موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
« کلید بهشت »
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1394

الا که عطر دل انگیز یار داری تو
صفای شبنم و لطف بهار داری تو
تو سرفرازترین نخل باغ توحیدی
که از خلوص و یقین برگ و بار داری تو
به آفتاب دل عارفان علی سوگند
که جلوه ای ابدیت شعار داری تو
ستاره ها همه پیمانه نوش نور تواند
مدام اینهمه آینه دار داری تو
صفای باغ سحر تا خدا خداست تویی
که دلنوازی صبح بهار داری تو
به گرد شمع ولای تو جای پایی نیست
ز بسکه عاشق پروانه وار داری تو
محبت تو نه تنها بود کلید بهشت
بهشت از تو بود اختیار داری تو
لالایی بیداری
نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1394
اشبه اباک یا حسن
و اخلع عن الحق الرسن
و اعبد الها ذاالمننن و لا توال ذالاحن
آنچه در پیش رو دارید، تحلیل و تفسیر دو بیت از اشعار ادیبانه ای است که حضرت زهرا سلام الله علیها آنگاه که با فرزند ارشدش حضرت حسن مجتبی علیه السلام نجوای مادرانه داشت و به تربیت روحی و پرورش فکری و اخلاقی او می پرداخت; سروده است. این دو بیت که هر مصراع و بند بند آن حاوی چند نکته آموزنده و پیام سازنده در باب تربیت و پرورش کودکان و نونهالان است، با ترجمه ای گویا و تفسیری نه چندان عمیق و پردامنه، به خوانندگان عزیز تقدیم می گردد بدان امید که مورد توجه همه اولیاء و مربیان - به ویژه پدران و مادران - که در راه تربیت و پرورش کودکان و نونهالان انقلاب اسلامی ایران گام برمی دارند، قرار گرفته و از آن بهره جویند.
در آغاز نظر خوانندگان گرامی را به دو نکته شایان توجه جلب می کنیم:
1- بی تردید نخستین آموزه هایی که اولیا و پدران و مادران به کودکان خود می آموزند، در شکل گیری شخصیت و ساختار فکری و فرهنگی آنان نقش تعیین کننده دارد; از این رو آنان باید با دقت و وسواسی بسیار به محتوای آموزه ها توجه کنند و در این مساله حضرت زهرا سلام الله علیها درسی بزرگ، به تمامی اولیا و مربیان کودکان آموخت ونیز تعلیم داد که ذهن خالی فرزندان را با چه آموزه ها و دانستنیهایی می توان پر کرد.
2- شعر دو گونه است:
1- شعرهایی که دارای مضامین بلند و محتوای آموزنده و نیز هدفمند و حکیمانه است.
2- اشعاری که تنها از نظر ادبی شایان توجه است و از محتوا و مضامین مفید و سازنده تهی است و بیشتر برای سرگرمی و گذران وقت، سروده می شود. اما اشعاری که حضرت زهرا سلام الله علیها آنها را سروده است، از نوع نخست است و بدین ترتیب آن حضرت به همه ما آموخت که برای کودکان خود چه شعری باید سرود و چه ترانه ای گفت.
1- اشبه اباک یا حسن
حسن جان مانند پدرت علی علیه السلام باش
در این مصرع حضرت زهرا سلام الله علیها به اساسی ترین و اولویت دارترین نکته در باب تربیت و پرورش کودکان پرداخته است زیرا از سویی تربیت و پرورش، بدون داشتن الگو و سرمشق میسر نیست و از دیگر سوی کودکان و نونهالان هم به طور طبیعی به دنبال یافتن الگو و سرمشق مناسب و شایسته برای خویشند. حضرت زهرا سلام الله علیها در آغاز سخن تربیتی خود با فرزندش به همین نکته مهم تربیتی و پرورشی و نیز به نیاز طبیعی کودکان پرداخته و همسر عزیزش حضرت علی علیه السلام را که بهترین و کاملترین الگو و سرمشق زندگی برای بشریت است، به فرزندش حضرت مجتبی علیه السلام شناسانده و چنین فرمودند:
فرزندم مانند پدرت علی علیه السلام باش و از او الگو و سرمشق فرا گیر.
شباهتهای امام زمان علیه السلام و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
نوشته شده توسطرحیمی 19ام تیر, 1394

خداوند تبارک و تعالی نور هدایت را در خاندان آخرین ستاره درخشان آسمان نبوت قرار داد و محمد صلی الله علیه و آله آخرین پیامبر، برترین برگزیده در میان انبیاء و رحمتی برای عالمیان است.
