موضوع: "آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی(ره)"
مبارزه عوام زدگی
نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1395
عوام زدگی مصیبتی بزرگ و آفتی مهم برای «روحانیت » و به خصوص « مرجعیت » است . مردان بزرگ هنگامی می توانند به وظیفه خود در مقام رهبری خلق عمل کنند که از عوام زدگی دور باشند و الا از اوج «رهبری» به حضیض «دنباله روی» از امیال و هوسهای مردم سقوط خواهند کرد. سنت شکنی انبیای بزرگ ، همچون نوح و ابراهیم و محمد صلی الله علیه و آله و سلم چهره ای از مبارزه با عوام زدگی است و تنهایی بسیاری از رهبران الهی در دوران عمر خود نیز ، به خاطر همین موضوع بوده است .
آیت الله بروجردی و عزاداران امام حسین علیه السلام
آیت الله محمد یزدی می گوید:
یك بار در اصفهان در خصوص قمه زدن، استفتایی طرح شد تا از طریق بنده به قم برده و جواب آن از حضرات آیات بروجردی، خوانساری، صدر و حجت گرفته شود.
ولایی بودن به سبک آیت الله بروجردی (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 10ام شهریور, 1395خداوند متعال در قرآن میفرماید:
لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى شوری/23
بر اين رسالت مزدی از شما، جز دوست داشتن خويشاوندان، نمیخواهم.
مرحوم آیتالله بروجردی به خاندان اهلبیت (علیهمالسلام) خیلی احترام میگذاشتند، نقل میکنند یک وقتی عدهای از مردم برای دیدار با ایشان و استفاده از فیوضات گرانبهای این عالم وارسته خدمتشان آمده بودند. فردی از ملاقاتکننده گفت: برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و حضرت آیتالله بروجردی صلوات. هنگامی که حضرت آقا این سخن را شنیدند، بسیار ناراحت شدند و با عصبانیت زیاد فرمودند: این شخص را از اینجا بیرون کنید، به چه اجازهای اسم مرا در کنار اسم امام زمان (عج) آورده است؟!
همچنین نقل شده است شاه عربستان به ایران آمد و برای آیتالله بروجردی هدایایی فرستاد، اما ایشان جز قرآنها و مقداری از پرده کعبه، باقی هدایا را رد کردند و نپذیرفتند، شاه عربستان سعودی درخواست ملاقات با ایشان را کرده بودند حضرت آقا پاسخ منفی دادند: این شخص اگر بیاید قم و به زیارت حضرت معصومه (سلامالله علیها) نرود، توهین به آن حضرت خواهد شد و من به هیچ عنوان تاب و تحمل آن را ندارم.(با اقتباس و ویراست از کتاب الگوی زعامت)
ما شیعه ایم یار و محبّ امام حق
این عشق را به گوش جهانی ندا کنید (رحیم ماهدشتی)
حدیثی که آیتالله بروجردی را دگرگون کرد!
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1395خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ (سوره بینه آیه 5)
و به آنها دستوری داده نشده بود مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل پرستش کنند
آیتالله سید مصطفی خوانساری نقل می کنند: روزی در خدمت آیتالله بروجردی نشسته بودم، عدهای از خدمات و کارهای آن بزرگوار تمجید میکردند و من ساکت بودم و چیزی اظهار نمیکردم، رو به من کردند و فرمودند: شما چرا ساکت هستید؟ یک مطلبی بگویید.
