موضوع: "محرم"
بالاتر از موضوع نفوذ، باید به «نفوذپذیران» توجه کنیم/ما هرچه ضربه خوردهایم از نفوذ بوده است.
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1394استاد پناهیان:
اولین «قهر نبوی» در برخورد با دوقطبیسازی عبداللهبنابی بود پناهیان
استاد پناهیان: حضرت آیتاللهالعظمی بهجت(ره) در اواخر عمر شریفشان در بحث جهاد-که در درس خارج داشتند- تأکید میکردند که:
ما هرچه ضربه خوردهایم از نفوذ بوده است.
و بعضی از موارد را توضیح میدانند؛ از نفوذ در خانههای علماء توضیح میدادند تا نفوذ در بین مملکتیها.
ایشان در سال 1371یک جملهای دارند که آن جمله را صریحاً قرائت نمیکنم، نمیخواهم سوءتفاهمبرانگیز صحبت کنم، میخواهم فقط اصل مطلب را منتقل کرده باشم. که صریحاً میفرمایند:
باید مراقبت کرد؛ دشمن دست از نفوذ بر نمیدارد.+ صوت
متن کامل سخنرانی شب تاسوعای حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مراسم سوگواری حسینیۀ امام خمینی(بیت رهبری) را در ادامه میخوانید:
نفوذیها و نفوذپذیرها در تاریخ اسلام
1. پیامبر(ص) مسجدی که بنابود پایگاه نفوذ شود را آتش زد و زبالهدانی کرد
شخصی بود به نام «ابوعامر» که قبل از هجرت رسول گرامی اسلام(ص) در مدینۀ منوره برای خودش مریدانی داشت. او برای خودش راهب و زاهدی بود و در امور معنوی یکی از سرآمدهای مردم مدینه بود. با آمدن پیامبر گرامی اسلام(ص) و طلوع نور مقدسشان در مدینه، کار ایشان از رونق افتاد. ایشان به پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورد، بلکه به مشرکین پیوست و حتی از آنها درخواست کرد به پیامبر گرامی اسلام(ص) و به مردم مدینه و مسلمانان حمله کنند. گفته میشود که در یکی از جنگها(جنگ احد) بخشی از نقشههای جنگی دشمن، کار ایشان بود.(تفسیر نمونه و المیزان/ذیل آیۀ 107سورۀ توبه)
ابوعامر، بعدها گفت من میروم به رومیان میپیوندم. حالا اینکه او موفق شد با رومیان تماس برقرار کند یا نه، بههرحال از آنجا نامهای به منافقین مدینه نوشت که «من با لشکری از رومیان خواهم آمد و کار پیامبر را یکسره خواهم کرد. تا وقتی من بیایم، شما پایگاهی در مدینه برای من درست کنید.» رفقای او میخواستند یک پایگاه نفوذی درست کنند، اما نمیشد معبد و جایگاه دیگری از این قبیل، برایش بسازند، لذا مسجدی ساختند و برای اینکه وجاهت این مسجد را حفظ کنند تا رئیسشان-ابوعامر- بیاید، از رسول خدا(ص) خواستند که شما به این مسجد تشریف بیاورید و این مسجد را به وجود خودتان متبرک کنید. حضرت که در مسیر یکی از غزوات بودند، فرمودند: وقتی برگردم به سراغ مسجد شما خواهم آمد.
وقتی پیامبر(ص) به مدینه برگشتند، آیه نازل شد که پیامبر من! این مسجد هیچ چیزی جز ضرر ندارد، که نامش مسجد «ضرار» شد- هیچگاه در آن نماز نخوان. (وَ الَّذِینَ اتخََّذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا …؛ توبه/107) رسول خدا(ص) به عمار یاسر و برخی دیگر دستور دادند، بروید این مسجدی که میخواهد پایگاه نفوذ دشمنان دین شود را آتش بزنید و آن را خراب کنید. لذا مسجد را آتش زدند و خراب کردند و بنا شد آنجا زبالهدانی مردم مدینه شود. (تفسیر نمونه و المیزان/ذیل آیۀ 107سورۀ توبه)
رسول خدا(ص) با این قدرت، شاید جلوی اولین عملیات نفوذ را گرفتند. آنها میخواستند با «جریانهای بهظاهر معنوی» نفوذ کنند، اما رسول خدا(ص) جلوگیری کردند.
