موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"
این عمل را به امام زمان(عج) هدیه کنید، رد نمی شود!
نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1395حضرت آیت الله وحید خراسانی از مراجع عظام تقلید در توصیه به جوانان، از آنان خواسته است به قرائت سوره توحید مداومت داشته باشند.… به دیگران هم سفارش کنید،
نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره (قل هو الله احد) را بخوانید،
وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید،
بین روز هم که بیکارید، راه می روید، این سوره را بخوانید،
شما جوانها از حالا شروع کنید، بعد روحتان می شود اکسیر احمر، یک روز می بینی شب شده، صد تا سوره (قل هو الله احد) خواندی، آن وقت این صد تا سوره چه می کند؟
اولا: به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره (قل هو الله احد) ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب می شود، آن وقت سه سوره که خواندی، خدا به رحمت واسعه اش اجر تورات و انجیل و زبور و قرآن را به تو می دهد، این سوره را بخوانید،
شروع کنید از امروز، همه را هم هدیه به امام زمان کنید،
آن هدیه به امام زمان اثرش این است، که این سوره دیگر رد نمی شود.
دعای روز ششم ماه رمضان + صوت و فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395متن، ترجمه ، تفسیر و تصویر گرافیکی دعای روز ششم ماه مبارک رمضان را همراه با فایل صوتی و کلیپ تصویری در این گزارش دریافت کنید.
اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَخدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمتوَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَبدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان.تفسیر آیتالله احمدی فقیه یزدی از دعای روز ششم ماه رمضان:در این روز بنده از خدا میخواهد به دلیل گناهانی که انجام داده است، خوار نشود و به همین دلیل به وی تازیانه نزند. خداوند به سبب گناهی که بنده مرتکب میشود تازیانه به وی میزند. تازیانه خدا همان عذابهای الهی مانند سیل و زلزله است، تازیانهای که عقوبت یا همان نتیجه کارهای بد انسانیست.ote>در همین راستا بنده میگوید که نتیجه گناهان را از من دور کن.بنده در پایان خداوند را به منتش قسم میدهد؛ به همه آن نعمتهایی که به بندگان داده است، تا گناهان وی را ببخشاید.
خداوند چگونه به بندگانش فرصت بازگشت می دهد؟ ( شرح دعای افتتاح (4))
نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395
حق متعال پس از مخالفت بندگان و اعمال خلاف ،فرصتی به بندگان میدهد و مانعی بین انسان و امور ناگوار قرار میدهد ،وقتی این انسان به آن شرایط ملتزم نشد، آن مانع را برمیدارد. لذا فرموده است که در این عالم ممکن است انسان را به صفت اشد المعاقبین اش مؤاخذه کند.
حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح به چگونگی سبقت رحمت الهی بر غضب حق متعال اشاره نموده و علت اصلی هجوم امور ناگوار به انسان را غفلت معرفی می کند .
وَ ايْقَنْتُ انَّكَ ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ أَشَدُّ الْمُعاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكالِ وَ النَّقِمَةِ وَ اعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِياءِ وَ الْعَظَمَةِ.
در مطالب قبلی بیان شد که در این دعای شریف ما را متوجه کمالات الهیه در عالم میکنند که خدای متعال با هر موجودی و در حالات گوناگونی برای انسان به اوصاف ویژهای ظهور و بروز دارد.
سبقت رحمت الهی بر صفت غضب
صفت رحمت خاصهاش ایجاب میکند که عواملی را برای انسان الزام میکنند و همینطور مستحباتی و صفت سخطش ایجاب میکند که از اموری نهی بکند. منهیات در حقیقت از چنین صفت جلالی الهی ظهور یافته است و مقرر فرموده است که اگر کسی پس از اتمامحجت بر او با شرایطی مخالفت اوامر او را بکند، آثاری را بر اعمال او مترتب بکند و عقوبتهایی را که مقرر فرموده است بر مخالفتها تعلق میگیرد در حقیقت مخالفت اوامر یا انجام نواهی الهی موجب نقمت الهی و ظهور صفت منتقم او میشود. منتها به جهت سبقت گرفتن صفت رحمت او بر غضبش مقرر فرموده است که این صفت منتقم را سریعاً ظهور ندهد.
