موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
شبیه ترین ظالم به مظلوم کیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1395امیرالمؤمنین علی علیه السلام، تشبیهی جالب از شخص حسود را بیان فرمودند.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) :
مَا رَأَيْتُ ظَالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحَاسِدِ نَفَسٌ دَائِمٌ وَ قَلْبٌ هَائِمٌ وَ حُزْنٌ لَازِم.
من ظالمى را شبيه تر به مظلوم از حسود نديدم:
حسود داراى جانى سرگردان
دلى بى قرار (سرگشته)
اندوهى پيوسته است.
كنز الفوائد، ج1، ص: 136
جایگاه محبّت به امیر المؤمنین امام علی(علیه السلام)
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395
روایتی را در همین باب از پیغمر اکرم (صلاللهعلیهوآله) نقل میکنم.
«قالَ رَسُولُ الله صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم عُنوانُ صَحیفَهِ المُؤمِن حُبُّ عَلیِّ بنِ أبیطالب».[1]
من نمیرسم به صورت مفصّل بحث کنم؛ لذا فقط اشاره میکنم. عنوان به معنای تیتر، سر خط یا هر لغتی با این مضمون است.
صحیفه از نظر ابتدایی، نامه عمل است. در قیامت، نشر صحف میشود. البته بحث صحیفه اینجا مطرح نیست. در صحیفه، همه مسائل اعتقادی، ملکات و اعمال خارجی آمده است. البته کسانی که صحیفه را مطرح میکنند، راجع به اعمال خارجی مطرح میکنند. گفتم که این بحث، بحث مفصلی است. تعبیر این روایت، جنبه کنایی دارد؛ یعنی اگر تیتر صحیفه شخص، این باشد که محب امام علی (علیه السلام) است، بدان بقیه صحیفه او خوب است؛ یعنی حب امام علی (علیه السلام) در ابعاد گوناگون انسانی«مِنَ الإعتِقادی وَالنَّفسانی وَالأعمالِ الجَوارِحی»، نقش سازنگی دارد. برای رفیق شدن، حتماً نباید از نظر فیزیکی مواجهه پیدا کنیم. خوب گوش کنید! رفاقت، رشته محبتی بین دو موجود است. ممکن است طرف مقابل اینجا نباشد، امّا او را دوست دارم ولو اینکه او را نبینم.
بیا با امام علی (علیه السلام) رفیق شود! بیا محبت امام علی (علیه السلام) را در دلت بیاور که در سه بُعد وجودی، تو را میسازد؛ لذا در روز قیامت وقتی مؤمن بیاید، تیتر صحیفهاش را نگاه میکنند و تمام!
مؤمن با امام علی (علیه السلام) رفیق بوده و حبّ او را داشته است؛ پس مسلّم است که رعایت میکرده. اگر غفلتاً خطاها و لغزشهایی داشته است، بحث دیگری است.
کتاب ادب الهی جلد سوم (تربیت فرزند) صفحه 258
[1] . بحارالانوار، ج39، (صلاللهعلیهوآله)284
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی(ره)
بهترین ذکر و درخواست آرزو
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395معرفی مجموعه امامشناسي
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395
پایگاه علوم و معارف اسلام، حاوي مجموعه تاليفات حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدسسره قلب امام مركز توحيد است. اين مجموعه كه شامل 270 درس و در قالب هجده مجلّد است، مجموعهاي است از بحثهاي تفسيري ، فلسفي ، روائي ، تاريخي ، اجتماعي دربارۀ امامت و ولايت بطور كلّي ، و دربارۀ امامت و ولايت أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب و ائمّۀ معصومين سَلام الله عَلَيْهم أجمَعين بالخصوص ، كه بصورت درسهاي استدلالي علمي متّخذ از قرآن كريم و روايات وارده از خاصّه و عامّه و ابحاث حلّي و نقدي پيرامون ولايت ميباشد. مطالبي از كتاب: موضوع مجلدات هجدهگانه: جلد اول: كليات و مباني امام شناسي جلد چهارم: ارتباط ولايت و نبوت جلد دهم: رابطه پيامبر و اميرالمومنين جلد يازدهم: قضاوتهاي اميرالمومنين جلد دوازدهم: علوم اميرالمومنين جلد شانزدهم و هفدهم: مكتب حضرت صادق عليهالسلام |
معرفی 24 کتاب پیرامون شخصیت حضرت زهرا در 10 موضوع مختلف؛ از سیره و سبک زندگی تا دیدگاه اهل سنت در باره حضرت + اینفوگرافی
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395مارقان آخرالزّمان، غاصبان مناصب صاحب الزّمان(عج)
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395پژوهشی در باب فعالیتهای خوارج آخرالزمان؛
«یمانی کذّاب بصری» کیست و چه اهدافی را دنبال میکند/ دیروز «معاویه» و «ابوسفیان» و امروز «آمریکا» و «انگلیس» عامل اصلی انحراف مردم از مسیر حق/مارقان آخرالزّمان، غاصبان مناصب صاحب الزّمان(عج)
سیّد مرتضی میرسراجی*: بر اساس آیات کریمه قرآن، شیطان رانده شده از درگاه خداوند، به عزّت حضرت حق، قسم یاد کرده که انسان را به گمراهی بیاندازد1 و قطعاً این دشمن کینهتوز و قسمخورده در راه گمراهی آدمیزاد در طول مسیر زندگیاش از هیچ کید و مکری فروگذار نخواهد کرد.