ما عباس میخواهیم که تا امامش اجازه نداده با دشمن دست ندهد.
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آبان, 1394
حجت الاسلام پناهیان در شب تاسوعا در بیت رهبری:
نفوذ از صدر اسلام بوده و مهمتر از آن نفوذپذیران هستند.
بزرگترین نفوذپذیر یا به تعبیری نفوذی عبدالله ابن ابی بود. یکی از خیانت هایش که موجب نزول سوره منافقین بود، ایجاد دو قطبی مهاجر و انصار بود. بعد از این جریان پیامبر یک روز سکوت-قهر- کردند و با احدی حرف نزدند. تاریخ اسلام اکثراً غیر سیاسی بیان شده و سیاست از تاریخ اسلام حذف شده.
برخی می گویند اشعث نفوذی بوده و برخی می گویند نفوذ پذیر بوده.
اشعث کسی بود که دوقطبی ایجاد می کرد و در ماجرای خوارج هم نقش داشت. روحیات اشعث را بشناسید. یک کتاب مفصل دربارۀ اشعث باید نوشت.
مشاور معاویه به اشعث گفت: از بین اصحاب علی فقط تو را قبول داریم، جنگ ما را از پا در آورده، جلوی خونریزی را بگیر، و او هم دلش رفت. اشعث سخنرانی کرد و گفت: باید جلوی خونریزی را بگیریم. وقتی خبر سخنرانی اشعث به معاویه رسید، معاویه گفت: قرآن ها را بر سر نیزه کنید.
یکی دیگر از نفوذپذیرها ابوموسی اشعری بود. بعد از حکمیت میگفت: ابن عباس گفته بود مراقب باش این عمروعاص فریبت ندهد، ولی من باور نمیکردم و به او اطمینان کردم.
قوم بنی اسرائیل بعد از اینکه با آن همه سختی و دعا با آمدن حضرت موسی(علیه السلام) نجات یافتند و خدا آنها را خیلی تحویل گرفت، سامری توانست اینها را گوساله پرست کند. این سامری توانست این قوم را گوساله پرست کند.
ابوموسی را سامری مسلمانان میدانند که او شعارش لامساس بود و شعار ابوموسی لا قتال بود. اتفاقا او هم در دو قطبی سازی خیلی موفق بود.
جامعۀ خودمان را باید نسبت به نفوذیها آگاه کنیم
سیاهپوشان حسین! امام حسین(علیه السلام) را با یک شایعۀ حملۀ لشگر یزید کشتند
چون رسول خدا(صل الله علیه وآله) به ما خبر دادند که فتنههای آخرالزمان، منافقها را رسوا میکند، لذا ما نگرانی از نفوذ نداریم، بلکه میخواهیم هزینهها پایین بیاید.
خارجیها(انگلیسیها) آدمهاشون را میفرستند دانشگاهها پچ پچ میکنند. اگر منطق و جرأت دارند، بیایند مناظره کنیم، نه اینکه بروند توی دانشگاهها یا هتلها با رؤسای دانشگاه پچپچ کنند.
شب عاشورا وقتی شمر ملعون عباس را صدا زد،
عباس تا وقتی امام حسین(علیه السلام) نفرمود جوابش را نداد.
ما عباس میخواهیم که تا امامش فرمان نده با دشمن دست نده,
ما عباس میخواهیم که تا امامش فرمان نده تماس نگیره، جواب نده, ما عباس میخواهیم.
اگر عباس میگفت که حالا بگذار ببینم شمر چه میگوید، امروز نامی از عباس نمانده بود
عباس! به دشمن دست ندادی، خدا دستهایت را قبول کرد،
عباس! به دشمن نگاه غضبناک کردی، خدا چشمهایت را قبول کرد…
سرنوشت شمر لعین بعد از واقعه کربلا چه بود؟
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1394نقش شمر خبیث در واقعه کربلا، سال 61 هجری قمری که حسین بن علی به سمت عراق در حرکت بود، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پی گیری میکرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت.
