موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

شگفتی امام باقرعلیه السلام از چهار گروه مردم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1394

امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

تعجب دارم از کسی که از چهار چیز می‌ترسد و به چهار چیز پناه نمی‌برد…

1. تعجب دارم از کسی که از دشمن می‌ترسد چرا پناه نمی‌برد به قول خدا که فرموده است « حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ » (آل عمران/173)

2. در شگفتم از کسی که غم و اندوه دارد، چرا پناه نمی‌برد به قول خدا که فرموده «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»(الأنبياء/87) زیرا خدا در ادامه آن فرموده است : « فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ »(الأنبياء/88)

3. در شگفتم از کسی که گرفتار بد اندیش است چرا پناه نمی‌برد به قول خدا «وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ»(غافر/44)کار خود را به خدا واگذار کردم.

4. در شگفتم از کسی که خواستار دنیا و آرامش است چرا پناه نمی‌برد به قول خدا «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ »(الکهف/39) هر چه خواست همان است، نیرویی نیست جز به یاری خدا.» [5]

منابع:
خصال شیخ صدوق(ره)، باب خصلت‌های چهارگانه، ج 37
زندگانی چهارده معصوم (ع) نوشته علی عطایی اصفهانی

نشانه های بندگان الهی

نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1394

نشانه های بندگان الهی

قرآن کریم می فرماید:

«وَعِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماًم»

ترجمه

بندگان خدای رحمان، کسانی هستند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند و هنگامی که افراد نادان آنان را طرف خطاب قرار دهند[و سخنان نابخردانه گویند]، پاسخی نرم و مسالمت آمیز می دهند»[1]

تفسیر

از این به بعد بحث جامع و جالبی پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار که تحت عنوان «عِبادُ الرَّحْمنِ» آمده، مطرح می شود، و دوازده صفت از صفات ویژه آنان را بیان می کند و در حقیقت تکمیلی است برای آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامی که نام خداوند رحمان برده می شد از سر استهزاء و غرور می گفتند:

رحمان چیست؟

جایی که بندگان او این قدر عالی مقام و با شخصیتند عظمت خدای رحمان را بهتر می توان درک کرد. نخست می گوید: «و بندگان خاص خداوند رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر روی زمین راه می روند»(وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً).

ادامه »

شرط وصول رحمت الهی...

نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1394

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(النور/56)

و نماز را برپا کنيد و زکات را بدهيد و پيامبر [خدا] را فرمان بريد

تا مورد رحمت قرار گيريد.

فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394

 در کتاب فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت جلد اول (ترجمه) آمده است:

باب بيست و ششم «آيۀ مودّت» در شأن نزديكان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه حضرت على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين عليهم السّلام ميباشند، نازل شده است

باب بيست و ششم
«آيۀ مودّت» در شأن نزديكان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه حضرت على،حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين عليهم السّلام ميباشند،نازل شده است

راجع به آيه مودّت، قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ كه در سوره شورى است و در شأن نزديكان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است، اخبار زيادى رسيده كه ما در اين باب به اندازه‌اى كه به آنها دست يافته‌ايم، اشاره مى‌كنيم.

[تفسير ابن جرير طبرى 25/16]به سند خود، از «سعيد بن جبير» در ذيل آيۀ مودّت قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ نقل كرده است كه مراد از «قربى» همانا نزديكان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‌باشند.

مؤلف گويد: «محبّ طبرى» حديث مزبور را در كتاب «ذخائر» نقل كرده است و اشاره نموده كه حديث قربى را «ابن السرى» هم، نقل كرده است.

[همان كتاب 25/17]به سند خود، از «أبو اسحاق» نقل كرده است كه از 430«عمرة بن شعيب» پرسيدم: مراد از «قربى» در آيه مودّت، چيست؟

در پاسخ گفت: مراد از آن، نزديكان پيغمبرند.

