موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"

در محضر استاد : حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسکری

نوشته شده توسطرحیمی 8ام بهمن, 1391

 

   

 موضوع سخنرانی سوم:
  • درگیری پیامبر با كفار قریش در ابتدای بعثت،
  • شأن نزول سوره كوثر، آیه تطهیر و شأن نزول آن،
  • محبت پیامبر به حضرت زهرا و لقب ام ابیها،
  • رفتار پیامبر بعد از نزول آیه تطهیر

 



بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب ‌العالمین و الصلاة و السلام علی خاتم ا‌لانبیاء و افضل ا‌لمرسلین محمد وآ‌له ا‌لطاهرین.

برنامه ما اگر مناسبت دینی باشد از آن صحبت می‌كنیم بعد از آنچه مقتضی است در جامعه چیزی باشد روشنگری باید بشود در آخر هم سوال و جواب.درباره وفات حضرت زهرا(ع) مفصل سخنرانی شد. امروز از ولادت حضرت زهرا(ع) سخن می‌گوییم.

«بسم الله الرحمن الرحیم *انا اعطیناك الكوثر* فصل لربك و انحر* ان شانك هو الابتر»

پس از آنكه خداوند تبارك و تعالی خاتم پیامبران را در مكه مبعوث فرمود «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلو علیهم ایاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمة» رسالت پیامبر متوقف بود بر اینكه بتهائی كه آنها می‌پرستیدند شریك خدا می‌دانستند درست هم مثل اینكه روشن نبودند بعضی‌ها می‌گفتند اینها اشكال ملائكه هستند صورت ملائكه‌اند، ملائكه بنات الله هستند، لات، عزی، منات اسلام نمی‌شود تبلیغ بشود مگر در صورتی كه ثبت شكسته شود تائب هست، عقیدة به بُت هست خدای واحد و اَحد پرستیده نمی‌شود، لذا پیامبر با آنها سخت درگیر بود در این جهت حرف آنها هم منطقی نبود، ایمان نمی‌آوریم تا بروی به آسمان و خدا و ملائكه را بیاوری، چیزهای محال و نشدنی، به هیچ وجه پیامبر خواسته آنها را نمی‌داد، نمی‌توانست بدهد، یكبار بزرگان قریش آمدند خدمت پیامبر گفتند: بیا مصالحه كنیم یك سال شما خدایان را بپرست، ما هم یكسال خدای شما را، سوره نازل شد: «بسم الله الرحمن الرحیم* قل یا ایها ا‌لكافرون* لا اعبد ما تعبدون* ولا انتم عابدون ما اعبد* ولا انا عابد ما عبدتم* ولا انتم عابدون ما اعبد* لكم دینكم ولی دین» اینها آنچه می‌توانستند عیب‌جویی می‌كردند بر پیامبر، چه عیبی از پیامبر بگیرند؟ معروف بود الصادق الامین همان‌هائی كه قصد كشتن پیامبر را داشتند اموالشان را نزد پیامبر گذاشته بودند به همدیگر اطمینان نداشتند طلا و نقره‌ای را كه داشتند نسب پیامبر عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، همه خدمت كرده به عرب، به قریش، مهمانداری حجاج و…..پس در نسب پیامبر نمی‌توانستند چیزی بگویند، یگانه فرزند پسر حضرت وفات كرد در عرب قاعده است حالا در شاهنشاهی هم همین طور است. در عرب هم همین طور بود جای هر كس را فرزندش می‌گرفت جای هاشم را عبدالمطلب جای عبدالمطلب را ابوطالب گرفت این قاعده بود اینها از روی نفهمی پیامبری را هم اینطور حساب می‌كردند و می‌گفتند این نسل ندارد پیامبر وارد خانه خدا شد آنوقت عرب قبائل قریش گروه گروه می‌نشستند یعنی قبیله قبیله در خانه خدا گفتگو شد عاص بن وائل (پدر عمروعاص) گفت: رهایش كنید او ابتر است (دم بریده) نسل ندارد، عمرش تمام می‌شود از دستش راحت می‌شویم، خب این حرف در قریش جا می‌افتاد، چه عیب‌جویی از پیامبر بكنند بلاغت، فصاحت، جود و… عیبی نبود، حالا این عیب را برایش پیدا كردند این سوره در جواب آنها آمده است. «بسم الله الرحمن الرحیم*انا اعطیناك الكوثر* فصل لربك و انحر* ان شانئك هو الابتر» كوثر بمعنای اكثر است نسل زیادتر، انحر یعنی نحر خودت را به خدا بگیر یا قنوت كردن است. قنوت رو به خدا و دعا كن در نماز یا بطور كلی به نماز بایست نحر خودت را مقابله قبله بگیر «ان شانئك هو الابتر» عیب‌جوی شما خودش دم بریده است، نسلش قطع می‌شود عاص پدر عمروعاص بود انواع كتاب انساب داریم پسر عمروعاص عبدالله است بعد نسل او قطع شد.