عرض کردم: در روایت دارد: خلص العمل فان الناقد بصیر بصیر (بحار، ج 13، ص 431) (عمل را خالص کن، آن که عمل را محک میزند، خیلی آگاه و بیناست)
تا این عبارت را خواندم، اشک از دیدگانشان جاری شد، حالشان دگرگون گردید و به آقایان فرمودند: بله اگر در قیامت شما باشید و من، مسئله حل است، ولی اینگونه نیست، «خلص العمل فان الناقد بصیر بصیر» پس از آن هرگاه من می دیدند میفرمودند: خلص العمل فان الناقد بصیر بصیر و حالشان دگرگون میشد.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل)
عبادت به اخلاص نیت نکوست وگرنه چه آید ز بی مغز پوست (سعدی)
عذرخواهی به سبک آیت الله بروجردی (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 21ام مرداد, 1395از نشانه های بزرگ مردان این است هر گاه اشتباهی مرتکب شوند، یا اگر احیانا حق کسی را ضایع کنند آن را انکار نمیکنند؛ بلکه به آن اعتراف میکنند و با کمال فروتنی، عذرخواهی و طلب حلالیت می طلبند.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/63
و بندگان خداى رحمان، كسانىاند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه مىروند
حضرت آیت الله بروجردی در مسجد عشقعلی اصول تدریس می کردند، روزی یکی از فضلاء اشکال کردند و آیت الله بروجردی جواب دادند؛ اما شیخ جواب آقا را رد کردند، آیت الله بروجردی عصبانی شدند به نحوی که شیخ متأثر شد.
مشهدی رضا خادم آقا نقل می کند؛ آقا از مباحثه که برگشتند مابین در کتابخانه و اندرون ایستاده و متأثرند و فرمودند: بروید به آقای خوانساری بگویید بیاید، آقای خوانساری با عجله نماز عشا را خوانده و پیش آقا آمد، دید با حالت ناراحتی و تأثر شدید ایستاده اند،
فرمودند: این چه حالتی بود که از من سر زد، یک نفر عالم ربانی را رنجاندم، الان باید بروم و دست ایشان را ببوسم و حلالیت بطلبم که از من بگذرد و بعد بیایم نماز مغرب و عشا را بخوانم.
عرض کردم: ایشان در مسجد (شاه زید) امام جماعت است و بعد از نماز مسأله می گوید و برای مردم موعظه می کند، لذا تا دو سه ساعت بعد منزل نمی آید، من به ایشان اطلاع می دهم که آقا فردا صبح منزل شما خواهند آمد. آقا قبول کردند.
صبح شد من رفتم حرم، از حرم که برگشتم دیدم آقا سوار بر درشکه منتظر من هستند، در خدمتشان رفتیم منزل آقای شیخ علی، وقتی شیخ را دیدند می خواستند دست او را ببوسند که نگذاشت، این مرد بزرگ با کمال تواضع می فرمودند: از من بگذرید، از حالت طبیعی خارج شدم و به شما پرخاش کردم و…
آقا شیخ علی گفت: شما سرور مسلمین هستید برخورد شما باعث افتخار من است و… بالاخره این برخورد موجب شد که آقا شیخ علی تا آخر عمر مورد عطوفت آقا قرار گرفت.(با اقتباس و ویراست از کتاب هزار و یک داستان)
زخاک آفریدت خداوند پـــاک
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک(سعدی)
بحران مالی آیت الله بروجردی برای پرداخت شهریه طلاب چگونه حل شد!
نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395اگر انسان بتواند همه امور زندگی خود را علیرغم تلاش برای رسیدن به مراتب والای بندگی به خداوند متعال واگذار کند و به پروردگار به عنوان خالق بی همتا اعتماد کند، برای او کافی است اگرچه رسیدن به این مقام، اعتقاد و ایمان بالایی می خواهد.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق/3
هر کس بر خدا اعتماد کند، خداوند برای او بس است
آیتالله حاج سید مصطفی خوانساری نقل می کند: ماه مبارک رمضان بود حضرت آیتالله بروجردی فرمودند:
در این ماه وجوهات نرسیده است، لذا بنا دارم به آقای خلخالی در نجف بنویسم که شهریه و نان حوزه نجف را ندهند تا شهریه طلاب حوزه علمیه قم پرداخت گردد، اگر وجوهات رسید خواهم پرداخت. عرض کردم: من دیدهام که برخی از بزرگان و علما هنگامیکه پول نداشتند به وکلای خود سفارش میکردند و پول از جای دیگر تهیه میکردند (قرض میکردند) شهریه را میدادند، پس از آنکه پول به دستشان میرسید قرضشان را ادا میکردند، شما نیز همین کار را بکنید. ایشان فرمود: من تاکنون به غیر از خداوند متعال به احدی اظهار حاجت نکردهام و این کار را نمیکنم. دو روز گذشت، شب بود و من در بیرونی بودم ساعت یازده شب شخصی وارد شد و گفت:
ده دقیقه با آقا کار دارم، توسط خادم پیغام دادم و آقا این شخص را به حضور پذیرفتند طولی نکشید آن شخص رفت، صبح که خدمت آقا رسیدم فرمودند: تا سه ماه شهریه نجف و قم و سایر شهرهای ایران را داریم.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)
ای برادر کن توکـــــل بر خــــــــــدا
کو نباشــــــد هرگز از بنـــــــــده جدا
فتح الله آقاجانی
ویژه نامه سال روز وفات آیت الله العظمی بروجردی (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی(۱۲۹۲-۱۳۸۰ قمری/ ۱۲۵۴-۱۳۴۰ شمسی) از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شده بود. چند سال پس از درگذشت مؤسس حوزه علمیه قم، به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی به عنوان مهمترین مرجع شیعیان شناخته شد و در سالهای دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب میشد. گسترش حوزه علمیه قم، تدوین مجموعه بزرگ جامع احادیث شیعه، تلاش در جهت تقریب بین مذاهب اسلامی، اعزام مبلغ به مناطق مختلف ایران و خارج کشور، ایجاد مراکز بزرگ علمی و مذهبی، ساخت مساجد و مدارس در ایران و کشورهای مختلف از خدمات ارزنده ایشان است. |
زندگینامه آیت الله العظمی بروجردی(ره)
حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی قدس سره در پایان ماه صفر هزار و دویست و نود و دو، در بروجرد، در خانه ای سرشار از علم و تقوا، از پدر و مادری عالی نسب، به دنیا آمد.
ایشان، پسرعلی (1252 - 1329 ق)، پسراحمد (1211 - 1280ق)، پسر علی نقی (1188 - 1249ق)، پسرجواد (متوفای 1242 ق)، پسر سید محمد (حدود 1090 - حدود 1160 ق)، پسر عبدالکریم، پسرمراد، پسر شاه اسدالله، پسر جلال الدین امیر، پسر حسن، پسر مجدالدین، پسر قوام الدین، پسر اسماعیل، پسر عباد، پسر ابوالمکارم، پسر عباد، پسر ابوالمجد، پسر عباد، پسر علی، پسر حمزه، پسر طاهر، پسر علی، پسر محمد، پسر احمد، پسر محمد، پسر احمد، پسر ابراهیم طباطبا، پسر اسماعیل دیباج، پسرابراهیم غمر (متوفای 145 ق در زندان منصور عباسی)، پسر حسن مثنی، پسر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است.
همان گونه که از این نسب نامه روشن می شود، نسب ایشان، با سی واسطه به حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین علیهما السلام می رسد. به همین خاطر، جدشان سیدمحمد طباطبایی، در رساله ها، نسب خود را «حسنی حسینی » معرفی می کند.
نیز نسب ایشان، با پنج واسطه به سیدمحمد طباطبایی - سر سلسله ی سادات طباطبایی ساکن بروجرد - و با بیست و شش واسطه به «ابراهیم طباطبا» - جد اعلای همه ی سادات طباطبایی - می رسد.
مادر ایشان، سیده آغابیگم دختر سیدمحمدعلی، پسر سیدعابد، پسر سید علی، پسرسیدمحمد، پسر عبدالکریم است.
حضرت آیت الله، از طریق مادر، نسبت اش به علامه ی مجلسی اول می رسد.
جایگاه علمی آیت الله العظمی بروجردی ناشناخته مانده است.
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1395مرحوم آیت الله العظمی بروجردی فرزند نجف و قم هستند. باید آثار ایشان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، تا جایگاه آثار آن عالم برای همه مشخص شود و از مظلومیت بیرون بیاید. |
حضرت آیت الله مکارم شیرازی امروز در دیدار اعضای ستاد برگزاری نکوداشت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی گفتند: فعالیت هایی که از سوی انجمن فقه اصول در زمینه پیوند حوزه و دانشگاه و همچنین تطبیق فقه و اصول صورت گرفته، جای بسی خوشحالی است.
