موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"

دعا در گرفتاری و عافیت

نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1395

رهبر معظم انقلاب :

حضرت می‌فرمایند:

آن کسی که دچار بلا نیست و در حال عافیت است و مشکلی علی الظاهر ندارد،

این هم به اندازۀ همان کسی که مشکل دارد، شایسته است که دعا کند.

دریافت فایل

مجموعه «عطر ماندگار» شامل قطعات کوتاهی از شرح احادیث اخلاقی با بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه است. احادیث گنجانده شده در این مجموعه با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است. منبع احادیثی که در این مجموعه شرح داده می‌شوند کتاب «الشافی فی العقاید، الاخلاق و الاحکام و امالی» است.
 


 

شیعه واقعی کیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1395
 
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح حدیثی از امام صادق علیه السلام می گوید:

امام صادق علیه السلام در مورد مشخصات شيعه واقعي می‌فرمایند:
 
«إنما شیعه الجعفر من عفه بطنه و فرجه و شده الجهاده و العمل الخافه و رجا الثوابه و خاف العقابه».

1) «من عفه بطنه»؛ حرام نخورد، عفت بطن داشته باشد، وسواس داشته باشد در حلال و حرام.
حالا اگر می‌دانید این آقا حرام خوار و رشوه خوار است،چرا به خانه او می روید و غذا می‌خورید؟ شیعه کسي هست که حلال بخورد.

2) «و فرجه»؛ فرجش هم عفت داشته باشد. زنا نکند، گناه نکند، دامنش را آلوده نکند.

3) «و شده الجهاده» جد و جهدش هم در عبادت زیاد باشد. به فکر نماز اول وقت، نماز شب، نماز جماعت، خمس، مکه باشد.

4) «و العمل الخاف»؛ و هر کاری که می‌کند برای خدا بکند نه برای ریا. مسجد می‌سازد برای خدا، بیمارستان می‌سازد برای خدا.

5) «و رجا الثوابه»؛ امید ثواب هم داشته باشد. عبادت کند امید هم داشته باشد که خدا ثواب می‌دهد.

6) «و خاف العقابه»؛‌ از عقاب خدا هم بترسد.

اگر چنین انسانی دیدید که این صفات را دارد، شیعه امام صادق علیه السلام است.

مرجعی که پیش از وفات مُهر خود را شکست + عکس

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1395

قانون نانوشته‌ای میان مراجع تقلید وجود داشت که بلافاصله بعد از رحلت، مُهر آن‌ها شکسته می‌شد تا جلوی سوءاستفاده‌های احتمالی گرفته شود. جالب اینکه یکی از مراجع ثلاث، قبل از وفات خود به این سنت عمل کرد!

آیت‌الله سیدمحمد حجّت کوه‌‏کمره‏‌ای در سال ۱۲۷۱ شمسی در تبریز به دنیا آمد. کوه‌کمر منطقه‌ای از توابع اَهَر در آذربایجان شرقی است.

سیدمحمد پس از تحصیل مقدمات در تبریز راهی نجف اشرف شد و از محضر آیات عظام سید محمدکاظم یزدی، میرزا حبیب‏‌الله رشتی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزای نایینی و آقاضیاءالدین عراقی بهره برد. سپس راهی قم شد و از درس آیت‏‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه) بهره برد و مورد توجه و لطف استاد قرار گرفت، به طوری که وی را به عنوان یکی از دو وصی شرعی خود انتخاب کرد.

این عالم ربانی پس از رحلت آیت‌‏الله حائری، زعامت اجرایی و علمی حوزه را با همکاری آیات محمدتقی خوانساری و سید صدرالدین صدر به دوش کشید، به همین دلیل به مراجع ثلاث (سه‌گانه) مشهور شدند.

آیت‌الله کوه‌کمره‌ای در ۲۹ دی ۱۳۳۱ در سن ۶۰ سالگی رحلت کرد و در مدرسه حجتیه قم مدفون خاکسپاری شد.