لذا حق متعال پس از اعمال خلاف و مخالفت بندگان فرصتی به بندگان میدهد و خدای متعال با خصوصیات و شرایطی، مانعی بین انسان و امور ناگوار قرار میدهد. وقتی این انسان به آن شرایط ملتزم نشد، آن مانع را برمیدارد. لذا فرموده است که در این عالم ممکن است انسان را به صفت اشد المعاقبین اش مؤاخذه کند، که ظهور کامل این صفت در عالم قیامت است که درباره کفار و معاندین و منافقین، این صفت بهطور کامل ظهور میکند. انسانها چه کفار و منافقین و چه مؤمنین بهحسب مراتب مخالفتشان و دوریشان از قرب ربوبی به این صفت مبتلا میشوند و از متن کتاب و سنت استفاده میشود، ظهور این صفت برای این است که انسان حتیالامکان متنبه بشود و به آغوش رحمت واسعه و خاص خدای متعال برگردد.
چرا بشر به وجود خداوند معتقد است؟
نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1395آیت الله العظمی سبحانی تبیین کردند:
باید بر دوفرضیه برخی جامعه شناسان غربی مبنی بر اینکه علت اعتقاد به خدا ناشی از ترس از حوادث یا جهل به علل طییعی است خط بطلان کشید، گفتند: علت نخست آن فطری بودن آفرینش می باشد و برهان دوم آن نیز این است که این نظم نظام آفرینش، بدون ناظر قادر نمی تواند باشد.حضرت آیت الله سبحانی شامگاه جمعه در چهارمین برنامه «چشمه معرفت» که از شبک یک سیما پخش شد، در پاسخ به شبهه ای مبنی بر اینکه اعتقاد به خداوند به دلیل ترس از حوادث طبیعی بوده است، اظهار داشتند: علت اعتقاد بشر به خدا در تمام قرن ها جنبه آفرینشی و فطری دارد چرا که یکی از ابعاد روحی انسان علاقه به ماوراء الطبیعه است.
ایشان با اشاره به اینکه براساس کشف روانکاوان ابعاد روحی انسان متشکل از چند بُعد است، تصریح کردند:
میل به نیکی ها، علم و دانش، زیبایی ها و ماوراء الطبیعه در خلقت و آفرینش هر بشر وجود دارد.
معظم له با اشاره به آیه 30 سوره روم «فأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَهِ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»، ابراز داشتند:
قرآن نیز این حقیقت را بیان می کند که بشر از معرفت خدا آفریده شده است.
این مرجع تقلید در تشریح دلیل دوم میل به ماوراء الطبیعه، گفتند: در تمام جوامع چنین میلی وجود داشته و دارد و اگر این امر فطری نبود، نباید این همه جهان شمول باشد؛ در صورتی که بشر همه تمدن ها را یکی پیش از دیگری مطالعه کند متوجه می شود در تمام تمدن ها یک نوع معبد و گرایشی به ماوراء الطبیعه بوده است.
آيا همه ملكف به روزه هستند؟!
نوشته شده توسطرحیمی 19ام خرداد, 1395أَیاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یطِیقُونَهُ فِدْیةٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیراً فَهُوَ خَیرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ[1]
ote>
پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد… .