سرنوشت شمر لعین بعد از واقعه کربلا چه بود؟
شمر از جمله افرادی بود که «عبیدالله بن زیاد» حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی، به دارالاماره فرستاد.
زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامهای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی حاضر شده که یا برگردد و یا با او بیعت کنند «عبیدالله حاکم کوفه» نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند میشود. پس بهتر است نگذارید برود.
عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با 4000 جنگجو کرد و همراه با نامهای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمیدهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار.
آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی جراحتهای زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه او نشست و سر او را از تن جدا کرد.
نکته هایی از زیارت عاشورا
نوشته شده توسطرحیمی 2ام آبان, 1394آیا به هنگام خواندن زیارت عاشورا به نکات زیر توجه می کنیم❗
✅1. زیارت عاشورا به دو قسمت تولی(سلام بر افراد جبهه ی حق) و تبری(لعن بر افراد جبهه ی باطل) تقسیم می شود.
✅2. در زیارت عاشورا می آموزیم عبادتی که با اطاعت نباشد فریبی بیش نیست زیرا انسان به وسیله عبادت توام با اطاعت است که میتواند به درجه عبد(بندگی)برسد.
✅3. در زیارت عاشورا یزید و شمر متهمان ردیف اول نیستند بلکه لعن اول متوجه پایه گذاران ظلم می باشد. پس یاد بگیریم که هر کار ساده یا مهمی که می خواستیم انجام دهیم آینده آن را تصور کنیم و بدون بصیرت هیچ اقدامی نکنیم. زیرا که می تواند موجب لعن خدا بر خود و خاندانمان شود.
✅4. در زیارت عاشورا آخرین نفرین بر «تابعین»است؛یعنی کسانی که به کشته شدن یاران خدا رضایت دارند. پس مواظب اعمالمان بلکه مواظب تایید کردن ها و رد کردن های زبانی خود باشیم. بدانیم که هر رای و نظر ما در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
✅5. در زیارت عاشورا کسانی که برای جبهه ی باطل اسب آماده کردند لعنت شده اند. پس مواظب کمک های مادی خود به این و آن باشیم؛ زیرا ما نیز در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
✅6. در زیارت عاشورا می آموزیم که گفتن یک مرگ بر دشمنان ولایت اهل بیت و یا یک درود بر پیروان ولایت اهل بیت، کافی نیست،بلکه باید صد مرتبه بگوییم تا تمام دوستان خدا و دشمنان خدا بفهمندکه خط و مرام ما چیست؟ پس با قدرت موضع خود را مشخص کنیم.
✅7. در زیارت عاشورا می آموزیم فدا شدن در راه خدا کافی نیست،بلکه باید فدا شدن ما بر محور ولی معصوم خدا باشد.(حَلَّت بِفَنَائِک)
✅8. در زیارت عاشورا می خوانیم که باید خانواده خود را آل رسول الله کنیم که اگر نکردیم جزء آل امیه وآل مروان و آل زیاد خواهیم شد.
✅9. در زیارت عاشورا هیچ سخنی از گروه سومی نیست (یا حق یا باطل) پس ما هر چه زودتر خط خود را مشخص کنیم (حسینی یا یزیدی) (مهدوی یا دجّالی)؟
✅10. از زیارت عاشورا می آموزیم که باید سه توانایی خود را ارزیابی کنیم:
• توانایی در تشخیص دوست و دشمن (جبهه ی حق و باطل)
• توانایی در یاری کردن دوستان خدا (تولی به جبهه ی حق)
• توانایی در مبارزه کردن با دشمنان خدا (تبری از جبهه ی باطل)
دختر آتش + تصویر مراسم گِل مالی روز عاشورا در خرم آباد
نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394عكسی از مراسم گلمالی(صبح عاشورا) در خرمآباد به نام Fire Girl (دختر آتش)، برنده جشنواره عكس “گریتر لین ” در سال 2015
آیین به گل افتادن آیینی به یادگار مانده از پیشینیان قوم لراست، این آیین پیش از اسلام در استان لرستان و بسیاری از مناطق کشوردرمراسم سوگ بزرگان، قهرمانان و جوانان و عزیزترین درگذشتگان انجام می شده است. آیین به گل افتادن عزادارن حسینی در روز تاسوعا و عاشورا از جلوه های خاص عزداری مردم لرستان در روز عاشورای حسینی است.