در احوالات ایشان نقل شده است که در روزهای پایانی عمر و زمانی که در بستر بیماری بود، جمعی از نزدیکان و وصی خود را احضار می‌کند و به آنان می‌گوید که من از این بیماری فعلی سلامتی نخواهم یافت و به دیدار حق خواهم شتافت و می‌خواهم در حضور شما، مهر خود را بشکنم تا پس از من از آن سوء استفاده نشود. بزرگان حاضر در جلسه این امر را به استخاره منوط می‌کنند. آیت‌الله کوه‌کمره‌ای استخاره می‌کند و آیه ۱۴ سوره رعد (له دعوة الحق؛ دعوت حق فقط ویژه خداست) می‌آید و بر همگان روشن می‌شود که رحلت ایشان نزدیک است. بنابراین به وصیت ایشان مبنی بر شکستن مهر مرجعیت عمل می‌کنند و به تقریر علامه طباطبائی، بعدها نیز به عنوان یکی از ویژگی‌های آن مرحوم، در متن سنگ قبر شریفش ذکر می‌شود.

بر اساس این گزارش، نقش مهم «مُهر مرجعیت» تا زمانی پررنگ بود که امور به صورت سنتی و کاملا تحت نظر مراجع تقلید انجام می‌پذیرفت، اما در دهه‌‌های اخیر به‌واسطه گسترش امورات دفاتر و سیستمی شدن امور مالی و سایر برنامه‌های دفاتر، عملا نقش نمادین «مُهر مرجع» جای خود را به اطلاعیه‌های رسمی داد.

 فارس

برتري و برتری‌طلبی

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1395

بسم الله الرحمن الرحيم

آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 17/09/95، مطابق با هفتم ربیع‌الاول 1438 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

 برای‌دریافت‌فایل‌صوتی‌این‌جاراکلیک‌کنید

 

عوامل انحطاط انسان در آينه داستان‌هاي قرآن

اشاره

 گفتیم شرط لازم برای این‌که انسان بتواند راه سعادت را بپیماید و هم خودش به سعادت ابدی برسد و هم به دیگران کمک کند که به سعادت برسند، داشتن شناخت کافی است. هر قدر شناخت ما نسبت به هدف و راه و لوازم آن و متقابلا موانع آن بیشتر باشد احتمال موفقیت بیشتر خواهد بود. از این‌رو خداوند متعال افزون بر عقلی که به انسان‌ها داده است، سلسله جلیله انبیا‌صلوات‌‌الله‌علیهم‌اجمعین را مبعوث فرموده است تا بشر را هدایت کنند و آن‌چه از شناخت‌های لازم کم دارد به او بفهمانند. این هدایت معمولا به وسیله مطالبی که با زبان گفته می‌شود یا با قلم نوشته می‌شود، انجام می‌گیرد. اما راه دیگری هم وجود دارد و آن این است که با ارائه نمونه‌های عینی راه را به انسان نشان داده و نتایج خوب کارهای خوب و نتایج بد کارهای بد را به او گوشزد کنند. تأثیر این کار در رفتار انسان بسیار بیشتر است و مربیان و روان‌شناسان نیز تأثیر الگو را در زندگی انسان بیشتر از همه چیز می‌دانند. اما همیشه و برای همه کس نمونه‌های عینی حاضر نیست. البته ممکن است نمونه‌های عینی خیلی جالبی وجود داشته باشد که مربوط به زمان گذشته است، یا در جاهایی است که به آن‌ها دسترسی نداریم.

 

ادامه »

حدود ارتباط با نامحرم چگونه باید باشد؟

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1395

 

در این نوشتار اصلا و به هیچ عنوان قصد دستیابی به یک حکم فقهی در مورد ارتباط با نامحرم را ندارم؛ چون صلاحیت آن را ندارم! هدف نگاهی اخلاقی به روایات این باب است. می خواهم به یک نکته مهم تذکر دهم که در این رابطه حواسمان باید به چه چیزی باشد.

در ابتدا و برای آماده شدن، لطفا آیه و ۲ روایت زیر را نگاهی بیاندازید:

۱- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

إِذَا جَلَسَتِ الْمَرْأَهُ مَجْلِساً فَقَامَتْ‏ عَنْهُ‏ فَلَا یَجْلِسُ‏ فِی مَجْلِسِهَا رَجُلٌ حَتَّى یَبْرُد.

