موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"

بی‌کفایتی آل سعود، بی‌کفایتی ارادی و حساب‌شده است/پسر پادشاه عربستان، عامل کشتار حجاج در سرزمین منا بود

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مهر, 1394

آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد مقدس گفت: این حوادث بی‌کفایتی ارادی و عمدی است، بنیاد استکبار این مولود نامشروع خود را به‌عنوان یک بی‌کفایت در اداره حج، مأمور براندازی حج کرده چون این بی‌کفایتی تنها در حج امسال نبوده است.

آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی ظهر دیروز در خطبه های نماز جمعه مشهد مقدس در حرم امام رضا (علیه السلام) با اشاره به حوادث غمبار اخیر در منا که به کشته شدن جمع زیادی از حجاج ایرانی منجر شد، با بی‌کفایت خواندن آل سعود در اداره حج، گفت: بی‌کفایتی شیطانی و نابکارانه آل سعود، عید قربان دیروز را بر امت اسلام تبدیل به عزا کرد و این فاجعه نابکارانه برحسب این بی‌کفایتی در عرصه زندگی مسلمانان فاجعه‌ای به وجود آورد.

وی ادامه داد: این بی‌کفایتی، بی‌کفایتی حساب‌شده است و توسط استکبار مدیریت‌شده است.

وهابیت برای براندازی حج بر سرزمین مقدس مسلط شده‌اند

امام جمعه مشهد مقدس خاطر نشان کرد: جاسوس انگلیسی، مستر همفری در خاطرات خودش می‌گوید هدف ما از تأسیس وهابیت این است که مسجدالحرام و کعبه براندازی شود، حج براندازی شود، مدینه براندازی شود، بایستی حج به‌عنوان یک کنگره اسلامی در دنیا وجود نداشته باشد، این‌ها از روز اول که خاندان نجس العین آل سعود را بر سرنوشت مردم و مقدرات سرزمین مقدس مدینه و مکه مسلط کرده‌اند، به‌قصد براندازی اساس حج بوده است.

بی‌کفایتی آل سعود، بی‌کفایتی ارادی و حساب‌شده است

وی با بیان اینکه این بی‌کفایتی، یک بی‌کفایتی طبیعی نیست، گفت: این حوادث بی‌کفایتی ارادی و عمدی است، بنیاد استکبار این مولود نامشروع خود را به‌عنوان یک بی‌کفایت در اداره حج، مأمور براندازی حج کرده چون این بی‌کفایتی تنها در حج امسال نبوده است.

آیت الله علم الهدی ادامه داد: سال 1354 بنده در منا شاهد آن آتش‌سوزی بزرگ بودم که 4 هزار نفر در آن آتش‌سوزی نابود شدند و انسان‌ها وسط آتش ضجه می‌زدند؛ هلیکوپترهای فیلم‌برداری از بالا فیلم‌برداری می‌کرد، آنان با چند ماشین آتش‌نشانی که راه‌ها بسته بود می‌خواستند آتش را خاموش کنند، لااقل برای آتش‌نشانی از امکانات هوایی، هواپیما و هلیکوپتر استفاده نمی‌کردند برای این‌که مردم در آتش بسوزند، این را بنده سال 54 شاهد بودم.

ادامه »

پیام رهبر معظم انقلاب در پی فاجعه منا:

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1394

دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثه تلخ بپذیرد/ سه روز عزای عمومی در کشور اعلام می کنم

در پی فاجعه مصیبت بار منا و کشته شدن جمعی از حجاج بیت‌الله الحرام رهبر انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.