صفحات: 1· 2

سه چيز با ارزش در پيشگاه حق

نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1391

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

 ثَلاثُ تَخرُقُ الْحُجُبَ وَ تَنْتَهِى إلَى مَا بَيْنَ يَدَى اللهِ:

 صَرِيْرُ أَقْلامِ الْعُلَمَاءِ

وَ وَطْىُ أَقْدامِ الُْمجَاهِديْنَ

وَ صَوْتُ مَغازِلِ الُْمحْصَناتِ 1

 ترجمه:

 سه چيز است كه حجاب ها را پاره مى كند و به پيشگاه عظمت خدا مى رسد:

 صداى گردش قلم هاى دانشمندان به هنگام نوشتن!

و صداى قدم هاى مجاهدان در ميدان جهاد!

و صداى چرخ نخ ريسى زنان پاكدامن!

 

شرح كوتاه:

     چه تعبير عجيب و پر معنا!

     سه صداست كه در اعماق هستى نفوذ مى كند و طنين آن تا ابديت پيش مى رود و به پيشگاه عظمت پروردگار مى رسد:

     آهنگ دانش و قلم، هر چند آهسته و كوتاه باشد، و آهنگ جهاد و فداكارى و آهنگ تلاش و كوشش كار هر چند به ظاهر كوچك باشد.

    و در حقيقت اساس يك اجتماع سربلند انسانى را نيز همين سه چيز تشكيل مى دهد، دانش، جهاد، و كار.

  1. از كتاب الشهاب فى الحكم و الاداب، صفحه 22

 

یکصد و پنجاه درس زندگی / آیت الله مکارم شیرازی

ضرورت توجه به كميت و كيفيت ذكر

نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1391

     در ارتباط با مراتب ذكر، هم بايد كميت و مقدار ذكر ملاحظه گردد و هم كيفيت آن . از اين روى در روايات و قرآن و سفارش هاى اولياى دين بر كميت ذكر تاءكيد شده است . حتى سفارش شده كه ما در نماز تنها به اذكار واجب بسنده نكنيم و سعى كنيم اذكار مستحبى فراوانى كه وارد شده و نيز تعقيبات و تسبيحات فاطمه زهرا عليه السلام را نيز بگوييم . بى ترديد اگر ذكر مكرر خداوند اثر سازنده در روح انسان نمى داشت و موجب تعالى انسان و رسيدن به مراحل على توجه به خداوند نمى گشت ، مورد سفارش و تاءكيد قرار نمى گرفت . از جمله آياتى كه ناظر به كميت ذكر است و خداوند در آن به فراوانى ذكر سفارش كرده است . آيه 41 سوره احزاب است :

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (الأحزاب/41)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! خدا را بسيار ياد کنيد.

در جاى ديگر مى فرمايد:

فَإِذَا قُضِيتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ

وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (الجمعة/10)

و هنگامي که نماز پايان گرفت (شما آزاديد) در زمين پراکنده شويد

و از فضل خدا بطلبيد، و خدا را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد!

صفحات: 1· 2

حقيقت و كمال توبه‏

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1391

 

اى طالب توبه حقيقى!