هنگامی که زنی در جایی نشست و از آنجا بلند شد، در آنجا مردی ننشیند تا اینکه گرمای ایجاد شده در آن مکان از بین برود و سرد بشود.

۲- آیه ۳۲ سوره احزاب:

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ.

صدایتان را نازک نکنید تا کسی که در قلبش مرض است به طمع نیفتد.

۳- وصیت امیرالمومنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام:

واکْفُـفْ علَیهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِکَ إیّاهُنَّ ، فإنَّ شِدَّهَ الحِجابِ خَیرٌ لکَ ولَهُنَّ ، ولَیس خُروجُهُنَّ بأشَدَّ مِن إدْخالِکَ مَن لا یُوثَقُ بهِ علَیهِنَّ ، وإنِ اسْتَطَعْتَ أنْ لا یَعْرِفْنَ غَیرَکَ فافْعَلْ.

براى این که دیده‏شان به نامحرمان نیفتد آنها (زنان) را در پرده نگه دار ؛ زیرا هر چه بیشتر در پرده باشند براى تو و آنها بهتر است و بیرون رفتن آنها بدتر از این نیست که اشخاص نامطمئن بر آنان وارد کنى. اگر توانى کارى کنى که مردى جز تو را نشناسند این کار را بکن.

ادامه »

دقیق ترین نکات فاطمی در سخنرانی آیت الله وحید خراسانی

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1395

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیه الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین

…شیخ مفید – اعلی الله مقامه – روایتی نقل می‌کند از ابان بن تغلب، عن أبی عبد الله علیه السلام. سه جمله در این روایت است:

جمله اولی: «نفس المهموم لظلمنا تسبیح».

جمله دوم: «و همّه لنا عباده».

جمله سوم: «و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله».

بعد مهم این جمله است: وقتی امام فرمود، بعد تتمه این است: هذا حدیث یجب أن یکتب بالذهب. همچو تعبیری در احادیث کمتر وارد شده. هذا حدیث یجب أن یکتب بالذهب. عمده درایت حدیث است. اگر این حدیث فهمیده بشود قهرا روشن می‌شود چرا یجب أن یکتب بالذهب.

آن نَفَس تسبیح است…

نفس المهموم لظلمنا تسبیح؛

نفسی که می‌ کشد غمگینی برای ظلمی که بر ما خاندان شده، آن نفس تسبیح است.

درایت و فقه حدیث توقف دارد بر این که وزان تسبیح در کتاب و سنت روشن بشود و حقیقت تسبیح فهمیده بشود؛ ودونه خرط القتاد. در قرآن مسبّحات را بخوانید، هم به ماضی، هم به مضارع. سبح لله؛ یسبح لله؛ ما فی السماوات والأرض. به قدری این کلمه مهم است که مخاطب، شخص اول عالم است. سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس وقبل الغروب. بعد، اعظم وظائف دین را نماز قرار داده؛ رکن دین نماز است؛ رکن نماز رکوع است و سجود؛ اما در رکوع: سبحان ربی العظیم وبحمده اما در سجده که منتهی القرب است: سبحان ربی الأعلی وبحمده. در خود قرآن هم به هر دو تصریح شده هم تسبیح به اسم رب عظیم هم تسبیح به رب اعلی. سبح اسم ربک الأعلی. حقیقت تسبیح اگر فهمیده می‌ شد این جمله امام ششم از نظر درایت حدیث روشن می‌شود. عظمت تسبیح در حدی است که بالاترین شخصیت در عالم خاتم است. بالاترین لطف به خاتم، شب اسراء است. سوره را باز کن: سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی. خود خدا تسبیح کرده خودش را به عنوان سبحان الذی.

ادامه »

اگر می‌خواهید از شیطان در امان باشید، قرآن بخوانید

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395

تفسیر قرآن آیت الله قرهی؛

می‌خواهید گرفتار نشوید و شیطان شما را فریب ندهد، ببینید قرآن چه می‌گوید. راه‌های نجات در قرآن است.

اگر می‌خواهید از شیطان در امان باشید، قرآن بخوانید/ راه درک قرآنمتن جلسه اخیر تفسیر قرآن آیت الله قرهی را در ادامه می خوانید؛

قال رسول اللّه(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم): 

«إِنْ أَرَدْتُمْ‏ عَیْشَ‏ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ کَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَان‏».

