موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

از حسين بن علي به جامعه مومنين و مسلمين

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1394

بسم الله الرحمن الرحيم

از جانب حسين بن علي به طايفه بني هاشم اما بعد.

هركس با من به شهادت مي رسد و كسي كه تخلف كند به پيروزي دست نخواهد يافت. والسلام.

بسم الله الرحمن الرحيم

از حسين بن علي به جامعه مومنين و مسلمين اما بعد هاني و سعيد آخرين فرستادگان شما بودند كه نامه شما را به من تسليم كردند.

من از مضمون نامه شما مطلع شدم .

نو شته ايد: ما امامي نداريم به سوي ما بيا شايد خداوند به وسيله تو ما را به حق هدايت و راهنمايي فرمايد من برادرم و پسر عمم و شخصيت مورد وثوق و اعتماد از ميان اهل بيتم- مسلم بن عقيل- را به سوي شما مي فرستم. اگر او براي من بنويسيد كه نظر اكثريت شما و بخصوص فرزانگان و مردان شايسته شما مطابق با نامه هايي است كه نوشته ايد به سوي شما خواهم آمد انشاالله .

و من به جان خود سوگند ياد مي كنم كه امام برحق تنها كسي است كه بر اساس كتاب خدا حكومت كند و در جامعه با عدل و قسط رفتار نمايد و متدين به دين حق باشد و خود را بر انجام دستورات دين ملزم و متعهد بداند. والسلام.

خبر قتل هاني ، به مسلم بن عقيل رسيد. مسلم با تمام كساني كه با او بيعت كرده بودند ،براي جنگ با ابن زياد از خانه خارج شد. عبيدالله به دارالاماره پناه برد و درهاي آن را محكم بست و اصحابش با ياران مسلم به جنگ و كشتن يكديگر مشغول شدند و كساني كه با او در داراالامار بودند بر بام قصر رفتند و اصحاب مسلم را به آمدن لشكرهاي شام، تهديد مي كردند.

آن روز به همين ترتيب گذشت تا شب فرا رسيد و هوا تاريك شد. اصحاب مسلم كم كم پراكنده مي شدند و به يكديگر مي گفتند“براي چه ما آتش فتنه را دامن زنيم؟شايسته آن است كه در خانه هاي خود بنشينيم و به مسلم و ابن زياد كاري نداشته باشيم ، تا خداوند بين آنان اصلاح كند. همه رفتند و به جز ده نفر كسي با مسلم، باقي نماند.

در اين هنگام مسلم به مسجد آمد تا نماز مغرب را بخواند. آن ده نفر نيز رفتند چون مسلم چنين ديد، غريبانه از مسجد خارج شد و در كوچه هاي كوفه راه مي رفت تا درب خانه زني رسيد كه او را “طوعه” مي گفتند از او آب خواست. آن زن آب آورد و مسلم آشاميد، سپس از او پناه خواست. آن زن او را در خانه خود جاي داد، ولي پسرش، ابن زياد را از قضيه آگاه نمود.

عبيد الله محمد بن اشعث را طلبيد و او را با گروهي مامور برای آوردن مسلم فرستاد. آنان تا پشت ديوار خانه آن زن آمدند.مسلم چون صداي سم اسبان را شنيد،زره پوشيد و بر اسب خود سوار شد و به جنگ با آنان پرداخت عده اي را كشت. محمد بن اشعث فرياد زد: “اي مسلم! تو در اماني". مسلم گفت".امان مردم حليه باز و فاجر امان نخواهد بود".پس از آن به جنگ مشغول شد .

ادامه »

عبرت‌های عاشورا از نگاه رهبر انقلاب

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1394

عبرت ماجرای امام حسین این است كه انسان فكر كند در تاریخ و جامعه اسلامی چه اتفاقی افتاده و چه میكروبی وارد بدن جامعه شده كه بعد از گذشت پنجاه سال از وفات پیامبر و بیست سال از شهادت امیرالمؤمنین، در همین جامعه اسلامی، كسی مثل حسین بن علی را با آن وضع به شهادت می‌رسانند؟

بحث عبرت‌های عاشورا مخصوص زمانی است كه اسلام حاكمیت داشته باشد. یعنی زمان ما و كشور ما… رهبر انقلاب؛ 1375/3/20

فضیلت زیارت عاشورا

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1394

زیارت اهل بیت و نیز خواندن زیارت بر سر مزارشان تجلیل از شهادت‏ها و تجدید پیمان با آنان نوعی تولی و تبری در عمل بوده و دارای اجر و پاداش فراوان است.