به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام معظم له بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

فاجعه‌ی مصیبت‌بار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوف‌الرحمان و مومنانِ مهاجر الی‌الله از کشورهای گوناگون، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حج‌گزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشسته‌اند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبت‌دیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحب‌الزمان (اروحنا فداه) که صاحب‌عزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض می‌کنم و رحمت خاصه خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیش و شفای عاجل آسیب‌دیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت می‌نمایم و یادآور می‌شوم:

۱. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج تلاش طاقت‌فرسای خود در شناسایی جان‌باختگان و معالجه مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند همچنان ادامه دهند و همه کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.
۲. هر گونه کمک ممکن را به حجاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حق برادری اسلامی را به انجام رسانند.
۳. دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثه‌ی تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعده‌ی حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.
۴. جان‌باختگان این حادثه انشاالله مشمول این کلام نورانی قرآن‌اند که: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله» این برای بازماندگان، تسلای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافته‌اند، و انشاالله مورد لطف و رحمت ویژه احدیتند. اینجانب با تسلیت دوباره به عزادارن، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم.

والسلام علی عباد الله الصالحین
سید علی خامنه‌ای
دوم مهر یکهزار و سیصد و نود و چهار

منبع:حوزه نیوز

به بهانه رحلت آیت اللّه العظمی سیدابوالحسن اصفهانی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1394

سپیده صبح

در سال 1284 ق، در روستای «مدیسه» لِنجان، از توابع شهر اصفهان، کودکی پا به عرصه وجود نهاد که توانست قله های علم و تقوا را فتح کرده و عهده دار مرجعیت شیعه شود. وی سید ابوالحسن اصفهانی، در اصل از سادات موسوی شهر بهبهان بود که سال ها پیش، پدر بزرگش سید عبدالحمید از آن جا به روستای مدیسه اصفهان نقل مکان کرده بود. سیدعبدالحمید، از عالمان وارسته نجف اشرف و از شاگردان شیخ محمدحسن نجفی، معروف به «صاحب جواهر» بود. او پس از بازگشت از نجف، در لنجان ساکن شده و تا پایان عمر، به کارتدریس و انجام امور شرعی اشتغال داشت. «سید محمد» پدر آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی نیز گرچه از شمار عالمان نبود، ولی مرد خداترس و روشن ضمیری بود که پس از وفات، در شهرستان خوانسار به خاک سپرده شد.

حیات علمی

آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، درس های مقدماتی را در زادگاه خود، روستای مدیسه لنجان آغاز کرد. وی پس از گذراندن این دوره، تصمیم گرفت به حوزه علمیه اصفهان که در آن عصر، از حوزه های مهم شیعی به شمار می رفت، عزیمت نماید. پدر وی که از رنج های غربت و تنهایی بر فرزند خویش آگاه بود، با وی موافقت نکرد. این ممانعت، رفته رفته اشتیاق تحصیل را در آن فرزند نیک فرجام شدت بخشید و وی را بر هدف خود استوار ساخت تا این که سرانجام موافقت پدر را بر این سفر آسمانی به دست آورد.

ادامه »

دیدار جمعی از جانبازان قطع نخاعی و بالای ۷۰ درصد

نوشته شده توسطرحیمی 29ام شهریور, 1394

 

رهبر انقلاب خطاب به جانبازان:

این خانم‌هایی که به‌عنوان همسر، پذیرای رنج شما هستند به معنای واقعی کلمه ایثارگرند و خدمت آنها ارزش خیلی بالایی دارد. رنج مریض‌داری از رنج مریضی اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست‌.1394/06/29

در آستانه‌ی فرارسیدن هفته‌ی دفاع مقدس، بیش از ۵۰ نفر از جانبازان قطع نخاعی و بالای ۷۰ درصد در حسینیه‌ی امام خمینی با رهبر انقلاب دیدار کردند.

رهبر انقلاب در دیدار جانبازان قطع نخاعی و بالای ۷۰ درصد:

شما جانبازان همین حالا در حال مبارزه‌اید و با جانبازی‌تان دارید جهاد می‌کنید

نفس وجود شما یک مبارزه و بیان و تبلیغ است‌.

نگاه به شما نشان‌دهنده‌ی جنایات آن قدرت‌هایی است که از رژیم صدام حمایت کردند.

