موضوع: "خطبه ها"
متن خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1397پس از واقعه عاشورا، هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه، حضرت زینب سلام الله علیها خطبه ای خواندند و در آن مردم کوفه را از گناهی که بخاطر یاری نکردن امام حسین علیه السلام مرتکب شدند، آگاه کرد.
حضرت زینب سلام الله علیها پس از واقعه کربلا و مصیبتی بزرگ که در آن عزیزان خود را از دست داده بود، با حیایی کامل و سخنوری وارسته و در هیبت یک انسان عصمت مآب ظاهر می شوند و تابلوی واقعی از زبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام را به نمایش می گذارند. با یک کلام و دستور آن حضرت همه مردم و حاضران مجبور به سکوت میشوند. حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کردند که ساکت شوید و ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد، و سپس خطبه را آغاز نمود.
کلام امیر: زن در خطبه 80 نهج البلاغه
نوشته شده توسطرحیمی 18ام شهریور, 1394معاشر الناس،ان النساء نواقص الایمان،نواقص الحظوظ،نواقص العقول…
(ای مردم،ایمان زنان ناقص است.برخورداری زنان از سهم الارث ناقص است.عقول آنان ناقص است) .
یک معمای مستمر که با تقسیم انسان به دو ماهیت جداگانه مرد و زن،سر تا سر تاریخ را بخود مشغول نموده است.
شارحان و مفسران نهج البلاغه در توضیح و تفسیر این خطبه که امیر المؤمنین علیه السلام پس از بپایان رساندن غائله جنگ جمل ایراد فرموده است،مباحث مربوطه را مطرح و از دیدگاه انسان شناسی و فقاهی تحقیقاتی را انجام داده انداین تحقیقات در دورانهای متاخر دامنه های وسیعتری پیدا کرده بروز مسائل جدیدتری را برای روشن شدن وضع این دو صنف از یک حقیقت ایجاب نموده است.عمده این مسائل تعبیر نقص است که در سه مختص انسانی درباره زن آمده است:نقص ایمان،نقص برخورداری از سهم الارث،نقص عقول.ما برای تفسیر این خطبه در صدد برآمدیم که مسئله زن و مرد و رابطه میان آن دو را تا حدودی مشروح تر بیان کنیم،باشد که مقدمه ای بر تحقیق و بررسی بیطرفانه و واقع بینانه برای محققان ارجمند بوده و با تتبعات و تفکرات هر چه دقیقتر برای گشودن این معمای دیرینه قدم بردارند.
پیش از ورود به توضیح این معمای بزرگ و عوامل بوجود آورنده آن،یک مقدمه کوتاهی را درباره جریان تکاملی بشر با ناتوانی شایع از تنظیم رابطه معقول میان دو صنف خود (زن و مرد) متذکر میشویم:
مقدمه-هنگامیکه بعضی از هشیاران مطلع از محصول سرگذشت بشری تاکنون،این سئوال را مطرح می کنند که علت چیست که نوع انسانی باهمه ترقیات و پیشرفتهای علمی و صنعتی و هنری تنها بر افزودن پیچیدگی هویت و گسترش موجودیت خود در قلمرو طبیعت و همنوعش،قناعت ورزیده ودر پیمودن مسیر این تکامل،آن آگاهی و توانائی را به دست نیاورده است که دو عنصر اساسی ادامه حیات خویشتن را که زن و مرد است،چنان اصلاح و تنظیم نماید که بشکل معمای علمی و ناگواری مستمری در نیاید و او را به داشتن «حیات معقول »نایل سازد؟گروهی که به چشمگیر بودن ترکب پیچیده هویت و گسترش موجودیت آدمی در پهنه طبیعت و قلمرو همنوعش،خیره گشته اندفورا محصول عالی پیشرفتهای بشری را مانند وسائل ارتباطی حیرت انگیز ودیگر کالاهای صنعتی فوق العاده ظریف و کمپیوترها و هواپیماها و تسخیر فضاو عملیات پزشکی فوق العاده عالی متذکر شده میگویند.