آنچه از تحرّکات شیطانی در درازنای تاریخ بشری مشاهده میشود این است که شیطان همیشه از یک راه و روش برای فریب افراد وارد نمیشود و بسته به شخصیّت قربانی خود با اشکال و حیلههای متفاوت به درون آن ها نفوذ کرده و آن ها را منحرف و گمراه می سازد.
شخص مذهبی را عمدتاً با ابزارهای مذهب و فرد غیر مذهبی را با همان طرز تلّقیهای خود از راه به بیراهه و کژ راهه می کشاند.
گاهی اوقات نیز انسان هم در اثر عدم مهار نفس امّاره به درجهای از پستی می رسد که شیطان فریبکار و وسوسه گر، از وجود او و اعمال ناپاک او تعجّب کرده و شگفت زده می شود و به عبارتی حتّی درس می آموزد.
اما اگر بد بودن را در نهایت آن تصوّر کنیم بدترین نوع آن بدعت ها و شیّادیهایی را شامل می شود که در لباس دین و معنویّت برای این چند روزه دنیا ساخته و پرداخته شده است.
یکی از این بدعت ها و شیّادی ها در حوزه دین، سرقت و دزدیدن مناصب وکارکرد ظاهری پیشوایان دینی (غصب مقام آن ها) و همچنین القاب و صفات منسوب به ایشان است که پیشینه ای کهن و قدیمی دارد. اوّل از همه، این اتّفاق شوم و این جفای آشکار در حق اوّل مظلوم تاریخ، امیرالمومنین حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام محقّق و عملی شد.
بنا بر شهادت تاریخ، علاوه بر غصب جایگاه ممتاز و منحصر به فرد ولایت و خلافت جامعه اسلامی که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله منحصرا متعلّق به ایشان بود و این منزلت از سوی خدا و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بارها برای اهل اسلام بیان و تشریع شده بود، شوربختانه این امر از ناحیه «اسلامیان کودتاچی» مورد هَجمه و دستبرد قرار گرفت و هم مقام و منصب و هم القاب و صفات ایشان، بی شرمانه و ناجوانمردانه به سرقت رفت و غصب شد و عدّه کثیری هم از این آب گل آلودِ غصب و سرقت معنوی مقام ولایت و القاب آن، جهت منافع دنیوی خود ماهی ها گرفتند و کیسه ها دوختند و دنیای خود را چند صباحی آباد ساختند.
ده درس زندگی از پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله
نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395* آراستن خود هنگام دیدار با افراد
مردى به خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و درخواست ديدار نمود، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله خواست از خانه خارج شود و به ديدار آن مرد برود، جلو آينه يا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ايستاد و سر و صورت خود را مرتب كرد. عايشه از ديدن اين كار تعجب كرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسيد: يا رسول الله! چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ايستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب كردى؟. فرمود: اى عايشه! خداوند دوست دارد، هنگامى كه مسلمانى براى ديدار برادرش مى رود، خود را براى ديدار او بيارايد.
* آداب نشستن
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله جاى خاصى براى نشستن در نظر نمى گرفت و سعى مى كرد در پايين مجلس بنشيند. دوست نداشت در هنگام نشست و برخاست كسى به احترام او برخيزد و در اين رابطه فرمودند: كسى كه دوست دارد ديگران به احترام وى از جا برخيزند، جايگاهش آتش است.
* احترام به ديگران
حضرت على عليه السلام فرمود: رسول اكرم صلى الله عليه و آله هرگز با احدى دست نداد كه دست خود را از دست او جدا كند، تا اين كه طرف دست خود را جدا مى ساخت و احدى كارى به او نمى سپرد كه آن را رها كند، تا زمانى كه طرف از حاجت خود صرفنظر مى كرد؛ و با احدى به گفتگو نپرداخت كه سكوت كند، تا وقتى كه طرف ساكت مى شد، و بالاخره هرگز ديده نشد كه آن حضرت پای مبارك را در برابر همنشينى دراز نمايد.