     حقيقت توبه، عبارت از اين است كه بنده از غير، به خدا بازگردد،

      و اگر خواستى بگو: بازگشت از ظلمت به سوى نور و يا از جهل به علم و يا از شقاوت به سعادت و يا بگو: از معصيت به طاعت.

     و كمال توبه، از علم و حال و عمل حاصل مى ‏شود و از مجموع اين سه امر كامل مى ‏گردد، زيرا هر يك از اين سه امر، مطلوب مستقلى است و اضداد آنها غير مطلوب، و رجوع از اين اضداد را توبه گويند.

     اما علم، اجمالش آنكه به حالتى كه در آن است و موجب شقاوت و يا مانع سعادت اوست، علم پيدا كند و تفصيلش، علم به جميع مراتب علومى است كه به حال بشر نافع است، مثل علم به خدا و ملائكه و كتب الهى و پيامبران و روز قيامت، با درك محروميت از سعادتى كه لازمه داشتن اين علوم و نهفته در آنهاست.

     و اما حال، عبارت از تحسر و اندوه بر شقاوتى است كه دامنگيرش شده و قصد سعادت در گذشته و حال و آينده، و رغبت به تدارك آن در احوال سه‏گانه.

     و اما عمل، پس به رجوع و خروج از آنچه در آن بوده و تصميم بر ادامه عمل، در راهى كه مى‏بايست در آن راه قدم بگذارد مى‏ باشد و رجوع اجمالاً به اين است كه آنچه را كه حال و يا آينده، موجب حسرت او خواهد شد، تدارك نموده و جبران كند و اين تدارك، به اين است كه اگر آن حقى از حقوق الهى است، مى ‏بايست كه آن را به قضاى آن عمل و محو آثار سوئش جبران نمايد كه از جمله آثار، گوشتى است كه از معصيت بر تن او روييده، كه مى‏ بايست از بين برود؛ نفس را همانگونه كه لذت معصيت چشيده، درد و رنج طاعت بچشاند و تيرگى اى كه بر اثر ظلمت معصيت در آن پيدا شده، به نور طاعت از بين ببرد.

     و اگر متعلق به حقوق مخلوق است، اگر اداء آن حق، ممكن است به اداء آن ولو با استغفار و طلب حليت و رضايت طرف، آن حق را ادا كند و سپس به محو آثار سوء آن بپردازد و اگر اداء آن ممكن نباشد، مثل اين كه به آبروى مؤمنى در غياب او خيانت كرده باشد كه اگر بخواهد از او رضايت بطلبد، باز خود اين عمل، باعث فتنه و فساد مى‏شود، در اين صورت مى ‏بايست كه براى آن مؤمن از خدا طلب آمرزش كند و به هر اندازه‏اى كه جبران آن خيانت را كند، براى او اعمال صالحه به جاى آورد و چنانكه گفته شد، آثار سوء آن را برطرف سازد و حتى اگر به حيوانى آزارى رسانده، احتياطاً مى ‏بايست كه آن ضرر را جبران نمايد و سپس آثار سوئش را برطرف سازد.

 

باده گلگون /آية الله حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزى(ره)

گرسنگی می کشیدیم اما از طلبگی لذت می بردیم!!

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1391

در این دوره و زمانه  ی پر زرق و برق و تجمل ،اینکه ما خودمون رو از امواج متلاطم چشم و همچشمی ها و تجملات دنیوی دور نگه داریم و سبک زندگی حقیقی طلبگی رو حفظ کنیم،حقیقتا ارزش زیادی داره .چون اعتقاد دارم که لذتهای معنوی رو زمانی میتونیم بچشیم که این تسلط  روحی رو داشته باشیم که از دنیا به قدر نیاز بهره بگیریم.