در این راستا زیارت عاشورا یکی از زیارت پربار و آموزنده ‏ای‏ است که تاکید بسیاری به خواندن آن اشاره شده، ثواب و خواص فراوانی برای مداومت بر خواندن این زیارت در روایات نقل شده است.

صفوان می‏گوید: امام صادق (علیه السلام) درباره عظمت و فضیلت زیارت عاشورا به من فرمود: ای صفوان بر خواندن این زیارت (عاشورا) مواظب باش، زیرا که من، ضامن قبولی زیارت کسی هستم که از راه دور و نزدیک، این زیارت را بخواند، که سعی او مشکور باشد،، سلام او به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او از طرف خدا بر آورده شود و به هر چه که خواهد برسد و خدا او را نا امید نگرداند.

صفوان می‏گوید: امام صادق در ادامه سخنانش فرمود: ای صفوان این زیارت از احادیث قدسی بوده و به همین ترتیب مضمون از طرف خداوند به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس حسین (علیه السلام) را به این جملات از راه دور قبول می‏کنم و درخواست او را برمی آورم… ای صفوان هر گاه برای نزد تو خداوند متعال حاجتی بود، پس زیارت کن امام حسین (علیه السلام) را با این زیارت در هر مکانی که هستی و سپس دعای بعد از آن را بخوان و از پروردگار خویش حاجت خود را بخواه که برآورده و مستحبات خواهد شد.(1)

دکتر محمد هادی امینی - فرزند مرحوم علامه ‏ی امینی صاحب الغدیر نقل کرده ‏اند که می‏گفت: پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، او را در خواب دیدم که بسیار شاداب و خرسند بود. جلو رفته پس از سلام و دست بوسی گفتم: پدر جان چه عملی موجب نجات و سعادت شما گردد؟

پس از تاملی فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین عرض کردم، شما می‏دانید که اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و راه کربلا بسته است، برای زیارت چه کنیم؟

فرمود: در محافل و مجالس عزای امام حسین (علیه السلام) شرکت کنید که ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) را به شما می‏دهند سپس فرمود: پسر جان در گذشته بارها تو را یاد آور شدم و اکنون نیز به تو توصیه می‏کنم که زیارت عاشورا را به هیج عنوان‏تر مکن.(2)

در شرح حال مرحوم سیخ مرتضی، نواده‏ی شیخ انصاری آورده ‏اند که؛ از جمله عاداتش خواندن زیارت عاشورا بوده که در هر روز دو بار صبح و عصر آن را می‏خواند و بر آن بسیار موظبت می‏نمود بعد از وفاتش کسی او را در خواب دید و از احوالش پرسید؛ در پاسخ سه مرتبه فرمود عاشورا، عاشورا،عاشورا.(3)
هم چنین در حکایت تشرف آقای حاج سید احمد رشتی به خدمت امام عصر (علیه السلام) در سفر حج، آمده که آن حضرت فرمود: چرا شما را زیارت عاشورا را نمی‏خوانید؟!(4)

ادامه »

زندگی به روش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1394

 

روایت کرده است احمد بن حنبل در مسند و احمد بیهقی در صحیح خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که هر که خواهد نظر کند به سوی نوح علیه السلام در عزم او، و به سوی ابراهیم علیه السلام در حلم او، و به سوی موسی علیه السلام در زیرکی او، و به سوی عیسی علیه السلام در زهد او، پس نظر کند به سوی علی علیه السلام.

مؤلف گوید: فخر رازی این حدیث را در اربعین از احمد بیهقی در فضائل الصحابه به این نحو روایت کرده است:

هر که خواهد نظر کند به سوی آدم علیه السلام در علم او، و به سوی نوح علیه السلام در تقوی او، و به سوی ابراهیم علیه السلام در خلت او، و به سوی موسی علیه السلام در هیبت او، و به سوی عیسی علیه السلام در عبادت او، نظر کند به سوی علی بن ابی‏طالب علیه السلام.

پس از جانب شیعه گفته است: ظاهر حدیث دلالت می‏کند بر آن که علی علیه السلام مساوی آن پیغمبران است در آن صفات، و شک نیست که آن‏ها افضل از ابوبکر بوده ‏اند و از سایر صحابه، و مساوی افضل افضل است. پس علی باید افضل از ایشان باشد.
در حلیه روایت کرده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هر که خواهد زندگانی کند به روش زندگانی من، و بمیرد به روش مردن من، و ساکن شود در جنت عدن که پروردگار من او را کشته است، پس باید موالات کند با علی بعد از من، و دوستی کند با دوست او، و پیروی کند امامان بعد از مرا. به درستی که ایشان عترت من‏اند و از طینت من خلق شده ‏اند و فهم و علم مرا به ایشان داده ‏اند. پس وای بر آن‏ها که تکذیب ایشان کنند بعد از من امت من، و قطع کنند در حق ایشان صله مرا. خدا شفاعت مرا به ایشان نرساند.

