‏دانستند.

 حضرت امام حسین (علیه السلام) در خصوص ارزش جان انسان ها فرمودند:

لیس الانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها بغیرها فانه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس.

بهای جان شما چیزی غیر بهشت نیست پس آن را به غیر بهشت نفروشید به درستی کسی که از خدا به دنیا راضی شد به تحقیق به چیز پستی راضی شد(بلاغه الحسین (علیه السلام) طبع اسماعیلیان چاپ دوم کلمه 77.).

یعنی: به جای رسیدن به خدا، دنیا را ترجیح دهد، به چیزی ارزشی راضی شده است.

1-آفرینش دنیا، هدفدار و حكیمانه است، لیكن غفلت از آخرت، دنیا پرستى و غرق شدن در آن، سفیهانه است. «لهو و لعب»

2- حیاتِ واقعى، حیات آخرت است. «الدّار الآخرة لهى الحیوان»

3- مردم، حقیقت آخرت را نمى‏دانند وگرنه به دنیا دل نمى‏بستند. «لو كانوا یعلمون»

عبادت کنندگان...

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394

حضرت علی علیه السلام فرمود:

« عبادت کنندگان سه دسته هستند:

گروهی به خاطر رغبت به بهشت (و پاداش های اخروی) خدا را عبادت می کنند، که این عبادت تاجران است.

گروهی از بیم دوزخ (و کیفرهای اخروی) خدا را عبادت می کنند که این عبادت بندگان است؛

گروهی نیز به خاطر شکر و سپاس از خداوند، او را عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است. »

امام علی علیه السلام در یکی از مناجات‌های خود به همین گونه عبادت اشاره فرموده است:

« خداوندا، من تو را از ترس عذابت و به طمع پاداشت عبادت نکرده ام، بلکه تو را شایسته عبادت دیدم و پرستیدم.»

منبع: بحارالانوار، ج 41، ص 14، حدیث 4

عبادت آزادگان

ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار , و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد, و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار[1]

همانا گروهى خدايرا به انگيزه مى پرستند , اين عبادت تجارت پيشگان است و گروهى او را از ترس مى پرستند , اين عبادت برده صفتاناست , و گروهى او را براى آنكه او را سپاسگزارى كرده باشند مى پرستند ,اين عبادت آزادگان است .

ادامه »

حکم تاخیر انداختن نماز برای پذیرایی از میهمان

نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1394

پاسخ آیت الله العظمی شبیری زنجانی به چند استفتاء

آیت الله العظمی شبیری زنجانی به چند استفتاء در زمینۀ: «معیار اتصال در نماز جماعت»، «سفر اجباری»، «گرفتن مجالس ختم برای میّت»، «تاخیر انداختن نماز برای پذیرایی از میهمان» و «نماز فرزند در وطن والدین» پاسخ گفتند.

* معیار اتصال در نماز جماعت

سئوال: آیا برای اقتدا در نماز جماعت باید منتظر ماند تا ابتدا افرادی که در صف اول هستند تکبیر بگویند تا اتصال برقرار شود؟.

پاسخ معظم له: اگر آماده تکبیر گفتن هستند، می تواند اقتدا کند و نیز اگر فاصله این شخص تا نفر بعدی که اقتدا کرده، کمتر از قامت شخص در حال سجده باشد، اتصال برقرار می شود.

* سفر اجباری

سئوال: حکم نماز و روزه مسافری که با اکراه و اجبار به سفر رفته، پس از رسیدن به مسافت شرعی چیست؟.

پاسخ: اختیار از شروط تحقق سفر شرعی نیست بلکه همین که می داند به مسافت شرعی -هر چند به اجبار- می رود کفایت می کند.

* گرفتن مجالس ختم برای میّت

سئوال: آیا برگزار کردن مجالس ختم، تهیّه غذا و پذیرایی و امثال این امور برای میّت در هفت روز اول پس از مرگ وی صحیح است؟.

پاسخ: هرچه موجب تکریم میت مسلمان شود، مطلوب است. البته از اسراف و بقیه امور محرّمه و مکروهه پرهیز گردد.

* تاخیر انداختن نماز برای پذیرایی از میهمان

سئوال: آیا جایز است نماز اول وقت را به خاطر رسیدگی به مهمان به تاخیر انداخت؟.