در این مراسم ابتدا خاک تمیز را از مکانی که عاری از هرگونه آلودگی باشد، تهیه می کنند.
سپس حوضچه های که معمولا به دو شکل مربع و دایره و با آجر ساخته می شود، بعد خاک های از پیش آماده شده را الک می کنند و درون حوضچه می ریزند و بعد آن را با گلاب های نذرشده وآب آماده می کنند.
در کنار حوضچه های گل مقدار زیادی هیزم به صورت کپه بر روی هم انباشت می شود، این هیزم ها در روز عاشورا برای خشک کردن افرادی که به گل افتاده اند استفاده می شود.
مداحی شب ششم محرم 94 با نوای حاج میثم مطیعی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394جلسه عزاداری شب ششم محرم سال 1394 با نوای حاج میثم مطیعی، حاج امیر عباسی و برادر وحید نادری، که در هیأت میثاق با شهداء (دانشگاه امام صادق (علیه السلام)) اجرا شده است، به صورت صوتی آماده دریافت می باشد.
ای باطن غم تو، غم کربلا حسن (روضه)10.61 MB
شیرین تر از عسل دیدم شهادتو (زمزمه)7.55 MB۳
به میدان رفتن و کیفیت شهادت حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) (مقتل)12.85 MB
از دنیا همین بسه، که اهل روضه هاتم | برادر وحید نادری (زمینه)6.06 MB
آلَ سُعودٍ فَلتَعُودوا خاسِئِینا (مداحی عربی - فارسی در حمایت از مردم یمن و علیه آل سعود)
صلی الله علیک یا اباعبدالله | برادر وحید نادری (شور)1.93 MB
می سوزونه دلم رو شوق دیدار بقیع (واحد)8.73 MB
او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست (واحد)8.17 MB
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد | حاج امیر عباسی (واحد)1.97 MB
افتادم از پشت فرس، عمو به فریادم برس | حاج امیر عباسی (واحد)2.03 MB
وای وای حسین | حاج امیر عباسی (شور)3.16 MB
مداحی شب ششم محرم با نوای حاج عبدالرضا هلالی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394فایلهای صوتی مدیحهسرایی و روضهخوانی «حاج عبدالرضا هلالی» در وصف حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام که در شب ششم محرمالحرام 1437 در خانه کشتی شهدای هفتم تیر اجرا شده، آماده دریافت است.
سه ضرب ، شاه بیتِ غزل … عشقِ ازلی اومده …
شور ، تو را دیدَم که زیرِ سُمِّ اَسبانی حُسین جانم …
شور ، نَدیدن مادَرت را رو به رویَت …
نوحه محرم ، تو هَستی راهِ سَعادت …
واحد ، با سَرِ نیزه تَنت را چه به هَم ریخته اند …
شور ، از کُنجِ لَبش عَسل زَمین میریزَد ..
شور ، دیگه مَن چه جور بِگَم عاشقت هَستم ؟ …
(در صورت دانلود نشدن فایلها، بر روی هر کدام راست کلیک کرده و گزینه Save Link AS… را انتخاب کنید)
برای نزدیک شدن به خدا(4) /خدا ما را برای عاشق شدن به چه چیزی آفریده است؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394استاد پناهیان گفت: روش دوم در فکر کردن برای انتخاب هدف این است که ببینی «خدا برای من به چه چیزی راضی میشود؟ آیا به کمتر از خودش راضی خواهد شد؟».