[حلية الاولياء 3/201]به سند خود، از «جابر» نقل كرده است كه يكى از بيابان نشينان، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و به عرض رسانيد: اى محمّد! اسلام را بر من عرضه كن.

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

گواهى بده كه خدا يكتا و بى‌همتاست و محمّد، بنده و فرستادۀ اوست.

بيابانى گفت: در برابر اينكه اسلام را بر من عرضه داشتى، آيا تقاضاى مزدى هم از من دارى؟

فرمود: در برابر اينكه اسلام را بر تو عرضه داشتم مزدى نمى‌خواهم و هر گاه از تو طالب مزدى باشم، اينست كه نزديكان مرا دوست بدارى.

وى گفت: نزديكان خودم را دوست بدارم يا نزديكان تو را؟

حضرت فرمود: نزديكان مرا.

بيابانى عرضه داشت: اينك دست مرا بگير تا با تو، به پذيرش دين اسلام بيعت نمايم. پس از انعقاد بيعت، به عرض رسانيد: لعنت خدا بر آن كس باد كه تو را و نزديكان تو را دوست ندارد حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آمين.

ادامه »

قرآن چه دیدگاهی درباره ازدواج دارد؟

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394

آیاتی که به ازدواج ترغیب و تشویق می کند، آیاتی که حقوق زن و شوهر را تبیین می کند، آیاتی که مربوط به فرزندان است.

ازدواج

قرآن و به تعبیری اسلام، برنامه منسجمی برای این جهت از زندگی بشر دارد. (همان گونه که در سایر مسائل نگاه جامع وجود دارد) مساله ای که از یک سو، توالد و تناسل بشر در آن قرار دارد و از سویی نیاز غریزی انسان را تامین می کند و از سویی نیز اولین و مهمترین کانون اجتماع را تشکیل می دهد و اولین حلقه تربیتی نیز هست.

بیان کامل تمام ابعاد این مساله، بسیار فراتر از این مجال است و آیات آن نیز بسیار است. آیاتی که به ازدواج ترغیب و تشویق می کند، آیاتی که حقوق زن و شوهر را تبیین می کند، آیاتی که مربوط به فرزندان است. آیاتی که تخطی کنندگان از مسیر صحیح ازدواج را توبیخ کرده و مجازات آن ها را تبیین می کند، ایاتی که با بیان لزوم عفت و حجاب، عطش های بی جا را ریشه کن می کند. آیاتی که آفت های کانون خانواده را مورد بررسی قرار می دهد و راهکارهایی برای حل معضل تبیین می کند و … حتی آن جا که قرآن از نفس اماره می گوید، به این مساله گره می خورد، چون تمام ابعاد بشر به یکدیگر مرتبط است و تغییر در هر گوشه ای، ما را با معادله ای جدید مواجه می کند.

ادامه »

تلاوت ماندگار عبدالباسط محمد عبدالصمد + فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394

 تلاوتی ماندگار از استاد عبدالباسط، قاری دوران طلایی مصر از سوره مبارکه توبه

تلاوتی از آیه 128 تا 129 سوره مبارکه توبه اجرا شده در مسجد صالح جعفری مصر در سال 1361 ارائه می‌شود. این فیلم به تازگی منتشر شده است.

دانلود

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)،

چرا قرآن همیشه به روز است؟

نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1394

امام صادق علیه السلام در حدیثی دلیل تازه بودن همیشگی قرآن را تبیین فرمودند.

إِبْرَاهِيمَ بْنَ الْعَبَّاسِ يُحَدِّثُ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (عليه السلام) إِنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عِنْدَ النَّشْرِ وَ الدِّرَاسَةِ إِلَّا غَضَاضَةً فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ

ابراهيم بن عباس از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده از پدرم شنيدم، مي فرمود: مردى از حضرت صادق عليه السلام پرسيد؛ چرا قرآن در هنگام درس دادن (تفسیر) و نشر دادن همواره تازه است و هر كس به اندازه خود در هر زمانى استفاده مي كند؟.