مگر شما این ترقیات و پیشرفتها را نمی بینید؟هشیاران مطلع در پاسخ میگویند:ما آنچه را که شما مطرح میکنید،منکر نیستیم و در صدد انکار عبورانسان از حالات ابتدائی به مراحل ترقی و تکامل نیستیم.سئوال اینست که مامی بینیم نوع بشر در جریان عبور از مراحل ساده به مراحل پیچیده تر و تنوع ابعاد،هر اندازه که مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حقوقی گسترده ترو عمیق تر و ظریف تر میگردد،مسئله زن و مرد از حالت مسئله بودن به معمابودن تبدیل میگردد.آیا همان اندازه که جریان تکامل حیات برای پاسخ به هفت میلیون «چرا»درباره جوهر و مختصات و حیات در نظر گرفته میشود،برای مرتفع ساختن این معما هم میتواند تاثیری داشته باشد؟! (1)
شرح خطبه متقين(همام) جلسه 2 | تقوا ، علامت و نشانه شيعيان
نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394دروس اخلاق حضرت آیت الله ناصری / شرح خطبه متقين . همام - جلسه دوم
تقوا ، علامت و نشانه شيعيان
1. کاربرد واژة «تقوا» در منابع ديني
2. معناي لغوي تقوا
3. متعلقات تقوا
4. معاني اصطلاحي تقوا
5. داستان مرحوم ميزاي قمي
6. داستان مرحوم حاج مؤمن
7. داستان حمّالِ مستجاب الدعوة
8. آثار و بركات تقوا
9. يک اشكال و جواب
10. تقوا و آزادي
تقوا؛ علامت و نشانه شيعيان
پس از آنكه همام حضرت را قسم داد تا علايم شيعيان را بيان كنند. حضرت دست مبارکشان را جلو آوردند و دست همام را گرفتند و فرمودند: «اي همام! من را قسم نده. علامتهاي شيعه را برايتان ميگويم» و شروع ميفرمايند: يَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتقوا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ.
يعني از علامتها و نشانههاي شيعه اين است که با تقوا باشد؛ پرهيزکار باش و احسان به ديگران بکن. کلاه برداري از ديگران نكن، خودت را از گناهان حفظ کن و در مقام احسان به ديگران هم باش. همين طور که خير خودت را ميخواهي، خير برادر دينيات را هم بخواه. يکي از علامتهاي شيعه، همين است. در اين قسمت حضرت يكي از علامتهاي شيعه را تقوا معرفي ميكنند
کاربرد واژة «تقوا» در منابع ديني
در قرآن، حدود هفده بار لفظ «تقوا» ذکر شده و بيش از دويست و پنجاه بار ماده «و ق ي» آمده است. در نهج البلاغه چهل و پنج بار لفظ تقوا ذکر شده و شايد متجاوز از صد و پنجاه بار الفاظ ديگر اين ماده ذكر شده است . تقوا اين اندازه مورد اهميت است و رواياتي که راجع به تقوا رسيده، به حد تواتر است.
شرح خطبه متقين ( همام ) جلسه 1 | آشنايي با خطبة همام
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394
دروس اخلاق
حضرت آیت الله ناصری
شرح خطبه متقين - جلسه اول
آشنايي با خطبة همام
جايگاه سخنان ائمه اطهار عليهالسلام
آشنايي با جناب همام
معناي اسم همام
يک سؤال
داستان غلامِ با معرفت
ماجراي خطبه همام
داستان مرحوم دربندي و شيخ انصاري
علايم و آثار تشيع
هر عملي اثري دارد
كرامتي از اولياي الهي
آثار اعمال بد براي خوبان
علامت داشتن شيعيان امير المؤمنين عليه السلام
معناي شيعه
چگونه گذشته خود را جبران كنيم؟
آشنايي با خطبة همام
بسم الله الرحمن الرحيم
خطبة همام، يكي از خطبههاي نهج البلاغه است كه منسوب به اميرالمؤمنين عليهالسلام است.
نهج البلاغه تقريباً دوش به دوش قرآن در دنيا سير ميكند. قرآن، نهج البلاغه و صحيفة سجاديّه ، دوش به دوش هم در دنيا جلوه ميكنند و حقايق را روشن ميكنند. البته نهج البلاغه و صحيفة سجاديه و روايات اهل بيت عصمت و طهارت: مبيّن و مفسّر قرآنند.