ایشان عنوان کردند: این اصولی که در دست ما قرار دارد، محصول تلاش بزرگان شیعه و میراث غنی مذهب و دین است.
این مرجع تقلید افزودند: این میراث ماندگار علمای گذشته شیعه را وقتی در کناراصول مذاهب دیگر قرار می دهید، انسان متوجه غنای آن می شود؛ پیشرفت خوب در زمینه اصول صورت گرفته، ولی این امر نباید باعث عقب ماندگی و درجا زدن شود.
معظم له بیان داشتند: اصولی که در دست ما قرار دارد خوب است، اما عدم نظم منطقی در بیان مسائل علمی و اصول از جمله مشکلات در این علم است. اگر این نظم برقرار شود بسیاری از مشکلات برطرف می شود.
ایشان افزودند: آن دسته از مسائلی که مفید است، باید پربارتر شود، آنها که مفید نیستند خلاصه تر شوند و آن دسته از مسائلی که جای آن در اصول خالی است، باید افزایش یابد. انجام این امور در اصول ضروری است؛ زیرا تا علم اصول نباشد، علم فقه به تنهایی به جایی نمی رسد.
بر همه لازم که این پرچم دار را حفظ نمایند
نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1395
ممکن است انسان در عمر خود اعمال نیک وکارهای پسندیده ای انجام داده باشد اما ملاک قبولی این اعمال نیت آدمی می باشد، چه بسا کار خیر که با ریا کاری و با نیت سود هیچ ارجی نزد پروردگار حکیم ندارد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ (البينة/5)
و به آنها دستوری داده نشده بود مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل پرستش کنند
خلوص نیت آیت الله العظمی بروجردی (ره)
در ایامی که مرحوم آیت الله بروجردی در بروجرد بودند مرحوم شیخ احمد، پدر مرحوم علامه امینی صاحب الغدیر نامهای خدمت ایشان مرقوم نموده بودند و عده ای دیگر از علمای آذربایجان هم آن نامه را امضاء کرده بوند و در آن نامه نوشته بودند پس از تحقیق برای ما ثابت شده است که حضرت عالی امروز اعلم هستید لذا از جنابعالی خواهشمندیم رساله عملیه خودتان را در سطح وسیع چاپ و یا اجازه بدهید که خود مردم در این ناحیه به چاپ برسانند و از شما تقلید نمایند.
ایشان در جواب مرقوم فرمودند:
من از الطاف آقایان متشکرم،ولی راجع به تقلید، امروز پرچم در دست آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی است و بر همه لازم که این پرچم دار را حفظ نمایند و از او تبعیت نمایند لذا من به هیچ وجه راضی نیستم که رساله من در جای دیگر چاپ شود، اینچنین شد که رساله مرحوم بروجردی فقط در بروجرد منتشر شد و در شهرستانهای دیگر مقلد نداشت.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل)
گر گوهــــر خالص نبود در دل تو
اعمال خــراب است و زیان حاصل تو
با صدق و صفا آی به میدان عمل
تا جنت و فـــــــــردو س شود منزل تو
تقدیر ویژه آیتالله العظمی بروجردی(ره) از شاگرد خود
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1394سیره رفتاری استاد برای شاگرد بسیار مهم بوده و چه بسا اگر استاد در اولین برخورد با شاگرد، جذابیت برای او ایجاد کند، شاگرد را در مسیر تعالی قرار خواهد داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی ( ره)، خبرگزاری حوزه، دومین یادداشت از سلسله یادداشتهای حجتالاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر کرد.
*مرحوم شیخ انصاری (ره) وقتی پاسخ مسأله ای را نمیدانست با ص دای بلند میگفت: نمیدانم.