تفسیر و توضیح
اگر مکلف به علتی مثل سفر یا مریضی روزه نگرفت در ایام دیگر روزه را قضا نماید.[2]صاحب کتاب احکام القرآن معتقد است که شخص مریض و مسافر(بر اساس شرائطی) روزه نباید بگیرند.[3] میزان در مرضی که موجب افطار روزه میشود ترس از زیاد شدن بیش از اندازه آن است. ابو بصیر از امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کرد که میزان مرضی که اگر پدید آمد می توان روزه را افطار نمود چیست؟ امام علیه السلام فرمود خود انسان امین شناخته شده و تشخیص آن بخودش واگذار شده است مرض هر چه باشد اگر شخص در خودش توانایی روزه گرفتن نمی بیند باید روزه را افطار کند و اگر در خود توانایی می بیند باید روزه را بگیرد.[4] میزان در مرضی که موجب افطار روزه می شود، ترس از زیاد شدن بیش از اندازه آن است. [5] مسافر نباید در سفر روزه بگیرد.[6] صاحب مسالک الافهام معتقد است که منع مکلف بر عدم سفر در ماه مبارک رمضان عسر و حرج بر او می باشد و خداوند چنین منعی و تکلیفی را روا ندانسته است.[7]
پیام ها
1.اسلام برای هر فرد در هر شرایطی، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. (فمن کان منکم مریضاً او علی سفر)
2.شرایط نباید فلسفه کلّی حکم و آثار و منافع آنرا تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطی نمی تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگری قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. (فعدة من ایّام اُخر)
3.قصد سفر، به تنهایی مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. (علی سفر)
4.قضای روزه، زمان خاصّی ندارد. (فعدة من ایام اُخر)
5.توانایی، شرط تکلیف است. (علی الّذین یطیقونه)
6.تغذیه فقرا، در متن احکام جاسازی شده است. (طعام مسکین)
7.عباداتی سبب رشد و قرب است که با علاقه و رغبت باشد. (فمن تطوّع)
8.دستورات الهی بگونه ای است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان می گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولی بیش از آن به عنوان عمل مستحبّی در اختیار خود انسان است. (فمن تطوع خیراً فهم خیر له)
9.انجام دستورات خداوند، آثار خوبی دارد که به خود انسان باز می گردد نه خدا. (ان تصوموا خیر لکم)[8]
پي نوشت ها
[1] بقره/184
[2] علامه طباطبايي، الميزان، ج2، ص 5
[3] كياهراسي، احكام القرآن، ج1، ص107-طبرسي، تبيان، ج2، ص123
[4] طبرسي، مجمع البيان، ج2، 490
[5] طبرسي، جوامع الجامع، ج1، ص240
[6] قطب راوندي، فقه القرآن، ج1، ص180
[7] فاضل جواد، جواد بن سعيد، مسالك الأفهام إلى آيات الأحكام، ج1، ص334
[8] قرائتي، محسن، تفسير نور، ج1، ص 280
منبع : قطب راوندي، فقه القرآن، ج1، ص180- كياهراسي، احكام القرآن، ج1، ص107- آيات الأحكام، ج1، ص334
اسباب بازی
نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1395یادش بخیر دوران بچگی!با یک ماشین اسباب بازی دلمون خوش بود و با بلوک های خانه سازی بچه ها ساعت ها سرمون گرم بودیادش بخیراما حالا دیگه بزرگ شدیماما نهاشتباه گفتماما حالا دیگه اسباب بازی هامون بزرگ شدندوَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌزندگی دنیا به غیر از بازی و سرگرمی چیزی نیست(سوره انعام: آیه 32)یادمون نره هدف از خلقت ما چیه؟!
خداوند روزی برخی را تنگ می کند و روزی برخی را وسیع.
نوشته شده توسطرحیمی 10ام خرداد, 1395وَكَأَينْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يرْزُقُهَا وَإِياكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(العنکبوت/60)
و چه بسيار جانداراني که نميتوانند متحمل روزي خود شوند خداست که آنها و شما را روزي ميدهد و اوست شنواي دانا.
خداوندا هر چه تو بدهی خوب است.
هر چه تو ندهی خوب است.
هر چه خداوند بدهد و ندهد خوب است.
