موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

متن و ترجمه خطبه متقين یا همام

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

رُوِيَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( عليه‏السلام )يُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ كَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ فَتَثَاقَلَ ( عليه‏السلام )عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ يَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَ ( إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ) فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَيْهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ( صلى‏الله‏عليه‏وآله )ثُمَّ قَال

گفته شد يكى از ياران پرهيزكار امام عليه السّلام به نام «همّام» گفت:

اى امير مؤمنان پرهيزكاران را براى من آنچنان وصف كن كه گويا آنان را با چشم مى ‏نگرم.

امام عليه السّلام در پاسخ او درنگى كرد و فرمود «اى همّام از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است» امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آن كه امام عليه السّلام تصميم گرفت صفات پرهيزكاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود:

1) سيماى پرهيزكاران

پس از ستايش پروردگار همانا خداوند سبحان پديده‏ ها را در حالى آفريد كه از اطاعتشان بى‏ نياز، و از نافرمانى آنان در امان بود، زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانى مى‏رساند و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد، روزى بندگان را تقسيم، و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد. امّا پرهيزكاران در دنيا داراى فضيلت‏هاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روى، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى‏پوشانند، و گوش‏هاى خود را وقف دانش سودمند كرده ‏اند، و در روزگار سختى و گشايش، حالشان يكسان است. و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن‏ها قرار نمى‏گرفت، از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم. خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند، بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده و در نعمت‏هاى آن به سر مى‏برند، و جهنّم را چنان باور دارند كه گويى آن را ديده و در عذابش گرفتارند. دل‏هاى پرهيزكاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در أمان، تن‏هايشان لاغر، و درخواست‏هايشان اندك، و نفسشان عفيف و دامنشان پاك است. در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند: تجارتى پر سود كه پروردگارشان فراهم فرموده، دنيا مى‏خواست آنها را بفريبد امّا عزم دنيا نكردند، مى خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند.

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ‏مَعَايِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نَزَلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نَزَلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا

ادامه »

نهج البلاغه؛پشتوانه حل همه مشکلات

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

رهبر معظم انقلاب:

پشتوانه‌ی روحی،

معنوی و فکری،

عامل اصلی حل همه‌ی مشکلات است

و تأمل و تدبر

در نهج‌البلاغه‌ی مولای متقیان،

چنین پشتوانه‌ای را فراهم می‌سازد.

شبکه یاسین تی وی

ادعای پیامبری و طی‌الارض بعد از ورود به "عرفان حلقه"

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

از اولش قرار نبود کسی ادعای امام زمانی را بکند؛ فقط قرار بود درمان شوند. برای همین هم سر از کلاس‌های عرفان حلقه یا عرفان کیهانی درآوردند؛ عرفانی که در ایران با نام محمدی علی طاهری سرکرده آن عجین است.

عرفان حلقه فعالیت‌های خود را ابتدا با ادعای انرژی درمانی و درمان بیماران آغاز و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد؛ مخاطبانی که به امید واهی درمان، راهی کلاس‌های عرفان حلقه می‌شدند اما بعد از صرف هزینه‌های بسیار، مشکلات روحی و روانی و اختلال‌های شخصیتی پیدا می‌کردند و زندگی‌شان از هم می‌پاشید. هر چند امروز سرکرده این عرفان کاذب در زندان به سر می‌برد اما هنوز مربی یا مسترهای او به صورت پنهانی و مخفیانه کلاس‌های خود را برگزار می‌کنند.

به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم، 21 تیر امسال بود که مصاحبه‌ای تحت عنوان «پسرم با ورود به عرفان حلقه ادعای پیامبری و طی‌الارض کرد» روی خروجی خبرگزاری تسنیم قرار گرفت. این مصاحبه، گفت‌وگو با مادری است که مدعی شده عروسش، پسر او را وارد عرفان حلقه کرده و به صورت سازمان‌یافته در این فرقه فعالیت می‌کنند و پسرش پس از ورود به این عرفان، ادعای پیامبری و طی‌الارض کرده است.