و امام مهدی علیه السلام می آید تا احیا کننده احکام کتاب الهی و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله باشد:
«وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ … وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ؛:
و تازه کننده احکام تعطیل شده از قرآن تو… و سنت پیغمبرت باشد.»
امام مهدی علیه السلام آرزوی پیامبر و سرور قلب نبی است:
«اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِرُوءْیَتِهِ:
خدایا! پیغمبرت محمد صلی الله علیه و آله را به دیدار او شاد کن!»
امام مهدی علیه السلام بشارت پیامبر صلی الله علیه و آله است:
«…أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ علیه السلام .»
امام مهدی علیه السلام قائم مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله است:
«وَ الْقَیِّمِ مَقَامَهُ.»
امام مهدی علیه السلام آرزوی همه تاریخ است و آرزوی پیامبر صلی الله علیه و آله برای رساندن امتش به آزادی:
«…بِهِ یُخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ؛
خداوند به سبب مهدی علیه السلام زنجیرهای بردگی و اسارت را از گردنهای شما بر می دارد.»
سبب غیبت امام زمان (عجل الله)
نوشته شده توسطرحیمی 18ام تیر, 1394
برای من دعا کنید! برای من دعا کنید! برای من دعا کنید!

حضرت آیت الله بهجت(ره) در توصیه ای فرمودند:
” ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد".
این عالم ربانی و عارف بالله در بیانات و توصیه های خود همواره بر توجه به وجود مقدس امام زمان(عج)، ترک نکردن دعای تعجیل فرج آنحضرت و مراقبت از اعمال و رفتار در محضر امام عصر تاکید داشتند.
در ادامه بخش هایی از بیانات عارفانه ایشان در راستای عشق به امام زمان (عج) را می خوانید:
سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم
امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است. [در محضر بهجت:1/22]
در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد. سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم!
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود.
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد!با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!
از این دنیا خسته شدم!
نوشته شده توسطرحیمی 17ام تیر, 1394
«جَاءَ رَجُلٌ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام:
روزی کسی خدمت امام صادق علیه السّلام آمد
فَقَالَ قَدْ سَئِمْتُ الدُّنْیَا؛ و گفت: از این دنیا خسته شدم»
«فَأَتَمَنَّی عَلَی اللَّهِ الْمَوْتَ؛ جنابعالی برای من از خدا درخواستِ مرگ بکنید»!
«فَقَالَ علیهالسّلام تَمَنَّ الْحَیَاةَ لِتُطِیعَ لَا لِتَعْصِیَ؛
حضرت فرمودند: برو و از خدا عمر بخواه که اطاعت خدا کنی، نه اینکه او را معصیت کنی»
«فَلَأَنْ تَعِیشَ فَتُطِیعَ خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ تَمُوتَ؛ تو اگر بمانی و اطاعتِ خدا کنی برای تو بهتر است، تا اینکه بمیری»
«فَلَا تَعْصِیَ وَ لَا تُطِیع؛چون وقتی مُردی، نه اطاعتی وجود دارد و نه عصیانی»،
هیچکدام نیست! این خوب است یا اینکه بمانی و اطاعت خدا کنی؟
شکّی نیست ماندن و اطاعت خدا کردن بهتر است!
منبع:مجلسی، بحارالأنوار، ج 6، ص 128.
بیدار بودن یا بیدار شدن؟؟؟
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394هر از گاهی در فضای مجازی یا از طریق پیامک ها شاهد هدف قرار دادن موذیانه و پنهان ارزشها به شکلی کاملا حساب شده هستیم .اگر در متن بعضی از این جملات و عبارات به اندازه کافی تعقل نشود و دست به نشر و ترویج بیشتر آنها بزنیم ناخواسته و ناخودآگاه خدشه ای بزرگ به بعضی از معرف و دستورات دینی وارد کرده و باعث شبهه افکنی شده ایم.
برای مثال این عبارت ها:
“آگاه باشید که حسین تشنه اشک نیست که تشنه لبیک است.”
“محرم،زمان بالیدن است نه فقط نالیدن,
عبرتهایش آموزه است نه موزه
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن
نماد شعور مذهب است ,نه فقط شور
ای منتظران مهدي(عج) به هوش باشیم, که حسین (ع) را منتظرانش کشتند
تقدیم به آنها که پیرو اندیشه حسین هستند نه وامانده لب تشنه او!”