پاسخ: با اکتفا به واجبات نماز و اجازه از میهمان قابل جمع است بنابراین نماز اول وقت مقدم است مگر اینکه عرفاً اهانت به میهمان تلقی شود که در آن صورت تاخیر بیاندازد.

* نماز فرزند در وطن والدین

سئوال: وطن پدر و مادرم روستاست ولی فرزندان در شهر متولد شده و زندگی کرده اند، حکم نماز و روزه فرزندان که به همراه والدین به وطن آنها مسافرت می کنند، چگونه است؟.

پاسخ: فرزندان در آن جا مسافر هستند و نمازشان شکسته است و روزه شان صحیح نیست. پدر و مادر هم اگر در شهر اقامت دارند و در نگاه عرف، آن روستا دیگر محل زندگی شان نیست همین حکم را دارند.

منبع:حوزه

بهترین بندگان خدا

نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1394

عَن ابنِ عُمَرَ قالَ: خَطَبَنا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله خُطبَةً ذَرَفَت مِنها العُیونُ وَ وَجِلَت مِنها القُلوبُ فَکانَ مِمّا ضَبَطْتُ مِنها: ایها النّاسُ انَّ افضَلَ النّاسِ عَبداً مَن تَواضَعَ عَن رِفعَةٍ وَ زَهِدَ عَن رَغبَةٍ وَ انصَفَ عَن قوَّةٍ وَ حَلُمَ عَن قُدرَةٍ. از ابن عمر روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما خطبه ای خواند که از آن خطبه، چشم ها گریان شد و دل ها لرزید و بخشی از آنچه من یادداشت کردم این است: ای مردم، بهترین بندگان خدا کسی است که در عین بزرگی، فروتنی کند و در عین دلبستگی به دنیا، زهد ورزد و در عین توانایی، انصاف دهد و در عین قدرت، بردبار باشد.[1]

رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی خطبه ای خواند که چشم ها را گریاند و دل ها را لرزاند. البتّه آن مقداری که مردم ضبط کرده اند این بود:

ای مردم، بهترین بندگان خدا کسی است که در عین بزرگی فروتنی کند و در عین علاقه به دنیا، زهد ورزد و در عین توانایی، انصاف دهد و در عین قدرت، بردبار باشد.

مسأله مهمّی که در این قسمت از حدیث منعکس شده این است که ترک گناه گاه به سبب ناتوانی است و گاهی به سبب عدم تمایل به گناه. مثلًا کسی از شراب خوشش نمی آید، یا دوست دارد امّا قدرت ندارد، یا مقدّماتش مهیا نیست و یا به خاطر زیان هایش آن را ترک می کند و نمی خورد. این ترک که برای ناتوانی است مهم نیست، بلکه مهم آن است که در عین قدرت، انسان گناه را ترک کند.

صاحب مقام و موقعیت اجتماعی بالایی باشد امّا تواضع ورزد. علاقه به چیز حرام دارد ولی از آن چشم می پوشد.

افراد در مسأله ترک گناه مختلف هستند:

گروهی از برخی گناهان ذاتاً متنفّرند و آن را انجام نمی دهند، لذا هر کس باید خودش ببیند که به چه چیز حرامی تمایل دارد تا آن را ترک کند. البتّه شناخت خویشتن کار آسانی نیست. گاه صفاتی در انسان است که شصت سال از سنّ او می گذرد ولی خبر ندارد، چرا که هیچ کس با چشم انتقاد به خود نمی نگرد. اگر کسی می خواهد در امور معنوی پیشرفت کند و به درجه های عالی برسد باید با بدبینی به خود بنگرد تا نقاط ضعف خود را بشناسد. لذا می گویند در این موارد از دشمنان استفاده کنید یا از دوستان دلسوز و منتقد، نه عیب پوش. از همه بهتر این است که انسان خود منتقد خویش باشد. اگر او بداند به چه گناهانی تمایل دارد و لغزشش از کجاست و شیطان از چه وسایل و زمینه ها و انگیزه هایی در وجود او استفاده می کند، اگر بتواند اینها را بررسی کند، اسیر نفس و شیطان نمی شود. به قول مولوی:

نفْس اژدهاست او کی مرده است      از غم بی آلتی افسرده است

ادامه »

چهار خصلتی که رزق را زیاد می کند

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1394


رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدیثی چهار عامل زیاد کننده رزق و روزی را بیان کردند.