خطبه همام، يکي از خطبههاي فوق العاده نهج البلاغه است؛ اگرچه همة خطبه هاي اميرالمؤمنين عليه السلام فوقالعاده است. كلام حضرت، دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق است. هيچ کس قدرت ندارد اين طور سخن سرايي کند. اين گوي است و اين ميدان. بعد از تکامل اسلام و انسانيت و علم و گذشت هزار و چهار صد سال، بيايند يک خطبه مثل خطبه حضرت بياورند. خطبه هايي كه محير العقول است؛ مثلاً حضرت ميايستد و خطبه ميخواند و تمام مطالب، کمال ارتباط را با هم دارند؛ لکن خطبه بدون نقطه است. يک نقطه در اين خطبه نيست. شايد حدود سه ربع ساعت صحبت ميفرمايند؛ اما حرفها بي نقطه است و مطالب هم بسيار عالي است. يک خطبه ديگر حضرت بدون الف است. همه خطبه هاي اميرالمؤمنين عليه السلام نمونه است.
متن و ترجمه خطبه متقين یا همام
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394
رُوِيَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( عليهالسلام )يُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ كَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ فَتَثَاقَلَ ( عليهالسلام )عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ يَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَ ( إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ) فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَيْهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ( صلىاللهعليهوآله )ثُمَّ قَال
گفته شد يكى از ياران پرهيزكار امام عليه السّلام به نام «همّام» گفت:
اى امير مؤمنان پرهيزكاران را براى من آنچنان وصف كن كه گويا آنان را با چشم مى نگرم.
امام عليه السّلام در پاسخ او درنگى كرد و فرمود «اى همّام از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است» امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آن كه امام عليه السّلام تصميم گرفت صفات پرهيزكاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود:
1) سيماى پرهيزكاران
پس از ستايش پروردگار همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالى آفريد كه از اطاعتشان بى نياز، و از نافرمانى آنان در امان بود، زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانى مىرساند و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد، روزى بندگان را تقسيم، و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد. امّا پرهيزكاران در دنيا داراى فضيلتهاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روى، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مىپوشانند، و گوشهاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند، و در روزگار سختى و گشايش، حالشان يكسان است. و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدنها قرار نمىگرفت، از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم. خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند، بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده و در نعمتهاى آن به سر مىبرند، و جهنّم را چنان باور دارند كه گويى آن را ديده و در عذابش گرفتارند. دلهاى پرهيزكاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در أمان، تنهايشان لاغر، و درخواستهايشان اندك، و نفسشان عفيف و دامنشان پاك است. در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند: تجارتى پر سود كه پروردگارشان فراهم فرموده، دنيا مىخواست آنها را بفريبد امّا عزم دنيا نكردند، مى خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند.
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَيْنَهُمْمَعَايِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نَزَلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نَزَلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا
موعظه یاران!!!
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1393اي بندگان خدا!
همانا بهترين و محبوبترين بنده نزد خدا، بنده اي که خدا او را در پيکار با نفس ياري داده است،
عباد الله، إن من أحب عباد الله إليه عبداً أعانه الله علي نفسه،
آن کس که جامه زيرين او اندوه، و لباس رويين او ترس از خداست، چراغ هدايت در قلبش روشنشده و وسائل لازم براي روزي او فراهم آمد، دوريها و دشواريها را بر خود نزديک و آسان ساخته است. حقايق دنيا را با چشم دل نگريسته،
همواره به ياد خدا بوده و اعمال نيکو، فراوان انجام داده است،
از چشمه گواراي حق سيراب گشته، سرچشمهاي که به آساني به آن رسيد و از آن نوشيده سيراب گرديد. از راه هموار و راست قدم برداشته، پيراهن شهوات را از تن بيرون کرد، و جز يک غم، از تمام غمها خود را ميرهاند، و از صف کوردلان و مشارکت با هواپرستان خارج شده، کليد بازکننده درهاي هدايت شد و قفل درهاي گمراهي و خواري گرديد، راه هدايت را با روشندلي ديد، و از همان راه رفت، و نشانه هاي آن را شناخت و از امواج سرکش شهوات گذشت.