امسال هشتمین سالی است که حجت الاسلام علیرضا پناهیان سخنران دهۀ اول محرم هیئت دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیه السلام)-هیئت میثاق با شهدا-است و میثم مطیعی نیز مانند سالهای گذشته عهدهدار مداحی این بزرگترین مجلس عزاداری دانشگاهی در منطقۀ شمال غرب تهران است. بخشهایی از چهارمین شب سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق علیه السلام با موضوع «برای نزدیک شدن به خدا» را در ادامه میخوانید:
قبل و بعد از تعیین هدف، باید دربارۀ هدف فکر کنیم/ در کنار تبلیغ و تعلیم صحیح دینی، جای تفکر خالی است
در جلسات قبل دربارۀ «تعیین هدف»، «اهمیت تعیین هدف» و «تفکر دربارۀ هدف» صحبت کردیم. بنا شد به این سؤال بپردازیم که «واقعاً الان گیر جامعۀ ایمانی ما کجاست؟» ما از غیرمتدینین زیاد انتظار نداریم ولی تصور میکنیم که متدینین با همینمقدار ایمان، آگاهی، محبت و عمل، علیالقاعده باید رشد بسیار بالاتری داشته باشند، اما باید دید که چه موضوعی مورد غفلت است که این رشد بالا محقق نشده است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال، بحثی را در مورد «هدف» مطرح کردهایم.
در موضوع «تفکر دربارۀ هدف» لازم است کمی بیشتر تأمل کنیم. خداوند متعال در قرآن کریم حدود هفتاد مرتبه به تفکر توصیه فرمودهاند؛ به صورتهای مستقیم یا غیرمستقیم. ما قبل و بعد از تعیین هدف، باید دربارۀ هدف تفکر کنیم. هدف را نه میتوان به صورت تبلیغاتی به کسی منتقل کرد و نه صرفاً میتوان هدف را با «تعلیم» به دیگران آموزش داد، بلکه هدف را باید انتخاب کرد. در کنار هر تبلیغات صحیح دینی و هر تعلیمات درست مذهبی، جای تفکر خالی است و هر کسی باید از خودش بپرسد که «آیا من در مقام انتخاب هدف، اندیشیدهام یا نه؟ آیا برای انتخاب هدف خودم فکر کردهام یا نه؟»
در جامعۀ ما از «تفکر» کم صحبت شده و بیشتر به آموزش تکیه شده/ شاید مهمترین عنصر تعلیم حکمت «به تفکر واداشتن» باشد
تفکر چیزی است که در جامعۀ ما از آن کم صحبت شده و کم مصرف میشود، بیشتر به «آموزش» تکیه میشود. در رسالت انبیاء تعلیم و تلاوت و تزکیه آمده است اما تعلیم حکمت هم آمده است(یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛ آل عمران/164) شاید مهمترین عنصر تعلیم حکمت، همین به تفکر واداشتن باشد، یا همین آموزش دادن شیوۀ فکر کردن باشد؛ نه فقط در صورت، بلکه در ماده. خداوند در آیات کریمۀ قرآن دربارۀ مادۀ تفکر(موضوع فکر کردن) هم به انسان توصیههایی دارند.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «فکر موجب دریافت حکمت میشود؛ الْفِکْرُ یُفِیدُ الْحِکْمَة»(غررالحکم/حدیث878) پس پیامبران که میخواستند تعلیم حکمت بدهند، طبیعتاً مردم را به تفکر وادار میکردند. پیامبر اکرمصلی الله علیه و آلهمیفرماید: «التَّفَکُّرُ یُورِثُ الحِکْمَةَ وَ الْحِکْمَةُ تَجْرِی فِی أَجْوَافِکُمْ مِثْلَ الدَّم»(مکارمالاخلاق/115) وقتی که با تفکر به حکمت برسید، حکمت در وجود شما مثل خون جاری میشود. داناییای که در ذهن انسان هست ولی در قلب و عمل انسان اثر نمیگذارد، معلوم میشود که روی آن دانایی تفکر نشده تا تبدیل به حکمتی شود که وجود آدم را در بر بگیرد.
مجموعه 40 شعر از برجسته ترین شاعران کشو/اشعار شب ششم محرم؛ حضرت قاسم(علیه السلام)
نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394به مناسبت برگزاری سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، 40 قطعه شعر از شاعران آئینی برجسته و به نام کشور را با موضوع “حضرت قاسم (علیه السلام)"، به محبان آل الله (علیهم السلام) تقدیم می نماید.