* آموزگاری شاگرد تنبلی را پند و اندرز میداد و مفاسد تنبلی را تشریح میكرد. ناگهان دید شاگرد ضمن گوش دادن با زغالی روی زمین صورت میكشد. متوجّه شد او علاقه به نقّاشی دارد؛ مطلب را با والدین شاگرد مطرح كرد. چیزی نگذشت كه در رشته نقّاشی سرآمد شد.
* شخصی خدمت امام سجّاد علیه السلام رسید و عرضه داشت: یابن رسول الله! این مرد پدرم را كشته و من میخواهم او را قصاص كنم و قاتل هم به قتل اعتراف كرد. حضرت (ع) فرمود: میتوانی قصاص كنی، ولی بگو ببینم آیا این مرد تا به حال خدمتی به تو نكرده به جای قصاص دیه بگیری؟. گفت: او چند روزی به من درس داده و علوم شما اهل بیت علیهم السّلام را به من آموخته است، ولی این باعث انصراف من نمیشود.
حضرت فرمود: چه میگویی! حق ارشاد بیشتر از خون ارزش دارد و او از قصاص گذشت. بنا شد دیه بگیرد.
اما قاتل توانایی نداشت. امام علیه السلام به قاتل فرمود: حاضری ثواب هدایت و ارشادت را به من بدهی و من صد شتر را بدهم. گفت: اوّلا، شما نیاز ندارید. ثانیا، اگر فردای قیامت مقتول جلوی مرا بگیرد باید توشهای داشته باشم.
امام علیه السلام به ولی مقتول رو كرد و فرمود: اگر از حقّت درگذری روایتی از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم میخوانم كه برای شما از دنیا و ما فیها بیشتر باشد. آن مرد حق خود را بخشید و حدیث مهم را شنید.
* به اسكندر گفتند: چرا معلّم خود را بیش از پدر تعظیم می كنی؟. گفت: چون پدرم مرا از عالَم ملكوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است.
* آیت الله نجفی قوچانی (ره) می گوید: عذاب مردهای برای اصحاب پیامبر مشهود شد و بعد از مدّتی مرتفع گردید. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: از خانواده میت بپرسید كه امروز چه كردهاند؟. جواب آوردند: طفلی داشته به مكتب فرستادهاند و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ را یاد گرفته است.
* ابوعلی سینا هنوز به بیست سالگی نرسیده بود كه علوم زیادی را فرا گرفت. روزی به مجلس درس ابن مسكویه حاضر شده و گردویی را با كمال غرور جلو ابن مسكویه گذاشت و گفت: مساحت سطح این را تعیین كن.
ابن مسكویه جزوهای در علم اخلاق را جلو ابن سینا گذاشت و گفت: تو به ادبِ نَفسَت محتاج تری تا مساحت این گردو.
* ابوریحان بیرونی در حال احتضار بود كه فقیهی به بالینش آمد. ابوریحان مسألهای در ارث از فقیه پرسید. او گفت: حالا چه وقت مسأله پرسیدن است؟. ابوریحان گفت: من اگر بمیرم و بدانم بهتر از آن است كه بمیرم و ندانم.
* استاد محمود شهابی میگوید: روزی در محضر آیت الله العظمی بروجردی (ره) بودم. اصحاب استفتاء هم تشریف داشتند. نامهای آمد كه سؤال فقهی در آن مطرح شده بود. همه نظر دادند. آقا از من هم نظر خواست. امّا نظر من با همه حاضران و خود آقا مخالف بود. نظرم را با دلیل بیان كردم و در پایان خداحافظی كرده و به تهران آمدم. پس از چند روز شخصی تقدیرنامهای از آیت الله بروجردی (ره) برایم آورد كه گفته بودند: شما موجب شدید ما به كتب فقهی مراجعه كنیم و بالاخره فهمیدیم حرف شما درست است. لذا دیدیم خلاف انصاف است كه به اطّلاع شما نرسانیم.