پس از انتشار این مصاحبه، عروس و پسر این زن توضیحاتی را ارایه کردند.

آقای مهدیان که می‌گوید همسرش مدیر گروه معماری دانشگاه است، ضمن تکذیب اظهارات مادرش به خبرنگار ما گفت شیعه است و اصلاً هیچ ارتباطی با عرفان حلقه یا محمد‌علی طاهری ندارد. او می‌گوید: تنها دلیلی که باعث شده مادرش چنین اظهارات را مطرح و او را متهم به فعالیت در عرفان حلقه کند، مخالف با ازدواج ایشان است.

مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

خودتان را معرفی کنید و بگویید چطور با همسرتان ازدواج کردید؟

من محمدرضا م هستم، لیسانس عمران و می‌خواستم راجع‌به اظهارات مادرم خانم «س» حقایقی را روشن کنم. من تنها فرزند ذکور خانواده هستم سال 89 بود که با خانم «م» که یکی از دوستان مادرم بود، آشنا شدم ایشان خواهر مرا برای ازدواج با برادرش انتخاب کرده بود و روابط ما بیش‌تر شده بود البته این ازدواج سرانجامی نداشت اما بنده به این خانم علاقمند شدم و از ایشان تقاضای ازدواج کردم که مادرم بعد از شنیدن درخواست بنده چون خانم م از ازدواج قبلی‌اش دو فرزند یتیم داشت مخالفت کرد و رابطه دوستی‌اش را به دشمنی خطرناک تغییر داد.

نحوه آشنایی شما با عرفان حلقه چگونه بود؟

مادر من همان طور که در مصاحبه‌شان نیز گفتند فعال این عرفان بود به طوری که همه دوستان، آشنایان خانواده و حتی تمامی اقوام را به شرکت در این دوره‌ها دعوت می‌کرد و تمام وظایف مادریش را نادیده می‌گرفت و خودش را وقف خدمت به این عرفان می‌کرد و و بعد از تعطیلی کلاس‌ها که دقیقاً همزمان با ازدواج من بود با خودخواهی، تهمت زدن به اقوام خصوصاً افتراهای کذب همکاری با اسراییل و بهاییت و …. نسبت به من و همسرم را شروع کرد.

‌تحصیلات مادرتان چیست؟

دیپلم مردودی

تحصیلات همسرتان چیست؟

‌فوق‌لیسانس معماری دارد.

نظرتان درباره محمدعلی طاهری چیست؟

نه می‌شناسم و نه دفاعی دارم. کسی را که نمی‌شناسم نمی‌توانم قضاوتی کنم. مادرم ما را برد و با این گروه آشنا کرد و بعدش که ازدواج کردیم، گفت اینها کلاس داشته‌اند … و ما نه کلاسی داشتیم و نه دانشجویی تحت عنوان عرفان داشتیم. رفت شکایت کرد و همان موقع با تحقیق و بررسی مسئولان ذیربط مشخص شد دروغ می‌گوید.

ادامه »

مهم ترین مرزبندی در ایمان و اسلام !

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

 طی حدیثی که شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه جلد اول صفحه ۱۷ به نقل از امام صادق علیه السلام در بیان حدود ایمان آورده است ، دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان ایشان از جمله ی مرزبندی های ایمانی است .


عن عجلان أبی صالح قال : قلت لأبی عبدالله أوقفنی على حدود الإیمان
فقال علیه السلام :
۱-شهاده أن لا إله إلا الله
۲-وأن محمدا رسول الله (صلى الله علیه وآله)
۳-والإقرار بما جاء من عند الله
۴-والصلاه
۵- و الخمس
۶-وأداء الزکاه
۷-وصوم شهر رمضان
۸-وحج البیت
۹-وولایه ولینا
۱۰-وعداوه عدونا
۱۱-والدخول مع الصادقین .