در ابتدا می‌خواهیم بیان کنیم تفسیر چیست و چه فرقی با ترجمان دارد؟

مطلب دیگر این که قرآن بما هو قرآن، هم از دیدگاه خود قرآن چیست و هم از دیدگاه دیگران؟

تبرّکاً و تیمناً این روایت شریف را بیان کنیم که پیامبر عظیم‌الشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: اگر شما زندگی سعادتمندان عالم  و مرگ شهدا را می‌خواهید … . چه کسی از این‌ها بدش می‌آید؟!

خداوند به حبیبش هم فرمود: «إنّک میّت و إنّهم میّتون»

حبیب من! تو می‌میری، آن‌ها هم می‌میرند.  امّا بالاترین مرگ، شهدا در راه خداست.

یادم نمی‌رود، بعد از شهادت شهید مطهّری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، خدمت علّامه طباطبایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) رسیدیم، فرمودند: ایشان هم مداد العلماء بود و هم دماء الشهداء. اگر این‌طور باشد و انسان هر دو را داشته باشد، نورٌ علی نور می‌شود.

ادامه »

معيار مصلحت و مفسده

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395

بسم الله الرحمن الرحيم

 آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 26/08/95، مطابق با شانزدهم صفر‌ 1438 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

 برای‌دریافت‌فایل‌صوتی‌این‌جاراکلیک‌کنید

معيار مصلحت و مفسده

 بحث ما در جلسات گذشته درباره داستان حضرت موسی‌علی‌‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام و فرعون بود.

بر اساس آیاتی از سوره قصص، گفتیم که فرعون یک ویژگی شخصیتی داشت که منشأ فساد او شد و به دنبال این ویژگی شخصیتی، رفتاری را انتخاب کرد که موجب هلاکتش شد؛

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ.[1]

به طور طبیعی  ابتدا یک ویژگی در روح انسان پیدا می‌شود و به دنبال آن به کار خوب یا بدی اقدام می‌کند؛ رفتاری که برای ارضای آن خواسته‌ و تحقق آن هدفش مفید باشد. در ادامه آیه خداوند جمله‌ای می‌آورد که در واقع تعلیلی برای رفتار فرعون است. می‌‌فرماید:

إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ. هم‌چنین در اواخر سوره بعد از این‌که داستان بنی‌اسرائیل را نقل می‌کند، به مناسبت به داستان قارون می‌پردازد و می‌فرماید:

تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛[2] سعادت ابدی برای کسانی است که از برتری‌طلبی، و فساد پرهیز کنند. در جلسه گذشته گفتیم که بین نکته‌ای که در ابتدای سوره درباره فرعون بیان می‌شود، با این قاعده کلی همگامی روشنی وجود دارد و وعده دادیم که مقداری درباره معنی فساد و صلاح صحبت کنیم.

 

ابهام در مصادیق صلاح و فساد

 برخی از مصادیق فساد و صلاح روشن است و کسی درباره‌اش بحثی ندارد. فرض کنید کسی در خیابان راه بیفتد، به هر کسی می‌رسد ظلم و تجاوز کند و هیچ ضابطه‌ای را رعایت نکند. روشن است که همه می‌فهمند این فساد است و این فرد مفسدی است. هم‌چنین همه کسی را ‌که زحمت بکشد و از برخی از فسادها، انحرافات و آدم‌کشی‌ها جلوگیری کند مصلح می‌دانند. یکی از مصادیق روشن اصلاح که زیاد هم به کار می‌رود اصلاح ذات‌البین است و به این معناست که انسان بین دو نفر که با هم قهر هستند آشتی بدهد. اصلاح، صلح، صلاح و مصلحت همه از یک ماده هستند و در مقابل آن فساد، مفسده، مفسد و افساد است. اما گاهی بین نخبگان و حتی متخصصان نیز در مصادیق مصلحت اختلاف می‌شود. بنابراین این مفاهیم تعریف روشنی ندارد و باید به متخصص مراجعه کرد و چه بسا بین متخصصان نیز درباره آن اختلاف‌نظر باشد. این است که تلاش برای روشن‌تر ساختن این مفاهیم به انسان کمک می‌کند که در مقام بحث دچار مغالطه و اشتباه نشود.