ما راضی به رضای خداوندیم.
خداوند هر چه بخواهد ما می پسندیم
همین که ماه رمضان روزه بگیرید، روزی است، برخی نمی توانند.
ختم قرآن کردن در این ماه روزی است.
روزی معنای وسیعی دارد.
روزی ها دست خدا است و خداوند تقسیم میکند.
خداوند روزی برخی را تنگ می کند و روزی برخی را وسیع.
خداوند هیچ چیز را مساوی تقسیم نکرده است. اگر خداوند همه چیز را یک جور خلق کند، زیبایی در نظر نمی آید.
کسانی که شمال زندگی می کنند جای خشک که میروند لذت می برند و ما که شمال میرویم لذت می بریم.
همه چیز زیباست و خداوند همه چیز را زیبا خلق کرده است.
نظر خدا این است که بالا، پایین باشد. چرا که امور دنیا بچرخد. اگر همه پولدار باشند دیگر نانوا وجود نخواهد داشت.
بدترین حالت این است که مساوی باشیم. خداوند می فرماید: ما بین شما معیشتتان را تقسیم کردیم. دوست داشتیم برخی بالاتر باشند و برخی پایین تر باشند.
منبع: وارث/بخشی از سخنرانی حاج مهدی در مراسم شب چهارم ماه مبارک رمضان؛
آب چرکین خون آلود، مجازات اهل دوزخ
نوشته شده توسطرحیمی 9ام خرداد, 1395رفتار کافران با پیامبران
همانگونه که راه و رسم افراد بىمنطق است، هنگامى که کفار به ضعف و ناتوانى گفتار و عقیده خود آگاه شدند، استدلال را رها کرده، و تکیه بر زور و قدرت و قلدرى مىکنند، اقوام کافر لجوج و بهانه جو نیز هنگامى که منطق متین و رساى پیامبران را، شنیدهاند به پیامبران خود گفتند:
«وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا» (ابراهیم / ۱۳)
«سوگند یاد مىکنیم که شما را از سرزمینمان خارج مىسازیم، مگر اینکه به آئین ما (بتپرستى) باز گردید.»
این مغروران بیخبر، گویى همه سرزمینها را مال خود مىدانستند و براى پیامبرانشان حتى به اندازه یک شهروند حق قائل نبودند و لذا مىگفتند: «ارضنا» (سرزمین ما!) در حالى که خداوند زمین و تمام مواهبش را براى صالحان آفریده است و این جباران خود خواه مستکبر در واقع حقى از آن ندارند، تا چه رسد به اینکه همه را از خود بدانند!
آنگاه که سخن حق سودى نبخشد و کافر بستیزد، داعیان حق براى مقابله با باطل به نیرو متوسل مىشوند، و چون پیامبران در مواجهه با کفار، پس از تحمل آزارها که در راه دین خداست، به نیروهاى ذاتى خود تکیه نمىکنند، خداوند به یارى آنان مىشتابد و با تمام وضوح به ایشان وحى مىکند که قطعا ستمکاران را هلاک خواهد کرد.
آیین خدا با همه پیامبران و اهل رسالت چنین است. آنان را به حال خود مىگذارد تا با دشمنانشان به وسیله صبر و ارادهاى که دارند مبارزه کنند تا آزموده شوند، اما چون مبارزه صورت جدى و حساس به خود گرفت، به یارى آنان مىشتابد تا پیروز شوند. سپس اضافه مىکند خداوند در این هنگام به پیامبران دلدارى و اطمینان خاطر مىداد و«فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ» (ابراهیم / ۱۳)
«وحى به آنها مىفرستاد که من به طور قطع ظالمان و ستمگران را هلاک خواهم کرد.»