* شهید مطهّری (ره) درباره استاد خود مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرزای می گوید: بزرگ مردی كه مرا اوّلین بار با نهجالبلاغه آشنا ساخت و درك محضر او را همواره یكی از ذخایر گرانبهای خودم كه حاضر نیستم با هیچ چیز معاوضه كنم، میشمارم و شب و روزی نیست كه خاطرهاش در نظرم مجسّم نگردد، یادی نكنم و نامی نبرم. او هم فقیه بود، هم حكیم بود، هم ادیب و هم طبیب.
* بنی أمیه وقتی وضعیت معاویه، پسر یزید را دیدند، فهمیدند كار معلّم او عمر بن مقصوص است و معلّم را زنده به گور كردند.
*هنوز مدیون سروش غیبی استادم
* آیت الله جوادی آملی میگوید: روز اوّل طلبگی، پدرم دستم را گرفت و گفت: اوّلین درس را باید بزرگواری به شما بدهد كه خودش تزكیه شده باشد. رفتیم خدمت آیت الله فرسیو، ایشان هم اوّلین درس را فرمود: «اوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الامر الی اللّه». آنچنان این جمله را معنا كردند كه هنوز مدیون سروش غیبی آن استاد هستم.
* آیت الله جوادی آملی نقل می کنند: آیت الله شیخ محمّد تقی آملی در كنار مرقد مطهرۀ حضرت معصومه سلام الله علیها و قبور علمای مدفون در حرم میفرمود: اینجا بركت هست و میفرمود: شاگردان افلاطون هر وقت مسألهای علمی برایشان مشكل میشد، كنار قبر افلاطون می رفتند.
* عمر بن عبدالعزیز كودك بود. در كوچه با بچهها بازی میكرد و طبق عادت همراه با كودكان به هر بهانه لعن برحضرت علی علیه السلام میكرد. استادش گذر میكرد. شنید، ولی چیزی نگفت. شاگرد رنجش خاطر استاد را فهمید. به سر كلاس آمد. استاد سؤال كرد، فرزندم از چه وقت بر تو معلوم شده كه اهل بدر مورد غضب خدا قرار گرفتهاند. شاگرد گفت: مگر علی اهل بدر بود؟. استاد گفت: آیا افتخارات بدر جز به علی علیه السلام به كسی دیگر هم تعلّق دارد؟. عمر قول داد دیگر این عمل را تكرار نكند. استاد گفت: قسم بخور. گفت: قسم میخورم و تا آخر عمر تكرار نكرد و از اولین خدماتش در زمان حكومت، لغو این سنت زشت بود.
* در درس آخوند خراسانی 1200 نفر شركت میكردند كه پانصد نفر آنان مجتهد بودند. در مقابل چنین استادی آیت الله بروجردی در سنین جوانی طرح اشكال كرد.
مرحوم آخوند گفت: یك بار دیگر بگو. آیت الله بروجردی حرف خویش را تكرار كرد. آخوند فهمید راست میگوید. گفت: الحمد لله نمُردم و از شاگرد خود استفاده كردم.
شفاء چشم آیة الله بروجردی(ره) از گِل پای زوار امام حسین علیه السلام+ دانلود صوت
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1394شفاء چشم آیة الله بروجردی(ره) از گِل پای زوار امام حسین (علیه السلام) از زبان آیت الله وحید خراسانی+ دانلود صوت
در سن 90 سالگی یک چراغ کوچک بالای منبر ایشان روشن بود و کتاب های قدیمی را بدون عینک می خواندند و درس را شروع می کردند. علت قوای عجیب بینایی را هم این ذکر کرده اند که زمانی که ایشان حدودا بیست سال بیشتر نداشتند روزی به بیماری سختی در ناحیه چشم دچار می شوند. در یکی از شهرها(بروجرد) رسم بر این بود که در روز عاشورا خاک به سر و صورت خود می مالیدند آیت الله بروجردی نیز از همان خاک ها به سر و صورت خویش مالید و همین موضوع باعث می شود تا چشمانش شفا یابد و به همین دلیل بینایی ایشان در حد غیر متعارف، قوی بود و این در نتیجه توسل و تبرک به تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود لذا این چنین آیت الله بروجردی(ره) به طور معجزه آسایی شفا یافت.