حضرت فرمود: براى اين كه قرآن را خداوند براى زمان معين و مردمان خاصى فرود نياورده است، و از اين رو در هر زمانى و در نزد هر ملت و قومى تازه است و تا روز قيامت اين تازگى در او وجود دارد.

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 87

 

یاوران و منتظران مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

نوشته شده توسطرحیمی 8ام بهمن, 1394

قرآن کریم می فرماید:

الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ [1]

آنان که به غیب ایمان آورند و نماز را برپای دارند و از آن چه به ایشان روزی داده ایم انفاق کنند.[2]

مراد از غیب در آیات ابتدایی سوره بقره

الم* ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدی لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ [3](ال م* این کتاب- که هیچ تردیدی در آن نیست- روشنگر راه پرهیزگاران است* آنان که به غیب ایمان آورند و نماز را برپای دارند و از آن چه به ایشان روزی داده ایم انفاق کنند.)

تفسیر آیه

1.عن یحیی بن[أبی] القاسم، قال: سألت الصّادق علیه السّلام عن قول اللّه عزّ و جلّ: الم* ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدی لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ فقال: «المتّقون شیعة علی علیه السّلام، و الغیب فهو الحجّة [الغائب ]. و شاهد ذلک قوله تعالی: وَ یقُولُونَ: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِنْ رَبِّهِ؟ فَقُلْ: إِنَّمَا الْغَیبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا، إِنِّی مَعَکمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ.»[4]

ابن بابویه گوید: حدیث گفت ما را علی بن احمد بن محمّد دقّاق رضی اللّه عنه، وی گفت: حدیث آورد ما را محمّد بن ابی عبد اللّه کوفی، که گفت: حدیث آورد ما را موسی بن عمران نخعی، از عمویش حسین بن یزید، از علی بن ابی حمزه، از یحیی بن[ابی] القاسم که گفت: از امام صادق علیه السّلام درباره ی این فرموده ی خدای- عزّ و جلّ-:(ال م* این کتاب- که هیچ تردیدی در آن نیست- روشنگر راه پرهیزگاران است* آنان که به غیب ایمان آوردند)

پرسیدم. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: «(این) متّقیان شیعیان علی علیه السّلام اند و غیب همان حجّ [غایب] است. گواه آن، فرموده خدای- تعالی- است:

(و (کافران) گویند: چرا آیتی از پروردگارش بر او نازل نمی شود؟

بگو: همانا غیب مخصوص خداست. پس منتظر باشید که ما نیز از منتظران ایم).»

2.عن داود بن کثیر الرّقّی، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی قول اللّه عزّ و جلّ: الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ قال: «من آمن بقیام القائم أنّه حقّ.»[5]

گوید: حدیث آورد ما را محمّد بن موسی بن متوکل رضی اللّه عنه و گفت: حدیث گفت ما را محمّد بن یحیی عطّار؛ وی گفت: حدیث آورد ما را احمد بن محمّد بن عیسی، از عمر بن عبد العزیز، از چند تن از اصحابمان، از داوود بن کثیر رقّی، از حضرت أبی عبد اللّه امام صادق علیه السّلام. آن حضرت درباره ی فرموده ی خدای- عزّ و جلّ-:(آنان که به غیب ایمان آورند) فرمود:

«هرکس ایمان آورد که قیام قائم علیه السّلام حق است.»

3.عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری، عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله سلم فی حدیث یذکر فیه الأئمّة الاثنی عشر و فیهم القائم علیه السّلام، قال: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله و سلم:

«طوبی للصّابرین فی غیبته! طوبی للمتّقین علی محجّتهم! أولئک من وصفهم اللّه فی کتابه فقال:

الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ ثمّ قال: أُولئِک حِزْبُ اللَّهِ، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [6].»[7] نیز از هموست که به سند خود از جابر بن عبد اللّه انصاری، از رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله و سلم- در حدیثی که امامان دوازده گانه و در میان آنان قائم علیه السّلام را یاد فرموده- چنین آورده است:(جابر) گوید: رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله و سلم فرمود:

«خوشا به حال صبرکنندگان در زمان غیبت او! خوشا به حال کسانی که بر محبّتشان پای برجا می مانند! آن هایند که خداوند در کتاب خویش چنین وصف شان فرمود:(آنان که به غیب ایمان آورند) سپس فرمود:(آنان حزب خدایند. آگاه باشید که حزب خداوند همان پیروزان اند).»