این عبارت در ایام محرم منتشر شده و بازخورد خوبی برای ضدارزشی ها هم داشت چون هدف آنها زیرسوال بردن و ناچیز جلوه دادن گریه بر مصایب سیدالشهدا بود.بسیاری با شنیدن این مطلب بر آن صحه می گذاشتند بدون آنکه پی به هدف شومی که در پس آن بود ببرند.هر چند تاکید عرفا و بزرگان ما هم همواره بر اشک همراه با معرفت به درگاه سیدالشهدا بوده است اما قداست و معرفت بخشی اشک در مجلس عزای امام حسین علیه السلام نکته ای است که در متون دینی ما به آن اشاره و تاکید شده است یعنی اشک و گریه همچون نردبانی است برای دست یابی به پله های والای معرفت و اگر این پله ها را طی نکنیم به پله بعد نخواهیم رسید.علاوه بر آن چه کسی است که منتظر حقیقی باشد و محبوبی را که در انتظارش به سر می برد به قتل برساند؟؟یعنی ما هم منتظر نباشیم چون ممکن است زمانی دستمان به خون حجت خدا آلوده شود!!
این روزها وشبهای عزیز هم پیامی با این مضمون منتشر می شود:
“شب قدر شب بیدار شدن است نه بیدار ماندن“
در اینکه بسیاری از بزرگان بر بیدار شدن و تحول روحی در این شبها به وسیله تعقل و تفکر تاکید می کنند شکی نیست اما دستورات آنها هرگز به معنای رد کردن بیدار ماندن در این شبها نیست.چرا که بیداری جسم یقینا مقدمه بیداری روح است و هیچگاه بیداری حقیقی و تحول روحی بدون تحمل مشقت و صبر و تسلیم در مقابل سختیها و عبادات به دست نمی آید.
پس به نظرم لازم است به بهای بازی با کلمات و عبارت ،دستورات ظاهری و ابتدایی دین را بی ارزش جلوه ندهیم چرا که محال است مقدمه را طی نکنیم و به ذی المقدمه دست یابیم.
وصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر غسل و دفن شبانه اش
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

روضه:
آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره)
ما در روایات داریم که علی(علیه السلام) در وصیت هایی که به امام حسن (علیه السلام) فرمودند، یکی از آن ها این بود كه من را شب غسل بده و شب دفن کن.
واقعاً مسأله عجیبی است!
خلیفه مسلمین را شب غسل دهند؟! چرا؟
قضيه چه بوده است که حضرت وصيت كرد، من را شب غسل بده و من را شب دفن کن؟ چرا محلّ دفن را هم مخفی نگه داشتند؟ می دانید که محلّ دفن علی(علیه السلام) یعنی همین جايي كه الآن در نجف است ، بیش از یک قرن مخفی بود و کسی نمی دانست كه حضرت كجا دفن هستند. چه خصوصیّاتی بوده كه این تشابه بین این دو همسر بوده است؟
چرا زهرا(سلام الله علیها) و علی(علیه السلام) هر دو اينگونه وصيت كردند؟
محمد حنفیّه برادر امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)، نقل می کند که در دل شب بود؛ دیدم دو برادرم امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) برای تجهیز بدن علی(علیه السلام) آماده شدند. امام حسین آب می ریخت و امام حسن شست وشو می کرد و من هم ایستاده بودم و نگاه می کردم. می گوید دیدم که این بدن مبارک، خودش به سمت راست و چپ حرکت می کند و نيازي نیست كه حضرات بدن را حرکت دهند. بوی مُشکی هم آنجا بلند شده بود كه تمام فضا را معطّر كرده بود. می گوید وقتی که غسل تمام شد، برادرم امام حسن خواهرش زینب را صدا کرد و به او فرمود:
برو و آن کافور و حنوطی که جبرائیل از بهشت آورده و سهم پدر است را بیاور؛ او هم رفت و آنها را آورد. پدر را حنوط کردند و در پنج جامه کفن کردند.
سپس این بدن مقدس را بر طبق وصیت علی(علیه السلام) در تابوتی گذاشتند؛ حسنین(علیهماالسلام) جلوی تابوت را نگرفتند، بلكه در روايت آمده که جبرائیل و میکائیل آمدند و جلوی تابوت را گرفتند و حرکت دادند. عقب تابوت را حسنین(علیهماالسلام) گرفته بودند. این تابوت بلند شد و حرکت کردند. می گوید ما از کوفه بیرون آمدیم و همين طور راه مي رفتيم. محمد حنفیّه قسم می خورد و می گوید این جنازه به هر دیوار و درختی که می رسید، همه خضوع می کرند، همه خشوع می کردند، همه خم می شدند، تا آمدیم و به محل دفن حضرت در نجف رسيديم.