عجلان ابی صالح از امام صادق علیه السلام سوالی مبنی بر آگاهی یافتن از حدود ایمان می پرسد که حضرت یازده بند در معرفی مرزبندی ایمان مشخص می فرمایند .
بند ۹ و ۱۰ در این حدیث همین دو مورد فوق است .

ناگفته پیداست که دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان ایشان در “پذیرفتن ولایت اهل بیت” خلاصه می گردد.

به عبارتی پذیرش ولایت اهل بیت زمانی تحقق پیدا می کند که علاوه بر فرمانبرداری از ایشان ، اعلام برائت از دشمنان و دوستی با دوستان ایشان ، در درون موالی محقق گردد .

خدا رحمت کند مرحوم استاد بزرگوار حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی را .

ایام ماه صفر بود و دهه گی ایشان هم به بحث ایمان اختصاص داشت .

آنجا حدیثی را فرمودند که اعم از حدیث مذکور و نیز تکمیل کننده ی آن بود .

این حدیث را مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل آورده است که امام باقر علیه السلام فرمودند :

بُنی الإسلام على خمس : على الصلاه ، والزکاه ، والصوم ، والحج ، والولایه ، ولم یناد بشیء کما نودی بالولایه

اسلام بر ۵ پایه بنا شد .

نماز، زکات ، روزه ، حج و ولایت

سپس امام یاقر علیه اسلام فرمودند :

و سفارش به هیچکدام از موارد پنچگانه همانند سفارش بر ولایت نیست .

نکته : در حدیث اول حدود ایمان و در حدیث دوم حدود اسلام بیان شده است .

مرزبندی های دین مبین و شریعت محمدی برای ایمان بیشتر از مرزبندی های برای اسلام است و همانگونه که مشخص است هر مومنی لزوما مسلمان است اما هر مسلمانی لزوما مومن نیست .

نکته : وقتی در مجموعه ی بزرگتر چیزی دارای اهمیت بیشتری باشد ؛ آن چیز در مجموعه ی کوچکتر نیز از همان درجه ی اهمیت بالا برخوردار است و بناءً علیهذا ولایت در ایمان ، افضل و اهم از سایر مرزبندی هاست .

پی نوشت : ما همه مون به این اصل معتقدیم . اما باید ببینیم این اصل چقدر در درون ما عملیاتی شده !؟

 

نشانه های ظهور/ پرچم‏ هاي سياه از خراسان

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

در فرهنگ مهدويّت از وجود «پرچم‏هاي سياه از خراسان» به عنوان نشانه ظهور ياد شده و درباره آن رواياتي چند از معصومين‏ عليهم السلام نقل شده است.

مضمون اين روايات آن است که پيش از ظهور امام مهدي ‏عليه السلام در منطقه خراسان (خراسان قديم، شامل: قسمت‏هاي زيادي از ايران، افغانستان، ترکمنستان، تاجيکستان و ازبکستان) انقلابي برپا مي‏شود و مردم در حالي که پرچم‏هاي سياه را به اهتزاز در آورده ‏اند، به حرکت در مي ‏آيند. [1] .

پديدار شدن اين نشانه ظاهراً در آستانه ظهور و يا اندکي پيش از آن خواهد بود؛ به گونه ‏اي که حضرت مهدي ‏عليه السلام آنان را به سوي خويش فرا مي‏خواند.

امام باقرعليه السلام مي ‏فرمايد: «تَنْزِلُ الرّاياتُ السُّودُ حَتّي تَخْرُجَ مِنْ خُراسان اِلَي الکُوفَةِ فَاِذا ظَهَرَ المَهْدِيُ‏عليه السلام بَعَثَ اِلَيهِ بِالبَيْعَةِ» [2] ؛

«پرچم‏هاي سياهي از خراسان بيرون مي‏آيد و به جانب کوفه به حرکت در مي‏آيند. پس چون مهدي‏عليه السلام ظاهر شود، اينان کسي را جهت بيعت نزد آن حضرت مي‏ فرستند».

