« بارقهای از شیخ مفید در عصر غیبت | لبیک مرکز رسیدگی به امور مساجد به توصیه رهبر معظم انقلاب » |
ترانه انگلیسی قهرمان سه ساله-My Three-Year-Old Hero
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آذر, 1398
ترانهٔ My Three-Year-Old Hero
«قهرمان سه سالهٔ من»
دومین ترانهٔ انگلیسی از گروه وتر با موضوع دختر سه سالهٔ امام حسین علیه السلام
مدت زمان: 03:35 دقیقه
دریافت با کیفیت
متن:
My Three-year-old Hero
قهرمان سه سالهٔ من
O my three-year-old star,
ای ستارهٔ سه سالهٔ من!
what can light the nights like your eyes?
چه چیزی میتواند شبها را روشن کند، مانند چشمهایت؟
O my three-year-old moon,
ای ماه سه سالهٔ من!
what can wash the shadows like your tears?
چه چیزی میتواند تیرگیها را بِشوید، مانند اشکهایت؟
Tonight, I heard your voice, my daughter,
امشب صدایت را شنیدم، دخترم
saying “I just want my father.”
که گفتی فقط پدرم را میخواهم.
Now I’m here beside you forever.
اکنون در کنار تو هستم برای همیشه.
I wanna take you home,
میخواهم تو را به خانه ببرم،
Close your eyes, it’s time to go.
چشمهایت را ببند، وقت رفتن است.
I wanna take you home,
میخواهم تو را به خانه ببرم،
my three-year-old Hero.
قهرمان سه سالهٔ من.
Your wounded feet tell a truth, which I can’t,
پاهای زخمیات حقایقی را میگویند که من نمیتوانم
with endless time and thousands of words.
حتی در زمانی بیانتها و با هزاران کلمه بگویم.
Your frail hands conquer hearts, which no one can,
دستهای نحیف تو قلبها را آنچنان فتح میکند که هیچکس نمیتواند؛
with even millions of soldiers and swords.
حتی با میلیونها سرباز و شمشیر.
Tonight, I heard your voice, my daughter,
امشب صدایت را شنیدم، دخترم
saying “I just want my father.”
که گفتی فقط پدرم را میخواهم.
Now I’m here beside you forever.
اکنون در کنار تو هستم برای همیشه
I wanna take you home,
میخواهم تو را به خانه ببرم،
Close your eyes, it’s time to go.
چشمهایت را ببند، وقت رفتن است.
I wanna take you home,
میخواهم تو را به خانه ببرم،
my three-year-old Hero.
قهرمان سه سالهٔ من.
The little girl was hugging her father,
دخترک پدرش را در آغوش میکشید،
and playing with his tousled, dusty hair.
و با موهای پریشان و خاک آلودش بازی میکرد.
Listening to his tender lullaby,
در حالیکه غرق در لالایی لطیف پدرش بود،
she soared with him into the sky.
همراه با او به سوی آسمان اوج گرفت.
I wanna take you home,
میخواهم تو را به خانه ببرم،
Close your eyes, it’s time to go.
چشمهایت را ببند، وقت رفتن است.
I wanna take you home,
میخواهم تو را به خانه ببرم،
my three-year-old Hero.
قهرمان سه سالهٔ من.
فرم در حال بارگذاری ...