احمد در مسند روایت کرده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود و خطاب کرد :

یا علی که نظر کردن بر روی تو عبادت است.

تو سید و سروری در دنیا و آخرت.

هر که تو را دوست دارد، مرا دوست داشته. و دوست من دوست خداست.

و دشمن تو دشمن من است. و دشمن من دشمن خداست.

وای بر کسی که تو را دشمن دارد.

منبع:گزیده حق الیقین/ علامه محمد باقر مجلسی

 

محبوبترین عمل نزد خدا؟

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1394

از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند:

کدام عمل محبوبتر است نزد خدا؟

حضرت فرمود: انتظار فرج.

و از حضرت امام زین ‏العابدین علیه السلام منقول است که فرمود: غیبت امام دوازدهم ممتد خواهد شد و اهل زمان غیبت او که قائل باشند به امامت او، و انتظار ظهور آن حضرت کشند، بهترین اهل هر زمان خواهند بود، زیرا که حق تعالی از عقل و فهم و معرفت آن قدر به ایشان عطا فرموده است که غیبت نزد ایشان به منزله مشاهده گردیده است؛ و خدای عزوجل ایشان را در آن زمان به منزله جماعتی گردانیده که جهاد کنند در پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به شمشیر؛ ایشانند مخلصان به حق و شیعیان مایند به راستی و دعوت کنندگانند خلق را به سوی دین خدا در پنهان و آشکار. و فرمود که انتظار فرج کشیدن از بزرگترین فرجها است.

و ایضاً از آن حضرت منقول است که هر که ثابت بماند بر ولایت ما در غیبت قائم ما، عطا کند به او حق تعالی ثواب هزار شهید از شهیدان بدر و احد. و به سندهای معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که انتظار ظهور قائم کشد و بمیرد، به منزله کسی است که در زیر خیمه حضرت قائم با آن حضرت باشد، بلکه مثل کسی است که در پیش روی او شمشیر زند و جهاد کند، بلکه به منزله کسی است که در خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم شهید شده باشد. و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که بر مردم زمانی خواهد آمد که غایب شود از ایشان امام ایشان. پس خوشا به حال آن‏ها که ثابت بمانند به امر ما در آن زمان.

جابر جعفی نیز از امام باقر علیه السلام نقل نموده كه فرمود: «زمانی بر مردم خواهد آمد كه در آن زمان، امامشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال كسانی كه بر امر ما ثابت باشند؛ همانا كم‌ترین پاداش ایشان، آن است كه خداوند خطاب به آنان می‌فرماید: بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و غیبت حجت مرا تصدیق نمودید؛ پس به بهترین پاداش از سوی من بر شما بشارت باد! بندگان من شمایید از شما می‌پذیرم و شما را عفو می‌نمایم و به وسیله شما، رحمت و باران را بر بندگانم نازل می‌كنم و برای شما است كه از بندگان بلا و عذاب را دور می‌كنم…»1

1.كمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج1، ص330، ح15.

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1394

دانلود نوای من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

با صدای فرهمند آزاد

با صدای حاج سید مهدی میرداماد

نوحه حضرت زینب علیها السلام با صدای محمود کریمی


من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند

صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا

صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند

جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است

که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند

هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او

که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند

رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر

تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند

رهایی همه عالم بود به دست کسی

که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند

کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق

مرا به جز در این آستان گدا نکند

کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود

چگونه از کرم خود نگه به ما نکند

گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم

بمیرم و نروم کربلا خدا نکند

تو درد داده ای و تو طبیب درد منی

به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند

هزار مرتبه «میثم» اگر رود سردار

به جز علی و به جز آل را ثنا نکند

تصاویر باکیفیت حرم سیدالشهدا(علیه السلام) برای چاپ پوستر و بنر

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1394

تصاویر باکیفیت حرم سیدالشهدا(علیه السلام) برای چاپ پوستر و بنر

برای مشاهده در سایز و کیفیت اصلی آنها را در رایانه خود ذخیره و دوباره بازگشایی کنید

برای دریافت تصاویر در سایز اصلی کلیک کنید.