به غير از اين روايت، احاديث ديگري نيز وجود دارد که نشان مي‏دهد خروج پرچم ‏هاي سياه از خراسان، قيامي است که در آينده و در آستانه ظهور برپا مي‏شود. در حقيقت، برخي از ياران حضرت مهدي‏ عليه السلام همراه آن پرچم‏هاي سياه خواهند بود. [3] .

رسول خداصلي الله عليه وآله فرموده است:

«اِذَا رَأيْتُمُ الرّاياتِ السُّودَ قَد اَقْبَلَتْ مِنْ خُراسانَ فَأتُوها وَلَو حَبْواً عَلَي الثَّلْجِ فَاِنّ فيها خَليفَةَ المَهْدِيّ»؛ [4] .

برخي احتمال داده ‏اند: منظور از خروج پرچم‏هاي سياه از خراسان، همان قيام ابومسلم خراساني (در سال 140ه .ق) عليه حاکميت هزار ماهه بني‏اميه است. [5] که به از هم گسستن حکومت بني‏اميه و روي کارآمدن بني‏ عباس انجاميد! مستند اينان، روايت زکار از امام صادق ‏عليه السلام و بعضي قراين و مؤيدات تاريخي است.

در اين روايت، با اشاره به نام و مشخصات ابومسلم خراساني، از وي به عنوان صاحب پرچم‏هاي سياه، ياد شده است. [6] .

اين احتمال درست نيست؛ زيرا روايت زکار - که مهم‏ترين مستند و دليل آن به شمار مي‏رود - از نظر سند ضعيف و غيرقابل اعتماد است. افزون بر اين، تطبيق اين نشانه بر شورش ابومسلم خراساني، در پيش از يک قرن قبل از تولد امام مهدي ‏عليه السلام و نشانه ظهور دانستن آن، بسيار بعيد است!

اين نکته نيز در خور توجه است که حاکمان بني ‏عباس، تلاش مي‏ کردند، قدرت را از دست بني‏ اميه بگيرند؛ از اين رو «نفس زکيّه» را مهدي معرفي مي‏کردند! و از جانب ديگر مي‏خواستند شورش ابومسلم خراساني را در راستاي قيام مهدي‏ عليه السلام و نشانه ظهور وي قلمداد کنند! بر اين اساس، بعيد نيست حاکمان بني ‏عباس، به دلخواه خويش، در اين روايات دست برده و آنها را با خود تطبيق کرده باشند. [7] .

پی نوشت ها:
[1] ر.ک: کتاب الغيبة، ص 452.
[2] کتاب الغيبة، ص 453، ح 457.
[3] اربلي، کشف‏الغمة، ج 2، ص 472.
[4] همچنين ر.ک: مسند احمد، ج 5، ص 277؛ تحفةالاحوذي، ج 6، ص 451؛ کنزالعمال، ج 11، ص 160، ح 31033؛ کتاب الفتن، ص 188.
[5] ر.ک: تاريخ غيبت کبري، ص 458.
[6] الغيبة، ص 125.
[7] چشم به راه مهدي‏ عليه السلام ، ص 296.

منبع:پایگاه جامع عاشورا

سیمای مهدی موعود در قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ(القصص/5)

خداوند به آن دسته از بندگان که تنها او را عبادت می کنند و در گروه صالحان هستند وعده می دهد که وارثان زمین خواهند بود.

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می فرماید:

«تمام کتاب های آسمانی ذکر خداوند است و منظور از بندگان صالح که زمین را به ارث خواهند برد، حضرت قائم علیه السلام و اصحاب اویند.»

آیه الکرسی و ظهور : باتوجه به اینکه ریشه اصلی تفکر مهدویت در قرآن در بیش از یکصد آیه بیان شده است، لزوم توجه به آیات مهدوی بیش ازپیش احساس می شود، درحالی که در تفسیر این آیات، روایات فراوانی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) نقل شده است که بنابر آنها، حکومت امام مهدی(عج) در آخرالزمان همان حکومت مستضعفان و صالحانی است که در قرآن به آن بشارت داده شده است.