منبع : بحرانی، سیمای حضرت مهدی در قرآن، ص 7.

پی نوشت ها:

[1]. بقره/2- 4.

[2] بقره/ 3.

[3]. بقره/2- 4.

[4] . كمال الدّين 2: 340- 34

[5] . كمال الدّين 2: 340

[6] . مجادله/23.

[7] . كفاية الأثر، 60.

ازدواج

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1394

وَأَنْكِحُوا الْأَيامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يكُونُوا فُقَرَاءَ يغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(النور/32)

بي‏ همسران خود و غلامان و کنيزان درستکارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بي‏ نياز خواهد کرد و خدا گشايشگر داناست!

در تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه می خوانیم:

تعبير “انكحوا” (آنها را همسر دهيد) با اينكه ازدواج يك امر اختيارى و بسته به ميل طرفين است، مفهومش اين است كه مقدمات ازدواج آنها را فراهم سازيد، از طريق كمكهاى مالى در صورت نياز، پيدا كردن همسر مناسب، تشويق به مساله ازدواج، و بالآخره پا در ميانى براى حل مشكلاتى كه معمولا در اين موارد بدون وساطت ديگران انجام پذير نيست، خلاصه مفهوم آيه به قدرى وسيع است كه هر گونه قدمى و سخنى و درمى در اين راه را شامل مى‏شود.

بدون شك اصل تعاون اسلامى ايجاب مى‏كند كه مسلمانان در همه زمينه‏ ها به يكديگر كمك كنند ولى تصريح به اين امر در مورد ازدواج دليل بر اهميت ويژه آن است.

اهميت اين مساله تا به آن پايه است كه در حديثى از امير مؤمنان على (علیه السلام) مى‏خوانيم:

افضل الشفاعات ان تشفع بين اثنين فى نكاح حتى يجمع اللَّه بينهما:

“بهترين شفاعت آن است كه ميان دو نفر براى امر ازدواج ميانجيگرى كنى، تا اين امر به سامان برسد"!(وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 27 (باب 12 از ابواب مقدمات نكاح))

در حديث ديگرى از امام كاظم موسى بن جعفر (علیه السلام) مى‏خوانيم:

ثلاثة يستظلون بظل عرش اللَّه يوم القيامة، يوم لا ظل الا ظله، رجل زوج اخاه المسلم او اخدمه، او كتم له سرا

“سه طايفه ‏اند كه در روز قيامت در سايه عرش خدا قرار دارند، روزى كه سايه ‏اى جز سايه او نيست:

  1. كسى كه وسائل تزويج برادر مسلمانش را فراهم سازد،
  2. و كسى كه به هنگام نياز به خدمت، خدمت كننده ‏اى براى او فراهم كند
  3. و كسى كه اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد"!

(وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 27 (باب 12 از ابواب مقدمات نكاح))

و بالآخره در حديثى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى‏خوانيم:

“هر گامى انسان در اين راه بر دارد و هر كلمه‏ اى بگويد، ثواب يك سال عبادت در نامه عمل او مى‏نويسند".

(كان له بكل خطوة خطاها، او بكل كلمة تكلم بها فى ذلك، عمل سنة قيام ليلها و صيام نهارها).(وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 27 (باب 12 از ابواب مقدمات نكاح))

و از آنجا كه يك عذر تقريبا عمومى و بهانه همگانى براى فرار از زير بار ازدواج و تشكيل خانواده مساله فقر و نداشتن امكانات مالى است قرآن به پاسخ آن پرداخته مى‏فرمايد:

از فقر و تنگدستى آنها نگران نباشيد و در ازدواجشان بكوشيد چرا كه “اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نياز مى‏سازد” (إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).

و خداوند قادر بر چنين كارى هست، چرا كه “خداوند واسع و عليم است” (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ).

قدرتش آن چنان وسيع است كه پهنه عالم هستى را فرا مى‏گيرد، و علم او چنان گسترده است كه از نيات همه كس مخصوصا آنها كه به نيت حفظ عفت و پاكدامنى اقدام به ازدواج مى‏كنند آگاه است، و همه را مشمول فضل و كرم خود قرار خواهد داد.

ازدواج يكى از راه‏هايى است كه پاكى و سلامت جامعه را تأمين مى‏كند.لذا وظیفه دینی وانسانی هر فردی است که در این امر خطیر شرکت کند.

منبع: راز ماندگاری

از كجا شروع كنيم؟/ تهذيب نفس نوعى جهاد است.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1394

درباره علم اخلاق و نتائج و آثار و انگيزه ها و شاخ و برگهاى آن مطالبی شنیده ايم; اكنون موقع آن است كه با در دست داشتن اين اطّلاعات و آگاهيهاى كلّى، راه تهذيب نفس را شروع كنيم; و يا به تعبير ديگر، از مسائل ذهنى به مسائل عينى بپردازيم، و از كلّيات وارد جزئيّات شويم.

ولى در اينجا نيز لازم است توقّف كنيم و آمادگيهاى لازم را براى اين سفر روحانى فراهم سازيم، تا در مسير راه، گرفتار سرگردانى و حيرانى و بى برنامگى و بى نقشه بودن نشويم، و نيز لازم است به امور زير توجّه شود:

1 ـ سه ديدگاه در چگونگى برخورد با مسائل اخلاقى

2 ـ آيا در هر مرحله استاد و راهنمايى لازم است؟

3 ـ نقش واعظ درون و واعظ برون

4 ـ امورى كه مى تواند به انسان براى رسيدن به اين هدف بسيار بزرگ كمك كند;

مانند: ياد خدا، عبادات و دعاها، و زيارات، اندرزهاى مداوم، و تلقين.

5 ـ پاك بودن محيط

 

* * *

 

ديدگاه اوّل: تهذيب نفس نوعى جهاد است.

ديدگاه اوّل، ديدگاهى است كه مى گويد: تهذيب نفس نوعى جهاد و مبارزه با دشمنان درونى است، كه در كمين انسانها هستند.

اين ديدگاه از حديث معروف پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) گرفته شده است آنجا كه مى خوانيم: پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) گروهى از مجاهدان اسلام را به سوى ميدان جهاد فرستاد، هنگامى كه از جهاد بازگشتند فرمود: «مَرْحَبًا بِقَوْم قَضَوُا الْجِهادَ الاَْصْغَرَ وَبَقِىَ عَلَيْهِمُ الْجِهادُ الاَْكْبَرُ فَقيلَ يارُسُولَ اللّهِ مَاالْجِهادُ الاَْكْبَرُ، قالَ(صلى الله عليه وآله): جِهادُ النَّفْسِ;

آفرين بر جمعيّتى كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بردوش آنها مانده است; كسى عرض كرد: اى رسول خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس.»(وسائل الشّيعه، جلد 11، صفحه 122 (باب اوّل، جهاد النّفس)

در بحارالانوار در ذيل همين حديث چنين آمده است:

«ثُمَّ قالَ(صلى الله عليه وآله): اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْهِ;

سپس فرمود برترين جهاد، جهاد با نفسى است كه در ميان دو پهلو قرار گرفته است.»(بحارالانوار، جلد 67، صفحه 65)

بعضى از آيات قرآنى كه در زمينه جهاد وارد شده نيز به جهاد اكبر تفسير شده است، يا از اين نظر كه ناظر به خصوص جهاد با نفس است، و يا از اين نظر كه مفهوم عامّى دارد كه هر دو بخش از جهاد را شامل مى شود.

در تفسير قمى در ذيل آيه 6 سوره عنكبوت:

«وَمَنْ جاهَدَ فَاِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ اِنَّ اللّهَ لَغَنِىٌ عَنِ الْعالَمينَ;

كسى كه جهاد كند براى خود جهاد مى كند، چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است.»

مى خوانيم: وَمَنْ جاهَدَ… قالَ نَفْسَهُ عَنِ الْشَّهَواتِ وَاللَّذّاتِ وَالمَعاصِى;

يعنى، منظور مبارزه با نفس در برابر شهوات و لذّات نامشروع و گناهان است.»(تفسير قمى، جلد 2، صفحه 148، و بحارالانوار، جلد 67، صفحه 65)

اين تفسير از آنجا سرچشمه مى گيرد كه در اين آيه فايده جهاد را متوجّه خود انسان مى كند، و اين بيشتر در جهاد با نفس است، بويژه اين كه در آيه قبل از آن سخن از لقاءاللّه است (مَنْ كانَ يَرجُوا لِقاءَ اللّهِ…) و مى دانيم لقاءاللّه و شهود الهى و رسيدن به قرب او هدف اصلى جهاد با نفس مى باشد.

در آخرين آيه سوره عنكبوت نيز آمده است:

«وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَاِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ;

آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند به يقين هدايتشان خواهيم كرد و خدا با نيكوكاران است.»

اين آيه نيز به قرينه فينا (در طريق ما) و جمله لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا (آنها را به راههاى خود هدايت مى كنيم) بيشتر ناظر به جهاد اكبر است; و يا مفهوم عامّى دارد كه هر دو جهاد را شامل مى شود.

در آيه 78 سوره حج نيز آمده است: «وَجاهِدُوا فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَاجْتَباكُمْ وَما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَج;

در راه خدا جهاد كنيد و حقّ جهادش را ادا نمائيد، او شما را برگزيده و در دين (و آيين خود) كار سنگين و شاقّى بر شما نگذارده است.»

غالب مفسّران اسلامى جهاد را در اين آيه به مفهوم عام كه شامل جهاد اكبر و اصغر هر دو مى شود، يا به معنى خصوص جهاد اكبر تفسير كرده اند، چنان كه مرحوم علاّمه طبرسى در مجمع البيان از اكثر مفسّران نقل مى كند كه منظور از حقّ جهاد، اخلاص نيّت و انجام اعمال طاعات براى خداست.(مجمع البيان، جلد 7، صفحه 97.)

مرحوم علاّمه مجلسى نيز اين آيه را در زمره آياتى كه ناظر به جهاد اكبر است در بحارالانوار آورده است.(بحارالانوار، جلد 67، صفحه 63.)

در حديث معروف ابوذر نيز آمده است كه مى گويد: «قُلْتُ يارَسُولَ اللّهِ اَىُّ الْجِهادِ اَفْضَلُ; عرض كردم كدام جهاد برتر است؟»

فرمود: «اَنْ يُجاهِدَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ وَهَواهُ; برترين جهاد آن است كه انسان با نفس و هواى خويش جهاد كند.»(ميزان الحكمه، جلد 2، صفحه 141)

در حديثى كه در بحث گذشته درباره جنود عقل و جهل آورديم نيز اين ديدگاه بخوبى نمايان است كه صحنه وجود انسان را به ميدان جنگى تشبيه مى كند كه در يك طرف عقل و لشكريانش قرار دارد، و در طرف ديگر جهل و هواى نفس با لشكريانش،اين دو لشكر دائماً در حال پيكارند و پيشرفت انسان در كمالات نفسانى از اين طريق حاصل مى شود كه جنود عقل بر جنود جهل پيروز شود، پيروزى موضعى آن نيز سبب پيشرفت نسبى در كمالات انسانى است.

«اخلاق در قرآن»