به استوارترين دستاويزها و محکمترين طنابها چنگ انداخت، چنان به يقين و حقيقت رسيد که گويي نور خورشيد بر او تابيد، در برابر خداوند خود را بگونه اي تسليم کرد که هر فرمان او را انجام مي دهد و هر فرعي را به اصلش باز مي گرداند، چراغ تاريکي ها، و روشني بخش تيرگي ها، کليد درهاي بسته و برطرف کننده دشواريها، و راهنماي گمراهان در بيابانهاي سرگرداني است.سخن مي گويد، خوب مي فهماند، سکوت کرده به سلامت مي گذرد،
براي خدا اعمال خويش را خالص کرده آنچنان که خدا پذيرفته است،
از گنجينه هاي آيين خدا و ارکان زمين است. خود را به عدالت واداشته و آغاز عدالت او آنکه هواي نفس را از دل بيرون رانده است، حق را مي شناساند و به آن عمل مي کند، کار خيري نيست مگر که به آن قيام ميکند، و در هيچ جا گمان خيري نبرده جز آنکه به سوي آن شتافت. اختيار خود را به قرآن سپرده، و قرآن را راهبر و پيشواي خود قرار داده است، هر جا که قرآن بار اندازد فرود آيد، و هر جا که قرآن جاي گيرد مسکن گزيند.
نهج البلاغه/ قسمتی از خطبه 86
مظلومیت علی از زبان علی علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 26ام تیر, 1393امیر المومنین علیعلیه السلام میفرمایند:
به خدا سوگند از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگیر نمیشوم که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند… سوگند به خدا، من همواره از حق خویش محروم ماندم و از هنگام وفات پیامبر(ص) تا امروز حق مرا از من بازداشتهاند.
مبارک رمضان ماهی است که شبهای قدرش با نام مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) عجین شده است، به همین مناسبت بر آن شدیم در این بهار قرآن، تفألی بهارانه به نهجالبلاغه داشته باشیم تا بتوانیم خوشهای از کلام گرانبهای مولا و مقتدای خویش برچینیم.
*خطبه 6 و مظلومیت امیرالمؤمنین
«وَاللَّهِ لَا أَکُونُ کَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى یصِلَ إِلَیهَا طَالِبُهَا وَیخْتِلَهَا رَاصِدُهَا وَلَکِنِّی أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَبِالسَّامِعِ الْمُطِیعِ الْعَاصِی الْمُرِیبَ أَبَداً حَتَّى یأْتِی عَلَی یوْمِی فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّی مُسْتَأْثَراً عَلَی مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِیهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَاله حَتَّى یوْمِ النَّاسِ هَذَ»
به خدا سوگند از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگیر نمیشوم که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نیرنگ دستگیرم کند، من همواره با یاری انسان حق طلب، بر سر آن کس میکوبم که از حق روی گردان است و با یاری فرمانبر مطیع، نافرمان اهل تردید را درهم میشکنم تا آن روز که دوران زندگانی من به سر آید، پس سوگند به خدا، من همواره از حق خویش محروم ماندم و از هنگام وفات پیامبر(ص) تا امروز حق مرا از من بازداشته و به دیگری اختصاص دادند.
*خطبه 73 و ویژگیهای امام علی(ع) از زبان خود
«لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ بِهَا مِنْ غَیرِی وَ وَاللَّهِ لَأُسَلِّمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَلَمْ یکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَی خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِکَ وَفَضْلِهِ وَزُهْداً فِیمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَزِبْرِجِهِ»
همانا میدانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم، سوگند به خدا به آنچه انجام دادهاید گردن مینهم تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن حرکت میکنید، پرهیز میکنم.