قرآن و مصلح کل

همه مذاهب و ادیان، به صورت کلی از وجود مصلحی در آخرالزمان خبر داده اند که صلح و عدالت را در زمین برقرار می سازد، ولی در دین مبین اسلام، سخنان بسیاری در آیات و روایات درباره این مصلح کل گفته شده و طی این سخنان، ویژگی های او با دقت بیان گردیده است. مصلح کل اسلام، همان حضرت مهدی(عج) است که از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد و ظهورش در دوران حکومت و حاکمیت اسلام تحقق پیدا کرده و برای گسترش و تجدید حیات اسلام قیام می کند. در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که برخی با دلالت روشن به ظهور حضرت اشاره کرده اند و برخی نیز با تفسیر و تأویل ائمه اطهار علیهم السلام ، به قیام حضرت و تشکیل حکومت واحد جهانی اسلامی اشاره دارند.

ادامه »

ما تشتهی که فرمود...

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

ما تشتهى کـــه فرمــــــود لاتسرفــوا ندارد
ایــن دل کـــه اشتهایى جـــز روى او نـدارد

اى عاقلان مگویید ایـن خانــه را رهـــــا کن
هستـى بـرون ز کــوى او رنــگ و بـــو ندارد

قومــى به جستجویـت آواره ‏کــو بـه کویند
در قلب من که هستى این جستجو ندارد

تا کـى به ناله و غم اشــــک از بصر بریزم
مولا بیــا که دیگــر این دیده ســــــو ندارد

ارباب نازنینــــم شرمنــــــــدۀ تــو هستـم
بنگـــــر غـلام خــود را کـــو آبـــــــرو ندارد

خواهد دلــــــم بگوید از رنـــج و غـم برایت
امـا تــــوان گفتــــن را مـــو بــه مـــو ندارد

خواهـــــم روم مصلّـــى بهـر نمـاز عشقت
میدانـم این نمـازم جز خــون وضـــــو ندارد

جــان میـدهــد غلامــت، مولا بیــا نظـــاره
جـــز دیــــــدن تـــو دیــگــــــر او آرزو ندارد

بیان معنوی

علت وجود نمازدر کلام حضرت رضا علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

امام رضا علیه السلام ـ در پاسخ به سوال یکی از اصحابشان که از علّت نماز پرسیده بودند، در نامه‌ای که برای او فرستادند، نوشتند:

نماز، اقرار به ربوبیّت خداوند عزّ و جلّ است

و نفی شریک از او

و ایستادن در برابر خداوند جبّار، جلّ جلاله، با خواری و مسکنت

و خضوع و اعتراف [به عظمت او ]

و طلب بخشش گناهانِ گذشته،

و روزی پنج بار پیشانی بر خاک نهادن برای تعظیم خداوند عزّ و جلّ.

نماز موجب می شود که بنده به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و به ناسپاسی و گردنکشی دچار نشود و خاشع و فروتن باشد و راغب و طالبِ زیادتی در دین و دنیا باشد.

علاوه بر اینها، نماز موجب می شود که انسان از گناه باز ایستد و شب و روز پیوسته به یاد خداوند عزّ و جلّ باشد، تا این که مبادا انسان، سَروَر و مدبّر و آفریننده خویش را فراموش کند