حضور شما مبین حقایق تاریخی، معرفتی، سیاسی و بین‌المللی است‌.

برای دیدن تصاویر تکمیلی این گزارش کلیک کنید.

 

راه‌های برون‌رفت از خطورات شیطانی/ چرا گاهی احساس افسردگی می‌کنیم!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام شهریور, 1394

در درس اخلاق آیت‌الله قرهی عنوان شد

ابن عباس می‌گوید: به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کردم: آقا! گاهی انسان ناخودآگاه احساس افسردگی و پژمردگی می‌کند، علتش چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی نتوانستی نفس و ذهن خودت را کنترل کنی، تو در تزلّل افکار و در پژمردگی حال قرار می‌گیری.
آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه‌ترین جلسه اخلاق خود به موضوع «راه‌های کنترل خطورات نفسانی و شیطانی» پرداخت که در ادامه می‌آید:

تصوّر این که خواطر نفسانی، اثرگذار نیست؛ وسوسه شیطان است!

توفیق الهی برای بندگان، این است که بتوانند خواطر نفسانی و شیطانی را کنترل کنند و خواطر ربّانی و الهی را در وجود خود، رشد بدهند.

یکی از توفیقات بزرگ پروردگار عالم به انسان، شناخت او نسبت به نفس خودش است. اگر جدّاً انسان، نفس و حالاتش را شناخت و متوجّه شد که خواطر نفسانی و شیطانی، اسّ و اساس انحراف بشر است، تمام مشکلات حل خواهد شد.

لذا تمام مشکل این است که انسان باور ندارد که اگر خطورات ذهنی خود (خطورات نفسانی و شیطانی) را شناخت و توفیق کنترل را داشت، به آن مقام حقیقی انسان بما هو انسان می‌رسد.

اتّفاقاً یکی از وسوسه‌های شیطان، این است: خواطر نفسانی، اثرگذار نیست، که این یک نکته مهم است. لذا انسان تصوّر می‌کند فقط عمل، مهم است. گرچه واقعاً عمل، مهم است، امّا مقدّمه عمل، همین خواطر نفسانی و شیطانی است.

کما این که مقدّمه عمل صالح و رسیدن به اوج و قرب الی الله، گاهی یک لحظه تفکّر و یا یک لحظه خطورات ربّانی است. وقتی این خطورات به ذهن ورود پیدا کرد و بعد این خطورات، انسان را احاطه کرد، مدام اعمال صالح از او دیده می‌شود.

لذا گاهی انسان می‌بیند اعمال صالحی از او سر می‌زند که بعدها باورش برای خود او هم خیلی مشکل است که من بودم؟! گرچه توفیق از ناحیه خداست، «وَ ما تَوْفیقی‏ إِلاَّ بِاللَّه‏». امّا اولیاء خدا می‌فرمایند: این، نقش ارتباط خاطر ربّانی و الهی برای انسان است.

ادامه »

بی قراری استاد قرائتی روی صندلی اتوبوس!

نوشته شده توسطرحیمی 28ام شهریور, 1394


بلند شدم و باز نشستم. مسافران گفتند: آقا چته؟

صندليت ميخ داره؟.

گفتم: نه. خودم گير دارم!

بخش دیگری از خاطرات تلخ و شیرین حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:

* عجب آقای خوبی!

قبل از انقلاب در سفرى كه به كرمان داشتم، وارد دبيرستانى شدم. بچه ‏ها در حال بازى بودند و رئيس دبيرستان زنگ را به صدا در آورد و ورزش را تعطيل و بچه‏ ها را براى سخنرانى من جمع كرد.

من هم گفتم: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. اسلام طرفدار ورزش است والسلام. اين بود سخنرانى من، برويد سراغ ورزش.

رئيس دبيرستان گفت: آقاى قرائتى! شما مرا خراب كردى!.

گفتم: تو مى ‏خواستى مرا خراب كنى و بچه ‏ها را از بازى شيرين جدا كنى و پاى سخن من بياورى.