قسمتی از مصاحبه با “آیت الله عراقچی همدانی” را در این خصوص تقدیم شما میکنم:

ایشان در بخشی از سخنان خود با گزارشگر “حوزه نیوز” از زمان طلبگی خود در حوزه علمیه قم (یعنی حدود  هفتاد سال پیش) می فرمایند:

در آن ایام ، طلبه‌های مجرد و معیل در کمال سختی و عسرت زندگی می‌کردند. طلاب متوسط‌المال کسانی بودند که توان تهیه نان خالی یا نان و پنیر یا سیب‌زمینی یا شلغم و هویج را داشتند و گرسنه به معنای حقیقی نبودند؛ پایین‌تر از این‌ها عده‌ای بودند که برای نان جو خالی که آن زمان نصف قیمت نان گندم بود،‌ کسر بودجه  داشتند و شکم سیر نمی‌خوردند. بعضی از آنها را می‌شناختم که مثلا شام خوردن را به کلی  از برنامه زندگی ساقط کرده بودند و با شکم گرسنه، شب را به روز می رساندند و این وضع نه یک روز و یک هفته و یک ماه که به مراتب بیشتر به طول می انجامید.

* شگرد خواب طلبگی در زمهریزِ زمستانی!

آن زمان حتی کسانی بودند که در زمستان سرد چون زغال و وسیله گرمایشی نداشتند، طوری شب می‌خوابیدند که پایشان دراز نشود؛ خود را در نیم متر جا جمع می‌کردند که خیلی سرما نخورند. البته افراد انگشت شماری هم بودند که به اصطلاح وضعشان خوب بود. آنها شبیه طلبه‌های فقیر زمان حاضر بودند.

 

* حوزه علمیه ای در عسرت،  اما پربرکت

به هر حال این حوزه با این وضع مادی و معیشتی نامناسب اما پر از صدق و صفا و بندگی حق تعالی و زیر نظر امام زمان(علیه‌السلام)، با این که جمعیت زیادی نداشت، ‌پربرکت بود و مثل درخت طیب و پاکیزه‌ای بود که ثمر و آثارش به غالب شهر‌ها صادر می‌شد و در هر شهری یک نفر یا دو نفر مجتهد عالم عادل خدمت‌گزار به دین بود که با زهد و بی‌اعتنایی به متاع قلیل دنیا،‌ علماً‌ و عملاً‌ مردم را به طرف مقصد نهایی و معرفت الهی هدایت می‌کردند.

 http://hawzahnews.ir/uploads/Eraghchi_L5_132309.jpg

سرباز امام زمان بودن یعنی ... .

نوشته شده توسطرحیمی 2ام بهمن, 1391

حضرت صاحب الزمان مهدی موعود عجل االه تعالی فرجه الشریف :

سرباز ما باید مثل شیخ محمد کوهستانی باشد.

حضرت آیت الله کوهستانی (ره):

اگر علم ملاک باشد شیطان از همه عالم تر است، عمل مهم است…

من حرف بیهوده زدن را کمتر از غذای حرام نمی دانم.

زندگینامه آیت الله محمد کوهستانی بهشهری (ره)

     در یکی از روزهای سال 1308 قمری ( 1267 ه.ش ) در روستای کوهستان و در خانه علم و تقوا کودکی چشم به جهان گشود که سیمای ملکوتی اش آینده ای بس درخشان را نوید می داد. نامش را به نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم « محمد » نهادند تا به برکت نام آن حضرت، منشأ حرکت سازنده و حیات بخش در جامعه آینده گردد. پدرش عالم پارسا و فقیه وارسته آیت الله  محمد مهدی کوهستانی از عالمان برجسته و با فضل به شمار می آمد. طبق مدارک و اسناد موجود، اجداد ایشان در اصل از کاشان بوده اند که قریب به یک قرن و نیم قبل به مازندران هجرت کردند و نسب معظم له به « ملا محمد شریف کاشانی » که عالمی برجسته و فاضل بوده می رسد به این ترتیب: محمد مهدی فرزند محمد علی فرزند مهدی فرزند حاج محمد کاشی که وی نوه ملا محمد شریف بود.ملا محمد شریف از علمای زمان خود بشمار می آمد او را بعنوان قاضی به قریه «رستمکلا» ـ از توابع شهرستان بهشهر ـ دعوت کردند که بعد یکی از نوادگان او به نام حاج محمد کاشی در کوهستان سکنی گزید و فرزندان او نیز در همان کوهستان ماندگار شدند و به کوهستانی شهرت پیدا کردند.