تابوت روی زمین آمد. برادرم امام حسن ایستاد و با هفت تکبیر نماز خواند. وقتي آن محلّ مخصوص را باز کردند، دیديم که قبری آماده و مهیا است. جنازه پدر را در قبر گذاشتند؛ اما امام حسن بعد از آن ایستاد و دو رکعت نماز خواند. نمازش که تمام شد، دیدیم پرده ای از سُندُس، روی جنازه را گرفته است. برادرم امام حسن سمت سر علی(علیه السلام) را وقتی کنار زد، دیدیدم كه آدم صفی الله، ابراهیم خلیل الله و پیغمبر اکرم آمده اند و دارند با علی(علیه السلام) سخن می گویند. امام حسین پرده سمت پای علی(علیه السلام) را کنار زد، دیدیم حوّا، مریم، آسیه و زهرا(سلام الله علیها) آمده اند. امّا این ها چه کار می کنند؟
این ها همه نوحه و گریه می کنند…

آثار ذکر در کلام امیرالمومنین علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

امير المومنين علی علیه السلام مي فرمايند:
« خداوند كه پاك و منزه است ذكر را وسيله جلا دل ها و قلب ها قرار داده است.»
بسيار خوب ببينيم اين براي دلها چه مي كند.
مي فرمايد:« شديدترين گناه گناهي است كه صاحبش آن را كوچك مي شمارد.»
خلاصه اين گوش بعضي وقتها كر مي شود اما ذكر اين بي اثري را از بين مي برد. دلمان نمي خواهد گوش شنوا داشته باشيم. بله غاصب به وسيله ذكر بينا مي شود پس از آنكه كور شده بود. چشم يك وقت كور مي شود چشم باطن هر چيزي را مي بيند ولي متوجه نمي شود . توجه كرديد. مرجع تقليدي بود رساله اش در ايران چاپ شده بود در هند هم چاپ شده بود به نظرم رساله ايشان را داشته باشم. اينكه در هند هم چاپ شده اين است كه در هند هم مقلد داشته است. فرموده بود كه من درست است مرجع شدم ولي تا آخر عمرم منبر رفتن را ترك نخواهم كرد.
مي گویند كه يك روزي كه داشت مي رفت مسجد چند تا حيوان چهارپا سر مغازه نانوايي ايستاده اند و اين آرد ها را بغل مي كنند و از روي اينها مي گذارند زمين. این آقا ايستاد و يك نگاهي به اينها كرد و ناراحت شد. گفتند آقا چرا ناراحت شديد فرمودند به حال اين حيوان ها غبطه مي برم.
اي آقا اين چه حرفي است شما مجتهد هستيد آقا اينها حيوان هستند. فرمودند بله همين طور است ولي من به يك بعد از شعور اين حيوانات غبطه مي برم چه بعدي فرمودند تا اينها را ديدم كه اين بارها را مي گذارند زمين به خودم گفتم اينها بار را سالم به مقصد رساندند آيا تو اميد داري كه بارت را سالم به مقصد برساني؟!
دعای امام زمان (عجل الله) در حق شیعیانش
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1394… پروردگارا ! آنها را در روزگارِ سرفرازى، سلطنت، چيرگى و دولت ما به زندگى بـازگردان.»