*خطبه 86 و ویژگیهای امام علی(ع)
«وَاعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّةَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَأَنَا هُوَ أَ لَمْ أَعْمَلْ فِیکُمْ بِالثَّقَلِ الْأَکْبَرِ وَأَتْرُکْ فِیکُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ وَرَکَزْتُ فِیکُمْ رَایَةَ الْإِیمَانِ وَوَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَالْحَرَامِ وَ أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَةَ مِنْ عَدْلِی وَفَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَفِعْلِی وَأَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِی فَلَا تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْیَ فِیمَا لَا یُدْرِکُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ وَلَا یَتَغَلْغَلُ إِلَیْهِ الفکر»
مردم عذر خواهی کنید از کسی که دلیلی بر ضدّ او ندارید و آن کس من هستم، مگر من در میان شما بر اساس «ثقل اکبر» که قرآن است عمل نکردم و «ثقل اصغر» عترت پیامبر(ص) را در میان شما باقی نگذاردم، مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهیتان ندادم، مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم و نیکیها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم، پس وهم و گمان خود را در آنجا که چشم دل ژرفای آن را مشاهده نمیکند و فکرتان توانایی تاختن در آن راه ندارد، به کار نگیرید،
*خطبه 93 و ویژگیهای علمی و سیاسی امام علی(ع)
«أَیهَا النَّاسُ فَأَنَاَ فَقَأْتُ عَینَ الْفِتْنَةِ وَلَمْ یکُنْ لِیجْتَرِئَ عَلَیهَا أَحَدٌ غَیرِی بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَیهَبُهَا وَاشْتَدَّ کَلَبُهَا فَاسْأَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا تَسْأَلُونِی عَنْ شَیءٍ فِیمَا بَینَکُمْ وَبَینَ السَّاعَةِ وَلَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِی مِائَةً وَتُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاعِقِهَا وَقَائِدِهَا وَسَائِقِهَا وَمُنَاخِ رِکَابِهَا وَمَحَطِّ رِحَالِهَا وَمَنْ یقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَمَنْ یمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً وَلَوْ قَدْ فَقَدْتُمُونِی وَنَزَلَتْ بِکُمْ کَرَائِهُ الْأُمُورِ وَحَوَازِبُ الْخُطُوبِ لَأَطْرَقَ کَثِیرٌ مِنَ السَّائِلِینَ وَفَشِلَ کَثِیرٌ مِنَ الْمَسْئُولِینَ»
ای مردم من بودم که چشم فتنه را کندم و جز من هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت، آنگ اه که امواج سیاهیها بالا گرفت و به آخرین درجه شدّت خود رسید، پس از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید، سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، نمیپرسید از چیزی که میان شما تا روز قیامت میگذرد و نه از گروهی که صد نفر را هدایت یا گمراه میسازد، جز آنکه شما را آگاه میسازم و پاسخ میدهم.
و از آنکه مردم را بدان میخواند و آنکه رهبریشان میکند و آنکه آنان را میراند و آنجا که فرود میآیند و آنجا که بار گشایند و آنکه از آنها کشته شود و آنکه بمیرد، خبر میدهم، آن روز که مرا از دست دادید و نگرانیها و مشکلات بر شما باریدن گرفت و بسیاری از پرسش کنندگان به حیرت فرو رفته میگویند، سر انجام چه خواهد شد که گروه بسیاری از پرسش شوندگان از پاسخ دادن فرو مانند.
*خطبه 118 و علل نکوهش کوفیان
«مَا بَالُکُمْ أَمُخْرَسُونَ أَنْتُمْ فَقَالَ قَوْمٌ مِنْهُمْ یا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ إِنْ سِرْتَ سِرْنَا مَعَکَ فَقَالَ علیهالسلام مَا بَالُکُمْ لَا سُدِّدْتُمْ لِرُشْدٍ وَلَا هُدِیتُمْ لِقَصْدٍ أَ فِی مِثْلِ هَذَا ینْبَغِی لِی أَنْ أَخْرُجَ إِنَّمَا یخْرُجُ فِی مِثْلِ هَذَا رَجُلٌ مِمَّنْ أَرْضَاهُ مِنْ شُجْعَانِکُمْ وَ ذَوِی بَأْسِکُمْ»
شما را چه میشود هرگز ره رستگاری نپویید و به راه عدل هدایت نشوید، آیا در چنین شرایطی سزاوار است که من از شهر خارج شوم، هم اکنون باید مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به او اطمینان داشته باشم، به سوی دشمن کوچ کند.
پرتوهايى از نور آل محمد
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1391در تاريکى ، راه خود را به هدايت ما يافتيد و بر قله عزّت و سرورى فرا رفتيد و از شب سياه گمراهى به سپيده دم هدايت رسيديد .
کر باد ، گوشى که بانگ بلند حق را نشنود، که آنکه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را بياگاهاند.
هر چه استوارتر باد ، آن دل که پيوسته از خوف خدا لرزان است .
من همواره در انتظار غدر و مکر شما مى بودم و در چهره شما نشانه هاى فريب خوردگان را مى ديدم .
شما در پس پرده دين جاى کرده بوديد و پرده دين بود که شما را از من مستور مى داشت ، ولى صدق نيت من پرده از چهره شما برافکند و قيافه واقعى شما را به من بنمود .
براى هدايت شما بر روى جاده حق ايستادم ، در حالى که ، بيراهه هاى ضلالت در هر سو کشيده شده بود و شما سرگردان و گم گشته به هر راهى گام مى نهاديد .