قَالَ (صلی الله علیه و آله):

أَرْبَعٌ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ وَ كَفُّ الْأَذَى وَ قِلَّةُ الضَّجَرِ.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: چهار چيز، رزق را زياد مي كند؛

۱- خوش خُلقى

۲- خوش سلوكى با همسايگان

۳- خودداری از اذيّت مردم

۴- بي قرارى نکردن در غم و اندوه.

معدن الجواهر، ص: 39

کلام امیر

نوشته شده توسطرحیمی 10ام دی, 1394

امیرالمؤمنین (علیه السلام):

 جان خود را بمطالب شگفت حكمت استراحت دهيد زيرا جان هم چون تن خسته شود.

رَوِّحُوا أَنْفُسَكُمْ بِبَدِيعِ اَلْحِكْمَةِ فَإِنَّهَا تَكِلُّ كَمَا تَكِلُّ اَلْأَبْدَانُ .

الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 48

سه ویژگی انسان مومن در انجام کارها

نوشته شده توسطرحیمی 8ام دی, 1394

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکنْ فِیهِ فَلَیسَ مِنِّی وَ لَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ حِلْمٌ یرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ وَ حُسْنُ خُلُقٍ یعِیشُ بِهِ فِی النَّاسِ وَ وَرَعٌ یحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

ترجمه:

سه چیز است که هر کس نداشته باشد نه از من است و نه از خدای عزّوجلّ عرض شد: ای رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند:

بردباری که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند
اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگی کند
تقوا وپرهیزکاری که او را از نافرمانی خدا باز دارد.

منبع : بحار الانوار(ط-بیروت) ج 66، ص 386، ح 49

 

احتياط مستحب

نوشته شده توسطرحیمی 5ام دی, 1394

سوال:

          احتیاط مستحب چیست؟

پاسخ:

         احتياط مستحب: احتياط غير الزام‌آور.

منظور از آن، احتياطى است كه مراعات آن مستحب است و در بيشتر موارد كاربرد، پيش يا پس از فتوا آورده مى‌شود و گاهى نيز از آن به مانند «يجوز على اشكال» يا «يجوز على تأمّل» تعبير مى‌گردد.[1]‌

پی نوشت:

[1]. جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق

منبع: فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌1، ص: 272

تربیت فرزند

نوشته شده توسطرحیمی 1ام دی, 1394

امام صادق (علیه السلام) از امام پنجم یا ششم علیهما السلام:

چون کودک سه ساله شود هفت بار به او بگو بخوان «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»

بعد، واگذارش تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز رسد، هفت بار باو بگویند: بگو «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»،

و دیگر تا چهار سالگی او را واگذار، و چون چهار سالش تمام شد هفت بار بگوید: «صلی اللَّه علی محمد و آل محمد»

و ولش کنید تا پنج سالگی باو گفته شود دست راست و چپ کدامست؟ وقتی فهمید، رو بقبله واداشته شود، و سجده کند،

و باز واگذارش کنید تا 6 سالگی چون شش ساله شد رکوع و سجود آموزد

تا هفت ساله شود، در این سن دستور دهند تا دست و صورت را بشوید وضو بگیرد، بعد بنمازش وادارند،

و چون نه ساله گردد، وضوء یادش دهند و اگر ترک کرد تنبیه گردد و به صلاة فرمانش دهند، و بر ترک آن تنبیهش کنند.

و چون نماز و وضوء فرا گیرد، و والدینش آمرزیده شوند ان شاء اللَّه.

إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یبْلُغَ ثَلَاثَ سِنِینَ وَ سَبْعَةَ أَشْهُرٍ وَ عِشْرِینَ یوْماً ثُمَّ یقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالُ لَهُ أَیهُمَا یمِینُک وَ أَیهُمَا شِمَالُک فَإِذَا عَرَفَ ذَلِک حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ یقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِینَ قِیلَ لَهُ صَلِّ وَ عُلِّمَ الرُّکوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّی یتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ قِیلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَک وَ کفَّیک فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَیهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَیهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

مكارم الأخلاق، ص 222