“خاطره اى سبز” از سيد على سيد بن طاووس (ره)
سال 627 ق. را بايد سال تحقق تنها سفر سيد پارسايان حله به بيرون از عراق ناميد. او در اين زمان با هدف حج راه حجاز پيش گرفت و با كوله بارى از دستاوردهاى معنوى به خانه بازگشت. دستاوردهايى كه بايد يك قطعه كفن را در شمار آشكارترين آنها جاى داد. او از آغاز توقف در عرفات كفنش را به شيوه اى خاص بر دست نگاه داشت، سپس آن را به خانه خدا، حجرالاسود، آرامگاه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و معصومان خفته در بقيع ساييده، تبرك ساخت و به مثابه نفيس ترين هديه براى خويش باز آورد.([1])
ناگفته پيداست عارف بزرگ حله در فرصتهاى گوناگون به حرم معصومان مى شتافت. در اين زيارتها او به حقايقى دست مى يافت كه حتى تصور آن نيز براى بسيارى از مردم ناممكن است. فقيه پاك رأى حله در كتاب مهج الدعوات خاطره اى از سفر به سامرّا را چنين بازگو مى كند :
«در شب چهارشنبه سيزدهم ذيقعده سال 638 در سامرّا بودم. سحرگاهان صداى آخرين پيشواى معصوم حضرت قائم(عليه السلام)را شنيدم كه براى دوستانش دعا مى كرد و مى گفت :
… پروردگارا ! آنها را در روزگارِ سرفرازى، سلطنت، چيرگى و دولت ما به زندگى بـازگردان.»([2])
البته اين تنها خاطره دانشور پرهيزگار حله از آن شهر آسمانى نيست. او سحرى ديگر در سرداب سامرّا صـداى مـولايش را آشكارا شنيد كه براى پـيروانش دعـا مى كرد و پـروردگار را چـنين مى خـواند :
«اَلَّلهُمَّ اِنَّ شيعَتَنا خُلِقَتْ مِنْ شعاع اَنْوارِنا وَبَقِـيَّةِ طينَـتِنا وَ قَدْ فَعَـلُوا ذُنُوباً كَثيرَةً اِتّـكالاً عَلى حُبِّنا وَ وِلايَتِنا فَاِنْ كانَتْ ذُنُوبُهُمْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَاَصْلِحْ بَيْنَهُمْ وَ قاضِ بِها عَنْ خُمْسِنا وَ اَدْخِلْهُمُ الجَنَّةَ فَزَحْزِحْهُمْ عَنِ النّارِ وَلا تَجْمَعْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَعْدائِنا فى سَخَطِكَ.»([3])
پروردگارا ! شيعيان از پرتو نور ما و باقيمانده گل وجود ما آفريده شده اند و گناهان فراوانى به پشت گرمى دوستى و ولايت ما انجام داده اند. پس اگر گناهانشان ميان تو و آنها فاصله اى پديد آورده ميان آنها را اصلاح كن و گناهانشان را از خمس ما جبران فرما.
پروردگارا ! آنها را از آتش دور كرده، در بهشت جاى ده و همراه دشمنان ما در خشم و عذاب خويش نيفكن.
[1] - روضات الجنات، ج4، ص336.
[2] - مهج الدعوات، سيد بن طاووس، ص368.
[3] - نجم الثاقب، حسين نورى طبرسى، ص296.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه
دعاي حضرت ولي عصر (عج)
نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1394
شيخ طوسى در كتاب غيبت، درباره تولد «صدوق» چنين نگاشته است :
«بسيارى از بزرگان قم نقل كرده اند كه على بن حسين بن بابويه با دختر عموى خود ازدواج كرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامه اى به شيخ ابوالقاسم حسين بن روح نوشت كه از حضرت ولى عصر(عج) بخواهد تا براى او دعا كند كه خداوند به او فرزند عطا فرمايد از حضرت جواب آمد كه از اين همسر صاحب فرزند نمى شوى ولى بزودى با كنيزى ديلمى([1]) ازدواج خواهى كرد كه خداوند از او دو فرزند فقيه به تو خواهد داد.([2])
شيخ صدوق خود نيز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر(عج) و ولادت خود را در كتاب «اكمال الدين» آورده است و در ادامه نوشته است كه هرگاه «ابوجعفر محمد بن على اسود» مرا مى ديد كه براى آموختن حديث و علوم اهل بيت (عليهم السلام) با اشتياق تمام به درس اساتيد مى رفتم، مى فرمود : اين ميل و اشتياق به علم آموزى كه تو دارى جاى تعجب نيست، زيرا تو به دعاى امام زمان متولد شده اى.
به هر تقدير اين بشارت به «ابن بابويه» رسيد و پس از مدتى در پى ازدواج با كنيزى ديلمى خداوند «محمد» را به او عطا فرمود كه در آن سنين مايه اميد و چشم روشنى پدر گشت و سپس پسر ديگرى به او داد و نامش را «حسين» نهاد.
«حسين بن على بن بابويه» نيز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش «محمد» بزرگترين و معروف ترين شخصيت خاندان «بابويه» است.
[1] - ديلم نام طايفه اى بوده كه در شمال ايران مى زيسته اند و مدتى بر قسمتهاى عمده ايران حكمرانى داشتند و به آنها ديلميان مى گويند.
[2] -الغيبه، ص188.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه
