موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"
شایعه و اثرات آن در جامعه انسانی
نوشته شده توسطرحیمی 17ام آذر, 1397
شایعه چیست؟
ما همیشه به سادگی نمی توانیم، حضور یا غیاب ملاک های مطمئن رسیدگی را درک کنیم. از این رو نمی توانیم بگوییم که آنچه می شنویم، آیا واقعیت دارد یا ساختگی است. به منظور تمیز اطلاعات (اخبار) از شایعات، باید نزدیکی یا دوری مدرک و سند شایعه را از حقیقت بدانیم. در شایعه، منبع خبر، کم رنگ است و غالبا با جملاتی مانند: «می گویند که…، راستی شنیده ای که،….، یکی از افراد با اطلاع گفت که…» آغاز می شوند.
با انجام چه کارهایی بی حیا می شویم؟
نوشته شده توسطرحیمی 13ام مهر, 1397
امام صادق ـ عليه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» مي فرمايد:
اي مفضّل، اگر حيا نبود انسان هيچ گاه ميهمان نمي پذيرفت، به وعده وفا نمي كرد، نيازها(ي مردم) را برآورده نمي ساخت، از نيكي ها برحذر بود و بدي ها را مرتكب مي شد.
تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* حیا
حيا يكي از مهم ترين صفات نفساني است كه تأثير فراواني بر حوزه هاي مختلف زندگي اخلاقي ما دارد. نقش بارز اين تأثير، بازدارندگي است.
«حيا» در لغت به مفهوم شرمساري و خجالت است كه در مقابل آن «وقاحت» و بي شرمي قرار دارد. [1] در فرهنگ عالمان اخلاق، حيا نوعي انفعال و انقباض نفساني است كه موجب خودداري از انجام امور ناپسند در انسان مي گردد و منشأ آن ترس از سرزنش ديگران است. [2] مطالعه دربارة مفهوم «حيا» در آيات و روايات نشان مي دهد كه منشأ پيدايش اين حالت، درك حضور در محضر ناظري آگاه، محترم و گرانمايه است. اين مفهوم را در خلال آنچه در كتاب و سنت در باب حيا آمده است، به وضوح مي توان مشاهده كرد.اين مفهوم، قدر مشترك ميان همة انواع حيا است.
بنابراين حيا داراي سه ركن اصلي است:
فاعل، ناظر و فعل.
فاعل، در حيا شخصي است برخوردارِ از كرامت و بزرگواري نفساني. ناظر در حيا شخصي است كه مقام و منزلت او در چشم فاعل عظيم و شايستة احترام باشد، و فعلي كه ركن سوم براي تحقق حيا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتيجه در تفاوت ميان «حيا» با «خوف» و «تقوا» مي توان گفت كه محور بازدارندگي در حيا، ادراك حضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حريم او است؛ حال آنكه محور بازدارندگي در خوف و تقوا، درك قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.
مقابله به مثل
نوشته شده توسطرحیمی 13ام مهر, 1397
عیبجوئی از هرکسی و تحت هر شرایطی جز در مستثنیاتی که در ابواب امر به معروف و نهی از منکر بحث شده است، مشروع نمی باشد و لذا عیبجویی، در مقابل عیبجوئی نیز جایز نیست.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«انْ عَیرَک اخُوک الْمُسْلِمُ بِما یعْلَمُ فیک فلاتُعَیرْهُ بِما تَعْلَمُ فیهِ یکونَ لَک اجْراً وعَلَیهِ اثْمٌ»[1]
اگر برادرت تو را عیبجوئی کرد و سرزنش نمود به آنچه که در تو می بیند،
تو او را به آنچه که در وی می دانی سرزنش مکن،
در این صورت تو مأجور واو عاصی است.
حضرت به عربی بادیه نشین ضمن بیان همین نکته و نهی از مقابله به مثل می فرماید:
«یکنْ وِبالُهُ عَلَیهِ وَاجْرُهُ لَک»[2]
وزر و وبال عمل بر او و پاداش آن برای تو است.
پی نوشت ها
[1] تنبيه الخواطر- صفحه 390.
[2] تنبيه الخواطر- صفحه 89.
غضنفری، علی؛ اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج 2، ص: 210
عوارض بی حیایی
نوشته شده توسطرحیمی 10ام مهر, 1397
عارضه بی حیایی، زدودن ایمان است و بدون آن چیزی باقی نمی ماند.
چنین شخصی، خیری در او نبوده و راه سعادت را نیافته و آینده خوشی در انتظار او نیست، و هم او مصداق بارز فسق می باشد و حتی غیبت او جایز می باشد.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
مَنْ الْقی جِلْبابَ الْحَیاءِ لا غِیبَةَ لَهُ.[1]
کسی که علناً معاصی و گناهان را مرتکب می شود، پرده عفت خود را دریده، و چشم، گوش، زبان، شکم و فرج خود را به معاصی مختلف از طمع به نوامیس دیگران گرفته تا هرزه زبانی و حرام خواری و فحشاء و منکرات را مرتکب می شود، و یا به خطاهای فکری آلوده و جامعه را به تباهی می کشاند. کسی که به جای قرار گرفتن در راه سعادت و فیض ربّ، در مسیر شقاوت و گمراهی قرار می گیرد و.. . سرنوشتی مطلوب ندارد.
غیبت او هم نوعی نهی از منکر وی است و هم اینکه منعی است از ورود دیگران به معصیت.
[1] كسى كه لباس حياء را بكند، غيبت او جايز است(بحارالأنوار، ج 77، ص 211).
غضنفری، علی؛ ره رستگاری، ج 2، ص: 370
ابر قدرت خداست...
نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1397
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِياهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يعْلَمُونَ(يوسف/40)
اين معبودهايي که غير از خدا ميپرستيد،
چيزي جز اسمهائي (بيمسما) که شما و پدرانتان آنها را خدا ناميدهايد، نيست؛
خداوند هيچ دليلي بر آن نازل نکرده؛
حکم تنها از آن خداست؛
فرمان داده که غير از او را نپرستيد!
اين است آيين پابرجا؛ ولي بيشتر مردم نميدانند!
ابر قدرت خداست…….
نه امریکا ……
بفهم ……
بفهم!!!……..
آیا اخلاق انسان قابل تغییر است؟
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1397
«من همینم که هستم»
خطرناک ترین جمله ای است که بر زبان کسی جاری می شود.
عبارتی که رفع تکلیف می کند از انسان و مجوزی می شود برای او تا فارغ از بازخواست دیگران هر آنچه بخواهد انجام دهد
عجیب و جالب است که این سوال برای برخی دانشمندان مسلمان مطرح شده است که «آیا اخلاق انسان قابل تغییر است؟» و عجیب تر اینکه برخی به این سو تمایل نشان داده اند که اخلاق سرشت انسان است و سرشت را نمی توان دگرگون کرد. برای سخنشان دلایلی هم تراشیده اند البته سست. [1]
راستی اگر خلق تغییر نمی پذیرد پس علم اخلاق و آموزه های انبیاء به چه کار می آید؟ سخن پیامبر (ص) چه می شود که فرمود:
«انَّما بُعِثْتُ لِا تَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ»[2] ؟
پس نهی قرآن کریم از کبر و حسد و دیگر رذایل اخلاقی بیهوده است؟
«یُزَکِّیهِمْ» که بارها در قرآن کریم تکرار شده را چگونه معنا کنیم؟
آیا افرادی از بشر نبوده اند که اخلاقشان را نیکو ساختند و تا پایان عمر بر آن اخلاق ماندند؟
آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله که به «جریر بن عبد اللَّه» فرمود:
«انَّکَ امْرُءٌ قَدْ احْسَنَ اللَّهُ خَلْقَکَ فَاحْسِنْ خُلْقَکَ»[3]؛
«خداوند به تو چهره زیبا داده، اخلاق خود را نیز زیبا کن!» بیهوده فرمان داده است؟
در حدیث دیگر از رسول الله آمده است:
«انَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرَجاتِ الْاخِرَهِ وَشَرَفَ الْمَنازِلِ وَانَّهُ لَضَعیفُ الْعِبادَهِ»[4]؛
«بنده خدا به وسیله حسن اخلاق به درجات عالی آخرت و بهترین مقامات می رسد، در حالی که ممکن است از نظر عبادت ضعیف باشد»
اگر اخلاق تحول ناپذیر نباشد جای این پرسش است که آیا درجات آخرت را بر امری که خارج از اختیار انسان است عنایت می کنند؟
پس انسان آمده در دنیا چه کند؟
کمی درنگ کند و بعد بر اساس خلقتش درجه ای از درجات آخرت بگیرد و تمام؟
آری عقل و نقل همدست شده اند تا نشان دهند که اخلاق تغییر می پذیرد. هم نیکو می شود و هم زشت. غیر از این باشد سر از وادی جبر در می آوریم و «همانم که هستم»
نویسنده:سید مهدی خدایی
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت
[1]. رک: اخلاق در قرآن، ج 1، ص: 31
[2]. کنز العمّال، حدیث 52175
[3]. سفینه البحار، مادّه خلق.
[4]. محجّه البیضاء، ج 5، ص 93.
کاروان زیارتی
نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397
شیخ رجبعلی خیاط(ره) :
در میان کاروان زیارتی مرحوم شیخ رجبعلی خیاط هم دیده می شد.
آن چیزی که به چشم می آمد زن و شوهری بودند که به نظر می رسید رابطه خوبی با هم ندارند. وقتی همه از زیارت برگشتند وسط راه بگو و مگویشان شده بود و خانم یک نیش آزار دهنده ای نثار همسرش نموده بود. وقتی همگی برای استراحت وارد منزل شدند مرحوم شیخ به همه زیارت قبول گفت:
ولی نوبت این خانم که رسید گفت:
تو که هیچ! تو همه (اعمال و زیارتت) را ریختی زمین!
دروغ
نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1397دروغ
خبر دادن از چيزی بر خلاف واقع؛ و ضدش راستی است. دروغ گفتن، نوشتن، با اشاره و نقل آن (بدون آگاهی دادن به دروغ بودن) و گوش دادن به آن، از گناهان كبيره و حرام است؛ چه برای امری كوچك باشد يا بزرگ.
كلمه كذب (دروغ) با مشتقاتش، دويست و هشتاد و دو (282) مرتبه در قرآن مجيد آمده است؛ كه به معنای دروغ گفتن، اتهام به دروغ گوی، تكذيب و قبول نكردن رسالت پيغمبران عليهم السلام و سخنان آنان، ادعای دروغين و موارد ديگر كه در همه آنها معنای دروغ موجود می باشد.
آثار زيانبار دروغ
- بی ايمانی
- نفاق و دورويی
- ريا
- بی وفای
- ظاهرسازی و فريب كاری
- دنياگرای
- بی اعتمادی
- فراموشی و تناقض گوی
تشويش ذهنی و فكری و اضطراب روحی.