تشنه بوديد و ، هر چه زمين را مى کنديد به نم آبى نمى رسيديد .
امروز اين زبان بسته را گويا کردهام ، باشد که حقايق را به شما بگويد .
در پرتگاه غفلت سرنگون شود، انديشه کسى که به خلاف من ره مى سپرد ، که من از آن روز که حق را ديده ام ، در آن ترديد نکرده ام. اگر موسى ( ع ) مى ترسيد ، بر جان خود نمى ترسيد ، بلکه از چيرگى نادانان و گمراهان مى ترسيد .
امروز از ما و شما يکى بر راه حق ايستاده و يکى بر باطل.
آنکه به يافتن آب اطمينان دارد ، هرگز ، از تشنگى هلاک نمى شود .
نهج البلاغه/خطبه4
راه رستگاري
نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1391
قيامت پيش روي شما و مرگ در پشت سر،
شما را مي راند، سبکبار شويد تا برسيد،
همانا آنان که رفتند در انتظار رسيدن شمايند.
اين سخن امام (ع) پس از سخن خدا و پيامبر (ص) با هر سخني سنجيده شود بر آن برتري دارد و از آن پيشي مي گيرد و از جمله (سبکبار شويد تا برسيد) کلامي کوتاهتر و پر معنيتر از آن شنيده نشده چه کلمه ژرف و بلندي؟ چه جمله پر معني و حکمت آميزي است؟ که تشنگي را با آب حکمت ميزدايد .
وهي کلمة جامعة للعظة والحکمة
فإن الغاية أمامکم، وإن وراءکم الساعة تحدوکم، تخففوا تلحقوا، فإنما ينتظر بأولکم آخرکم. قال السيد الشريف: أقول: إن هذا الکلام لو وزن بعد کلام الله سبحانه وکلام رسوله صلي الله عليه وآله بکل کلام لمال به راجحاً، وبرز عليه سابقاً. فأما قوله عليه السلام: «تخففوا تلحقوا»، فما سمع کلام أقل منه مسموعاً ولا أکثر منه محصولاً، وما أبعد غورها من کلمة! وأنقع نطفتها من حکمة! وقد نبهنا في کتاب «الخصائص» علي عظم قدرها وشرف جوهرها.
نهج البلاغه /خطبه21
على عليه السّلام و حوادث آينده جهان
نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1391زمانى كه باطل پيشى گيرد و حقائق خوار شوند…
خطبه اى است كه به اميرالمؤمنين علي عليه السّلام منسوب مى باشد و در آن خطبه حضرت به حوادث آينده ، اخبار فرموده است ، و حقايق آينده را روشن نموده است. البته خطبه بسيار طولانى است كه تا حد امكان جملاتى از آن را كه مقتضى درج در اين نوشته مى باشد ذكر مى نمائيم.
عبداللّه بن مسعود گويد: چون خلافت بعد از آن سه خليفه ، به اميرالمؤمنين عليه السّلام رسيد، حضرت به بصره (يا كوفه ) آمده و بر منبر مسجد جامع آن صعود كرده و خطبه اى ايراد نمود كه عقلها را متحير نموده و بدنها از آن به لرزه در آمد، چون اين خطبه را مردم از حضرت شنيدند بسيار گريستند و ناله ها و فرياد و ضجه از آنها برخاست. (ابن مسعود گويد) پيامبر اكرم(ص) اسرار نهانى كه ميان خود و خداوند عزوجل داشت به على عليه السّلام تعليم مى داد و به همين سبب نورى كه در صورت پيامبر صلى الله عليه و آله بود، به صورت على عليه السّلام منتقل شد. پيامبر (ص) به على (ع) وصيت نمود تا اين خطبه كه نامش خطبه البيان است براى مردم بخواند كه در آن است علم آنچه هست و تا روز قيامت خواهد شد.
على عليه السّلام بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و بعد از صبر بر ستمهاى امت چون هنگام اجراى وصيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رسيد برخاست و آن را ايراد نموده فرمود:
اى مردم ، من و حبيبم محمّد صلى الله عليه و آله ، همچو ايندو (و اشاره به انگشت سبابه و وسطى نمود) مى باشيم ، اگر نبود آيه اى از كتاب خدا شما را خبر مى دادم به آنچه در آسمانها و زمين و آنچه در قعر اين (زمين ) است ! هيچ چيز از آن بر من پوشيده نيست،
صفحات: 1· 2