تفسیر دعای سحر (1)
نوشته شده توسطرحیمی 9ام خرداد, 1395همه موجودات دارای نطق و قول اند. آسمان ها و زمین و آن چه در آسمان و زمین است خدا را تسبیح می کنند. گرچه ما تسبیح ایشان را نمی فهمیم. خوشا به حال کسی که زبانش را حفظ کند و شکمش را از شبهه ناک و حرام بر حذر دارد. خوشا به حال کسی که با حلال افطار کند، خوشا به حال کسی که در ماه رمضان و در تمام مدت عمر مواظب زبانش باشد تا از خواص بشود.پیشگفتار:دعا يكى از كششهاىِ طبيعى هر انسانى بهشمار مى رود؛ زيرا وى خود را قادر به تأمين خواستههاى فراوانى- كه دارد- نمى بيند و اگر به چشمِ بصيرت بنگرد حتى در برآورده كردن يكى از آنها هم، به شدّت فقير و ناتوان است، چنان كه كلام خداى متعال بيانگر اين مطلب مى باشد:«يَا أَيُّهَاالنَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ».[1]از اينرو، با همه وجود، قدرت مطلق را مى طلبد تا خواستههاى خويش را با او در ميان بگذارد و در هر لحظه با او زمزمه كند. انبياى الهى- صلوات اللَّه عليهم اجمعين- به مردم، همين كشش فطرى را يادآور شدند تا هماره با خداوند ارتباط داشته باشند و خواسته هاى خود را فقط از او بخواهند.از سوى ديگر، اين انسانِ خداجو و حقيقت طلب، به دنبال وقتى است كه در آن، سبكبارتر و آسانتر، به مناجات برخيزد؛ بنابراين، خداوند متعال «رمضان» را آفريد و در آن «سحر» را قرار داد. يعنى هنگامه نجوا، راز شنوى و خداخواهى؛ هنگامهاى كه درهاى آسمان گشوده خواهد شد و فرشتگان خدا در سكوتى سنگين و دلپذير، فوج فوج بر زمين فرود مى آيند و پيامهاى حضرت حق را به بندگانِ شايسته خويش مى رسانند.
ایمان به غیب عامل والاتر شدن هدف
نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395ایمان به غیب، عامل بالاتر و والاتر شدن هدف از محدوده مادیات
تببیین مسئله ای درباره ایمان به غیب توسط ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای حفظه الله تعالی :
در خصوص تفسیر آیهی شریفه:
«والذین یؤمنون بالغیب» (بقره / ۳)
بیان کردید میان ایمان و باور به غیب و داشتن هدف رابطهای وجود دارد و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و چنانچه متناسب با زمان تفسیر آیات است برای بار دیگر این رابطه و الزام را تبیین کنید.جواب: البته، با این عبارتی که ایشان گفتند فکر نمیکنم من گفته باشم. اگر کسی اعتقاد و باور خودش را محدودهی مادی و صحنهی ماده محدود کرد هدف او هم محدود به صحنهی مادهی دیگر خواهد شد و دیگر امکان ندارد ایدهی کل غیر مادی برای او وجود داشته باشد. اگر شما گفتید حقیقت و وجود عبارت است از آنچه که من آن را میبینم و هرچه را من نمیبینم و هرچه را من لمس نکنم وجود ندارد، آیا میتوانید هدف خودتان را فراتر از آنچه چشمها میبیند و دستها لمس میکند و گوشها میشنوند ببرید؟! پس اگر جهانبینی ما مادی بود، بطور طبیعی هدف ما هم یک هدف مادی خواهد بود، اما اگر ایمان به غیب داشتیم و ورای محسوسات به چیزی بالاتر و والاتر هم ایمان آوردیم، آن وقت هدف ما هم میتواند چیزی والاتر و بالاتر از همین مادیات باشد. این ارتباط بین ایمان به غیب و هدف یا ایمان به ماده و باز هدف است.
منبع: بیانات امام خامنهای (حفظه الله تعالی) مورخه ۱۵/ ۰۸/ ۱۳۷۰ در جلسه یازدهم تفسیر سوره بقره