صفحات: 1· 2

دانلود نرم افزار چند رسانه ای بهجت دلها(مخصوص کامپیوتر و موبایل)

نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1391

بیانات راه گشای رهبر انقلاب در خصوص انتخابات (2)

نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1391

شاخصه های بهترین

بهترين كيست ؟
     مردم سعى كنند صالح‏ترين را انتخاب كنند. آن كسانى كه نامزد رياست جمهورى مي شوند و در شوراى نگهبان صلاحيت آنها زير ذره بين قرار مي گيرد و شوراى نگهبان صلاحيت آنها را اعلام مي كند، اينها همه‏ شان صالحند. اما مهم اين است كه شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالح‏ترين را پيدا كنيد. اين جا جائى نيست كه من و شما بتوانيم به حداقل اكتفاء كنيم؛ دنبال حداكثر باشيد؛ بهترين را انتخاب كنيد.
     بهترين كيست؟ من نسبت به شخص، هيچ‏گونه نظرى ابراز نمي كنم؛ اما شاخصه هائى وجود دارد. بهترين، آن كسى است كه

  • درد كشور را بفهمد،
  • درد مردم را بداند،
  • با مردم يگانه و صميمى باشد،
  • از فساد دور باشد،
  • دنبال اشرافيگرى خودش نباشد.

    آفت بزرگ ما اشرافي گرى و تجمل‏ پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافي گرى باشد، مردم را به سمت اشرافي گرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد.

فهم، دشمن‌شناسی و لحظه‌شناسی ملت اعجاب‌انگيز است.

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1391

 

 فهم، دشمن شناسی و لحظه شناسی ملت اعجاب‌انگيز است   مصداق عيني تحقق وعده الهي، نظام جمهوري اسلامي است كه به رغم همه فشارها و طراحي هاي دشمن، بعد از گذشت 34 سال اكنون يك نظام محترم، مقتدر، اثرگذار در مسائل منطقه اي و جهاني، داراي ملتي بزرگ، فهيم، دشمن شناس و لحظه شناس، و داراي پيشرفتهاي بزرگ علمي است. 

 


 

  رهبر معظم انقلاب اسلامي چهارشنبه مورخ 91/10/27 در ديدار مسئولان و كاركنان حفاظت اطلاعات نيروهاي مسلح، با اشاره به قطعي بودن وعده الهي در ياري صابران و متوكلين و ياري كنندگان دين خدا، تأكيد كردند: مصداق عيني تحقق وعده الهي، نظام جمهوري اسلامي است كه به رغم همه فشارها و طراحي هاي دشمن، بعد از گذشت 34 سال اكنون يك نظام محترم، مقتدر، اثرگذار در مسائل منطقه اي و جهاني، داراي ملتي بزرگ، فهيم، دشمن شناس و لحظه شناس، و داراي پيشرفتهاي بزرگ علمي است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامي با تأكيد بر اينكه بايد به خداوند متعال توكل كرد و به ياري خداوند نيز خوشبين بود، افزودند: جبهه استكبار تمام تلاش و توان خود را بكار گرفته است تا از طريق تحريم ها و فشارها، ملت ايران را وادار به تسليم كند اما اين ملت سختي ها را تحمل مي كنند زيرا نقشه و تاكتيك دشمن و هدف راهبردي او را متوجه شده و براساس فهم و تشخيص صحيح، عمل مي كند.

حضرت آيت الله خامنه اي خاطرنشان كردند: همانگونه كه پيروزي انقلاب اسلامي در شرايط ناباورانه سال 57، مصداق تحقق وعده الهي بود، ادامه انقلاب اسلامي و توانمندي و قدرتمندي و پيشرفت افزايش يابنده آن نيز، به رغم همه تندبادها و فشارهاي سنگين و دشمني عميق دنياي استكبار، مصداق عملي شدن وعده الهي است.