اشعار شب ششم محرم؛ حضرت قاسم علیه السلام
پشت خیمه قدم زنان به دعا
داشت با درگه خدا نجوا
ای خدا عاشق عمو هستم
تو خودت راضی اش کن از دستم
چارۀ درد را نمی دانم
او غریب است منکه می دانم
تو اگر بر دلش بیندازی
او به جانبازی ام شود راضی
غیر تو یاوری ندارد او
در حرم اکبری ندارد او
به نفس های عمه ام زینب
یک تنه یاری اش کنم یا رب
من در این حربگاه می جنگم
با تمام سپاه می جنگم
بر لبم بهترین غزل دارم
جام شیرین تر از عسل دارم
منکه شاگرد رزم بَدرِینَم
پسر مجتبای صفّینم
سبط حیدر ز نسل زهرایم
حسن مجتبای اینجایم
دیده ام دوره های بس حساس
شیوة جنگیِ عمو عباس
در کلاس عمو حسین اصلاً
نیست شاگرد اولی چون من
رفته ام دوره شجاعت را
خوب آموختم اطاعت را
در کلاس علیِّ اکبر هم
دورة بندگی ندیدم کم
من گل سرخ و سبز این چمنم
با حسین و سلالة حسنم
می رسانم به اشک و شیون و شین
دست خط حسن به دست حسین
**
چون حسین نامۀ حسن برداشت
خط او دید و روی دیده گذاشت
قاسم بن الحسن تمنا کرد
اذن میدان گرفت و پر وا کرد
کفنی بر تنش عمو پوشاند
و نقابی به روی او پوشاند
پاره ماه سوی میدان شد
لرزه ای در سپاه عدوان شد
ای عجب هیئتی عجب کفنی
هیبتش هاشمی قَدَش حسنی
و انا بن الحسن که افشا شد
لشگر کوفه در تماشا شد
نوجوان و به لشگر افتادن
با یلان عرب در افتادن
هرکه از هر طرف تهاجم کرد
لاجرم دست و پای خود گم کرد
به دَرَک رفت خصم رسوایش
اَزرَقِ شامی و پسرهایش
رزم جانانه اش که غوغا کرد
کینه های مدینه سر وا کرد
دور تا دور او گره افتاد
در میان محاصره افتاد
نیزه ها بود و ماجرای حسن
تیر باران تازه ای به کفن
دشمن از هر طرف که راهش بست
زیر نعل ستور سینه شکست
نالۀ او بلند شد: عمّاه
به حرم می رسید وا اُماه
(محمود ژولیده)
ماجرای بتپرست هندو که برای امام حسین(علیه السلام) نذری میداد.
نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394بیحال بود؛ بعد که به حال آمد، گفت: ۲۰۰ هزار روپیه!
گفتند: چه شده؟!
گفت: رفته بودم داخل چرخ، یک کسی آمد من را گرفت و از آنجا انداخت بیرون.
گفتم: آقا تو کی هستی؟
گفت: من همانی هستم که صدهزار روپیه برای عزاداری من پول خرج میکنی!
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عظمت واقعه عاشورا و نمایش بینظیر فضایل الهی اهلبیت علیهمالسلام در مقابل دشمنان خدا و رسول او موجب شد که این رویداد عظیم از جهات گوناگون از دیگر رویدادهای بزرگ عالم متمایز شود؛ مصیبتی که پیش از وقوعش، ملائکۀ الهی و انبیا و اوصیا علیهمالسلام در سوگ آن نشستند و پس از وقوع آن نیز ائمۀ هدی علیهمالسلام به یادآوری این مصیبت بزرگ پرداختند و مجالس عزا برپا کردند.
نوشتاری که در ادامه میخوانید برگرفته از کتاب «رحمت واسعه» شامل مجموعه گفتارهای عاشورایی آیتالله محمدتقی بهجت است:
هندوها و بتپرستها الی ماشاءالله نذورات میآورند برای سیدالشهدا علیهالسلام و میدهند به کسانی که عزاداری میکنند و دهه میگیرند و دسته میآورند و… الی ماشاءالله شکر یا پول میآورند که اینها شربت درست کنند و صرف این طور کارها بکنند.