آنان تا قيامت نگاهشان به هر آخوندى مى ‏افتاد مى‏ گفتند: اينها ضد ورزش هستند و با اين حركت از آخوند يك قيافۀ ضد ورزش درست مى‏كردى.

بچه ‏ها دور من جمع شدند و گفتند: عجب آقاى خوبى!.

پرسيدند شب ‏ها كجا سخنرانى داريد. من هم آدرس مسجدى را كه در آن برنامه داشتم به بچه ‏ها دادم. شب ديدم مسجد پر از جوان شد.

ادامه »

نیایش با طعم سیب های بهشتی

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394



آیت الله حسن زاده آملی

الهی، عقل گوید: «الحذر الحذر!» عشق گوید: «العجل، العجل؛ آن گوید دور باش و این گوید زودباش!

الهی، ضعیف ظلوم و جهول کجا، و واحد قهّار کجا؟!

الهی، آن که از خوردن و خوابیدن شرم دارد، از دیگر امور چه گوید؟!

الهی، اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست که تو داراییِ منی.

الهی، در ذات خود متحیّرم تا چه رسد در ذات تو.

الهی، نعمت سکوتم را به برکت «و اللّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یَشاء» اَضعافِ مضاعفه گردان!

الهی، به لطفت دنیا را از من گرفته ای، به کرمت آخرت را هم از من بگیر!

الهی، روزم را چون شبم روحانی گردان، و شبم را چون روز نورانی!

الهی، حسنم کردی، اَحسنم گردان!

الهی، دندان دادی، نان دادی؛ جان دادی، جانان بده!

الهی، همه از گناه توبه می کنند، و حسن را از خودش توبه ده!

الهی، گویند که بُعد، سوز و گداز آوَرَد؛ حسن را به قرب سوز و گداز دِه!

الهی، خودت گفته ای «و لا تَیأسُوا من روحِ اللّه» نا امید چون باشم؟!

الهی، انگشتری سلیمانی ام دادی، انگشت سلیمانی ام ده!

الهی، سرمایه کسبم دادی، توفیق کسبم ده!

الهی، اگر ستّار العیوب نبودی، ما از رسوایی چه می کردیم؟

الهی، من «اللّه اللّه» گویم، اگر چه «لا اله الا اللّه» گویم.

الهی، مستِ تو را حدّ نیست، ولی دیوانه ات سنگ بسیار خورد. حسن مست و دیوانه توست.

الهی، ذوق مناجات کجا و شوقِ کرامات کجا؟!

الهی، علمم موجب ازدیاد حیرتم شده است؛ ای علم محض و نور مطلق؛ بر حیرتم بیفزا!

الهی، اثر و صنع توأم، چگونه به خود نبالم؟!

الهی، دو وجود ندارد و یکی را قرب و بُعد نَبُوَد.

الهی، هر چه بیشتر دانستم نادان تر شدم، بر نادانی ام بیفزا!

الهی، دل داده معنا را از لفظ چه خبر و شیفته مسمّا را از اسم چه اثر؟!

الهی، کلمات و کلامت که این قدر شیرین و دلنشین اند، خودت چونی؟

الهی، اگر از من پرسند کیستی، چه گویم؟

الهی، هر چه بیشتر فکر می کنم دورتر می شوم.

الهی، محبّت والد به ولد بیش از محبّت ولد به والد است که آن اثر است نه این؛ با این که اعداد است و علیّت و معلولیت نیست، پس محبت تو به ما که علّت مطلق مایی تا چه اندازه است؛ یُحِبُّکُم کجا و یُحِبُّونَهُم کجا؟!

الهی، داغ دل را نه زبان تواند تقریر کند و نه قلم یارد به تحریر رساند؛ الحمدللّه که دلدار به ناگفته و نانوشته آگاه است.

پی نوشت ها:

1. سوره بقره (2) آیه 261.

2. سوره یوسف (12) آیه 87.