اهل ذکر در قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395قرآن کتاب جامعی است که از هیچ تر و خشکی در آن فروگزار نشده است و آنچه برای هدایت بشریت تا روز قیامت ضرورت دارد در آن آمده است؛ از این رو به آن ذکر گفته می شود. خداوند حکیم دانش این کتاب جامع هدایت را در سینه افرادی قرار داده که از آن در قرآن به «اهل ذکر» یاد شده است. وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِک إِلّارِجَالاً نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ و پیش از تو هم جز مردانی که به ایشان وحی کردیم گسیل نداشتیم پس اگر نمی دانید از اهل اطلاع جویا شوید.[1]
از أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه درمورد این آیه سؤال کردند، حضرت فرمودند:
و الله إنّا لنحن أهل الذکرنحن أهل العلم، و نحن معدن التأویل و التنزیل.
به خدا قسم ما اهل اطّلاع هستیم و ما اهل علم هستیم و ما جایگاه تأویل و تنزیل (قرآن) هستیم.[2]
علی صلوات الله علیه شهر عِلم نبی صلی الله علیه و آله
ام سلمه همسر پیامبر مولایی داشت که او را سرپرستی و تربیت نمود. مولای او از دشمنان امیرالمؤمنین بود، به گونه ای که بعد از هر نماز امیرالمؤمنین را سب کرده و دشنام می داد. روزی ام سلمه به او گفت: ای پدر، به چه دلیل علی صلوات الله علیه را دشنام می دهی؟ گفت: چون او قاتل عثمان است و در خون او شریک شده است، ام سلمه فرمود: اگر تو آقا و سرپرست من نبودی و به جای پدرم نبودی از اسرار پیامبر نمی گفتم ولیکن بنشین تا از علی صلوات الله علیه و آنچه دیده ام برایت تعریف کنم. امیرالمؤمنین هر روز و شب به حضور پیامبر می رسید و پیامبر با او خلوت می کرد و در هر موضوع حضرت علی صلوات الله علیه را به رموز و اسرار آن آگاه می نمود و هیچ چیز را از آن حضرت پنهان نمی کرد؛ حتی بر اصحاب پیامبر روشن بود که خدا امیرالمؤمنین، کس دیگر این گونه با پیامبر خصوصی صحبت نمی کند. اگر امیرالمؤمنین در خانه بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نزد او می رفت که بیشتر اوقات، همنشینی آنها این گونه بود. گاهی علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به منزل پیامبر صلی الله علیه و آله می رفت که در این صورت حضرت، همسرانش را بیرون از حجره می فرستاد؛ اما زمانی که گفتگو در خانۀ امیرالمؤمنین بود حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم السلام حضور داشتند و آنها نیز محرم اسرار بودند.
وقتی کبوتران حرم چرخ میزدند
نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1395هر روز در سکوت خیابان ِ دوردست
روی ردیف نازکی از سیم مینشست
وقتی کبوتران حرم چرخ میزدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت…میشکست
ابری سپید از سر گلدسته میپرید:
جمع کبوتران خوشآواز خودپرست
آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست
آنها برای حاجتشان بال میزنند
حتا یکی به عشق تو آیا پریدهاست؟
رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان
از غصهی کلاغ، کلاغی که سخت مست…
ابر سپید چرخ زد و تکهپاره شد
هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست
باران گرفت – بغض خدا هم شکسته بود
تنها کلاغ روی همان ارتفاع پست،
آهسته گفت: من که کبوتر نمیشوم
اما دلم به دیدن گلدستهات خوشست
مژگان عباسلو
دانلود آهنگ کلاغ رو سیاه از محسن چاوشی
متن آهنگ کلاغ رو سیاه محسن چاوشی
تو دل یه مزرعه یه کلاغی رو سیاه
هوایی شده بره پابوس امام رضا
اما هی فک میکنه اونجا جای کفتراس
آخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاس
من که توی سیاهیا از همه روسیاترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
تو همین فکرا بودش کلاغه عاشقمون
یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون
که یهو صدایی گفت تو نترس و راهی شو
به سیاهی فک نکن تو یه زائری برو
من که توی سیاهیا از همه روسیاترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
منی که کبوترم تو بگو کجا برم!
نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1395منی که کبوترم تو بگو کجا برم!
***
دلم يک بره آهوي نجيب است
که از مهر و نوازش بي نصيب است
به سويت آمده، تنها و خسته
دلم اي ضامن آهو، غريب است
قبله مایل به تو
میان این همه غوغا، میان صحن و سرایت
بگو که می رسد آیا صدای من به صدایت؟
منی که باز برآنم که دعبلانه برایت
غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت
من و عبای شما؟ نه من از خودم گله دارم
من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم
هنوز شعر نگفته توقع صله دارم
منی که شعر نگفتم مگر به لطف دعایت
چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمی داد
هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت
چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
من این نگاه عوامانه را نمی دهم از دست
اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت؟
دوباره اشک خداحافظی رسیده به دامن
دوباره لحظه ی تردید بین ماندن و رفتن
و باز مثل همیشه در آستانه ی در من ـ
کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت
وصله: سید حمیدرضا برقعی