ادامه »

حجره مثال زدنی سید جعفر شهیدی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395

استاد سید جعفر شهیدی

ارزش انسان با توجه به تلاش و کوششی که در راه رسیدن به اهدافش انجام می‌دهد، سنجیده می‌شود و پاداش این تلاش اگر با ایمان به خداوند و برای او انجام‌گرفته باشد، برعهده اوست والا پاداشش بر عهده کسی خواهد بود که کار برای او انجام‌شده است.

 

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى نجم/39

و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست

 

استاد سید جعفر شهیدی گفته است:

آنچه طالب علم را به مدرسه می‌کشاند عشق به فراگیری علوم آل محمد علیهم‌السلام است، بنابراین طالب علم باید برای عالم شدن، خود را برای تحمل هرگونه مشقتی آماده ‌کند.

بنده چون عازم نجف شدم با خود فکر کردم، اگر حجره پیدا نکنی چه خواهی کرد؟ گفتم در صحن بارگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوابم، البته در صحن نخوابیدم ولی هنگام ورود در مدرسه قزوینی‌ها حجره‌ای را به من دادند که درب آن به پله‌های طبقه بالا باز می‌شد، حجره نبود انبار بود، روز که در را باز می‌کردم تنها می‌توانستم اجسام را تمیز بدهم و ناچار برای مطالعه به پشت‌بام می‌رفتم، از گرمای پنجاه درجه تابستان و گرسنه ماندن روزهای پی‌درپی چیزی نمی‌گویم، زیرا عموم طلبه‌ها در این مشقت با من شریک بودند. با این حال درس‌ها از یک ساعت به اذان صبح تا دو ساعت از شب گذشته برقرار بود، رفتم خدمت آقای حاج شیخ صدرا بادکوبه‌ای که برای ما درس شوارق بگوید فرمود: وقت ندارم ولی ما این‌قدر اصرار کردیم که قرار شد یک ساعت به اذان صبح مانده برای ما درس گوید.( با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)

کار اکسیر کند همت ذاتی، «صائب»

خاک در دست، زر و سیم شود حاتم را(صائب)

​ثمره رفاقت آقا مجتبی تهرانی

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395

ثمره رفاقت آقا مجتبی تهرانی در عاقبت بخیری آرایشگر محل

متدینین و مؤمنین جامعه در مقابل قشر گنه‌کار دو راه دارند؛ یا به بهانه گنه‌کار بودن از آنان اجتناب کنند، با آنان رفاقت نمایند تا با ارشاد و راهنمایی اثرگذار باشند، مسیر دوم سخت‌تر است و ممکن است مورد اتهام هم قرار گیرند اما اولیاء الهی آن را انتخاب می‌کنند.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

 فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ طه/44

 با او به نرمی سخن گوييد ، شايد پند گيرد

 مدت‌ها بود آقا مجتبی تهرانی با شخصی که شغلش سلمانی بود و ریش‌تراشی می‌کرد، دوست بود، بعضی‌ها از دوستی ایشان با این فرد تعجب می‌کردند و نمی‌توانستند بفهمند چرا آقا با او رفاقت می‌کنند، تا اینکه روزی آقا از کنار مغازه سلمانی رد می‌شود، می‌بیند او یک مشتری را روی صندلی نشانده و به‌صورت او صابون یا خمیر ریش مالیده و تیغ در دست دارد و آماده تراشیدن ریش مشتری است، در همان موقع آقا با یک حالت خاص و ابهت الهی می‌فرمایند  «فلانی» و رَد می‌شوند.
آرایشگر با دیدن آیت الله و به حرمت دوستی با ایشان، دست از تراشیدن صورت برمی دارد و به دنبال آقا می‌دود و اظهار ندامت و پشیمانی می‌کند و همین امر سبب می‌شود که دیگر از این شغل دست برمی‌دارد و به شغل دیگری مشغول می‌شود.) اقتباس و ویراست از کتاب خاطراتی از آيينه اخلاق)

حوزه نیوز


 
مداحی های محرم