قلب متذکر بیدار

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394

دعا، چشمه سار عشق و عبودیت و ریسمانی است که بنده را به خدا متصل می کند

و سایه ساری از محبت را در قلب آدمی برپا می نماید.

دعا، اندیشیدن در حکمت آفرینش و آموختن رازهای خلقت است.

با دعا رحمت الهی به سوی بندگان چون آبشاری از نور سرازیر می شود و روح و جسم او را در بر می گیرد.

خطوات شیطان

نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394

 

س1: مراد از « أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ »[1]چیست؟ چرا تعبیر « خُطُوَات » به کار رفته است؟

ج: منظور تبعیت است. آدم وقتی که تابع کسی است چه کار می­کند؟ او جلو می­افتد و این دنبالش می­رود، پا جای پای او می­گذارد، خُطوه یعنی محل پا، گام.

شیطان وقتی جلو بیفتد و من هم دنبالش راه بیافتم می­شود تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ.

س2: گاهی از این آیه شریفه این استفاده را هم می­کنند که شیطان قدم به قدم انسان را گمراه می­کند نه اینکه یکدفعه از راه به در ­کند؟

ج: نه خیر، این کنایه است. وقتی گوش به حرف شیطان بدهید تَتَبّع است و لو خود شیطان هم جلو نیافتد.

پرسش و پاسخ از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه مدرسه علمیه صاحب الأمرعج 17/01 /1391

[1]- پيروى مكنيد گامهاى ابليس را سوره مبارکه بقره آیه 168

 

نگهداری عمل خیر

نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394

 

س1: در روایت معروفی حضرت فرمودند: « الْإِبْقَاءُ عَلَى‏ الْعَمَلِ‏ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى‏ الْعَمَلِ‏ قَالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا[1] وَ تُمْحَى فَتُكْتَبُ لَه عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَىوَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاء» [کتاب شریف كافي ج‏2 ؛ ص296]

ج: یُذَکِّرُها نیست یَذکُرُها، ذکر می­کند بله، کارش را می­گوید، این طرف و آنطرف می­ نشیند و می­ گوید. اول برای خاطر خدا کار خیر می­کند بعد در مسجد می­نشیند به آن می­گوید و آنهم به آن دیگری می­گوید. اول کار سرّی است، کار سرّی ثوابش بیشتر است بعد دیگر علنی می­شود ثوابش پایین می­آید. لذا نگه داشتن عمل خیر سرّی کار سختی است، نفس نمی­گذارد آدم کار خیر انجام دهد، اگر نتوانست و انجام داد می­گوید دعوتشان کن و بگو، این طرف و آن طرف بنشین بگو، اگر نگویی از بین می­رود و کسی نمی­فهمد. او هم می­نشیند و می­گوید کار خراب می شود. نباید گفت و خیلی هم سخت است نگهداری­اش کرد مثل یک حیوان قوی را که آدم در قفس نگه دارد و او با چه فشاری می­­خواهد آزاد شود؟ اینجوری است آن کار فشار می آورد تا بالاخره آزاد می­شود. می­گوید به هر عنوانی (مرا آزاد کن)؛ مثلاً می­گوید:« می­خواستم بگویم مردم هم یاد بگیرند این کار خیر را هم انجام بدهند»، از این طور چیزها می­گوید. غرض این است که از قفس بیرون بیاید، دومین­ کار خیر هم همینجور، تا آخر هم همینجور نمی­گذارد آنجا بماند که به درد بخورد.

س2: اگر توانست نگه دارد چه می­شود؟

ج: اینها که موفق می­شوند و کاری می­کنند و نمی­گویند معلوم می­شود دیگر از پل عُجب هم گذشته­اند دیگر، نگهداری­اش خیلی سخت است.

پرسش و پاسخ از عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه مدرسه حضرت صاحب الأمرعج 06/07/1391

[1] - فرد سوال کننده روایت را با عبارت یُذَکِّرُها خواندند و استاد رحمه الله تصحیح نمودند.