« نقشه راه پیشرفت اسلامیچیستی عاشورا »

دعا کن مرا بانوی زهیر!

نوشته شده توسطرحیمی 28ام آبان, 1391

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

     « …وَمَنْ يخْرُجْ مِنْ بَيتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ …»(النساء/100)

     همین منزل های آخر به تو پیوست، زهیر را می گویم؛ زهیر بن قین؛ همین روزهای آخر بهشتی اش کردی. نمی دانم چه داشت که حالا روزهای بهشتی اش را کنار تو می گذراند، فقط می دانم بانویی داشت که همیشه حسرت و تحسین مرا برانگیخته، به گمانم زهیر باید بهشتی شدنش را مدیون و مرهون همین بانو باشد.

     به دنبالش که فرستاده بودی و خواسته بودی ببینی اش، دل دل کرده بود…

    بانو اما بر او نهیب زده بود که: پسرِ دخترِ رسول خدا تو را خوانده و تو تردید می کنی؟ از جا بلند شده بود و وقتی برگشته بود، بانو دید که تارهای وجود همسرش از شوق می لرزند: آقا گفتند سرت در راه ما بریده خواهد شد! …آه … با قلب زهیر چه کرده بودید؟

      سلام بر تو بانوی زهیر!

     سلام من، از ایران- چهارده قرن بعد از آن روز تو -  به ایمان و معرفت و شهامتی زنانه که هر سال، محرم، می ستایمش.

     دعا کن مرا بانوی زهیر!

     دعا کن من هم کربلایی شوم آن گونه که تو؛ نسخه قرن بیست و یکمی از یک زنِ عاشورایی

    کاش تمام بشوم یکی از همین شب ها در مجلس عزایتان…که زنده نمانم که دوباره روز دهم بیاید و مقتلِ مکشوفتان را بشنوم …

     تمام می شوم شبی فقط به من اشاره کن!


منبع:سایت تبیان

 


فرم در حال بارگذاری ...