و بر اثر آن، به گردنکشی و طغیان و نافرمانی روی آورد. یاد کردن بنده از خداوندگارش

و ایستادنش در آستان او،

وی را از معاصی باز می‌دارد و از هر گونه فساد جلوگیری می‌کند؛

أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِیَّةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ بِالذُّلِّ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاعْتِرَافِ وَ الطَّلَبُ لِلْإِقَالَةِ مِنْ سَالِفِ الذُّنُوبِ وَ وَضْعُ الْوَجْهِ عَلَى الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ إِعْظَاماً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْ یَکُونَ ذَاکِراً غَیْرَ نَاسٍ وَ لَا بَطَرٍ وَ یَکُونَ خَاشِعاً مُتَذَلِّلًا رَاغِباً طَالِباً لِلزِّیَادَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا مَعَ مَا فِیهِ مِنَ الِانْزِجَارِ وَ الْمُدَاوَمَةِ عَلَى ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لِئَلَّا یَنْسَى الْعَبْدُ سَیِّدَهُ وَ مُدَبِّرَهُ وَ خَالِقَهُ فَیَبْطَرَ وَ یَطْغَى وَ یَکُونَ فِی ذِکْرِهِ لِرَبِّهِ وَ قِیَامِهِ بَیْنَ یَدَیْهِ زَاجِراً لَهُ عَنِ الْمَعَاصِی وَ مَانِعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْفَسَاد؛ علل الشرایع/2/317

 

خانواده پایگاهی برای تمرین ولایت‌مداری

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

اگر در اثر وجود انسان‌های ولایت‌مدار، ولایت در جهان مستقر شود همة امور سامان خواهد یافت.

تمام خوبی‌ها در ایمان و دینداری خوب خلاصه می‌شود. و هستة مرکزی ایمان و دینداری خوب «ولایت‌مداری» است. ریشة ولایت‌مداری انسان نیز بیش از مسجد و مدرسه و هرجای دیگری در «خانواده» شکل می‌گیرد و در واقع اصلی‌ترین پایگاهِ تربیت انسان‌های ولایت‌مدار «خانواده» است.

خانواده محل تربیت فرزندانِ ولایت‌مدار و حتی محل تقویت ولایت‌مداریِ زن و مرد است.

اینکه در قرآن کریم 4 مرتبه بعد از توصیه به توحید بلافاصله به احسان نسبت به پدر و مادر سفارش می‌کند (و بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً)، در واقع به تمرین ولایت‌مداری توصیه می‌کند.

اینکه در دین ما این‌قدر به خانواده اهمیت داده شده است، برای این است که خانواده پایگاه تربیت ولایت‌مداری است و اگر در اثر وجود انسان‌های ولایت‌مدار، ولایت در جهان مستقر شود همة امور سامان خواهد یافت.

صهیونیست‌ها خوب می‌دانند که اگر در جامعه‌ای بنیان خانواده از هم گسیخته شود، به راحتی می‌توان بر آن جامعه حکومت کرد. لذا برای تسلط بر جوامع بشری، سعی می‌کنند ریشة ولایت را در خانواده‌ها قطع کنند. آنها برای اینکه در یک جامعه، تبعیت از یک پیشوا و رهبر شکل نگیرد، کاری می‌کنند که ریشة تبعیت فرزندان از پدر و مادر خشک شود؛ یعنی رابطة پدر و مادر را مخدوش می‌کنند تا فرزندان از آنها تبعیت نکنند و به این ترتیب وقتی این فرزندان وارد اجتماع شدند، از رهبر (که حکم پدر را دارد)، پیروی نکنند.

منبع:بیان معنوی

 

پنج دلیل دوست داشتن کودکان

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

 

پیامبــــــر گرامی اسلام(صلوات الله علیه) فرمودند :

کودکان را به پنج دلیل دوست دارم:


۱- “گـریه مـی کننـد” چـــرا کـــه چشمـان گـریـان کـلیــد بهشت اسـت.

۲- “قهـر می کنند” ولی زود آشتی میـکننـد چرا که دلی “بی کینه” دارنـد.

۳- “چیزی را زود خراب میکننـد” چـون “دلبستگـی” بــه دنیـا نـدارند.

۴- “بـا خاک بـازی مـی کنند” چـون “غـرور” نــدارنـد.

۵- “هـر چـه دارند مـی خـورند” چـون غم فـردا نـدارنـد.

اصول کافی