ايشان فهم، دشمن شناسي و لحظه شناسي ملت ايران را يكي از مسائل اعجاب انگيز خواندند و افزودند: در قضاياي سال 88 كه دشمن تصور مي كرد، طراحي ده ساله او بر ضد جمهوري اسلامي به نتيجه رسيده است، ملت ايران با قدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بين المللي زد، چه برسد به مزدوران داخلي آنها كه در مقابل عظمت ملت ايران به حساب نمي آيند.

رهبر انقلاب اسلامي خاطرنشان كردند: ملت ايران بار ديگر در روز 22 بهمن، قدرت، شادابي و فهم خود را در مقابل جهانيان، به رخ خواهد كشيد.

فرمانده کل قوا در بخش ديگري از سخنان خود، حفاظت اطلاعات را ايمني بخش نيروهاي مسلح و مسئوليت آن را سنگين، افتخار آميز و همراه با شرف و منزلت دانستند و تأكيد كردند: از ديدگاه اسلام، نيروهاي مسلح، مجموعه اي مكانيكي و همچون يك ماشين بي اراده نيستند بلكه سازماني انساني و داراي مجموعه اي از عقل و خرد، عزم و اراده و تصميم، و ايمان و عواطف است.

 

نابینایی که با قرائت سوره حمد شفا یافت.(به روایت آیت‌الله العظمی بهجت(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1391

 روایت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) از نابینایی که با قرائت سوره حمد شفا یافت

     دست روی چشم بچه گذاشتند و مشغول خواندن سوره حمد شده بودند، مقداری که خوانده بودند بچه گفته بود بابا از میان انگشتان آقا را می‌بینم و … 


     به گزارش سرویس علمی وفرهنگی خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت در سلسله پندها و اندرزهای خود به مومنین با تاکید بر اهمیت انس با قرآن و عترت، عواقب دوری از این دو بال رسیدن به ملکوت را گوشزد نموده‌اند.

گزیده‌ای از توصیه‌های این عارف فقید تقدیم می‌گردد.

1-اگر کتابی بود که عکس اشیا را نشان می داد، آن کتاب همین قرآن است که بهشت و جهنم را نشان می دهد.

2-اگر درست به قرآن عمل می کردیم، با عمل خود دیگران را جذب می کردیم؛ زیرا مردم غالباً - به جز عدّۀ معدود - خواهان و طالب نور هستند.

3-قرآن کتابی پیامبرساز و جامع کمالات همه‌ انبیاء اولوالعزم(ع) است و سزاوار است با گرسنگی و صبر با خرده نان هم شده قرآن کریم را تحصیل و تدریس نمائیم.

*شفای نابینا با قرآن

در احوالات پدر مرحوم شیخ جعفر شوشتری(ره) آورده‌اند که پسر نابینائی را نزد ایشان آوردند، ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشتند و مشغول خواندن سوره حمد شده بودند مقداری که خوانده بودند بچه گفته بود بابا از میان انگشتان آقا می‌بینم و وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملا دیده بود.

عده‌ای از افراد سطحی‌نگر در محضر علامه ملا خلیل قزوینی(ره) بودند، سوال کردند که خداوند در قرآن درباره حضرت داود می‌فرماید (وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ) «آهن را برای او نرم نمودیم» در واقع خداوند نحوه‌ ساختن کوره‌ آهنگری و ذوب آهن را به حضرت داوود(ع) الهام نمود تا او آهن را در کوره‌ آتش بگذارد تا ملایم و انعطاف‌پذیر باشد. مرحوم قزوینی با رد این توجیه فرمود: او که پیغمبر خدا بود و شما بعید می‌دانید که آهن در دست او نرم و به اختیار او باشد. این که چیزی نیست از بنده هم که پیغمبر نیستم این کار ساخته است  سپس یک مجمعه یا سینی از مس را که در برابرش بود با دو انگشت مثل قیچی از وسط دو نیم کرد و فرمود: این گونه خداوند متعال آهن را در دست حضرت داوود(ع) نرم و ملایم نموده بود.

صفحات: 1· 2