ادامه »

روز مباهله

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1394

 


معنای لغوی و اصطلاحی مباهله

مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است. کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.

شرح مختصر واقعه مباهله

مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.

موقعیت جغرافیایی

بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.

دعوت به اسلام

پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.

نامه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم به اسقف نجران

مشروح نامه پیامبر به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. [این نامه ایست] از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید [تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».

عکس العمل نجرانی ها

نمایندگان پیامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد ـ که از اولاد اسماعیل است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد صلی الله علیه و آله وسلم تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.

گفتگوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با هیئت نجرانی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند. در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام ، یادآوری می کند که آدم را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح فرزند خداست، پس حضرت آدم برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.

مباهله، آخرین حربه

خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».

دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله

در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

در میعادگاه چه گذشت؟

طبق توافق قبلی، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر فرزندش حسین علیه السلام را در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهماالسلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.

سخنان ابوحارثه درباره مصالحه

هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد. اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».

سرانجام مباهله

ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم». پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.

مباهله، اثبات صدق دعوت پیامبر

مباهله پیامبر با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد. نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر به درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.

 

مباهله، سند عظمت اهل بیت

 

مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم السلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین علیهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه علیهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی علیه السلام بوده است. این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره دارد که علی علیه السلام در منزلت جان و نفس پیامبر است.

دو روایت در شأن اهل بیت

در کتاب عیون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، چنین آمده است: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول این آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را با خود به مباهله برد. این مزیّتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن، هیچ کس از آن برخوردار نبوده است».

در کتاب غایة المرام به نقل از صحیح مسلم آمده است: روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی گویی؟ گفت: از آن وقت که به یاد سه چیز افتادم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره علی فرمود، از این کار صرف نظر کردم. یکی آن بود که وقتی آیه مباهله نازل شد پیغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ خدایا، اینها خاصّان منند»…

نزول آیه تطهیر در روز مباهله

روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.

اعمال روز مباهله

روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:

اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛

دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛

سوم: دو رکعت نماز؛

چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.

هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

بخش هایی از دعای روز مباهله

خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.

خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.

خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان.

منبع : پایگاه حوزه

 

محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1394

حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمه الله :

محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند.

کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع.1

همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند.

1. امام رضا علیه السلام:"کلنا سفن النجاه و لکن سفینه #الحسین اوسع و اسرع.” بحارالانوار جلد 93 صفحه 294 “

«هم‏ه ما (اهلبيت) کشتي نجات هستيم: ولي کشتي نجات #حسين وسيع‏تر و در تلاطم امواج سريع‏تر است.»

صدور توقيع ازناحيه امام زمان(عج) براي شيخ مفيد(412ق)

نوشته شده توسطرحیمی 14ام مهر, 1394

توقیع امام زمان(عج) به شیخ مفید؛ اگر پیروان ما به راستی در راه وفای به پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یک صدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمی‎افتاد.

پنجشنبه بیست و سوم ذی‌الحجه سال 412 هجری قمری، فرمان دیگری از پیشگاه مقدس اباصالح‌المهدی(عج) به افتخار شیخ مفید صادر شد، برخی بر این باورند که در طول 30 سال، 30 توقیع و نامه شریف از ناحیه مقدس حضرت ولی‌عصر(عج) برای شیخ مفید صادر شده که در عنوان بسیاری از آن‌ها این جمله نورانی دیده می‌شود: “برادر گرامی و استوار؛ شیخ مفید…” اما به راستی شیخ مفید چه ویژگی‌داشت که این گونه مورد محبت امام زمان(عج) خویش قرار می‌گیرد؟

لقب مفید را چه کسی به شیخ داد؟

در اواخر ماه صفر سال 416 هجری، نامه‌ای از طرف حضرت ولی‌عصر(عج) برای وی فرستاده شد که در آن ضمن ستایش و تکریم وی، برای اولین بار، لقب (مفید) به او داده شد. این نامه با عبارات زیر شروع می‌شود: “للاخ السدید و الولی الرشید الشیخ المفید…”

همچنین در توقیعی دیگر با لطفی افزون‌تر در پنج‌شنبه 23 ذی‌الحجه هجری با این عبارت: “بسم‌الله الرحمن الرحیم، سلام الله علیک ایها الناصر للحق، الداعی الیه بکلمه الصدق…” عظمت آن عالم فرزانه، به شیعیان ثابت شد.

ادامه »